صبح شد ...
پَهن کن
سفره ی آغوشت را،
کنار تو
جرعه ای نگاه
حبه ای لبخند
و چند لقمه بوسه
خوردن دارد ...
#نرگس_نوروزپور
#ص
پَهن کن
سفره ی آغوشت را،
کنار تو
جرعه ای نگاه
حبه ای لبخند
و چند لقمه بوسه
خوردن دارد ...
#نرگس_نوروزپور
#ص
پنج شنبه ها؛
یک ڪوله مے خواهد فقط ،
یک جاده ے بے انتها
باید جدا شد
از همه
از دلهره
از غصه ها…
#نرگس_صرافیان_طوفان
#ک
یک ڪوله مے خواهد فقط ،
یک جاده ے بے انتها
باید جدا شد
از همه
از دلهره
از غصه ها…
#نرگس_صرافیان_طوفان
#ک
عشـق
برای من ،
چیزی شبیه به
انڪَورهاے شهریور است...
خواستنی ،
شیرین ،
ویرانڪَر ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#ع
برای من ،
چیزی شبیه به
انڪَورهاے شهریور است...
خواستنی ،
شیرین ،
ویرانڪَر ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#ع
ندیدهامت از نزدیك ،
امّا احساس نزدیکی دارم به تو ،
بسیار بسیار نزدیك .
انگار تمامِ وجود من باشی در جهانی دیگر
و دور افتاده باشم از تو قرنها !
انگار میشناسمت سالها و خاطرات زیادی
با تو دارم که به یاد نمیآورم !
من ندیده بوی تنت را بهخاطر دارم ،
ندیده طعم آغوشت را چشیدهام
و ندیده دوستت دارم ،
#نرگس_صرافیان_طوفان
#ن
امّا احساس نزدیکی دارم به تو ،
بسیار بسیار نزدیك .
انگار تمامِ وجود من باشی در جهانی دیگر
و دور افتاده باشم از تو قرنها !
انگار میشناسمت سالها و خاطرات زیادی
با تو دارم که به یاد نمیآورم !
من ندیده بوی تنت را بهخاطر دارم ،
ندیده طعم آغوشت را چشیدهام
و ندیده دوستت دارم ،
#نرگس_صرافیان_طوفان
#ن
پنجشنبه ها؛
یک کوله می خواهد فقط ،
یک جاده ی بی انتها ...
باید جدا شد از همه
از دلهره
از غصه ها ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#پ
یک کوله می خواهد فقط ،
یک جاده ی بی انتها ...
باید جدا شد از همه
از دلهره
از غصه ها ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
#پ
.
پنجشنبه که از عصرش گذشت
به کل دنیا پشت کن
و از نداشتن ها و نخواستن ها بنویس...
از عصر پنجشنبه است
که انسان دلش میگیرد
غروب جمعه بهانه است...
#نرگس_حریری
#پ
پنجشنبه که از عصرش گذشت
به کل دنیا پشت کن
و از نداشتن ها و نخواستن ها بنویس...
از عصر پنجشنبه است
که انسان دلش میگیرد
غروب جمعه بهانه است...
#نرگس_حریری
#پ