شین
2.48K subscribers
908 photos
128 videos
25 files
1.31K links
محمد معینی
https://t.me/mmoeeni12
Download Telegram
🔴 خنجر از پشت


یک – با بالا و بالا رفتن تب مقابله‌ علیه فساد، آبان ماه سال 94، احمد توکلی، نماینده اصولگرای تهران در مجلس، از آغاز فعالیت یک سازمان غیردولتی (تشکل مردم نهاد (سمن)) خبر داد به اسم «دیدبان شفافیت و عدالت». در هیئت موسس این سمن، نام چند اصولگرای دیگر هم دیده می‌شد: محمود فرشیدی، الیاس نادران، سید مرتضی نبوی، پرویز سروری، محمد دهقان، حسین نجابت و ...
چهار ماه بعدتر، توکلی و دوستان اصولگرای او در تهران در انتخابات مجلس شکست سختی خوردند و انگار فرصت یافتند به فعالیت‌های خود در سایر حوزه‌ها بپردازند.

دو – پرونده تخفیف‌های میلیاردی شهردار تهران در فروش املاک به نورچشمی‌ها – موسوم به پرونده املاک نجومی – که پیش آمد، احمد توکلی وارد میدان شد. 17 آبان سال گذشته احمد توکلی مدیر سازمان مردم‌نهاد شفافیت و عدالت در نشستی خبری به ارائه گزارش در خصوص بررسی پرونده واگذاری املاک در شهرداری تهران و همچنین پاسخگویی به خبرنگاران در باره این موضوع پرداخت. او در این نشست خبری گفت: آقای قالیباف ۱۱ شهریور امسال در تماسی با بنده گفت که قصد دارد از سازمان دیدبان شفافیت و عدالت به عنوان نماینده افکار عمومی بخواهد که مستقلا موضوع را بررسی کند و نتایج را به اطلاع عموم برساند. شهردار تهران به بنده گفت مدیونی اگر در بررسی های خود به من رحم کنی. این آپارتمان‌ها بیشتر در مناطق مرفه‌نشین بوده و آقای قالیباف به معاونین خود گفتند که تمام اسناد و مدارک در مورد این موضوع را به بنده تحویل دهند، مردم نیز مدارک متعددی به ما در این موضوع تحویل دادند و زمان تهیه گزارش بررسی مسائل مربوط به این پرونده نزدیک به ۲ ماه به طول انجامید.

توکلی در نهایت اعلام کرد: تخلف شهرداری و شورای شهر تهران محرز است.

سه – دو ماه بعد از این گزارش توکلی - که قالیباف از آن خوشش نیامده بود - توکلی در یک برنامه زنده تلویزیونی به شدت از ماجرای املاک نجومی و شهردار تهران انتقاد کرد و گفت: «امروز طوری فساد رسانه‌ای می‌شود که مردم می‌گویند همه فاسد هستند. من خودم 2 بار از آقای قالیباف از انتخابات ریاست جمهوری حمایت کردم اما با این قضایا دیگر نمی‌کنم.»

چهار – سه روز قبل ایلنا گزارش کرد که محمدباقر قالیباف گفته که ستادی نخواهد داشت و هر خانواده ایرانی خود یک ستاد است. البته همان روز اعلام شد: «محمد دهقان نماینده مجلس شورای اسلامی، رئیس ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف شد.» نام محمد دهقان آشنا نیست؟! ... او عضو هیئت موسس همان «دیدبان شفافیت و عدالت» بود و است که تخلف شهردار تهران را در پرونده املاک نجومی محرز اعلام کرده بود!
دهقان از پشت خنجر زده بود هم به «دیدبان شفافیت و عدالت»، هم به احمد توکلی و هم به اصولگرایی!
فرماندهی تبلیغ یک متخلف با علم به تخلف او، کار هر کسی نمی‌تواند باشد!


🔶 @mmoeeni1

https://goo.gl/cpNIOl
🔴 بی‌جا می‌فرمایند

شیوا امینی را به اتهام بازی فوتسال بدون حجاب در خارج از کشور، از حضور در تیم ملی فوتسال زنان محروم کرده‌اند.

حجاب در کشور ما اجباری است و لابد کار «قانونی» کرده‌اند که قانون‌شان را به خارج از کشور هم تسری می‌دهند و محرومیت بار می‌آورند، ولی وقتی یک ورزشکار باید بین انتخاب آزادانه‌ی نوع پوشش خود و حضور در تیم ملی کشورش، فقط یکی را انتخاب کند، «بی‌جا می‌فرمایند» از رعایت حجاب اسلامی توسط ورزشکاران ایرانی در میادین بین‌المللی به عنوان «ارزش» نام می‌برند و یاد می‌کنند؛ اقدامی اخلاقی و ارزشی است که «اختیاری» باشد، وقتی رعایت حجاب اسلامی ارزش است که ورزشکار همزمان بتواند بی‌حجابی را هم انتخاب کند ولی حجاب را ترجیح دهد. همین است که حجاب یک زن ورزشکار آمریکایی باارزش است و نه حجاب ورزشکار ایرانی.

🔶 @mmoeeni1
❇️ نگران نشوند، نگران بشوند



انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در پیش بود و بازار نقد و تخطئه عملکرد 4 ساله احمدی‌نژاد، داغ.

آیت‌الله خامنه‌ای درست یک ماه مانده به انتخابات (22 اردیبهشت) عازم کردستان شدند و طی سخنانی در جمع مردم، در بدو ورود، گفتند:

«نکته‌ی آخر در باب انتخابات این است که نامزدهای محترمی که تاکنون نام‌نویسی کرده‌اند و مشغول تبلیغات و اظهاراتی هستند - اگرچه حالا وقت قانونی هم نرسیده، اما تبلیغات می‌کنند؛ اشکالی ندارد - سعی کنند با انصاف عمل کنند. اثبات و نفی‌شان با توجه به حق و صدق باشد. چیزهایی را که انسان می‌شنود، باور نمی‌کند که از زبان نامزدها و آن کسانی که دنبال این مسئولیت‌ها هستند، از روی صدق و صفا خارج شده باشد. گاهی انسان حرفهای عجیب و نسبتهای عجیبی می‌شنود. این حرفها مردم را نگران می‌کند؛ کسی را هم به گوینده‌ی این حرفها دلبسته و علاقه‌مند نمی‌کند! نامزدهای محترم توجه داشته باشند: اذهان عمومی را تخریب نکنند. این همه نسبت خلاف دادن به این و آن، تخریب کننده‌ی اذهان مردم است؛ واقعیت هم ندارد؛ خلاف واقع هم هست. بنده که از همه‌ی این آقایان اوضاع کشور را بیشتر میدانم و بهتر خبر دارم، میدانم که بسیاری از این مطالبی که بعنوان انتقاد درباره‌ی وضع کشور و وضع اقتصاد و اینها میگویند، خلاف واقع است؛ اشتباه می‌کنند. ان‌شاءالله اشتباه است.»


فردای آن روز (23 اردیبهشت) کیهان تیتر زد: «نامزدها با حرف‌های خلاف واقع مردم را نگران نکنند».

این همان کیهانی است که این روزها در کنار رسانه‌های سپاه، صرفا مشغول تخریب دولت به منظور نگران نکردن مردم است! دولتی که اگر هیچ کاری هم نکرده باشد، این یک واقعیت است که کاستن از روند ویرانی کشور کاری بزرگ بود که از پس آن برآمد و این ظاهرا کارنامه مورد پسند کیهان نیست!


📷 تصویر: کیهان امروز (7 اردیبهشت 96) و کیهان اردیبهشت 88


📷 http://uupload.ir/files/lh79_k.jpg


🔶 @mmoeeni1
📝 این رو جلد یک نشریه دانشجویی در دانشگاه زنجان است.
🔎 تصویر را در اندازه بزرگ ببینید و نوشته‌ داخل کادرها را بخوانید!

🔶 @mmoeeni1
هنگ دروغگوها
🤥🤥
🤥🤥
🤥🤥

رسانه‌های حامی #قالیباف در پیشتیبانی از #دروغ او علیه #روحانی، #دروغ او را تکرار کرده‌اند!

عین جمله روحانی به قرار زیر است؛ آن را با آنچه خبرگزاری‌هایِ نظامی مخابره کرده‌اند مقایسه کنید تا به شارلاتانیزم‌شان پی برده باشید!

روحانی: «اگر ما بتوانیم 10 میلیون توریست وارد کشور کنیم ... این مجموعه گردشگر 4میلیون شغل ایجاد می‌کند.»

همه آدم‌هایی با روده راست در شکم می‌دانند که فرق جمله «شرطی» که با «اگر» شروع می‌شود، با سایر جمله‌ها چیست!


http://uupload.ir/files/4us_1.jpg


🔶 @mmoeeni1
https://goo.gl/C6Kotq

🐍 سمّی‌تر از احمدی‌نژاد


خیلی‌ها حتما بودند که احمدی‌نژاد و دروغ و فریب‌هایش را زود شناختند ولی چون احمدی‌نژاد مشغول حذف اصلاح‌طلبان از قوه مجریه بود، و آنان به هر دلیلِ درست و نادرستی از این کار او لذت و نفع می‌بردند، روی شناخت خود سنگ گذاشتند تا که کارد به استخوان رسید و سنگ‌ها روی سنگ‌ها بند نشدند. با این حال، به گمانم مناظره اول کاندیداها نشان داد که قالیباف به مراتب سمّی‌تر است؛ خیلی ماهرانه‌تر از احمدی‌نژاد عمل کرده و سنگ‌های بسیار روی شناخت خیلی‌ها از خودش گذاشته بود! در مناظره به راحتی نسبت دروغ داد، ادای مستند حرف زدن درآورد ولی جمله روحانی را از روی کاغذ نخواند؛ تحریف کرد، و از این قسم فریب‌های ویژه برای خواص و عوام بسیار در انبان خود داشت که شاید مضحک‌ترین‌اش، بستنِ نفس تازه کردن خود به دُمِ فرصت استراحت دادن به مردم بود!

من به قدر سهم خود، بابت همه حسن‌ظن‌هایی که تا همین چند روز پیش به او داشتم، از خودم عذرخواهی می‌کنم و اگر این حسن‌ظن را به کسی توصیه کرده‌ام به صراحت آن را پس می‌گیرم و بابت آن عذرخواهی می‌کنم.

قالیباف، شهوت قدرت دارد و برای ارضای آن از فریب و دروغ و فساد، همچنان مشغول ساختن نردبان است؛ او سمّی‌تر از احمدی‌نژاد است چون با ژله‌وارگی خود در این 12 – 13 ساله، بسیاری را فریب داد. حقّا حنای فریب‌های احمدی‌نژاد عمر به مراتب کوتاه‌تری داشتند؛ لااقل برای آن‌هایی که سنگ روی شناخت‌شان را خودشان انتخاب کرده بودند!


🔶 @mmoeeni1
توهین‌های خبره جوان


ابوالقاسم دولابی، نماینده استان زنجان در مجلس خبرگان، در سلسله جلسات دوره‌ای خود موسوم به تفسیر موضوعی قرآن کریم گفته است:

«وعده‌های ابلیس فریبنده و دروغ است ... اگر ما به زیر چتر کسی که وعده دروغین می‌دهند، برویم همانند این است که زیر چتر ابلیس رفته‌ باشیم ... عجیب است که در این دوره از انتخابات ما می‌بینیم وعده‌هایی که چهار سال قبل داده شده بود به صراحت انکار می‌شود در حالی که فیلم‌ها و تصاویر این وعده‌ها موجود است و جالب‌تر آن که وعده‌های 100 روزه باز توسط کسانی داده می‌شود که 100 روز از عمر دولتشان باقی است.»

این‌ها، توهین آشکار به روحانی است؛ نشاندن ابلیس در کناری و سپس با استناد به فیلم و تصویر و متنی که تحریف شده، نشاندن رییس‌جمهوری در کناری دیگر برای خلق شباهت، در این استان و در این سطح بی‌سابقه بوده است. با کم و بیش‌اش نمایندگان این استان درمجلس خبرگان، همواره ماخوذ به حیا بوده‌اند و پا را از گلیم اخلاق چنین درازتر نکرده بودند. جناب دولابی باید که آرامش خودش را حفظ کند و برای قدرتِ دنیای کسی و کسانی، چنین جایگاه حقوقی خود و شأن جلسات قرآنی را تخریب نکند و از نردیان دین برای رفقای هم‌جناحی، پل پیروزی نسازد. مضاف بر این همه، حتی بر فرض این‌که روحانی خلف وعده کرده باشد، حضرت دولابی حاضر است همه بدعهدها را زیر چتر ابلیس ببیند یا فقط در این فقره، لذت و نفع جناحی و چتر ابلیسی آرمیده است و برای الباقی موارد، سکوت توصیه می‌شود؟!



📌 پست‌های مرتبط به این یادداشت:

1️⃣ https://t.me/mmoeeni1/1179

2️⃣ https://t.me/mmoeeni1/1333


🔶 @mmoeeni1
📝 در توییتر

مسئله اینه: توضیح و اصلاح‌های بعدی جبران دروغ‌های مطرح شده در مناظره رو نمی‌کنه و این چیزیه که قالیباف از احمدی‌نژاد خوب یاد گرفته!

🔶 @mmoeeni1
Forwarded from 📝 تقریرات
🔸پاپ فرانسیس (از رهبران برجسته دینی مسیحیان) و دکتر احمد الطیب (از رهبران برجسته دینی مسلمانان و شیخ الازهر)در کنفرانس بین‌المللی صلح که از سوی دانشگاه الازهر در قاهره برگزار شده است
@taqriratjournal
Forwarded from کافه نادری
همه ی پرندگان خانه ای دارند
جز آنها که برای آزادی پرواز کردند...
آنها که روزی، دور از دیار خود
خواهند مُرد...
#نزار_قبانی
#آدرس_کافه‌نادری_ادبی_هنری 🔰
@fatimasiahati
📰 دهم اردیبهشت | تیتر اول: بررسی سه ادعای باطل #قالیباف در حوزه مسکن و شهرسازی

#خالیباف

🔶 @mmoeeni1
📰 دهم اردیبهشت | تیتر اول: رمزگشایی از رابطه ستاد #قالیباف با متهم حمله به سفارت عربستان

🔶 @mmoeeni1
📰 دهم اردیبهشت | 130 کیلومتر مترو گم شد | شهردار تهران در مناظره ازساخت 300 کیلومتر خبر داد اما اسناد شهرداری نشان می‌دهد تنها 170 کیلومتر ساخته و #قالیباف 43 درصد اغراق کرده

#خالیباف
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/m7c0_a.jpg

🔮 اشاره - برای شماره اول دوهفته‌نامه محلی «آفتاب زنجان» یادداشتی، حسب درخواست مدیر مسئول نشریه، نوشتم. امیر نعمتی عزیز (مدیر مسئول آفتاب زنجان) را 18 سالی‌ست که می‌شناسم؛ از هنرمندان تئاتری خوش‌اخلاق زنجان با کلی سابقه مطبوعاتی و نوشتن در نشریات محلی. یادداشت را که نوشتم و فرستادم، به نظرم رسید شاید بیش از اندازه تلخ و گزنده باشد، برایش نوشتم که اگر چاپ نشود، ناخرسند نخواهم شد. امروز که شماره اول منتشر شد، دیدم همه متن چاپ شده. محتوای یادداشتم نقد حال رسانه‌های محلی بود که مطمئنم خاص یک یا دو استان هم نیست و چه بسا در استان و شهرستان شما وضع به مراتب بدتر هم بوده باشد!

متن کامل یادداشت به قرار زیر است (👇- https://t.me/mmoeeni1/1345). برای انتخاب تیتر، از کارتون دوست‌داشتنی ِ «من ِ نفرت‌انگیز» کمک گرفتم!

🔶 @mmoeeni1
من ِ ناامید!


🔮 - «اشاره» را از اینجا بخوانید: https://t.me/mmoeeni1/1344

📝 هر چه می‌گردم پیشه‌ی دیگری غیر از کار «رسانه» پیدا نمی‌کنم که این همه آدم در آن شاغل بوده باشند و در حالی که تخصص‌گرایی در حرفه‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود، کار «رسانه» بیشتر و بیشتر کار ِ خیلی‌هایی نشده باشد که چه بسا از ابتدایی‌ترین اصول آکادمیک آن بی‌اطلاع‌اند! این، محصول سونامی شبکه‌های اجتماعی است که هر صاحبِ گوشی تلفن همراه هوشمندی را به یک صاحب «رسانه» بدل کرده‌ و البته که این وضعیت، خاص استان و کشور ما نیست و همه دنیا را درگیر خود کرده است. از دل همین بازار پررونق است که یک کاربر ناشناس، با یک خبر و عکس و نظر، به راحتی ِ آب خوردن می‌تواند منشا یک جریان خبری وسیع باشد که مرزهای سیاسی و جغرافیایی را به چشم برهم‌زدنی، در هم می‌نوردد و به سازمان‌های عریض و طویل و قدیمی رسانه‌های کلاسیک، از رادیو و تلویزیون گرفته تا روزنامه‌ها، زبانی از سرِ دست‌انداختن دراز می‌کند!

در شهر و استان خودمان، من یکی که از شنیدن خبر انتشار هر رسانه مکتوب و بالا آمدن هر وب‌سایت خبری بومی خوشحال می‌شوم. 3 سال قبل، بعد از 9 سال دوری از کار رسانه‌های کلاسیک، وقتی دست‌اندرکار انتشار نشریه‌ای شدم، خیلی امیدوار بودم؛ تعداد بالای خبرنگاران و رسانه‌ها انگار که نمی‌شد خبر بدی باشد به خودی خود. آن تجربه البته که ابتر ماند؛ خیلی‌هایمان زود خسته شدیم، چرخ معاش نشریه هم نمی‌چرخید. بعدتر، یک سال و نیم قبل، برای شماره اول یک روزنامه تازه متولد شده از خوشحالی‌ام نوشتم بابت حس نو بودن ایده‌هایی که آدم‌های گردآمده در آن روزنامه می‌توانستند داشته باشند؛ گذر زمان البته نشان داد که آن روزنامه هم خیلی بیشتر از آن چه تصور می‌شد، گرفتار مناسبات قدرت شده و نمی‌تواند و نمی‌خواهد تیغ نقدش را برای همه تیز کند هر چند از خیلی‌ها، جلوتر بود و گاهی هنوز است! شلوغ شدن نشست‌های خبری آن مدیرانی که در پس آن، کادو و چشم‌روشنی به خبرنگاران داده می‌شد هم خبر بدتری بود که در این 3 ساله، بارها با آن مواجه بوده‌ام! بعضی‌ها در جلسات خبری شرکت می‌کنند تا اندکی بعدتر، حاجت شخصی خود را بر آستان مدیران ببرند! بسیاری از مدعیان کار رسانه، هنوز درست و بی‌غلط نمی‌توانند بنویسند و هر تذکری، چین بر پیشانی‌شان می‌اندازد و کینه بر دل‌شان می‌نشاند! خبر و نقد و رپرتاژ مخلوط شده؛ بهترین گزارش‌ها شده گزارش‌هایی که گزارشگر صرفا از پشت تلفن تهیه می‌کند و حضور در میدان خبر، حالا عموما خاطره است. به صفحه اول سایت‌های خبری نگاه کنید؛ مالامال از ژست مدیران پرگو در مقابل دوربین‌هاست؛ بشمارید در هر صفحه عکس چند میکروفن مقابل دهان مدیران بالا رفته! یک بار به گزارشگر محترمی که درباره وضع نشریات محلی گزارش تهیه می‌کرد گفتم که مهم‌ترین مشکل، اینک، اختلال و گاهی قطع رابطه بین رسانه‌های محلی و توده مردم است. الان رسانه‌ها عموما ابزار سیاسی و اقتصادی معدودی افراد شده‌اند که «مردم» را زیر همین مناسبات تعریف می‌کنند. البته که این گفته‌ها هیچ‌گاه توسط خبرنگار آن رسانه، منتشر نشد! سال قبل در چنین روزهایی بود که یک روزنامه محلی شجاعانه، و شاید نه چندان حرفه‌ای، خبر آزار کودک دانش‌آموزی را منتشر کرد. خودش گرفتار شکایت و شکایت‌کشی شد. آن‌سوتر؛ رفتار و واکنش رسانه‌های استان که یادمان نرفته؛ رفته؟ انفعال و سپس تخریب آن روزنامه شده بود وجهه همت برخی ارباب جرایدی که می‌خواستند «متبوع» باقی بمانند. روزنامه‌های سراسری بیشتر پیگیر خبر بودند، تا خبرنگاران استان. این اواخر هم خبر رفتار نادرست یکی از شُهره‌های شهر آن چنان با لالمانی روبرو بود (و است)، که هر کسی حق دارد شک کند نکند شایعه و دروغ بهتر است؟! نکند، شُهره‌های شهر، باید امان‌نامه داشته باشند از رسانه‌های استان؟!

چنین است که منِ نوعی، چه رسد به کسی که هیچگاه در رسانه‌های کلاسیک کار نکرده و پله‌های نشریه‌ای را بالا نرفته، به اوضاع جاری نشریات محلی خوشبین و امیدوار نیست (بر خلاف 3 سال قبل). این بدبینی را بی‌اعتنایی رسانه‌های موجود به قدرت رو به رشد و خیره‌کننده شبکه‌های اجتماعی تشدید کرده است. می‌پرسم اگر هدف، «خوانده شدن» است توسط مردم، چطور قابلیت‌های شبکه‌های اجتماعی معطل باقی مانده است؟!

سال 94، پیشنهاد داده بودم شعار نمایشگاه مطبوعات استان، «رسانه یعنی مردم» باشد. عزیزان خانه مطبوعات همین را پسندیده بودند. هنوز هم گمان می‌کنم اگر نقشه‌ی راه رسانه‌ای همین شعار باشد، دیر یا زود، خوانده و دیده‌شدن‌اش به عادت مردم تبدیل خواهد شد.

🔶 @mmoeeni1
📝 مسعود بهنود نوشته:

سخن رهبر درست است. نگوییم برجام خطر جنگ را از ایران دور کرد. سخن درست اینست که برجام «تا اینجا» خطر جنگ را دور کرد. فردا، بسته به رای مردم.

🔶 @mmoeeni1
📰 شماره نهم اردیبهشت روزنامه الشرق‌الاوسط

📝 تیتر بالای صفحه: «جهانگیری در اولین مناظره همه نگاه‌ها را به خود جلب کرد»


🔶 @mmoeeni1
📝 حمیدرضا میرزاده (فعال رسانه‌ای محیط‌زیست):
اين عكس پارك جنگلي سرخه‌حصار در شرق تهران است كه سال ٨٥ چند صد هكتار آن قرباني احداث اتوبان شد. گزينه جايگزين آن، خريد املاك روبرو بود.
#قالیباف
@mmoeeni1
❤️ تُراب


معلم پنجم ابتدایی ما آقای مولایی بود، اهل ابهر. اسم کوچکش "تُراب" بود. اولین، و تا حالا آخرین "تراب"ی که دیده‌ام! یک کت اسپرت می‌پوشید که به آبی می‌زد. سیبیلو بود، پیشانی بلند، موهایش را شانه می‌کرد بالا و پشت، سبزه بود، و همیشه تسبیحی داشت که وسیله تنبیه بچه‌هایی هم می‌شد که نمی‌توانستند درس جواب بدهند. با تسبیحش، که دانه‌های ریزی هم داشت، می‌زد تو سر بچه‌های درس نخوان! چند باری هم سر همین شیوه تنبیه، نخ تسبیح‌اش پاره شد! خودمانی نشد. شوخی نکرد؛ نه با بچه‌ها و نه پیش ما با بقیه معلم‌ها. جدی بود. یک بار سر کلاس نقاشی، مدادم را گرفت و توی دفتر نقاشی‌ام سریع چهره یک مرد مو فرفری را کشید. سیاه مشق‌اش بود لابد. هنوز آن نقاشی را دارم. کلی تمرین کردم تا یکی عین آن را بکشم، هیچ وقت به خوبی آن نشد که نشد ... شاگرد اول کلاس‌اش من بودم ... تنها عکسی که از او دارم، آخرین روز مدرسه است؛ آخرین روز مدرسه دوران ابتدایی. همه معلم‌ها نشسته‌اند و چند دانش‌آموز هم دور و برشان. من نیستم توی این عکس. آقای مولایی تسبیحی را در دست دارد که از سفر نوروزی سال 65 و از مشهد برایش آورده بودم ... ترکی حرف زدن توی کلاس، خودمانی‌شدن بود. او هیچ گاه این کار را نکرد. فقط یک بار. درست چند ثانیه مانده بود به پایان آخرین کلاس؛ آخرین زنگ دوره ابتدایی. به ترکی گفت: «اگر بدی دیدید ببخشید» و بعد بی‌آن‌که به صورت ما نگاه کند، دستش را گذاشت توی جیب شلوارش و از کلاس بیرون رفت، و من توی خیالم داشتم فکر می‌کردم شاید اگر نگاه‌مان می‌کرد گریه‌اش می‌گرفت ... تا یک ساعت بعد اصلا نمی‌توانستم اشک و بغضم را مخفی کنم از دلتنگی معلمی که این طور مغرورانه تا آخر ما را دنبال خودش کشید و بعد ناگهان پنجره‌ای گشود رو به دریای فروتنی‌اش ... دیگر هیچ گاه او را ندیدم.

🔶 @mmoeeni1
📚 #کتاب «افسوس برای نرگس‌های افغانستان»

گزارش سفر به نیمروز، کابل، دره پنجشیر، هرات
نوشته‌ی ژیلا بنی‌یعقوب
304 صفحه | انتشارات کویر | 18500 تومان

این کتاب گزارش چند سفر ژیلا بنی‌یعقوب است به افغانستان بعد از حمله آمریکا به این کشور. اولین سفر آذرماه 80 بوده (دو ماه بعد از سقوط طالبان) و آخرین آن، پاییز 86.

خواندن کتاب را توصیه می‌کنم به خصوص به کسانی که دوست دارند مشاهدات عینی یک خبرنگار مستقل را از زندگی مردمان همسایه شرقی‌مان بخوانند. همتی که خانم بنی‌یعقوب به خرج داده و سختی‌های که در این سفرها به جان خریده، بی‌تردید مستحق ستایش بسیار است با این همه دوست دارم گزارش‌های جدیدتری را از قلم وی درباره افغانستان بخوانم به خصوص آخرین خبرها از نظر و حال روز کسانی که در این کتاب با آن‌ها گفت‌وگو شده و یا شرح زندگی‌شان آمده.

شرح خشم و ناخرسندی افغانها از رفتارهای برخی در ایران با آنان و حال روز زنان ایرانی که شوهرانی افغان داشتند و مقیم افغانستان شده بودند، به گمان من، تلخ‌ترین بخش‌های کتاب بود.
عکس روی جلد هم که فوق‌العاده است و هوشمندانه انتخاب شده، به نوعی از مرکز ثقل کتاب – وضعیت زنان – خبر می‌دهد و هم‌راستای نام کتاب می‌نُماید.

🔶 @mmoeeni1

📷 https://goo.gl/aJzHh9