Forwarded from پایگاه خبری جانبازان جنگ تحمیلی معترض به حکومت
✅فیش حقوقی که نشان میدهد یک معلم سال ۵۰ حقوقش ۵۶۴ تومان بوده است
قیمت یک سکه طلا هم حدود ۱۱۳ تومان بوده در نتیجه یک معلم میتوانست با حقوق یک ماهش ۵ تا سکه بخرد که به پول الان میشود حدود ۲۰۰ میلیون تومان.
اما چه فایده؛ کشور وابسته به غرب بود!!!
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz
قیمت یک سکه طلا هم حدود ۱۱۳ تومان بوده در نتیجه یک معلم میتوانست با حقوق یک ماهش ۵ تا سکه بخرد که به پول الان میشود حدود ۲۰۰ میلیون تومان.
اما چه فایده؛ کشور وابسته به غرب بود!!!
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz
Forwarded from Alireza Rastifar
شکایت وزارت ارتباطات از فعالیت استارلینک در ایران!
وزارت ارتباطات به ITU (اتحادیهی بینالمللی مخابرات) بخاطر فعالیت استارلینکها داخل ایران شکایت کرده است و به دنبال توقف فعالیت استارلینک در ایران است
وزارت ارتباطات به ITU (اتحادیهی بینالمللی مخابرات) بخاطر فعالیت استارلینکها داخل ایران شکایت کرده است و به دنبال توقف فعالیت استارلینک در ایران است
Forwarded from هستی یادگیرنده
دوستان همراه ، سلام
«پیشکش به دکتر اسماعیل غلامحسینی»
« روان شناسی و تفسیر دین (۳)»
۲ـ تفسیر و پردازشگری اطلاعات:
نظام درونی انسان علاوه بر گزینش، تجارب و متون دینی انتخاب شده را تفسیر و پردازش می کند. هرچند تمام متون و تجارب تفسیر پذیرند، اما مفاهیم دینی از امکان تفسیر پذیری بیشتری برخوردارند، زیرا آنها راز آلود و چند وجهی اند. این که از دل یک دین مشخص، هم سلفی گری متولد می شود و هم اسلام رحمانی؛ هم بن لادن و هم محمد تقی جعفری، نشان می دهد که مفاهیم دینی بشدت تفسیر پذیرند و این مهم توسط انسان صورت میگیرد.
برای مثال، فردی با پیشینه و رویکرد عرفانی مانند ابوالفضل رشید الدین میبدی، تفسیری از قرآن ارائه می دهد که با تفسیر شخصی مانند ملاصدرا با عقبه و ذائقه فلسفی تفاوت و گاه تضاد دارد.
در این فرآیند، گاهی انسانها تفسیر هایی را به متن نسبت می دهند که ساخته ی ذهن آنهاست و نه تفسیر مورد نظر صاحب متن مانند تفسیر هایی که در خصوص فیلم اجاره نشین های مرحوم مهرجویی ارائه می شد و مورد تعجب ایشان بود و گاهی نیز انسان با تفسیر خود، تجربه یا متن را از ارزش و محتوایی تهی می کند که در ذات آنها وجود دارد. در این زمینه، داستان فیل مولانا را بخاطر بیاورید، که چگونه هر شخصی، انتخاب و تفسیر خود را عین حقیقت می پندارد.
عالمان دینی نیز یک واحد روان شناختی اند و در نتیجه از این قاعده مستثنی نیستند و دستگاه شناختی آنها نیز دارای کارکردهای گزینش گری و تفسیر است. به همین دلیل هم دو مجتهد نه تنها ممکن است از متون دینی، انتخاب های یکسانی نداشته باشند، بلکه در صورت انتخاب یکسان، امکان دارد که تفسیر هایشان متفاوت و گاهی متضاد باشد و هر کدام هم تصور کنند که تفسیر آنها معادل تفسیر شارع است.
به راستی، چگونه است که به آن میزان که مفهوم ولایت فقیه مورد توجه آقای خمینی قرار می گیرد، مورد توجه مراجع گذشته و هم عصر ایشان نبوده؟ و چگونه است که تفسیری که ایشان از این مفهوم و حدود اختیارات فقیه ارائه می دهد، حتی مورد نظر بسیاری از موافقان ولایت فقیه نیست؟ برای مثال به اختلاف تفسیر رهبر فعلی جمهوری اسلامی با آقای خمینی در خصوص ولایت فقیه در نماز جمعه معروف زمان جنگ توجه کنید. هر دو ی این مجتهدان قائل به ولایت فقیه هستند، اما با دو تفسیر متفاوت. این تفاوتها و گاه تضادها در تفسیر، ریشه در عوامل درونی اشخاصی دارد که با متون دینی مواجهه پیدا می کنند.
همانطور که پیش از این اشاره شد، این اختلاف ها محدود به دین نیست و ممکن است که دو پزشک ارتوپد نیز با دو تجربه زیسته مختلف، یکی بزرگ شده در بین عشایر و دیگری در یک خانواده مرفه شهری، از یک شکستگی استخوان، دو برداشت کاملاً متفاوت ارائه دهند. حال، پرسش این است که نظام تفسیری چگونه در انسان شکل می گیرد؟
انسانها از آغاز تولد با یک امکان پردازشگری بالقوه متولد می شوند. به فعلیت درآمدن این توانایی نیاز به اموری دارد که انسان آنها را در محیط و از طریق تعلیم و تربیت می آموزد. این امور شامل نوع و سبک تربیتی که والدین بر فرزندان اعمال می کنند، سنخ شخصیتی، جغرافیای زیستی، باورها، فرهنگ، ویژگی های شخصیتی، سن و ارزش های درونی شده اجتماعی و قومی است که با مجهز شدن فرد به آنها، امکان پردازشگری فعال می شود و چون انسانهای مختلف در این عوامل یکسان نیستند، در نتیجه از تجارب و متون یکسان، تفسیر های مختلف ارائه می دهند. به همین دلیل تفسیر مسلمان بوسنیایی از یک دستور و یا مفهوم دینی، متفاوت و گاهی متضاد از مسلمان عراقی، ایرانی و لبنانی است.
بعد از شکل گیری این نظام پردازشگری، انسان با وضعیت خاصی روبرو می شود؛ به این شکل که فرد بصورت نیمه هشیار اولاً اطلاعاتی را به ساختار درونی خود الحاق می کند و ثانیاً آنها را بگونهای تفسیر می کند که با ساختار و محتوای دستگاه تفسیراش هماهنگ باشد والا قادر به شناخت و هضم آن نخواهد بود و دچار حالتی می شوند که روان شناسان آن را ناهماهنگی شناختی می گویند.
بنابراین باید بخاطر داشت که اگر یک روحانی جهاد را مهمترین ارزش دینی و یا شخصی ولایت فقیه را معادل ولایت رسول الله می داند، این انتخاب و تفسیر آنهاست و نه لزوماً انتخاب و تفسیر خداوند؛ زیرا روحانیون دیگر هستند که چنین نظری ندارند. البته باید توجه داشت که این اختلاف تفسیر امری است اجتنابناپذیر و شنونده باید عاقل باشد.
موفق باشید.
دوستدار سعادت مردم ایران، ایزدی
@Hastiyadgirandeh
«پیشکش به دکتر اسماعیل غلامحسینی»
« روان شناسی و تفسیر دین (۳)»
۲ـ تفسیر و پردازشگری اطلاعات:
نظام درونی انسان علاوه بر گزینش، تجارب و متون دینی انتخاب شده را تفسیر و پردازش می کند. هرچند تمام متون و تجارب تفسیر پذیرند، اما مفاهیم دینی از امکان تفسیر پذیری بیشتری برخوردارند، زیرا آنها راز آلود و چند وجهی اند. این که از دل یک دین مشخص، هم سلفی گری متولد می شود و هم اسلام رحمانی؛ هم بن لادن و هم محمد تقی جعفری، نشان می دهد که مفاهیم دینی بشدت تفسیر پذیرند و این مهم توسط انسان صورت میگیرد.
برای مثال، فردی با پیشینه و رویکرد عرفانی مانند ابوالفضل رشید الدین میبدی، تفسیری از قرآن ارائه می دهد که با تفسیر شخصی مانند ملاصدرا با عقبه و ذائقه فلسفی تفاوت و گاه تضاد دارد.
در این فرآیند، گاهی انسانها تفسیر هایی را به متن نسبت می دهند که ساخته ی ذهن آنهاست و نه تفسیر مورد نظر صاحب متن مانند تفسیر هایی که در خصوص فیلم اجاره نشین های مرحوم مهرجویی ارائه می شد و مورد تعجب ایشان بود و گاهی نیز انسان با تفسیر خود، تجربه یا متن را از ارزش و محتوایی تهی می کند که در ذات آنها وجود دارد. در این زمینه، داستان فیل مولانا را بخاطر بیاورید، که چگونه هر شخصی، انتخاب و تفسیر خود را عین حقیقت می پندارد.
عالمان دینی نیز یک واحد روان شناختی اند و در نتیجه از این قاعده مستثنی نیستند و دستگاه شناختی آنها نیز دارای کارکردهای گزینش گری و تفسیر است. به همین دلیل هم دو مجتهد نه تنها ممکن است از متون دینی، انتخاب های یکسانی نداشته باشند، بلکه در صورت انتخاب یکسان، امکان دارد که تفسیر هایشان متفاوت و گاهی متضاد باشد و هر کدام هم تصور کنند که تفسیر آنها معادل تفسیر شارع است.
به راستی، چگونه است که به آن میزان که مفهوم ولایت فقیه مورد توجه آقای خمینی قرار می گیرد، مورد توجه مراجع گذشته و هم عصر ایشان نبوده؟ و چگونه است که تفسیری که ایشان از این مفهوم و حدود اختیارات فقیه ارائه می دهد، حتی مورد نظر بسیاری از موافقان ولایت فقیه نیست؟ برای مثال به اختلاف تفسیر رهبر فعلی جمهوری اسلامی با آقای خمینی در خصوص ولایت فقیه در نماز جمعه معروف زمان جنگ توجه کنید. هر دو ی این مجتهدان قائل به ولایت فقیه هستند، اما با دو تفسیر متفاوت. این تفاوتها و گاه تضادها در تفسیر، ریشه در عوامل درونی اشخاصی دارد که با متون دینی مواجهه پیدا می کنند.
همانطور که پیش از این اشاره شد، این اختلاف ها محدود به دین نیست و ممکن است که دو پزشک ارتوپد نیز با دو تجربه زیسته مختلف، یکی بزرگ شده در بین عشایر و دیگری در یک خانواده مرفه شهری، از یک شکستگی استخوان، دو برداشت کاملاً متفاوت ارائه دهند. حال، پرسش این است که نظام تفسیری چگونه در انسان شکل می گیرد؟
انسانها از آغاز تولد با یک امکان پردازشگری بالقوه متولد می شوند. به فعلیت درآمدن این توانایی نیاز به اموری دارد که انسان آنها را در محیط و از طریق تعلیم و تربیت می آموزد. این امور شامل نوع و سبک تربیتی که والدین بر فرزندان اعمال می کنند، سنخ شخصیتی، جغرافیای زیستی، باورها، فرهنگ، ویژگی های شخصیتی، سن و ارزش های درونی شده اجتماعی و قومی است که با مجهز شدن فرد به آنها، امکان پردازشگری فعال می شود و چون انسانهای مختلف در این عوامل یکسان نیستند، در نتیجه از تجارب و متون یکسان، تفسیر های مختلف ارائه می دهند. به همین دلیل تفسیر مسلمان بوسنیایی از یک دستور و یا مفهوم دینی، متفاوت و گاهی متضاد از مسلمان عراقی، ایرانی و لبنانی است.
بعد از شکل گیری این نظام پردازشگری، انسان با وضعیت خاصی روبرو می شود؛ به این شکل که فرد بصورت نیمه هشیار اولاً اطلاعاتی را به ساختار درونی خود الحاق می کند و ثانیاً آنها را بگونهای تفسیر می کند که با ساختار و محتوای دستگاه تفسیراش هماهنگ باشد والا قادر به شناخت و هضم آن نخواهد بود و دچار حالتی می شوند که روان شناسان آن را ناهماهنگی شناختی می گویند.
بنابراین باید بخاطر داشت که اگر یک روحانی جهاد را مهمترین ارزش دینی و یا شخصی ولایت فقیه را معادل ولایت رسول الله می داند، این انتخاب و تفسیر آنهاست و نه لزوماً انتخاب و تفسیر خداوند؛ زیرا روحانیون دیگر هستند که چنین نظری ندارند. البته باید توجه داشت که این اختلاف تفسیر امری است اجتنابناپذیر و شنونده باید عاقل باشد.
موفق باشید.
دوستدار سعادت مردم ایران، ایزدی
@Hastiyadgirandeh
Forwarded from Alireza Rastifar
بعد از مرگ #استالین نیکیتا خروشچف در کنگره حزب کمونسیت با تقبیح جنایتهای استالین جهان را شگفت زده کرد.
در حین سخنرانی یک نفر از میان جمعیت فریاد برآورد: وقتی بیگناهان اعدام میشدند، شما کجا بودید؟
خروشچف چند لحظه ساکت شد و بعد گفت: چه کسی این حرف را زد؟
کسی جوابی نداد
دوباره پرسید: چه کسی این حرف را زد؟
باز هم صدا از کسی در نیامد.
وقتی برای سومین بار پرسید و جوابی نشنید، خروشچف گفت:
رفیق آن موقع من همان جایی بودم که تو الآن هستی....
در حین سخنرانی یک نفر از میان جمعیت فریاد برآورد: وقتی بیگناهان اعدام میشدند، شما کجا بودید؟
خروشچف چند لحظه ساکت شد و بعد گفت: چه کسی این حرف را زد؟
کسی جوابی نداد
دوباره پرسید: چه کسی این حرف را زد؟
باز هم صدا از کسی در نیامد.
وقتی برای سومین بار پرسید و جوابی نشنید، خروشچف گفت:
رفیق آن موقع من همان جایی بودم که تو الآن هستی....
مولانا » دیوان شمس » غزلیات »
غزل شمارهٔ ۱۳۲
https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh132
در میان پرده خون عشق را گلزارها
عاشقان را با جمال عشق بیچون کارها
عقل گوید شش جهت حدست و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و رفتهام من بارها
عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد
عشق دیده زان سوی بازار او بازارها
ای بسا منصور پنهان ز اعتماد جان عشق
ترک منبرها بگفته برشده بر دارها
عاشقان دردکش را در درونه ذوقها
عاقلان تیره دل را در درون انکارها
عقل گوید پا منه کاندر فنا جز خار نیست
عشق گوید عقل را کاندر توست آن خارها
هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بکن
تا ببینی در درون خویشتن گلزارها
شمس تبریزی توی خورشید اندر ابر حرف
چون برآمد آفتابت محو شد گفتارها
🎯خواندن این شعر توسط شهرام ناظری در این پست:
https://t.me/midinternet/627
غزل شمارهٔ ۱۳۲
https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh132
در میان پرده خون عشق را گلزارها
عاشقان را با جمال عشق بیچون کارها
عقل گوید شش جهت حدست و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و رفتهام من بارها
عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد
عشق دیده زان سوی بازار او بازارها
ای بسا منصور پنهان ز اعتماد جان عشق
ترک منبرها بگفته برشده بر دارها
عاشقان دردکش را در درونه ذوقها
عاقلان تیره دل را در درون انکارها
عقل گوید پا منه کاندر فنا جز خار نیست
عشق گوید عقل را کاندر توست آن خارها
هین خمش کن خار هستی را ز پای دل بکن
تا ببینی در درون خویشتن گلزارها
شمس تبریزی توی خورشید اندر ابر حرف
چون برآمد آفتابت محو شد گفتارها
🎯خواندن این شعر توسط شهرام ناظری در این پست:
https://t.me/midinternet/627
Avaze Mahoor ~ ArtMent.IR
Shahram Nazeri
شهرام ناظری - آلبوم نجوا
عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها
🎯متن شعر مولانا در این پست:
https://t.me/midinternet/626
عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها
🎯متن شعر مولانا در این پست:
https://t.me/midinternet/626