🔴 بر آن بزاقها افسار بزنند
احمدینژاد تنها با 642هزار رای بیشتر از کروبی راهی مرحله دوم انتخابات سال 84 شد و 17 میلیون نفر در مرحله دوم، برای «نه» به رفسنجانیِ آن روزها بود که راه ریاست 8 ساله جمهوری را برای او هموار کردند تا ته این سطر 8 ساله، از ترس تکرار او، باز طور دیگری رای بدهند! حالا که هر از چند گاهی نزاع بر سر ریاست ستاد انتخاباتی روحانی در برخی شهرها به گوش میرسد، باید باور کرد کسانی از فعالان سیاسی و انتخاباتی، برای چندمین بار مغروق غرور شدهاند، مردم را دستکم گرفتهاند و سهمخواهی و ستاد نشینی و بزاق دهان را برای تصاحب پستهای دولتی و حکومتی در دولت دوم روحانی قورت دادن، بر بالا و بالا بردن آرای او ترجیح میدهند. گردهم آمدن در گروههای تلگرامی که همه همدیگر را تایید میکنند و برای هم گل و ماچ میفرستند، یا نهایتا صدور سخنرانیهای احساسی و تکراری و ملالانگیز در سالن و حیاط ستاد تبلیغاتی، و در جمع هوادارانی که تصمیم خود را برای رای به روحانی گرفتهاند، فقط به کار تزیین و معطر کردنِ آن بزاقِ سمی پیشگفته میآید و گرنه کیست نداند که روحانی، تحت آماج حمله و تخریب مستقیم و غیرمستقیم رسانه ملی و رسانههای سپاه و خطبای انقلابی و امثال کیهان و کارتل رسانهای قالیباف، به روشنگری در جمع مردمی نیاز دارد که زیر بار فشار اقتصادی، عزت خود را لهشده میبینند، نه موبایل هوشمند دارند و نه میدانند ایموجی گل و ماچ چیست، تحت بمباران تبلیغاتی در تلویزیون و پایگاههای تولید «بصیرت»، باورشان شده اصلا تباهی اقتصادی سالهای احمدینژادی افسانه بوده، اگر هم بوده باید فراموش شود چون مهم نیست روحانی توانست جلوی ویرانی بیشتر را بگیرد؛ مهم این است که اتوپیایِ تازه برآمده «اقتصاد مقاومتی» اجرا نشده!
... همه آنها اما «رای» دارند، بسیاریشان لابد هنوز تردید دارند؛ شاید بخواهند دل به ماورالطبیعه ببندند که صاحب اختیارِ مدفن امام هشتم حتما بهشت را تضمین میکند و قس علیهذا!
حضرات بر آن بزاقها افسار بزنند لطفا.
پ.ن: اصلاحطلبان زنجان، انتخابات سال گذشته مجلس را به این دلیل باختند که هم شورای نگهبان فقط یک نفرشان را تایید صلاحیت کرد (آن هم با تاخیر بسیار) و هم اینکه نتیجه دور اول، آنچنان مغرورشان کرد که دور دوم را جدی نگرفتند و نتیجه نهایی را با کمتر از 800 تک رای کمتر، به رقیب اصولگرا واگذار کردند (کاندیدای محترم اصلاحطلب، ایام نوروز را رفت سفر عتبات در حالی که رقبا از این محله به آن محله و از این مسجد به آن مسجد در حال ترویج خود بودند. در روز رایگیری هم مردم هوادار او، چیدن تره آش را در هوای خوب اردیبهشت به رای دادن ترجیح دادند، نرخ مشارکت سقوط کرد و اصولگرایی پُرپول و خرج شد: «نماینده»).
عبرت مال ما آدمهاست.
🔶 @mmoeeni1
احمدینژاد تنها با 642هزار رای بیشتر از کروبی راهی مرحله دوم انتخابات سال 84 شد و 17 میلیون نفر در مرحله دوم، برای «نه» به رفسنجانیِ آن روزها بود که راه ریاست 8 ساله جمهوری را برای او هموار کردند تا ته این سطر 8 ساله، از ترس تکرار او، باز طور دیگری رای بدهند! حالا که هر از چند گاهی نزاع بر سر ریاست ستاد انتخاباتی روحانی در برخی شهرها به گوش میرسد، باید باور کرد کسانی از فعالان سیاسی و انتخاباتی، برای چندمین بار مغروق غرور شدهاند، مردم را دستکم گرفتهاند و سهمخواهی و ستاد نشینی و بزاق دهان را برای تصاحب پستهای دولتی و حکومتی در دولت دوم روحانی قورت دادن، بر بالا و بالا بردن آرای او ترجیح میدهند. گردهم آمدن در گروههای تلگرامی که همه همدیگر را تایید میکنند و برای هم گل و ماچ میفرستند، یا نهایتا صدور سخنرانیهای احساسی و تکراری و ملالانگیز در سالن و حیاط ستاد تبلیغاتی، و در جمع هوادارانی که تصمیم خود را برای رای به روحانی گرفتهاند، فقط به کار تزیین و معطر کردنِ آن بزاقِ سمی پیشگفته میآید و گرنه کیست نداند که روحانی، تحت آماج حمله و تخریب مستقیم و غیرمستقیم رسانه ملی و رسانههای سپاه و خطبای انقلابی و امثال کیهان و کارتل رسانهای قالیباف، به روشنگری در جمع مردمی نیاز دارد که زیر بار فشار اقتصادی، عزت خود را لهشده میبینند، نه موبایل هوشمند دارند و نه میدانند ایموجی گل و ماچ چیست، تحت بمباران تبلیغاتی در تلویزیون و پایگاههای تولید «بصیرت»، باورشان شده اصلا تباهی اقتصادی سالهای احمدینژادی افسانه بوده، اگر هم بوده باید فراموش شود چون مهم نیست روحانی توانست جلوی ویرانی بیشتر را بگیرد؛ مهم این است که اتوپیایِ تازه برآمده «اقتصاد مقاومتی» اجرا نشده!
... همه آنها اما «رای» دارند، بسیاریشان لابد هنوز تردید دارند؛ شاید بخواهند دل به ماورالطبیعه ببندند که صاحب اختیارِ مدفن امام هشتم حتما بهشت را تضمین میکند و قس علیهذا!
حضرات بر آن بزاقها افسار بزنند لطفا.
پ.ن: اصلاحطلبان زنجان، انتخابات سال گذشته مجلس را به این دلیل باختند که هم شورای نگهبان فقط یک نفرشان را تایید صلاحیت کرد (آن هم با تاخیر بسیار) و هم اینکه نتیجه دور اول، آنچنان مغرورشان کرد که دور دوم را جدی نگرفتند و نتیجه نهایی را با کمتر از 800 تک رای کمتر، به رقیب اصولگرا واگذار کردند (کاندیدای محترم اصلاحطلب، ایام نوروز را رفت سفر عتبات در حالی که رقبا از این محله به آن محله و از این مسجد به آن مسجد در حال ترویج خود بودند. در روز رایگیری هم مردم هوادار او، چیدن تره آش را در هوای خوب اردیبهشت به رای دادن ترجیح دادند، نرخ مشارکت سقوط کرد و اصولگرایی پُرپول و خرج شد: «نماینده»).
عبرت مال ما آدمهاست.
🔶 @mmoeeni1
Forwarded from محمد جواد اکبرین
▪این ۸ تن و آن ۸ سال
سرانجام ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری تمام شد. در این میان، ۶ نامزد، عضو کابینه محمود احمدینژاد هستند. بقایی و زریبافان (دو معاونش) خلیلیان (وزیر کشاورزی) حاجی بابایی (وزیر آموزش و پرورش) زاهدی (وزیر علوم) و کلهُر (مشاور رسانهایاش). خود احمدینژاد هم که ثبتنام کرد. در کنار این ۷ نامزد، ابراهیم رئیسی هم آمد و چهرهی شاخصی که هنگام ثبتنام، همراهیاش کرد مسعود میرکاظمی بود که او هم وزیر بازرگانیِ احمدینژاد بود و هم وزیر نفت او.
خودِ ابراهیم رئیسی در تمامِ ۸ سال دولت احمدینژاد، معاون اول قوه قضائیه بود. این ۸ نامزد، همه با شعار اقتصاد و اشتغال و مبارزه با فساد آمدند؛
حالا یک سوال:
شما که هر کدام به تنهایی قرار است کشور را نجات دهید؛ چرا وقتی دستهجمعیتان در یک کابینه و یک دوره، مدیریت کشور را بر عهده داشتید نه تنها چیزی را درست نکردید بلکه تمام دستاورد دولتهای قبل را هم به باد دادید؟
ابراهیم رئیسی اگر مبارزه با فساد بلد است چرا طی ۸ سال که در بالاترین مقام قضاییِ کشور قرار داشت کلمهای درباره آنهمه اختلاس و فساد نگفت و کلید زندانش فقط برای معترضان و منتقدان و روزنامهنگاران چرخید؟
جالبتر اینکه حالا هیچکس هم مسئولیت آن دوره را بر عهده نمیگیرد! از وقتی هم برخلاف قولی که به رهبری داده نامزد شده رسانههای اصولگرا او را دروغگو میخوانند و حتی سردبیر رجانیوز (ارگان جبهه پایداری) احتمال «نقش سازمان جاسوسی انگلیس در آمدن احمدینژاد» را مطرح کرده!
تازه از قول عارفی نقل کردند که از همان اول باطن او را میشناخت... و نه انگار که او را حاصل دعای امام زمان معرفی میکردند...
راستی! شما که در کشف نامزد امامزمان اینهمه خطای بصیرت داشتید از کجا معلوم همین بلا را بر سر امامرضا هم نیاورید؟ احتیاط شرط عقل است؛ نیست؟
https://t.me/akbarein
سرانجام ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری تمام شد. در این میان، ۶ نامزد، عضو کابینه محمود احمدینژاد هستند. بقایی و زریبافان (دو معاونش) خلیلیان (وزیر کشاورزی) حاجی بابایی (وزیر آموزش و پرورش) زاهدی (وزیر علوم) و کلهُر (مشاور رسانهایاش). خود احمدینژاد هم که ثبتنام کرد. در کنار این ۷ نامزد، ابراهیم رئیسی هم آمد و چهرهی شاخصی که هنگام ثبتنام، همراهیاش کرد مسعود میرکاظمی بود که او هم وزیر بازرگانیِ احمدینژاد بود و هم وزیر نفت او.
خودِ ابراهیم رئیسی در تمامِ ۸ سال دولت احمدینژاد، معاون اول قوه قضائیه بود. این ۸ نامزد، همه با شعار اقتصاد و اشتغال و مبارزه با فساد آمدند؛
حالا یک سوال:
شما که هر کدام به تنهایی قرار است کشور را نجات دهید؛ چرا وقتی دستهجمعیتان در یک کابینه و یک دوره، مدیریت کشور را بر عهده داشتید نه تنها چیزی را درست نکردید بلکه تمام دستاورد دولتهای قبل را هم به باد دادید؟
ابراهیم رئیسی اگر مبارزه با فساد بلد است چرا طی ۸ سال که در بالاترین مقام قضاییِ کشور قرار داشت کلمهای درباره آنهمه اختلاس و فساد نگفت و کلید زندانش فقط برای معترضان و منتقدان و روزنامهنگاران چرخید؟
جالبتر اینکه حالا هیچکس هم مسئولیت آن دوره را بر عهده نمیگیرد! از وقتی هم برخلاف قولی که به رهبری داده نامزد شده رسانههای اصولگرا او را دروغگو میخوانند و حتی سردبیر رجانیوز (ارگان جبهه پایداری) احتمال «نقش سازمان جاسوسی انگلیس در آمدن احمدینژاد» را مطرح کرده!
تازه از قول عارفی نقل کردند که از همان اول باطن او را میشناخت... و نه انگار که او را حاصل دعای امام زمان معرفی میکردند...
راستی! شما که در کشف نامزد امامزمان اینهمه خطای بصیرت داشتید از کجا معلوم همین بلا را بر سر امامرضا هم نیاورید؟ احتیاط شرط عقل است؛ نیست؟
https://t.me/akbarein
Telegram
محمد جواد اکبرین
یادها و یادداشتها
🔘 مبصرهای چند ساله
حالا علاوه بر محسن رضایی، لابد محمدباقر قالیباف هم سوژه ثبتنام مکرر در انتخابات و شکست در آن میشود!
سالها پیش حمیدرضا جلاییپور در سخنانی در دانشگاه زنجان میگفت که یکی از اشکالات مهم در سپهر سیاسی ایران این است که بسیاری از سیاستمردان ایران، کار دیگری بلد نیستند تا از محل آن کسب رزق و زوری کنند و به همین دلیل، نمیخواهند صحنه را ترک کنند. بعد کسانی را مثال میزد و میپرسید که فرض کنید شغل فعلیشان را از دست بدهند، باید از کجا بیاورند بخورند؟! درس خواندهاند؟ حرفهای بلدند؟ (نقل به مضمون).
حالا البته نه محسن رضایی و نه محمدباقر قالیباف، که از قضا هر دو از سپاه راه به سیاست به روی خود گشودهاند، با از دست دادن مشاغل کنونی خود (دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام و شهرداری تهران)، بیمواجب نمیمانند اما در اصل قضیهای که جلاییپور به آن اشاره داشت، تفاوتی حاصل نیست و اصل قضیه، تحمیل خود است بر مناسبات سیاسی برای باز نگهداشتن مجرای روزی و در مورد این دو سردار: به رغم تجربه شکستهای متوالی و الزاما از موضع کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری!
چنین کسانی میوه نظارت استصوابی را میچینند که دایره صلاحیت را تا «توانسته» تنگ و تنگتر کرده تا از دل قحطالرجال، مبصرهای چندساله بیاحساس درد از موضع شکست چهارسال قبل، دوباره شناسنامه به دست و خنده بر لب فرم ثبتنام پر کنند و به مردم بفهمانند به هر حال آش کشک خالهجاناند!
اینها خیلی بد است؛ یک جور نهادینه کردن پررویی است در خلقیات مردم (و مردم بر دین ملوک خودند تا بر خُلقِ پدرانشان) به خصوص وقتی دو لکه پلاسکو و املاک نجومی، در علن، دامن و پیشانی را آلودهی بیکفایتی و فساد کرده و البته که اینها دلیل رد صلاحیت و بالاتر از آن: «شرم» نمیشود!
🔶 @mmoeeni1
http://uupload.ir/files/md1_q.jpg
حالا علاوه بر محسن رضایی، لابد محمدباقر قالیباف هم سوژه ثبتنام مکرر در انتخابات و شکست در آن میشود!
سالها پیش حمیدرضا جلاییپور در سخنانی در دانشگاه زنجان میگفت که یکی از اشکالات مهم در سپهر سیاسی ایران این است که بسیاری از سیاستمردان ایران، کار دیگری بلد نیستند تا از محل آن کسب رزق و زوری کنند و به همین دلیل، نمیخواهند صحنه را ترک کنند. بعد کسانی را مثال میزد و میپرسید که فرض کنید شغل فعلیشان را از دست بدهند، باید از کجا بیاورند بخورند؟! درس خواندهاند؟ حرفهای بلدند؟ (نقل به مضمون).
حالا البته نه محسن رضایی و نه محمدباقر قالیباف، که از قضا هر دو از سپاه راه به سیاست به روی خود گشودهاند، با از دست دادن مشاغل کنونی خود (دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام و شهرداری تهران)، بیمواجب نمیمانند اما در اصل قضیهای که جلاییپور به آن اشاره داشت، تفاوتی حاصل نیست و اصل قضیه، تحمیل خود است بر مناسبات سیاسی برای باز نگهداشتن مجرای روزی و در مورد این دو سردار: به رغم تجربه شکستهای متوالی و الزاما از موضع کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری!
چنین کسانی میوه نظارت استصوابی را میچینند که دایره صلاحیت را تا «توانسته» تنگ و تنگتر کرده تا از دل قحطالرجال، مبصرهای چندساله بیاحساس درد از موضع شکست چهارسال قبل، دوباره شناسنامه به دست و خنده بر لب فرم ثبتنام پر کنند و به مردم بفهمانند به هر حال آش کشک خالهجاناند!
اینها خیلی بد است؛ یک جور نهادینه کردن پررویی است در خلقیات مردم (و مردم بر دین ملوک خودند تا بر خُلقِ پدرانشان) به خصوص وقتی دو لکه پلاسکو و املاک نجومی، در علن، دامن و پیشانی را آلودهی بیکفایتی و فساد کرده و البته که اینها دلیل رد صلاحیت و بالاتر از آن: «شرم» نمیشود!
🔶 @mmoeeni1
http://uupload.ir/files/md1_q.jpg
📝 علیرضا نامور حقیقی توییت کرده:
واقعا با چه مبنایی خاتمیِ نجیب با گفتار وحدت ملی در"حصر خبری"، و احمدینژادِ وقیح با گفتار تفرقه ملی و با باجگیری اطلاعاتی، در "جولان خبری" قرار دارند؟
🔹 https://twitter.com/namvarha/status/853772133448724480
🔶 @mmoeeni1
واقعا با چه مبنایی خاتمیِ نجیب با گفتار وحدت ملی در"حصر خبری"، و احمدینژادِ وقیح با گفتار تفرقه ملی و با باجگیری اطلاعاتی، در "جولان خبری" قرار دارند؟
🔹 https://twitter.com/namvarha/status/853772133448724480
🔶 @mmoeeni1
⏰ «زمان مناسب»
آنطور که خبرگزاری فارس گزارش کرده، استاندار زنجان در شورای حفاظت منابع آب گفته که «اکنون زمان مناسبی برای انسداد چاههای غیرمجاز نیست؛ فصل کاشت در مزارع استان آغاز شده و انسداد چاهها میتواند به نگرانی خانواده کشاورزان منجر شود.»
با فرض اینکه مناسب نبودن این روزها برای انسداد چاههای آب غیرمجاز (چیزی حدود 7500 چاه غیرمجاز!) ربطی به موسم انتخابات ندارد، جناب استاندار آیا اعلام نمیکنند که زمان مناسب برای مقابله با غارت منابع آب زیرزمینی کی فرا میرسد به طوری که خانوادهها نگران نشوند؟! نکند هماکنون، زمان مناسب برای اعلام زمان مناسبِ مسدود کردن راه غارت محیطزیست هم نیست!
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/exbl_o.jpg
آنطور که خبرگزاری فارس گزارش کرده، استاندار زنجان در شورای حفاظت منابع آب گفته که «اکنون زمان مناسبی برای انسداد چاههای غیرمجاز نیست؛ فصل کاشت در مزارع استان آغاز شده و انسداد چاهها میتواند به نگرانی خانواده کشاورزان منجر شود.»
با فرض اینکه مناسب نبودن این روزها برای انسداد چاههای آب غیرمجاز (چیزی حدود 7500 چاه غیرمجاز!) ربطی به موسم انتخابات ندارد، جناب استاندار آیا اعلام نمیکنند که زمان مناسب برای مقابله با غارت منابع آب زیرزمینی کی فرا میرسد به طوری که خانوادهها نگران نشوند؟! نکند هماکنون، زمان مناسب برای اعلام زمان مناسبِ مسدود کردن راه غارت محیطزیست هم نیست!
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/exbl_o.jpg
💊 باز هم نسخهپیچهای قدیمی
داشتن و دانستن این اطلاعات خوب است؛ اینکه مثلا احمدینژاد مملکت را با سکه 96هزار تومانی تحویل گرفت و با سکه 1میلیون و چهارصدهزارتومانی تحویل داد و اینکه در دوره دولت روحانی، سکه فقط 12 درصد رشد قیمت داشته است.
اما این همه حرف نیست؛ حالا قرار نیست احمدینژادی باشد که عملکرد او مایه نگرانی باشد؛ مسئله این است بگردیم ببینیم آنهایی که پشت احمدینژاد به رای و نظرشان گرم بود، الان این گرما را قرار است نثار کدام کاندیدا کنند؟! این مهم است و خیلی هم مهم است. نمیشود آقایان و خانمهای نسخهپیچ بدون قبول مسئولیت رفتار کسی که به او رای دادند و برای دردهای مملکت تجویزش کردند، حالا نسخه جدید شفابخش بپیچند ... مگر اینکه باورشان شده باشد، آن چه مردم ندارند، «حافظه» است!
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/nkg_t.jpg
داشتن و دانستن این اطلاعات خوب است؛ اینکه مثلا احمدینژاد مملکت را با سکه 96هزار تومانی تحویل گرفت و با سکه 1میلیون و چهارصدهزارتومانی تحویل داد و اینکه در دوره دولت روحانی، سکه فقط 12 درصد رشد قیمت داشته است.
اما این همه حرف نیست؛ حالا قرار نیست احمدینژادی باشد که عملکرد او مایه نگرانی باشد؛ مسئله این است بگردیم ببینیم آنهایی که پشت احمدینژاد به رای و نظرشان گرم بود، الان این گرما را قرار است نثار کدام کاندیدا کنند؟! این مهم است و خیلی هم مهم است. نمیشود آقایان و خانمهای نسخهپیچ بدون قبول مسئولیت رفتار کسی که به او رای دادند و برای دردهای مملکت تجویزش کردند، حالا نسخه جدید شفابخش بپیچند ... مگر اینکه باورشان شده باشد، آن چه مردم ندارند، «حافظه» است!
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/nkg_t.jpg
🛎 مرور یک اصولگرا
لابد تا حالا متن یا لااقل خبر نامه سرگشاده احمد توکلی را به شورای نگهبان دیدهاید. او در این نامه با ذکر موارد و مصادیقی (که از کلیات برخی افکار عمومی نیز مطلع بودند) اعلام کرده که احمدینژاد مجرم است و صلاحیت مدیریت عالی کشوری ندارد و باید رد صلاحیت شود. توکلی در این نامه با یادآوری جایگاه شورای نگهبان تاکید کرده: شما در خیر و شر ناشی از سیاستها، عملکردها و موضعگیریهای داوطلبی که نامزدی وی را تأئید می کنید، شریک هستید.
به نظر میرسد که ثقل ادعاهای توکلی علیه احمدینژاد بر دو پایه استوار است: قانونشکنی از سویی (مثلا در برداشتهای غیرقانونی برای واردات بنزین و گازوئیل، بار مالی غیرقانونی مصوبات سفرهای استانی و نقض قوانین در حوزه بودجهریزی) و بیاعتنایی و نافرمانی نسبت به نظرات و دستورات صریح رهبری از سوی دیگر (مثلا در ماجرای انتصاب مشایی به عنوان معاون اول، عزل وزیر اطلاعات و الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی) و در کنار این دو، دروغگویی نزد افکار عمومی برای توجیه رفتارهای خلاف قانون خود.
درست 8 سال پیش، مسیح مهاجری (مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی) خواستار رد صلاحیت احمدینژاد شده بود؛ وقتی این گفته احمد توکلی که «تمامی آزادگان به دفاع احمدینژاد از مظلومین افتخار میکنند»، تیتر اول خبرگزاری فارس بود و درست در همان روزهایی که میرحسین و اصلاحطلبان و اصولگرایانی که «مصلحت و سلامت کشور» هنوز جز اصولشان بود و یقین داشتند بار دیگر شورای نگهبان صلاحیت او را تایید خواهد کرد، در خشت خام این روزهای رسوایی و تباهی را در صورت تداوم احمدینژاد پیشبینی کرده بودند. با این همه، «یادآوری – تکراری - بیبصیرتی راضیان به ادامه احمدینژاد» حرف این مقال نیست که این نیز از ارزش صراحت و شجاعت و بصیرت این روزهای احمد توکلی نمیکاهد.
اما واقعا مشکل امثال توکلی کجا بود و یا کجاست؟!
او 2 سال بعد از انتخابات 88، گفته بود: «در انتخابات سال 88 من به هیچ وجه از احمدینژاد دفاع نكردم و به بزرگان كشور نیز اعلام كردم كه حمایت از ایشان را بر خودم حرام میدانم. در عین حال اعلام كردم كه اضطرارا به ایشان رای میدهم ... آن روزها به مسئولان ستادهای سابقم در استانها و دوستانم كه هنوز رابطهای با هم داریم، گفتم كه آقای موسوی دارای پایگاه اجتماعیای است كه ولو نخواهد، قدرت ایجاد تحریك اجتماعی در برابر رهبری را دارد و آقای احمدینژاد دارای پایگاه اجتماعی است كه ولو بخواهد، قدرت تحریك اجتماعی در برابر رهبری را ندارد. به همین دلیل گفتم كه چون رهبری را ركن ركین كشور میدانم و هم از نظر اعتقادی و هم از نظر سیاسی اعتقاد دارم كه باید از ایشان تبعیت كنیم و ایشان با قدرت جامعه را هدایت كنند، چون مقابله با رهبری را سم مهلكی برای جامعه میدانم، اضطرارا به كسی كه حتی اگر بخواهد نمیتواند كاری كند رای میدهم و به كسی كه میتواند این تحرك را ایجاد كند ولو نخواهد رای نمیدهم گرچه مزیتی برای احمدینژاد بر موسوی قائل نیستم به همین دلیل اضطرارا به احمدینژاد رای می دهم.»
این اظهارات نشان داد (و میدهد):
اول: احمد توکلی با همه تجربیات دوره اول ریاست جمهوری احمدینژاد (که اعتراف به اثرات سوء آن در نامه دیروز وی نیز مشهود است)، علاوه بر اینکه در ارزیابی شرایط دچار نزدیکبینی مفرط بوده، به طور ضمنی این ادعای متواتر را هم تایید میکند که جبهه اصولگرایی جایگاه و توان اجتماعی قابل اعتنایی ندارد چنان که مثلا بتواند به راحتی کسی دیگر را در سال 88، جایگزین احمدینژاد در مواجهه با میرحسین کند.
دوم: «مهیا نکردن و مهیا نشدن» توان تحریک اجتماعی علیه رهبری، مبنای رای دادن بوده است ...
... و این دقیقا یعنی چه؟
آیا این، تدارک حلقه حفاظت برای رهبری در مقابل امر بهمعروف و نهیاز منکر حتی به بهای «رای حرام به امثال احمدینژاد» هم محسوب میشود؟ این القای همسایگی مقام الوهیت و رهبریت نیست؟ اینکه جناب توکلی مقابله با رهبری را سم مهلكی برای جامعه میداند بدان معناست که این سم همین که بروز اجتماعی نداشته باشد کافیست و اگر زیر جلد باشد، صدمهای در طولانیمدت مردم و کشور را تهدید نمیکند؟
اسلام خوردن گوشت مُردار را که در شرایط عادی حرام میداند ولی در شرایط خاص برای زنده ماندن، حلال. اینکه جناب توکلی رای حرام به احمدینژاد را در سال 88 حلال دانسته، نشان از کدام اضطرار داشت؟
و سوال مهم: حد خسارت دیرفهمی اصولگرایان کجاست؟ گیریم سابق بر این سمشناس و حلال و حرامدان قابلی بودهاند، ولی وقتی الان پایگاه اجتماعی ندارند، چرا همچنان برای مدیریت کشور، خالی از احساس تکلیف نمیشوند؟
📷 عکس: از روی جلد شماره امروز روزنامه شرق
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/2u1n_t.jpg
لابد تا حالا متن یا لااقل خبر نامه سرگشاده احمد توکلی را به شورای نگهبان دیدهاید. او در این نامه با ذکر موارد و مصادیقی (که از کلیات برخی افکار عمومی نیز مطلع بودند) اعلام کرده که احمدینژاد مجرم است و صلاحیت مدیریت عالی کشوری ندارد و باید رد صلاحیت شود. توکلی در این نامه با یادآوری جایگاه شورای نگهبان تاکید کرده: شما در خیر و شر ناشی از سیاستها، عملکردها و موضعگیریهای داوطلبی که نامزدی وی را تأئید می کنید، شریک هستید.
به نظر میرسد که ثقل ادعاهای توکلی علیه احمدینژاد بر دو پایه استوار است: قانونشکنی از سویی (مثلا در برداشتهای غیرقانونی برای واردات بنزین و گازوئیل، بار مالی غیرقانونی مصوبات سفرهای استانی و نقض قوانین در حوزه بودجهریزی) و بیاعتنایی و نافرمانی نسبت به نظرات و دستورات صریح رهبری از سوی دیگر (مثلا در ماجرای انتصاب مشایی به عنوان معاون اول، عزل وزیر اطلاعات و الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی) و در کنار این دو، دروغگویی نزد افکار عمومی برای توجیه رفتارهای خلاف قانون خود.
درست 8 سال پیش، مسیح مهاجری (مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی) خواستار رد صلاحیت احمدینژاد شده بود؛ وقتی این گفته احمد توکلی که «تمامی آزادگان به دفاع احمدینژاد از مظلومین افتخار میکنند»، تیتر اول خبرگزاری فارس بود و درست در همان روزهایی که میرحسین و اصلاحطلبان و اصولگرایانی که «مصلحت و سلامت کشور» هنوز جز اصولشان بود و یقین داشتند بار دیگر شورای نگهبان صلاحیت او را تایید خواهد کرد، در خشت خام این روزهای رسوایی و تباهی را در صورت تداوم احمدینژاد پیشبینی کرده بودند. با این همه، «یادآوری – تکراری - بیبصیرتی راضیان به ادامه احمدینژاد» حرف این مقال نیست که این نیز از ارزش صراحت و شجاعت و بصیرت این روزهای احمد توکلی نمیکاهد.
اما واقعا مشکل امثال توکلی کجا بود و یا کجاست؟!
او 2 سال بعد از انتخابات 88، گفته بود: «در انتخابات سال 88 من به هیچ وجه از احمدینژاد دفاع نكردم و به بزرگان كشور نیز اعلام كردم كه حمایت از ایشان را بر خودم حرام میدانم. در عین حال اعلام كردم كه اضطرارا به ایشان رای میدهم ... آن روزها به مسئولان ستادهای سابقم در استانها و دوستانم كه هنوز رابطهای با هم داریم، گفتم كه آقای موسوی دارای پایگاه اجتماعیای است كه ولو نخواهد، قدرت ایجاد تحریك اجتماعی در برابر رهبری را دارد و آقای احمدینژاد دارای پایگاه اجتماعی است كه ولو بخواهد، قدرت تحریك اجتماعی در برابر رهبری را ندارد. به همین دلیل گفتم كه چون رهبری را ركن ركین كشور میدانم و هم از نظر اعتقادی و هم از نظر سیاسی اعتقاد دارم كه باید از ایشان تبعیت كنیم و ایشان با قدرت جامعه را هدایت كنند، چون مقابله با رهبری را سم مهلكی برای جامعه میدانم، اضطرارا به كسی كه حتی اگر بخواهد نمیتواند كاری كند رای میدهم و به كسی كه میتواند این تحرك را ایجاد كند ولو نخواهد رای نمیدهم گرچه مزیتی برای احمدینژاد بر موسوی قائل نیستم به همین دلیل اضطرارا به احمدینژاد رای می دهم.»
این اظهارات نشان داد (و میدهد):
اول: احمد توکلی با همه تجربیات دوره اول ریاست جمهوری احمدینژاد (که اعتراف به اثرات سوء آن در نامه دیروز وی نیز مشهود است)، علاوه بر اینکه در ارزیابی شرایط دچار نزدیکبینی مفرط بوده، به طور ضمنی این ادعای متواتر را هم تایید میکند که جبهه اصولگرایی جایگاه و توان اجتماعی قابل اعتنایی ندارد چنان که مثلا بتواند به راحتی کسی دیگر را در سال 88، جایگزین احمدینژاد در مواجهه با میرحسین کند.
دوم: «مهیا نکردن و مهیا نشدن» توان تحریک اجتماعی علیه رهبری، مبنای رای دادن بوده است ...
... و این دقیقا یعنی چه؟
آیا این، تدارک حلقه حفاظت برای رهبری در مقابل امر بهمعروف و نهیاز منکر حتی به بهای «رای حرام به امثال احمدینژاد» هم محسوب میشود؟ این القای همسایگی مقام الوهیت و رهبریت نیست؟ اینکه جناب توکلی مقابله با رهبری را سم مهلكی برای جامعه میداند بدان معناست که این سم همین که بروز اجتماعی نداشته باشد کافیست و اگر زیر جلد باشد، صدمهای در طولانیمدت مردم و کشور را تهدید نمیکند؟
اسلام خوردن گوشت مُردار را که در شرایط عادی حرام میداند ولی در شرایط خاص برای زنده ماندن، حلال. اینکه جناب توکلی رای حرام به احمدینژاد را در سال 88 حلال دانسته، نشان از کدام اضطرار داشت؟
و سوال مهم: حد خسارت دیرفهمی اصولگرایان کجاست؟ گیریم سابق بر این سمشناس و حلال و حرامدان قابلی بودهاند، ولی وقتی الان پایگاه اجتماعی ندارند، چرا همچنان برای مدیریت کشور، خالی از احساس تکلیف نمیشوند؟
📷 عکس: از روی جلد شماره امروز روزنامه شرق
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/2u1n_t.jpg
🎯 اکثریت مسلمان ِ بیخود
آیتالله جنتی به یک چیزهایی استناد کرده و حکم داده که تایید صلاحیت کاندیداهای غیرمسلمان در انتخابات شوراهای شهر و روستا در شهرهایی با اکثریت مسلمان، خلاف موازین شرع است.
بیآنکه بخواهیم در جزییات فقهی این حکم وارد شویم (که سواد، و قبل از آن، جرئتاش هم نیست)، از این حکم متوجه میشویم در یک شهر یا روستایی با اکثریت مسلمان، اکثریت رایدهندگان (که باز احتمالا مسلمان خواهند بود) فکر و کار بیخود میکنند که تشخیص میدهند «نامسلمانی» میتواند مدیر و مدبر خوبی برای اداره شهر و روستا باشد؛ مهم این است که پدر و پدران کسی که کاندیدا شده، به دین آبا و اجدادیاش، وارث «مسلمانی» بوده باشند؛ «کاربلدی» میرود در اولویتهای بعدی که انشاالله تامین میشود. اکثریت هم بنشیند سرجای خودش.
خلاصه: اکثریت مسلمان روی هم رفته، قوه تشخیص مطمئنی ندارند لذا حتما باید به یک مسلمان رای بدهند!
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/340p_j.jpg
آیتالله جنتی به یک چیزهایی استناد کرده و حکم داده که تایید صلاحیت کاندیداهای غیرمسلمان در انتخابات شوراهای شهر و روستا در شهرهایی با اکثریت مسلمان، خلاف موازین شرع است.
بیآنکه بخواهیم در جزییات فقهی این حکم وارد شویم (که سواد، و قبل از آن، جرئتاش هم نیست)، از این حکم متوجه میشویم در یک شهر یا روستایی با اکثریت مسلمان، اکثریت رایدهندگان (که باز احتمالا مسلمان خواهند بود) فکر و کار بیخود میکنند که تشخیص میدهند «نامسلمانی» میتواند مدیر و مدبر خوبی برای اداره شهر و روستا باشد؛ مهم این است که پدر و پدران کسی که کاندیدا شده، به دین آبا و اجدادیاش، وارث «مسلمانی» بوده باشند؛ «کاربلدی» میرود در اولویتهای بعدی که انشاالله تامین میشود. اکثریت هم بنشیند سرجای خودش.
خلاصه: اکثریت مسلمان روی هم رفته، قوه تشخیص مطمئنی ندارند لذا حتما باید به یک مسلمان رای بدهند!
🔶 @mmoeeni1
📷 http://uupload.ir/files/340p_j.jpg
Forwarded from راهبرد
💥 خبر فوری: "راه تعامل با جهان را باید تا آخر برویم"
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "ما با رای مردم و حمایت مقام معظم رهبری تعامل با جهان را در موضوع هسته ای آغاز کردیم و بحمدالله به نتیجه رسیدیم؛ اما این، پایان راه تعامل با جهان نیست. این راه را باید تا پایان برویم".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "مگر مشکلات ما با جهان خارج، فقط بر سر هسته ای بود؟".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "در دیدار اعضای مجلس خبرگان با رهبری، ایشان هم تایید کردند که فقط برای توسعه صنعت نفت و گاز به 200 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز داریم. خب، این منابع را که در داخل نداریم. باید با دنیا تعامل کنیم تا سرمایه خارجی جلب کنیم".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "با مذاكره و تعامل با جهان سایه جنگ و تحریم را از سر کشور دور کردیم".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "می گویند چرا تحریم های سختی که ظرف پنج شش سال ایجاد شده بود، شش ماهه برداشته نشده است؟"
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "مگر جنگ که 30 سال از آن می گذرد، هنوز توانسته ایم آثارش را پاک کنیم؟ هنوز مین های دوران جنگ در خوزستان هست. مگر توانسته ایم حقوق و خسارات خود را بعد از سی سال بگیریم؟".
@javadrooh
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "ما با رای مردم و حمایت مقام معظم رهبری تعامل با جهان را در موضوع هسته ای آغاز کردیم و بحمدالله به نتیجه رسیدیم؛ اما این، پایان راه تعامل با جهان نیست. این راه را باید تا پایان برویم".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "مگر مشکلات ما با جهان خارج، فقط بر سر هسته ای بود؟".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "در دیدار اعضای مجلس خبرگان با رهبری، ایشان هم تایید کردند که فقط برای توسعه صنعت نفت و گاز به 200 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز داریم. خب، این منابع را که در داخل نداریم. باید با دنیا تعامل کنیم تا سرمایه خارجی جلب کنیم".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "با مذاكره و تعامل با جهان سایه جنگ و تحریم را از سر کشور دور کردیم".
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "می گویند چرا تحریم های سختی که ظرف پنج شش سال ایجاد شده بود، شش ماهه برداشته نشده است؟"
👈 روحانی هم اكنون در شیراز: "مگر جنگ که 30 سال از آن می گذرد، هنوز توانسته ایم آثارش را پاک کنیم؟ هنوز مین های دوران جنگ در خوزستان هست. مگر توانسته ایم حقوق و خسارات خود را بعد از سی سال بگیریم؟".
@javadrooh
✅ مبنا چه بود؟ - قسمت اول
http://uupload.ir/files/vu6l_z.jpg
توییت کرده بودم: «احمدینژاد ردصلاحیت شد اما نه بهدلیل چیزی که ما بهش میگیم فساد و بیکفایتی. او برای حرفنشنوی رد شده و این خیلی مهمه: فاسد باش ولی گوش کن» (لینک: https://goo.gl/0dvXdf )
کسانی پرسیدهاند از کجا چنین حرفی میزنی؟ به طور واضحی دست همچو منی به رازخانه شورای نگهبان نمیرسد؛ مثل اکثریت قریب به اتفاق مردم کشور که هیچگاه نمیدانند این 12 نفر بر چه مبناهای روشن و معیّنی، تشخیص میدهند که ما حق داریم به چه کسی رای بدهیم و به چه کسی رای ندهیم! با این همه هنوز قرائنی در دسترس هست که بشود بر پایه آنها نقشه راه را، با تقریبهایی کم و بیش، ترسیم کرد.
زیر همان توییت، به این سخنرانی چند روز قبل صفارهرندی (مشاور فرمانده کل سپاه و وزیر ارشاد انقلابی خود احمدینژاد) در قم اشاره کردم که گفته بود اگر احمدینژاد خود را در معرض شوراینگهبان قرار ندهد، فرصت بازگشت برای او وجود دارد و گرنه کار تمام است. این معنی روشنی داشت؛ نباید توصیه رهبری برای عدم حضور احمدینژاد در انتخابات دور زده میشد؛ حالا دلیل مورد اشاره رهبری، دوری از قطبیسازی فضا بود یا هر چیز دیگری. این یک فقره احصا که بشود، هنوز راه بازگشت باز است!
احمدینژاد تا همین اواخر چندین و چند بار مانورهایی داد و حرفهایی زد که معلوم میکرد کاملا متوجه منظور رهبری شده ولی ناگهان زد زیر همه چیز. اگر فساد و تخلفات و بیکفایتیهای او مبنای داوری شورای نگهبان برای احزار صلاحیت بود، باید پیشتر تکلیف آن همه اتهام علیه دولت احمدینژاد و شخص او در دادگاهی معلوم میشد که نشد. نامه احمد توکلی به شورای نگهبان هم نشان میداد بسیاری از اتهامات علیه او اساسا ربطی به سالهای 92 تا 96 نداشته ولی مگر میشود آن تجلیل شکوهمند صدا و سیما از او را، تنها یک ماه مانده به شروع رسمی کار دولت روحانی (در میانه تیرماه 92) از یاد برد. رییس وقت صداوسیما (ضرغامی) که پس از پایان ماموریتاش در رسانه ملی و در قالب فعالیت در شبکههای اجتماعی از طعن و تمسخر روحانی و دولت روحانی بارها لذت برده، در آن جلسه تجلیل از خدمات «ذخیره ارزشمند نظام» (به تعبیر خودش) لیستی بلندبالا در ستایش از او بر زبان راند که بیسابقه بود. فردای همان روز، تجلیل صدا و سیما و رییس منصوب از سوی رهبریاش از احمدینژاد، تبدیل به تیتر یک کیهان هم شد؛ شاید با آن همه تخلف و نافرمانی هنوز امید داشتند او را درون خانواده نگه دارند و به پیوست، یک زبانی هم برای دولت تازه از راه رسیدهی «نااصولگرا» دراز کنند!
◀️ ادامه در: https://t.me/mmoeeni1/1321
🔶 @mmoeeni1
http://uupload.ir/files/vu6l_z.jpg
توییت کرده بودم: «احمدینژاد ردصلاحیت شد اما نه بهدلیل چیزی که ما بهش میگیم فساد و بیکفایتی. او برای حرفنشنوی رد شده و این خیلی مهمه: فاسد باش ولی گوش کن» (لینک: https://goo.gl/0dvXdf )
کسانی پرسیدهاند از کجا چنین حرفی میزنی؟ به طور واضحی دست همچو منی به رازخانه شورای نگهبان نمیرسد؛ مثل اکثریت قریب به اتفاق مردم کشور که هیچگاه نمیدانند این 12 نفر بر چه مبناهای روشن و معیّنی، تشخیص میدهند که ما حق داریم به چه کسی رای بدهیم و به چه کسی رای ندهیم! با این همه هنوز قرائنی در دسترس هست که بشود بر پایه آنها نقشه راه را، با تقریبهایی کم و بیش، ترسیم کرد.
زیر همان توییت، به این سخنرانی چند روز قبل صفارهرندی (مشاور فرمانده کل سپاه و وزیر ارشاد انقلابی خود احمدینژاد) در قم اشاره کردم که گفته بود اگر احمدینژاد خود را در معرض شوراینگهبان قرار ندهد، فرصت بازگشت برای او وجود دارد و گرنه کار تمام است. این معنی روشنی داشت؛ نباید توصیه رهبری برای عدم حضور احمدینژاد در انتخابات دور زده میشد؛ حالا دلیل مورد اشاره رهبری، دوری از قطبیسازی فضا بود یا هر چیز دیگری. این یک فقره احصا که بشود، هنوز راه بازگشت باز است!
احمدینژاد تا همین اواخر چندین و چند بار مانورهایی داد و حرفهایی زد که معلوم میکرد کاملا متوجه منظور رهبری شده ولی ناگهان زد زیر همه چیز. اگر فساد و تخلفات و بیکفایتیهای او مبنای داوری شورای نگهبان برای احزار صلاحیت بود، باید پیشتر تکلیف آن همه اتهام علیه دولت احمدینژاد و شخص او در دادگاهی معلوم میشد که نشد. نامه احمد توکلی به شورای نگهبان هم نشان میداد بسیاری از اتهامات علیه او اساسا ربطی به سالهای 92 تا 96 نداشته ولی مگر میشود آن تجلیل شکوهمند صدا و سیما از او را، تنها یک ماه مانده به شروع رسمی کار دولت روحانی (در میانه تیرماه 92) از یاد برد. رییس وقت صداوسیما (ضرغامی) که پس از پایان ماموریتاش در رسانه ملی و در قالب فعالیت در شبکههای اجتماعی از طعن و تمسخر روحانی و دولت روحانی بارها لذت برده، در آن جلسه تجلیل از خدمات «ذخیره ارزشمند نظام» (به تعبیر خودش) لیستی بلندبالا در ستایش از او بر زبان راند که بیسابقه بود. فردای همان روز، تجلیل صدا و سیما و رییس منصوب از سوی رهبریاش از احمدینژاد، تبدیل به تیتر یک کیهان هم شد؛ شاید با آن همه تخلف و نافرمانی هنوز امید داشتند او را درون خانواده نگه دارند و به پیوست، یک زبانی هم برای دولت تازه از راه رسیدهی «نااصولگرا» دراز کنند!
◀️ ادامه در: https://t.me/mmoeeni1/1321
🔶 @mmoeeni1
✅ مبنا چه بود؟ - قسمت دوم
◀️ ادامه از: https://t.me/mmoeeni1/1320
باز عقبتر هم که برگردیم، به یاد میآوریم ماه عسل وقتی تمام شد (و تهاجم به احمدینژاد وقتی پرحجم شد) که احمدینژاد در تقابل با رهبری سر عزل و ابقای وزیر اطلاعات وقت، 11 روز خود را خانهنشین کرد و این اوایل سال 90 بود که بسیاری از آن سیاههی کژیهایی که احمد توکلی علیه احمدینژاد تهیه کرده و چند روز قبل برای شورای نگهبان فرستاد، رخ داده بودند. با این همه، رسانه ملی دو سال بعد جواز گرفت تا از «ذخیره ارزشمند نظام» آن طور تجلیل کند.
در همین فقره حمایت از کاندیداتوری بقایی بود که برخی اصولگرایان آرام آرام صدایشان بلندتر شد که این خلاف توصیه رهبری است و خود احمدینژاد (به استناد یک سخنرانی قبلیاش) خوب میدانست چنین است. و تا ثبتنام نکرد نه کوچکزاده از او اعلام برائت کرد، نه الیاس نادران، خبر از تمام شدن احمدینژاد داد و نه کیهان و فارس و تنسیم او را بایکوت کردند. این برائتها و ختم گرفتنها و بایکوتها هیچگاه سرِ برآورد غلط از قدرت تحریمها و ثلث شدن ارزش پول ملی و بار آوردن بابک زنجانی و تخلفات وسیع مورد تایید دیوان محاسبات و دهها حفره کوچک و بزرگ اینچنینی صورت نگرفت و ماند و ماند تا سر بیاعتنایی به توصیه رهبری؛ آنهم توصیهای بیسابقه از پشت بلندگو. حرف همان است که آمد؛ اگر تخلف و فساد مبنا بود، باید محل ارجاع محکمهای میبود که هیچگاه نبود.
احمدینژاد انگار ناگهان تصمیم تازهای گرفته بود که نشان میداد برای درنوردیدن مرزهایی آمده که همه به بیت رهبری ختم میشد. مشایی هم به خاتمی نامه نوشت و اصولگرایی و اصولگرایان را پس از شستشویی محترمانه، جلوی آفتاب پهن کرد (در اهمیت اصولگرایی همین بس که سپاه به رغم اعلان رسمی و عمومی عدم دخالت در انتخابات، از طریق سرانگشتان رسانهای و بصیرتافشان خود عموما مصادیق اصلح را طوری اعلام میکند که «غریباً» و «همیشه» بر کاندیداهای اصولگرا منطبق میشود و این مهم است. حتی دبیر شورای نگهبان آن قدر از ژست بیطرفی گرفتن بدش میآید که جلوی دوربینها، رایاش را از روی لیست اصولگرایان رونویسی میکند!)
این قرائن کنار هم نشان میدهد اصرار احمدینژاد به خروج از دایره اصولگرایی و تاویل توصیه رهبری و ثبتنام بر خلاف آنچه بر بلندگو آمد، بر آنچه ویرانسازی منابع معنوی و مادی کشور نام گرفته (و البته بیاثبات در دادگاهی) ترجیح داشته برای بیصلاحیت شدناش.
📌 پ.ن: علاقمندان برای مطالعه بیشتر، به نتیجه تحقیق و تفحص مجلس پنجم از بنیاد مستضفعان و تاثیر آن بر طول مدت مدیریت رفیقدوست بر این بنیاد مراجعه کنند.
🔶 @mmoeeni1
◀️ ادامه از: https://t.me/mmoeeni1/1320
باز عقبتر هم که برگردیم، به یاد میآوریم ماه عسل وقتی تمام شد (و تهاجم به احمدینژاد وقتی پرحجم شد) که احمدینژاد در تقابل با رهبری سر عزل و ابقای وزیر اطلاعات وقت، 11 روز خود را خانهنشین کرد و این اوایل سال 90 بود که بسیاری از آن سیاههی کژیهایی که احمد توکلی علیه احمدینژاد تهیه کرده و چند روز قبل برای شورای نگهبان فرستاد، رخ داده بودند. با این همه، رسانه ملی دو سال بعد جواز گرفت تا از «ذخیره ارزشمند نظام» آن طور تجلیل کند.
در همین فقره حمایت از کاندیداتوری بقایی بود که برخی اصولگرایان آرام آرام صدایشان بلندتر شد که این خلاف توصیه رهبری است و خود احمدینژاد (به استناد یک سخنرانی قبلیاش) خوب میدانست چنین است. و تا ثبتنام نکرد نه کوچکزاده از او اعلام برائت کرد، نه الیاس نادران، خبر از تمام شدن احمدینژاد داد و نه کیهان و فارس و تنسیم او را بایکوت کردند. این برائتها و ختم گرفتنها و بایکوتها هیچگاه سرِ برآورد غلط از قدرت تحریمها و ثلث شدن ارزش پول ملی و بار آوردن بابک زنجانی و تخلفات وسیع مورد تایید دیوان محاسبات و دهها حفره کوچک و بزرگ اینچنینی صورت نگرفت و ماند و ماند تا سر بیاعتنایی به توصیه رهبری؛ آنهم توصیهای بیسابقه از پشت بلندگو. حرف همان است که آمد؛ اگر تخلف و فساد مبنا بود، باید محل ارجاع محکمهای میبود که هیچگاه نبود.
احمدینژاد انگار ناگهان تصمیم تازهای گرفته بود که نشان میداد برای درنوردیدن مرزهایی آمده که همه به بیت رهبری ختم میشد. مشایی هم به خاتمی نامه نوشت و اصولگرایی و اصولگرایان را پس از شستشویی محترمانه، جلوی آفتاب پهن کرد (در اهمیت اصولگرایی همین بس که سپاه به رغم اعلان رسمی و عمومی عدم دخالت در انتخابات، از طریق سرانگشتان رسانهای و بصیرتافشان خود عموما مصادیق اصلح را طوری اعلام میکند که «غریباً» و «همیشه» بر کاندیداهای اصولگرا منطبق میشود و این مهم است. حتی دبیر شورای نگهبان آن قدر از ژست بیطرفی گرفتن بدش میآید که جلوی دوربینها، رایاش را از روی لیست اصولگرایان رونویسی میکند!)
این قرائن کنار هم نشان میدهد اصرار احمدینژاد به خروج از دایره اصولگرایی و تاویل توصیه رهبری و ثبتنام بر خلاف آنچه بر بلندگو آمد، بر آنچه ویرانسازی منابع معنوی و مادی کشور نام گرفته (و البته بیاثبات در دادگاهی) ترجیح داشته برای بیصلاحیت شدناش.
📌 پ.ن: علاقمندان برای مطالعه بیشتر، به نتیجه تحقیق و تفحص مجلس پنجم از بنیاد مستضفعان و تاثیر آن بر طول مدت مدیریت رفیقدوست بر این بنیاد مراجعه کنند.
🔶 @mmoeeni1
🔹 به سوی بصیرت اجتماعی
🔷 زیر پوست ردصلاحیت احمدینژاد
📝 عباس عبدی
رد صلاحیت احمدینژاد آن هم بدون حتی یك رای مثبت در شورای نگهبان پرسشهایی را طرح میكند كه پاسخ به آنها ضروری است. تفاوت او با دیگران در این است كه پیش از این، دو بار تایید صلاحیت شده بود، بنابراین از نظر شورای نگهبان فرض بر داشتن صلاحیت وی است، مگر آنكه در سالهای اخیر اتفاق یا اتفاقاتی رخ داده باشد كه این صلاحیت زایل شده باشد. (...)
به نظر میرسد كه آغاز این حركت از همان سال ١٣٨٨ و در جریان انتخاب مشایی به عنوان معاون اول بود. پروژهای كه قصدش نامزد كردن وی برای دور بعد انتخابات در سال ١٣٩٢ بود؛ اقدامی كه با مخالفت رهبری نظام و اصرار احمدینژاد مواجه شد. ولی اوج این مسئله در سال ١٣٩٠ بود كه به دنبال دستور او برای تغییر وزیر اطلاعات رخ داد و منجر به خانهنشینی مشهور ١١ روزه او شد. در ادامه نیز شكافهای عمیقی میان طرفین به وجود آمد به ویژه حساسیت قم نسبت به احمدینژاد بیش از همیشه شد. در كنار این اتفاقات سیاسی؛ اقدامات خلاف قانون از دولت احمدینژاد وجود دارد كه باز كردن پرونده آنها یكی از ضروریات است. پرسش مهم این است كه احمدینژاد چه كاری كرده كه صلاحیت قبلی او كنار گذاشته میشود؟
پاسخ به این پرسش باید شفاف و روشن و قاطع باشد. نمیتوان از آن به صورت استخوان لای زخم عبور كرد! با بیان یك رای شورای نگهبان این مسئله حل نخواهد شد. از روی یك نظر نمیتوان فهمید كه چرا او رد صلاحیت شده است یا به تعبیر دقیقتر صلاحیت قبلی از او سلب شده است؟ تنها در یك صورت نظر شورای نگهبان را میتوان درك كرد كه معتقد شوند احراز صلاحیت وی در دو نوبت پیش اشتباه بوده است ولی ردصلاحیت وی باید به استناد یكی از دو شیوه سیاسی یا قضایی صورت گیرد كه در هر مورد مرجع این كار به ترتیب مجلس و دستگاه قضایی است.
به عبارت دیگر اگر احمدینژاد به لحاظ سیاسی فاقد صلاحیت شده بود، مجلس وظیفه داشت كه طرح عدم كفایت سیاسی او را به صورت شفاف طرح كند و احمدینژاد هم در مجلس حضور پیدا كند و طرفین مسائل خود را طرح و او نیز دفاع كند و در نهایت اگر رای به عدم كفایت سیاسی وی داده میشد، همانجا از ریاستجمهوری عزل میشد. مثل اتفاقی كه در مورد بنیصدر رخ داد.
و اگر احمدینژاد تخلفات قانونی داشته است كه ظاهرا در این زمینه پرونده سنگینی در همه موارد از بیتوجهی به قوانین گرفته تا پرداخت غیرقانونی یارانهها تا مسكن مهر و... یا توزیع رانتها و... باید در اسرع وقت به این اتهامات او در دادگاه صالح رسیدگی و او نیز حق دفاع میداشت و در نهایت حكم او صادر میشد و اگر محكومیت پیدا میكرد، طبعا مطابق آن حكم با او رفتار میشد.
هیچكدام از این دو اقدام و وظیفه قانونی انجام نشده است در نتیجه هیچكس متوجه اصل ماجرا نمیشود و هر كس برحسب ظن و گمان خود برداشتی را خواهد داشت. بنده شخصا معتقدم اگر رسیدگی قضایی میشد، او بارها محكوم میشد ولی این فقط اعتقاد یك فرد است و هیچ ارزش حقوقی ندارد.
در حالی كه گزارشهای مستدل دیوان محاسبات، سازمان بازرسی كل كشور و مجلس و... علیه اقدامات خلاف قانون او وجود دارد كه حداقل در حد اتهام به او وارد است و باید دادگستری به آنها رسیدگی میكرد. ولی الان هر كسی تحلیل خاصی در این باره خواهد داشت و مسئله احمدینژاد به صورت استخوان لای زخم باقی خواهد ماند.
این نحوه رفتار هیچ كمكی به بصیرت اجتماعی نمیكند. منظور از بصیرت اجتماعی این است كه واقعیات اجتماعی به سویی بروند كه مثل اشیا به یك شكل دیده شوند. همان طور كه همه ما وقتی یك قطار را میبینیم درك به نسبت مشابهی از آن چیز پیدا میكنیم، در مورد پدیدههای اجتماعی نیز باید به این سمت برویم. (...)
درباره رد صلاحیت احمدینژاد هر كسی گمانهزنی خواهد كرد. هیچ چیز شفاف و روشنی در این باره عرضه نشده است. وظیفه اصلی این شفافیت در درجه اول به عهده مجلس سابق و سپس دستگاه قضایی و در مرحله بعد رسانه ملی است كه در این مورد رسالت اطلاعرسانی خود را درست انجام نداده است. یك زمان خبرنگارش جلوی احمدینژاد مینشست و سوالهایی را كه او تعیین كرده بود از خودش میپرسید! یك زمان دیگر حتی حاضر نیست خبر نامزدیاش را منتشر كند! با این وضعیت هیچ گامی به سوی بصیرت اجتماعی برداشته نخواهد شد.
🔶 @mmoeeni1
🔷 زیر پوست ردصلاحیت احمدینژاد
📝 عباس عبدی
رد صلاحیت احمدینژاد آن هم بدون حتی یك رای مثبت در شورای نگهبان پرسشهایی را طرح میكند كه پاسخ به آنها ضروری است. تفاوت او با دیگران در این است كه پیش از این، دو بار تایید صلاحیت شده بود، بنابراین از نظر شورای نگهبان فرض بر داشتن صلاحیت وی است، مگر آنكه در سالهای اخیر اتفاق یا اتفاقاتی رخ داده باشد كه این صلاحیت زایل شده باشد. (...)
به نظر میرسد كه آغاز این حركت از همان سال ١٣٨٨ و در جریان انتخاب مشایی به عنوان معاون اول بود. پروژهای كه قصدش نامزد كردن وی برای دور بعد انتخابات در سال ١٣٩٢ بود؛ اقدامی كه با مخالفت رهبری نظام و اصرار احمدینژاد مواجه شد. ولی اوج این مسئله در سال ١٣٩٠ بود كه به دنبال دستور او برای تغییر وزیر اطلاعات رخ داد و منجر به خانهنشینی مشهور ١١ روزه او شد. در ادامه نیز شكافهای عمیقی میان طرفین به وجود آمد به ویژه حساسیت قم نسبت به احمدینژاد بیش از همیشه شد. در كنار این اتفاقات سیاسی؛ اقدامات خلاف قانون از دولت احمدینژاد وجود دارد كه باز كردن پرونده آنها یكی از ضروریات است. پرسش مهم این است كه احمدینژاد چه كاری كرده كه صلاحیت قبلی او كنار گذاشته میشود؟
پاسخ به این پرسش باید شفاف و روشن و قاطع باشد. نمیتوان از آن به صورت استخوان لای زخم عبور كرد! با بیان یك رای شورای نگهبان این مسئله حل نخواهد شد. از روی یك نظر نمیتوان فهمید كه چرا او رد صلاحیت شده است یا به تعبیر دقیقتر صلاحیت قبلی از او سلب شده است؟ تنها در یك صورت نظر شورای نگهبان را میتوان درك كرد كه معتقد شوند احراز صلاحیت وی در دو نوبت پیش اشتباه بوده است ولی ردصلاحیت وی باید به استناد یكی از دو شیوه سیاسی یا قضایی صورت گیرد كه در هر مورد مرجع این كار به ترتیب مجلس و دستگاه قضایی است.
به عبارت دیگر اگر احمدینژاد به لحاظ سیاسی فاقد صلاحیت شده بود، مجلس وظیفه داشت كه طرح عدم كفایت سیاسی او را به صورت شفاف طرح كند و احمدینژاد هم در مجلس حضور پیدا كند و طرفین مسائل خود را طرح و او نیز دفاع كند و در نهایت اگر رای به عدم كفایت سیاسی وی داده میشد، همانجا از ریاستجمهوری عزل میشد. مثل اتفاقی كه در مورد بنیصدر رخ داد.
و اگر احمدینژاد تخلفات قانونی داشته است كه ظاهرا در این زمینه پرونده سنگینی در همه موارد از بیتوجهی به قوانین گرفته تا پرداخت غیرقانونی یارانهها تا مسكن مهر و... یا توزیع رانتها و... باید در اسرع وقت به این اتهامات او در دادگاه صالح رسیدگی و او نیز حق دفاع میداشت و در نهایت حكم او صادر میشد و اگر محكومیت پیدا میكرد، طبعا مطابق آن حكم با او رفتار میشد.
هیچكدام از این دو اقدام و وظیفه قانونی انجام نشده است در نتیجه هیچكس متوجه اصل ماجرا نمیشود و هر كس برحسب ظن و گمان خود برداشتی را خواهد داشت. بنده شخصا معتقدم اگر رسیدگی قضایی میشد، او بارها محكوم میشد ولی این فقط اعتقاد یك فرد است و هیچ ارزش حقوقی ندارد.
در حالی كه گزارشهای مستدل دیوان محاسبات، سازمان بازرسی كل كشور و مجلس و... علیه اقدامات خلاف قانون او وجود دارد كه حداقل در حد اتهام به او وارد است و باید دادگستری به آنها رسیدگی میكرد. ولی الان هر كسی تحلیل خاصی در این باره خواهد داشت و مسئله احمدینژاد به صورت استخوان لای زخم باقی خواهد ماند.
این نحوه رفتار هیچ كمكی به بصیرت اجتماعی نمیكند. منظور از بصیرت اجتماعی این است كه واقعیات اجتماعی به سویی بروند كه مثل اشیا به یك شكل دیده شوند. همان طور كه همه ما وقتی یك قطار را میبینیم درك به نسبت مشابهی از آن چیز پیدا میكنیم، در مورد پدیدههای اجتماعی نیز باید به این سمت برویم. (...)
درباره رد صلاحیت احمدینژاد هر كسی گمانهزنی خواهد كرد. هیچ چیز شفاف و روشنی در این باره عرضه نشده است. وظیفه اصلی این شفافیت در درجه اول به عهده مجلس سابق و سپس دستگاه قضایی و در مرحله بعد رسانه ملی است كه در این مورد رسالت اطلاعرسانی خود را درست انجام نداده است. یك زمان خبرنگارش جلوی احمدینژاد مینشست و سوالهایی را كه او تعیین كرده بود از خودش میپرسید! یك زمان دیگر حتی حاضر نیست خبر نامزدیاش را منتشر كند! با این وضعیت هیچ گامی به سوی بصیرت اجتماعی برداشته نخواهد شد.
🔶 @mmoeeni1
Forwarded from توییتر فارسی - دیتاماینر
"شبنم فرشادجو" بازیگر تئاتر و سینما این عکس از میرحسین موسوی را بدون هیچ توضیحی در اکانت اینستاگرامش گذاشت
t.co/odyjnnOcBB
روزنامه جهانصنعت
@Twitter_Farsi
t.co/odyjnnOcBB
روزنامه جهانصنعت
@Twitter_Farsi
http://uupload.ir/files/qg18_b.jpg
🔴 حقجویی ارزش است؟
این روزها اینفوگرافیها، با طراحیهای چشمنواز، در خلاصهترین حالت ممکن، به مخاطبان خود از عملکرد دولت یازدهم، گزارش میدهند؛ بسیاری از این گزارشها نیز تطبیقی است. مثلا در یکی از این اینفوگرافیها میبینیم که قیمت سکه بهار آزادی در انتهای دولت قبلی، 1100درصد بیشتر از ابتدای کار دولت (در سال 84) بوده در حالیکه طی 4سال گذشته، این افزایش قیمت تنها 12 درصد بوده است. این شیوه اطلاعرسانی که شبکههای اجتماعی را نیز به خدمت گرفته است، البته که لازم است. ولی به کسانی که فکر میکنند برای جلب نظر منتقدان یا آرای خاکستری «کافی» ست، باید با قاطعیت گفت: «نه، کافی نیست!»
یک مسئله پیشینی، پیش از اصل اطلاعرسانی و بازگویی واقعیت، وجود دارد که باید به طور جدی به آن توجه کرد. اثر این مسئله، فراتر از انتخابات میرود و بسیاری از مناسبات اجتماعی را در کشور تحت تاثیر خود قرار میدهد و آن این است که آیا اساسا، مردم (به طور عام) دنبال واقعیتاند؟ یعنی حقجویی و آگاهیخواهی برای مردم ارزش محسوب میشود یا نه؟ اگر بله، که اوضاع روبهراه است و مثلا بیان واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی 12ساله اخیر، بسیاری از آرای خاکستری را جذب روحانی خواهد کرد. ولی اگر نه، اگر حقجویی و آگاهیخواهی، ارزش نیست، آنگاه با چه وضعیتی روبهرو خواهیم بود؟
دو تجربه بزرگ دنیا در یک سال اخیر نشان داد که اکثریت مردم (با کم و زیادش) در قوامیافتهترین دموکراسیها، لزوما از دروغ فراری نیستند و لزوما واقعیت را مبنای رای خود قرار نمیدهند؛ بارها و بارها در جریان مبارزات انتخاباتی برای خروج یا ابقای انگلستان در اتحادیه اروپا، دروغ بودن ادعای حامیان برگزیت لااقل در مورد سرانه هزینه تحمیلی بر هر بریتانیایی به اعتبار عضویت در اتحادیه اروپا، ثابت شد ولی نه تنها طرح این ادعای محوری دروغین از سکه نیفتاد، بلکه این دروغگوها بودند که نتیجه رفراندوم را بردند. در آمریکا اوضاع به مراتب بدتر بود؛ نتیجه یک تحقیق نشان میداد که دونالدترامپ به نسبت سایر کاندیداها، دروغهای بسیار بیشتری و گاه شاخداری میگوید؛ ولی همینترامپ بود که راه خود را به سوی کاخ سفید، بولدوزر وار، به اعتبار رای مردم گشود! مردم در انگلستان و آمریکای 2016، به چیزی بیشتر از «واقعیت» چشم دوخته بودند، حتی اگر بهای این چشمدوختن، عبور بیتوقف از کنار دروغهای بزرگ و واقعیتهای مهم بود.
خیلیها تصمیمشان را زود میگیرند؛ بعد دنبال ادله برای اثبات درستی تصمیمشان میروند و نه آزمودن عیار درستی آن. از همین روست که آن اینفوگرافیهای پیشگفته، بیشتر به کار کسانی میآید که تصمیم به حمایت از روحانی و رای به او گرفتهاند و این یعنی، این ابزارهای آگاهیبخشی اگر چه لازماند ولی کافی نیستند چون بسیاری دیگر «تصمیم» گرفتهاند به روحانی رای ندهند و در میان ادلههایی که بر روی سر و گوششان بمباران میشود، آنهایی را سوا میکنند که تصمیمشان را تایید میکند!
این اگر یک خُلق معمولی و عمومی هم باشد، یک نقص است، یک نقصتربیتی که مجال «تردید» در درستی «تصمیم» های صُلب را سلب میکند، یک نقص بزرگ که شعاع اثرش نه فقط یک یا دو انتخابات، بلکه میتواند «تاریخ» و «سرنوشت» ملتی باشد.
📌 این یادداشتم در شماره امروز (4 اردیبهشت 96) روزنامه بهار چاپ شده است:
👉 https://goo.gl/OlIUaO
🔶 @mmoeeni1
🔴 حقجویی ارزش است؟
این روزها اینفوگرافیها، با طراحیهای چشمنواز، در خلاصهترین حالت ممکن، به مخاطبان خود از عملکرد دولت یازدهم، گزارش میدهند؛ بسیاری از این گزارشها نیز تطبیقی است. مثلا در یکی از این اینفوگرافیها میبینیم که قیمت سکه بهار آزادی در انتهای دولت قبلی، 1100درصد بیشتر از ابتدای کار دولت (در سال 84) بوده در حالیکه طی 4سال گذشته، این افزایش قیمت تنها 12 درصد بوده است. این شیوه اطلاعرسانی که شبکههای اجتماعی را نیز به خدمت گرفته است، البته که لازم است. ولی به کسانی که فکر میکنند برای جلب نظر منتقدان یا آرای خاکستری «کافی» ست، باید با قاطعیت گفت: «نه، کافی نیست!»
یک مسئله پیشینی، پیش از اصل اطلاعرسانی و بازگویی واقعیت، وجود دارد که باید به طور جدی به آن توجه کرد. اثر این مسئله، فراتر از انتخابات میرود و بسیاری از مناسبات اجتماعی را در کشور تحت تاثیر خود قرار میدهد و آن این است که آیا اساسا، مردم (به طور عام) دنبال واقعیتاند؟ یعنی حقجویی و آگاهیخواهی برای مردم ارزش محسوب میشود یا نه؟ اگر بله، که اوضاع روبهراه است و مثلا بیان واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی 12ساله اخیر، بسیاری از آرای خاکستری را جذب روحانی خواهد کرد. ولی اگر نه، اگر حقجویی و آگاهیخواهی، ارزش نیست، آنگاه با چه وضعیتی روبهرو خواهیم بود؟
دو تجربه بزرگ دنیا در یک سال اخیر نشان داد که اکثریت مردم (با کم و زیادش) در قوامیافتهترین دموکراسیها، لزوما از دروغ فراری نیستند و لزوما واقعیت را مبنای رای خود قرار نمیدهند؛ بارها و بارها در جریان مبارزات انتخاباتی برای خروج یا ابقای انگلستان در اتحادیه اروپا، دروغ بودن ادعای حامیان برگزیت لااقل در مورد سرانه هزینه تحمیلی بر هر بریتانیایی به اعتبار عضویت در اتحادیه اروپا، ثابت شد ولی نه تنها طرح این ادعای محوری دروغین از سکه نیفتاد، بلکه این دروغگوها بودند که نتیجه رفراندوم را بردند. در آمریکا اوضاع به مراتب بدتر بود؛ نتیجه یک تحقیق نشان میداد که دونالدترامپ به نسبت سایر کاندیداها، دروغهای بسیار بیشتری و گاه شاخداری میگوید؛ ولی همینترامپ بود که راه خود را به سوی کاخ سفید، بولدوزر وار، به اعتبار رای مردم گشود! مردم در انگلستان و آمریکای 2016، به چیزی بیشتر از «واقعیت» چشم دوخته بودند، حتی اگر بهای این چشمدوختن، عبور بیتوقف از کنار دروغهای بزرگ و واقعیتهای مهم بود.
خیلیها تصمیمشان را زود میگیرند؛ بعد دنبال ادله برای اثبات درستی تصمیمشان میروند و نه آزمودن عیار درستی آن. از همین روست که آن اینفوگرافیهای پیشگفته، بیشتر به کار کسانی میآید که تصمیم به حمایت از روحانی و رای به او گرفتهاند و این یعنی، این ابزارهای آگاهیبخشی اگر چه لازماند ولی کافی نیستند چون بسیاری دیگر «تصمیم» گرفتهاند به روحانی رای ندهند و در میان ادلههایی که بر روی سر و گوششان بمباران میشود، آنهایی را سوا میکنند که تصمیمشان را تایید میکند!
این اگر یک خُلق معمولی و عمومی هم باشد، یک نقص است، یک نقصتربیتی که مجال «تردید» در درستی «تصمیم» های صُلب را سلب میکند، یک نقص بزرگ که شعاع اثرش نه فقط یک یا دو انتخابات، بلکه میتواند «تاریخ» و «سرنوشت» ملتی باشد.
📌 این یادداشتم در شماره امروز (4 اردیبهشت 96) روزنامه بهار چاپ شده است:
👉 https://goo.gl/OlIUaO
🔶 @mmoeeni1
✅ چرا نباید به رییسی رای داد؟!
♦️ اول: آیتالله خامنهای گفته بودند که فعالیتهای هستهای فقط یک بهانه برای غرب جهت تقابل با جمهوری اسلامی است و بعد از آن، از جمله نوبت بارز و عمده شدن مقابلهجویی در حوزه حقوقبشر پیش میآید.
رییسجمهوری شدن رییسی، با توجه به سوابق عملکرد وی، فارغ از بهحق و درست یا ناحق و نادرست بودناش، و به دور از صادقانه و غیرصادقانه بودن معیارهای حقوقبشری، یک بهانه بسیار سرراست برای سرشاخ شدنهای مجدد و فرصتسوز است؛ بسیار سرراستتر از خدمتی که احمدینژاد سر انکار هولوکاست به صهیونیستها کرد.
♦️ دوم: آیتالله خامنهای به درستی به خصوص طی ماههای اخیر بر اولویت اقتصاد تاکید کردهاند. به اعتبار همان حساسیتهای بینالمللی قدرتهای اقتصادی روی سوابق حقوق بشری جناب رییسی، مناسبات اقتصادی به واسطه ریاستجمهوری «تولیت دادستانی» بیش از پیش تحت فشار و مضیقه قرار خواهد گرفت و این یعنی مجالی تازه برای محاصره اقتصادی کشور و از اولویت خارج شدن معیشت مردم. برخی کشورهای مهم اقتصادی (از جمله کانادا) از قضا قوانین معیّنی برای تحریم امثال جناب رییسی وضع کردهاند. کاملا طبیعی است کسانی که معتقدند مردم برای شکم انقلاب نکرده بودند، و اقتصاد تعارفاً اولویت شده و اگر هم اولویت است، عجلهای برای تنظیم معاش نباید باشد، به رییسی رای خواهند داد که ما کاری به آنها نمیتوانیم داشته باشیم.
♦️ سوم: اساسا وقتی حسن روحانی هست، رای به رییسی که ستاد او را هواخواهان انقلابی محمود احمدینژاد تسخیر کردهاند، بازگشت به سال 84 است و این سوراخی است که گزیده شدن دوباره از محل آن، شرط عقل نیست!
🔶 @mmoeeni1
♦️ اول: آیتالله خامنهای گفته بودند که فعالیتهای هستهای فقط یک بهانه برای غرب جهت تقابل با جمهوری اسلامی است و بعد از آن، از جمله نوبت بارز و عمده شدن مقابلهجویی در حوزه حقوقبشر پیش میآید.
رییسجمهوری شدن رییسی، با توجه به سوابق عملکرد وی، فارغ از بهحق و درست یا ناحق و نادرست بودناش، و به دور از صادقانه و غیرصادقانه بودن معیارهای حقوقبشری، یک بهانه بسیار سرراست برای سرشاخ شدنهای مجدد و فرصتسوز است؛ بسیار سرراستتر از خدمتی که احمدینژاد سر انکار هولوکاست به صهیونیستها کرد.
♦️ دوم: آیتالله خامنهای به درستی به خصوص طی ماههای اخیر بر اولویت اقتصاد تاکید کردهاند. به اعتبار همان حساسیتهای بینالمللی قدرتهای اقتصادی روی سوابق حقوق بشری جناب رییسی، مناسبات اقتصادی به واسطه ریاستجمهوری «تولیت دادستانی» بیش از پیش تحت فشار و مضیقه قرار خواهد گرفت و این یعنی مجالی تازه برای محاصره اقتصادی کشور و از اولویت خارج شدن معیشت مردم. برخی کشورهای مهم اقتصادی (از جمله کانادا) از قضا قوانین معیّنی برای تحریم امثال جناب رییسی وضع کردهاند. کاملا طبیعی است کسانی که معتقدند مردم برای شکم انقلاب نکرده بودند، و اقتصاد تعارفاً اولویت شده و اگر هم اولویت است، عجلهای برای تنظیم معاش نباید باشد، به رییسی رای خواهند داد که ما کاری به آنها نمیتوانیم داشته باشیم.
♦️ سوم: اساسا وقتی حسن روحانی هست، رای به رییسی که ستاد او را هواخواهان انقلابی محمود احمدینژاد تسخیر کردهاند، بازگشت به سال 84 است و این سوراخی است که گزیده شدن دوباره از محل آن، شرط عقل نیست!
🔶 @mmoeeni1
Forwarded from مطالعات عربستان سعودی
✔️رتبه بندی بودجه نظامی کشورها؛ عربستان در جایگاه چهارم است
🔷موسسه بین المللی تحقیقات صلح در آخرین گزارش خود نوشته است که در سال ۲۰۱۶ دولتها ۱۶۸۶ میلیارد دلار برای مقاصد دفاعی و نظامی هزینه کرده اند. این رقم ۰.۴ درصد بالاتر از سال ۲۰۱۵ میلادی است.
🔸آمریکای شمالی و اروپا افزایش قابل توجهی در زمینه بودجه نظامی داشته اند. پایگاه داده های تجهیزات نظامی، سه شنبه (۲۵ آوریل) اطلاعاتی را در این زمینه در اختیار عموم قرار داده است. در صدر کشورهایی که بالاترین بودجه سالانه نظامی را دارند به مانند دو دهه اخیر ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است. بودجه نظامی این کشور نسبت به سال ۲۰۱۵، ۱.۷ درصد رشد داشت و به رقم ۶۱۱ میلیارد دلار رسیده بود.
🔻بودجه نظامی عربستان سعودی نسبت به سال گذشته با کاهش روبرو شد و از جایگاه سوم در سال ۲۰۱۵ به جایگاه چهارم در سال ۲۰۱۶ رسید. با این حال عربستان در خاورمیانه از نظر بودجه نظامی همچنان نخستین کشور است و اما در رتبه بندی جهانی بعد از آمریکا، چین و روسیه قرار دارد.
🔹برآورد دقیقی از بودجه نظامی در برخی از کشورهای خاورمیانه مانند امارات متحده عربی وجود ندارد که دلیل این موضوع فقدان اطلاعات معتبر است اما طبق آمار موجود، بودجه نظامی ایران و کویت نیز در سال گذشته افزایش قابل توجهی داشته اند.
@Saudiarabiastudies
🔷موسسه بین المللی تحقیقات صلح در آخرین گزارش خود نوشته است که در سال ۲۰۱۶ دولتها ۱۶۸۶ میلیارد دلار برای مقاصد دفاعی و نظامی هزینه کرده اند. این رقم ۰.۴ درصد بالاتر از سال ۲۰۱۵ میلادی است.
🔸آمریکای شمالی و اروپا افزایش قابل توجهی در زمینه بودجه نظامی داشته اند. پایگاه داده های تجهیزات نظامی، سه شنبه (۲۵ آوریل) اطلاعاتی را در این زمینه در اختیار عموم قرار داده است. در صدر کشورهایی که بالاترین بودجه سالانه نظامی را دارند به مانند دو دهه اخیر ایالات متحده آمریکا قرار گرفته است. بودجه نظامی این کشور نسبت به سال ۲۰۱۵، ۱.۷ درصد رشد داشت و به رقم ۶۱۱ میلیارد دلار رسیده بود.
🔻بودجه نظامی عربستان سعودی نسبت به سال گذشته با کاهش روبرو شد و از جایگاه سوم در سال ۲۰۱۵ به جایگاه چهارم در سال ۲۰۱۶ رسید. با این حال عربستان در خاورمیانه از نظر بودجه نظامی همچنان نخستین کشور است و اما در رتبه بندی جهانی بعد از آمریکا، چین و روسیه قرار دارد.
🔹برآورد دقیقی از بودجه نظامی در برخی از کشورهای خاورمیانه مانند امارات متحده عربی وجود ندارد که دلیل این موضوع فقدان اطلاعات معتبر است اما طبق آمار موجود، بودجه نظامی ایران و کویت نیز در سال گذشته افزایش قابل توجهی داشته اند.
@Saudiarabiastudies
✅ ژلهوارگی و عکس با موتور 1000
من رای دهندگان به قالیباف را تخطئه نمیکنم؛ لااقل آن اندازه که رای دهندگان به رییسی را وقتی همزمان مدعی اولویت اقتصاد و تدبیر معیشت مردم هم میشوند! یعنی هیچ رقم «رای به رییسی» و «داشتن دغدغه معیشت مردم» یک جا جمع نمیشوند! قالیباف درست است که تلاش کرده خود را از اتهام تکنوکرات بودن رها کند ولی از خیلی از هممسلکان خود به لحاظ توجه به فن و روزآمد بودن جلوتر است؛ از حدادعادل گرفته تا سعید جلیلی.
با این حال، در رفتار قالیباف هم نشانههایی خطرناک به چشم میخورد که هر کدام می تواند مایه دردسر شود؛ نه برای ما یا حتی کسانی که قرار است به او رای دهند؛ برای کشوری که او را در آن برای ریاستجمهوری، صالح دانستهاند! نشانههایی که فاصله مشخصی با صداقت دارند اگر چه شاید نشانه مدیریت جهادی باشند!
هم در ماجرای نقل قولهای مغایر او در دو جمع مختلف درباره برخورد نیروی انتظامی تحت فرماندهیاش با دانشجویان معترض (که فایلهای صوتی آن 4 سال پیش از پرده برون افتاد و با ذکر جزییات توسط روحانی در مناظره، نهایتا نام و سلوک جناب قالیباف متناظر با یاد گازانبر شد)، هم در بهرهبرداریهای شخصی وی از رانت کارتل مطبوعاتی (موسسه) همشهری، هم در ماجرای بذل و بخششهای میلیاردی در ماجرای املاک نجومی، هم در فروش حقعمومی در تهران برای درآمدزایی، هم در وعده ایجاد 5 میلیون شغل و پرداخت 250هزار تومان پول به جوانان بیکار، و این همه در کنار تاکید بر قانون و مدیریت جهادی، مخرج مشترکی هست؛ یک نوع ژلهوار بودن (به شکل ظرف و محیط در آمدن) و یک قسم خودآرایی از جیب غیر؛ حتی به قیمت تخلف واضح و گزافهگویی.
♦️ آزمون نشانهها؛
قالیباف سردار سپاه، جانشین نیروی مقاومت بسیج، فرمانده نیروی هوایی سپاه و رییس پلیس کشور بوده است.
فرمانده نیروی هوایی سپاه بود که وقایع تیرماه 78 رخ داد. او بعدها در این باره گفته بود: «حادثه سال ۷۸ که در کوی دانشگاه اتفاق افتاد (...) وقتی در کف خیابان به سمت بیت رهبری راه افتادند، بنده فرمانده نیروی هوایی سپاه بودم. عکس من الان روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست. با حسین خالقی. ایستادم کف خیابان که کف خیابان را جمع کنم. آن جایی که لازم باشد بیاییم کف خیابان و چوب بزنیم، جزو چوب زنها هستیم. افتخار هم میکنیم. نگاه نکردم که من، سردار و فرمانده نیروی هوایی هستم و تو را چه به کف خیابان؟»؛
این هم نشانه است؛ قضاوت نمیکنم نشانه مثبت یا منفی، نگرانکننده یا امیدبخش؛ ولی اگر ستاد جناب قالیباف این را نشانه مثبت میداند، آن عکس روی موتور 1000 را رو کند لطفا.
🔶 @mmoeeni1
من رای دهندگان به قالیباف را تخطئه نمیکنم؛ لااقل آن اندازه که رای دهندگان به رییسی را وقتی همزمان مدعی اولویت اقتصاد و تدبیر معیشت مردم هم میشوند! یعنی هیچ رقم «رای به رییسی» و «داشتن دغدغه معیشت مردم» یک جا جمع نمیشوند! قالیباف درست است که تلاش کرده خود را از اتهام تکنوکرات بودن رها کند ولی از خیلی از هممسلکان خود به لحاظ توجه به فن و روزآمد بودن جلوتر است؛ از حدادعادل گرفته تا سعید جلیلی.
با این حال، در رفتار قالیباف هم نشانههایی خطرناک به چشم میخورد که هر کدام می تواند مایه دردسر شود؛ نه برای ما یا حتی کسانی که قرار است به او رای دهند؛ برای کشوری که او را در آن برای ریاستجمهوری، صالح دانستهاند! نشانههایی که فاصله مشخصی با صداقت دارند اگر چه شاید نشانه مدیریت جهادی باشند!
هم در ماجرای نقل قولهای مغایر او در دو جمع مختلف درباره برخورد نیروی انتظامی تحت فرماندهیاش با دانشجویان معترض (که فایلهای صوتی آن 4 سال پیش از پرده برون افتاد و با ذکر جزییات توسط روحانی در مناظره، نهایتا نام و سلوک جناب قالیباف متناظر با یاد گازانبر شد)، هم در بهرهبرداریهای شخصی وی از رانت کارتل مطبوعاتی (موسسه) همشهری، هم در ماجرای بذل و بخششهای میلیاردی در ماجرای املاک نجومی، هم در فروش حقعمومی در تهران برای درآمدزایی، هم در وعده ایجاد 5 میلیون شغل و پرداخت 250هزار تومان پول به جوانان بیکار، و این همه در کنار تاکید بر قانون و مدیریت جهادی، مخرج مشترکی هست؛ یک نوع ژلهوار بودن (به شکل ظرف و محیط در آمدن) و یک قسم خودآرایی از جیب غیر؛ حتی به قیمت تخلف واضح و گزافهگویی.
♦️ آزمون نشانهها؛
قالیباف سردار سپاه، جانشین نیروی مقاومت بسیج، فرمانده نیروی هوایی سپاه و رییس پلیس کشور بوده است.
فرمانده نیروی هوایی سپاه بود که وقایع تیرماه 78 رخ داد. او بعدها در این باره گفته بود: «حادثه سال ۷۸ که در کوی دانشگاه اتفاق افتاد (...) وقتی در کف خیابان به سمت بیت رهبری راه افتادند، بنده فرمانده نیروی هوایی سپاه بودم. عکس من الان روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست. با حسین خالقی. ایستادم کف خیابان که کف خیابان را جمع کنم. آن جایی که لازم باشد بیاییم کف خیابان و چوب بزنیم، جزو چوب زنها هستیم. افتخار هم میکنیم. نگاه نکردم که من، سردار و فرمانده نیروی هوایی هستم و تو را چه به کف خیابان؟»؛
این هم نشانه است؛ قضاوت نمیکنم نشانه مثبت یا منفی، نگرانکننده یا امیدبخش؛ ولی اگر ستاد جناب قالیباف این را نشانه مثبت میداند، آن عکس روی موتور 1000 را رو کند لطفا.
🔶 @mmoeeni1
🔴 خنجر از پشت
⏺ یک – با بالا و بالا رفتن تب مقابله علیه فساد، آبان ماه سال 94، احمد توکلی، نماینده اصولگرای تهران در مجلس، از آغاز فعالیت یک سازمان غیردولتی (تشکل مردم نهاد (سمن)) خبر داد به اسم «دیدبان شفافیت و عدالت». در هیئت موسس این سمن، نام چند اصولگرای دیگر هم دیده میشد: محمود فرشیدی، الیاس نادران، سید مرتضی نبوی، پرویز سروری، محمد دهقان، حسین نجابت و ...
چهار ماه بعدتر، توکلی و دوستان اصولگرای او در تهران در انتخابات مجلس شکست سختی خوردند و انگار فرصت یافتند به فعالیتهای خود در سایر حوزهها بپردازند.
⏺ دو – پرونده تخفیفهای میلیاردی شهردار تهران در فروش املاک به نورچشمیها – موسوم به پرونده املاک نجومی – که پیش آمد، احمد توکلی وارد میدان شد. 17 آبان سال گذشته احمد توکلی مدیر سازمان مردمنهاد شفافیت و عدالت در نشستی خبری به ارائه گزارش در خصوص بررسی پرونده واگذاری املاک در شهرداری تهران و همچنین پاسخگویی به خبرنگاران در باره این موضوع پرداخت. او در این نشست خبری گفت: آقای قالیباف ۱۱ شهریور امسال در تماسی با بنده گفت که قصد دارد از سازمان دیدبان شفافیت و عدالت به عنوان نماینده افکار عمومی بخواهد که مستقلا موضوع را بررسی کند و نتایج را به اطلاع عموم برساند. شهردار تهران به بنده گفت مدیونی اگر در بررسی های خود به من رحم کنی. این آپارتمانها بیشتر در مناطق مرفهنشین بوده و آقای قالیباف به معاونین خود گفتند که تمام اسناد و مدارک در مورد این موضوع را به بنده تحویل دهند، مردم نیز مدارک متعددی به ما در این موضوع تحویل دادند و زمان تهیه گزارش بررسی مسائل مربوط به این پرونده نزدیک به ۲ ماه به طول انجامید.
توکلی در نهایت اعلام کرد: تخلف شهرداری و شورای شهر تهران محرز است.
⏺ سه – دو ماه بعد از این گزارش توکلی - که قالیباف از آن خوشش نیامده بود - توکلی در یک برنامه زنده تلویزیونی به شدت از ماجرای املاک نجومی و شهردار تهران انتقاد کرد و گفت: «امروز طوری فساد رسانهای میشود که مردم میگویند همه فاسد هستند. من خودم 2 بار از آقای قالیباف از انتخابات ریاست جمهوری حمایت کردم اما با این قضایا دیگر نمیکنم.»
⏺ چهار – سه روز قبل ایلنا گزارش کرد که محمدباقر قالیباف گفته که ستادی نخواهد داشت و هر خانواده ایرانی خود یک ستاد است. البته همان روز اعلام شد: «محمد دهقان نماینده مجلس شورای اسلامی، رئیس ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف شد.» نام محمد دهقان آشنا نیست؟! ... او عضو هیئت موسس همان «دیدبان شفافیت و عدالت» بود و است که تخلف شهردار تهران را در پرونده املاک نجومی محرز اعلام کرده بود!
دهقان از پشت خنجر زده بود هم به «دیدبان شفافیت و عدالت»، هم به احمد توکلی و هم به اصولگرایی!
فرماندهی تبلیغ یک متخلف با علم به تخلف او، کار هر کسی نمیتواند باشد!
🔶 @mmoeeni1
https://goo.gl/cpNIOl
⏺ یک – با بالا و بالا رفتن تب مقابله علیه فساد، آبان ماه سال 94، احمد توکلی، نماینده اصولگرای تهران در مجلس، از آغاز فعالیت یک سازمان غیردولتی (تشکل مردم نهاد (سمن)) خبر داد به اسم «دیدبان شفافیت و عدالت». در هیئت موسس این سمن، نام چند اصولگرای دیگر هم دیده میشد: محمود فرشیدی، الیاس نادران، سید مرتضی نبوی، پرویز سروری، محمد دهقان، حسین نجابت و ...
چهار ماه بعدتر، توکلی و دوستان اصولگرای او در تهران در انتخابات مجلس شکست سختی خوردند و انگار فرصت یافتند به فعالیتهای خود در سایر حوزهها بپردازند.
⏺ دو – پرونده تخفیفهای میلیاردی شهردار تهران در فروش املاک به نورچشمیها – موسوم به پرونده املاک نجومی – که پیش آمد، احمد توکلی وارد میدان شد. 17 آبان سال گذشته احمد توکلی مدیر سازمان مردمنهاد شفافیت و عدالت در نشستی خبری به ارائه گزارش در خصوص بررسی پرونده واگذاری املاک در شهرداری تهران و همچنین پاسخگویی به خبرنگاران در باره این موضوع پرداخت. او در این نشست خبری گفت: آقای قالیباف ۱۱ شهریور امسال در تماسی با بنده گفت که قصد دارد از سازمان دیدبان شفافیت و عدالت به عنوان نماینده افکار عمومی بخواهد که مستقلا موضوع را بررسی کند و نتایج را به اطلاع عموم برساند. شهردار تهران به بنده گفت مدیونی اگر در بررسی های خود به من رحم کنی. این آپارتمانها بیشتر در مناطق مرفهنشین بوده و آقای قالیباف به معاونین خود گفتند که تمام اسناد و مدارک در مورد این موضوع را به بنده تحویل دهند، مردم نیز مدارک متعددی به ما در این موضوع تحویل دادند و زمان تهیه گزارش بررسی مسائل مربوط به این پرونده نزدیک به ۲ ماه به طول انجامید.
توکلی در نهایت اعلام کرد: تخلف شهرداری و شورای شهر تهران محرز است.
⏺ سه – دو ماه بعد از این گزارش توکلی - که قالیباف از آن خوشش نیامده بود - توکلی در یک برنامه زنده تلویزیونی به شدت از ماجرای املاک نجومی و شهردار تهران انتقاد کرد و گفت: «امروز طوری فساد رسانهای میشود که مردم میگویند همه فاسد هستند. من خودم 2 بار از آقای قالیباف از انتخابات ریاست جمهوری حمایت کردم اما با این قضایا دیگر نمیکنم.»
⏺ چهار – سه روز قبل ایلنا گزارش کرد که محمدباقر قالیباف گفته که ستادی نخواهد داشت و هر خانواده ایرانی خود یک ستاد است. البته همان روز اعلام شد: «محمد دهقان نماینده مجلس شورای اسلامی، رئیس ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف شد.» نام محمد دهقان آشنا نیست؟! ... او عضو هیئت موسس همان «دیدبان شفافیت و عدالت» بود و است که تخلف شهردار تهران را در پرونده املاک نجومی محرز اعلام کرده بود!
دهقان از پشت خنجر زده بود هم به «دیدبان شفافیت و عدالت»، هم به احمد توکلی و هم به اصولگرایی!
فرماندهی تبلیغ یک متخلف با علم به تخلف او، کار هر کسی نمیتواند باشد!
🔶 @mmoeeni1
https://goo.gl/cpNIOl