محسن باقری - نقدزیست
470 subscribers
121 photos
85 videos
15 files
105 links
برای دیالوگ:
@mohsenbaghery

نقدزی قدیم:
T.me/naghdzee
Download Telegram
Forwarded from نقدزی
نقد #سرخپوست به قلم #کیان_زندی

سیاهپوست، ص ۲

از گسیختگی منطقی فیلم گفتیم. حالا اجازه دهید قدری به اجزای تکنیکی پراکنده اش بپردازیم. موسیقی، تنها عنصر مستحکم است که باری ورای طاقتش بر دوش دارد؛ دوربین، نور و تدوین هم نان موسیقی را می خورند. کات های تدوین و حرکات دوربین زیر لایه ی سنگین موسیقی پنهان شده اند. مثلا کات های پیاپی موقع پایین رفتن از پلکان دوار زندان، تحت تأثیر موسیقی، نوعی حرکت ممتد و دایره ای می سازند؛ یعنی هندسه ی فضایی قاب را به جای تدوین، موسیقی ست که می سازد. یا در یک ربع انتهای فیلم، وقتی که اتوبوس مأمورین زندان وارد آن دایره برمودا می شود، باز به دلیل ریتم سریع موسیقی، در لحظاتی تشخیص کات یا پن دوربین سخت می شود. در کل، معرفی زندان و فضاسازی، همین طور پرداخت حس های بازیگران خصوصا در کلوز چهره عمدتا وابسته به موسیقی ست. تمام این ها یعنی رفو کردن شکاف های تصویر با صدا. اما همچنان اجزای بسیاری در فیلمنامه هستند که حتی پوشش موسیقی جذاب فیلم هم برای پوشاندنشان کافی نیست. برای درک این مطلب لازم است برخی اجزای صحنه و نقش شان در پیشبرد درام را بررسی کنیم به ویژه گربه سیاه و گردن آویز چرمی.

گربه ی سیاهی که در لانگ شات اول ظاهر شده بود، بعدا به آرامی در دستان گروهبان جا خوش می کند. خب؟ این عنصر کدام مفهوم‌ یا حس را قرار است القا کند؟ بالاخره بخشی از فضای تاریک و شوم زندان است یا عاملی برای پرداخت گروهبان تپلی و گوگولی؟ اصلا در آن صحرای کربلا، چنین گربه ای چرا باید چنان آرام باشد؟ .... و اما گردن آویز چرمی؛ سرگرد آن را در ابتدای کار زیر چوبه ی دار می یابد اما درونش را نمی بیند. در حالیکه در انتها، دیدن دستخط داخل گردن آویز، درام را جلو می برد. دلیل این تأخیر عجیب و بی منطق در کنش طبیعی سرگرد چیزی نیست جز سوء استفاده‌ از اجزای صحنه برای گیج کردن یا فریب دادن مخاطب. همه چیز باید در خدمت پیشبرد درام باشد نه عامل اختلال یا کندی آن. همین معضل به شکلی جدی تر در نشانه های مکانی و زمانی فیلم‌ هویداست به شرحی که در ادامه‌ می آید. با تمام دقتی که در خالص ماندن اکسسوار صحنه و تعلقش به دهه ۴۰ شده، باز هم سروکله ی لیوان های سبز رنگ تولید اوایل دهه ۶۰ در جای جای فیلم پیدا شده است. وقتی به دلیل راحت طلبی و محافظه کاری، بنا را بر حذف عوامل دردسرساز زمانی و مکانی می گذاریم، چنین مواردی هم پیش می آید. البته این سوتی کوچک در مقابل ایرادهای اساسی فیلمنامه چندان به حساب نمی آید. زمان فیلم، سال ۴۶ است و مکان، جایی نزدیک بندرعباس. اگر از این جلوتر می رفت، عدم وجود دوربین مداربسته در زندان غیرمنطقی می بود. به علاوه، نمایش زندان در دوران پیش از انقلاب بی دردسر تر است. مکان هم‌ ناکجاآبادی ست مبهم که سر راه باند سفارشی علیاحضرت سبز شده. برای فرار از محدودیت های تاریخ و جغرافیا، کجا بهتر از اینجا؟

در پایان لازم به ذکر است که نگارنده فیلم را شش بار کامل روی پرده دیده است تا بتواند نقدی سالم، صادقانه و با دوام بنویسد. در واقع من در جشنواره از فیلم لذت برده بودم اما به مرور این لذت های آنی و سطحی در مواجهه با "نقد" رنگ باخت. در زمان اکران برای بالابردن آمار فروش، به دلیل برتری فیلم از رقبای اکران، بیشتر بر نقاط قوت تأکید داشتم؛ ولی در نقدنویسی قصد دارم که همه ی آنها را کنار بگذارم و نظر واقعی خودم را بازگو بکنم. این نظرِ نهایی و واقعی من پس از ده روز گفتگوی فشرده و پیگیرانه با محسن باقری شکل گرفت؛ او مرا مجاب کرد تا بدون هیچگونه ترسی و با کنار زدن دروغ هایی سازنده و عوام فریب، نظر واقعی ام را بیان کنم؛ و نتیجه حالا پیش روی شماست. (با تشکر فراوان از محسن باقری عزیز، سردبیر رسانه ی نقدزی)

کیان زندی

@naghdzee
@KiAn4z
#پرسش_پاسخ : «صد پرسش و صد پاسخ»
https://t.me/image_naghdzee/31

3️⃣ (( پرسش سوم ))
“۳- آیا شما زمانیکه یک مخاطب عادی و آماتور سینما بودید، از عشق و علاقه به هنرپیشه‌ها به مرور وابسته به سینما شدید یا نه بخاطر یک سری فیلم ؟ چون معمولأ متداول‌ترین علاقه به سینما توسط مخاطب عام و یا حتی خاص از طریق هنرپیشه ا‌ست. آیا برای شما هم اینطور بود ؟”

#پاسخ
عنوان : بازیگر خر فیلم است !

✒️ محسن باقری:
یک نکته درون این سوال است که خود باید بحث و سوالی دیگر شود. آنهم: "قائل شدن تمایز بین مخاطب عام و خاص در سینماست" برای این موضوع اعلام موضعی می کنم تا برای پاسخ مبسوط در پرسش مربوطه اقدامات لازمه به عمل آید. «در سینما خاص و عام نداریم. مخاطب سینما دسته بندی نمی شود و کسانی که به عام و خاص در سینما معتقدند؛ معمولا خودشان جز مخاطبین سینما نیستند» - قطعا بحث می رود در وقت مناسبش ...

و اما بعد ...
✔️ دیدگاه | من اساسا به دلیل خواندن مجلات، برای دنبال کردن فیلمها تنها رویکردم تئوری مولفی بود؛ یعنی دنبال کردن فیلمسازان... اساسا می رفتم تا یک کار از یک فیلمسازی ببینم که قطعا آثار قبلی اش را دیده بودم. این مدل هم مانند اُنسی بود که با سینما داشتم و دیگر فرقی نمی کرد؛ "قدرت الله صلح میرزایی" باشد یا "مسعود کیمیایی". می رفتم و می دیدم و از روندی که فیلمساز طی کرده به سبک او می رسیدم. داستان در فیلمهای خارجی که به کل مُجزاست؛ ولی در خارجی ها هم اول فیلمسازها بودند که عامل جذابیت و دلیل پیگیری من می شدند. اساسا بازیگران خارجی را به اسم حتی نمی شناسم. مگر عده معدودی ...

🔶 دلیل | مجلات و خواندن، همزمان با دیدن فیلم ها بود. منظور از مجلات، قطعا تخصصی های سینماست؛ نه مجلاتی دوزاری با مصاحبه هایی زرد مثل سحر قریشی یا فلان ستاره ... من هیچوقت نسبت به بازیگرها در سینما موضعی نداشتم. در نقد فیلم هم معمولا نقد بازیگری، جز معدود دفعاتی پیش نیامده که این رویه را پیش بگیرم. از نظر من "بازیگر واقعا خر فیلم و فیلمساز است" که در بهترین بازی اش آن هم در بهترین شرایط، با به وظیفه اش عمل کرده و از دستورات پیروی کرده ... بازیگری را اصلا در سینما هنر نمی دانم! بلکه یک تخصص و یکی از ابزارهای تکنیکیِ هنر به شمار می آورم (که این می تواند زمینه ساز سوالات بعدی شود)

📌 پیوست: همچنین برای دو مبحثی که در اینجا طرح شد، اما فرصت تشریح و تحلیل آن مهیا نبود؛ میتوان در گروه نقدزیست ادامه یابد ... در آنجا همیشه منتظر هستم، تا دیالوگ - این بزرگترین محبتی که بین انسان ها در عصر مدرن به موهبت تبدیل شده را برای خود فراهم آورم.
همچنین در ادامه و در اسکرین شاتی که به این پست اتچ شده است، گفتمان درون کانالی ناشی شده از این پرسش و پاسخ را در اسکرین شات زیر بخوانید. سپاس

🌐 t.me/mohsen_baghery_critic
Forwarded from محسن باقری - نقدزیست (سیدمحسن باقری)
#ریویو محسن باقری
قسم (محسن تنابنده)
ارزش: صفر از پنج ستاره

🆔 @mohsen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست
Voice message
بحث و تبادل نظر از هم اکنون در گروه نقدزیست در جریان است.
گروه متصل به این کانال در قسمت بیو کانال موجود است
بحث جدیدتر با رویکرد گفتگو در قالب ویس دونفره من و علیرضا قدیمی به زودی در کانال قرار میگیرد
Audio
1️⃣ نقد فیلم قسم "محسن تنابنده"

👥 محسن باقری & علیرضا قدیمی

شهریور 1398

@mohsen_baghery_critic
Audio
2️⃣ نقد فیلم قسم "محسن تنابنده"

👥 محسن باقری & علیرضا قدیمی

شهریور 1398 / بازی بد مهناز افشار

@mohsen_baghery_critic
Audio
3️⃣ نقد فیلم قسم "محسن تنابنده"

👥 محسن باقری & علیرضا قدیمی

شهریور 1398 / هفتاد دقیقه برای شوک و غافلگیری

@mohsen_baghery_critic
Audio
4️⃣ نقد فیلم قسم "محسن تنابنده"

👥 محسن باقری & علیرضا قدیمی

شهریور 1398 / سکانس تصادف و غرق شدن اتوبوس / ژانر اکشن در ایران

@mohsen_baghery_critic
#پرسش_پاسخ : «صد پرسش و صد پاسخ»

4️⃣ (( پرسش چهارم ))
۴- خب الان که منتقد هستید، آیا قبلا به فکر کارگردانی و تولید یک اثر بودید یا از همون اول منتقد شدن رو انتخاب کردید ؟

#پاسخ
از حس ، تفکر / و/ از منطق، احساس نخواه

محسن باقری:
شکواییه
| از مدیوم نظری و عملی چگونه انتظار یکی شدن دارید؟ وقتی منتقد را مُشتی فیلمساز ناموفق می نامند، قطعا من هم می سپارم به سوزش بیخ تا بیخشان از نقد...
⚜️ پاسخ را اینگونه شروع کردم که تفاوت دو مدیوم را اثبات کنم : از مدیومی که با تخیل و تجربه زیستی به وجود می آید، بینش حقیقت بینی نمی خواهند. از خلق اثر هنری کنش فکری و فلسفیدن نمی خواهند. از شعر قطعا شعور و منطق نمی خواهند. از کاشت فیلمساز، برداشت نمیخواهند. قطعا کاشته فیلمساز با برداشت مخاطب همراه است. منتقد هم نماینده مخاطب است و فیلمساز به جای احترام به او به نماینده بی اعتناست و از منتقد، فیلمسازی طلب می کند! بی شعوری در حدی است که مدیومش را انقدر محترم نمی شمارد که هر کسی را شایسته حضور در آن نداند و همینطور که خودش کشکی به چرخه فیلمسازی رسیده به دیگران هم کشکی_کشکی پیشنهادش می دهد. همین میشود دیگر ...

🔅 دل میسازد که دل و عقل برُباید نه آنکه بزُداید. رُبایش و زُدودن هم کسی را میخواهد که ارزیابی کند و داوری ... مخاطب هم خاص خودش را نماینده میکند تا داوری کند و این وسط منتقد را زبان و تریبون خودش می کند. از بین مخاطبان جدی عده ای کارشان می شود نظریه پردازی و منتقد سینما._ مسیرها مجزاست یکی به فیلمسازی روی آورده و دیگری ازجاده نقدزیستی به مقام خود رسیده. هر کدام اگر همزمان فعال باشد، مانع انجام وظیفه به نحو احسنت میشود؛ بینش و نگرش توسط فیلمساز و منتقد جدا_جدا می پیوندند. بگذریم ساده تر باید گفت ...

سینما دو بخش تولید دارد و اندیشه. دو بخش خلقت و استفاده خلق الله ... دو بخش تجربه و تفکر. اندیشه وظیفه منتقد است که به معنی خواندن، دیدن، تئوریزه کردن، قانونی کردن و چارچوب سازی ست.
فیلمساز کارش به معنی تجربه کردن، طبع لطیف داشتن، حسی بودن، تخیل کردن، کنترل کردن و بنا ساختن است. زیست فیلمساز جمعی و زیست منتقد فردیست.
منتقد خراب میکند برای سازندگی. بستر ساختن برای رشد و نموی بیشتر. ایجاد پیشرفت و تکامل ... بهتر کردن . کَندنِ علف های هرز و اجازه نفس کشیدن به سره ها. نابلدی را از بلدی جدا می کند.

❇️ حال چرا این دو نباید در کار یکدیگر دخالت کنند و از یک سو لازم و ملزوم یکدیگرند؟
چون سینما برای تربیت احساس آمده و اندیشه برای تربیت حس می آید. دریافت کردن حس کار منتقد است و اندیشه روی آن، وظیفه اوست. تولید حس وظیفه فیلمساز و انتقالش رسالتش خواهد بود. تفاوت را فهم و درک می کنید؟
پس زیست فیلمساز و منتقد متغیر است و فضایشان متکی به دو جهان است.

منتقد سالها عمر در مطالعه، پژوهش و زیست اتاقی گذرانده /و از آن سمت / فیلمساز زیست در تیم تولیدی، کار با دوربین، ایده تا پژوهش های حسی و عاطفی در تعامل با جهان اجتماعی خویش عمر تلف کرده!. این دو به دلیل زیستشان نمی توانند جای یکدیگر قرار گیرند، ولی قطعا به یکدیگر نیاز دارند و در کنار هم به تکامل می رسند. هر کدام به خاطر آن دیگری نفس می کشد. پس منتقد فیلمساز نیست و فیلمساز قطعا نمیتواند، نقد کند. فیلمسازی حس است و نقد اندیشه. فیلمسازی دل است و نقد تیع دل ...

نزد من | در کودکی حتی خاله بازی هم هیچگاه فیلمسازی جایی نداشت. واقعا چرا هیچوقت وسوسه و رویای ساخت حتی در مخیله ام نگنجید؟ / قطعا خودش ریشه یابی روانی از روانکاوان فضول ! می طلبد / هیچوقت دوست نداشتم در آن سوی مخفی پرده جادویی باشم. اهل دیدن و اندیشه بودم، نه ساختن و خلق. خلق من، بهتر کردن دنیای آن سمت است، از راه اندیشه و نقد به آن می رسیدم نه یکی از آنوری ها شدن. همانطور که گفتم سینما پناهگاه من بود، نه پناه ساختن ... خود متزلزل بودم، چگونه میتوانستم معبدجانم، سالن تاریک و جادویی سینما را با فیلمسازی از بین ببرم و به معماری اکتفا کنم؟ من ناظم معمارها هستم نه معمار. ناظرمعمار برای نظارت اجرایی نه مهندس ساخت ... استاد تئوریک قطعا مهندس اجرایی نیست. فرقش را باید بفهمند آن بی سوادان و بی خبران از مدیوم خودشان... لطفا ماست و آب را جدا بخورند و با خوردن دوغ کمتر چرت بزنند! دیده شده ماست و نوشابه هم می خورند و خروجی برای ملت ماستشابه تحویل میدهند. (به معنی ماست از مجرای ادراری!)

✍️ پیوست: در ادامه لینک 3 مطلب در همین رابطه را بخوانید؛

* تفاوت دو مدیوم فیلم و نقد
https://t.me/mohsen_baghery_critic/449

** صحبت های مسعود فراستی در این باب
https://t.me/mohsen_baghery_critic/450

** توضیح همین مسئله با نثر طنز سلبی و تمثیل کمی
https://t.me/massoud_farassati/2540

🆔 t.me/mohsen_baghery_critic
Forwarded from نقدزی
🎬 سالن نقدزی در کافه فاستر افتتاح
شد

افتتاحیه با حضور و تبادل نظر جمعی از اعضای فعال و منتقدین جوان گروه نقدزی پیرامون‌ برنامه های پیش رو آغاز شد، و سپس در همین قدم اول، پس از اکران ۴ فیلم کوتاه از ۳ کارگردان خوش آتیه، میز نقد با حضور فیلمساز برگزار شد.

گروه تلگرامی نقدزی، پس از ۶ ماه فعالیت گروه فراستی ژی (جمعی از کاربران کانال مسعود فراستی با مدیریت مستقل سیدمحسن باقری) در آذر ۹۵ تأسیس شد. پس از طی دوره های مدیریتی مختلف، رفت و آمد اعضای متعدد و گاهی شکل گیری گروه های فرعی، از این پس سالن نقدزی، پایگاه این جمع در پایتخت خواهد بود. این قدم در پی گام های قبلی و به عنوان بخشی از مسیر تکامل و گسترش نقدزی تحقق پیدا کرده است.

اولین مجرای انتشار محصولات فرهنگی نقدزی، همین کانال بود. پس از آن برای اطمینان از حفظ و نگهداری منظم دستاوردهای گروه، سایت نقدزی با حمایت مالی جمعی از اعضا تأسیس شد که امروز در مسیر ارتقا و به روزرسانی ست. از اردیبهشت ۹۷، دورهمی های حضوری نقدزی برای تماشا و نقد فیلم های مهم ایران شروع شدند که بعد از این به سالن نقدزی منتقل می شوند. از دی ۹۷، جلسات پلان به پلان حضوری فیلم های مهم جهان در تهران و شهرستان ها شروع شدند که حالا با مرکزیت سالن نقدزی و با نظم و استمرار بیشتر برقرار خواهند بود. به یاری ایزد منان، آینده ی نقدزی با هم افزایی روزافزون نهادهای حضوری و مجازی اش رقم می خورد.

برای اطلاع از برنامه های ثابت یا مناسبتی نقدزی اعم از کلاس های تاریخ سینما، کارگاه نقد، دورهمی دوستانه، جلسات تخصصی پلان به پلان، و طرح های متنوع دیگر که با همکاری و مشورت هیأت تحریریه نقدزی در کافه فاستر (سالن نقدزی) برگزار می شوند، کانال ما را دنبال کنید.

🆔 @naghdzee

لازم به ذکر است که سایر فعالین عرصه ی نقد در صورت تمایل به همکاری با نقدزی یا استفاده از امکانات ویژه این پایگاه فرهنگی جهت نمایش فیلم و برگزاری جلسات تخصصی می توانند با ادمین روابط عمومی نقدزی تماس بگیرند.

🗣 @Mohsenbaghery

#سالن_نقدزی #کافه_فاستر
https://t.me/image_naghdzee/63
نظرخواهی مخاطب: #برکینگ_بد

🎤 یکدفعه گاو شدن به جای به مرور بد شدن

دلایل بد بودن سریال بریکینگ بد

@mohsen_baghery_critic
#پرسش_پاسخ : «صد پرسش و صد پاسخ»

5️⃣ (( پرسش پنجم ))
۵- درآمد یک منتقد از کجاست ؟

#پاسخ
سرراست: درآمد او به اندازه معلمی است و تدریس / حق الزحمه جلسات شفاهی و نقدهای مکتوب / انتشار کتاب و محصولات فرهنگی / در حد یک معلم و بعضا در حد یک نویسنده ...

✍️ محسن باقری: اما معتقدم، نقد و منتقدی شغل نیست و نباید نگاه منتقد به چرکِ کفِ دستِ مخاطب باشد. قطعا برای رشد مخاطب باید ادبیاتش را متناسب با جهان او مطرح کند، اما نباید تن به خواست و هواهای او دهد. منتقد قطعا پیشرفت یاب است نه نزول دهنده؛ بهره کشی نمی کند و لذت اجرش در ارتقا جمعی ست، نه ارتقا و احتکار ترقی...

⚜️ آسیب ا از همین رو منتقد را دنبالچه شهرت و سلبریتی بازی نمی دانم. 10 ذنبال کننده به شرط اثرگذاری؛ بهتر از هزاران دنبال کننده با رویکرد جنجالی سازی است ... پس مسعود فراستی در این روزها را هم متناسب با همین رویکرد ابدا تایید نمیکنم. در پی ارتقای ممبر شهرت، نه در پی اعتلای فکرت...

🖇 پیوست: نمی دانم به درد این پست می خورد یا نه / میزگرد صوتی با جمعی از منتقدان در باب مطبوعات و آسیب شناسی آن برای کانال نقدزی منتشر شده بود. از همین روی در ادامه لینک این پادکست ها جهت دسترسی علاقه مندان قرار می گیرد.

میزگرد آسیب شناسی مطبوعات :

1️⃣ قسمت اول: نقش مطبوعات چیست؟

2️⃣ قسمت دوم: درباره وسیله ارتباط جمعی

3️⃣ قسمت سوم: آسیب شناسی دخل و خرج و تیراژ مطبوعات

4️⃣ قسمت چهارم (پایانی) : جمع بندی و تقابل رسانه مجازی با مطبوعات

🆔 t.me/mohsen_baghery_critic