⸎⃟ᬼ⃟𓋍꯭‌❥꯭꯭𓁜مشاعره شعر ناب 𓁝꯭‌❥꯭𓋍⃟ᬼ⃟⸎
613 subscribers
1.65K photos
529 videos
8 files
1.24K links
Download Telegram
.

از تنگیِ دست،از دلِ خون
گشتهء مادر
از  ظلمتِ  شهرِ بی چراغ،
از چه  بگویم

از روحِ به ،،،،،  غم خفتهء
"ژاکاو" و از این درد
از آتش و  خاکستر و داغ،
از چه بگویم...؟


#مسلم_خزایی_ژاکاو"
#الف
جمعه باشد،شنبه باشد،چند اگر از شنبه
باشد


یار اگر در بَر نباشد،رشته هایم پنبه
باشد...

#مسلم_خزایی_ژاکاو

و گاهی کوتاه مرور میکنم

روزگارم را چه تنهایم

در این همهمه و غوغای آدمها...

#مسلم_خزایی_ژاکــــاو

با من  از مستیِ انگور و میِ نابش گفت

او که خود چشمِ خمارش میِ«شیرازِ»من است..

#مسلم_خزایی_ژاکاو


پاییز رفت!
باز من ماندم و
سوزاندنِ  برگ برگِ  عاشقانه ها
در آغوشِ  سردِ یلدا...


#مسلم_خزایی_ژاکــــاو
با من  از مستیِ انگور و میِ نابش گفت

او که خود چشمِ خمارش میِ شیرازِ من است..



#مسلم_خزایی_ژاکاو.

چه خزانی شده ایی تو در جمعه ها و


چه فغانی شده اند جمعه ها در من....

#مسلم_خزایی_ژاکاو

با من  از مستیِ انگور و میِ نابش گفت

او که خود چشمِ خمارش میِ شیرازِ من است..

#مسلم_خزایی_ژاکاو

.


دارم اجازه دلبر؟
جانم ڪنم صدایٺ
یا ڪَفٺنش بماند،
جانم ڪنم فدایٺ......؟

در دسٺ ڪَیرم آیا
دسٺٺ اجازه دارم.؟
یا نیسٺ این پسندٺ،
فرشی به زیرِ پایٺ......؟


#مسلم_خزایی_ژاڪــــــاو
#دال