محسن باقری - نقدزیست
465 subscribers
121 photos
86 videos
15 files
105 links
برای دیالوگ:
@mohsenbaghery

نقدزی قدیم:
T.me/naghdzee
Download Telegram
#پرسش_پاسخ : «صد پرسش و صد پاسخ»

6️⃣ (( پرسش ششم ))
۶- برای منتقد شدن باید چکار کرد و از کجا استارت زد ؟

#پاسخ
عنوان: اصالت با نقد است ؛ منتقد بهانه است.
بخوان، ببین، تحلیل کن / روزانه، شبانه، صبحانه !


✍️ محسن باقری: این سوال از بیخ و بُن، پاسخ ندارد. هر مدیومی آدم خودش را می خواهد.
به یقین در سنین نوجوانی ریشه را کاشته، تحلیل را انباشته، بذرش را در تجربه اندوزی افراشته و قدم در نقدزیستی برداشته و یک آن میبینی صدایش می کنند منتقد؛ منتقد شدن هدف نیست. با نیت نمیتوان به منتقد شدن اندیشید، که اگر شده قطعا منتقد بدی شده! نقدت را کن، اگر بعدها صدایت کردند منتقد، کََکَت هم نَگَزَد. اصالت همیشه با نقد است نه منتقد.

🖇 پیوست: یک خاطره هست که نمی گویم ! یک جانماز هم هست که هیچوقت آب نمی کشم.
فقط یک مقاله هست که پیوسته در این سالها منتشر گردید. شما در سایت خودمان نقدزی، اگر میلتان کشید؛ بخورید/نه ببخشید/بخوانید.👇
🚩 http://naghdzee.ir/singleMATLAB.aspx?id=15


🆔 t.me/mohsen_baghery_critic
ژرژ مِلی‌یِس (به فرانسوی: Georges Méliès) با نام کامل ماری ژرژ ژان ملی‌یس شعبده باز و فیلمساز فرانسوی بود. شهرت او به سبب نوآوری‌هایش هم در شیوه روایت فیلم و هم در تکنیک‌های نوین فیلمسازی در سال‌های اولیه ظهور سینما است. ملی‌یس نوآوری‌های فراوانی در استفاده از جلوه‌های ویژه داشت. در سال ۱۸۹۶ او به صورت اتفاقی استاپ تریک را کشف کرد. ملی‌یس نقش مهمی در ابداع و تکمیل برخی از نخستین نمونه‌های جلوه‌های ویژه داشت؛ نوردهی چندگانه، تصویربرداری زمان‌گریز، دیزالو و فیلم رنگی (رنگ آمیزی دستی فریم به فریم فیلم‌ها) از تکنیک‌هایی بودند که ملی‌یس در فیلم‌هایش استفاده می‌کرد. به سبب توانایی غیرقابل انکار ملی‌یس در دستکاری کردن واقعیت در فیلم‌هایش او را نخستین جادوگر سینما دانسته‌اند.

مشکل اینجاست که لومیرها در بازنمایی واقعیت افراط و ملی یس در دستکاری واقعیت تفریط ورزید و حد وسط را هم فیلمسازی آمریکایی و شرکت ادیسون امتحان کردند اما در تاریخ انبوه آنچه که ساخته و فراموش شدند همان دو نگاه اول بود و آنچه ماند حد وسط ... فیلم های ملی یس زمینه ساز بروز خلاقیت ها و ابداعات بی شماری شدند اما آثار به جا مانده فیلم نیستند...
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس - سال 1869

1️⃣ The Vanishing Lady Robert Houdin 1896
تسخیر زنی در خانه رابرت هودین
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=f7-x93QagJU

🗒سیدمحسن باقری
سینما همیشه بر دو تعریف بنیادین سرِ نزاع و درگیری داشت. عده قلیلی از سینماگران نگاهی در حد وسط این دو نداشتند. یا در زیرزمین پایشان سُریده و به سیاه چال افتادند یا از پشت بام سقوط آزاد کرده اند!. یک تعریف از سینما نمایش واقعیت صِرف (لومیرها) بود؛ و تعریف دیگر آن تخیل و رویاسازی برای غافلگیر ساختنِِ مخاطب ... تلفیق این دو تعریف هم سینمای داستانی است که تخیل را واقعیت جلوه می کند و باور مخاطب را بر انگیخته می سازد.

فیلم های پرفروش امروزه از جلوه های ویژه خود نان میخورند که در سینمای آمریکا به وفور دیده می شوند. همگی تکامل نگاه ملی یس هستند. ملی یس فرانسوی پدر سینما سرگرمی بود. آن نگاه اساسا به سینما صنعت و محصولی برای عرضه و خالی کردن جیب مخاطبان خود زحمت می دهد، هر چه خلاقیت هم باشد در همین راستا زاده می شود.
سرگرمی قدم اول است، ولی کافی نیست. قدم اول صنعت و سرگرمی در سینما گام بلاشرط و گذار از آن واجب است. پس از این گذار در همان بماند گامی حداقلی و مبتذل و جنبه ای مصرف شدن و اثری بی محتوا می ماند و جدی نمی شود.

فیلم اول ملی یس در راستای سوءاستفاده از سینما، از دوربین برای شعبده بازی استفاده میکند و فیلمسازی که عمری جهان را از پس نگاه جادوگری به واسطه شغل خود دیده باشد، برای تکامل در حرفه خود از ابزاری استفاده میکند تا سرگرمی غافلگیر ساختن تماشاگران را فراهم آورد. از آن نگاه چیزی جز تکنیک جلوه های ویژه پدید نیاید جای تعجب است. اما معمولا شعبده بازی تاریخ مصرف دارد و ماندنی نیست. برای لحظاتی سرگرمی است و هنر نیست.
غیب کردن آن زن و تبدیل آن به اسکلت در آن زمان شعبده ای بود که باید در جلوی همگان به کار گرفته می شد تا جیغ و دست و هورای خاله و عموهای رنگین کمانی را از کودکان نوپای مخاطبان سینما بِسِتاند.

این فیلم را با این فیلم از شرکت ادیسون در سال 1896 مقایسه کنید، هنر دستتان می آید و دروغی که باورپذیر ساخته شود را شما هم از پس در تعریف سینما بازگو می کنید:
https://www.youtube.com/watch?v=gihbLPDYxeU
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس - سال 1869

2️⃣ Danse serpentine / رقص مار
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=bUbEaqRWMHg

🗒سیدمحسن باقری
شاید خارق العاده بودنش را همچون من، تشکیک آفرینی برای عده ای به غیر واقعی بودن رای داده شود و پرسش هایی از باب اینکه چگونه رنگی شده است و چگونه در آن سالها این امکان شدنی بوده؟ این پرسش های بی شک حق طبیعی هر پژوهشگر خودآموز و خودرایی چون من است !. پس تحقیقات به عمل آمده را لقمه ای حاضر و آماده می سازم و جلوی دیدگانتان گذارم. از اختصار و ساده سازی پرهیز خواهم کرد بلکه همتی کرده و لقمه را حداقل از پیش روی خود برداشته و بر دهان مبارک گذاشته تا مبادا به جای کارآفرینی به تنبل آفرینان ممتاز نائل آیم.

منتقد آمریکایی IMDB: صد درصد مطمئن نیستم که این فیلم را در سال 1896 دیده باشند. لوی فولر (رقصنده) در فیلم های دیگر سالهای آغازین سینما هم دیده شد و رقص مار به عنوان یک مسئله جذاب و مشهور برای نمایش بر روی پرده سینما به شمار می رفت. عنوان همه چیز را می گوید. ما زنی را می بینیم که رقص مار انجام می دهد. این فیلم در اصل سیاه و سفید بوده که بعداً به این وضعیت تغییر داده اند، پس مواظب باشید که فریب نخورید !. این در واقع راهی برای جالب تر شدن فیلم است. رقصنده در طول کل فیلم همان لباس را پوشیده بود، اما آنها چندین بار آن را از یک رنگ به رنگ دیگر تغییر دادند.

منتقدی دیگر با عنوان خارق العاده! می نویسد:
این اثر کوتاه 49 ثانیه ای در فهرست Lumière Frères به شماره 765 است و زنی را با لباس بسیار گسترده نشان می داد که در یک صحنه چوبی می رقصید. با حرکت های جریانی، بیشتر شبیه به یک نمایشنامه انتزاعی با اشکال در حال حرکت که تغییر می کردند, جذاب به نظر می رسید. "توسعه داستان" ندارد، فقط همین است ... یک آزمایش تجسمی که به نگاه من موفق شده است - خصوصاً به دلیل تغییر رنگ روانشناختی... در آن زمان، در سال 1896، هیچ شرکت فیلم رنگی در دسترس نبود، اما رنگ آمیزی چاپ مثبت B / W ، قاب به فریم، از قبل امکان پذیر بود. نمی دانم چه زمانی برای این گلیپ کوتاه خارق العاده این کار انجام شد - تغییر سایه های قرمز، سبز و آبی هیچ گونه آثار باستانی را نشان نمی دهد که انتظار رنگ آمیزی دستی در یک قرن پیش را داشته باشیم. بنابراین برخی از سؤال ها باقی مانده است: آیا این فیلم در سال 1896 رنگی شد؟ آیا آنها همان رنگهایی بودند که در این مورد می بینیم؟ چه زمانی و چگونه این رنگ آمیزی (احتمالاً توسط نرم افزار رایانه) ساخته شده باشد؟ در هر صورت، من روشهای بدتری را برای گذراندن 49 ثانیه به سراغ دارم.

✍️ و اما من : فکر میکنم که خارق العاده است و تنها چیزی که این میزان اعتبار برای این کلیپ به ارمغان می آورد، کُلاژ رنگ آمیزی آن است. ملی یس به رنگ آمیزی روی تک تک قطعات نگاتیو مشهور بود. هر چه که بود این رنگ آمیزی صرفا به عنوان یک حیله جدید، زیبا و غافلگیر کننده است اما همچنان سینما نیست ! یک شعبده خوب است و سپاس از ابداعش که با رایانه به سادگی پدید می آمد، حتی اگر آن سالها تماشایش مقدور نمی شد هیچ غمی نبود!.

t.me/mohsen_baghery_critic
نقد و بررسی 5 اثر شاخص آلفرد هیچکاک
دوره : سینما مولف

ثبت نام کامل و یا دو جلسه ای، سه جلسه ای، چهارجلسه ای به آیدی زیر مراجعه نمایید
@ravabet_naghdzee

برای کسب اطلاعات بیشتر :
@mohsenbaghery
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس - سومین فیلم در سال 1896

3️⃣ The House of the Devil / خانه شیطان
🎞 در یوتیوب

✍️ سیدمحسن باقری
ارزشگذاری : 0 از 4 ستاره
یکی از اولین فیلم های ترسناک: قلعه خالی از سَکنه (1896) معروف ترین فیلم ملی یس در آن سال و پر نقدترین اثرش... در نقدها عمدتا فیلم را ترسناک و اولین فیلمی که نشانه های فیلمِ خون آشامی را در خود داشته نگریسته اند؛ که به زعم من نه تنها ترسناک نیست و خون آشامی یک توهم است! بلکه یک کمدی ساده از غیب کردن و آشکارسازی، تبدیل کردن و اجی مجی لاترجی بازی شعبده بازان است و بس.
ملی یس نابغه شعبده بازی عصر سینما، اساسامُشتی اکاذیب از سینما برای شعبده بازی هایش می خواست. نه به دوربین علاقه داشت، نه به مونتاژ، نه به طراحی و نه به داستان... نه برایش نمایش مهم بود و نه تصویر متحرک دگرگون ساز؛ هیچکدام برایش مسئله و دغدغه نبود، فقط شعبده... این فیلم به شدت روی مُخچه من یورتمه می رود. علاقه مندان اصغر فرهادی ببینند و لذتش را ببرند. در تاریخ سینما جایی ندارد_ندارند_نخواهند داشت !

@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس / چهارمین فیلم در سال 1896

4️⃣ Une partie de cartes / ورق بازی
🎞 این فیلم در یوتیوب

✍️ سیدمحسن باقری
ارزشکذاری : نیم از 4 ستاره
در آنچه به عنوان اولین بازسازی در تاریخ سینما به شمار می رود، ژرژ ملی یس کارگردان فرانسوی، اولین فیلم کوتاه خود را تحت تأثیر داستان اصلی برادران لومیر در "Partie d'écarté 1896" کارگردانی می کند.
این قطعه ساده و کپی برداری شده، صرفا به دلیل مسخره کردن لومیرها و تنها برای تئوری "بازسازی واقعیت" شایسته نیم نمره است و ناخواسته هَجو و سُخره لومیرها بوده و ای کاش نیت و قصد ملی یس واقعا همین می بود؛ تا با یک پست مدرنیسم در عصر پساسینما طرف باشیم؛ ولی افسوس...

🖇 پیوست :
📍 نسخه اصلی فیلم مهمانی ورق برادران لومیر
📌 از یک سوژه که دو فیلمساز اولیه تاریخ سینما یک بهره را برده، اینبار از ادوین اس.پورتر نسخه ای با این مضمون را ببینید که چطور سینما را تکامل بخشیده👇
📍 چگونه جونز بازی خود را از دست داد


🧷 به یادداشت های منتقدان IMDB توجه کنید:
* ریویویی از فیلم
1- دو مرد وَرَق بازی می کنند، در حالی که مرد سوم بیشتر به خواندن روزنامه علاقه دارد. همه اوقات خوبی دارند. زن روزنامه افتاده را برمی گَرداند و لبخندی مستقیم به دوربین می زند. در پایان هم به نظر می رسد این مرد که در وسط نشسته و توجه ها را به خود جلب کرده ژرژ ملیس باشد.

* در رابطه به مرسوم بودن کپی در آن سالها
2- در این مرحله از تاریخ سینما، هیچگونه قانونی از حق چاپ و کپی رایت برای فیلم های انفرادی وجود نداشت، ملیس در حالی که از نظر ترکیب به خوبی از لومیرها تقلید می کند، اما می توان به راحتی دریافت که این یک فیلم از ملیس است: بازیگران بسیار پررنگ تر از بازیگران اثر لومیر هستند.

* ماجرای تقلید ملی یس
3- در آغاز کار ملی یس قبل از اینکه جادوی فیلم را کشف کند، اولین فیلمهای او اساساً فقط فیلم هایی از جنس برادران Lumière بود که صرفا نشان می داد افرادی را که سوار اسب هستند، افرادی که شام میخورند، قطارهای ورودی به ایستگاه ها و آقایان کارت بازی می کنند. تنها هفت فیلم ساخته شده توسط ملیس در سال 1896 زنده مانده است.

@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس - پنجمین فیلم در سال 1896

5️⃣ Une nuit terrible / یک شب وحشتناک
🎞 youtube / یوتیوب

✍️ سیدمحسن باقری
ارزش گذاری : 2 از 4 ستاره 
بامزه است. یک کمدی وحشت یا در واقع کمدی چِندش، کمدی انزجار... تمهید و دستاورد اولیه در جلوه ویژه بصری که بعد در کامپیوتر به جلوه های ویژه بسیار عجیب و عظیم تری در تاریخ سینما تبدیل شد. از جمله شاهکار پرندگان هیچکاک.
نقطه اوج این اثر در زمینه انتقالِ حسِ انزجار، چِندش، تنفر و لرزش هیستریک گه آن را مانند کلیپ های کوتاه شبکه های مجازی سرگرم کننده ساخته است؛ لحظه خَلاصی از شَرِ عنکبوت است و توهم حضور خزنده ای دیگر بر روی تخت، پتو و رختخواب ملی یس که انصافا خیلی بازی خوبی در این جا دارد. براستی این تنها و بهترین فیلم ملیس در سال های اولیه فیلمسازی اوست.


بهتر است به گزیده نقدهای منتقدین آی ام دی بی در ادامه بپردازیم: 
تئو رابرتسون - او به آنجا می رسد
کلاسیک کوتاه و آغاز ترسناک!
1- به نظر می رسد به جای یک کلیپ دوره ای با یک فیلم در دوران مدرن مواجه ایم. هنوز چند سال مانده تا ترس و وحشت کامل شکل بگیرد.
یک مرد آماده می شود تا در اتاق خود بخوابد که یک مشکل بزرگ روی تختخوابش پیدا می کند! این یک فیلم بسیار قدیمی از کارگردان فرانسوی است که اولین تحریکات تخیل او را نشان می دهد. یک ترفند بسیار واضح از گرفتن یک عنکبوت غول پیکر (مطمئن نیستم که این سوسک است یا عنکبوت) که با یک نخِ نازک به حرکت درآمده تا تخیل و شوخ طبعی ملی را که چند سال بعد به تماشای هیپنوتیزم مخاطبان با جلوه های ویژه خود می رود را وعده دهد.

تخیل اشکال ترسناک
2- آیا واقعاً از بین رفته است؟ یعنی من از این حرامزاده های کوچک متنفرم، به همین دلیل این فیلم کوتاه را احتمالاً جالب تر از آنچه در واقع هست، می پندارم. این یک دقیقه خوب برای علاقه مندان به فیلم های صامت است، اما برای توده های گسترده نه واقعاً...

جنس خستگی ناپذیره
3- برخی ادعا کرده اند "یک شب وحشتناک" پیشرو فیلم های وحشتناک موجود و چند دهه بعد است، اما این یک اغراق است، مگر اینکه یک عنکبوت بزرگ را به خودی خود وحشتناک بدانید. بسیاری این فیلم را کابوس یا به عنوان "یک فیلم رویایی" معرفی کردند، اما نادرست است. بسیاری از فیلم های اولیه با رویا اشتباه گرفته میشود. او در رختخواب دراز کشیده است، هیچ علامتی در اینجا وجود ندارد که او خواب باشد - هیچ نشانه ای از اینکه شخصیت در حال کابوس باشد یا اینکه او همیشه در خواب بوده باشد / وجود ندارد.

@mohsen_baghery_critic
#دکتراجامعه_شناسی ! #بهتربشناسیم ! #زیست_شناسی_آدمها ! #سیکلهدکتر ! #دکترسیکله

اظهار به تواضع و احترام متقابل در دکتر و مهندس (مدرک مداران مملکت مان) را باور نکنید. عصبی شان کنید... لو میدهند عمق نگاهشان به شما را که چقدر از بالا به پایین است، نگاه حاکم و مقبولیت اجتماعی برای مدرک شان دولا و راست می شوند، خب طبیعی است که در این چرخه نمی توانند آی لول نگاه کنند. ... پس بهتر است با خودشان روراست باشند و از جایگاهشان نهایت استفاده را ببرند.
امثال من اگر جایگاه اجتماعی ارضایشان می کرد، از همان کودکی و نوجوانی به فکر جدا شدن از خاستگاه اجتماعی نمی افتاد. وگرنه امروز 5 دکترا در حلقشان فرو میکرد. پشیزی احترام برای مدرک شان قائل نیستم و خودم را برابر با آنها و گاه بالاتر و گاه پایین تر می بینم. جایگاه اجتماعی هر کس به منزلت سواد اوست. سواد شما اگر به نقد میگوید CRITIC با تلفظ درستش و مدیر را منیجر خواند و مدیر اول را اونر (😉) با تلفظ درست؛ همگی پشمک میشود با یک سرچ آن صدا خوشگله گوگل برای همه در ترنسلت شما و مترجم انلاین ما ... پس با یک سرچ همه باسوادند و جایگاه یک عده هم به راحتی پشم...
جایگاه را با دانش به دست آریم، با مدرک کسی دانش نمیخرد. طوطی شاید... یا حق

@mohsen_baghery_critic
#دنیای_وارونه #چرخ_ایام #درجوانی،پیرن #پیرهاجونن

غم حاصل از وضعیت گیگیلی ها و تاثیر مخرب روی همه جوان ها

نوجوان های نسل قهر و سکوت و بی کنش

لات های نوجوون نهایتا 2 صدم سرعتشون از گیگیلی بیشتره

تاثیر مخرب بازی های کامپیوتری

@mohsen_baghery_critic
Forwarded from نقدزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♨️ - برگزاری جلسات سینما - مؤلف
🎬 - بررسی مهم ترین آثار آلفرد هیچکاک
- با هدایت محسن باقری -

🍂 - جمعه های پاییزی در سالن نقدزی...

با متقاوت ترین شیوه ی نمایش و نقد پلان به پلان
- نقد با طعم آموزش در محیطی دیالوگ محور -

© - @Naghdzee
✒️ - @Mohsen_Baghery_Critic
🎞 - @Silence4z
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس - ششمین فیلم سال 1896

6️⃣ Post No Bills / ارسال بدون قبض
🎞 youtube

✍️ سیدمحسن باقری
ارزش گذاری : 0 از 4
به نوعی در زمره اولین فیلم داستانی-ماجرایی مانند فیلم «باغبان آب پاشی شده» لومیرها به شمار می آید. در فقدان نوآوری و خلاقیت نتوانسته شوخ طبعی و ماجرایی طنز بیافریند.

برای اینکه ارتباطی کوچک با فیلم برقرار کنید از دست من تنها شرح تفصیل خلاصه داستان است که از سایت imdb کِش رفته تا شما هم حداقل فیض برده باشید از لوسی و بی مزگی ملی ی. قطعا در کمدی هیچگونه استعداد نداشت.

در 125 کیلومتری خارج از شهر شلوغ پاریس، یک نگهبان نه چندان هوشیار وظیفه نسبتاً آسان برای محافظت از یک دیوار سفید خالی که چسباندن پوستر بر آن ممنوع است را انجام می دهد. باقی ماجرا را هم که دیدید...

دوربین می نشیند، حوادث را تماشا می کند این یک ملی یس اولیه است. ملی یسی که مثل همه آثار آن زمان که از روی دست یکدیگر کپی میکردند، به دنبال ارتباط و پیدا کردن سینمای خودش بود.

🔰@mohsen_baghery_critic
سینما تک نقدزی / فروش جلسه اول در سایت تیوال
اولین جلسه از دوره سینما مولف (آلفرد هیچکاک)
جمعه 12 مهر 1398

https://www.tiwall.com/p/rope4
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس - هفتمین فیلم در سال 1869

7️⃣ Arrivée d'un train gare de Vincennes (1896)
ورود قطار به ایستگاه ونسن
🎞 youtube


✍️ سیدمحسن باقری
انگار ملی یس تازه دوربین خریده و برای تست به تقلید از فیلم اول لومیرها «ورود قطار به ایستگاه راه آهن» دوربین را کاشته و به فیلمی رسیده که از لحاظ کیفیت مانند عکس های مصور است، که از طریق ورق زدن به نقاشی های مصور تبدیل شده... یک فیلم اولیه از اقدامات تجربی ملی یس که ارزشش تنها به اولیه بودن آن است. مثل نقاشی های که ارزشش به هنرش نیست، بلکه ارزش ماندگاری اش به دیده شدن او در امروز است.
تنها 20 ثانیه طول دارد و یک فیلم واقعی نیست، بسیار غلیظ و بسیار انیمیشنی. از آنجا که تعداد زیادی فیلم از قطارهای ورودی در این مقطع از تاریخ ساخته شده اند، فقط حدود 10٪ احتمال مناسب بودن این فیلم وجود دارد.

🆔 @mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس - هشتمین فیلم
فیلم آخر در سال 1869

8️⃣ 9- A Nightmare / کابوس
🎞 youtube

✍️ سیدمحسن باقری
ارزش گذاری: 0/5 از 4 ستاره
مانند فیلمی که در همین سال از او دیدیم؛ «یک شب وحشتناک» ملی یس را هنگام خواب می بینیم با این تفاوت که این بار با خواب و رویای او طرفیم. این یک تئوری در مقابل سینما حقیقت یا همان سینما وریته لومیرها بود. یک تئوری در مقابل آن دسته از فیلم ها که خودش فیلم خوبی نیست اما حرکت نظری اش تجربه ای به شدت مهم است. برای همین دیدگاه نیم نمره دادم چون باعث شکل گیری سینمای سورئال، خیالی میشود.
ملی یس به طور جدی مشکل لحن دارد. ولی این دست فیلمها وحشت نیستند، کمدی اند. دو لحنی که در آثار او دیده میشود اما در اصل لحن وحشت او نزد خودش جدی به شمار نمی آمده ...

ترفند تعویض متوقف (یا تعویض-تعویض) همان کات هایی است که ملی یس در اولین فیلم خود «تسخیر زنی در خانه رابرت هودین» به کار گرفته بود. این حرکت جلوه های ویژه او نقطه ضعف کارهای امروزی اوست. چیزی که همه منابع از آن به عنوان تکات مثبت سینمای ملی یس یاد میکنند به زعم بنده پاشنه آشیل و عدم رسیدن به سینما بود. او مشغول رسیدن به دستاور جلوه های ویژه سینما بود نه روایت و کارگردانی سینما...

از یک سو به جِد این فیلم اولین اثر سینمایی در حوزه ژانر تخیلی است. اما فیلم بدیست. موتیف ماه در طراحی صحنه کارهای ملی یس یک موتیف جدی است. او واقعا به ماه علاقه خاصی داشت. این فیلم شامل پنج تغییر در پس زمینه و طراحی صحنه است که همه از طریق ویرایش انجام می شود، مانند ظاهر شخصیت ها و ناپدید شدن ها. این فیلم همانطور که سایه ها نشان می دهد در هوای آزاد فیلمبرداری شد.

ماه بسیار جالب است. کاملاً بیرون از مقوا ساخته شده، یک فک زیبا دارد که دست مرد (کارگردان) را گاز می گیرد. حداقل سه فیلم دیگر ملیس را می توان در نظر گرفت که دارای چهره های غول پیکر ماه هستند: "رویای ستاره شناس" (1898)، "یک مهتاب سرنشین" (1904). "سفر به ماه" (1902). در حالی که ممکن است برخی در اینجا ماه را در نگاه اول تصویری ترسناک تلقی کنند ، اما معلوم است که ملی یس می خواست که طنزآمیز باشد و مخاطبان را متحیر کند.

🔺پایان فیلم های ژرژ ملی یس _ سال 1896

🆔 @mohsen_baghery_critic
محسن باقری - نقدزیست
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس فیلمشناسی ملی یس / چهارمین فیلم در سال 1896 4️⃣ Une partie de cartes / ورق بازی 🎞 این فیلم در یوتیوب ✍️ سیدمحسن باقری ارزشکذاری : نیم از 4 ستاره در آنچه به عنوان اولین بازسازی در تاریخ سینما به شمار می رود، ژرژ ملی یس کارگردان فرانسوی،…
Forwarded from نقدزی
سینما تک نقدزی تقدیم می کند:
جلسه اول دوره سینما مولف (12 مهر 1398)
نقد فیلم طناب (آلفرد هیچکاک)

جهت شرکت در این جلسه از طریق سایت تیوال اقدام کنید:
https://www.tiwall.com/p/rope4
محسن باقری - نقدزیست
سینما تک نقدزی تقدیم می کند: جلسه اول دوره سینما مولف (12 مهر 1398) نقد فیلم طناب (آلفرد هیچکاک) جهت شرکت در این جلسه از طریق سایت تیوال اقدام کنید: https://www.tiwall.com/p/rope4
امروز با فیلمی مواجه ایم که یک تکنسین سینما در رابطه با کار خودش آن را شیرین کاری می نامد و یک اثر ناموفق... هیچکاک می گوید که نمیداند چطور در آن زمان انقدر افراطی شده بود. افراطی در رعایت تکنیکی که جمعه (امروز) روی آن بحث می کنیم و تبادل نظر ...

آیا طناب در پلان سکانس می تواند سینما باشد؟

آیا این تئاتر نمایشی با دوربین بازیگوش و تدوین نداشته و زمان ممتد دوساعته اش خود می تواند قصه گویی را بدون تاویل و تفسیر بسازد؟

میتواند شخصیت ها و انگیزه هایش را کاریکاتوریزه نکند؟

آیا میتواند مکان و افراد این جمع را بدون نیچه و نظریه اش تبدیل به جمع روشنفکری کند؟

آیا میتواند معلم را کارآگاهی باهوش کند؟ اصلا معلم هست یا کارآگاه؟

آیا غیر از تعلیق و شیرین کاری پلان سکانس را که هیچکاک خود اقرار میکند او را به دستاورد دیگری هم رسانیده ؟

آیا این فیلم از فشار منتقدینی بود که هیچکاک را سرگرمی ساز و مبتذل میدانستند ؟

آیا این فیلم تاویل و تفسیر را به این دلیل باز گذاشته که جذب روشنفکرین منتقدنمای آن زمان باشد؟

آیا کتاب و دیالوگ ها و وسیله قتاله (طناب) و سرو شام روی میزی که تابوت یکی از افراد جمع است، قرار است نمایش و تئاتری باشند که تکنیک جناب فیلمساز را تست کنند ؟

آیا هیچکاک مجبور می شود به ورطه نمادبازی افتد یا واقعا قصدش این بوده ؟

آیا این یک فیلم خوب است ؟
پاسخش قطعا خیر است . فیلم خوبی نیست اما فیلم مهمی ست. خیلی مهم

برای پاسخ به تمامی این پرسش ها، دسته جمعی هنگام تماشا و گپ و گفت جمعی به فردیت یک مولف سینماگر می رسیم.
طناب فردا کافه فاستر سالن نقدزی ... یک اثر مهم و یک لذت نقدی دیگر ...

#طناب #هیچکاک #سینمامولف #قبل_ازجلسه

@mohsen_baghery_critic