🌼مولانای جان🌼
1.62K subscribers
157 photos
610 videos
9 files
516 links
امشب همه شب نشسته اندر حزنم
فردا بروم مناره را کارد زنم

خشم آلودست اگرچه با ماست صنم
در چاه رسیده‌ام ولی بی‌رسنم

#مولانا


🌼با ما همراه باشید 🌼
Download Telegram
.

چقدر خوب می شد
یکی بیاید
دنبالت بگردد
پیدایت کند
و آنقدر
دورت بگردد
تا...
تا همه چیز برگردد به حالت اولش
مثل خنده های من و
پوز خنده های آنها
چقدر خوب می شد
یکی بیاید
یکی
یکی شبیه چشم هایم

#ایلیا_نوروزی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌


‌‌‌‌
پرده از چهره برافکن که چو خورشید سحر
بهرِ دیدار  تو  لبریز نگاه  آمده‌ایم

#اقبال_لاهوری

#صبح_بخیر

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌
جانا! به غریبستان، چندین، به چه می‌مانی؟
بازآ تو از این غربت، تا چند پریشانی؟

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم
یا راه نمی‌دانی، یا نامه نمی‌خوانی

گر نامه نمی‌خوانی، خود نامه تو را خواند
ور راه نمی‌دانی، در پنجهٔ ره‌دانی

بازآ که در آن محبس، قدر تو نداند کس
با سنگ دلان منشین، چون گوهرِ این کانی

هم آبی و هم جویی، هم آب همی‌جویی
هم شیر و هم آهویی، هم بهتر از ایشانی

چند است ز تو تا جان تو طُرفه‌تری یا جان؟
آمیخته‌ای با جان یا پرتوِ جانانی؟


#مولانا
‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی


تا بی‌خبر بمیرد در درد خودپرستی

#حضرت_حافظ
#استاد_شجریان

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
.
مردان برای جاودانگی می جنگند
ماه را فتح می کنند،
می‌نویسند،
کشور گُشایی می کنند،
می کُشند و کُشته می شوند …

اما زنان برای جاودانگی
کافی ست معشوقِ شاعری شوند
تا نام و یادشان را در شعر
جاودانه کند ...

#یدالله_گودرزی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
۱) مکن ای دوست، نشاید که بخوانند و نیایی
و اگر نیز بیایی، بروی زود، نپایی

۲) هله ای دیده و نورم، گهِ آن شد که بشورم
پیِ موسیِ تو طورم، شدی از طور، کجایی؟

۳) اگرم خصم بخندد، وگرم شِحنه ببندد
تو اگر نیز به قاصد به غضب دست بخایی

۴) به تو سوگند بخَوردم، که از
این شیوه نگردم
بکنم شور و بگردم، به خدا و به خدایی

۵) بکن ای دوست چراغی، که بِهْ از اختر و چرخی
بکن ای دوست طبیبی، که به هر درد دوایی

۶) دلِ ویرانِ من اندر غلط اَر جغد درآید
بزند عکسِ تو بر وی، کند آن جغد همایی

۷) هله یک قوم بگریند و
یکی قوم بخندند
رهِ عشقِ تو ببندند به استیزه‌نمایی

۸) اگر از خشم بجنگی وگر از خصم بلنگی
و اگر شیر و پلنگی تو هم از حلقهٔ مایی

۹) به بد و نیکِ زمانه، نجهد عشق ز خانه
نَبُوَد عشق فسانه، که سمایی‌ست، سمایی

۱۰) چو مرا درد دوا شد، چو مرا جور وفا شد
چو مرا ارض سما شد، چه کنم طالَ بقایی؟

۱۱) سَحَرَالْعَیْن چه باشد، که جهان خشک نماید
برِ عام و برِ عارف چو گلستانِ رضایی

۱۲) هله این ناز رها کن، نَفَسی روی به ما کن
نَفَسی ترکِ دغا کن، چه بُوَد مکر و دغایی؟

۱۳) هله خاموش که تا او لبِ شیرین بگشاید
بکند هردو جهان را خضرِ وقت سقایی


#مولوی_دیوان_شمس_غزل_شماره۲۸۱۷

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌

یک بار بی خبر به شبستان من درآ
چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ

از دوریت چو شام غریبان گرفته‌ایم
از در گشاده‌روی چو صبح وطن درآ

مانند شمع، جامهٔ فانوس شرم را
بیرون در گذار و به این انجمن درآ

دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است
بند قبا گشوده به آغوش من درآ

آیینه را ز صحبت طوطی گزیر نیست
ای سنگدل به صائب شیرین‌سخن درآ

#صائب_تبریزی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
ذرات عالم مست او
خورده شراب از دست او
نغمه‌سرایان کو به کو
خمار کو خمار کو؟

افلاک سرگردان و مست
خاکست مدهوش الست
در عالم بالا و پست
هشیار کو هشیار کو؟

حلاج محو آن جمال
دستک زنان در وجد و حال
نغمه‌سرا کای ذوالجلال
آن دار کو آن دار کو؟

حق در برابر روبرو
بنموده رو از چار سو
کوران گرفته جستجو
کان یار کو کان یار کو؟

گر راست می گویی تو فیض
دم در کش و خاموش باش
آنرا که باشد محو یار
گفتار کو گفتار کو؟



#فیض_کاشانی

#سلام_صبح_بخیر

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سرنوشت
#همایون_شجریان


سرنوشت را باید از سر نوشت
شاید این بار کمی بهتر نوشت

عاشقی را غرقِ در باور نوشت
غُصه ها را قِصه ای دیگر نوشت

#شیرازی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
اهل کاشانم
روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم،
خرده هوشی،
سرسوزن ذوقی.
مادری دارم بهتر از برگ درخت.
دوستانی بهتر از آب روان.

و خدایی که در این نزدیکی‌ست:
لای این شب‌بوها، پای آن کاج بلند.
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه.

من مسلمانم.
قبله‌ام یک گل سرخ.
جانمازم چشمه، مُهرم نور.
دشت سجاده‌ی من.
من وضو با تپش پنجره‌ها می‌گیرم.

در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف.
سنگ از پشت نمازم پیداست:
همه ذرات نمازم متبلور شده است.

من نمازم را وقتی می‌خوانم
که اذانش را باد، گفته باشد سر گلدسته‌ی سرو.
من نمازم را،
پی «تکبیرة‌الاحرام» علف می‌خوانم،
پی «قدقامت» موج.

کعبه‌ام بر لب آب،
کعبه‌ام زیر اقاقی‌هاست.
کعبه‌ام مثل نسیم،
می‌رود باغ به باغ، می‌رود شهر به شهر.
«حجرالاسود» من روشنی باغچه است.

اهل کاشانم.
پیشه‌ام نقاشی است:
گاه‌گاهی قفسی می‌سازم با رنگ،
می‌فروشم به شما
تا به آواز شقایق که در آن زندانی است
دل تنهایی‌تان تازه شود.

چه خیالی، چه خیالی،... می‌دانم
پرده‌ام بی‌جان است.
خوب می‌دانم،
حوض نقاشی من بی ماهی است...

سهراب_سپهری
📖 صدای_پای_آب
📕 هشت کتاب

 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
"خوشا آنان که در گهواره مُردن"
" که بویی از غمِ دنیا نبردن"

نه دستی بر گناه آلوده کردن
نه قلبی را به آدمها سپردن

خوشا آنان که دنیا را ندیدن
همان اول به آرامش رسیدن

نه دل بستن به این دنیای فانی
نه درد و رنج بی پولی کشیدن

نه دیدن کینه ای را در نگاهی
نه افتادن به دامِ یک گناهی

نه خوردن مال مردم را به ناحق
نه کوهی را زدن بر جای کاهی

خوشا آنان که پاک و ساده رفتن
بدون ادعا ، افتاده رفتن

نه دل بستن،نه قلبی را شکستن
بدون درد و بی دلداده رفتن



#سعید_غمخوار

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
ماه من نخل قدت سرو خرامان منست
سرو من ماه رخت شمع شبستان منست

می کند حال مرا هجر تو بد وصل تو خوش
هجر تو درد من و وصل تو درمان منست

دل اسیر قد و جان مست می لعل تو شد
قامتت کام دل و لعل لبت جان منست

دور بادا قد جانان من از چشم بدان
سرو گلزار نکویی قد جانان منست


#فضولی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
ز گریه مردم ِ چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حالِ مردمان چون است

به یاد ِ لعلِ تو و چشم ِ مست ِ میگونت
ز جام ِ غم میِ لعلی که می‌خورم خون است

ز مشرقِ سر ِ کو آفتاب ِ طلعت ِ تو
اگر طلوع کند طالعم همایون است

حکایت ِ لب ِ شیرین کلام ِ فرهاد است
شکنجِ طره‌ی لیلی مقام ِ مجنون است

دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است
سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است

ز دور ِ باده به جان راحتی رسان ساقی!
که رنجِ خاطرم از جور ِ دور ِگردون است

از آن دَمی که ز چشمم برفت رود ِ عزیز
کنار ِ دامنِ من همچو رود ِ جیحون است

چگونه شاد شود اندرونِ غمگینم
به اختیار که از اختیار بیرون است

ز بیخودی طلب ِ یار می‌کند حافظ
چو مفلسی که طلبکار ِ گنجِ قارون است

#حافظ

#درود_صبح_تون_نکو

 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
آتشی بود و فسرد
رشته ای بود و گسست
دل چو از بند تو رست
جام جادوئی اندوه شكست

آمدم تا بتو آويزم
ليك ديدم كه تو آن شاخه بی برگی
ليك ديدم كه تو به چهره امیدم
خنده مرگی

وه چه شيرينست
بر سر گور تو ای عشق نيازآلود
پای كوبيدن
وه چه شيرينست
از تو ای بوسه سوزنده مرگ آور
چشم پوشيدن

وه چه شيرينست
از تو بگسستن و با غير تو پيوستن
در بروی غم دل بستن
كه بهشت اينجاست
بخدا سايه ابر و لب كشت اينجاست

تو همان به كه نينديشی
بمن و درد روانسوزم
كه من از درد نياسايم
كه من از شعله نيفروزم


#فروغ_فرخزاد

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#خیام خوانی استاد
#شهرام_ناظری

هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری...

همنواز آواز: #جلال_ذوالفنون

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
بر ظلمت شب خیمهٔ مهتاب زدی
می‌خفت خرد بر رخ او آب زدی

دادی همه را به وعده خواب خرگوشی
وز تیغ فراق گردن خواب زدی

#رباعی_مولانا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
 دل به نادانی بدادم در کف عیاره ای
 دلگشایی ، جانفزایی ، غم بری ، غمخواره ای

 گلرخی ، شکّرلبی ، سنگین دلی ، سیمین بری
 سرو قدّی ، لاله خَدّی ، مشتری رخساره ای

 دلفریبی ، جانستانی ، کج سری ، عشوه گری
 بیوفایی ، پُر جفایی ، کین کشی ، خونخواره ای

 شوخ چشمی ، سرکشیّ و ناوک اندازی بُتی
 دلپذیری ، زیرکی ، مستکبری ، هُشیاره ای

 خوشنوایی ، خوش لقایی ، خوش وصالی همچو ماه
 ماهرویی ، مهوشی ، مَه چهره ای ، مَه پاره ای

 تیز فهمی ، دور بینی ، دلبری ، رامشگری
 راست طبعی ، غمگساری ، مونسی، دلداده ای

 ای نظامی گلرخی را هان چرا گفتی چنین ؟
 چون نداری یادگار از روی او نظّاره ای

#نظامی_گنجوی
 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌