شین 🤐
2.46K subscribers
927 photos
130 videos
25 files
1.33K links
Download Telegram
انسان فرآورده است یا فرآیند؟

ما نقاط ضعف انسان‌ها را به دلیل اینکه هر انسانی را یک "فرآورده" می‌بینیم نه یک "فرآیند" نمی‌توانیم تحمل کنیم؛ وقتی ما به هر انسانی به چشم یک فرآورده نگاه کنیم، آن وقت نمی‌توانیم انسان‌هایی را که در آنها نقاط ضعفی می‌بینیم، دوست بداریم. هر وقت ما پدیده‌ای را یک فرآیند ببینیم، یعنی در حال جریان و سیلان دیده باشیم، می‌توانیم به آن محبت داشته باشیم، ولی اگر به چشم یک فرآورده و محصول به آن نگاه کنیم، نمی‌توانیم به آن محبت داشته باشیم. یک کشاورز، تصوری از هندوانه‌ی مطلوب در ذهنش وجود دارد و دوست می‌دارد که هندوانه‌های مزرعه‌اش مطابق آن تصور باشند؛ در تمام مدتی که این هندوانه‌ها در حال رشد و نمو هستند، وقتی آن مزرعه‌دار به آنها نگاه می‌کند، هیچ‌کدام از هندوانه‌ها آن هندوانه‌ای که مطلوب اوست، نمی‌باشد، ولی ناراحت نیست، زیرا می‌گوید اینها که هنوز کارشان تمام نشده است، اینها هنوز در حال "شدن" هستند و چون هنوز در حال "شدن" هستند، آنها را دوست می‌دارم ...


🍀 مصطفی ملکیان / تدین تعقلی

🔶 @mmoeeni1
📝 مرتضی روحانی نوشته (بر اساس تجربه‌ای واقعی):


✳️ زنی در خیابان پشتی

ناگهان صدای زنی آمد که «خانم واستا» نگاه کردیم دیدیم یک نفر دستش را از پنجره آشپزخانه (از این آشپزخانه های قدیمی که پنجره شان رو به کوچه بود و بوی ناهار و شام را با پیاده‌ها به اشتراک می گذاشت، همانها که در تابستان بادِ کولر پرده شان را از پنجره بیرون می انداخت) بیرون آورده انگار که می خواهد تاکسی بگیرد دائم تکان می دهد. پرده را سرپوش سر کرد و سرش را کمی از پنجره بیرون آورد تا مطمئن شود پیامش را فهمیده‌ایم. صبر کردیم. چند لحظه بعد زن از در خانه بیرون آمد. با یک پارچ آب و یک لیوان. تند تند پارچ را تکان می‌داد که یخ داخلش آب را خنک‌تر کند. ریخت داخل لیوان و به خواهرم که حدودا دو ساله بود داد.

بی مقدمه شروع کرد توضیح دادن که «داشتم غذا درست می کردم یکهو بهانه این بچه را شنیدم». مادرم تازه دوزاری‌اش افتاد. شروع کرد تشکر کردن. اظهار شرمندگی کردن و توضیح دادن اینکه «این پسرها را می برم کلاس ورزشی همین برِ اتوبان (منظور اتوبان افسریه بود) مسیر ماشین رو نیست. خانه مان آن طرف کانال است. بلوار ابوذر خیابان حبیب. پیاده می رویم و بر می‌گردیم. دخترک امروز شروع کرد به بهانه گرفتن. تازه اولش هم هست».

هر روز می روید؟
نه، کلاس شان سه روز در هفته است. ساعت ده می برم شان، یا همان جا می نشینم کلاسشان تمام شود یا اگر خریدی چیزی داشته باشم می روم انجام می دهم تا دوازده که برشان گردانم.
خیر است. بچه اند دیگر . خدا حفظ شان کند.
خواهرم آبش را خورد و نق و نق کودکانه‌اش فرو نشست. ما هم یادم نیست آن روز آب خوردیم یا نه. ولی بعدا حسابی از آن پارچ بهره بردیم!

بعداً یعنی کی؟ یعنی تمام آن تابستان. راستش پس فردای آن روز که دوباره داشتیم همان ساعت از همان کوچه می‌گذشتیم همان خانم دوباره از پنجره صدایمان کرد. آب نیاورد. شربت آورد. به مادرم گفت:«یک ساعت است فال گوش هستم. گفتم دو تا پسر بچه شر و شور دارند. صدایشان می آید بالاخره. یکی دوباری هم آمدم دم در و نگاهی تا سر کوچه انداختم. گفتم حتما دوباره تشنه شان می شود».

شربت آورد. هول هولکی هم همش نمی زد. خنک بود. معلوم بود از قبل تدارک دیده. یک لیوان هم نبود، سه لیوان در سینی آورده بود. گویی حواسش به کلاس ما و اینکه سریع باید روانه شویم هم بود.ما هم خوردیم. شربت جان بخشی بود.

این قصه تمام تابستان تکرار شد. هر روز که می رفتیم کلاس . دقیقا به همان خانه که می رسیدیم آن خانم می آمد و شربتی، آبی چیزی می آورد. یک روز شربت آبلیمو، یک روز سکنجه بین، یک روز آب معمولی. گاهی شیرینی ای چیزی هم کنارش بود. چرا می آورد؟ نمی دانم. یکی دو روزی نبود. وقتی آمد عذر تقصیر داشت. گفت مسافرت رفته بودیم. راستش ما هم نگرانش شده بودیم. دل است دیگر. بسته می شود به آدمی که محبت دارد.

حالا در این روزها یاد آن زن که حتی چهره اش هم یادم نیست از خاطرم بیرون نمی رود. شده است یکی از قهرمان هایم. دائم فکر می کنم آیا هنوز زنی هست که با صدای نق نق دختر رهگذری تند تند چارقد به سر کند و بدو بدو آب به دستش بدهد؟ اصلا چه کار دارم به دیگران! خودم که مزه آن آب و شربت را چشیده‌ام آیاحرمتش را نگه می‌دارم؟ با صدای دخترکی کارهای زمان برایم می‌ایستد؟ فکر می‌کنم اگر بخواهم صادقانه بگویم جوابش «نه» باشد.

با این احتساب باید بگویم: «کاش جای زنی در خیابان پشتی بودم».



📌 از: https://goo.gl/DYCgF1


🔶 @mmoeeni1
Forwarded from توییتر فارسی - دیتاماینر
محمد امین؛ پسرم

با بهار آمده 🙂

t.co/DIG39Rl30O
MHMD Moeini
@Twitter_Farsi
📝 اشتباه اینه که ما داریم به معلول توجه می‌کنیم؛ احمدی‌نژاد رو ول کنید؛ ببینید اونایی که پشتش بودن، الان پشت کی‌ان؟

🔶 @mmoeeni1
☑️ این طبقه اول است



پیشتر هم نوشتم که اصولگرایان به پیروزی در انتخابات فکر نمی‌کنند (دور از دسترس‌شان است)؛ بیشتر از آن رو که کُند عمل کرده‌اند و این منتج به این خواهد شد که تخریب روحانی را برای کم کردن از آرای او، هدف اصلی خود قرار دهند.

این جریان سیاسی به رغم حضور بی‌رقیب در صدر و بدنه نهادهای موثر و پرشُمار غیرانتخابی، در سطح ملی (به طور مشخص در انتخابات ریاست جمهوری) فاقد پایگاه اجتماعی است. این ضعف به مدد نظارت استصوابی، تا حد قابل ملاحظه‌ای در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، جبران شده و در انتخابات ریاست‌جمهوری هم دایره صاحبان صلاحیت، هر بار تنگ و تنگ‌تر شده است تا جایی که اکنون تصور تایید صلاحیت کسی از بزرگان و سابقون جریان سیاسی اصلاح‌طلب برای انتخابات ریاست‌جمهوری، محال می‌نُماید. در میدان چنین کارزاری نابرابر، ظهور اتوپیا (آرمانشهر) تازه‌ای به اسم «اقتصاد مقاومتی» نیز به کمک «اصولگرایی» آمده است؛ مدح و ثنای «اقتصاد مقاومتی» توسط خطبا و سخنرانان و رسانه‌های همسو و همسود، به عنوان گنج تازه‌یافته نجات ملت و میهن، در پس خود قصد دارد موج تخریب دولت را بلند کند اگر چه، و چه بسا، در واقع امر، «اقتصاد مقاومتی» داروی شفابخش اقتصاد باشد.

آمدن رییسی هم به گمانم مویدی بر این پیش‌بینی است؛ رییسی نه چهره قالیباف و محسن رضایی را دارد و نه سابقه‌ای که بتوان با تاکید و تکیه بر آن، سخن از قدرت اجرایی‌اش گفت. اگر نه همه کسانی که در مجمع جمنا به رییسی رای داده‌اند، لااقل مهندسان این جریان، قصد دارند در جای خالی مرحوم واعظ‌طبسی درجوار مدفن امام هشتم، بنایی برپا کنند که اساسا انتخابات 96 فقط طبقه اول آن است و لزومی هم ندارد به تابلوی «پیروزی» مزین شود!

توزیع «آرد متبرک» و انتشار عکس جناب رییسی کنار خانواده‌های محروم مشهد، البته با روندی که مامون (خلیفه عباسی) برای سود بردن از وجاهت و نفوذ معنوی و نرم امام رضا علیه‌السلام به کار برد، فاصله زیادی دارد ولی جوهر کار یکی است؛ «بر ساختن بنا روی پایگاه اجتماعی کسی که عزت دارد برای انتفاع کسی که پایگاه اجتماعی لرزانی دارد یا اصلا آن را ندارد.»

جریان اصولگرا چند سالی است به مدد توزیع پول در مناطق محروم مشهد، نتیجه انتخابات شورای شهر و مجلس را در این شهر، به نفع خود رقم زده است (قبلا در این باره با ذکر جزییات بیشتری نوشته بودم). لابد کسانی در جمنا از اثربخش بودن این نسخه در سطح ملی ناامید نیستند! اما آن بنایی که مهندسان جمنا در جای خالی مرحوم واعظ‌طبسی درجوار مدفن امام هشتم، می‌سازند که انتخابات 96 فقط طبقه اول آن است، تا کجا بالا می‌رود؟

با وجود این‌که کسانی معتقدند شکست رییسی در انتخابات، پایان احتمال «رهبر» شدن اوست؛ مصرّم این احتمال را یادآوری کنم که این انتخابات، از قضا فرصتی کم‌نظیر برای شناساندن دیدگاه‌های «انقلابی» او به جامعه است تا راه برای رهبر شدن او هموار شود. اینک سال 68 نیست که ناگهان و به مدد خاطره‌ای، رهبری نظام برای بیش از ربع قرن بعدی تعیین شود. زمینه‌سازی اجتماعی ضروری‌تر از همیشه است و ترکیب کلی مجلس خبرگان هم چنان حاصل نیامده که به دنبال کسانی غیر از امثال رییسی باشد ولی این مجلس، برای تصمیم خود نیاز به پشتیبانی اجتماعی، هر چند ضعیف ولی پرسروصدا دارد. تحقق این نقشه البته به جزییات نقشه راه تبلیغاتی جناب رییسی بستگی دارد که تاکنون، متکی بر ابزارهای قدیمی (توزیع آرد و عکس با فقرا) بوده است. این نقشه راه باید بدنه اجتماعی اصولگرایان را از طیف حامی قالیباف مثلا تکنوکرات گرفته تا افراطیون حامی جلیلی، در یک نخ تسبیح گردآورد. بعد از آن برای مجلس خبرگان رهبری، که آخرین نفر انتخابات پایتخت (جنتی) را بر صدر مجلس نشانده، فرقی نمی‌کند رییسی به روحانی ببازد (که می‌بازد) یا نبازد!

به طور واضحی، این نقشه چند لایه را، بالا و بالارفتن رای روحانی، با دشواری مواجه خواهد کرد.


🔶 @mmoeeni1
شین 🤐
☑️ این طبقه اول است پیشتر هم نوشتم که اصولگرایان به پیروزی در انتخابات فکر نمی‌کنند (دور از دسترس‌شان است)؛ بیشتر از آن رو که کُند عمل کرده‌اند و این منتج به این خواهد شد که تخریب روحانی را برای کم کردن از آرای او، هدف اصلی خود قرار دهند. این جریان سیاسی…
🔴 یکی از دوستان پرسیده: شما که چنین راه رای مردم را برای تغییر، پر از موانع بزرگ می‌دانید، چرا باز از رای دادن به روحانی نوشته‌اید؟ چرا هنوز باید رای داد؟

یاد این پاراگراف از کتاب «افسوس برای نرگس‌های افغانستان» (نوشته ژیلا بنی‌یعقوب) می‌افتم:

«روزی که طالبان ابتدای دره پنجشیر را تصرف کردند، احمدشاه مسعود ... گفت: «حتی اگر به اندازه این کلاه که بر سر دارم، خاک کشورم در اختیارم باشد، می‌ایستم و از سرزمینم دفاع می‌کنم و نمی‌گذارم طالبان آن را بگیرند.» مسعود بعد از گفتن این حرف‌ها کلاهش را برداشت و بر زمین گذاشت و دیگر هیچ نگفت. تمام سخنرانی مسعود همین بود.»

به گمانم، اگر همه جواز من برای اصلاح و تغییر، یک برگه رای برای امثال حسن روحانی باشد، باید بایستم و از حقم دفاع ‌کنم و نگذارم «طالبان» آن را بگیرد.


🔶 @mmoeeni1
✳️ «اخلاق عاشقی، ادب عاشقی»


از مصطفی ملکیان مقاله «اخلاق عاشقی، ادب عاشقی» در شماره نوروزی مجله اندیشه پویا (شماره 41، صفحه 88)، چاپ شده است؛ مقاله‌ای که به نظر می‌رسد به عنوان پیش‌نیاز برای درک بهتر آنچه قبلا به صورت ناقص از وی زیر عنوان «ازدواج وفادارانه» منتشر شده، باید مورد مطالعه قرار گیرد. فارغ از ربط این مقاله و آن گفتار، این مقاله به تنهایی به لحاظ آنچه از اخلاق و آداب عاشقی در آن است، واجد ارزشی فراوان برای «جویندگان» خواهد بود.

او با شمردن انواع عشق، اشاره دارد که در این مقاله، منظور از عشق، عشق همراه با غریزه جنسی یک انسان به انسان دیگر است؛ عشق اروتیک.

ملکیان سپس این عشق را دارای سه مولفه می‌داند:

🔹 مولفه اول آن شور و شیدایی است،
🔹 مولفه دوم آن، تعهد و التزام است و این که من همه مثبتات زندگی معشوق را مثبتات زندگی خود و همه منفیات زندگی او را منفیات زندگی خود تلقی کنم و
🔹 مولفه سوم محرمیّت است؛ یعنی من بتوانم ذهن و روانم را پیش کسی که به او عشق می‌ورزم، شفاف و کریستالی کنم و سر سوزنی خودم را در مواجهه با او سانسور نکنم.

او سپس با تفکیک بین اخلاق عاشقی و ادب عاشقی می‌نویسد: منظور از ادب عاشقی یعنی آن چه عاشق باید رعایت کند و در مقام عمل به آن التزام بورزد تا به موفقیت فرایند عاشقی لطمه نزند و این فرایند را به شکست نکشاند. اخلاق عاشقی اما کاری با موفقیت و عدم موفقیت ندارد؛ دغدغه‌اش این است که عاشق چونان عشق بورزد که وظیفه اخلاقی‌اش را انجام داده و فضایل اخلاقی را زیر پا نگذاشته باشد.

برای آن‌که علاقمندان، و کسانی را که مسئله برای‌شان «مهم» است، تحریص به مطالعه کامل مقاله کنم، بیش از این درباره آن نمی‌نویسم!

مجله اندیشه پویا را می‌توانید از اینجا نیز تهیه کنید (پرونده ویژه این شماره، «عشق» است):
👉 https://goo.gl/FiiDMo


🔺 بخشی کوتاه از مقاله در کانال مجله:
👉 https://t.me/andishepouya/490



🔶 @mmoeeni1
تراز تجاری ایران بدون نفت پس از 62 سال در سال 94 و 95 مثبت شد.
آخرین باری که صادرات بیشتر از واردات شد در دولت مصدق بود!

#با_روحانی_تا_1400

📌 از: https://goo.gl/3szNnj

🔶 @mmoeeni1
📷 https://goo.gl/TFxlr4


📝 فرناز سیفی نوشته:


اسمش کارمه خاسون بود. اولین زنی که در اسپانیا به سمت وزارت دفاع رسید. در سال ۲۰۰۸، وقتی در کابینه‌ی سوسیالیست زاپاترو وزیر دفاع شد، ۳۷ ساله بود. دکترای حقوق داشت و سال‌ها بود در حزب سوسیالیست اسپانیا عضویت داشت، نماینده مجلس بود و قائم‌مقام مجلس نمایندگان و وزیر مسکن. وقتی زاپاترو او را به سمت وزارت دفاع منصوب کرد، هفت ماهه باردار بود، در جواب سوال رسانه‌ها که پدر بچه کیست، گفت این مساله شخصی زندگی اوست و گمان نمی‌کند به دیگران مربوط باشد. در اوج بارداری‌اش به افغانستان رفت تا از نیروها و قرارگاه‌های اسپانیا در افغانستان بازدید کند. وقتی تصاویرش منتشر شد که با شکم برآمده از نیروهای نظامی سان می‌دید، در هلند دانشجو بودم. یکی از اساتیدمان سر کلاس تصویرش را نشان داد، داشت برایمان توضیح می‌داد «اتفاق تازه» در هر عرصه یا «اولین» یا «تابوشکنی» را باید چطور پوشش داد. جوان بودم، ۱ سال بود که از ایران آمده بودم، به‌رغم همه‌ی سبقه‌ی کنشگری‌ام و خوانده‌ها و شانس کار و معاشرت با بعضی از بهترین آدم‌های سرزمین‌ام، هنوز ذهنم پر بود از کلیشه. هنوز زیاد پیش می‌آمد که ناگهان در مواجهه با چیزی غیرقابل‌انتظار، دهنم باز می‌ماند و مبهوت می‌شدم و طول می‌کشید ذهنم هضم کند که «پس این‌جوری هم شدنی است»... از توضیحات آن روز استاد چیزی یادم نمانده است، مدت طولانی مبهوت تصویر این زن و شکم باردارش مانده بودم که وزیر «وزارت‌خانه‌ای مردانه» شده بود و در یکی از مردسالارترین فضاها(ارتش) از نیروهای تحت وزارت‌اش سان و احترام نظامی می‌دید. تصویرش مثل پتکی بر فرق سرم بود. عجیب بود و غریب و تازه و دور، خیلی دور... همه‌ی این سال‌ها این تصویر، از مجموعه‌ی معدود تصاویر ماندگار پس ذهنم شده است که فراموش نکردم. تصویری کلیدی در درهم‌شکستن بعضی کلیشه‌های ذهنی‌ام بود و باقی ماند. کارمه خاسون از کودکی به نوعی بیماری قلبی مبتلا بود. از کودکی پزشکان توصیه کرده بودند کارهای استرس‌زا و پرمسئولیت قبول نکند و هیچ‌وقت گوش نکرده بود. دیروز جنازه‌اش را در خانه‌اش پیدا کردند. در سن ۴۶ سالگی قلب ضعیف‌اش بالاخره از تپیدن ایستاد و زنی که اولین وزیردفاع زن تاریخ کشورش و جوان‌ترین عضو کابینه بود و سال‌ها هر روز زندگی‌اش، مستقل و روپا و بی‌توجه به کلیشه‌ها زیسته بود، از دنیا رفت. این سال‌ها هر جا زنی اسپانیایی را دیدم، شنیدم که او را دوست داشت و ستایش می‌کرد. تصویرش از یادم نرفت، و نخواهد رفت.


📌 از: https://goo.gl/NZbVwu


🔶 @mmoeeni1
احمدی‌نژاد در انتخابات ثبت‌نام کرد؛ بر خلاف توصیه صریح رهبری و بر خلاف نامه 6 مهرماه خودش


#رفسنجانی خدابیامرز و #میرحسین ِ محصور و #خاتمیِ ممنوع، #احمدی‌نژاد رو خوب شناخته بودند یا شما حزب‌اللهی‌ها و اصولگراها؟
#روز_رسوایی
#انتخابات

https://twitter.com/mmoeeni/status/852060357149552640

🔶 @mmoeeni1
شین 🤐
احمدی‌نژاد در انتخابات ثبت‌نام کرد؛ بر خلاف توصیه صریح رهبری و بر خلاف نامه 6 مهرماه خودش #رفسنجانی خدابیامرز و #میرحسین ِ محصور و #خاتمیِ ممنوع، #احمدی‌نژاد رو خوب شناخته بودند یا شما حزب‌اللهی‌ها و اصولگراها؟ #روز_رسوایی #انتخابات https://twitter.co…
⚫️ بصیرت ناتمام

وقتی گفته می‌شود امثال رفسنجانیِ خدابیامرز و میرحسین ِ محصور و خاتمی ِ ممنوع و حتی ناطق‌نوری، خیلی زودتر از خیلی از مدعیان بصیرت، احمدی‌نژاد را شناخته بودند، به چه معناست؟ حتما به این معنا نیست که از غیب خبر گرفته بودند یا دیگرانی که نشانه‌های خطر را در رفتار و گفتار احمدی‌نژاد دیدند و جدی نگرفتند یا به هر دلیلی، سد راه او نشدند، سهمی از هوش و بصیرت نبرده بودند. نه؛ به این معنی‌ها نیست؛ لااقل من چنین اعتقادی ندارم!

این درست است که ثبت‌نام احمدی‌نژاد در انتخابات به رغم توصیه علنی رهبری، دهن‌کجی به این توصیه بود (و این بسیار مهم است) اما آنچه نباید از یاد برد این است که احمدی‌نژاد از همان ابتدا (نه ابتدای ریاست‌جمهوری بلکه ابتدای شهردار شدن‌اش) نشان داده بود حسابی پاک ندارد و اهل فیل هوا کردن و بی‌حیاست (لااقل واکنش تند و پرخاشگرانه او را به انتقاد سید محمد خاتمی از ترافیک تهران، به یاد آورید).

او رییس‌جمهوری هم که شد، به طور واضح‌تری نشان داد متکی بر تشخیص خود و نه قانون است و استعداد کم‌نظیری نیز برای متوهم شدن دارد (قضیه هاله‌نور مشهورترین نمونه آن است). روایت‌های بعدی هم نشان داد که در هیئت دولت، آنچه مهم نیست نظر جمع اعضای هیئت دولت است و استبدادی کم‌نظیر حاکم است!

سید محمد خاتمی تنها چند هفته بعد از شروع به کار دولت احمدی‌نژاد از خطر پا گرفتن جریانی گفت که روزی در برابر رهبری هم خواهد ایستاد.

دانش جعفری به عنوان کسی که دو سال نیز نتوانست وزارت اقتصاد احمدی‌نژاد را به عهده داشته باشد، در مراسم تودیع‌اش گفته بود: «در قسمت بازرسي رئيس جمهور عده‌ای بودند كه صلاحيت پذيرش شغل را نداشتند. بطور مثال معاون اقتصادي بازرسي يك دامپزشك بود. قاعدتا اشراف او به مسايل اقتصادي نمی‌تواند بالا باشد. اين افراد با دسترسی محدودی كه داشتند، به خود اجازه می‌دادند در مسايل پيچيده گزارش تهيه كنند و با دسترسي آساني كه به مقام بالا داشتند، ذهنيت كارشناسي نشده خود را منتقل كنند. اينها مديران بالای دستگاه‌هاي اجرايی، حتي وزرا را به راحتي زير سوال مي‌بردند و در موارد بسياري باعث شكل‌گيری مديريت دوگانه يا موازی در دستگاه می‌شدند.»

بعدتر خاطرات ری‌شهری هم که منتشر شد، ماجرای گم شدن نامه رهبری در نهاد ریاست جمهوری از پرده بیرون افتاد. وی در خاطرات خود به نامه رهبری و اقدام احمدی‌نژاد آن هم خلاف حکم آیت‌الله خامنه‌ای در الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی اشاره کرده و نوشته: «سابقه داشت که وقتی احمدی‌نژاد با نظری مخالف بود، بعضی از نامه‌ها گم می‌شد.»

کارشناسان اقتصادی به شدت از بی‌انضباطی‌های گسترده مالی در دولت اول احمدی‌نژاد شاکی بودند. ماجراجویی‌های بین‌المللی او نیز به سود صهیونیست‌ها پیش می‌رفت.

در این میانه، میرحسین موسوی عافیت بیست ساله را کنار گذاشت تا مانع تداوم ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد شود؛ او خط سیر رفتار احمدی‌نژاد را به زیان ملت و نظام دانسته بود.

رفسنجانی به رهبری نوشت: «اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیده‌های زشت و گناه‌آلودی مثل تهمت‌ها، دروغ‌ها و خلاف‌گویی‌های مطرح شده در آن مناظره (مناظره میرحسین و احمدی‌نژاد) برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلّف‌های صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلّف در دادگاه قابل اعلان است، رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات ‌شأن منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاق‌شکن علیرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه می‌توانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟»

ناطق نوری بعدها از خاطره جلسه خود با احمدی‌نژاد (در آستانه انتخابات 84) چنین گفت: «وقتی احمدی نژاد آمد یک ساعت و سه ربع یکسره حرف زد و بحث کرد. وقتی تمام شد مرحوم عسگراولادی تعبیری داشت که نمی‌گویم چه بود و نظرش را که منفی بود ابراز کرد بعد من هم خطاب به احمدی نژاد گفتم: «... یا سواد تو خیلی زیاد است که من نمی‌فهمم چه می‌گویی یا حرف‌های بالای ابری می زنی.» ... بعدها یک مصاحبه کردم و گفتم که احمدی‌نژاد فضایی فکر می‌کند.»

این‌ها نشانه‌های بسیاری بود که نادیده گرفته شد؛ نشانه‌هایی از دروغگویی، توهم، ناپاکی و فرصت‌طلبی.

آیا کسانی که به هر نحو، طی چهار سال گذشته، و بلکه هشت سال گذشته، راه محاکمه و حساب‌کشی از احمدی‌نژاد را سد کردند، آن را جدی نگرفتند و «خیال» کردند «آسیب‌زایی» او تمام شده، در برابر گردن‌کشی‌های امروز او، حق و روی ِ اعتراض دارند؟

چرا نشانه‌های معاصی کبیره جدی گرفته نشد؟! تنها به این دلیل که احمدی‌نژاد تبدیل به داسی شد که اصلاح‌طلبان را از قوه مجریه درو کرد؟ می‌ارزید؟!
«حالا» باید امثال الیاس نادران ِ اصولگرا بگویند: «احمدی‌نژاد تمام شد»؟ «حالا؟»

🔶 @mmoeeni1
📝 صبا آذرپیک برای این اینفوگرافی نوشته:
این اعداد یادآور دوران تباهیه
فقط آمار سال 90 رو ببینید؛ ثروتمندترین سال ایران بوده
به یاد بیاریم اون سال چه فلاکتی داشتیم.
(اینفوگرافی درآمد نفتی دولت‌ها)
🔴 بر آن بزاق‌ها افسار بزنند


احمدی‌نژاد تنها با 642هزار رای بیشتر از کروبی راهی مرحله دوم انتخابات سال 84 شد و 17 میلیون نفر در مرحله دوم، برای «نه» به رفسنجانیِ آن روزها بود که راه ریاست‌ 8 ساله جمهوری را برای او هموار کردند تا ته این سطر 8 ساله، از ترس تکرار او، باز طور دیگری رای بدهند! حالا که هر از چند گاهی نزاع بر سر ریاست ستاد انتخاباتی روحانی در برخی شهرها به گوش می‌رسد، باید باور کرد کسانی از فعالان سیاسی و انتخاباتی، برای چندمین بار مغروق غرور شده‌اند، مردم را دست‌کم گرفته‌اند و سهم‌خواهی و ستاد نشینی و بزاق دهان را برای تصاحب پست‌های دولتی و حکومتی در دولت دوم روحانی قورت دادن، بر بالا و بالا بردن آرای او ترجیح می‌دهند. گردهم آمدن در گروه‌های تلگرامی که همه همدیگر را تایید می‌کنند و برای هم گل و ماچ می‌فرستند، یا نهایتا صدور سخنرانی‌های احساسی و تکراری و ملال‌‌انگیز در سالن و حیاط ستاد تبلیغاتی، و در جمع هوادارانی که تصمیم خود را برای رای به روحانی گرفته‌اند، فقط به کار تزیین و معطر کردنِ آن بزاقِ سمی پیش‌گفته می‌‌آید و گرنه کیست نداند که روحانی، تحت آماج حمله و تخریب مستقیم و غیرمستقیم رسانه ملی و رسانه‌های سپاه و خطبای انقلابی و امثال کیهان و کارتل رسانه‌ای قالیباف، به روشنگری در جمع مردمی نیاز دارد که زیر بار فشار اقتصادی، عزت خود را له‌شده می‌بینند، نه موبایل هوشمند دارند و نه می‌دانند ایموجی گل و ماچ چیست، تحت بمباران تبلیغاتی در تلویزیون و پایگاه‌های تولید «بصیرت»، باورشان شده اصلا تباهی اقتصادی سال‌های احمدی‌نژادی افسانه بوده، اگر هم بوده باید فراموش شود چون مهم نیست روحانی توانست جلوی ویرانی بیشتر را بگیرد؛ مهم این است که اتوپیایِ تازه برآمده «اقتصاد مقاومتی» اجرا نشده!

... همه آن‌ها اما «رای» دارند، بسیاری‌شان لابد هنوز تردید دارند؛ شاید بخواهند دل به ماورالطبیعه ببندند که صاحب اختیارِ مدفن امام هشتم حتما بهشت را تضمین می‌کند و قس علی‌هذا!

حضرات بر آن بزاق‌ها افسار بزنند لطفا.

پ.ن: اصلاح‌طلبان زنجان، انتخابات سال گذشته مجلس را به این دلیل باختند که هم شورای نگهبان فقط یک نفرشان را تایید صلاحیت کرد (آن هم با تاخیر بسیار) و هم این‌که نتیجه دور اول، آنچنان مغرورشان کرد که دور دوم را جدی نگرفتند و نتیجه نهایی را با کمتر از 800 تک رای کمتر، به رقیب اصولگرا واگذار کردند (کاندیدای محترم اصلاح‌طلب، ایام نوروز را رفت سفر عتبات در حالی که رقبا از این محله به آن محله و از این مسجد به آن مسجد در حال ترویج خود بودند. در روز رای‌گیری هم مردم هوادار او، چیدن تره آش را در هوای خوب اردیبهشت به رای دادن ترجیح دادند، نرخ مشارکت سقوط کرد و اصولگرایی پُرپول و خرج شد: «نماینده»).

عبرت مال ما آدم‌هاست.

🔶 @mmoeeni1
این ۸ تن و آن ۸ سال

سرانجام ثبت‌نام انتخابات ریاست جمهوری تمام شد. در این میان، ۶ نامزد، عضو کابینه‌ محمود احمدی‌نژاد هستند. بقایی و زریبافان (دو معاونش) خلیلیان (وزیر کشاورزی) حاجی بابایی (وزیر آموزش و پرورش) زاهدی (وزیر علوم) و کلهُر (مشاور رسانه‌ای‌اش). خود احمدی‌نژاد هم که ثبت‌نام کرد. در کنار این ۷ نامزد، ابراهیم رئیسی هم آمد و چهره‌ی شاخصی که هنگام ثبت‌نام، همراهی‌اش کرد مسعود میرکاظمی بود که او هم وزیر بازرگانیِ احمدی‌نژاد بود و هم وزیر نفت او.
خودِ ابراهیم رئیسی در تمامِ ۸ سال دولت احمدی‌نژاد، معاون اول قوه قضائیه بود. این ۸ نامزد، همه با شعار اقتصاد و اشتغال و مبارزه با فساد آمدند؛
حالا یک سوال:
شما که هر کدام به تنهایی قرار است کشور را نجات دهید؛ چرا وقتی دسته‌جمعی‌تان در یک کابینه و یک دوره، مدیریت کشور را بر عهده داشتید نه تنها چیزی را درست نکردید بلکه تمام دستاورد دولت‌های قبل را هم به باد دادید؟
ابراهیم رئیسی اگر مبارزه با فساد بلد است چرا طی ۸ سال که در بالاترین مقام قضاییِ کشور قرار داشت کلمه‌ای درباره آن‌همه اختلاس و فساد نگفت و کلید زندانش فقط برای معترضان و منتقدان و روزنامه‌نگاران چرخید؟
جالب‌تر اینکه حالا هیچ‌کس هم مسئولیت آن دوره را بر عهده نمی‌گیرد! از وقتی هم برخلاف قولی که به رهبری داده نامزد شده رسانه‌های اصولگرا او را دروغگو می‌خوانند و حتی سردبیر رجانیوز (ارگان جبهه پایداری) احتمال «نقش سازمان جاسوسی انگلیس در آمدن احمدی‌نژاد» را مطرح کرده!
تازه از قول عارفی نقل کردند که از همان اول باطن او را می‌شناخت... و نه انگار که او را حاصل دعای امام زمان معرفی می‌کردند...
راستی! شما که در کشف نامزد امام‌زمان این‌همه خطای بصیرت داشتید از کجا معلوم همین بلا را بر سر امام‌رضا هم نیاورید؟ احتیاط شرط عقل است؛ نیست؟
https://t.me/akbarein
🔘 مبصرهای چند ساله


حالا علاوه بر محسن رضایی، لابد محمدباقر قالیباف هم سوژه ثبت‌نام مکرر در انتخابات و شکست در آن می‌شود!

سال‌ها پیش حمیدرضا جلایی‌پور در سخنانی در دانشگاه زنجان می‌گفت که یکی از اشکالات مهم در سپهر سیاسی ایران این است که بسیاری از سیاست‌مردان ایران، کار دیگری بلد نیستند تا از محل آن کسب رزق و زوری کنند و به همین دلیل، نمی‌خواهند صحنه را ترک کنند. بعد کسانی را مثال می‌زد و می‌پرسید که فرض کنید شغل فعلی‌شان را از دست بدهند، باید از کجا بیاورند بخورند؟! درس خوانده‌اند؟ حرفه‌ای بلدند؟ (نقل به مضمون).

حالا البته نه محسن رضایی و نه محمدباقر قالیباف، که از قضا هر دو از سپاه راه به سیاست به روی خود گشوده‌اند، با از دست دادن مشاغل کنونی خود (دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام و شهرداری تهران)، بی‌مواجب نمی‌مانند اما در اصل قضیه‌ای که جلایی‌پور به آن اشاره داشت، تفاوتی حاصل نیست و اصل قضیه، تحمیل خود است بر مناسبات سیاسی برای باز نگه‌داشتن مجرای روزی و در مورد این دو سردار: به رغم تجربه شکست‌های متوالی و الزاما از موضع کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری!

چنین کسانی میوه نظارت استصوابی را می‌چینند که دایره صلاحیت را تا «توانسته» تنگ و تنگ‌تر کرده تا از دل قحط‌الرجال، مبصرهای چندساله بی‌احساس درد از موضع شکست چهارسال قبل، دوباره شناسنامه به دست و خنده بر لب فرم ثبت‌نام پر کنند و به مردم بفهمانند به هر حال آش کشک خاله‌جان‌اند!

این‌ها خیلی بد است؛ یک جور نهادینه کردن پررویی است در خلقیات مردم (و مردم بر دین ملوک خودند تا بر خُلقِ پدران‌شان) به خصوص وقتی دو لکه پلاسکو و املاک نجومی، در علن، دامن و پیشانی را آلوده‌ی بی‌کفایتی و فساد کرده و البته که این‌ها دلیل رد صلاحیت و بالاتر از آن: «شرم» نمی‌شود!


🔶 @mmoeeni1

http://uupload.ir/files/md1_q.jpg
گه ملحد و گه دهرى و كافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه‌پرور باشد
بايد بچشد عذاب تنهايى را
مردى كه زعصر خود فراتر باشد

شفيعى كدكنى

🌹
📝 علیرضا نامور حقیقی توییت کرده:


واقعا با چه مبنایی خاتمیِ نجیب با گفتار وحدت ملی در"حصر خبری"، و احمدی‌نژادِ وقیح با گفتار تفرقه ملی و با باج‌گیری اطلاعاتی، در "جولان خبری" قرار دارند؟

🔹 https://twitter.com/namvarha/status/853772133448724480

🔶 @mmoeeni1
💥 یک فرصت خوب برای دوستان خبرنگار

🔶 @mmoeeni1
«زمان مناسب»

آن‌طور که خبرگزاری فارس گزارش کرده، استاندار زنجان در شورای حفاظت منابع آب گفته که «اکنون زمان مناسبی برای انسداد چاه‌های غیرمجاز نیست؛ فصل کاشت در مزارع استان آغاز شده و انسداد چاه‌ها می‌تواند به نگرانی خانواده کشاورزان منجر شود.»

با فرض این‌که مناسب نبودن این روزها برای انسداد چاه‌های آب غیرمجاز (چیزی حدود 7500 چاه غیرمجاز!) ربطی به موسم انتخابات ندارد، جناب استاندار آیا اعلام نمی‌کنند که زمان مناسب برای مقابله با غارت منابع آب زیرزمینی کی فرا می‌رسد به طوری که خانواده‌ها نگران نشوند؟! نکند هم‌اکنون، زمان مناسب برای اعلام زمان مناسبِ مسدود کردن راه غارت محیط‌زیست هم نیست!

🔶 @mmoeeni1

📷 http://uupload.ir/files/exbl_o.jpg