کانال مشاوره مذهبی معنوی حجتالاسلام توحید فتحیزاده Religious Spiritual Counseling
39 subscribers
123 photos
11 videos
30 files
579 links
راهکارمذهبی رهیابی معنوی چارجویی دینی
مشاوره وپاسخگویی ۹۸۹۱۰۲۱۱۰۳۲۶
سبک زندگی اسلامی
همسرانه ازدواج تعریفها تربیت فرزندان بلوغ ازنگاه دین ومعنویت
تعارضات فردی,آسیب اجتماعی,شکست،تنهایی،سوگ و مرگ محوریت دین و معنویت
حجتالاسلام توحید فتحیزاده
Download Telegram
همه آهنگهای شاد مناسب لهو و لعب نیست پس حرام نیست . مناسب مجالس لهو و لعب بودن ملاک هست . نه شاد و غمگین بودن

موسیقی

موسیقی یکی از حقایق عالم است.۱۳۷۰/۱۲/۰۵
بیانات در دیدار اعضای گروه ادب و هنر صدای جمهوری اسلامی ایران‌
موسیقی
جمله‌های برگزیده
مسلمان و انسان بالغ ...باید یادبگیرد ک از بدن خودش و حریم فیزیکی و حریم خصوصی خودش مراقبت کند . این یک مهارت مهم است
4_53058028814991576.pdf
3.6 MB
📚کتاب  والد متفکر کودک متفکر

آموزش تفکر به کودکان برای رفع مشکلات رفتاری(تنبلی،پرخاشگری و بی نظمی)
اول شکر قلبی و فکری است. اینکه ما فکر کنیم همه نعمت‌های ما از آن او است. قلب ما احساس کند که ما مدیون خدا هستیم، ما طلبکار خدا نیستیم، بلکه هر چه داریم از او است. این را توجّه کنیم و حس کنیم. این اوّلین مرحله شکرگزاری است.
شکر زبانی

در مرحله دوم گفته‌اند که تشکر را به زبان جاری کنید. نفس به زبان آوردن بسیار مهم است. در اذکار ما بر «شکراً لله» و «الحمدلله» بسیار تأکید شده است. مثلاً گفته‌اند در سجده بعد از نماز پیشانی را بر مهر بگذارید و سه بار پشت سر هم بگویید «شکراً لله»، بعد گونه راست را بر مهر بگذارید و همین ذکر را سه بار تکرار کنید، سپس گونه چپ و بعد هم پیشانی را بر مهر بگذارید و دعایی را که وارد شده بخوانید. این شکر زبانی است که ما باید آن را به زبان جاری کنیم.
شکرگزاری عملی

شکر عملی این است که ما نعمت خدا را در جایی مصرف کنیم که خدای تبارک و تعالی دوست دارد. چشم من برای او است. پس من به گونه‌ای از چشمم استفاده کنم که خدا دوست دارد. نگاه حرام نکنم. زبان من از او است، با این زبان غیبت نکنم. دست من از خدا است. این را در راه خدمت به بندگان به کار بگیرم. شکرانه بازوی توانا گرفتن دست ناتوان است.

در این‌جا نیز به دو روایت کوتاه اشاره می‌کنیم. هر دو روایت از امیر المؤمنین (ع) است. حضرت می‌فرمایند:

«شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ اَلْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ»[3]
imanoor.com/blog/%D8%B4%DA%A9%D8%B1%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C/
دعای تقویت حافظه در مفاتیح

۲۵ـ همچنین در تعقیبات نماز این دعا را مى خوانى، که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آن را به على(علیه السلام) براى تقویت حافظه تعلیم فرمود:

سُبْحانَ مَنْ لایَعْتَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ، سُبْحانَ مَنْ لا یَأْخُذُ اَهْلَ الاَْرْضِ بِاَلْوانِ الْعَذابِ، سُبْحانَ الرَّؤُوفِ الرَّحیمِ،
منزه است خدایى که بر آنان که تحت فرمانش هستند ستم نکند منزه است خدایى که مردم زمین را به عذابهاى رنگارنگ نگیرد منزه است خداى رؤف مهربان
اَللّهُمَّ اجْعَلْ لى فى قَلْبى نُوراً وَبَصَراً وَفَهْماً وَعِلْماً، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ.(۵۳)
بار خدایا در دل من نور (معرفت) و بصیرت و فهم و علمى قرار داده که تو بر هر چیز توانایى.
عنه عليه السلام

تارِكُ التّأهُّبِ للمَوتِ و اغتِنامِ المَهَلِ غافِلٌ عن هُجومِ الأجَلِ ، تَرَحَّلوا فقد جُدَّ بِكُم ، و استَعِدّوا للمَوتِ فقد أظَلَّكُم .;

امام على عليه السلام

كسى كه خود را براى مرگ آماده نسازد و فرصت ها را غنيمت نشمرد، از هجوم اجل غافل است. بار سفر بربنديد، كه براى بردن شما شتاب است، براى مرگ آماده شويد، كه بر شما سايه افكنده است.;

غرر الحكم : 4513 و 4514 .
wikiravan.com
18 راه جلب اعتماد دیگران (کسب اعتماد دیگران)
ویکی روان
11–14 minutes

به دست آوردن اعتماد دیگران تکنیک های زیادی دارد که هر شخصی می تواند یاد بگیرد. از دید روانشناسی، یکی از راه های کسب موفقیت در زندگی جلب اعتماد دیگران در بسیاری از زمینه ها می باشد. اگر شما هم در ذهنتان می پرسید چگونه اعتماد دیگران را به دست بیاوریم یا راههای جلب اعتماد دیگران چیست حتما این مطلب سایت ویکی روان را تا انتها دنبال کنید. در این مقاله به چگونگی جلب اعتماد دیگران از دید علم روانشناسی خواهیم پرداخت. البته راحت ترین راه برای آموزش ترفندهای جلب اعتماد دیگران کمک گرفتن از مشاور روانشناس خوب و باتجربه است تا آموزش های اختصاصی به شما ارائه دهد، با این حال در ادامه به این سوال پاسخ می دهیم که چگونه اعتماد طرف مقابل را جلب کنیم و استاد این کار شویم؟
راه جلب اعتماد دیگران چیست؟

با مطالب روانشناسی روز ویکی روان همراه باشید.

جلب اعتماد واقعی کار آسانی نیست، اما حتم داشته باشید شدنی است.

از دست دادن اعتماد دیگران می تواند بسیار دردناک و ناراحت کننده باشد. با این که همیشه ساده نیست، اما اگر صبور باشید، جلب اعتماد دیگران و بدست آوردن دوباره آن امکان پذیر است

برای بدست آوردن دوباره اعتماد فردی که می تواند دوست، همسر و یا اعضای خانواده تان باشد باید کارهایی انجام دهید. خب به این مواردی که درباره چگونگی جلب اعتماد دیگران می گوییم خوب دقت کنید.

مشاورین روانشناس مرتبط با این موضوع

مشاورین روانشناس مرتبط با این موضوع
چند نوع کسب اعتماد داریم؟

اما پیش از شروع باید بدانید که روش های جلب اعتماد دیگران به ۲ شیوه باید صورت بگیرد.

جلب اعتماد کسی که اعتمادش به شما را از دست داده است
جلب اعتماد فردی برای اولین بار

به صورت کلی چگونگی جلب اعتماد دیگران در هر دو حالت بالا تشابهات زیادی دارد، اما باز هم در مواردی با هم متفاوت هستند که در ادامه می خوانید.
۱- باید از نظر شخصیتی فردی مطمئن باشید

مردم خیلی ساده به کسانی که از نظر شخصیتی مطمئن هستند یا به قولی کاریزما دارند اعتماد می کنند. این افراد بیشتر مسیر کسب اعتماد دیگران را طی کرده اند پس جای نگرانی ندارند.

پیشنهاد می کنیم مطلب کاریزما چیست چطور کاریزما داشته باشیم را در ویکی روان مطالعه کنید.

یک از ابتدایی ترین راه های جلب اعتماد دیگران کار کردن روی شخصیت خودتان است. پس به جای تمرکز روی دیگران بر خودتان تمرکز کنید.
۲- اعتماد به نفس همه چیز توست

باید اعتماد به نفس بالا داشته باشید، البته اعتماد به نفس بالا را با اعتماد به نفس کاذب اشتباه نگیرید.

ما بدون اعتماد به نفس هیچ چیز نیستیم و هیچ کسی به ما اعتماد نمی کند. پس در به دست آوردن اعتماد دیگران موفق نخواهیم شد

باید روی افزایش میزان اعتماد به نفس خود سرمایه گذاری کنید تا به انسان جدیدی تبدیل شوید. یادتان باشد کسب هر نوع موفقیتی در گرو داشتن اعتماد به نفس واقعی است.
۳- شخصیت قابل اتکا داشته باشید

ترفندهای جلب اعتماد

یکی از موفق ترین نویسندگان آمریکایی یعنی دارن هاردی می گوید برای کسب اعتماد افراد باید شخصیت قوی و قابل تکیه داشته باشید. فرق نمی کنه در چه موقعیت اجتماعی قرار دارید. اینکه فردی قابل اتکا و قابل اطمینان باشید تاثیر فوق العاده ای در جلب اعتماد دیگران دارد.

مردم دوست دارند با افراد قابل اطمینان ارتباط داشته باشند. یکی از ویژگی های مردان غیر جذاب به ضعیف بودن آنها مربوط می شود

برای اینکه به چنین فردی تبدیل شوید باید دقت زیادی بر رفتار و حرف های خود داشته باشید.

افراد قابل اتکا هر حرفی نمی زنند. اگر مطلبی می گویند برای آن دلیل دارند، خالی بندی نمی کنند و خود بزرگ بین نیستند.
۴- چگونه اعتماد جلب کنیم : همیشه حضور موثر داشته باشید

حضور موثر یعنی بدانید چه زمانی باید باشید و چه زمانی نباید باشید.

اینکه مدام حضور داشته باشید برای دیگران تبدیل به عادت می شود و می تواند از ارزشتان کم کند

اما حضور موثر راه مناسبی برای جلب اعتماد دیگران است. پس یادتان باشد یکی از راههای جلب اعتماد دیگران که بسیار تاثیرگذار است استفاده صحیح از نحوه حضورتان در جمع ها می باشد.
۵- اگر کار اشتباهی کردید بدرستی عذرخواهی کنید، خیلی صادقانه

جذب-دخترها-با-صحبت

استفاده صحیح از فرهنگ عذرخواهی کردن باعث می شود بتوانید واقعی اعتماد دیگران را به دست بیاورید.

این مورد برای جلب توجه فردی برای بار دوم است و زمانی صدق می کند که اشتباهی انجام داده باشید. افکارتان را جمع کنید، عذرخواهی ممکن است در ابتدا کار سختی باشد اما بدون شک بهترین راه برای کسب اعتماد واقعی افرادی است که دوستشان داریم. پس برای جلب اعتماد در دوستی در صورت نیاز باید بر ترس خود غلبه کنید.
شما ممکن است برای عذرخواهی کردن استرس هم داشته باشید. اما این مسیری است که باید پیش بروید

اندکی زمان بگذارید و بدانید چه چیزی می خواهید دقیقا بگویید.

لیستی از نکات مهمی که باید ذکر کنید تهیه کنید.

این لیست باید شامل:

عذر خواهی
پذیرش مسئولیت خطا
و راه کارهایتان برای بهبود اوضاع

باشد. چیزهایی که می خواهید بگویید را تمرین و تکرار کنید.

مقابل آینه بایستید و با صدای بلند چیز هایی که می خواهید بگویید را تکرار کنید.
۶- از او برای صحبت کردن و اعتماد جلب كردن زمان بخواهید

مراقبت-از-همسر

این نکته برای جلب اعتماد دیگران بسیار مهم است. مثلا بگویید:

“می دانم تو از من عصبانی هستی، اگر ممکن است در این هفته قراری بگذاریم و روبروی یکدیگر بنشینیم و صحبتی داشته باشیم.”

اما این درخواست را در زمان مناسب انجام دهید نه هر زمانی که شما دوست داشتید. صبور باشید و به نحوه جلب اعتماد دیگران توجه زیادی کنید.
۷- روانشناسی اعتماد جلب کردن می گوید باید احساسات تان را بگویید

اگر می خواهید دوباره اعتماد فردی را بدست بیاورید، باید جدی با او صحبت کنید.

اگر اشتباهی کرده اید بهترین کاری که می توانید انجام دهید عذر خواهی است. با گفتن احساس واقعی تان شروع به صحبت کردن کنید.

اگر می خواهید دوباره یک رابطه دوستی را احیا کنید لازم است به او بگویید که چه احساسی دارید

مثلا بگویید:

“من واقعا احساس بدی دارم و از این موضوع ناراحت هستم اما دوست دارم دوباره اعتماد تو را بدست بیاورم. من می دانم که این کار سختی است اما دوست دارم با کمک یکدیگر دوباره این رابطه را احیا کنیم.”

حرف هایی که می زنید باید واقعی باشد، چون طرف مقابل در موضع منطق قرار دارد و به خوبی می تواند حقیقت را از دروغ تشخیص دهد!
۸- چگونگی جلب اعتماد دیگران : مسئولیت پذیر باشید

در مطلب روش های اعتراف به خیانت در سایت مشاوره روانشناسی ویکی روان هم گفتیم که اگر می خواهید عذرخواهی کنید و در جلب اعتماد دیگران موفق باشید، باید بدانید که دقیقا خطایتان چه بوده است و آن را بپذیرید.

عذرخواهی باید شامل دانستن خطا و انجام کارهایی در جهت بهبود آن نیز باشد. باید برای جلب اعتماد دیگران با مسئولیت پیش بروید.
۹- مشخص کنید که دقیقا می دانید خطایتان چه بوده است

اگر می خواهید در یک رابطه حرفه ای این اعتماد را بدست بیاورید، باید از مثال های شخصی استفاده کنید. مثلا بگویید:

من اشتباه کردم که آن مدارک را بدرستی و با دقت مطالعه نکردم
من متوجه هستم که برای شرکت ضرر مالی بزرگی بوده است

این کار نشان می دهد که شما متوجه خطایتان شده اید. پس بیان کردن اشتباهی که انجام دادین و اعتراف به آن از ترفندهای جلب اعتماد اراد پس از اشتباه است.
۱۰- برای کسب اعتماد دیگران باید خوب گوش بدهید

حالا دیگر وقت گوش دادن است. گوش دادن از قوی ترین راه های جلب اعتماد دیگران است.

یک مکالمه خوب مکالمه ای است که بیش از یک شرکت کننده داشته باشد

پس از این که مشخص کردید می خواهید چه بگویید، از یک فرد دیگر نیز بخواهید که این شانس را امتحان کند. نشان دهید که به خوبی به حرف او گوش می دهید.

پیشنهاد می کنیم مقاله هنر خوب گوش دادن را در سایت ویکی روان مطالعه کنید تا در به دست آوردن اعتماد دیگران کار استاد شوید. همانطور که می بینید، پاسخ به سوال چگونه اعتماد دیگران را جلب کنیم چندان سخت نیست. فقط باید برنامه داشته باشید و حرکت کنید.
۱۱- استفاده از زبان بدن برای جلب اعتماد دیگران

این نشان می دهد که شما تمرکز دارید و می دانید چه چیزی می خواهید بگویید.

استفاده صحیح از زبان بدن مهم ترین راه برای جلب اعتماد افراد است. زبان بدن همه چیز درباره شما را لو می دهد پس بدانید چه زبان بدنی دارید.

زبان بدن تاثیرات غیر مستقیم فوق العاده ای بر روی ضمیر افراد می گذارد. چون خیلی مواقع زبانتان یک چیز می گوید اما زبان بدنتان می گوید که نه، اینطوری نیست!

باید با اصول استفاده از زبان بدن آشنایی کافی داشته باشید و در زمان مناسب از آن استفاده کنید. پیشنهاد می کنیم مقالات آموزش زبان بدن در ویکی روان را مطالعه و تمرین کنید.
۱۲- دست به قلم شوید و یک نامه بنویسید

18 راه جلب اعتماد دیگران (کسب اعتماد دیگران)

این مورد هم برای جلب اعتماد برای بار اول بسیار مفید است هم برای عذرخواهی و کسب اعتماد برای بار دوم.

در جلب اعتماد دیگران عذرخواهی رو در رو همیشه بهترین راه است. اما متاسفانه همیشه ممکن نیست. ممکن است شما دور از آن فرد زندگی می کنید و یا او مایل نیست با شما صحبت کند.

اگر چنین است می توانید برای به دست آوردن اعتماد افراد نامه عذرخواهی بنویسید.
پس نوشتن نامه دستی راهی برای جلب اعتماد دیگران است
این کار بهتر از فرستادن ایمیل است. شما هیچ گاه نمی توانید با ایمیل و یا تکست فرستادن (مثلا فرستادن پیغام در تلگرام) عذرخواهی تاثیر گذاری انجام دهید.
نامه تان را خوب ویرایش کنید

این کار وقت شما را می گیرد اما بسیار موثر است.

وقتی می خواهید عذرخواهی کنید، انتخاب کلمات بسیار اهمیت دارند

حرکات شما در جلب اعتماد دیگران بسیار مهم هستند.

باید نشان دهید که این کار چقدر برایتان اهمیت دارد، نشان دهید که چیزهایی که می گویید را قطعا انجام می دهید

اگر قول بدهید که آن کار را تکرار نمی کنید می توانید شانس خوبی برای بخشیده شدن داشته باشید. اگر قول داده اید که تماس می گیرید، حتما این کار را انجام دهید. به خاطر داشته باشید که شما قصد دارید دوباره اعتماد او را بدست بیاورید.

وقتی شما اعتماد یک فرد را از دست می دهید، هر دو شما دچار احساسات متفاوتی می شوید

شما احساس گناه کرده و آن فرد احساس ناراحتی و عصبانیت دارد. این رابطه چه شخصی باشد و چه حرفه ای، شما باید مسئولیت های سنگین تری را قبول کنید. باید نشان دهد پشیمان هستید و می خواهید این اعتماد را دوباره بدست بیاورید.

مثلا در محیط کارتان باید نشان دهید که تا چه اندازه به این کار علاقه دارید. شاید گاهی شرایط طوری باشد که ایده خاصی برای جلب اعتماد در دوستی یا محیط کار به ذهنتان خطور نمی کند. در این موارد بهترین کار کمک گرفتن از مشاور روانشناس آنلاین یا حضوری می باشد تا با بررسی شرایط شما، بهترین راه های اعتماد جلب كردن را نشان دهد.
۱۳- سعی کنید خودتان باشید، خوده واقعی تان

مشاوره روانشناسی آنلاین عزت نفس

وقتی می خواهید در جلب اعتماد دیگران موفق عمل کنید باید نشان دهید می خواهید تغییراتی انجام دهید یا نشان دهید فرد قابل اتکایی هستید.

از طرفی هم باید ثابت کنید که این خود واقعی تان هستید.

سعی کنید کاملا شخصیت تان را تغییر دهید، البته اگر نیاز به تغییر دارد. می توانید برای شناخت کامل و دقیق شخصیت خود از تست شخصیت شناسی آنلاین که توسط پروفسور حسین باهر در سایت ویکی روان استفاده کنید.
۱۴- تغییر خیلی زیاد اصلا خوب نیست

مثلا اگر می خواهید اعتماد خانواده تان را بدست بیاورید نباید بطور ناگهانی طوری رفتار کنید که گویی فرد دیگری هستید.

مثلا اگر والدین تان از شما می خواهند در خانه بیشتر کمک کنید، شما نباید بیرون رفتن و تفریح با دوستان تان را بطور ناگهانی کاملا قطع کنید

این کار به این معنی است که شما فقط می خواهید اعتماد آن را به هر طریقی بدست بیاورید.
۱۵- برای جلب اعتماد مردم کاری که می گویید را انجام دهید، حتما

این مهم ترین اصل در زندگی شما باید باشد که البته در چگونگی جلب اعتماد دیگران هم مهم است.

برای جلب اعتماد دیگران انجام چیزی که گفته و قولی که داده اید بسیار موثر است، هر طور شده پای حرفتان باشید

حتی اگر یک کار ناچیز و بی اهمیت باشد هم، اگر فراموش شود و یا نادیده گرفته شود می تواند تاثیر بسیار بد و مخربی داشته باشد. تکرار خطا و اشتباه باعث می شود آن فرد دیگر نتواند به شما اعتماد کند و از نظر او فرد بی ارزشی نشان داده می شوید.
۱۶- وقتی قولی می دهید حتما روی آن بایستید

این کار باعث می شود فرد احساس کند می تواند دوباره به شما اعتماد کند. اگر قولی داده اید و انجام آن واقعا برایتان مقدور نیست، بهتر است رو در رو دلیل آن را توضیح دهید.

اگر قولی که داده اید خیلی مهم و بزرگ است، توضیح دادن به تنهایی نیز کافی نیست

بلکه باید یک قول دیگر بدهید تا انجام ندادن قول قبلی را جبران کنید. البته باید اطمینان حاصل کنید که به هر طریق ممکن، قول جدید را انجام می دهید. به خاطر داشته باشید که یک و دو مرتبه انجام کاری برای جبران و بدست آوردن اطمیمان کافی نیست؛ پس صبور باشید.

جلب اعتماد دیگران یک پروسه و جریان است، انتظار نداشته باشید یک شبه موفق شوید

با برنامه پیش بروید و صادقانه به مردم خدمت کنید. حتم داشته باشید این انرژی مثبت به سمتتان بر می گردد.
۱۷- تغییرات واقعی از خود نشان دهید

اعتماد جلب کردن زمانی به حقیقت منجر منجر می شود که بتوانیم تغییرات واقعی از خود نشان دهیم. یعنی چی؟

یعنی اعتماد کردن زمانی اتفاق می افتد که حرف ما به واقعیت تبدیل شود. یعنی بتوانیم آن چیزی را که ادعا می کنیم واقعا نشان دهید. به همین خاطر برای به دست آوردن اعتماد دیگران باید تغییرات مثبت و چیزی که قول آن را داده اید از خود بروز دهید تا باور پذیر باشد.

سعی نکنید حرفی بزنید که نمی توانید به آن عمل کنید، به همین خاطر باید پای صحبت های خود باشیم و برای کسب اعتماد دیگران برنامه داشته باشیم.
۱۸- برای جلب اعتماد چه باید کرد؟ باید بهترین خود باشید

یکی از خوبی های به دست آوردن اعتماد دیگران این است که ما را به فرد بهتری تبدیل می کند. یعنی باعث می شود به نسخه بهتری از خود بدل شویم.
چون برای جلب اعتماد همسر یا دوستمان یا حتی همکاران در محیط کار باید تغییرات مثبت ایجاد کرده و به بهترین نسخه خود تبدیل شویم. به این شکل می توانیم در استفاده از ترفندهای جلب اعتماد موفق باشیم.
باسلام
علت ترس ماازمرگ چیست؟؟
کانال مشاوره مذهبی معنوی حجتالاسلام توحید فتحیزاده Religious Spiritual Counseling
باسلام علت ترس ماازمرگ چیست؟؟
پرسش :
منشاء ترس و وحشت انسان از «مرگ» چیست؟
پاسخ اجمالی:

سرچشمه ترس انسان از مرگ، آن است كه مرگ را به معنی نیستی و فناى مطلق می داند؛ و البته با این تفسیر چیزی وحشتناك تر از مرگ نخواهد بود. اما اگر مرگ را نوعی تولد بدانيم، و معتقد باشيم مرگ نوع كامل تر و عالى ترى از زندگى است، آنگاه مرگ زيبا و دوست داشتنى خواهد بود. از سویی جمعى نيز به خاطر پرونده سیاه اعمال خود، از مرگ وحشت دارند؛ گویا شكنجه‌ هاى طاقت فرسا و مجازات‌هاى دردناك پس از مرگ را با چشم خود مشاهده مى كنند.
پاسخ تفصیلی:

اصولا انسان از «عدم» و «نيستى» مى هراسد؛ از فقر مى ترسد، چون نيستى ثروت است از بيمارى مى ترسد، چون نيستى سلامت است از تاريكى مى ترسد، چون نور در آن نيست از بيابان خالى و گاهى از خانه خالى مى‌ترسد، چون كسى در آن نيست حتى از مرده مى ترسد، چون روح ندارد، در صورتى كه از زنده همان شخص نمى ترسيد! بنابراين اگر انسان از مرگ مى ترسد به خاطر اين است كه مرگ در نظر او «فناى مطلق» و نيستى همه چيز است و اگر از زلزله و صاعقه و حيوان درنده وحشت دارد چون او را به فنا و نيستى تهديد مى كند.
البته از نظر فلسفى اين طرز روحيه چندان دور و بيراه نيست؛ زيرا انسان «هستى» است، و هستى با هستى آشناست و جنس خود را همچون كاه و كهرباست. اما با «نيستى» هيچ گونه تناسب و سنخيتی ندارد، پس بايد از آن بگريزد و فرار كند، چرا فرار نكند؟
ولى در اينجا يك سخن باقى مى‌ماند و آن اينكه: همه اينها صحيح است اگر مرگ به معنى نيستى و فنا و پايان همه چيز تفسير شود، و راستى اگر اين چنين تفسير شود چيزى از آن وحشتناك ‌تر نخواهد بود و آنچه درباره هيولاى مرگ گفته‌ اند كاملاً به جا و به مورد است؛ اما اگر مرگ را - همچون تولد جنين از مادر - يك تولد ثانوى بدانيم، و معتقد باشيم با عبور از اين گذرگاه سخت، به جهانى گام مى‌گذاريم كه از اين جهان بسيار وسيعتر، پرفروغتر، آرام بخش‌ تر و مملو از انواع نعمت هايى است كه در شرايط كنونى و در زندگى فعلى براى ما قابل تصور نيست، خلاصه اگر مرگ را نوع كامل‌تر و عالى‌ترى از زندگى بدانيم كه در مقايسه با آن، اين زندگى كه در آن هستيم مرگ محسوب مى شود، در اين صورت مسلماً چيز نفرت‌انگيز و وحشتناك و هيولا، نخواهد بود، بلكه - در جاى خود - دل‌انگيز و رؤيايى و بسیار زيبا و دوست داشتنى است؛ زيرا اگر جسمى از انسان مى گيرد، بال و پرى به او مى بخشد كه بر فراز آسمان ناپيدا كرانه ارواح، با آن همه لطافت و زيبايى فوق حد تصور و خالى از هر گونه جنگ و نزاع و اندوه و غم، پرواز مى كند.
اينجاست كه شاعرى كه اين طرز تفكر را دارد به حكيم دانشمند دستور مى دهد:
بمير اى حكيم از چنين زندگانى *** كز اين زندگى چون بميرى بمانى
سفرهاى علوى كند مرغ جانت *** چو از چنبر آز بازش رهانى
مترس از حياتى كه در پيش دارى *** از اين زندگى ترس، كاينك در آنى!
و نيز شاعر ديگرى با مباهات و وجد و سرور مى گويد:
حجاب چهره جان مى‌شود غبار تنم *** خوش آن دمى كه از اين چهره پرده بر فكنم
چنين قفس نه سزاى من خوش الحانى است *** روم به روضه رضوان كه مرغ آن چمنم
و ديگرى مى‌گويد:
مرغ باغ ملكوتم، نيم از عالم خاك *** دو سه روزى قفسى ساخته‌ اند از بدنم
خرّم آن روز كه پرواز كنم تا بر دوست *** به هواى سر كويش پر و بالى بنم
بالاخره شاعر ديگر به مرگ فرياد مى زند و او را به سوى خود دعوت مي كند:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آى *** تا در آغوشش بگيرم تنگ تنگ
من ز او جانى ستانم جاودان *** او ز من دلقى ستاند رنگ رنگ
اينجاست كه چهره مطلب به كلى دگرگون مى شود و مسأله شكل ديگرى به خود مي ‌گيرد كه هيچ شباهتى با شكل اول ندارد. بديهى است، آن كس كه چنين برداشتى از مسأله مرگ دارد هرگز نمى گويد مرگ بى حاصل، بدون دليل، و يا مثلاً از طريق انتحار و خودكشى، دريچه به آنچنان عالمى است، بلكه او به استقبال مرگى پرشكوه مى شتابد كه در راه هدف و آرمان پاك و آميخته با قهرمانى و فداكارى و شهامت باشد، مرگى كه انسان را از تن در دادن به ذلت و هر گونه بدبختى به خاطر چند روز عمر بيشتر مى رهاند.
عامل ديگر وحشت از مرگ
جمعى ديگر نيز هستند كه از مردن وحشت دارند؛ ولی نه بخاطر اينكه مرگ را به معنى فنا و نيستى مطلق تفسير می كنند، و منكر زندگانى پس از آن هستند؛ بلكه به خاطر اينكه آنقدر پرونده اعمال خود را سياه و تاريك مى بينند كه شكنجه‌هاى طاقت فرسا و مجازات‌هاى دردناك بعد از مرگ را گويا با چشم خود مشاهده مى كنند و يا لااقل چنين احتمالى را مى دهند. اينها نيز حق دارند از مرگ بترسند، زيرا به مجرمى مى مانند كه از پشت ميله‌هاى زندان آزاد شده و به سوى چوبه دار مى رود، البته آزادى خوب است، اما نه آزادى از زندان به سوى چوبه دار!
کانال مشاوره مذهبی معنوی حجتالاسلام توحید فتحیزاده Religious Spiritual Counseling
باسلام علت ترس ماازمرگ چیست؟؟
آزادى اينها هم از زندان بدن، يا زندان دنيا، توأم با رفتن به سوى چوبه دار است، «دار» نه به معنى اعدام؛ بلكه به معنى شكنجه هايى بدتر از آن اما آنها كه نه مرگ را فنا مى بينند، نه پرونده تاريك و سياه دارند چرا از مرگ بترسند؟ چرا از مرگ در راه هدف‌هاى پاك وحشت داشته باشند؟ چرا؟...(1)
الإمام الصادق عليه السلام :

إنَّ أصحابَ الكَهفِ وَالرَّقيمِ كانوا في زَمَنِ مَلِكٍ جَبّارٍ عاتٍ وكانَ يَدعو أهلَ مَملَكَتِهِ إلى عِبادَةِ الأَصنامِ ، فَمَن لَم يُجِبهُ قَتَلَهُ ، وكانَ هؤُلاءِ قَوما مُؤمِنينَ يَعبُدونَ اللّه َ عز و جل ووَكَّلَ المَلِكُ بِبابِ المَدينَةِ وُكَلاءَ ولَم يَدَع أحَدا يَخرُجُ حَتّى يَسجُدَ لِلأَصنامِ ، فَخَرَجَ هؤُلاءِ بِحيلَةِ الصَّيدِ وَذلِكَ أنَّهُم مَرّوا بِراعٍ في طَريقِهِم فَدَعَوهُ إلى أمرِهِم فَلَم يُجِبهُم وكانَ مَعَ الرّاعي كَلبٌ فَأَجابَهُمُ الكُلبُ وخَرَجَ مَعَهُم ... فَلَمّا أمسَوا دَخَلوا ذلِكَ الكَهفَ وَالكَلبُ مَعَهُم ، فَأَلقَى اللّه ُ عَلَيهِمُ النُّعاسَ كَما قالَ اللّه ُ تَعالى : «فَضَرَبْنَا عَلَى ءَاذَانِهِمْ فِى الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا» ، فَناموا حَتّى أهلَكَ اللّه ُ ذلِكَ المَلِكَ وأهلَ مَملَكَتِهِ ، وذَهَبَ ذلِكَ الزَّمانُ وجاءَ زَمانٌ آخَرُ وقَومٌ آخَرونَ ، ثُمَّ انتَبَهوا فَقَال بَعضُهُم لِبَعضٍ : كَم نِمنا هاهُنا؟ فَنَظَروا إلَى الشَّمسِ قَدِ ارتَفَعَت فَقالوا : نِمنا يَوما أو بَعضَ يَومٍ ، ثُمَّ قالوا لِواحِدٍ مِنهُم: خُذ هذَا الوَرَقَ وَادخُلِ المَدينَةَ مُتَنَكِّرا لا يَعرِفوكَ فَاشتَرِ لَنا طَعاما؛ فَإِنَّهُم إن عَلِموا بِنا وعَرَفونا يَقتُلونا أو يَرُدّونا في دينِهِم ، فَجاءَ ذلِكَ الرَّجُلُ فَرَأى مَدينَةً بِخِلافِ الَّذي عَهِدَها ورَأى قَوما بِخِلافِ اُولئِكَ لَم يَعرِفهُم ولَم يَعرِفوا لُغَتَهُ ولَم يَعرِف لُغَتَهُم . فَقالوا لَهُ : مَن أنتَ ، ومِن أينَ جِئتَ ؟ فَأَخبَرَهُم فَخَرَجَ مَلِكُ تِلكَ المَدينَةِ مَعَ أصحابِهِ وَالرَّجُلُ مَعَهُم حَتّى وَقَفوا عَلى بابِ الكَهفِ وأقبَلوا يَتَطَلَّعونَ فيهِ ، فَقالَ بَعضُهُم : هؤُلاءِ ثَلاثَةٌ ورابِعُهُم كَلبُهُم . وقالَ بَعضُهُم : خَمسَةٌ وسادِسُهُم كَلبُهُم . وقالَ بَعضُهُم : هُم سَبعَةٌ وثامِنُهُم كَلبُهُم وحَجَبَهُمُ اللّه ُ عز و جلبِحِجابٍ مِنَ الرُّعبِ فَلَم يَكُن أحَدٌ يَقدَمُ بِالدُّخولِ عَلَيهِم غَيرُ صاحِبِهِم ، فَإِنَّهُ لَمّا دَخَلَ إلَيهِم وَجَدَهم خائِفينَ أن يَكونَ أصحابُ دَقيانوسَ شَعَروا بِهِم فَأَخبَرَهُم صاحِبُهُم أنَّهُم كانوا نائِمينَ هذَا الزَّمنَ الطَّويلَ ، وأنَّهُم آيَةٌ لِلنّاسِ فَبَكَوا وسَأَلُوا اللّه َ تَعالى أن يُعيدَهُم إلى مَضاجِعِهِم نائِمينَ كَما كانوا . ثُمَّ قالَ المَلِكُ : يَنبَغي أن نَبنِيَ هاهُنَا مَسجِدا ونَزورَهُ فَإِنَّ هؤُلاءِ قَومٌ مُؤمِنونَ ، فَلَهُم في كُلِّ سَنَةٍ نَقلَتانِ يَنامونَ سِتَّةَ أشهُرٍ عَلى جُنوبِهِمُ اليُمنى ، وسِتَّةَ أشهُرٍ عَلى جُنوبِهِمُ اليُسرى ، وَالكَلبُ مَعَهُم قَد بَسَطَ ذِراعَيهِ بِفِناءِ الكَهفِ .

امام صادق عليه السلام :

اصحاب كهف و رقيم ، در زمان پادشاهى جبّار و طغيانگر ، زندگى مى كردند . وى ، مردم سرزمينش را به پرستش بت ها فرا مى خواند و هر كس اجابت نمى كرد ، او را مى كُشت . اينان ، مردمانى مؤمن بودند كه خداوند عز و جل را پرستش مى كردند . پادشاه ، بر دروازه شهر ، نمايندگانى گماشت و نمى گذاشت كسى بيرون برود ، مگر بر بت ها سجده كند . آنان ، با به بهانه شكار ، بيرون رفتند . در ميان راه ، بر چوپانى گذشتند . وى را به كيش خود دعوت كردند؛ ولى چوپان ، اجابت نكرد . با چوپان ، سگى بود و سگ ، اجابت كرد و با آنان بيرون رفت . ... چون شب شد ، بدان غار داخل شدند و سگ ، همراه آنان بود . خداوند ، بر آنان خوابى مستولى كرد ، چنان كه در قرآن فرموده است : «پس در آن غار ، ساليانى چند بر گوش هايشان پرده زديم» آنان ، خوابيدند تا خداوند ، آن پادشاه و مردمانش را نابود ساخت . آن دوران ، سپرى شد و دوره جديد و مردمانى جديد آمدند . آن گاه ، آنان از خواب برخاستند . به يكديگر گفتند : چه قدر در اين جا خوابيديم؟ به خورشيد نگريستند كه بالا آمده بود و گفتند : يك روز يا پاره اى از روز . آن گاه به يكى از خود گفتند : اين پول را بگير و به صورت ناشناس ، وارد شهر شو تا تو را نشناسند و براى ما غذايى تهيه كن؛ چرا كه اگر از ما اطّلاع يابند و ما را بشناسند ، خواهند كُشت و يا به دين خود برمى گردانند . آن مرد آمد و شهر را به گونه اى ديگر يافت و مردمان را بر خلاف مردمان زمان خود ديد . آنان را نمى شناخت و آنان ، زبان او را نمى فهميدند و وى ، زبان آنان را نمى فهميد . مردم به وى گفتند : كيستى و از كجا آمده اى؟ داستان را به آنان گفت . پادشاه و مردم شهر ، همراه آن مرد از شهر بيرون آمده ، بر درِ غار ايستادند و به درون ، سر مى كشيدند . برخى گفتند : «آنان ، سه نفرند و چهارمِ آنان سگ آنهاست» و برخى گفتند : «پنج نفرند و سگشان ، ششمين آنهاست» و برخى گفتند : «هفت نفرند و سگشان هشتمين آنهاست» . خداوند عز و جل ، پرده اى از ترس و رُعب را حجاب آنان قرار داد و كسى جرئت وارد شدن نداشت ، جز رفيق آنها . وقتى
او داخل غار شد ، يارانش در هراس و ترس ديد كه مبادا ياران دقيانوس بر آنان دست يافته اند . وى به آنان گزارش داد كه اين مدّت طولانى در خواب بوده اند و آنان براى مردم ، نشانه اند . همه گريستند و از خداوند خواستند كه آنان را به خواب برگرداند ، چنان كه در خواب بودند . پادشاه گفت : سزاوار است در اين جا مسجدى بسازيم و آن را زيارت كنيم؛ چرا كه اينها مردمانى مؤمن اند . آنان ، در هر سال ، دو بار حركت مى كردند ، شش ماه بر پهلوى راست مى خوابيدند و شش ماه بر پهلوى چپ ، و سگ به همراه آنان ، دست هايش را بر درِ غار ، پهن كرده بود .

تفسير القمّي : ج 2 ص 32 .
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ «12»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از بسيارى گمان‌ها دورى كنيد، زيرا بعضى گمان‌ها گناه است. و (در كار ديگران) تجسّس نكنيد و بعضى از شما ديگرى را غيبت نكند، آيا هيچ يك از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ (هرگز) بلكه آن را ناپسند مى‌دانيد و از خدا پروا كنيد، همانا خداوند بسيار توبه‌پذير مهربان است.
نکته ها

در ادامه آيه قبل، اين آيه نيز به عواملى چون سوءظن، تجسّس و غيبت، كه صلح و صفا و اخوّت ميان مؤمنان را به هم مى‌زند اشاره مى‌كند.

در قرآن، به حسن ظن سفارش شده و از گمان بد نسبت به ديگران نهى گرديده است. در سوره‌ى نور مى‌خوانيم: «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً» «1» چرا در باره‌ى شنيده‌هاى خود نسبت به مردان و زنان با ايمان، حسن ظن نداريد؟

همان‌گونه كه آيه‌ى نهم اين سوره، براى امنيّت و حفظ جان مردم، همه‌ى مسلمانان را مسئول مبارزه با ياغى و تجاوزگر دانست، اين آيه نيز براى حفظ آبروى مردم؛ سوءظن، تجسّس و غيبت را حرام كرده است.

امروزه حقوق‌دانان جهان، از حقوق بشر حرف مى‌زنند، ولى اسلام به مسائلى از قبيل تمسخر، تحقير، تجسّس و غيبت توجّه دارد كه حقوق‌دانان از آن غافلند.

هيچ گناهى مثل غيبت به درّندگى بى‌رحمانه تشبيه نشده است. آرى، حتّى حيوانات درنده هم نسبت به هم جنس خود تعرّض نمى‌كند.

«1». نور، 12.

جلد 9 - صفحه 189

اقسام سوء ظن و بدگمانى‌

سوء ظن اقسامى دارد كه بعضى پسنديده و برخى ناپسند است:

1. سوءظن به خدا، چنانكه در حديث مى‌خوانيم: كسى كه از ترس خرج ومخارج زندگى ازدواج نمى‌كند، در حقيقت به خدا سوء ظن دارد؛ گويا خيال مى‌كند اگر تنها باشد خدا قادر است رزق او را بدهد، ولى اگر همسر داشته باشد، خدا قدرت ندارد. اين سوءظن، مورد نهى است.

2. سوء ظن به مردم، كه در اين آيه از آن نهى شده است.

3. سوء ظن به خود، كه مورد ستايش است. زيرا انسان نبايد به خود حسن ظن داشته باشد و همه كارهاى خود را بى‌عيب بپندارد. حضرت على عليه السلام در برشمردن صفات متّقين در خطبه همام مى‌فرمايد: يكى از كمالات افراد باتقوا آن است كه نسبت به خودشان سوء ظن دارند.

آرى، افرادى كه خود را بى‌عيب مى‌دانند، در حقيقت نور علم و ايمانشان كم است و با نور كم، انسان چيزى نمى‌بيند. اگر شما با يك چراغ قوّه وارد سالنى بزرگ شويد، جز اشياى بزرگ چيزى را نمى‌بينيد، ولى اگر با نور قوى مانند پرژكتور وارد سالن شديد، حتّى اگر چوب كبريت يا سنجاقى در سالن باشد مى‌توانيد آن را ببينيد.

افرادى كه نور ايمانشان كم است، جز گناهان بزرگ چيزى به نظرشان نمى‌آيد و لذا گاهى مى‌گويند: ما كه كسى را نكشته‌ايم! از ديوار خانه‌اى كه بالا نرفته‌ايم! و گناه را تنها اين قبيل كارها مى‌پندارند، امّا اگر نور ايمان زياد باشد، تمام لغزش‌هاى ريز خود را نيز مى‌بينند و به درگاه خدا ناله و استغفار مى‌كنند.

اگر كسى نسبت به خود خوش‌بين شد، هرگز ترقّى نمى‌كند. او مثل كسى است كه دائماً به پشت سر خود و به راههاى طى شده نگاه مى‌كند و به آن مغرور مى‌شود، ولى اگر به جلو نگاه كند و راههاى نرفته را ببيند، خواهد دانست كه نرفته‌ها چند برابر راههاى رفته است!

توجّه به اين نكته لازم است كه معناى حسن‌ظن؛ سادگى، زودباورى، سطحى‌نگرى و غفلت از توطئه‌ها و شيطنت‌ها نيست. امّت اسلامى هرگز نبايد به خاطر حسن ظن‌هاى نابجا، دچار غفلت شده ودر دام صيادان قرار گيرد.

جلد 9 - صفحه 190

غيبت و پيامدهاى آن‌

غيبت آن است كه انسان در غياب شخصى چيزى بگويد كه مردم از آن خبر نداشته باشند و اگر آن شخص بشنود، ناراحت شود. «1»

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: دست از سر مرده‌ها برداريد و بدى‌هاى آنان را بازگو نكنيد، كسى كه مُرد، خوبى‌هايش را بيان كند. «2»

امام صادق عليه السلام فرمود: غيبت كننده اگر توبه كند، آخرين كسى است كه وارد بهشت مى‌شود و اگر توبه نكند، اوّلين كسى است كه به دوزخ برده مى‌شود. «3»

امام رضا عليه السلام از امام سجاد عليه السلام نقل مى‌كند كه هر كس از ريختن آبروى مسلمانان خود را حفظ كند، خداوند در قيامت لغزشهاى او را ناديده مى‌گيرد. «4»

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: هر كس زن يا مردى را غيبت كند، تا چهل روز نماز و روزه‌اش پذيرفته نمى‌شود. «5»
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: در قيامت هنگامى كه نامه‌ى اعمال انسان به دست او داده مى‌شود، عدّه‌اى مى‌گويند: چرا كارهاى خوب ما در آن ثبت نشده است؟ به آنها گفته مى‌شود: خداوند، نه چيزى را كم و نه چيزى را فراموش مى‌كند، بلكه كارهاى خوب شما به خاطر غيبتى كه كرده‌ايد از بين رفته است. در مقابل افراد ديگرى، كارهاى نيك فراوانى در نامه‌ى عمل خود مى‌بينند و گمان مى‌كنند كه اين پرونده از آنان نيست، به آنها مى‌گويند: به‌واسطه‌ى غيبت‌شدن، نيكى‌هاى كسى كه شما را غيبت كرده، براى شما ثبت شده است. «6»

سؤال: چرا در روايات كيفر يك لحظه غيبت كردن، محور نابودى عبادات چند ساله‌ى انسان بيان شده است؟ آيا اين نوع كيفر عادلانه است؟

پاسخ: همان گونه كه غيبت كننده در يك لحظه، آبرويى را كه مؤمن سال‌ها به دست آمده مى‌ريزد، خداوند هم عباداتى را كه او سال‌ها بدست آورده از بين مى‌برد. بنابراين محو

«1». وسائل، ج 8، ص 600 و 604.

«2». نهج‌الفصاحه، حديث 264.

«3». مستدرك، ج 9، ص 117.

«4». بحار، ج 72، ص 256.

«5». بحار، ج 72، ص 258.

«6». بحار، ج 72، ص 259.

جلد 9 - صفحه 191

عبادات چندساله، يك كيفر عادلانه است.

تفسير نور(10جلدى) ج‌9 191 غيبت و پيامدهاى آن ..... ص : 190

ول خدا صلى الله عليه و آله در آخرين سفر خود به مكّه فرمودند: خون و مال و آبروى مسلمان، محترم است، همان گونه كه اين ماه ذى‌الحجة و اين ايام حج محترم است. «1»

در روايات، نام غيبت كننده در كنار كسى آمده كه دائماً شراب مى‌خورد. «تحرم الجنة على المغتاب و مدمن الخمر» «2» كسى كه غيبت مى‌كند و شراب مى‌نوشد، از بهشت محروم است.

بر اساس روايات، كسى كه عيوب برادر دينى خود را پى‌گيرى (و براى ديگران نقل) كند، خداوند زشتى‌هاى او را آشكار مى‌كند. «3»

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: يك درهم ربا، از سى و شش زنا بدتر است و بزرگ‌ترين ربا، معامله با آبروى مسلمان است. «4»

در حديث مى‌خوانيم: نشستن در مسجد به انتظار نمازِ جماعت، عبادت است البتّه مادامى كه منجر به غيبت نشود. «5»

پيامبر صلى الله عليه و آله در آخرين خطبه خود در مدينه فرمودند: اگر كسى غيبت كند، روزه‌ى او باطل است. «6» يعنى از بركات وآثار معنويى كه يك روزه‌دار برخوردار است، محروم مى‌شود.

اگر از بدن انسان زنده قطعه‌اى جدا شود، امكان پر شدن جاى آن هست، ولى اگر از مرده چيزى كنده شود، جاى آن همچنان خالى مى‌ماند. غيبت، بردن آبروى مردم است و آبرو كه رفت ديگر جبران نمى‌شود. «لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً»

جبران غيبت‌

براى جبران غيبت‌هايى كه در گذشته مرتكب شده‌ايم، در صورتى كه غيبت‌شونده زنده و در قيد حيات است؛ اگر به او بگوييم كه ما غيبت تو را كرده‌ايم ناراحت مى‌شود، به گفته بعضى مراجع تقليد «7»، نبايد به او گفت، بلكه بايد بين خود و خداوند توبه كرد و اگر امكان دسترسى‌

«1». شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ابى‌الحديد، ج 9، ص 62.

«2». بحار، ج 72، ص 260.

«3». محجّة البيضاء، ج 5، ص 252 از سنن ابى‌داود ج 2، ص 568.

«4». بحار، ج 72، ص 222.

«5». كافى، ج 2، ص 357.

«6». محجّةالبيضاء، ج 5، ص 254.

«7». از حضرت آيةاللَّه گلپايگانى قدس سره پرسيدم: آيا لازم است به ديگران بگوييم كه ما غيبت شما راكرده‌ايم تا ما را حلال كنند؟ فرمود: نه، زيرا او ناراحت مى‌شود و ناراحت كردن مسلمان، خود گناه ديگرى است. پس جبران غيبت، استغفار است و حلاليّت خواستن در همه جا لازم نيست.

جلد 9 - صفحه 192

به شنوندگان غيبت است، به گونه‌اى با ذكر خير و تكريم آن فرد، تحقير گذشته را جبران كنيم و اگر غيبت‌شونده ناراحت نمى‌شود، از خود او حلاليّت بخواهيم؛ اما اگر غيبت شونده از دنيا رفته است، بايد توبه كرده و از درگاه خداوند عذرخواهى كنيم كه البتّه خداوند توبه‌پذير و بخشنده است.

شيخ طوسى در شرح تجريد، بر اساس حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: اگر غيبت شونده، غيبت را شنيده است، جبران آن به اين است كه نزد او برويم و عذرخواهى كرده و حلاليّت بخواهيم، امّا اگر نشنيده است، بايد هرگاه يادى از غيبت شونده كرديم، براى او استغفار نماييم. «ان كفارة الغيبة أن تستغفر لمن اغتبته كلما ذكرته» «1»

موارد جواز غيبت‌

در مواردى، غيبت كردن جايز است كه به بعضى از آنها اشاره مى‌كنيم:

1. در مقام مشورت در كارهاى مهم؛ يعنى اگر شخصى درباره‌ى ديگرى در مورد ازدواج و گزينش و مسئوليت دادن و ... مشورت خواست، ما مى‌توانيم عيب‌هاى آن فرد را به مشورت كننده بگوييم.

2. براى ردّ سخن و عقيده‌ى باطلِ اشخاصى كه داراى چنين اعتقاداتى هستند، نقل سخن و عيب سخن آنها جايز است، تا مبادا مردم دنباله‌رو آنها شوند.

3. براى گواهى دادن نزد قاضى، بايد حقيقت را گفت گرچه غيبت باشد.

4. براى اظهار مظلوميّت، بيان كردن ظلم ظالم مانعى ندارد.

5. كسى‌كه بدون حيا و آشكارا گناه مى‌كند، غيبت او مانعى ندارد ندارد.
6. براى ردّ ادعاهاى پوچ، غيبت مانعى ندارد. كسى كه مى‌گويد: من مجتهدم، دكترم، سيّدم، و ما مى‌دانيم كه او اهل اين صفات نيست، جايز است به مردم آگاهى دهيم تا فريب نخورند.

«1». وسائل، ج 8، ص 605.

جلد 9 - صفحه 193

شنيدن غيبت‌

وظيفه شنونده، گوش ندادن به غيبت ودفاع از مؤمن است. در حديث مى‌خوانيم: «الساكت شريك القائل» «1» كسى كه غيبت را بشنود و سكوت كند، شريكِ جرم گوينده است.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس غيبتى را بشنود و آن را ردّ كند، خداوند هزار باب شرّ را در دنيا و آخرت بر او مى‌بندد، ولى اگر ساكت بود و گوش داد، گناه گوينده نيز براى او ثبت مى‌شود. و اگر بتواند غيبت‌شونده را يارى كند، ولى يارى نكند، در دو دنيا خوار و ذليل مى‌شود. «2»

در روايتى، غيبت كردن؛ كفر و شنيدن و راضى بودن به آن، شرك دانسته شده است. «3»

در آيه‌ى 36 سوره اسراء مى‌خوانيم: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» هر يك از گوش و چشم و دل انسان، در قيامت مورد بازخواست قرار مى‌گيرند.

بنابراين ما حق شنيدن هر حرفى را نداريم.
پیام ها

1- ايمان، تعهّدآور است و بايد از يك‌سرى افكار و اعمال دورى نمايد. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا ... (ايمان، با سوءظن و تجسّس و غيبت سازگار نيست.)

2- براى دورى از گناهان حتمى، بايد از گناهان احتمالى اجتناب كنيم. (بنابراين از آنجايى كه برخى گمان‌ها گناه است، بايد از بسيارى گمان‌ها، دورى كنيم.)

اجْتَنِبُوا كَثِيراً ... إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ‌

3- در جامعه‌ى ايمانى، اصل بر اعتماد، كرامت و برائت انسان‌ها است. «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ»

4- براى جلوگيرى از غيبت بايد زمينه‌هاى غيبت را مسدود كرد. (راه ورود به غيبت، اوّل سوء ظن و سپس پيگيرى و تجسّس است، لذا قرآن به همان ترتيب نهى كرده است.) اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِ‌ ... لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ‌

5- گناه، گرچه در ظاهر شيرين و دلنشين است، ولى در ديد باطنى و ملكوتى،

«1». غررالحكم.

«2». وسائل، ج 8، ص 606.

«3». بحار، ج 72، ص 226.

جلد 9 - صفحه 194

خباثت و تنفّرآور است. «يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً» (باطن غيبت، خوردن گوشت مرده است و درباره هيچ گناهى اين نوع تعبير بكار نرفته است.)

6- از شيوه‌هاى تبليغ و تربيت، استفاده از مثال و تمثيل است. أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ‌ ...

7- در شيوه نهى از منكر، از تعبيرات عاطفى استفاده كنيم. لا يَغْتَبْ‌ ... أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ‌

8- غيبت و بدگويى از ديگران حرام است، از هر سنّ و نژاد و مقامى كه باشد. لا يَغْتَبْ‌ ... ( «أَحَدُكُمْ» شامل كوچك و بزرگ، مشهور و گمنام، عالم و جاهل، زن و مرد و ... مى‌شود.)

9- مردم باايمان، برادر و هم‌خون يكديگرند. «لَحْمَ أَخِيهِ»

10- همان گونه كه مرده قدرت دفاع از خود را ندارد، شخصى كه مورد غيبت قرار گرفته است، چون حاضر نيست، قدرت دفاع ندارد. «مَيْتاً»

11- غيبت كردن، نوعى درّندگى است. «يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً»

12- غيبت، با تقوا سازگارى ندارد. لا يَغْتَبْ‌ ... وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌

13- تقوا، انسان را به سوى توبه سوق مى‌دهد. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ»

14- در اسلام بن‌بست وجود ندارد، با توبه مى‌توان گناه گذشته را جبران كرد.

لا يَغْتَبْ‌ ... إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ‌

15- عذرپذيرى خداوند، همراه با رحمت است. «تَوَّابٌ رَحِيمٌ»

16- توبه پذيرى خداوند، جلوه‌اى از رحمت اوست. «تَوَّابٌ رَحِيمٌ»
نشست وبرخواست باافرادی که دین مسخره میکنند چگونه بایدباشد؟
کانال مشاوره مذهبی معنوی حجتالاسلام توحید فتحیزاده Religious Spiritual Counseling
نشست وبرخواست باافرادی که دین مسخره میکنند چگونه بایدباشد؟
وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «68»

و هرگاه كسانى را ديدى كه در آيات ما (به قصد تخطئه،) كندوكاو مى‌كنند، از آنان روى بگردان تا (مسير سخن را عوض كرده) وارد مطلب ديگرى شوند واگر شيطان تو را به فراموشى انداخت، پس از توجّه، (ديگر) با اين قوم ستمگر منشين.
نکته ها

«خوض» به معناى كندوكاو وگفتگو به قصد تمسخر و تحقير است، نه براى فهم و درك حقيقت. «1»

«بَعْدَ الذِّكْرى‌» ممكن است به معناى تذكّر دادن ديگرى، يا به معناى متذكّر شدن خود انسان باشد.

سؤال: پيامبران الهى معصوم هستند، پس چگونه در آيه سخن از نفوذ شيطان در پيامبر مطرح شده است؟ «يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ»

پاسخ: تأثير شيطان در به فراموشى كشاندن، مسأله‌اى فرضى است، مثل آيه‌ى‌ «لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» «2» يا آيه‌ «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ» «3» يعنى اگر مشرك شوى، يا اگر به ما نسبتى ناروا بدهى، نه اينكه چنين شده است.

و ممكن است مراد اصلى آيه، پيروان پيامبر باشند، نه خود ايشان، همان‌گونه كه در فارسى‌

«1». تفسير مجمع‌البيان.

«2». زمر، 65.

«3». حاقّه، 44.

جلد 2 - صفحه 484

مى‌گوييم: «به در مى‌گوييم كه ديوار بشنود».

مشابه اين مطلب، در سوره‌ى نساء آيه‌ى 140 نيز آمده است: إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ‌ ... اگر شنيديد كه به آيات الهى كفر مى‌ورزند يا مسخره مى‌كنند با آنان منشينيد تا سخن را عوض كنند.

در روايات متعدّدى از پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمّه معصومين عليهم السلام از همنشينى با اهل گناه، يا شركت در جلسه‌اى كه گناه مى‌شود و انسان قدرت جلوگيرى از آن را ندارد نهى شده است، حتّى اگر آنان از بستگان انسان باشند. حضرت على عليه السلام به فرزندش وصيّت كرد: خداوند بر گوش واجب كرده كه راضى به شنيدن گناه و غيبت نشود. «1»

رسول خدا صلى الله عليه و آله با استناد به اين آيه فرمودند: كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، در مجلسى كه در آن امامى سبّ مى‌شود و يا از مسلمانى عيب‌جويى مى‌گردد نمى‌نشيند. «2»

حضرت على عليه السلام «مجالسة الاشرار تورث سوء الظنّ بالاخيار» همنشينى با بدان، سبب سوء ظنّ به نيكان مى‌شود. «3»
پیام ها

1- غيرت و تعصّب دينى خود نسبت به مقدّسات را به دشمنان نشان دهيد. «إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»

2- اعراض از بدى‌ها ومبارزه‌ى منفى با زشتكاران، يكى از شيوه‌هاى نهى از منكر است. «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»

3- توجّه و گوش دادن به سخنان باطل (و ديدن و خواندن كتب و برنامه‌هاى گمراه كننده) نكوهيده است. «4» «يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»

البتّه در مواردى كه براى آگاهى و ردّ و پاسخ دادن توسط اهل فن باشد، اشكالى ندارد.

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». وسائل، ج 16، ص 266.

«3». وسائل، ج 16، ص 365.

«4». شايد بتوان براى تحريم كتب و برنامه‌هاى ضالّه، به اين آيه استناد كرد.

جلد 2 - صفحه 485

4- به جاى هضم شدن در جامعه، يا گروه و مجلس ناپسند، وضع آن را تغيير دهيد. «حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ»

5- اعلام برائت ومحكوم كردن لفظى كافى نيست، بايد به شكلى برخورد كرد. فَأَعْرِضْ‌ ... فَلا تَقْعُدْ

6- مجالست با ظالمان نارواست، پس پرهيز كنيم. «فَلا تَقْعُدْ»

7- شرط تكليف، توجّه و آگاهى است. «إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ» (فراموشى، عذر پذيرفته‌اى است)

8- سخن گفتن به ناحقّ درباره‌ى آيات قرآن، (از طريق استهزا، تفسير به رأى، بدعت و تحريف) ظلم است. «الظَّالِمِينَ»