در پس جوشن و یاسین و نمازم امشب
تا که جان در بدن است قلب تو را میخواهم
#محمد_عبدشاهی
ایام سوگواری حضرت امیرالمومنین علی (ع) تسلیت باد.
@Mohammad_Abdeshahi
تا که جان در بدن است قلب تو را میخواهم
#محمد_عبدشاهی
ایام سوگواری حضرت امیرالمومنین علی (ع) تسلیت باد.
@Mohammad_Abdeshahi
حیدر حیدر
حاج محمود کریمی
ایام سوگواری حضرت امیرالمومنین علی (ع) تسلیت باد.
@mohammad_abdeshahi
@mohammad_abdeshahi
دعای من اینست
دعایت نکند هرآن کسی که امشب الغوث الغوث میخواند
خب تن آدم به لرزه می افتد
و خدا میماند در میان بندگانی که تو را میخواهند
دعای من امشب اینست
که این عاشقان رقیب امشب
آنقدر غرق گناهانشان باشند که تو را از یاد ببرند
نه اینکه من معصوم باشم ولی
میان بخشایش گناهان و خواستن تو
این تویی که ترجیحا لطفا میخواهمش
خیلی ساده است
تمام حرف من اینست
که ای کاش دستان تو گناه بود
و من برای همیشه آن را گردن میگرفتم ...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
دعایت نکند هرآن کسی که امشب الغوث الغوث میخواند
خب تن آدم به لرزه می افتد
و خدا میماند در میان بندگانی که تو را میخواهند
دعای من امشب اینست
که این عاشقان رقیب امشب
آنقدر غرق گناهانشان باشند که تو را از یاد ببرند
نه اینکه من معصوم باشم ولی
میان بخشایش گناهان و خواستن تو
این تویی که ترجیحا لطفا میخواهمش
خیلی ساده است
تمام حرف من اینست
که ای کاش دستان تو گناه بود
و من برای همیشه آن را گردن میگرفتم ...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
نصف شب بود و توی شهری که همه ی تاکسی هاش آدمایی بودن که صبح توی ادارات برگه بازی میکردن، حالا شب تبدیل شده بود به یه خونه ی متروکه ی بی در و پیکر که روی آسفالت خیابون، انعکاس صدای قدم های خودم رو روی نرده کنار پل میشنیدم ؛
و من موندم و امیدی که روی تخت بیمارستان اونور شهر منتظر رسیدنم بود
و خیابونی که هیچکسی صدای نفس های تندم رو توش نمی شنید
به اونجا رسیدن من به قیمت ضربات تندی تموم شد که قلبم به قفسه سینم میزد و نفسایی که حالا مثل تیغ گلوم رو لمس میکرد
روی تخت نشستم، کنار امید و روبه روی دختری که ظاهراً هم اتاقی اون بود
شونه هام، شاید اگر سرش رو روی شونه هام نمیزاشت، شاید اگر بی واهمه جلوی دوستش این کار رو نمیکرد، شاید اگر اون موقع نبود من، قطعا بخاطر ضربان تندی که حالا امونم رو بریده بود مرده بودم...
#محمد_عبدشاهی
برشی از: #رمان_پلاک_۱۷
@mohammad_abdeshahi
و من موندم و امیدی که روی تخت بیمارستان اونور شهر منتظر رسیدنم بود
و خیابونی که هیچکسی صدای نفس های تندم رو توش نمی شنید
به اونجا رسیدن من به قیمت ضربات تندی تموم شد که قلبم به قفسه سینم میزد و نفسایی که حالا مثل تیغ گلوم رو لمس میکرد
روی تخت نشستم، کنار امید و روبه روی دختری که ظاهراً هم اتاقی اون بود
شونه هام، شاید اگر سرش رو روی شونه هام نمیزاشت، شاید اگر بی واهمه جلوی دوستش این کار رو نمیکرد، شاید اگر اون موقع نبود من، قطعا بخاطر ضربان تندی که حالا امونم رو بریده بود مرده بودم...
#محمد_عبدشاهی
برشی از: #رمان_پلاک_۱۷
@mohammad_abdeshahi
آدم است دیگر،
وقتی که بروی
باید به هرحال جایی چیزی به جای نمانده باشد،
حواست را جمع کن که کوله بارت را خوب بسته باشی،
خاطره ها نابودش میکنند
و جایگزینت میشود
آدمی، لحظه ای، مکانی، دودی یا شاید...!
اصلا مهم شاید ساختن خاطرات جدید باشد
آن هم تنها برای فراموشی "تو"
مراقب باش #جانم
و دعا کن که جایگزینت به قیمت جانش تمام نشود؛
با خودت بیاندیش که با رفتنت
تکه ای از پازل زیبای زندگی یک آدم را میکنی و میبری؛
حواست باشد که قیمت عمر یک آدم بیشتر از آن است
که با رفتنت شاید
تجربه جدیدی، خاطره ای و یا شاید
در پایان این نامه #تیر_خلاصی
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
وقتی که بروی
باید به هرحال جایی چیزی به جای نمانده باشد،
حواست را جمع کن که کوله بارت را خوب بسته باشی،
خاطره ها نابودش میکنند
و جایگزینت میشود
آدمی، لحظه ای، مکانی، دودی یا شاید...!
اصلا مهم شاید ساختن خاطرات جدید باشد
آن هم تنها برای فراموشی "تو"
مراقب باش #جانم
و دعا کن که جایگزینت به قیمت جانش تمام نشود؛
با خودت بیاندیش که با رفتنت
تکه ای از پازل زیبای زندگی یک آدم را میکنی و میبری؛
حواست باشد که قیمت عمر یک آدم بیشتر از آن است
که با رفتنت شاید
تجربه جدیدی، خاطره ای و یا شاید
در پایان این نامه #تیر_خلاصی
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
پایان روز که میشود
شب آرام و بیصدا
درسکوت، چشم هایم را میبندم
و مرورت میکنم
زیبایی چشمان حیرت انگیز تو
عطر دل انگیز نفس هایت
صدای قلب نازنینت
همه ی این ها را حس میکنم
و با خیالت به عالم رؤیا میروم
با رویای دست یافتنی به رؤیا رفتن چه مطلوب میشود
انگار جهان خلاصه میشود در تو
درچشم هایت
در رؤیایت
زیبای لحظه های رویاییم
شبت آرام و پر از احساس زیبا
#عاشقانه_های_مرد_ریش_طلایی
نویسنده: #محمد_عبدشاهی
✔️ بفرستید برای همراه شب های عاشقیتون❤️
@mohammad_abdeshahi
شب آرام و بیصدا
درسکوت، چشم هایم را میبندم
و مرورت میکنم
زیبایی چشمان حیرت انگیز تو
عطر دل انگیز نفس هایت
صدای قلب نازنینت
همه ی این ها را حس میکنم
و با خیالت به عالم رؤیا میروم
با رویای دست یافتنی به رؤیا رفتن چه مطلوب میشود
انگار جهان خلاصه میشود در تو
درچشم هایت
در رؤیایت
زیبای لحظه های رویاییم
شبت آرام و پر از احساس زیبا
#عاشقانه_های_مرد_ریش_طلایی
نویسنده: #محمد_عبدشاهی
✔️ بفرستید برای همراه شب های عاشقیتون❤️
@mohammad_abdeshahi
#شبانه
((انگار هنوز یه چیزی بینمونه))
یاد کی افتادی؟ بفرست براش :)
متن و صدا: #محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
((انگار هنوز یه چیزی بینمونه))
یاد کی افتادی؟ بفرست براش :)
متن و صدا: #محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
#جان_دلم...
باور کن که خیانت به آخرین بازدید تلگرام و پیج های پنهانی اینستاگرامی و پست های نامربوط نیست
#عزیز_من
غصه نخور اگر جوابت را نمیدهد،
کسی چه میداند
شاید دستش بند رمانیست که در نهایت #تو را به #او میرساند
باور کن که خیانت معنای دیگری دارد
که میتواند شب ها را با رویای مرد دیگری بخوابد،
که در صف نانوایی نگاه نافذ مردی دیگر قلبش را تسخیر احساس عاشقانه ای کند
که شب ها بجای مردی با تو حرف بزند که تنها گناهش شیفت کاری شب باشد
سخت نگیر #عزیز_دلم،
خیانت هم برای خود آدابی دارد...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
باور کن که خیانت به آخرین بازدید تلگرام و پیج های پنهانی اینستاگرامی و پست های نامربوط نیست
#عزیز_من
غصه نخور اگر جوابت را نمیدهد،
کسی چه میداند
شاید دستش بند رمانیست که در نهایت #تو را به #او میرساند
باور کن که خیانت معنای دیگری دارد
که میتواند شب ها را با رویای مرد دیگری بخوابد،
که در صف نانوایی نگاه نافذ مردی دیگر قلبش را تسخیر احساس عاشقانه ای کند
که شب ها بجای مردی با تو حرف بزند که تنها گناهش شیفت کاری شب باشد
سخت نگیر #عزیز_دلم،
خیانت هم برای خود آدابی دارد...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
عید آنست که من چشم تو را میبینم
و در آن لحظه تو را عین خدا میبینم
#محمد_عبدشاهی
#عیدتان_مبارک
@mohammad_abdeshahi
و در آن لحظه تو را عین خدا میبینم
#محمد_عبدشاهی
#عیدتان_مبارک
@mohammad_abdeshahi
من به خرداد پر از حادثه عادت دارم
جزوه سخت است و به استاد ارادت دارم
دو شبی است که در فکر تو من بیخوابم
رو به آغوشت و من رو به لبانت دارم
در پی عشق جگرسوز تو من مشروطم
می بدانم که دگر رو به ریاضت دارم
توبه کردم که دگر عاشق زارت نشوم
نامه آمد که به من گفت ریاست دارم
فکر من گر نکنی آه منت میگیرد
کار خود را بلدم خیلی ظرافت دارم
#محمد_عبدشاهی
@Mohammad_Abdeshahi
جزوه سخت است و به استاد ارادت دارم
دو شبی است که در فکر تو من بیخوابم
رو به آغوشت و من رو به لبانت دارم
در پی عشق جگرسوز تو من مشروطم
می بدانم که دگر رو به ریاضت دارم
توبه کردم که دگر عاشق زارت نشوم
نامه آمد که به من گفت ریاست دارم
فکر من گر نکنی آه منت میگیرد
کار خود را بلدم خیلی ظرافت دارم
#محمد_عبدشاهی
@Mohammad_Abdeshahi
بیا کمی به حرف هایم بیاندیش
دلم را شکسته ای، گله ای نیست
شکستنی بود دیگر، باید روزی میشکست،
رفع بلایی بود که از سرت گذشت
اشک هایم همیشه بر پاست،
خب مگر نمیگویند آب نشان پاکیست، روشنی چشمانت
میبینی!؟ نام تو که می آید چقدر ساده میگذرم؛
انگار نه انگار اتفاقی افتاده است
اصلا انگار هرچه هست پر از اتفاق زیباست
و اما اینجا، کنار این همه اتفاق خوب، جای تو خالیست
که بیایی و رفع قضا را جشن بگیریم،
و بگویی این شکسته را آنچنان نوازش میکنی تا دوباره جان تازه بگیرد
و این نبودن هایت را به پای مسافرتی لذت بخش میگذارم
آری، سفر کرده ای دارم به نام تو
چه انتظار زیباییست
دو چای لب سوز میریزم،
چشم هایم را به در میدوزم
و با تار و پود این دوختهی رنج آلود منتظر نوازش تو میمانم..!؟
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
دلم را شکسته ای، گله ای نیست
شکستنی بود دیگر، باید روزی میشکست،
رفع بلایی بود که از سرت گذشت
اشک هایم همیشه بر پاست،
خب مگر نمیگویند آب نشان پاکیست، روشنی چشمانت
میبینی!؟ نام تو که می آید چقدر ساده میگذرم؛
انگار نه انگار اتفاقی افتاده است
اصلا انگار هرچه هست پر از اتفاق زیباست
و اما اینجا، کنار این همه اتفاق خوب، جای تو خالیست
که بیایی و رفع قضا را جشن بگیریم،
و بگویی این شکسته را آنچنان نوازش میکنی تا دوباره جان تازه بگیرد
و این نبودن هایت را به پای مسافرتی لذت بخش میگذارم
آری، سفر کرده ای دارم به نام تو
چه انتظار زیباییست
دو چای لب سوز میریزم،
چشم هایم را به در میدوزم
و با تار و پود این دوختهی رنج آلود منتظر نوازش تو میمانم..!؟
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
در اینجا
گوشه ای از شب
به کنج یک دل ویرانه ی خسته
من و یک خاطره
یک بغض محبوس ترک خورده
صدای غرش چشمان خون آلود
و قلبی که تپش هایش بجا مانده
در آن خلوت،
کنار اشک معشوقه
منو یک خاطره یک زنده ی مُرده
در اینجا غم همان و اشک آلوده
به آن خون جگرهایی که وامانده
در اینجا یک طرف من
یک طرف غم، خاطره هایت
رسی از من کشید و
تا نهان برده
در اینجا اشک آلودم
به جرم جمله ای نحس ورق خورده
که آری دوستت دارم،
و میدانم که میدانی تو معشوقه ..!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
گوشه ای از شب
به کنج یک دل ویرانه ی خسته
من و یک خاطره
یک بغض محبوس ترک خورده
صدای غرش چشمان خون آلود
و قلبی که تپش هایش بجا مانده
در آن خلوت،
کنار اشک معشوقه
منو یک خاطره یک زنده ی مُرده
در اینجا غم همان و اشک آلوده
به آن خون جگرهایی که وامانده
در اینجا یک طرف من
یک طرف غم، خاطره هایت
رسی از من کشید و
تا نهان برده
در اینجا اشک آلودم
به جرم جمله ای نحس ورق خورده
که آری دوستت دارم،
و میدانم که میدانی تو معشوقه ..!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
زیاد دنبال کسی ندو
وقتی زیاد دنبالش میدویی خستهمیشی
نفست میگیر،
خب آدمه دیگه، یه حدی داره
خسته میشه
و این اصلا به میزان علاقه بستگی نداره
تا وقتی مطمئن نشدی
که اگر یه روزی خسته شدی حوصله ماساژ ذهنت رو داشته باشه
دنبالش ندو
سخته ولی اینو وقتی میفهمی که تنها میشی
که حتی حوصله آروم کردنتم نداره
اینو بدون و بفهم که هیچکی ارزش قطع شدن نفست رو نداره
مگر اینکه اون لحظه نفست بشه
آره
شاید معنی نفسم هایی که به هم میگیم همین باشه
اگه دیدی واقعا نفسته
تا ته نفست رو براش بدو
که اگر نفست نباشه
آخر دفتر زندگیت مرگ احساسته...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
وقتی زیاد دنبالش میدویی خستهمیشی
نفست میگیر،
خب آدمه دیگه، یه حدی داره
خسته میشه
و این اصلا به میزان علاقه بستگی نداره
تا وقتی مطمئن نشدی
که اگر یه روزی خسته شدی حوصله ماساژ ذهنت رو داشته باشه
دنبالش ندو
سخته ولی اینو وقتی میفهمی که تنها میشی
که حتی حوصله آروم کردنتم نداره
اینو بدون و بفهم که هیچکی ارزش قطع شدن نفست رو نداره
مگر اینکه اون لحظه نفست بشه
آره
شاید معنی نفسم هایی که به هم میگیم همین باشه
اگه دیدی واقعا نفسته
تا ته نفست رو براش بدو
که اگر نفست نباشه
آخر دفتر زندگیت مرگ احساسته...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
Donyam Shodi Raft ~ UpMusic
Puzzle Band ~ UpMusic
دنیام شدی رفت :)
@mohammad_abdeshahi
@mohammad_abdeshahi
ببین دلم
توی این حوالی
یه جایی گوشه ی شب
کنار نور ماه
اگه غصه خوردی
بدون تنها چیزی که
اشکاتو پاک میکنه،
دستاته
همین دستایی که یه روزی باهاشون
سفت لای انگشتاشو گرفتی و گفتی
میخوام دنیا نباشه
اگه خندت نباشه
تعارف که نداریم عزیز من
همدمی هم اگه باشه
باید خودشو جا کنه
توی غم هایی که
داره جونتو میگیره
باید موندنو یاد بگیره
که بدونه وقتی غم عالم رو دلته باید بیشتر بمونه
که اگه پسش زدی
با دو کلمه مرهمت بشه
که بگه تا نبینم خنده هاتو
نمیرم تو دنیایی که بدون خنده هات
آخرِ آخرِ مرگه...!
#محمد_عبدشاهی
شبتون بخیر🌙
@mohammad_abdeshahi
توی این حوالی
یه جایی گوشه ی شب
کنار نور ماه
اگه غصه خوردی
بدون تنها چیزی که
اشکاتو پاک میکنه،
دستاته
همین دستایی که یه روزی باهاشون
سفت لای انگشتاشو گرفتی و گفتی
میخوام دنیا نباشه
اگه خندت نباشه
تعارف که نداریم عزیز من
همدمی هم اگه باشه
باید خودشو جا کنه
توی غم هایی که
داره جونتو میگیره
باید موندنو یاد بگیره
که بدونه وقتی غم عالم رو دلته باید بیشتر بمونه
که اگه پسش زدی
با دو کلمه مرهمت بشه
که بگه تا نبینم خنده هاتو
نمیرم تو دنیایی که بدون خنده هات
آخرِ آخرِ مرگه...!
#محمد_عبدشاهی
شبتون بخیر🌙
@mohammad_abdeshahi