🌼مولانای جان🌼
1.62K subscribers
157 photos
610 videos
9 files
517 links
امشب همه شب نشسته اندر حزنم
فردا بروم مناره را کارد زنم

خشم آلودست اگرچه با ماست صنم
در چاه رسیده‌ام ولی بی‌رسنم

#مولانا


🌼با ما همراه باشید 🌼
Download Telegram
ای زیاد لعل میگون تو کام جان لذیذ
در فراقت در دل شبهای تار افغان لذیذ

گر چه در شیرینی و لذت مثل آمد نبات
حاش لله کان بود همچون لب جانان لذیذ

از در و دیوار جانان حسن می ریزد مدام
زان زلیخا را بود نظاره زندان لذیذ

بردن نام خدنگت کام جان شیرین کند
تیر مژگان ترااز بس بود پیکان لذیذ

گر چه آب تیغ او باشد گوارادر مذاق
لیک صائب راست آب خنجر مژگان لذیذ

#صائب_تبریزی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
دلم از غصّه رنجورست امشب
زتن آسایشم دورست امشب

بخواهد آهم از گردون گذشتن
کمان ناله پرزورست امشب

به چشم ماه میل سُرمة آه
کشم چندانکه مقدورست امشب

ز آغوش خیالم چشم بد دور
که آسایشگه حورست امشب

تو ای ناصح دماغ خود مرنجان
شکیبایی زمن دورست امشب

جهان تنگست بر من چون دل مور
مرا گویی شب گورست امشب

دو عالم تیره شد فیّاض گویی
چراغ ماه بی‌نورست امشب

#فیاض_لاهیجی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


من خراب نگه نرگس شهلای توام
بی خود از باده‌ی جام و می مینای توام

تو به تحریک فلک فتنه‌ی دوران منی
من به تصدیق نظر محو تماشای توام

می‌توان یافتن از بی سر و سامانی من
که سراسیمه‌ی گیسوی سمن‌سای توام

اهل معنی همه از حالت من حیرانند
بس که حیرت‌زده‌ی صورت زیبای توام

تلخ و شیرین جهان در نظرم یکسان است
بس که شوریده‌دل از لعل شکرخای توام

مرد میدان بلای دو جهان دانی کیست ؟
من که افتاده‌ی بالای دلارای توام

سر مویی به خود از شوق نپرداخته‌ام
تا گرفتار سر زلف چلیپای توام

بس که سودای تو از هر سر مویم سر زد
مو به مو با خبر از عالم سودای توام

زیر شمشیر تو امروز فروغی می‌گفت
فارغ از کشمکش شورش فردای توام

#فروغی_بسطامی
‌#صبح_بخیر

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هایده


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
خود خبر دارے دلم آواره و حیران توست؟
جان من باشے اگر،تا پاے جان،خواهان توست

گر نمیدانے بدان این بَرده با میلِ خودش
بے غُل و زنجیرهم درگوشه ے زندان توست

مثل آن گنجشگڪِ آواره و بے سرپناه
آرزویش لانه اے در سایه ے مژگان توست

گرڪه بگشایے به رویش قلب خودرا تا اَبد
گوشه اے ازقلب تو لایق ترین مهمان توست

جان نثارِ دوست ڪردن،خوب مے داند ولی...
همچنان در انتظار دادن  فرمان  توست

خاطرت آسوده باشد ماندگارے در دلم
این دل شوریده وشیدا بلاگردان توست

گرچه مے دانم نمے آیم به چشمانت ولی...
چشم جانم تاقیامت در پیِ چشمان توست

گوشه ے چشمے نما تا فاش گویم بعداز این
شانه هایم تڪیه گاه امن بے پایان توست

#رهی_معیری

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
گر تیغ برکشد که محبان همی‌زنم
اول کسی که لاف محبت زند منم

گویند پای دار اگرت سر دریغ نیست
گو سر قبول کن که به پایش درافکنم

امکان دیده بستنم از روی دوست نیست
اولیتر آن که گوش نصیحت بیاکنم

آورده‌اند صحبت خوبان که آتشست
بر من به نیم جو که بسوزند خرمنم

من مرغ زیرکم که چنانم خوش اوفتاد
در قید او که یاد نیاید نشیمنم

دردیست در دلم که گر از پیش آب چشم
برگیرم آستین برود تا به دامنم

گر پیرهن به درکنم از شخص ناتوان
بینی که زیر جامه خیالیست یا تنم

شرطست احتمال جفاهای دشمنان
چون دل نمی‌دهد که دل از دوست برکنم

دردی نبوده را چه تفاوت کند که من
بیچاره درد می‌خورم و نعره می‌زنم

بر تخت جم پدید نیاید شب دراز
من دانم این حدیث که در چاه بیژنم

گویند سعدیا مکن از عشق توبه کن
مشکل توانم و نتوانم که نشکنم

#سعدی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
در خواب دیدم دلبر دُر دانه‌ات بودم
شمعِ فروزان بودی و پروانه‌ات بودم

با شـانه‌هـای بیقرار و لشگر اشـکم
در پیچ و تاب انحنای شانه‌ات بودم

در خواب دیدم نیمه شب در حالت مستی
با جان و دل لب بر لب پیمانه‌ات بودم

مهمان نوازی را به جـا آورده بـودی تو
ناخوانده مهمانی به کنج خانه‌ات بودم

در خواب دیدم نیت صیاد چشمت را
صیدانه‌ی بی بند و دام و دانه‌ات بودم

آبـادی‌ دسـتت پناهم بود، جانم بود
سقف فـرو افتـاده‌ و ویـرانه‌ات بودم

شیرین‌ترین لیلای دوران بودی و من هم
مـجنون‌ترین فـرهـادِ، در افسانه‌ات بـودم

#مجتبی_خوش_زبان‌

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک
شاخه های شسته ، باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس ، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار ...

#فریدون_مشیری

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد

راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد

چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد

رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد
غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد

تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود
ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد

باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند
سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد

خلوتیان آسمان تا چه شراب می‌خورند
روح خراب و مست شد عقل خمار می‌رسد

چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما
زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار می‌رسد

#مولانا
#صبح_تون_بخیرعیدتون_مبارک

😍😍😍😍😍


‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
Forwarded from 💖کافه شعر💖 (👑پرشین Cat👑)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوروز بمانید که ایّام شمایید
آغاز شمایید و سرانجام شمایید

آن صبح نخستین بهاری که ز شادی
می آورد از چلچله پیغام، شمایید

آن دشت طراوت زده آن جنگل هشیار
آن گنبد گردننده ی آرام شمایید

خورشید گر از بام فلک عشق فشاند
خورشید شما، عشق شما، بام شمایید

نوروز کهنسال کجا غیر شما بود؟
اسطوره ی جمشید و جم و جام شمایید

عشق از نفس گرم شما تازه کند جان
افسانه ی بهرام و گل اندام شمایید

هم آینه ی مهر و هم آتشکده ی عشق
هم صاعقه ی خشم ِ بهنگام شمایید

امروز اگر می چمد ابلیس، غمی نیست
در فنّ کمین حوصله ی دام شمایید

گیرم که سحر رفته و شب دور و دراز است
در کوچه ی خاموش زمان، گام شمایید

ایّام ز دیدار شمایند مبارک
نوروز بمانید که ایّام شمایید


#پیرایه_یغمایی
#صبح_بخیر
#سال_نوهمه_شماعزیزان_مبارک_باشه

😍😍😍😍😍

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کی شود گلزار و گندمزار، این
تا نگردد زشت و ویران این زمین؟

هر بنای کهنه کآبادان کنند
نه که اوّل کهنه را ویران کنند؟

هم‌چنین نجّار و حدّاد و قصاب
هستشان پیش از عمارت‌ها خراب

آن هَلیله، و آن بَلیله کوفتن
زان تَلَف، گردند معموریّ تن

تا نکوبی گندم اندر آسیا
کی شود آراسته زآن، خوان ما؟


[ مثنوی معنوی، دفتر چهارم ]

#مولانا

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
سال سختی بود اما شاید آسان می شود
آسمان ساقی و  دنیا مستِ باران می شود !

جغد، دیگر شوم و بد طینت نخواهد بود، نه
غول شر تنبیه و با اخلاق و ایمان می شود

خشم و کینه، ظلم و نفرت، می رود از بین ما
مهربانی، عشق، شیدایی فراوان می شود

سعد خوش اقبال می آید که نحسی گُم شود
وضع رقّت بارِ هستی رو به سامان می شود !

خواهد آمد عیش و آرامش، زلالی، دلخوشی
تا ابد آسودگی... نه رنج، مهمان می شود

رود با رویای دریا می رود بی باک تر
ظلمت از پروین و پیوندش هراسان می شود !

ماه، ما را  می نوازد، باد می رقصد وً عشق
با نوایی خوب و بی پروا غزلخوان می شود

با بهار امسال شادی خواهد آمد جای غم
آسمان هر شب به رقص نور، تابان می شود !

#مریم_یوسفی_نصیری_نژاد

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
چو فردا روز نوروز است و نوروز جهان آید
رود این سال فرتوت و یکی سال جوان آید
از این خوابم چنین یابم که سالی خوش روان آید
که آن نامهربان یارم، به خوابم مهربان آید
اگر چه من حکیمم، این سخن لغوم گمان آید
به نزد من زمان یکرنگ و یکسان است هر روزی

ولی امروز هست، آن روز تاریخی و دستانی
که عالم برکند این رخت چرکین زمستانی
به جای آن به خود پوشد، حریر سبز بستانی
به ویژه ای خوشا نوروز و این شهر کهستانی
صفای منظر دریا، ز وضع جنگلستانی
سخن این بُد که شب فارغ شد از رخت سیه دوزی

سحر باز آفتاب آمد، به روز آورد دنیا را
مطلّا ساخت کهسار و تلالو داد دریا را
زرافشان کرد دامان قبای سبز صحرا را
تو هم چون آفتاب آخر، برون آ، لحظه ای یارا
که با این آفتاب، عالم بتر از شب بوَد ما را
سزد تو آفتاب آیی و روز ما بیفروزی

#میرزاده_عشقی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهر تو برون آستان اندازم
خاک از ستمت بر آسمان اندازم

بشکافم سینه و برون آرم دل
تا مهر تو در پیش سگان اندازم


#خاقانی_شروانی
#صبح_بخیر

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
دلم هوای تو دارد که مهربان منی
گلی که جان جهانی نفس که جان منی

کبودتر ز بنفشه ز خاک روییدم
سمن شدم که تو خورشید آسمان منی

به غیر نام تو هرگز نخوانده ام نامی
ضمیر آدم و عالم تو در زبان منی

شراب یاد تو جاری ست جای خون در تن
مرا به باده چه حاجت که ارغوان منی

به زیر سایه ی زلفت نشسته بید دلم
نسیم رود روانی که در روان منی

عیان نمی کنم اما نهان کجا کنمت؟
تو سرّ فاشِ نهانی که در نهان منی

بهارِ عطر تو دارد خزانه‌ی سخنم
غزل بهانه‌‌، تو شعری، تو در بیان منی

#رحمان_زارع

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▫️آهنگ ڪردے "شادے و شایی

▫️ناز دار

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌


در جهان هیچ سینه بی غم نیست
غم‌گساری ز کیمیا کم نیست

خستگی‌های سینه را نونو
خاک پُر کن که برگِ مرهم نیست

دمِ سرد از دهان بر آهِ جگر
بازگردان که یار هم‌دم نیست

هیچ یک خوشه‌ی وفا امروز
در همه کشت‌زارِ آدم نیست

کشت‌های نیاز خشک بمانْد
کابرهای امید را نم نیست

به نواله هزار محرم هست
به گهِ ناله نیم محرم نیست

گر بنالی به دوستی گوید
هان خدا عافیت دهد، غم نیست

دانی آسوده کیست در عالم؟
آن‌که مقبولِ اهلِ عالم نیست

هست سالی دو روز شادیِ خلق
چون ببینی دو روزشان هم نیست

زآن‌که یک عید نیست در عالم
که در او صد هزار ماتم نیست

خیز خاقانیا ز خوانِ جهان
که جهان میزبانِ خرم نیست

#خاقانی

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
زمزمه‌ی سر انگشتان باد
در خواب خوش گیسوانت
زیبایی شاعرانه‌ای‌ست
که دلم را به بازی می‌گیرد ...

در چشم انداز هر کجای طبیعت
تو را می‌بینم:

در چشمه
در رود
در دریا
در گل
در درخت
در جنگل
در دره
در دشت
در کوه

تو تمامی عشقی در یک وجود
و تمامی آرزویی در یک لباس ...



#محمدرضا_عبدالملکیان

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄🌼┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌