"تو" برای من
نرگسی به وقت اردیبهشت
سحری به وقت صبحگاه
شبنمی به وقت بلا
نفسی برای تنگنا
"تو" برای من
ستاره ای به وقت سیاهی
پروانه ای به وقت شکوفه باران بهاری
آرامی به وقت گرفتاری
آری،
"تو" برای من
همه ای، به وقت تنهایی...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
نرگسی به وقت اردیبهشت
سحری به وقت صبحگاه
شبنمی به وقت بلا
نفسی برای تنگنا
"تو" برای من
ستاره ای به وقت سیاهی
پروانه ای به وقت شکوفه باران بهاری
آرامی به وقت گرفتاری
آری،
"تو" برای من
همه ای، به وقت تنهایی...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
به اندازه ای که دوستت دارم
آدم ها وارد چشمانم شده اند و رفته اند
وگاهی افتاده اند،
و در پی هر رفت و آمدشان
خطی آتشین در سفیدی چشمانم بجا گذاشته اند
تلخ است اما بگذار بگویم که
به همان اندازه ای که
تو دوستم داری
آدم ها برای همیشه
در این چشم های رنج دیده
مانده اند
همین قدر هیچ
همینقدر تهی..!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
آدم ها وارد چشمانم شده اند و رفته اند
وگاهی افتاده اند،
و در پی هر رفت و آمدشان
خطی آتشین در سفیدی چشمانم بجا گذاشته اند
تلخ است اما بگذار بگویم که
به همان اندازه ای که
تو دوستم داری
آدم ها برای همیشه
در این چشم های رنج دیده
مانده اند
همین قدر هیچ
همینقدر تهی..!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
برای منی که سرمای خشک پاییز را
بدون دستانت گذرانده است
حرفی برای ابرها نمانده بود
لاجرم نشستند و گریه کردند
و اشک هایم را در آغوش کشیدند
و صدای ناله هایم را
در میان رعد و برق هایشان
پوشاندند...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
بدون دستانت گذرانده است
حرفی برای ابرها نمانده بود
لاجرم نشستند و گریه کردند
و اشک هایم را در آغوش کشیدند
و صدای ناله هایم را
در میان رعد و برق هایشان
پوشاندند...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
چشمانت را بگشای
در اوجم ببین
حیف نیست
پرنده مهاجر مرا
با چشمانت صید نکنی!؟
چشمان زیبایت را بگشای
نگاه ناوک اندازت
مقصد طایفه ای را
در هم میشکند...!
#محمد_عبدشاهی
#معجزه_بر_باد_رفته
@mohammad_abdeshahi
در اوجم ببین
حیف نیست
پرنده مهاجر مرا
با چشمانت صید نکنی!؟
چشمان زیبایت را بگشای
نگاه ناوک اندازت
مقصد طایفه ای را
در هم میشکند...!
#محمد_عبدشاهی
#معجزه_بر_باد_رفته
@mohammad_abdeshahi
تو همیشه دقیقا همانی بودی
که من میخواستم
همان مرد دوست داشتنی
با همان نگاه نافذ همیشگی
دیدنی، شنیدنی
خیلی خوب
مانند شعرهایم...!
#محمد_عبدشاهی
#معجزه_بر_باد_رفته
#عاشقانه_های_دختری_که_میگرید
@mohammad_abdeshahi
که من میخواستم
همان مرد دوست داشتنی
با همان نگاه نافذ همیشگی
دیدنی، شنیدنی
خیلی خوب
مانند شعرهایم...!
#محمد_عبدشاهی
#معجزه_بر_باد_رفته
#عاشقانه_های_دختری_که_میگرید
@mohammad_abdeshahi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از طرف من به خودم
تو تنها برای من میمانی
البته حتی آن هم زمانی دارد
تا هنگامی که دمی می آید و
میرود که میرود که میرود؛
از طرف من به من
#تولدت_مبارک
بهمن ماهی ها ماهتون مبارک🎉
@mohammad_abdeshahi
تو تنها برای من میمانی
البته حتی آن هم زمانی دارد
تا هنگامی که دمی می آید و
میرود که میرود که میرود؛
از طرف من به من
#تولدت_مبارک
بهمن ماهی ها ماهتون مبارک🎉
@mohammad_abdeshahi
گاهی بیشتر که به خودم می آیم
به اهنگ دلنشین صدایت می اندیشم
به خاطره هایمان
به همان گوش های یخ زده
به تو
که دنبالم را در زمستان سرد
دنبال میکردی
و چه تلخنامه ایست
به خود که آمدم،
شکوفه باران شده بودند
درختانی که با لباس های سفیدشان
عکس های یادگاری گرفته بودیم...!
#محمد_عبدشاهی
#معجزه_بر_باد_رفته
@mohammad_abdeshahi
به اهنگ دلنشین صدایت می اندیشم
به خاطره هایمان
به همان گوش های یخ زده
به تو
که دنبالم را در زمستان سرد
دنبال میکردی
و چه تلخنامه ایست
به خود که آمدم،
شکوفه باران شده بودند
درختانی که با لباس های سفیدشان
عکس های یادگاری گرفته بودیم...!
#محمد_عبدشاهی
#معجزه_بر_باد_رفته
@mohammad_abdeshahi
اصلا میدانی چرا دوستت دارم!؟
به خیالت چشمان زیبای اعجاز آور
مرا بنده ی تو کرده است..!؟
یا نه،
دستان لطیف تو
ولوله ای ویرانگر در دنیایم
به پا کرده است،
یا شاید صدای قلب نازنینت
حکومت دلم را
به چالش کشیده است؛
و شانه هایت آسمان پرستوی دلم را
صاف و آفتابی نموده است
اصلا میدانی چیست!؟
من هیچگاه دوست داشتن های با دلیل را دوست نداشته ام....
لابد برایت سوال است
که چرا دوستت دارم..!؟
نگاهت میکنم،
لبخند میزنم
و میگویم:
چون دوستت دارم.
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
به خیالت چشمان زیبای اعجاز آور
مرا بنده ی تو کرده است..!؟
یا نه،
دستان لطیف تو
ولوله ای ویرانگر در دنیایم
به پا کرده است،
یا شاید صدای قلب نازنینت
حکومت دلم را
به چالش کشیده است؛
و شانه هایت آسمان پرستوی دلم را
صاف و آفتابی نموده است
اصلا میدانی چیست!؟
من هیچگاه دوست داشتن های با دلیل را دوست نداشته ام....
لابد برایت سوال است
که چرا دوستت دارم..!؟
نگاهت میکنم،
لبخند میزنم
و میگویم:
چون دوستت دارم.
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
به تو که میرسم
بن بست تمام عاشقانه ها اینجاست
✔️ صدای برتر دور اول صدای ناب
#خوانش: پرستو منصوری
#نویسنده : محمد عبدشاهی
ارسال آثار و دریافت متن: @hma74
@mohammad_abdeshahi
بن بست تمام عاشقانه ها اینجاست
✔️ صدای برتر دور اول صدای ناب
#خوانش: پرستو منصوری
#نویسنده : محمد عبدشاهی
ارسال آثار و دریافت متن: @hma74
@mohammad_abdeshahi
خیال تو
چه دماری از روزگار یک لاقبای من درآورده است
گاهی یک رویایی
و گاهی یک هوای خالی
می آیی گرم میکنی
و به یک باره شبیه یک باد موسمی
تمام احساس مرا به ابرها میسپاری
و چه خوب میشود اگر یک بار برای همیشه بیایی
و بمانی
و این به هم ریخته ی نامنظمِ پر اضطراب را
زنانه مرهمی باشی
و با صدای هر کلاغ سیاهی
مرا به این تنهایی نسپاری...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
چه دماری از روزگار یک لاقبای من درآورده است
گاهی یک رویایی
و گاهی یک هوای خالی
می آیی گرم میکنی
و به یک باره شبیه یک باد موسمی
تمام احساس مرا به ابرها میسپاری
و چه خوب میشود اگر یک بار برای همیشه بیایی
و بمانی
و این به هم ریخته ی نامنظمِ پر اضطراب را
زنانه مرهمی باشی
و با صدای هر کلاغ سیاهی
مرا به این تنهایی نسپاری...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
بعضی وقتها که تنهایی
باید یک نفر بیاید
و کنارت بنشیند،
این اتفاق میتواند در کافه ای بر روی یک میز چوبی باشد،
یا حتی میتواند بر روی نیمکت سرد و سخت درون پارک باشد،
اصلا اهمیتی ندارد؛
میتواند در کنار دکه ی روزنامه فروشی باشد،
مهم تنهایی "تو"ست
و دلداری "او"
که بگوید مگر دیوانه شده ای
و مگر من مرده ام
که نگاهت را از او بدزدی
و او دستانت را زندانی آغوش خود کند
و تو دلت قرص میشود که چند ساعتی را با او سر میکنی
باید آنقدر به دستانش مهربانی بدهد
که گریه های دیشب و دلواپسی های امشبت را
از یاد ببری
و چه خوب میشود
اگر بیاید و مهربانی کند
و کنارت بنشیند
و دستانت را بگیرد
و تنهایی ات را
و دلداری اش را بدهد...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
باید یک نفر بیاید
و کنارت بنشیند،
این اتفاق میتواند در کافه ای بر روی یک میز چوبی باشد،
یا حتی میتواند بر روی نیمکت سرد و سخت درون پارک باشد،
اصلا اهمیتی ندارد؛
میتواند در کنار دکه ی روزنامه فروشی باشد،
مهم تنهایی "تو"ست
و دلداری "او"
که بگوید مگر دیوانه شده ای
و مگر من مرده ام
که نگاهت را از او بدزدی
و او دستانت را زندانی آغوش خود کند
و تو دلت قرص میشود که چند ساعتی را با او سر میکنی
باید آنقدر به دستانش مهربانی بدهد
که گریه های دیشب و دلواپسی های امشبت را
از یاد ببری
و چه خوب میشود
اگر بیاید و مهربانی کند
و کنارت بنشیند
و دستانت را بگیرد
و تنهایی ات را
و دلداری اش را بدهد...!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
اصلا آدم بی حوصله را چه به رفاقت، عاشقی..!
فکر نکن فقط گوش کن
من آنقدر بی حوصله ام که تو اگر هیچ هم نگویی مقصری،
ضمن اینکه اگر کمی فقط دیر جوابم را بدهی
میروی جزء همان تبعیدی هایی که
سر وقت جوابشان را میدهم
و یا شاید اصلا ..!
آدم بی حوصله را بگذار تا در گوشه ای بمیرد
میگویم خب تو اگر لیاقت حوصله هایش را داشتی
که کمی حواست میبود که به این مرز جنون نرسد
اگر رفاقت داشتی که اینطور نمیشد
اگر میشناختی که هوایش را داشتی
که ذوق چشمانش را همیشگی کنی
حالا که خودش مانده و چشمانی خیس،
پس لطفاً سکوت، فقط سکوت
به احترام بی حوصلگی هایش..!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
فکر نکن فقط گوش کن
من آنقدر بی حوصله ام که تو اگر هیچ هم نگویی مقصری،
ضمن اینکه اگر کمی فقط دیر جوابم را بدهی
میروی جزء همان تبعیدی هایی که
سر وقت جوابشان را میدهم
و یا شاید اصلا ..!
آدم بی حوصله را بگذار تا در گوشه ای بمیرد
میگویم خب تو اگر لیاقت حوصله هایش را داشتی
که کمی حواست میبود که به این مرز جنون نرسد
اگر رفاقت داشتی که اینطور نمیشد
اگر میشناختی که هوایش را داشتی
که ذوق چشمانش را همیشگی کنی
حالا که خودش مانده و چشمانی خیس،
پس لطفاً سکوت، فقط سکوت
به احترام بی حوصلگی هایش..!
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
من از #وطن از لاله های کبود میگویم
من از تمام جوانان مفقود میگویم
من از شکستن دل، اشک مادران
از لباس هایی که گشته دود میگویم
از آن همه دشمن جانی، تحریم و دعوا
من از مرکز نگاه حسود میگویم
من از بند انگشت، اتحاد کشوری
که میشود خمینی اش سرود میگویم
از جوانانی که هشت سال داده ام
من از ثروتی که رفت زود میگویم
من از حس خوب، از جمعه های منتظر
من از ملت سراسر سجود میگویم
من از غیرت و من از رشادتی
که میدهد حس وجود میگویم
من از سفید و سبز از قرمزی که
به روز قیامت میشود شهود میگویم
من از #وطن از عشق، پاره تنم
از پیام های رهنمود میگویم
من از #وطن از عشق، از تعصبی
که شد نهایت صعود میگویم
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
من از تمام جوانان مفقود میگویم
من از شکستن دل، اشک مادران
از لباس هایی که گشته دود میگویم
از آن همه دشمن جانی، تحریم و دعوا
من از مرکز نگاه حسود میگویم
من از بند انگشت، اتحاد کشوری
که میشود خمینی اش سرود میگویم
از جوانانی که هشت سال داده ام
من از ثروتی که رفت زود میگویم
من از حس خوب، از جمعه های منتظر
من از ملت سراسر سجود میگویم
من از غیرت و من از رشادتی
که میدهد حس وجود میگویم
من از سفید و سبز از قرمزی که
به روز قیامت میشود شهود میگویم
من از #وطن از عشق، پاره تنم
از پیام های رهنمود میگویم
من از #وطن از عشق، از تعصبی
که شد نهایت صعود میگویم
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
خدا وامانده بود آنگه که تصویر تو پیدا شد
و فتوا آمد ای مردم ببینید عشق رسوا شد
برای دیدنت با سر دویدم همچو مشتاقان
به معتادان دو دستان تو تنباکوی کوبا شد
چنان بودی تو دلبر عشق زیبایم
که یکباره همه دنیا چه زیبا شد
در آن تاریکی مطلق چو دستان تو را دیدم
به آغوشش کشیدم جان که گویی نور پیدا شد
کسی آمد که کافر گونه ای گوید
همه کافر شدند و کفر افزا شد
تو را دیدند جمله کافران و چشم بربستند
ببین با یک نگاهت آن همه تبلیغ خنثی شد
تو را دیدند اینگونه که میگویم
به اسلام آمدند و دین امضا شد
به شعر آمد نگاه تو غزل شد تا دمی گوید
همه دنیا ببین جانا برای تو چه غوغا شد
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi
و فتوا آمد ای مردم ببینید عشق رسوا شد
برای دیدنت با سر دویدم همچو مشتاقان
به معتادان دو دستان تو تنباکوی کوبا شد
چنان بودی تو دلبر عشق زیبایم
که یکباره همه دنیا چه زیبا شد
در آن تاریکی مطلق چو دستان تو را دیدم
به آغوشش کشیدم جان که گویی نور پیدا شد
کسی آمد که کافر گونه ای گوید
همه کافر شدند و کفر افزا شد
تو را دیدند جمله کافران و چشم بربستند
ببین با یک نگاهت آن همه تبلیغ خنثی شد
تو را دیدند اینگونه که میگویم
به اسلام آمدند و دین امضا شد
به شعر آمد نگاه تو غزل شد تا دمی گوید
همه دنیا ببین جانا برای تو چه غوغا شد
#محمد_عبدشاهی
@mohammad_abdeshahi