⭕️ انقلاب تمام شد!
◀️ ما انقلاب را با «فعل #ماضی» تحویل گرفتیم و این اول بدبختی ما بود.
کتابها، فیلمها و سخنرانیها برای ما از انقلاب خاطره میگفتند و به خیالشان داشتند ما را قدردان یک اتفاق مهم بار میآوردند.
🔹توی همه خاطرهها و حرفها و پیامها افعال «ماضی» بودند: امام قیام کرده بود، #مردم شهید شده بودند، شعار انقلاب استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی بود، #طاغوت شکست خورده بود، انقلاب پیروز شده بود.
🔸ماجرای انقلاب برای ما شبیه ماجرای رستم و دیو سپید بود. هر دو برای گذشته بودند، یکی گذشته دور و یکی گذشته نزدیک.
بعد از هر دو قصه هم ما بلند میشدیم و میرفتیم پی بازیمان، پی درس و مشقمان، پی بزرگ شدن و ساختن آیندهمان و همه «فعلهای ماضی» میماندند پشت سر ما.
🔹آن روزها شاید کسی نمیدانست، شاید کسی حواسش نبود که انقلاب را «مضارع» روایت کند.
کسی نبود بگوید: ما در حال انقلابیم، داریم با تلاش دانشجوها کمی مستقلتر میشویم، جمهوریت را داریم تمرین میکنیم و باید همه مراقبش باشیم، هر روز داریم توی جنگ فرهنگی و اقتصادی شهید میدهیم و …
🔸ما نسل تازه بعد از ۵۷، برای نگهداری از انقلاب تربیت شدیم در حالی که انقلاب نیازی به نگهداری نداشت، انقلاب نیاز به انقلابی داشت. ما باید پر شور و پر توان میآمدیم و ایدههای نسل قبلی را جلو میبردیم، انقلاب را به هدفش نزدیکتر میکردیم و بعد پرچم را در این تعاون خیرخواهانه میسپردیم به دست نسل بعدی.
🔹حالا اما ما و بعدیهای ما همه شدهایم مصرف کنندههای انقلاب. انگار پروژه انقلاب تمام شده و حالا ما باید بنشینیم و خدماتش را دریافت کنیم. این حس، این سوء تفاهم و این معادله غلط البته هیچ تقصیر ما نیست.
«پدر، مادر، شما مقصر هستید.»
🔸انقلاب تمام نشده، خیلی کار نکرده داریم، خیلی خطای جبران نشده داریم، خیلی ایده در مسیر تحقق داریم، خیلی آرمان کامل نشده داریم.
انقلاب، زمانش «#مضارع» است. ما وسط جریان انقلابیم، همانقدر باید شور داشته باشیم، همانقدر بیخواب و خوراک باشیم، همانقدر جهادگرانه به میدان بزنیم و همانقدر مومنانه در کنار هم باشیم.
🔺برادر من! خواهر من! توی این روزها، این هفتهها و این سالها انقلاب دارد پیروز میشود، من و شما کجای کاریم؟
🖊 محمدرضا جوان آراسته
🎬 @Mostazafin_TV
◀️ ما انقلاب را با «فعل #ماضی» تحویل گرفتیم و این اول بدبختی ما بود.
کتابها، فیلمها و سخنرانیها برای ما از انقلاب خاطره میگفتند و به خیالشان داشتند ما را قدردان یک اتفاق مهم بار میآوردند.
🔹توی همه خاطرهها و حرفها و پیامها افعال «ماضی» بودند: امام قیام کرده بود، #مردم شهید شده بودند، شعار انقلاب استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی بود، #طاغوت شکست خورده بود، انقلاب پیروز شده بود.
🔸ماجرای انقلاب برای ما شبیه ماجرای رستم و دیو سپید بود. هر دو برای گذشته بودند، یکی گذشته دور و یکی گذشته نزدیک.
بعد از هر دو قصه هم ما بلند میشدیم و میرفتیم پی بازیمان، پی درس و مشقمان، پی بزرگ شدن و ساختن آیندهمان و همه «فعلهای ماضی» میماندند پشت سر ما.
🔹آن روزها شاید کسی نمیدانست، شاید کسی حواسش نبود که انقلاب را «مضارع» روایت کند.
کسی نبود بگوید: ما در حال انقلابیم، داریم با تلاش دانشجوها کمی مستقلتر میشویم، جمهوریت را داریم تمرین میکنیم و باید همه مراقبش باشیم، هر روز داریم توی جنگ فرهنگی و اقتصادی شهید میدهیم و …
🔸ما نسل تازه بعد از ۵۷، برای نگهداری از انقلاب تربیت شدیم در حالی که انقلاب نیازی به نگهداری نداشت، انقلاب نیاز به انقلابی داشت. ما باید پر شور و پر توان میآمدیم و ایدههای نسل قبلی را جلو میبردیم، انقلاب را به هدفش نزدیکتر میکردیم و بعد پرچم را در این تعاون خیرخواهانه میسپردیم به دست نسل بعدی.
🔹حالا اما ما و بعدیهای ما همه شدهایم مصرف کنندههای انقلاب. انگار پروژه انقلاب تمام شده و حالا ما باید بنشینیم و خدماتش را دریافت کنیم. این حس، این سوء تفاهم و این معادله غلط البته هیچ تقصیر ما نیست.
«پدر، مادر، شما مقصر هستید.»
🔸انقلاب تمام نشده، خیلی کار نکرده داریم، خیلی خطای جبران نشده داریم، خیلی ایده در مسیر تحقق داریم، خیلی آرمان کامل نشده داریم.
انقلاب، زمانش «#مضارع» است. ما وسط جریان انقلابیم، همانقدر باید شور داشته باشیم، همانقدر بیخواب و خوراک باشیم، همانقدر جهادگرانه به میدان بزنیم و همانقدر مومنانه در کنار هم باشیم.
🔺برادر من! خواهر من! توی این روزها، این هفتهها و این سالها انقلاب دارد پیروز میشود، من و شما کجای کاریم؟
🖊 محمدرضا جوان آراسته
🎬 @Mostazafin_TV