یه گلوله ی خیلی داغ
که از عمق چشات میاد و
وسط قلبمو نشونه میگیره
این حکایت همون حرفاییه
که از تو برای من بعیده
نبودنت بعیده
نخندیدنت بعیده
ساکت بودنت بعیده
آره، اگه یکی بیاد و
بگه اینارو حتی توی خواب هم نمی‌بینی
من واس رد کردن حرفش
تا ابد نمی‌خوابم
همینقدر بعید از نبودنت
همینقدر لجباز واس بودنت
حالا تو هی بگو دروغه
من میگم این یه
واقعیت خیلی تلخه
که ذره ذره تعصبمو جلوی اخمات
آب میکنه...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
که از عمق چشات میاد و
وسط قلبمو نشونه میگیره
این حکایت همون حرفاییه
که از تو برای من بعیده
نبودنت بعیده
نخندیدنت بعیده
ساکت بودنت بعیده
آره، اگه یکی بیاد و
بگه اینارو حتی توی خواب هم نمی‌بینی
من واس رد کردن حرفش
تا ابد نمی‌خوابم
همینقدر بعید از نبودنت
همینقدر لجباز واس بودنت
حالا تو هی بگو دروغه
من میگم این یه
واقعیت خیلی تلخه
که ذره ذره تعصبمو جلوی اخمات
آب میکنه...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
به هرحال یک روز باید بیایی
روزی باید دخترانه بیایی
از آنهایی که موهایش را بافته است
که شال رنگی پوشیده است
شاید دسته ای گل چیده باشی
و یا دستانت را در حوض کنار باغچه
به آب زده باشی
باید بیایی و دخترانه ای بسازی
که مردانگی ام را جریحه دار کند
و قلب شکسته ام جانی بگیرد
باید بیایی و میم مالکیت آخر اسمم را بر زبان بیاوری،
باید عشق بیاوری
و اخم های مردانه ام را به چالش بکشی
آری، باید باشی تا همه چیز سر جایش باشد
که آب از آسیاب علاقه ام تکان نخورد
و برق از نگاه سنگینم نیوفتد
باید بیایی، باشی و زندگی را بسازی
برایم، برایت، برایمان...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
روزی باید دخترانه بیایی
از آنهایی که موهایش را بافته است
که شال رنگی پوشیده است
شاید دسته ای گل چیده باشی
و یا دستانت را در حوض کنار باغچه
به آب زده باشی
باید بیایی و دخترانه ای بسازی
که مردانگی ام را جریحه دار کند
و قلب شکسته ام جانی بگیرد
باید بیایی و میم مالکیت آخر اسمم را بر زبان بیاوری،
باید عشق بیاوری
و اخم های مردانه ام را به چالش بکشی
آری، باید باشی تا همه چیز سر جایش باشد
که آب از آسیاب علاقه ام تکان نخورد
و برق از نگاه سنگینم نیوفتد
باید بیایی، باشی و زندگی را بسازی
برایم، برایت، برایمان...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
۰۰:۰۰
عاشقانه های خیس مرا ببین
انگار که دریا هم در عاشقانه های از برای تو
گریسته است
حال عجیبیست
تو دورترین حس نزدیک این روزهای منی
و من همان آدم خسته ی قصه های توام
همان آدم ترسناکی که از آن میگریزی
همانی که چشمانش
کاسه ای پر از خون است
از فراق تو
در پی دردسیرهای ناگریز من..!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
عاشقانه های خیس مرا ببین
انگار که دریا هم در عاشقانه های از برای تو
گریسته است
حال عجیبیست
تو دورترین حس نزدیک این روزهای منی
و من همان آدم خسته ی قصه های توام
همان آدم ترسناکی که از آن میگریزی
همانی که چشمانش
کاسه ای پر از خون است
از فراق تو
در پی دردسیرهای ناگریز من..!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
🎈🎊🎈🎊🎈🎊🎈🎊🎈🎊🎈🎊
💖عمر کانال ۱۰۰۰ روزه شد💖
روزی که تصمیم گرفتم احساسمو باهاتون به اشتراک بزارم آذرماه ۱۳۹۵ بود :)
الهی که در شب آرزوها هزاران هزار حس آرامش به زندگیتون بیاد و گل لبخند روی صورتتون حک شه🥀
❣ممنونم از همراهیتون❣
ارادتمند: محمد عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
💖عمر کانال ۱۰۰۰ روزه شد💖
روزی که تصمیم گرفتم احساسمو باهاتون به اشتراک بزارم آذرماه ۱۳۹۵ بود :)
الهی که در شب آرزوها هزاران هزار حس آرامش به زندگیتون بیاد و گل لبخند روی صورتتون حک شه🥀
❣ممنونم از همراهیتون❣
ارادتمند: محمد عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
دوست داشتنی ترین خاکستر به جامانده از ترانه ی زیبای عشق
آن هم کنار رودخانه ای به وسعت نور
میشود لطیفی به نام #زن
آری،
این ظریف پر از محبت را میگویم
که مرهم دردهای آدم هاییست
که زندگی اش را نفس میکشند
و جلوه ی ذوق خداوند است
آنگاه که بهشت را خلق میکرد
و خدا را سپاس که آمدند
تا زمین جاذبه خود را حفظ کند
و دنیایی بسازند
با طعم زیبای عشق،
و رنگ خوشایند زندگی...!
#محمد_عبدشاهی
❤️روز جهانی زن مبارک باد❤️
@mohammad_abdeshahi
آن هم کنار رودخانه ای به وسعت نور
میشود لطیفی به نام #زن
آری،
این ظریف پر از محبت را میگویم
که مرهم دردهای آدم هاییست
که زندگی اش را نفس میکشند
و جلوه ی ذوق خداوند است
آنگاه که بهشت را خلق میکرد
و خدا را سپاس که آمدند
تا زمین جاذبه خود را حفظ کند
و دنیایی بسازند
با طعم زیبای عشق،
و رنگ خوشایند زندگی...!
#محمد_عبدشاهی
❤️روز جهانی زن مبارک باد❤️
@mohammad_abdeshahi
این خاطرات
غبار گرفته اند
هرچه آسمان و ریسمان را
به هم ببافی
که خیابان گردی هایمان را
فقط برای آنی
به وضعیت سابقش برگردانی
مغلوب میشوی
مغلوب اعتمادی که نم کشیده است
و نم نم باران بی وفایی هایت
آن را در هم شکسته است...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
غبار گرفته اند
هرچه آسمان و ریسمان را
به هم ببافی
که خیابان گردی هایمان را
فقط برای آنی
به وضعیت سابقش برگردانی
مغلوب میشوی
مغلوب اعتمادی که نم کشیده است
و نم نم باران بی وفایی هایت
آن را در هم شکسته است...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
میخواهم کمی با تو
در این خزان رابطه
بازی کنم
که من حوا میشوم
تو آدم باش
آدم باش و از گندم زار این حوالی
یک خوشه نچین،
نگران نباش
این فقط یک بازیست...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
در این خزان رابطه
بازی کنم
که من حوا میشوم
تو آدم باش
آدم باش و از گندم زار این حوالی
یک خوشه نچین،
نگران نباش
این فقط یک بازیست...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
تاریکی شبیه خودت میشود انگار
شب که می رسد، می آیی
خیالت مثل تب است
شب ها اوج می گیرد
و یا مانند دندان درد
ولی نه دندانی که بتوان کشید
دندانی که تا ابد
باید با دردش ساخت
و روزی عفونت این دندان
مرا خواهد کشت..!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
شب که می رسد، می آیی
خیالت مثل تب است
شب ها اوج می گیرد
و یا مانند دندان درد
ولی نه دندانی که بتوان کشید
دندانی که تا ابد
باید با دردش ساخت
و روزی عفونت این دندان
مرا خواهد کشت..!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
و چقدر رخوتناک میشود واقعه ی نبودنت
هنگامه ای نانجیب
که نبودنت را به رخم میکشد
و چون دردی
نهادم را برآشفته میکند
و درد ها چه دلبرانه
دستانم را نوازش میکنند
و دلتنگی هایی که منتظرند بیایی
تا در میعادگاه وفایت
خود را قربانی بودنت کنند...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
هنگامه ای نانجیب
که نبودنت را به رخم میکشد
و چون دردی
نهادم را برآشفته میکند
و درد ها چه دلبرانه
دستانم را نوازش میکنند
و دلتنگی هایی که منتظرند بیایی
تا در میعادگاه وفایت
خود را قربانی بودنت کنند...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
لیلة الرغائب است
دلم اندکی درگیر حال خداییست که بندگانش گاهی
آرزویی مشترک میکنند
اصلا انگار امشب هوای آسمان گرفته است
آدم های این حوالی
سجاده های خاک خورده را پهن میکنند،
اشک های ریا را روانه میسازند،
و آرزو میکنند
و امشب اما غریبانه های خداوند چقدر پیدا میشوند
خاتون،
امشب "تو" آرزوی من نیستی
نمیخواهم بترسانمت اما،
نبودنت انگار به عادت تبدیل شده است
از خاطرات پارسال بگویم
ما برای همدیگر آرزوی پایداری میکردیم،
یکی آن طرف تر
"تو" را خواسته بود
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
دلم اندکی درگیر حال خداییست که بندگانش گاهی
آرزویی مشترک میکنند
اصلا انگار امشب هوای آسمان گرفته است
آدم های این حوالی
سجاده های خاک خورده را پهن میکنند،
اشک های ریا را روانه میسازند،
و آرزو میکنند
و امشب اما غریبانه های خداوند چقدر پیدا میشوند
خاتون،
امشب "تو" آرزوی من نیستی
نمیخواهم بترسانمت اما،
نبودنت انگار به عادت تبدیل شده است
از خاطرات پارسال بگویم
ما برای همدیگر آرزوی پایداری میکردیم،
یکی آن طرف تر
"تو" را خواسته بود
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
از خدا برایتان آدمی را آرزو میکنم
که تمرکز حواس شش گانه اش
بر روی شما باشد
خوب یا بد عاشقتان بماند
زشت یا زیبا دوستتان بدارد
و هیچ اجنبی یک لاقبایی
افکارش را حتی برای دمی
درگیر خود نکند
از خدا برایتان یا هیچ نمیخواهم
یا کسی را میخواهم که قرارتان باشد
و بی قرار هم باشید
به گونه ای که حتی برای هم بمیرید
و زنده مانی نکنید
خیلی ساده
و به دور از همه ی افکار مزاحم
و جایی در میان رویاهایتان
زندگی کنید
که اگر اینگونه باشد
خدا برایتان از آن فرشته های در بالین خود
یکی را فرستاده است...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
که تمرکز حواس شش گانه اش
بر روی شما باشد
خوب یا بد عاشقتان بماند
زشت یا زیبا دوستتان بدارد
و هیچ اجنبی یک لاقبایی
افکارش را حتی برای دمی
درگیر خود نکند
از خدا برایتان یا هیچ نمیخواهم
یا کسی را میخواهم که قرارتان باشد
و بی قرار هم باشید
به گونه ای که حتی برای هم بمیرید
و زنده مانی نکنید
خیلی ساده
و به دور از همه ی افکار مزاحم
و جایی در میان رویاهایتان
زندگی کنید
که اگر اینگونه باشد
خدا برایتان از آن فرشته های در بالین خود
یکی را فرستاده است...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
کاش تمام دیوارهای شهر پنجره بود
پنجره هایی با شیشه های روشن
پنجره هایی بدون پرده های مزاحم
پنجره هایی غرق در روشنایی
که هر بار از کوچه ی تان می گذشتم
و بی آنکه بدانی
ساعت ها خیره می شدم
به کسی که از دلتنگی هایم بی خبر است...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
پنجره هایی با شیشه های روشن
پنجره هایی بدون پرده های مزاحم
پنجره هایی غرق در روشنایی
که هر بار از کوچه ی تان می گذشتم
و بی آنکه بدانی
ساعت ها خیره می شدم
به کسی که از دلتنگی هایم بی خبر است...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
امروز باران زد..!
تو امدی ، دیدمت
چه روزی بود !
انگار تو میدانستی که باران می آید
شاید باران میدانست که تو را دیده ام
شاید تو باران را آورده بودی
و شاید تو هدیه باران بودی...!
روز عجیبی بود،
بداخلاق شده بودم،
بیخیالی محض مرا فرا گرفته بود
باران بود
صدای خنده هایت می آمد
اشک هایم روانه ی احساسی پاییزی شده بود
آری امروز عاشقانه ای برپا بود...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
تو امدی ، دیدمت
چه روزی بود !
انگار تو میدانستی که باران می آید
شاید باران میدانست که تو را دیده ام
شاید تو باران را آورده بودی
و شاید تو هدیه باران بودی...!
روز عجیبی بود،
بداخلاق شده بودم،
بیخیالی محض مرا فرا گرفته بود
باران بود
صدای خنده هایت می آمد
اشک هایم روانه ی احساسی پاییزی شده بود
آری امروز عاشقانه ای برپا بود...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
هوا امروز خوب است
ترانه شو، بر من ببار
نفس عمیقی میکشم
چشمانم را باز میکنم
تحقق که بیابی
من یک جهان
احساس میشوم...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
ترانه شو، بر من ببار
نفس عمیقی میکشم
چشمانم را باز میکنم
تحقق که بیابی
من یک جهان
احساس میشوم...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi