أخٌفيالله
ماجرای اسقاطیلی ۱۶ ساله بچه پولداری که جاسوس ایران شد: در سال گذشته، این موضوع تقریباً به یک «ورزش ملی» تبدیل شده: تماس با مأمور ایرانی. از آغاز جنگ، بیش از ۲۰ پرونده مختلف کشف شده و ۲۷ کیفرخواست صادر شده است. معمولاً افراد متهم از میان مهاجران تازهوارد…
او با پدرش تماس گرفت که آن زمان خارج از کشور بود و گفت:
«بابا، من کار اشتباهی کردم.
با یک نفر در ارتباط بودم. میترسم، نمیدونم چیکار کنم.»
پدر گفت:
«صبر نکن. الان زنگ بزن به پلیس، همهچیز را بگو.
بعدش با من در ارتباط باش.»
او تماس گرفت با پلیس و گفت:
«من ۱۶ سالهام. یکی به من پیام داده.
نمیدونم آیا اشتباه کردم یا نه، اما گفت بیا تلگرام صحبت کنیم.
بعد گفت روی کاغذ بنویس "بیبی حرامزاده"، آتیش بزن، در ازاش ۱۵۰ شِکِل میده.»
پلیس فقط یک لینک برای ارسال اسکرینشاتها داد
و گفت: از طریق این فرم پیگیری کن.
اما پلیس دیگر با او تماس نگرفت.
او دوباره تماس گرفت و باز هم پاسخی نشنید.
او گفت:
«من واقعاً ترسیدهام. نمیدونم کارم خطرناکه یا نه.
نمیدونم کسی میتونه ازش استفاده کنه یا نه.
فقط میخوام بدونم آیا باید نگران باشم یا نه.»
پاسخ پلیس: «صبر کن. باهات تماس میگیرن. نترس.»
اما هیچکس با او تماس نگرفت.
او میدانست طرف ایرانی است، اما پلیس هم کاری نمیکرد.
سه ماه گذشت.
در این مدت، نوجوان میدانست درگیر مأمور ایرانی است ، اما ادامه داد، چون میترسید.
گفت: آنها میدانند من کجا زندگی میکنم.
اگر بگویم دیگر کار نمیکنم، ممکن است بیایند و آسیبی به ما برسانند.
به پدرش گفت: «ادامه میدم، چون پلیس هیچ کاری نکرد.»
اما پدر و مادرش نمیدانستند.
اگر میدانستند، خودشان دوباره او را به پلیس میبردند، اما اعتماد کرده بودند.
در ادامه مأمور ایرانی خودش با او تماس گرفت و گفت:
«چرا پیامهامو جواب نمیدی؟»
نوجوان جواب داد: «ببخشید، نیاز دارم به پول.
کاری هست انجام بدم؟»
مأمور گفت:
«آیا میتونی جنگل نزدیک خونهات را آتش بزنی؟»
این مکالمه در روز استقلال اسقاطیل اتفاق افتاد.
در همان روز، در یک پرونده دیگر،
مأموری دیگر از یک جوان عرباسقاطیلی خواست همان جنگل را آتش بزند، در همان مسیر.
پسر و مأمور درباره مبلغ مذاکره کردند:
«چقدر میدی؟»
«آتش بزرگی باشه که از دور دیده بشه.»
«کمتر از ۵۰۰۰ انجام نمیدم.»
«۵۰۰۰ زیاد است. با این پول میتونم کسی را بکشم.»
پسر مبلغ بالا پیشنهاد داد تا مأمور را منصرف کند و موفق شد. مأموریت آتشسوزی انجام نشد.
اما مأمور برگشت با مأموریت سادهتر:
چاپ پوستر با پیامهایی علیه ادامه جنگ و پخش آنها زیر شیشهٔ ماشینها.
برای هر پوستر ۴۰ شِکِل.
او گفت: «۳۰ پوستر چاپ کن – ۱۲۰۰ شِکِل.»
نوجوان پرسید: اگر کسی پرسید؟
مأمور گفت: بگو اعتراض عرررتش به نتانیابو است.
بعد از مدتی، مأمور خواست سیمکارت و گوشی جدید بخرد.
پسر گفت: چون زیر ۱۸ سال است، نمیتواند.
مأمور گفت مشکلی نیست گوشی را در محل مخفی میگذارد.
در مجموع ۱۶/۰۰۰ شِکِل (حدود ۴۴۰۰ دلار) به صورت بیتکوین به او پرداخت شد.
در نهایت، روزی صبح جمعه، پلیس بدون اخطار وارد خانه شد ، سه مأمور مسلح، بدون توضیح، سراغ پسر رفتند. اتاقش را گشتند. او را دستگیر کردند.
خانواده هنوز نمیدانستند که در سه ماه گذشته،
پسرشان مأموریتها را ادامه داده، چون فکر میکردند قضیه تمام شده. اما پلیس هیچوقت تماسی با خانواده نگرفته بود.
دادگاه هم از عملکرد پلیس انتقاد کرد:
«بخش زیادی از اطلاعات در اختیار دادگاه قرار نگرفته.
اگر پلیس درست عمل میکرد، ممکن بود این اتفاقها نیفتد.»
در نهایت، پسر آزاد شد اما نه در خانهٔ والدین.
دادگاه گفت خانواده هم بخشی از مشکلاند.
پدر گفت: «یعنی میگن من پدر خوبی نیستم.
من ۱۶ سال او را بزرگ کردم. نمیتونم قبول کنم که بگن صلاحیت ندارم.»
در پایان، پسر اکنون با اتهام بسیار سنگین روبهروست:
ارتباط با مأمور خارجی در زمان جنگ.
و در این پرونده، نقطههای توقف زیادی بود
که هیچکس سراغشان نرفت.
«بابا، من کار اشتباهی کردم.
با یک نفر در ارتباط بودم. میترسم، نمیدونم چیکار کنم.»
پدر گفت:
«صبر نکن. الان زنگ بزن به پلیس، همهچیز را بگو.
بعدش با من در ارتباط باش.»
او تماس گرفت با پلیس و گفت:
«من ۱۶ سالهام. یکی به من پیام داده.
نمیدونم آیا اشتباه کردم یا نه، اما گفت بیا تلگرام صحبت کنیم.
بعد گفت روی کاغذ بنویس "بیبی حرامزاده"، آتیش بزن، در ازاش ۱۵۰ شِکِل میده.»
پلیس فقط یک لینک برای ارسال اسکرینشاتها داد
و گفت: از طریق این فرم پیگیری کن.
اما پلیس دیگر با او تماس نگرفت.
او دوباره تماس گرفت و باز هم پاسخی نشنید.
او گفت:
«من واقعاً ترسیدهام. نمیدونم کارم خطرناکه یا نه.
نمیدونم کسی میتونه ازش استفاده کنه یا نه.
فقط میخوام بدونم آیا باید نگران باشم یا نه.»
پاسخ پلیس: «صبر کن. باهات تماس میگیرن. نترس.»
اما هیچکس با او تماس نگرفت.
او میدانست طرف ایرانی است، اما پلیس هم کاری نمیکرد.
سه ماه گذشت.
در این مدت، نوجوان میدانست درگیر مأمور ایرانی است ، اما ادامه داد، چون میترسید.
گفت: آنها میدانند من کجا زندگی میکنم.
اگر بگویم دیگر کار نمیکنم، ممکن است بیایند و آسیبی به ما برسانند.
به پدرش گفت: «ادامه میدم، چون پلیس هیچ کاری نکرد.»
اما پدر و مادرش نمیدانستند.
اگر میدانستند، خودشان دوباره او را به پلیس میبردند، اما اعتماد کرده بودند.
در ادامه مأمور ایرانی خودش با او تماس گرفت و گفت:
«چرا پیامهامو جواب نمیدی؟»
نوجوان جواب داد: «ببخشید، نیاز دارم به پول.
کاری هست انجام بدم؟»
مأمور گفت:
«آیا میتونی جنگل نزدیک خونهات را آتش بزنی؟»
این مکالمه در روز استقلال اسقاطیل اتفاق افتاد.
در همان روز، در یک پرونده دیگر،
مأموری دیگر از یک جوان عرباسقاطیلی خواست همان جنگل را آتش بزند، در همان مسیر.
پسر و مأمور درباره مبلغ مذاکره کردند:
«چقدر میدی؟»
«آتش بزرگی باشه که از دور دیده بشه.»
«کمتر از ۵۰۰۰ انجام نمیدم.»
«۵۰۰۰ زیاد است. با این پول میتونم کسی را بکشم.»
پسر مبلغ بالا پیشنهاد داد تا مأمور را منصرف کند و موفق شد. مأموریت آتشسوزی انجام نشد.
اما مأمور برگشت با مأموریت سادهتر:
چاپ پوستر با پیامهایی علیه ادامه جنگ و پخش آنها زیر شیشهٔ ماشینها.
برای هر پوستر ۴۰ شِکِل.
او گفت: «۳۰ پوستر چاپ کن – ۱۲۰۰ شِکِل.»
نوجوان پرسید: اگر کسی پرسید؟
مأمور گفت: بگو اعتراض عرررتش به نتانیابو است.
بعد از مدتی، مأمور خواست سیمکارت و گوشی جدید بخرد.
پسر گفت: چون زیر ۱۸ سال است، نمیتواند.
مأمور گفت مشکلی نیست گوشی را در محل مخفی میگذارد.
در مجموع ۱۶/۰۰۰ شِکِل (حدود ۴۴۰۰ دلار) به صورت بیتکوین به او پرداخت شد.
در نهایت، روزی صبح جمعه، پلیس بدون اخطار وارد خانه شد ، سه مأمور مسلح، بدون توضیح، سراغ پسر رفتند. اتاقش را گشتند. او را دستگیر کردند.
خانواده هنوز نمیدانستند که در سه ماه گذشته،
پسرشان مأموریتها را ادامه داده، چون فکر میکردند قضیه تمام شده. اما پلیس هیچوقت تماسی با خانواده نگرفته بود.
دادگاه هم از عملکرد پلیس انتقاد کرد:
«بخش زیادی از اطلاعات در اختیار دادگاه قرار نگرفته.
اگر پلیس درست عمل میکرد، ممکن بود این اتفاقها نیفتد.»
در نهایت، پسر آزاد شد اما نه در خانهٔ والدین.
دادگاه گفت خانواده هم بخشی از مشکلاند.
پدر گفت: «یعنی میگن من پدر خوبی نیستم.
من ۱۶ سال او را بزرگ کردم. نمیتونم قبول کنم که بگن صلاحیت ندارم.»
در پایان، پسر اکنون با اتهام بسیار سنگین روبهروست:
ارتباط با مأمور خارجی در زمان جنگ.
و در این پرونده، نقطههای توقف زیادی بود
که هیچکس سراغشان نرفت.
أخٌفيالله
Photo
آتشسوزی در کنیسهی «اور حبیب» متعلق به حاخام اسحاق یوسف، در قدس رخ داد. بر روی ساختمانی مجاور شعارهای نفرتانگیز و صلیبهایی اسپری شده بود. پلیس اعلام کرد که تحقیقات در اینباره آغاز شده و در این حادثه آسیبی به کسی نرسیده، اما خساراتی به مکان وارد شده است؛ از جمله، صندلی ویژه خاخام نیز در آتش سوخته است. سازمان آتشنشانی و نجات گزارش داد که تیمهای اعزامی به محل کانون حریق را شناسایی کردهاند که از طریق سقف کاذب صوتی در داخل ساختمان گسترش یافته بود.
وزیر داخله اسقاطیل، موشه آربل، در واکنش به آتشسوزی در کنیسه متعلق به حاخام اسحاق یوسف در محله سنهدریه در قدس اظهار داشت: «من این اقدام آتشافروزی و بیحرمتی ضدیهودی را بهشدت محکوم میکنم. این یک مرحله نگرانکننده جدید و تعرض به یک نماد دولتی است. در این روزها، همهی ما باید عوامل تفرقه را کنار بگذاریم، دیوارهای جدایی را برداریم و نفرت بیدلیل را از درون خود برانیم». او افزود که با رئیس شاباک، رونن بار، تماس گرفته و از او خواسته است که در تحقیقات دربارهی این «جنایت نفرتآمیز و پلید» مشارکت کند.
أخٌفيالله
وزیر داخله اسقاطیل، موشه آربل، در واکنش به آتشسوزی در کنیسه متعلق به حاخام اسحاق یوسف در محله سنهدریه در قدس اظهار داشت: «من این اقدام آتشافروزی و بیحرمتی ضدیهودی را بهشدت محکوم میکنم. این یک مرحله نگرانکننده جدید و تعرض به یک نماد دولتی است. در این…
از دیروزم سران اسقاطیل به ترتیب هدف قرارگرفتن شیشه دیوان عالی رو محکوم کردن
أخٌفيالله
از دیروزم سران اسقاطیل به ترتیب هدف قرارگرفتن شیشه دیوان عالی رو محکوم کردن
نتانیابو شکستن شیشه ساختمان دیوان عالی در جریان تظاهرات روز پنجشنبه در قدس را محکوم کرد. در بیانیهای که از سوی دفتر او منتشر شد آمده است: «من قاطعانه هرگونه نشانهای از خشونت را، از هر نوعی که باشد، بهویژه علیه نهادهای حکومتی، محکوم میکنم». نتانیابو افزود: «من از رهبران عمومی و نهادهای مجری قانون میخواهم که بدون استثنا هرگونه بروز خشونت و تحریک را محکوم کرده و با قاطعیت با آن برخورد کنند».
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روز هشتم در مادلین
۱۹۰مایل تا شکستن حصار غزه
۱۹۰مایل تا شکستن حصار غزه
أخٌفيالله
Photo
ظاهرا عملیات جوری موفق بوده که اینا رو ریختن تو گونی و برگردوندن
در مصاحبه ای، مادر این جنایتکار اسقاطیلی، گفت که اطلاعات زیادی از حادثه ندارد.
او گفت:
«فقط میدانم که حتی جسدی هم ندارم. او را از طریق آزمایش DNA شناسایی کردند. بیشتر موج انفجار را او دریافت کرده بود.»
در مصاحبه ای، مادر این جنایتکار اسقاطیلی، گفت که اطلاعات زیادی از حادثه ندارد.
او گفت:
«فقط میدانم که حتی جسدی هم ندارم. او را از طریق آزمایش DNA شناسایی کردند. بیشتر موج انفجار را او دریافت کرده بود.»
وزیر اطلاعات تا دقایقی دیگر جزییات جدیدی از به دست آوردن اسناد استراتژیک اسقاطیل ارائه خواهد داد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جزییات جدید به دست اوردن اسناد راهبردی اسقاطیل از زبان وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران
وزیر اطلاعات ایران، اسماعیل خطیب، اعلام کرد که اسنادی که ایران از اسقاطیل بهدست آورده، مربوط به تأسیسات هستهای این رژیم است و تأکید کرد که این اسناد توانمندیهای تهاجمی ایران را بهبود میبخشند. به گفتهٔ او، اطلاعاتی که دستگاه اطلاعاتی ایران به آن دست یافته، شامل دادههای راهبردی، عملیاتی و علمی مربوط به اسقاطیل است.