محسن باقری - نقدزیست
468 subscribers
121 photos
85 videos
15 files
105 links
برای دیالوگ:
@mohsenbaghery

نقدزی قدیم:
T.me/naghdzee
Download Telegram
Demo (Shayea Ft Zal - Bari Behar Jahat)

ضمیمه ویس بالا
برای شنیدن کامل آهنگ:
https://t.me/Rap3da/8680
تحریم جشنواره یا تحریم خود؛ مسئله این است...

معتقدم که هوای حوصله ابری ست. کاری به اهداف سیاسی تحریم ها ندارم. حوصله فیلم دیدن هم... اما از یک سو جشنواره فجر همیشه مرکز ثقل زندگی سینمایی من بوده و صحبت درباب فیلم ها آنهم در طول یکسال از پیش برندگی در همه امور می آورده ...

لذا هم مسئله نیست و هم هست. تحریم است و نجات از تحریم خود هم است!...

چند فیلم می بینم و در کل جشنواره را نه... جزء می بینم و کل نه...

انتخاب فیلم ها در گروه متصل به کانال در حال پیگیری ست. خواستید با هم می بینیم و در صف با مردم به معاشرت در باب تحریم دنیا می رویم ...

#فجر98 #تحریم #ادامه_داری
#اینروزهای_من
ماجرای من و کاشان و چینی های محکم سرشت!

چینی ها توی همه چیز محکمند حتی توی زبان ! تو حلقومی حرف میزنن😺
#فجر۹۸
#ریویو فیلم #درخت_گردو
محمد حسین مهدویان

فیلمی بد و سفارشی / از فرط تکرار و ادای سبک داشتن به تلفیق فیلمفارسی و فیلم هندی ایرانی طور رسیده

بی ارزش

@mosen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست
Voice message
نقش کستینگ در فیلم مانند نقش ستون است در ساختمان ...

سه بازیگر اصلی فیلم درخت گردو ستون های تاثیرگذاری در لحظه و تاثر و تاسف و غم و گریه مخاطب است اما از یک سو هر کدام بمب متحرکند و لحظه به لحظه باورمندی را ترکانده اند.

پارادوکس بژرگ دوربین مستندنما و اسلوموشن های کارت پستالی

پارادوکس تصاویر واقعی و تلاش برای واقعی جلوه کردن و از یک سو کنجکاوی مخاطب در دیدن بازی معادی و مدیری در این نقش ها ...فیلمساژ خودش کارش را جدی گرفته که دوستان گریبان چاک اشک های گذرا مخاطبند؟

وقتی در انتخاب بازیکر نام آشنا برای روایت مستند بهره میگیرد یعنی از همان اول میگوید من ادای مستندم و واقعی نیستم
پس آه و اشک و حسرت و غم و ناله و ضجه و عشقولانگی و پزشک و بیمار و کورد و تاول و شیمیایی و بمب هم اداست. نیست؟

#فجر۹۸
#ریویو فیلم #درخت_گردو
محمد حسین مهدویان

@mosen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست
Voice message
از سوی دیگر فیلمساز در یک سکانس پرواز هواپیمای عراقی را مانند لوله تانک همان آلت مردانه از نمای اورهد پس از دیالوگ تعلیق محور نریشن از لحظه وقوع حمله نشان می دهد. همان لوله تانکی که ساریس در مقاله علیه تفسیر بر علیه یک مفسر که لوله را به الت تفسیر کرده بود، می تاخت. اینجا کاملا واضح و مضحک، فیلمساژ تولید میکند. هواپیمایی که از بالا (اورهد) قسمت دماغه را مانند ورود همان لوله تانک میگیرد که تجاوز را اینچنین جنسی و مبتذل تصویر کند.

تلفیق ابتذال فیلمفارسی لاتاری و اسطوره سازی سفارشی ایستاده در غبار

بنظرم هیچگاه نمیشد اینچنین فاجعه ای را به یک اخرالژمانی ساده انگارانه و سطحی از جنس زامبی های فیلم آخر جیم جارموش تبدیل کرد.

#فجر۹۸
#ریویو فیلم #درخت_گردو
محمد حسین مهدویان

@mosen_baghery_critic
#فجر۹۸
#ریویو فیلم #مردن_درآب_مطهر
نوید محمودی

•پوزش: در ویس نام فیلم را به اشتباه معطر تلفظ کردم!

نگاه فیلمساز همچنان سالم است اما ذوق و سلیقه اش خفتیده ...

ارزش: صفر

@mosen_baghery_critic
#فجر۹۸
#ریویو فیلم
#تومان
مرتضی فرشباف

فیلمی به ظاهر خیر و باطنی صدبرابر شر

سکس پنهان اپیدمی شده در سینمای ایران دیگر غیر قابل تحمل شده

ارزش: بی ارزش

@mohsen_baghery_critic
#فجر۹۸
#ریویو فیلم
#خوب_بد_جلف۲
پیمان قاسم خانی

نه خوبه / نه بده / نه جلف

ادب تی تیش مامانی با پیشکسوت انتلکت

ارزش: نیم
(در جشنواره ۲ ستاره)

@mohsen_baghery_critic
سکس پنهان در سینمای ایران
سکس اصطلاح خر مذهبی و بچه سوسول ها نیست. سکس را مسایل جنسی درنظر بگیر.ار جذابیت شهوت زا تا همخوابگی

از کلوز فیلمفارسی وار «قریشی» با هفت قلم آرایش، لب های شتری و گونه های لپ لپی !
تا رفتن زن و شوهر به اتاق خواب و-کات ! یا لحظات اروتیک که موقعیت کمدی درستی در فیلم قاسم خانی ایجاد میکند یا در مزخرفات یک ذهن مریض و مضحک در فیلمک دلار و یورو یا تومان ! چه فرقی میکنه؟ با بازی پسرعموی آل پاچینیو در منطقه اسب سوار بختیار یا کهگیلویه! چه فرقی می کنه؟

ادامه دارد

☑️ @mohsen_baghery_critic
سکس پنهان در سینمای ایران (۲)

درخت گردو
سکس پنهان در این فیلم نزد خود سازندگان هم پنهان است. در نریشن «اون روز هم مثل همیشه هواپیماها اومدن ولی حس غریبی داشت» در تصویر از آسمان در نمای اورهد(وقتی سر دوربین عمودی به زمین نگاه میکند) نوک جت را مانند آلت جنسی متجاوز می گیرد و به مرور تمام بدنه جت به قاب اضافه می شود. این را سکس نهادینه در عمق فکر و جان سازنده می گویند.
یا
عشق تحمیلی مرد به همسرش. به نظر شما عشوه است از نوع دندون خرشرکی (خرگوشی!) با فیونا روستایی دلسوزاننده با لپ های گل گلی... این هم از همان ناخواسته برون تراویده است. از همان نهاد فکرت و ذلت . عشق ترحم برانگیز نیت بوده اما هدف شر محتوا را شرخر می کند.نمی کند؟ شرتر یا شرخر ؟! چه فرقی می کند

ادامه دارد

☑️ @mohsen_baghery_critic
سکس پنهان در سینمای ایران (۳)

سکانسی خوب در باب این موضوع...

قسمت سوم را در گروه دنبال کنید

روی لینک کلیک کنید و توضیحات را در بحث ها بخوانید و بشنوید:
https://t.me/naghdzistgroup/23752
طرف ترش میکنه میره دکتر یه وقت کرونا نخورتش

موش نیست که ...
محسن باقری - نقدزیست
سال دوم : #تاریخ_سینما #ژرژملی_یس فیلمشناسی ملی یس سال 1897 1️⃣ The Surrender of Tournavos 1897 تسلیم تورناوس 1897 ارزش گذاری : 3 از پنچ 🗒سیدمحسن باقری : همانطور که در پست قبل، سرگذشتِ آغشته به جنگ این فیلمساز را در سنین نوجوانی توضیح دادم. اینجا با…
سال دوم : #تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس سال 1897

2️⃣ The Last Cartridges 1897
آخرین فشنگ 1897

{مقدمه} بخشی از بیوگرافی در ویکیپدیا :
ژرژ کوچک اغلب به خاطر اینکه کتاب و دفترهایش را غرق نقاشی می‌کرد از سوی معلمینش تنبیه می‌شد. او در ده سالگی با مقوا عروسک خیمه شب بازی می‌ساخت. در سال‌های نوجوانی دست ساخته‌های او به تدریج پیچیده‌تر می‌شدند.

ارزش گذاری: 2 از 5
🗒سید محسن باقری:
در فیلم قبلی، سرنوشت جنگ زده ی ملی یس در سنین کودکی و دوران مدرسه را توضیح دادیم. اینبار هم در در دومین اثر از سال 1897 ردِپای جنگ در آثار ملی یس بیشتر نمایان می شود. او اساسا به جنگ از زاویه دید تحمیلی و نه هجومی می نگریست. با این تفاوت که اینبار همانگونه که در مقدمه آمده است، این فیلم را با دو موضوع کاملا زیستی خویش آن هم در زمان تحصیل پیوند می دهد. دو موضوع که یکی نشان از علاقه و اختیار اوست: یعنی "نقاشی"؛ و دیگری بر او جبر شده و غیرارادی و قطعا دوست نداشتنی بعنی: سایه جنگ

در این فیلم یک نقاشی که الهام بخش بوده و به آن روحی سینمایی دمیده را ببینیم. (کلیک کنید)
نقاشی با همین نام که بیانگر جنگی در میانه سالهای 1873 بین فرانسه و آلمان رخ داده است. تاریخ بازسازی و روح دهنده آن توسط ملی یس در سال 1987 بوده یعنی بیش از یک قرن پس از وقوع آن ...
ملی یس جوان گویا کاملا ناخواسته تصویرگر و تعمیق دهنده به دو محور اصلی دوران کودکی خود یعنی سالهای جنگ و مدرسه و نقاشی بوده ... اما نه صرفا همان جنگ و همان دغدغه های نقاشی و همان حال و هوا... او تخیل را حتی در بازسازی هم لحاظ می کند.

به فیلم دقت کنید: ملی یس در بازسازی واقعیت حتی از زمان سال های آغازین که فیلم "ورق بازی" را از روی دست لومیرها به خوبی و با شوخ طبعی مثال زدنی خود بازسازی می کرد، تا به امروز که روح سینما را در دلِ یک واقعه تاریخی که روزگاری در یک تصویر ثابت نقش بسته شده بود به تصویر متحرک دگرگون ساز تبدیل میکند، کاملا نبوغ خود را در جهت مسائل زندگی خویش به رخ می کشد. حیف که زود از مسیر اصلی خود غافل می شود و به ورطه تخیلاتِ توهمی و تحیرخواهی از مخاطب که گویا جزئی از زیست ملی یس برای فرار از زندگی که توسط جبرها و فشارهای خانواده و معلمان و جنگ بر او تحمیل شده بود، می رود. یعنی شعبده و جلوه های ویژه و ژانر علمی-تخیلی خاستگاه اصلی ملی یس نبوده و اگر خودِ واقعی اش را میخواهید، همینجاست ...

کافیست به خط داستانی در تابلو نقاشی و این فیلم کوتاه دقت کنید تا میزان نبوغ این دمیدن روح به یک تصویر را فارغ از ساخته شدن یا نشدن آن ارج دهید. نام اثر عالی و نشانگر درون آن است؛ تا آخرین فشنگ در دفاع از خانه، حتی خانه ای ویران
همانند فیلم قبل؛ دفاع از خانه و کاشانه، دفاع از مهاجمان فارغ از اینکه جنگ را فرانسه آغاز کرده است و به خانه کشیده شده، به خوبی در عمق نگاه فیلمساز دیده می شود.

📍@mohsen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست pinned «سال دوم : #تاریخ_سینما #ژرژملی_یس فیلمشناسی ملی یس سال 1897 2️⃣ The Last Cartridges 1897 آخرین فشنگ 1897 {مقدمه} بخشی از بیوگرافی در ویکیپدیا : ژرژ کوچک اغلب به خاطر اینکه کتاب و دفترهایش را غرق نقاشی می‌کرد از سوی معلمینش تنبیه می‌شد. او در ده سالگی…»
محسن باقری - نقدزیست
Ali Zand Vakili – Refigh
🗣 Ali Zand Vakili
🎵 Refigh
#lyrics

نمیشناسیم از بس که زخم خورده تنم
نمیشناسم اما منم سلام رفیق
سلامتی تو را فریاد میزند آن کس
که زهرش ریخته چشمش درون جام رفیق
میان شعله ی عشقی‌ که نیست میسوزد
شناسنامه ی یک عهد بی‌ دوام رفیق
چو ابر غرش ما حکم بغضو باران است
رسیده فصل گریه‌های ناتمام رفیق

دلم گرفته از این شهر، شهر بی‌ مرام رفیق
از این جماعت در فکر انتقام رفیق
کجای این شب، شب بی‌ اعتبار گریه کنم
به روی امنیت شانه کدام رفیق

نگو غریبه غمت را چرا نمی فهمد
که حال روز تو را آشنا نمی فهمد
چه شرح میدهی‌ احوال نابسامان را
که هر که بغض ندارد تو را نمیفهمد

به یادگار بماند گلایه ام به شما
که اعتماد ندارم به سایه ام به شما
بر هر چه درد که دارم قسم قسم به شما
که هر چه بد بنویسم نمیرسم به شما

دلم گرفته از این شهر، شهر بی‌ مرام رفیق
از این جماعت در فکر انتقام رفیق
کجای این شب، شب بی‌ اعتبار گریه کنم
به روی امنیت شانه امنیت کدام رفیق
بگذرد ولش کن
رفع سوتفاهمات ایجاد شده از ویس
نه من خوبم و مجموعه من را ببینید متوجه میشید که این غم خیلی لحظه ایه و متاثر از شنیدن شعر بود
دومین سوتفاهم هم اینه رفقا همه دارن از ظن خودشون مخاطب قرار میدن خودشونو

به خدا اشتباه کردم و نباید ویس بعد از معرفی میزاشتم

جنس مذکر که من رفیق ندارم 😂
جنس مونث هم کلا جز توی ذهنم جایی در واقعیت نداشتم ... جدی نگیرید این لحظه ها رو

این نیز بگذرد است / بگذرید
Audio
مویه مازندرانی

در ادامه متن ترجمه و مقدمه ای در یادداشت