This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◀️ چه خوب #روحالله_رشیدی یکی از جوانان انقلابی و #عدالتخواه تبریز از دعوای سرکاری عدالت یا ولایت میگوید:
🔹 برخی میگویند عدالتخواهان ضد ولایت هستند و دو گانه #عدالت و #ولایت درست میکنند! از کجا چنین چیزی در آوردید که یا ولایت باید باشد یا عدالت؟!
🔹 آنکه #ضد_ولایت است خود شمایید که این دوگانهها را میسازید؛ در صورتی که خودِ ولایت برای خودش مأموریتی جز عدالت قائل نیست.
🔺 پ.ن: این کلیپ از سلسله جلسات با محوریت کتاب #جدال_دو_اسلام است که هر هفته در حسینه هنر تبریز برگزار می شود.(+)
🎬 @Motazafin_TV
🔹 برخی میگویند عدالتخواهان ضد ولایت هستند و دو گانه #عدالت و #ولایت درست میکنند! از کجا چنین چیزی در آوردید که یا ولایت باید باشد یا عدالت؟!
🔹 آنکه #ضد_ولایت است خود شمایید که این دوگانهها را میسازید؛ در صورتی که خودِ ولایت برای خودش مأموریتی جز عدالت قائل نیست.
🔺 پ.ن: این کلیپ از سلسله جلسات با محوریت کتاب #جدال_دو_اسلام است که هر هفته در حسینه هنر تبریز برگزار می شود.(+)
🎬 @Motazafin_TV
⭕️ تمسک به مقام #ولایت معنایش این است که حکومت، #عدالتی که امیرالمومنین اجرا میکرد، این هم اجرا کند...
▪️ تمسک به #محبت_امیرالمومنین، اصلًا معنا هم ندارد
◀️ تمسک به #ولایت_امیرالمومنین چی هست؟ یعنی ما همین این را بخوانیم و رد بشویم؟ آن هم تمسک به ولایت امیرالمومنین در روزی که ولایت به همان معنای واقعی خودش بوده است، نه تمسک به #محبت_امیرالمومنین، تمسک به محبت اصلًا معنا هم ندارد...
🔸 تمسک به مقام ولایت آن بزرگوار به اینکه گرچه ما و بشر نمیتواند به تمام معنا آن #عدالت_اجتماعی و عدالت حقیقی را که حضرت امیر قدرت بر پیاده کردنش داشت، نمیتوانیم ماها ... لکن اگر آن الگو پیدا شده بود و حالا هم ما باید به یک مقدار کمی که قدرت داریم تمسک کنیم.
🔵 تمسک به مقام ولایت معنایش این است که،- یکی از معانیاش این است که- ما ظِلّ آن مقام ولایت باشیم. مقام ولایت که مقام تولیت امور بر مسلمین و مقام حکومت بر مسلمین است، این است که چنانچه حکومت تشکیل شد، حکومت تمسکش به ولایت امیر المومنین [باشد] و این است که آن #عدالتی که امیرالمومنین اجرا میکرد، این هم به اندازه قدرت خودش اجرا کند.
🔸 به مجرد اینکه ما بگوییم ما متمسک هستیم به امیر المومنین، این کافی نیست، این تمسک نیست اصلش. وقتی که حکومت #الگو قرار داد امیرالمومنین- سلام الله علیه- را در اجراء حکومتش، در اجراء چیزهایی که باید اجرا بکند، اگر او را الگو قرار داد، این تمسک کرده است به ولایت امیر المومنین.
🔹چنانچه او الگو نباشد، یا اینکه #تخلفات حاصل بشود از آن الگوی بزرگ، هزار مرتبه هم روزی بگوید «خدا ما را از متمسکین قرار داده است»، جز یک #کذبی چیزی نیست.
🔸و #مجلس که از مقامات بلند یا بلندترین مقام کشوری است، چنانچه الگو قرار داد آن چیزی که امیر المومنین میخواست، و آن عدالتی را که آن در همان برهه کمی که به او مجال دادند- خیلی کم مجال پیدا کرد- اگر الگو قرار بدهند آن را برای اینکه احکام را و اموری که باید محوّل به آنهاست به آن نحو اجرا بکنند، به آن نحو تصویب بکنند و دقت بکنند، آن وقت میشود گفت که مجلس ما هم از متمسکین به امیرالمومنین هستند.
🔹 و ما چنانچه مجلس نتواند این کار را بکند، یا خدای نخواسته نخواهد این کار را بکند، یا بعض افراد نگذارند که این کارها بشود، آن وقت ما نمیتوانیم بگوییم که یک مجلس متمسک به ولایت امیرالمومنین داریم. و هکذا #قوه_قضائیه، اگر قوّه قضائیه هم تبعیت نکند از آن قضاء امیرالمومنین که «اقْضاکُمْ عَلِیٌ» و اگر تبعیت نکند از قضاوت اسلام، متشبث به همان قضاوت اسلامی نباشد، آن هم هر چه بگوید ما متمسک هستیم، بر خلاف واقع است.
🔸تمسک وقتی است که قوّه قضائیه هم کارهایی که میکنند از روی #الگوی_علوی باشد که همان الگوی اسلامی است. و مردم ما هم که این دعا را یا این فقره را میخوانند آنها هم باید توجه کنند به اینکه تمسک به ولایت حضرت امیر برای آنها تبعیت از مقاصد اوست.
🔹 همین طور گفتند که ما #شیعه علی هستیم و همین که گفتند ما متمسک به ولایت امیرالمومنین هستیم، این کافی نیست، نمیشود این. این امور، اموری نیست که لفظی باشد و با الفاظ و با عبارات بتوانیم ما بگوییم تحقق پیدا کرده است؛ اینها یک امور عملی است، یک حکمت #عملی است اینها.
🔸 باید کسانی که مدعی هستند که ما شیعه امیرالمومنین هستیم، تبع او هستیم، باید در قول و فعل و نوشتن و گفتن و همه چیز تبعیت از او داشته باشند. اگر این تبعیت نباشد و ما بگوییم که ما شیعه هستیم، یک #گزافی گفتهایم، یک لا طائلی گفتهایم.
🔹امیرالمومنین در زمان حکومتش- که بسیار کوتاه و بسیار با ناگواریها مقابل بود- میبینید که وقتی که آن نامه را به مالک اشتر مینویسد چه مسائل مهمی را، مسائل سیاسی را، مسائل اجتماعی را، همه چیز را در آنجا ذکر میفرماید، با اینکه یک بخشنامهای برای یک نفر بوده است. یک نامهای برای یک نفر بوده است و آن این است که میگوید که- به حسب نقلی که شده است که یک خلخال را از پای یک ذمّی در حکومت او در آوردند،- به حسب این روایت، میفرماید که اگر انسان بمیرد برای این، این مَلوم نیست.
🔺 #شیعه این است که این طور باشد نه مثل ما، شیعه این است که اگر چنانچه در حکومت اسلامی، در کشور اسلامی، ظلم و لو به یک ذمّی وارد بشود، آن هم ظلم به همین کمی که یک خلخال را از پای یک ذمیّه درآورند، بگوید که انسان اگر بمیرد ملوم نیست، ملامت نباید به او بشود، این طور اهمیت دارد.
🎙 امام خمینی (ره)؛ سخنرانی در جمع گروهی از مسئولان نظام (به مناسبت #عید_غدیر)
🗓 ۴ مهر ۱۳۶۲
🖇 متن کامل
🎬 @Mostazafin_TV
▪️ تمسک به #محبت_امیرالمومنین، اصلًا معنا هم ندارد
◀️ تمسک به #ولایت_امیرالمومنین چی هست؟ یعنی ما همین این را بخوانیم و رد بشویم؟ آن هم تمسک به ولایت امیرالمومنین در روزی که ولایت به همان معنای واقعی خودش بوده است، نه تمسک به #محبت_امیرالمومنین، تمسک به محبت اصلًا معنا هم ندارد...
🔸 تمسک به مقام ولایت آن بزرگوار به اینکه گرچه ما و بشر نمیتواند به تمام معنا آن #عدالت_اجتماعی و عدالت حقیقی را که حضرت امیر قدرت بر پیاده کردنش داشت، نمیتوانیم ماها ... لکن اگر آن الگو پیدا شده بود و حالا هم ما باید به یک مقدار کمی که قدرت داریم تمسک کنیم.
🔵 تمسک به مقام ولایت معنایش این است که،- یکی از معانیاش این است که- ما ظِلّ آن مقام ولایت باشیم. مقام ولایت که مقام تولیت امور بر مسلمین و مقام حکومت بر مسلمین است، این است که چنانچه حکومت تشکیل شد، حکومت تمسکش به ولایت امیر المومنین [باشد] و این است که آن #عدالتی که امیرالمومنین اجرا میکرد، این هم به اندازه قدرت خودش اجرا کند.
🔸 به مجرد اینکه ما بگوییم ما متمسک هستیم به امیر المومنین، این کافی نیست، این تمسک نیست اصلش. وقتی که حکومت #الگو قرار داد امیرالمومنین- سلام الله علیه- را در اجراء حکومتش، در اجراء چیزهایی که باید اجرا بکند، اگر او را الگو قرار داد، این تمسک کرده است به ولایت امیر المومنین.
🔹چنانچه او الگو نباشد، یا اینکه #تخلفات حاصل بشود از آن الگوی بزرگ، هزار مرتبه هم روزی بگوید «خدا ما را از متمسکین قرار داده است»، جز یک #کذبی چیزی نیست.
🔸و #مجلس که از مقامات بلند یا بلندترین مقام کشوری است، چنانچه الگو قرار داد آن چیزی که امیر المومنین میخواست، و آن عدالتی را که آن در همان برهه کمی که به او مجال دادند- خیلی کم مجال پیدا کرد- اگر الگو قرار بدهند آن را برای اینکه احکام را و اموری که باید محوّل به آنهاست به آن نحو اجرا بکنند، به آن نحو تصویب بکنند و دقت بکنند، آن وقت میشود گفت که مجلس ما هم از متمسکین به امیرالمومنین هستند.
🔹 و ما چنانچه مجلس نتواند این کار را بکند، یا خدای نخواسته نخواهد این کار را بکند، یا بعض افراد نگذارند که این کارها بشود، آن وقت ما نمیتوانیم بگوییم که یک مجلس متمسک به ولایت امیرالمومنین داریم. و هکذا #قوه_قضائیه، اگر قوّه قضائیه هم تبعیت نکند از آن قضاء امیرالمومنین که «اقْضاکُمْ عَلِیٌ» و اگر تبعیت نکند از قضاوت اسلام، متشبث به همان قضاوت اسلامی نباشد، آن هم هر چه بگوید ما متمسک هستیم، بر خلاف واقع است.
🔸تمسک وقتی است که قوّه قضائیه هم کارهایی که میکنند از روی #الگوی_علوی باشد که همان الگوی اسلامی است. و مردم ما هم که این دعا را یا این فقره را میخوانند آنها هم باید توجه کنند به اینکه تمسک به ولایت حضرت امیر برای آنها تبعیت از مقاصد اوست.
🔹 همین طور گفتند که ما #شیعه علی هستیم و همین که گفتند ما متمسک به ولایت امیرالمومنین هستیم، این کافی نیست، نمیشود این. این امور، اموری نیست که لفظی باشد و با الفاظ و با عبارات بتوانیم ما بگوییم تحقق پیدا کرده است؛ اینها یک امور عملی است، یک حکمت #عملی است اینها.
🔸 باید کسانی که مدعی هستند که ما شیعه امیرالمومنین هستیم، تبع او هستیم، باید در قول و فعل و نوشتن و گفتن و همه چیز تبعیت از او داشته باشند. اگر این تبعیت نباشد و ما بگوییم که ما شیعه هستیم، یک #گزافی گفتهایم، یک لا طائلی گفتهایم.
🔹امیرالمومنین در زمان حکومتش- که بسیار کوتاه و بسیار با ناگواریها مقابل بود- میبینید که وقتی که آن نامه را به مالک اشتر مینویسد چه مسائل مهمی را، مسائل سیاسی را، مسائل اجتماعی را، همه چیز را در آنجا ذکر میفرماید، با اینکه یک بخشنامهای برای یک نفر بوده است. یک نامهای برای یک نفر بوده است و آن این است که میگوید که- به حسب نقلی که شده است که یک خلخال را از پای یک ذمّی در حکومت او در آوردند،- به حسب این روایت، میفرماید که اگر انسان بمیرد برای این، این مَلوم نیست.
🔺 #شیعه این است که این طور باشد نه مثل ما، شیعه این است که اگر چنانچه در حکومت اسلامی، در کشور اسلامی، ظلم و لو به یک ذمّی وارد بشود، آن هم ظلم به همین کمی که یک خلخال را از پای یک ذمیّه درآورند، بگوید که انسان اگر بمیرد ملوم نیست، ملامت نباید به او بشود، این طور اهمیت دارد.
🎙 امام خمینی (ره)؛ سخنرانی در جمع گروهی از مسئولان نظام (به مناسبت #عید_غدیر)
🗓 ۴ مهر ۱۳۶۲
🖇 متن کامل
🎬 @Mostazafin_TV
⭕️ سه الگو در مواجهه با کشف حجاب دانشجویی
1️⃣ الگوی دکتر زاکانی: برجک زنی!
• در این الگو دختر دانشجو بخاطر کشف حجاب از حرف زدن منع نمیشود و تریبون میگیرد اما جایش در مضمون حرف، گیر میافتد. در پاسخ با تیکه و طعنه جبران میشود که: ولش کنید شاید بخواهد نماینده داعش باشد! فقط بدانند اگر گیر داعش میافتادند چه بلایی سرشان می آمد! (فیلم اول)
• این الگو را:
- حزب اللهیهای سیاسیتر بیشتر پذیرفتند. با بیحجابی او کنار آمده بودند اما تعرضش به رهبر انقلاب را هو کردند!
- مذهبی ترها تریبون دهی به بی حجاب را رسمیت شماری و مشروعیت بخشی به کشف حجاب خواندند!
- برخی هم بخاطر شرایط شریف ترجیح اش دادند!
• این الگو، تهاجمی و بیش از حفاظت از ارزشهای خود به فکر زدن ارزشهای طرف است؛ نتیجهاش روکم کنی است نه اقناع یا جذب و...!
لذا در شرایطی که دوماه گذشته در شریف شکل گرفته بود، این الگو نزد برخی یک پاسخ تلقی شد.
2️⃣ الگوی برادر خضریان: منع گفتگو!
• در این الگو با ادب و متانت شرط گفتگو را احترام به قانون و اسلام می خواند و از اول پرسش دانشجو بی حجاب را منوط به حجاب سر کردن می کند! (فیلم دوم)
• این الگو را:
- مذهبی ترها ترجیح دادند چون کشف حجاب را به رسمیت نشناخت؛ حتی اگر این دانشجو و مثل او سالن را ترک می کردند و دیگر هم در چنین جلساتی شرکت نکنند!
• این الگو بر حفاظت از ارزشهای خود بیش از درگیری مستقیم با طرف مصرّ است. میخواهد سر خطوط قرمز بایستد؛ مهر تایید بر کشف حجاب نخورد و کوتاه آمدن از حجاب برداشت نشود. اگر بتواند در گام بعد بی حجاب را به سالن هم راه نمیدهد.
• نتیجه اش جدا کردن صف از بی حجابها با فشار غیر مستقیم برآنهاست. البته بسته به تعداد طرفدار، یا به غلبه ظاهری میرسد و یا بخاطر رعایت نشدن ارزش حجاب توسط اکثر حضار، دیگر خود در آن محیط ها حاضر نمیشود؛ مثل حاضر نشدن در جشنواره های رسمی هنری یا برخی مراکز خرید و...
• شرایط افول اغتشاشات خیابانی به همراه باقی ماندن کشف حجاب ها و عادی شدنش، این الگو را نزد برخی موجّه میکند.
3️⃣ الگوی سوم: گفتگوی مشروط! (نمونه ندارم!)
• در این الگو مقام مسئول پاسخ خود را مشروط می کند به اینکه: من پاسخ سؤال شما را می دهم یا اگر اشکالتان وارد بود می پذیرم به شرطی که شما هم سؤال و اشکال بنده را جواب دهید!
اگر دانشجو حاضر نشد و رفت ؛ چیزی از جنس الگوی۲ قابل صورت بندی است. اگر پذیرفت، پس از پاسخ به سؤالش یا قبول اشکالش، از کشف حجاب او سؤال و به آن اشکال می شود!
• الگوی۳ گرچه ژست الگوی۲ را ندارد لکن کشف حجاب را جای ندید گرفتن، پاسخگو می کند. به نوعی بین رسمیت نشمردن کشف حجاب و پاسخگو کردنش جمع میکند.
- بعضی همین قدر را عقب نشینی از قانون و انفعال می دانند و الگوی۲ را ترجیح می دهند.
- پاسخ طرفداران این الگو یک کلام است: در همه جاهایی که امر به معروف واجب است، قانونی (آن هم قانون خدا) نقض شده است! در همه باید راه اثر بخشی را باز کرد.
• مغزای اصلی این الگو بر ولایت طرفینی همه افراد جامعه و بالتبع امر و نهیهای متقابل است(۷۱/توبه) است؛ وقتی او حق دارد به مسئول اشکال کند، مسئول هم حق دارد به کشف حجاب او اشکال کند. منطقاً "به تو چه؟" از دو طرف رخت بر می بندد و عادتاً راه برای تاثیر و تأثر باز میشود.
• هسته سخت کشف حجاب در ماه های اخیر، آنرا یک سلیقه و سبک زندگی شخصیِ غیر قابل گفتگو گرفت و دست به کشف حجاب زد. امیدش این بوده بتواند زنان زیادی را با خود همراه کند تا برخورد را پرهزینه و سخت کند.
الگوی ۱و۲ بیشتر روی فاصلهها میایستد. تحقیر او یا رعایت ویترین رسمی (ولو به یک شال عقب افتاده) برایش مهمتر از تاثیر و تأثر طرفینی است.
*️⃣ هریک از سه الگو به "لحاظ ذاتی" و به "لحاظ موقعیت و شرایط" قابل ارزش گذاری است.
هریک مبتنی بر درکی از ارزشها و روش تحقق آن و هم مبتنی بر محاسبهای از وضعیت حجاب و کشف حجاب در جامعه است.
با همین دو میتوان سه الگو را ارزش گذاری یا در موقعیتهای متفاوت تجویز یا منعاش کرد.
#حجاب
#ولایت_طرفینی
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۹/۲۲
☑️ @m_ghanbarian
🎬 @Mostazafin_Tv
1️⃣ الگوی دکتر زاکانی: برجک زنی!
• در این الگو دختر دانشجو بخاطر کشف حجاب از حرف زدن منع نمیشود و تریبون میگیرد اما جایش در مضمون حرف، گیر میافتد. در پاسخ با تیکه و طعنه جبران میشود که: ولش کنید شاید بخواهد نماینده داعش باشد! فقط بدانند اگر گیر داعش میافتادند چه بلایی سرشان می آمد! (فیلم اول)
• این الگو را:
- حزب اللهیهای سیاسیتر بیشتر پذیرفتند. با بیحجابی او کنار آمده بودند اما تعرضش به رهبر انقلاب را هو کردند!
- مذهبی ترها تریبون دهی به بی حجاب را رسمیت شماری و مشروعیت بخشی به کشف حجاب خواندند!
- برخی هم بخاطر شرایط شریف ترجیح اش دادند!
• این الگو، تهاجمی و بیش از حفاظت از ارزشهای خود به فکر زدن ارزشهای طرف است؛ نتیجهاش روکم کنی است نه اقناع یا جذب و...!
لذا در شرایطی که دوماه گذشته در شریف شکل گرفته بود، این الگو نزد برخی یک پاسخ تلقی شد.
2️⃣ الگوی برادر خضریان: منع گفتگو!
• در این الگو با ادب و متانت شرط گفتگو را احترام به قانون و اسلام می خواند و از اول پرسش دانشجو بی حجاب را منوط به حجاب سر کردن می کند! (فیلم دوم)
• این الگو را:
- مذهبی ترها ترجیح دادند چون کشف حجاب را به رسمیت نشناخت؛ حتی اگر این دانشجو و مثل او سالن را ترک می کردند و دیگر هم در چنین جلساتی شرکت نکنند!
• این الگو بر حفاظت از ارزشهای خود بیش از درگیری مستقیم با طرف مصرّ است. میخواهد سر خطوط قرمز بایستد؛ مهر تایید بر کشف حجاب نخورد و کوتاه آمدن از حجاب برداشت نشود. اگر بتواند در گام بعد بی حجاب را به سالن هم راه نمیدهد.
• نتیجه اش جدا کردن صف از بی حجابها با فشار غیر مستقیم برآنهاست. البته بسته به تعداد طرفدار، یا به غلبه ظاهری میرسد و یا بخاطر رعایت نشدن ارزش حجاب توسط اکثر حضار، دیگر خود در آن محیط ها حاضر نمیشود؛ مثل حاضر نشدن در جشنواره های رسمی هنری یا برخی مراکز خرید و...
• شرایط افول اغتشاشات خیابانی به همراه باقی ماندن کشف حجاب ها و عادی شدنش، این الگو را نزد برخی موجّه میکند.
3️⃣ الگوی سوم: گفتگوی مشروط! (نمونه ندارم!)
• در این الگو مقام مسئول پاسخ خود را مشروط می کند به اینکه: من پاسخ سؤال شما را می دهم یا اگر اشکالتان وارد بود می پذیرم به شرطی که شما هم سؤال و اشکال بنده را جواب دهید!
اگر دانشجو حاضر نشد و رفت ؛ چیزی از جنس الگوی۲ قابل صورت بندی است. اگر پذیرفت، پس از پاسخ به سؤالش یا قبول اشکالش، از کشف حجاب او سؤال و به آن اشکال می شود!
• الگوی۳ گرچه ژست الگوی۲ را ندارد لکن کشف حجاب را جای ندید گرفتن، پاسخگو می کند. به نوعی بین رسمیت نشمردن کشف حجاب و پاسخگو کردنش جمع میکند.
- بعضی همین قدر را عقب نشینی از قانون و انفعال می دانند و الگوی۲ را ترجیح می دهند.
- پاسخ طرفداران این الگو یک کلام است: در همه جاهایی که امر به معروف واجب است، قانونی (آن هم قانون خدا) نقض شده است! در همه باید راه اثر بخشی را باز کرد.
• مغزای اصلی این الگو بر ولایت طرفینی همه افراد جامعه و بالتبع امر و نهیهای متقابل است(۷۱/توبه) است؛ وقتی او حق دارد به مسئول اشکال کند، مسئول هم حق دارد به کشف حجاب او اشکال کند. منطقاً "به تو چه؟" از دو طرف رخت بر می بندد و عادتاً راه برای تاثیر و تأثر باز میشود.
• هسته سخت کشف حجاب در ماه های اخیر، آنرا یک سلیقه و سبک زندگی شخصیِ غیر قابل گفتگو گرفت و دست به کشف حجاب زد. امیدش این بوده بتواند زنان زیادی را با خود همراه کند تا برخورد را پرهزینه و سخت کند.
الگوی ۱و۲ بیشتر روی فاصلهها میایستد. تحقیر او یا رعایت ویترین رسمی (ولو به یک شال عقب افتاده) برایش مهمتر از تاثیر و تأثر طرفینی است.
*️⃣ هریک از سه الگو به "لحاظ ذاتی" و به "لحاظ موقعیت و شرایط" قابل ارزش گذاری است.
هریک مبتنی بر درکی از ارزشها و روش تحقق آن و هم مبتنی بر محاسبهای از وضعیت حجاب و کشف حجاب در جامعه است.
با همین دو میتوان سه الگو را ارزش گذاری یا در موقعیتهای متفاوت تجویز یا منعاش کرد.
#حجاب
#ولایت_طرفینی
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۹/۲۲
☑️ @m_ghanbarian
🎬 @Mostazafin_Tv
Telegram
MTVLinks