محسن باقری - نقدزیست
464 subscribers
121 photos
86 videos
15 files
105 links
برای دیالوگ:
@mohsenbaghery

نقدزی قدیم:
T.me/naghdzee
Download Telegram
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی پورتر - سال 1905

11- اوراقچیان قطار / The Train Wreckers
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=2s2_qPKBqys


ارزش گذاری: 0 از 4
🔰 پس از تجربیات خوب پورتر در زمینه «تدوین موازی» که زمینه ساز «تعلیق» بود؛ اینبارداستانی را از سه جهت به صورت موازی دنبال میکنیم. در صورتی که پیش از این نهایتا یک یا دو ماجرا به صورت همزمان و موازی روایت میشد. دختری که مرتبط با نگهبانی ایستگاه راه آهن است؛ راهی جنگل میشود و در بین راه در میان جنگل، دسته ای از راهزئان را که مشغول طرح و نقشه برای سرقت از قطار بودند مواجه میشود و توسط آنان به درخت بسته میشود؛ در این بین سگی که همراه دختر بود، جهت خبر کردن نگهبان به لوکیشن قبل برمی گردد. تقابل این سه ماجرا، یک دختر برای جلوگیری از به سرانجام نرسیدن قصد و هدف راهزنان، سگ برای خبر دادن نگهبان ایستگاه و دزدان کمین کرده برای دزدی به صورت موازی پیگیری میشود.تدوین موازی همیشه با خود حس تعلیق می سازد. تعلیقی که استادش به تمام معنایش آلفرد هیچکاک سالها بعد با دیدن همین تجربیات اولیه به آن توانست تکامل بخشد. تعلیق همیشه پیش از آنچه شخصیت بداند، ماجرایی برای مخاطب روایت می شود و او را آگاهی به چیزی می بخشد که شخصیت هنوز خودش بی خبر است. این فیلم صرفا تکامل در «تدوین موازی» به شمار میرود.

موتیف سگ در فیلمهای پورتر فوق العاده است. ماجرای سگ به تنهایی بار یک روایت دیگر را به دوش میکشد. وقتی ماجرا همزمان در سه قسمت موازی تعریف می شود زمینه ساز ارتقا حسی التهاب به اکشن را رثم میزند. هر سه ماجرا تعلیقی میسازد برای دو ماجرای دیگر...

دختر برای نگه داشتن و اطلاع دادن به قطار، از درآوردن لباس در نیم تنه پایین (شورت) استفاده می کند. پورتر هم با اقتباسی آزاد از ماجرای دهقان فداکار همدان خودمان این را شاخت یا در واقع دهقان فداکار ما این فیلم را در روزگار جوانی خود دیده و برای فداکاری خویش از این شخصیت الهام گرفت ! ایرانی ها برای درآوردن لباس هم مآخوذ به حیا هستند و این آمریکایی ها از هر چیزی، حتی فداکاری هم سوءاستفاده می کنند!

فارغ از اینکه این فیلم در راستای فیلم اکشن هم یک تکامل به حساب می آید، اما فیلم خوبی نیست. زن پس از نجات قطار به راحتی توسط عوامل به امان خدا سپرده می شود و نگهبان برای دستگیری سارقین معطلی و لِفت زیاد میدهد و دختر هم مانند عاشق ها بعد از نجات قطار مانند پارک ملت روی ریل راه آهن قدم میزند ! کاملا گیج و خِنگولانه به دستور فیلمساز ! سارقین قطار هم که اصلا معلوم نیست با خودشان چند چند هستند و چه میخواهند. این مسخره بازی های تعقیب و گریز ابلهانه روی ریل راه آهن صرفا برای قطار هِندلی احمقانه ای هست که اصلا مشخص نمی شود که چرا برمیدارند و این احمقانگی را چرا پیش می گیرند. عاشق سینه چاک هم با قطار بالیوودی ! هندی طور برای نجات دختر، با قطار در حال حرکت دختر را مانند عروسک از روی ریل برمیدارد!! قطار در حال حرکت و موتیف عروسک های بدلکار پورتر . «گویی هندی ها با این فیلم بالیوود را بنا نهادند» و بعد هم شلیک کنان الکی و بی منطق دزد و پلیسی به کل فیلم را به فاجعه کشاند.

فیلم بدیست . حیف/ اما در جهت تکامل قصه گویی در سینما بهتر است که ببینید. بخصوص در سری فیلم های پورتر این فیلم زمینه ساز اولیه از ژانر اکشن هم داراست.

🆔 @MOHSEN_BAGHERY_CRITIC
محسن باقری - نقدزیست
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر فیلمشناسی پورتر - سال 1905 11- اوراقچیان قطار / The Train Wreckers 🎞 https://www.youtube.com/watch?v=2s2_qPKBqys ارزش گذاری: 0 از 4 🔰 پس از تجربیات خوب پورتر در زمینه «تدوین موازی» که زمینه ساز «تعلیق» بود؛ اینبارداستانی…
#نظرکاربران
رضا /
@MoviesMusicLover : درود جناب باقری عزیز - یک پیشنهاد دارم
شما ک از لومیرها و پورتر میاین جلو، در کنارش نقد منتقدین بزرگ مثل خانم پالین کیل و ایبرت و بازن و ساریس و غیره و یا حتی غیر سینمایی‌ها مثل لاکان و ژیژک را در کنار مرور تاریخ سینما، نقد این بزرگان در مورد آثار سینمایی هم مطرح کنید، خیلی خوب میشه
اگر چه من هم با شما کاملا موافقم ک ب پورتر اشاره ای به اون صورت نشده
ولی خب در ادامه این روند میتونه مثمر ثمر بشود 🌷

#تشکر
باقری: راستش در این زمینه شاید با کمک پژمان خلیل زاده برای باقی فیلمسازان هر نقدی که پیدا کردیم از این بزرگانی که نام بردید، حتما در کانال کار میکنیم. اما در رابطه با پورتر فعلا منبع اطلاعاتی بهتر از ریویوهای amdb پیدا نکردم. حتما پیشنهاد شما را در دستور کار برای بررسی فیلمسازان بعدی قرار میدم
سپاس از همراهی گرم و صمیمانه ات...

@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی پورتر - سال 1905

12- شب قبل از کریسمس / The Night Before Christmas
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=hQ0_JCz8uzU

ارزش گذاری : 0 از 4 ستاره
🔰سینما بیش از 20 سال هنوز از شر تئاتر و نماهای طولانی ثابت و تک قابِهای صحنه نمایش خلاص نشده و همچنان فیلمسازان به تک ایده های نو و جدید برای مخاطبان بسنده می کردند. شروع فیلم بسیار طولانی، بدون هیچ جذابیت و هیچ رویکرد دراماتیزه ای از خلاقیت می گریزد. پورتر تنها به قسمت دوم؛ یعنی تلفیق انیمیشن با فیلم دلخوش کرده که این درست است که جز دستاوردهای تکامل سینماست ولی خوب اجرا نمی شود.
تدوین های موازی خانواده و ماجرای بابانوئل درست است که زمینه ساز ماجرایی فانتزی و اولین فیلم فانتزی سینمای آمریکا می شود؛ اما بد و بی ذوق در دوربین و لوکیشن است. حتی انیمیشن از جنس سینما نیست و نهایتا از تکنیک های شعبده تئاتر کودکان و اساسا تئاترهای عروسکی بهره میگیرد نهایت خلاقیتی که خرج می دهد، امتداد حرکت سورتمه بابانوئل ها با وسعت دید قاب دوربین است که می تواند بیش از حد امتداد یابد و حول محور یک دایره باشد. متاسفانه این فیلم با توجه به صامت بودن میتوان گفت که به تئاتر هم بدهکار است !

دستاورد اس.پورتر و ادیسون را تلفیق انیمیشن با فیلم و پایه ریزی سینمای فانتزی در این فیلم قلمداد میکنند. قبلا ورود انیمیشن به سینما را در تحلیل فیلم «وقتی جونز بازی خود را از دست داد» با میان نوشته های فانتزی در گرافیک شرح دادیم؛ این بار نه تنها از انیمیشن های گرافیکی خبری نیست بلکه در تکامل به نمایش های چند دهه گذشته تئاتر باز می گردیم و در قصه گویی نه به مثابه خلاقیت و تکنولوژی، بلکه به همان صورتِ عروسکی که در تئاترهای فانتزی و کودکانه سال های رونقش بسنده می کند.
نمایش «دیوراما» نه تنها دستاورد نیست، بلکه حتی تکنیک سینمایی هم نیست.

آنچه که این فیلم را میان منتقدان amdb امتیاز بخشید، صرفا به فانتزی سنت های دیرینه و خانوادگی آمریکا برمیگردد که بهتر از این هم در میان فیلمهای همان سالها می توان یافت. منتقدان بازسازی تصویری از شعر کلاسیک سنتی در شب قبل از کریسمس را یکی از امتیازات فیلم بر می شمارند.
از جمله ی یکی از منتقدان همان تراود که در اوست. لیندا رون با نمره 10 از 10 برای فیلم نوشت !. ـاین فیلم از میان آثاری که تا به حال دیده ام، مورد علاقه من است ... من آن را دوست داشتم (هرچند وقت یکبار آن را می بینم) این فیلم برای آن تاریخ دلسوزانه ساخته شده است ... اگر دوست داشتید شور و شوق مسیح را تماشا کنید این فیلم را ببینید !... این الهام بخش داستان بسیار معروف کودکان است. به نظر من هر کسی باید این فیلم را انتخاب کند و آن را تماشا کند.»
بله دیگر ، چه بگوییم ...
یکی از منتقدان این گونه تکنیک پورتر و دستاوردش را شرح میدهد: سکانس از تکنیک دیورامای پیچیده بهره می برد که تصویربرداری از سانتا گوزن شمالی و سورتمه را از قسمت های یخ زده قطب شمالی به چراغ های روشن شهر وصل می کند. به نظر می رسد بعضی از گوزن های شمالی تکنیک پورتر را لو داده اند، اما هنوز هم یک موفقیت بزرگ برای فیلمی در سال 1905 است.
تکنبک دیوراما. [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) در ویکیپدیا : شیوه ای از نمایش که در آن به پرده های نقاشی شده از مناظر، نورهای گوناگون می تابانند و تماشاگران برای تماشای آن، در تاریکی قرار می گیرند. به روایت دیگر : طریقه ای در نمایش صحنه ها که در آن بوسیله ٔ تصویری که به طرز خاصی بر پرده ای بدون کناره های آشکار نقاشی شده است و به کمک بازیگری نوربر پرده مناظری متغیر بنظر تماشاگران که در تاریکی قرار دارند میرسانند. این نام به پرده ٔنقاشی و به محل نمایش نیز اطلاق شود. (از دائرة المعارف فارسی ).
فیلم جورج ملی یس «سفر غم انگیز غیر ممکن / سفر غیر ممکن» که در سال 1904 ساخته شد بسیار بهتر از این فیلم است و این فیلم دستاورد که نمیتوان گفت ؛ ولی برای ژانر فانتزی و کودکانه سینمای آمریکا دست درازی به حساب می آید.

🔺پایان فیلم های اس.پورتر _ سال 1905

🆔 @Mohsen_baghery_critic
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905 {قسمت اول}
1- هفت دوره از زندگی / The Seven Ages
2- جنون سرقت / Kleptomaniac
3- چگونه جونز بازی خود را از دست داد / How Jones Lost His Roll
4- لغزیدن سارق برای زندگی / The Burglar's Slide for Life
در لینک زیر بخوانید:
https://t.me/mohsen_baghery_critic/897

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905 {قسمت دوم}
5- افتتاح مسابقات پارک / Opening of Belmont Park Race Course
6- سواری واگن برقی 5 ساله خوب / On a good old 5 [cent] trolley ride
7-کل خانواده سد و سگش / The Whole Dam Family and the Dam Dog
در لینک زیر بخوانید:
https://t.me/mohsen_baghery_critic/906

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
پرسش و پاسخ در رابطه با ایستادن روی پورتر و میزان اهمیت او
https://t.me/mohsen_baghery_critic/911

8- جزیره کانوی در شب / Coney Island at Night
https://t.me/mohsen_baghery_critic/916

9 سرقت کوچک قطار / The Little Train Robbery
https://t.me/mohsen_baghery_critic/918

پرسش در باب دوربین پورتر
https://t.me/mohsen_baghery_critic/919

پاسخ به پرسش دوربین پورتر سرقت کوچک قطار
https://t.me/mohsen_baghery_critic/920

10- کلاه سفیدها / The White Caps
https://t.me/mohsen_baghery_critic/921

11- زمین هندوانه / The Watermelon Patch
https://t.me/mohsen_baghery_critic/927

12- اوراقچیان قطار / The Train Wreckers
https://t.me/mohsen_baghery_critic/928

13- شب قبل از کریسمس / The Night Before Christmas
https://t.me/mohsen_baghery_critic/931

🆔 @Mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی پورتر - سال 1905

12- زندگی یک پلیس آمریکایی / Life of an American Policeman
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=6HFF8E_tbiw

ارزش گذاری : 1 از 4 ستاره
🔰پیش از این در تحلیل فیلم "زندگی آتش نشان آمریکایی" که اولین فیلم مهم اس.پورتر به حساب می آمد، توضیح دادیم که این بازسازی یک نمای واقعی و آرشیوی او را به مصداق خوبی از اینکه "سینما چیست" بدل کرد. سینما تجربه یک واقعه، یک شغل، یک ماجرا، یک قصه برای ماست. برای مخاطب تجربه درون پرده را به تجربه ای درونی منتهی میشد. در ویدیو بهتر توضیح دادم که چگونه تجربه یک آتش نشان با تلفیق بازسازی از واقعیت باعث میشد تا برای آتش نشان کلاه از سر برداریم و از این پس قدرشان را بدانیم.
اما فیلم این بار میخواهد زندگی پلیس های آمریکایی را نشان دهد. اول از همه دیگر خبری از بازسازی و چسباندن آن به یک نمای آرشیوی ضبط شده نیست.

داستان با پلیسی که کنار خانواده مشغول صرف صبحانه است و با همسر و فرزندش خوش و بش میکند، شزوع می شود. یک صحنه ساده با این هدف که پلیس هم آدم است و خانواده دارد ! (کلیشه). پلیس از آغوش خانواده برای امنیت و حراست از جان و مال هم میهنان به خارج از خانه می رود ... درست است که کلیشه است ولی با روایت اپیزودیک پلیس های دیگر به آن روح و جان ماندگاری بخشیده است.

به نوعی این فیلم اولین فیلم اپیزودیک به شمار می آید. با خروج اول صبح یک پلیس شروع می شود. بعد پلیسی دو کودک گمشده را بغل می کند. سکانس بعد مخاطب که در انتظار سرانجام آن دو کودک گمشده است در لابه لای مردمی که از عرض خیابان قصد عزیمت به آن سمت خیابان دارند، به یکباره پلیس دیگری هدف دوربین است و برای کمک به مردم و گذر دادن آنها به آن سمت خیابان اقدام میکند ! اینکار به بهترین شکل فیلمبرداری شده ... سکانس پلیسی که برای نجات دادن زنی که به قصد خودکشی به درون اب شیرجه زده بود اتصال یافته و پلیس سرانجام موفق به نجات او می شود. در سکانس بعدی تداوم امداد پلیس برای نجات زن و آمبولانسی که آن زمان کالسکه اسب بود و اکشن ... به طرز فوق العاده ای حرکت درشکه با اپیزود بعدی در سکانس بعد تداخل می یابد. و دو اپیزود با تداخل اتصال می یابد و یکی به مرور در پیش زمینه روایت ما جان می گیرد. این تکنیک در فیلم های اپیزودیک امروزی به کار میرود و پورتر در حد اعلا به تکنیک فیلمهای اپیزودیک فیلم های مدرن در آن زمان رسیده بود؛ حیف که 60 سال بعد تازه برای تکامل این تکنیک فیلمسازان مدرن دست به کار شدند!

یکی از مفسران تاریخ سینما به صراحت فیلم را اینگونه شرح داد، اغلب مردم آن دهه آتش نشانان را بر سر پلیس ها می زدند و نگاه جامعه به سوی پلیس اکثرا منفی بود. اس.پورتر به خوبی آن فیلم آتش نشان آمریکایی خود را با پلیس های امریکایی جایگزین می کند. برای آن دوره، این فیلم تلاش خوبی برای غلبه به آن نگاه مردمی بود.
از نگاه این مفسر اینطور میتوان نتیجه گرفت؛ اس.پورتر که خود همیشه پلیس را فقط از نگاه و سوی گروهک های راهزن یا دزد می دید و صرفا در بزنگاه ها پلیس های برای دستگیری سارقین می آمدند این بار از زاویه دید آنها می گیرد و ان ها را مشغول اعمالی از جنس نجات و رشادت برای مردم نشان میدهد و نه صرفا حمله و درگیری با سارقین. این نگاه هر چند تحمیلی ولی خیر و انسانی است. و در رابطه با روایت مستنددراماتبک که با قالب اپیزودیک به آن روایت داده این نگاه را توانسته به خوبی به نفع پلیس های آمریکایی به سمت و سوی خوبی جهت دهد.

🆔 @MOHSEN_BAGHERY_CRITIC
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلم شناسی اس.پورتر - سال 1906 {اولین فیلم در سال 1906}

46- پلیس در تعقیب خودروی سوخته /
Police Chasing Scorching Auto
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=LgGNcim4h8U

ارزش گذاری: 2 ستاره از 4 ستاره
🔰 پیش از این فیلم «زندگی یک پلیس آمریکایی» را تحلیل کردیم. فیلم اپیزودیک که از شرح رشادت ها و خدمات پلیس آمریکایی می گوید. یک اپیزود باقی مانده بود که خود به عنوان دستاوردی ویژه در امر سینمای پلیسی و جنایی به شمار می رفت. این فیلم اما در راستای موتیف «تعقیب» زمینه ساز ژانر حادثه ای بوده و به صورت جداگانه در سال 1906 پرده برداری شد.
این فیلم به شدت ویژه است. پیش از این (دوربین لومیرها در فیلم اولشان را به دوربین مدار بسته تشبیه کردم) . سپس یکی از فیلمهای پورتر را به نام «بازرسانی درشکه سوار به کلارمونت» را در تکامل به دوربین کنترل ترافیک پلیس های راهنمایی و رانندگی مشابهت دادم. اما این بار باز هم در راستای تکامل (به معنای واقعی کلمه) به دوربین کنترل نامحسوس پلیس های راهنمایی و رانندگی و اعمال قانون های معروف پلیس همیشه شریف تلویزیون میلی رسیده ایم.
چقدر جالب است که این فیلم در سال 1905 بهتر از کلیه برنامه های کنترل نامحسوس آن هم با تکنولوژی های امروزی! با این تفاوت که فیلم با یک ماجرای داستانی از نجات کودکی توسط پلیس به تعقیب و گریز پلیسی و جنایی میرسد. خودرویی که با سرعت زیادی از کنار کودک رد شده بود توسط پلیس در سکانس های بعدی به مانند فیلم های هیجانی اقدام میکند، منتها با این تفاوت که دوربین به جای سوار شدن بر روی قطار که پیش از این در ویدیو تحلیلی یکی از فیلم های پورتر «عاشقانه از راه آهن» توضیح دادم؛ اینبار بر روی خودرویی جایگذاری می شود و به تعقیب خودروی متخلف می شتابد.

در توصیف این فیلم یکی از منتقدان "کریکت" می نویسد :
فیلمبرداری در حال حرکت به سادگی انجام می شود، با نمایی بسیار صاف و مستقیم که در هر دورانی خوب است. یک شات در نزدیکی ماجراست که شما فقط می توانید به عنوان یک شات در حال حرکت آن را مشاهده کنید، اما در غیر این صورت تکنیک برای آن زمان بی عیب و نقص است. این هنوز در تحویل هیجانِ تعقیب و گریز از طریق وسایل نقلیه موتوری، موضوعی است که مطمئنا بسیار عجیب و غریب تر و حتی هیجان انگیزتر حتی در امروز به نظر می رسد.
دستاورد اس.پورتر و یار فیلمساز او والاس مک کوهن ارزش و اعتبار 2 ستاره را خواهد داشت.

🆔
@mohsen_baghery_critic
Forwarded from A Revolutionary
سوال درباره Ghost Shot
Forwarded from محسن باقری
پاسخ به پرسش سیاوش
آیا دوربین پورتر در این فیلم ها شباهتی به دوربین روح شات داره

خیر ... دوربین روح شات برای تعقیب و گریزهای منظم و ابژکتیو به کار نمیره.

برای مثال دوربین روح شات یک ویدیو از فیلم کفاره را در ادامه میفرستم . لطفا مشاهده کنید و لذت ببرید

>>> @mohsen_baghery_critic
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مصداق Ghost shot
قسمتی از فیلم شاهکار atonement _ جو رایت


@mohsen_baghery_critic
ماجرای پشت صحنه مغزهای کوچک زنگ زده و نقد خوبم 😊

@mohsen_baghery_critic
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پشت صحنه مغزهای کوچک زنگ زده
هومن سیدی
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اس.پورتر - سال 1906{دومین فیلم در سال 1906}

47- بختک ناشی از گوشت خرگوش / Dream Of A Rarebit Fiend
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=g98eVbp0zic

ارزش گذاری : 3.5 از 4 ستاره
🔰بهترین الگو برای اولین فیلم های ژانر فانتزی. یکی از بهترین های ژانر «فانتزی تاریک». پر از دستاوردهای تکنیکی و فرمی، که به کمک دو فیلمساز خوش قریحه و خوش ذوق آن زمان اس.پورتر و مک کوئن پایه ریزی شد. اولین فیلم کمدی وحشت یا کمدی فانتزی سیاه را به ارمغان آورد.

✳️ ویکیپدیا : خیال‌پردازی تاریک (تغییرمسیر از خیال‌پردازی تیره‌وتار) : فانتزی تاریک یا خیال‌پردازی تیره‌وتار (به انگلیسی: Dark fantasy) یک گونه هنری است که به عنوان زیر مجموعه سبک خیال‌ پردازی به‌ شمار می‌رود. این نوع سبک می‌تواند به آثارهای ادبی، هنری و سینمایی اشاره داشته باشد که آمیخته‌ای از عناصر خیال‌پردازی و عناصر وحشت هستند. خیال‌پردازی تیره‌وتار اقتباسی از عناصر گونه وحشت و اغلب دارای ویژگی‌هایی از قبیل تیره‌وتار، ترس و مرگ، غمناک، موضوعات خشن و وحشیانه همراه با موجودات فراطبیعی شیطانی است. با این حال، برخلاف گونه وحشت تمرکز داستان به منظور ترساندن خواننده نیست. در این سبک محدودیتی برای نشان دادن بخش تاریک طبیعت انسان وجود ندارد و قهرمان اصلی داستان لزوماً دلسوز نیست. همچنین برخی از نویسندگان از واژهٔ فانتزی تاریک (یا فانتزی گوتیک) به عنوان جایگزینی برای توصیف وحشت استفاده می‌کنند، چرا که آن‌ها احساس می‌کنند واژه دومی بیش از حد ترسناک یا تأثیرگذار است.
🔰به شخصه برای من شگفت انگیزه وقتی در سال 1906 چنین تکنیک های فوق العاده ای در ترسیم وضعیت یک انسان پس از مصرف بی رویه بی رویه نوعی غذا که مرسوم است توهماتی به همراه دارد، اینچنین عجیب عمل کند و دروازه رئال را شکسته و به دنیای رویا و توهمات ترسناک به فانتزی سورئال درآید و تجربه ناکرده را با تجربه ای که با فیلم کرده ام به تجربه ای که هرگز نخواهیم داشت، بدل می کند. این یک هنر والاست. بهترین فیلم پورتر تا به امروز و بهترین فیلمی که میتوانیم در آن سالها بیابیم.

👥 برای ترجمه نام فیلم به سراغ یاور همیشه مومن "محمدعلی شمس" شتافتم. او اینگونه پاسخ داد : این همون‌ خرگوشه (rabbit) با لهجه اهالی ‌ولز ظاهرا - اینها یه غذایی دارن به اسم خرگوش ولزی که البته حاوی گوشت خرگوش نیست. اون‌ fiend هم یعنی روح‌ پلید و شیطانی... برای اطلاعات بیشتر هم دوستی خود را در حق من تمام کرد و اطلاعات مفید دیگری بدین شرح، هدیه داد: داستان این فیلم هم اول کمیک استریپ بوده (داستان مصور). ‌و آدم ها با خوردن این غذا که حاوی پنیری تندمزه بود، دچار کابوس های ترسناک و عجیب می شدن؛ بنابراین منظور از قیمت دوم‌ اسم چیزی شبیه روح پلید، کابوس یا بختک ناشی از خوردن این غذای خاص هست. این سوژه بهانه ای بود برای نمایش سینمایی بخش تاریک وجود آدم ها در عالم رویا
👤 وقتی نام بختک را در میان توضیحات شمس عزیز شنیدم تجربه این فیلم برایم دلچسب تر شد. چیزی که در سینما از تجربه بختک در یاد نداشتم و با این فیلم به آن رسیدم؛ حتی تا به امروز ! لذا نام فیلم را به «بختک ناشی از گوشت خرگوش» ترجمه ای درون متنی کردم.

✳️ این فیلم اولین اقتباس از کمیک استریپ (انیمیشن) "وینسور مک کی" با همین نام به حساب می آمد. این فیلم برای اولین بار پر از جلوه های ویژه است که پیش از این تجربیات بدی را «ملی یس» داشت و پورتر تبدیل به احسن از آن استفاده میکند. نکته بعدی این است که این فیلم اولین بار موسیقی مختص به فیلم دارد و برایش ساخته شده است و این اولین موسیقی فیلم در تاریخ سینماست. موسیقی که در همین نسخه از لینک ویدیو فرستاده شده به آن اضافه شده است. زیرا در دوران سینمای صامت، فیلم هایی با موسیقی زنده در سالن نمایش نواخته و همزمان اکزان می شد.

و اما جالب ترین نکته که در سیر پژوهش های تاریخ سینما لمس کردم و به خود و فیلسوف خود بودن خویش افتخار کردم، این بود که بسیار زودتر از این حرفها پورتر و ادیسون به دستاورد جلوه های ویژه رسیده بودند؛ ولی به دلیل فشارها و اعتراصات هنرمندان تئاتر که برای بسته شدن سینما تشکل و تحکم به راه می انداختند، برای تولید و اکران اقدام نکردند. اما دقیقا در سالی که اوج فشارها به تحصن تئاتری ها کشیده بود، فیلم را به عنوان تودهنی ساختند که جادو و استقبال را به بی نهایت خود رساند و سینما را کاملا از تئاتر مجزا کرد. به گونه ای که هیچ نیازی حتی به بازیگران تئاتر احساس نمی شد و سینما میتوانست با تکنولوژی های روز افزون خود همه را میخکوب کند. این یک تودهنی بزرگ به مقابله تئاتری ها بود که حساب کار دستشان بیاید . درود ...

👇ادامه این یادداشت در پست بعد 👇
https://t.me/mohsen_baghery_critic/942

@mohsen_baghery_critic
قسمت دوم یادداشت بهترین فیلم پورتر
قسمت اول را اینجا بخوانید

🔰سکانس اول: پرخوری یک مرد در رستوران با نمای مدیوم کلوز است و خوردن و نوشیدن او را دیوانه وار به تصویر می کشد. در همین راستا نمای مدیوم کلوز یک کمدی تیپ پرسوناژ هم با حرکات عجله و وسوسه خوردن او مثلا ریختن نوشیدنی از دهانش رقم می خورد.

♻️ سکانس دوم؛ خارج شدن او از رستوران و تلو-تلو خوردن او در زمینی صاف با اندازه نمای مدیوم لانگ فضا و وضعیت شخصیت را ابژکتیو به تصویر میکشد. ابژه ای که نشاگر مستی او و در حال خود نبودن است.

❇️ سکانس سوم و تمهید اول در امتداد پلان های قبل؛ به یکباره به دستاورد جالب و عجیبی برمیخوریم که ضمن ابژکتیو بودن، حال و هوای سوبژکتیو شخصیت را تجربه می کنیم ! سه تصویر به صورت همزمان روی نمایشگر افتاده است. تصویر اول شخصیت و تلوخوردن اوست که در پس زمینه آن وسط کادر، قطب نمایی متحرک به چپ و راست می رود، مرد تلوتلو خوران به گونه ای که نمی تواند قطب نما را بگیرد، دورش مستانه می چرخد و مدام زمین میخورد تا بالاخره به آن می چسبد! تصویرسوم که در پس زمینه آمده خود نشانگر سرگیجه مستانه است و کروماکی خیابان و ماشین هاست که در فست موشن به سرعت، شهر و ساختمان و آدم ها و خیابان و ماشین ها با سرعت تند و "فست موشن" درآمیخته اند و عبور میکنند.

✳️ سکانس چهارم کمدی اسلپ استیک (بازی با بدن و صامت) بازیگر در زمین خوردن و تلو خوردن در منزل و سرانجام نشستن بر روی تخت. اما برای جلوه ویژه عجیب به تمهید دوم از شعبده های ملی یس روی آورده و با حذف لوازم منزل زمینه ساز بروز فانتزی سورئال می شود و در حقانیت پورتر نسبت به ملی یس همین بس که تجربه شخصیت این جا به تجربه ما بدل میشود. در حذف اشیا هم طنازی آمریکایی و ناب پورتر همین بس که برای حذف اولین اشیا با یک نخ نامرئی با جا به جا کردن توجه شخصیت و توجه مخاطب را به دگرگونی و حرکت اشیا در وسط خانه جلب می کند ! این حرکت بامزگی ناز آمریکایی ها در خود دارد. و بعد تک به تک لوازم منزل از جلوی دوربین بدون اینکه کات ها را حس کنیم با تمهید شعبده کات حذف می کند. اجی مجی لاترجی . این بار نه با منطق بی منطق ملی یس و شعبده بازی جلوی دوربین بلکه با منطق توهم شخصیت و درام. نمای لانگ از مرد و تخت خواب به خوبی به این کار کمک میکند.

❇️ سکانس پنجم با تمهید سوم روبرو میشویم و به کلوزی از مرد که در بستر توهمات خوابیده مواجه می شویم. بالای سر او موجوداتی به علامت کاری که در سر او مشغولند ابژکتیویته آن را میبینیم. تمهیدی برای تجربه دیدن تخیلات مرد و ابژه کردن سوبژکتیو یک شخصیت. نمونه این رویکرد تدوین پیش از این در شروع فیلم "زندگی یک آتش نشان آمریکایی" با دایره ای که بالای سر نگهبان خوابالو و در چُرت تجربه کردیم. این بار خبری از دایره ها نیست چون به دلیل فرم رویا در آن فیلم و فرم کابوس در اینجا باید کاملا آدم کوچولوها بالای سر شخصیت روی فرق سرش، مشغول کوبیدن پتک شوند. تکنیک احتمالا با کوچک و بزرگ کردن دو تصویر در هم آمیخته شده که یکی را بالای صفحه و آن یکی را در پایین صفحه به اجرا میگذارد با بزرگ و کوچک کردن شان در تدوین ساخته اند.

❇️ سکانس ششم و تمهید چهارم فوق العاده است و به شدت عجیب... تخت با سرعت باورنکردنی به تکان خوردن و چرخشی هلیکوپتری در می آید. قطعا از جلوه ویژه ای مانند مقیاس کوچکتر عروسکی منزل و تخت استفاده کرده و البته از بزرگ نمایی در لنز دوربین هم بهره جسته که دقیق این تکنیک را نمیشناسم. هر چه هست فوق العاده است. در این چرخش ها تخت به بیرون از خانه پرتاب می شود!

❇️ سکانس هفتم و تمهید پنجم پرواز بازیگر با تخت بر فراز آسمان، هر چند این تکنیک به نظر می رسد که چنان قدرت باقی سکانس ها را ندارد و زود لو میرود ولی باز هم فوق العاده است. انگار پورتر هر چه سینما و استفاده از ابزار تکنولوژی بلد بوده را استفاده کرده تا دهان تئاتری ها و تحصن شان را بشکند. پورتر سینما را به معنای واقعی کلمه مقابل تئاتر عَلَم کرد. جدا شدن بازیگر از تخت میان آن پرواز آسمانی به نوبه خود جالب است و همچنین سقوطش...

❇️ سکانس هشتم و تمهید ششم: گیر کردن لباس شخصیت به نمادی از تیروکمان یک ساختمان و نهایتا پاره شدن لباس و سقوط شخصیت؛ سقوطی که سقف را درهم شکسته و دوباره به روی تخت می افتد. بدون احساس کات، کلیه لوازم منزل برمیگردد در بهترین کات نامرئی تا بدینجا و بلافاصله و به سرعت شخصیت از روی تخت می افتد و برای ما یادآور تجربه های سقوط خودمان در خواب میشود و از خواب پریدن هایمان... که این هم عالی صورت میگیرد. افتادن از روی تخت به کف زمین خانه ! چیزی که فرقی نمیکند ایرانی باشیم یا آمریکایی؛ همه تجربه کرده ایم.
دیدنیست و دیوانه وار در استفاده از تکنولوژی جلوه های ویژه ... شاهکار سینمای صامت آمریکا

@mohsen_baghery_critc
Ahmad Shamloo - Che Bi Tabaneh Mikhahamat
@Asharenabir
💠بار سنگین هستی ...

💠قدرت تحمل هرکس را از میزان سکوتش بسنجید. آنان که هیاهو می‌کنند، بار هیچ چیز را به روی شانه‌های خود تحمل نمی‌کنند ...

💠سخن نازنین مرد؛ احمد شاملو

@r_dorost
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اس.پورتر - سال1906 {سومین فیلم در سال 1906}

48- سراشیبی زمستان / A Winter Straw Ride
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=syWeC6A_yUg

ارزش گذاری: نیم از 4 ستاره
🔰 اولین کمدی بزن و بکوب، جوانانه و شاداب آمریکایی ... وقتی جوانان به دو گروه دختر و پسر به گونه ای دوئلی نوجوانانه با تیراندازی برف در دستور کار خودشان قرارد دادند بی توجه به دوربین، تیم تولید، کارگردان و فیلمبردار مشغول بازی می شوند . و کارگردان؛ یک مستندنمایی با کلی سیاه لشکر و یک کمدی اسلپ استیک با اجرای نه چندان خوب که این جا بصورت جمعی صورت می گیرد. اما باز به فیلم خوبی نمیرسی و حس میکنی پورتر پشت دوربین غمگینه !

اسلپ‌استیک یا کمدی بزن‌بکوب (Slapstick) گونه‌ای کمدی است که در آن تحرک بدنی نقش اول را بازی می‌کند. اسلپ‌استیک پر از صحنه‌های جنجالی زدوخورد، سروصدا و مسخره‌بازی است و در آن از تصادم‌های عجیب ‌و غریب، شوخی‌های فیزیکی به شکلی مبالغه ‌آمیز استفاده می‌کند.

دخترها هنگام سوار شدن به سورتمه با برف بازی کوچکی سفری را با سورتمه سواری آغاز میکنند. تدوین تداومی مانند فیلم «بازرسانی به کلارمونت" درشکه را در نمایی دیگر تعقیب میکند. پسران در کمینه گوله های برفی را آماده و در کمین رسیدن درشکه هستند. بلافاصله با رسیدن سورتمه به سمت دختران پرتاب می کنند و تفریح همراه با حنگ و زد و برخورد نمایش میشود. احساس میکنم دوربین و پورتر از این مناسبات خیلی به شوق نمی آید و ذوقی ندارد. فیلمی که انگار برای تفریح و جذب سرمایه کمپانی مناسب است. خلاصه که پسر ها اولین ضربه را میزنند. پسرها شیرن مثل شمشیرند!
تدوین تداومی در سکانس بعد به خوبی درشکه را نشان میدهد که باید از کنار پلی رد شود. دختران به خوبی راکورد را حفظ می کنند و مشغول تِکاندن ته مانده های برفی از لباسشان هستند.
در درشکه دوم دختری به زمین می افتد و می خندم بعد خیلی سریع میگویم چقدر لوس ! اما دوباره به کار سخت فیلمبردار برای درست در آمدن ماسبات افتان و خیزان رفتن درآبد به خوبی یک دختر از سورتمه می افتد! دخترها بادکنک اند دست بزنی میترکند!

رسیدن درشکه به قسمتی که برف ها جنع شده بود، سورتمه را واژگون می کند و درشکه چی و دختران را نقش بر برف ها می کند. کاملا فیلمبردار و کارگردان در طراحی لحظه سقوط، جایگیری دوربین را در محل مناسبی طراحی کرده اند. این امر شاید ساده به نظر برسد ولی در فیلمبرداری آن سالها یک دستکمی از دست آورد ندارد. به همین دلیل فیلم از ریتم و آهنگ خوش بصری و نمکین بهره مند است.

سکانس های بعدی همگی تعقیب دختران و گرفتن انتقام از پسران است که واقعا لحظاتی جالب است. مثل خفه کردن پسر زیر کوله باری از برف و گیر آوردن و تا حدی که جا داشت، برف به خوردش دادن و مثل کبک سر در برف فرو بردن و موانع و سدهایی که دختران در تعقیب پسران طی میکنند. زمین خوردن ها و شادابی و نشاط ... لباس های مشکی سیاهی لشکران و سقیدی برف از امتیازات دیگر این فیلم است که قطعا از خلاقیت های فیلمساز مشترک آن سال استیو مک کوهن انتظار میرفت. کافیست فیلمها را به ترتیب دنبال کنید، بدون هیچ پژوهشی موتیف و هنر هر فیلمساز را به راحتی شناسایی می کنید.

در انتها هم: دخترها موشن! مثل خرگوشن، پسرها لوسن مثل خروسن! منتقد هم باید منتقد باشد. منتقدی که منتقد نباشد؛ منتقد نیست !

@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اس.پورتر - سال 1906 {چهارمین فیلم در سال 1906}

49- کودکان وحشتناک / The Terrible Kids
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=faV_tgB69yg

ارزش گذاری : 1.5 از 4 ستاره
🔰 موتیف از سال 1904 به عنوان یکی از کاراکترهای پیش برنده در درام استفاده شد. در دو فیلم «کمک سگ به باسترکیتون» و «کارخانه سگ». پورتر از سگ به خوبی به عنوان عامل جذابیت و بامزه کردن در نمای ایستا دوربین استفاده می کرد و فضا را مفرح می کرد. شبیه به کلیپ های کوتاه شبکه های مجازی. مثلا در فیلم اول از یک نمای تئاتری غیر جذاب با سگ به کلیپی قابل تحمل 2 دقیقه ای بدل ساخت که جنبه رئال داشت و در فیلم دوم از سگ برای انتزاعی کردن داستان بهره برد که جنبه رئالیسم جادویی داشت؛ ولی هر دو فیلم نسخه های کاملی نشدند.
در سال 1905 پورتر از موتیف سگ در سه فیلم استفاده کرد؛ «جنون سرقت / Kleptomaniac» که از سگ عالی در پیشبرد ژانر دزد و پلیس و تعقیب بهره گرفت، و سگ را به پلیس ماجرا تبدیل کرد. سپس در فیلم «کل خانواده سد و سگش» به طرز عجیبی از سگ به عنوان یک شخصیت جدا افتاده در یک خانواده استفاده می کند و عامل نقطه شروع درام و پایان و همه چیز را با سگ به عنوان بازیگر بهره مند میشود. و در نهایت با فیلم سوم در سال 1905 «اوراقچیان قطار» از سگ به عنوان کاراکتری فرعی برای پیشبرد تدوین موازی در چند روایت تک خطی استفاده کرد.

اما در این فیلم به کامل ترین شکل استفاده از این موتیف نزدیک میشویم و واقعا یک فیلم با محوریت سگ بامزه و در عین حال عوضی دو کودک به خنده های بزن بکوب و قهقهه های سینمای صامت آن سال ها میرسیم. این فیلم بدون سگ کلیه کمدی بزن دررویی و خنده های از درون حادثه را به ابهام می برد. این سگ در فیلم اولین شاخه های کمدی و زمزمه های کمدی حادثه مانند لورل و هاردی را رقم میزند. کمدی که نه در سبک بلکه در پرداخت به کمال رسیده و با استفاده از دو شخصیت کودک این سگ را عاملی برای مردم ازاری های بامزه و جذاب تبدیل می کند. سگی که با آزار و اذیت های حادثه محور شبیه فیلم اولیه "برادران اومیر" با نام «باغبان آب پاشی شده» به کلیپ های سرگرم کننده خوب بدل می کند. کلیپ هایی تلویزیونی که در برنامه جُنگ نوروزی تلویزیون بعضا همگی تجربه کردیم.

پورتر چگونه از سگ ها بازی میگرفت؟ چون اینکار را منحصر به فرد انجام می دهد. همین فیلم سرخپوست از با این همه اذعا یک سگ دست آموز نداشت که بازی کند، چطور آن سالها اینچنین از سگ های باهوشی بازی میگرفت. سگ های تربیت شده ای که از انسانها بهتر بازی کردند.

این فیلم زمینه های بدآموزی و مناسب نبودن فیلم برای کودکان را با خود داشت و در آی ام دی بی هم به عنوان اولین فیلمهایی که بحث بدآموزی و درجه بندی سنی را مطرح کرد. انگار اولین فیلمی به شمار میرفت که توجه به درجه بندی سنی را برای فیلمها نیازش را احساس میکردند./

ضعف این کلیپ پورتر تنها در بخش های تعقیب است که خیلی اجرای خوبی ندارد. انگار با وجود سگ تعقیب هر فصل مردم آزاری متقطع و به زور و به یکباره در انتها متصل گردیده ... دکوپاژ با وجود سگ و امکانات آن زمان قابل اغماص است. اما سگ بعد از اینکه راه فرار دو کودک را ایجاد میکند، بسیار پایان را به خوبی از پس کلیشه های مرسوم تعقیب و گریز پورتر رها میسازد. این فیلم مشترک با والاس مک کوهن انگار تماما ردپای پورتر دیده می شود و خلاقیت مک کوهن با توجه به ژانر کمدی کار حتی در طراحی لباس هم دیده و احساس نمی شود.

@mohsen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست pinned «#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر فیلمشناسی اس.پورتر - سال 1906 {چهارمین فیلم در سال 1906} 49- کودکان وحشتناک / The Terrible Kids 🎞 https://www.youtube.com/watch?v=faV_tgB69yg ارزش گذاری : 1.5 از 4 ستاره 🔰 موتیف از سال 1904 به عنوان یکی از کاراکترهای پیش برنده…»
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اس.پورتر - سال 1906 {پنجمین فیلم در سال 1906}

50- محافظت از قطار کوه های راکی اکسپرس
The Hold-Up Of The Rocky Mountain Express
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=at_3yIi--cA

ارزش گذاری: 0 از 4 ستاره
🔰 پورتر حالا به تنهایی برای ساختن ، به تجربه های خام پناه می آورد بلکه در فیلمهای بعدی از دانه ای که کاشته - نهایت داشته و سپس برداشت را بهره گیرد. برای دستیابی به تکنیک جدید، پاشنه ها را بالا میزند. پورتر بعد از موفق ترین فیلم خود "سرقت بزرگ قطار"، همیشه دوزبین خود را از جناح سارقین به روایت درام می رسید، اما اینبار دوربین ناظر پلیسی و تعقیب کننده دزدان...
دوربین را جلوی قطار نصب میکند (مانند چشمان قطار) و روایتِ سرقتی مهیج را هدف قرار می دهد - مانند دوربین نامحسوس که در تحلیل فیلم «تعقیب خودروی سوخته» شرح دادیم. اینبار دوربین نامحسوس قطار.

🔸علاوه بر ژانر جنایی و پلیسی که پیش از این با پورتر ارمغان یافته بود، پایه ریزی استفاده از قطار برای حس و حال تحرک دوربین گویی پردازش اولیه تکنیک تراولینگ در نگاه فرمی پورتر و ادیسون بوده ولی به سرانجامی قطعی توسط آنان صورت نگرفت. از لحاظ فرمی اینجا نشانه هایش را میتوان یافت. این تکنیک چشمان قطار ، حرکت تعقیب یک سرقت را به مانند دوربین روی ریل تبدیل کرده و حس و حال دوربینی متحرک را پدید آورد. فیلمی که این بار ماجرای سرقت را از زاویه دیدی ثابت، بدون کات، بی تحرک و صرفا با تعقیب و گریزِ دزد و پلیسی روایت میشود.

🔸 اما با وجود همه ی این گفته ها، جتی برای زمینه سازی چنین دستاورد ویژه و مهمی همچون تراولینگ آن هم توسط پدر سینما یعنی ادوین اس.پورتر، باز ما با فیلم خوبی طرف نمی شویم. هر کاری کنیم، این یک فیلم نمی شود، صرفا یک تمرین است، مانند تمرینی که قبل از ساخت فیلم سرقت بزرگ با «عاشقانه ای در ایستگاه راه آهن» تجربه و تمرین کرده بود.

🔸از اواسط هم فیلم به محل سرقت سارقین میرود و آنقدر در زمینه داستانی مخدوش است که به شیوه فیلم سال گذشته خود «اوراقچی قطار» تقلبی و الکی، سارقین را در بر روی ریل رکاب زنان جای میدهد تا گرگم به هوا بازی کنند؛ فشار اهرم و تعقیب قطار، شلیک همگی به زور الصاق شده اند/ این بار از جانب قطار سارقین را تعقیب میکنیم؛ و این تجربه کوچک توانست حال و هوای pov برایمان رقم بزند. یعنی این فیلم هم اولین زمینه های تکنیک پی او وی را در خود داشت./

#️⃣در ادامه ریویو خوبی در سایت amdb تک و تنها جا خوش کرده بود که دعوتش کرده تا به زبان تحت الفظی بگویم برایتان که چه میگوید:
سه سال پس از ساخته شدن «سفر بزرگ قطار»، ادوین پورتر با یک دیدگاه متفاوت به همان داستان بازگشته ایم که متأسفانه از عملکرد خوبی برخوردار نیست. با این وجود دست به یک تجربه جالب در تیراندازی از نقطه نظر می زند.
قسمت اول فیلم و همچنین تعقیب نهایی سارقین که نیمی از طول فیلم را به خود اختصاص میدهند، چیزی بیشتر از عکسهای مسافرتی از جاده و مناظر نیست- این ماجرا از نظر کابین لوکوموتیو گفته می شود، همه این کارها با شلیک کوتاه و بلند انجام می شود و عدم تنوع به سادگی کارایی آن را از بین برده است. به عنوان یک تمرین جالب است - اما این به عنوان یک داستان یا پیشرفتِ موفقیت آمیز در تکنیک فیلم کار نمی کند.

@mohsen_baghery_critic
یک قسمت به پایان
دست مریزاد به پیمان
ماجرای سه نسخه ای شدن فیلمها از زمان اکران جشنواره تا پخش در رسانه های تصویری

مثال بمب یک عاشقانه با حذف چند سکانس مهم