💢 چارلي چاپلين :
وقتي بچه بودم کنار مادرم ميخوابيدم و هرشب يک آرزو ميکردم.
مثلاً آرزو ميکردم برايم اسباب بازي بخرد؛ ميگفت «ميخرم به شرط اينکه بخوابي.»
يا آرزو ميکردم برم بزرگترين شهربازيِ دنيا؛ ميگفت «ميبرمت به شرط اينکه بخوابي.»
يک شب پرسيدم «اگر بزرگ بشوم به آرزوهايم ميرسم؟»
گفت «ميرسي به شرط اينکه بخوابي.»
هر شب با خوشحالي ميخوابيدم.
اِنقدر خوابيدم که بزرگ شدم و آرزوهايم کوچک شدند.
ديشب مادرمو خواب ديدم؛
پرسيد «هنوز هم شبها قبل از خواب به آرزوهايت فکر ميکني؟»
گفتم «شبها نميخوابم.»
گفت «مگر چه آرزويي داري؟»
گفتم «تو اينجا باشي و هيچ آرزويي نداشته باشم....!»
گفت «سعي خودم را ميکنم به خوابت بيايم به شرط آنکه بخوابي.
@MER30TV 👈💯
وقتي بچه بودم کنار مادرم ميخوابيدم و هرشب يک آرزو ميکردم.
مثلاً آرزو ميکردم برايم اسباب بازي بخرد؛ ميگفت «ميخرم به شرط اينکه بخوابي.»
يا آرزو ميکردم برم بزرگترين شهربازيِ دنيا؛ ميگفت «ميبرمت به شرط اينکه بخوابي.»
يک شب پرسيدم «اگر بزرگ بشوم به آرزوهايم ميرسم؟»
گفت «ميرسي به شرط اينکه بخوابي.»
هر شب با خوشحالي ميخوابيدم.
اِنقدر خوابيدم که بزرگ شدم و آرزوهايم کوچک شدند.
ديشب مادرمو خواب ديدم؛
پرسيد «هنوز هم شبها قبل از خواب به آرزوهايت فکر ميکني؟»
گفتم «شبها نميخوابم.»
گفت «مگر چه آرزويي داري؟»
گفتم «تو اينجا باشي و هيچ آرزويي نداشته باشم....!»
گفت «سعي خودم را ميکنم به خوابت بيايم به شرط آنکه بخوابي.
@MER30TV 👈💯
تنهایی@mer30tv
Mer30TV
گاهی اوقات تنهایی موقتیه
گاهی اوقاتم پیش میاد که تنهایی دائمی میشه
باید جدی بگیریش
نبینم شب عیدی تنها باشی🌷
#رادیو_مرسی
گاهی اوقاتم پیش میاد که تنهایی دائمی میشه
باید جدی بگیریش
نبینم شب عیدی تنها باشی🌷
#رادیو_مرسی
این دسته گل زیبا تقدیم به بچه های گروه به مناسبت عید فطر
نفری یک دونه بردارین به همه برسه 😍😁😝
@MER30TV 👈💯
نفری یک دونه بردارین به همه برسه 😍😁😝
@MER30TV 👈💯
عصبانیت
@mer30tv
#قصه_کودکانه
#رادیو_مرسی
در این کانال هر شب ساعت ۲۰ برای کودکان دلبند شما یک قصه جذاب و آموزنده و جدید قرار داده میشه😃
به دوستانتونم خبر بدین 😊🌸🍃
@MER30TV 👈💯
#رادیو_مرسی
در این کانال هر شب ساعت ۲۰ برای کودکان دلبند شما یک قصه جذاب و آموزنده و جدید قرار داده میشه😃
به دوستانتونم خبر بدین 😊🌸🍃
@MER30TV 👈💯
نهنگ آبی 5 داعش 0
تیم عربستان در اولین بازی در افتتاحیه جام جهانی در مقابل روسیه در هم کوبیده شد.
@MER30TV 👈💯
تیم عربستان در اولین بازی در افتتاحیه جام جهانی در مقابل روسیه در هم کوبیده شد.
@MER30TV 👈💯
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ #داستان_شب ✨
در زمانهای قدیم پادشاهی قدرتمند زندگی میکرد که وزیران خردمند زیادی را در خدمت داشت. روزی این پادشاه با نارضایتی وزیران خود را فرا خواند و به آنها گفت:
«احساس بسیار عجیبی دارم. دوست دارم انگشتری داشته باشم که حال مرا همواره یکسان نگاه دارد. روی نگین این انگشتر باید شعاری حک شده باشد که وقتی ناراحت هستم مرا خوشحال کند و در عین حال هنگامی که خوشحال هستم و به این شعار نگاه میکنم مرا غمگین سازد.»
وزیران خردمند همگی به فکر فرو رفتند و شروع به مشورت با یکدیگر کردند. آنها پس از مشورت با هم نتوانستند به نتیجه برسند و به نزد اهل معرفتی رفتند و از او درباره چنین انگشتری درخواست کمک کردند.
این مرد از قبل چنین انگشتری را همراه خود داشت. او تنها انگشتر را از انگشت خویش بیرون آورد و آن را به وزیران داد و به آنها گفت:
«انگشتر را به پادشاه بدهید اما به او بگوئید که تنها در شرایطی که احساس میکند دیگر نمیتواند هیچ چیز را تحمل کند میتواند انگشتر را باز کند و از شعار آن آگاه شود.
به هیچوجه نباید از سر کنجکاوی به این شعار نگاه کند زیرا در این صورت پیام نهفته در این شعار را از دست خواهد داد. این شعار همیشه در انگشتر هست ولی برای درک کامل آن به لحظهای بسیار مناسب نیاز است.»
وزیران انگشتر را به پادشاه دادند و او از این دستور اطاعت کرد.
چندی گذشت و کشور همسایه به قلمرو پادشاه حمله کرد و بر ارتش او پیروز شد.
لحظات بسیاری از ناامیدی اتفاق افتاد که پادشاه دوست داشت انگشتر را باز کند و پیام حک شده بر آن را بخواند ولی چنین کاری نکرد زیرا احساس کرد که اگر چه در حال از دست دادن مملکت خویش است ولی هنوز زنده است.
دشمن تا نزدیکی قصر او پیش رفت و او برای نجات جان خویش از قصر خارج شد و با چند نفر از نزدیکانش فرار کرد. دشمن در حال تعقیب کردن او بود و او میتوانست صدای پای اسبهای دشمن را بشنود که هر لحظه نزدیک میشدند.
ناگهان متوجه شد جادهای که در آن در حال فرار است به یک دره منتهی میشود.
دشمن پشت سر او بود و هر لحظه به او نزدیکتر میشد. او نه میتوانست به عقب بازگردد و نه در پیش رویش جایی برای فرار کردن کردن داشت. پادشاه به آخر راه رسیده بود و مرگش حتمی بود. ناگهان بیاد انگشتر خویش افتاد. انگشتر را از انگشتش بیرون آورد. آن را باز کرد و شعار روی آن را خواند:
«این نیز بگذرد...»
ناگهان آرامشی عمیق وجود پادشاه را فرا گرفت. «این نیز بگذرد» و البته چنین هم شد. دشمن که در تعقیب پادشاه بود و به او خیلی هم نزدیک شده بود راهش را عوض کرد و به سوی دیگری رفت. پادشاه که پشت تخته سنگی پنهان شده بود حالا صدای پای اسبها را میشنید که از او دور میشدند.
او از خستگی مفرط به خواب رفت...
پادشاه در طی ده روز توانست دوباره ارتش شکست خوردهاش را گرد آورد. به دشمن حمله کند. کشورش را پس بگیرد و به قصر خویش بازگردد.
حالا مردم کشورش از این فتح مجدد شاد بودند و جشن گرفته بودند. همه جا صدای شادی و پایکوبی میآمد. پادشاه بسیار خوشحال و مسرور بود و از شادی در پوست خود نمیگنجید ناگهان دوباره انگشتر را به خاطر آورد آن را باز کرد و شعار حک شده را خواند:
«این نیز بگذرد...»
https://t.me/mer30tv/36151
👇💯
https://t.me/joinchat/AAAAADvXxzGmCwjfgrfv2Q
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ #داستان_شب ✨
در زمانهای قدیم پادشاهی قدرتمند زندگی میکرد که وزیران خردمند زیادی را در خدمت داشت. روزی این پادشاه با نارضایتی وزیران خود را فرا خواند و به آنها گفت:
«احساس بسیار عجیبی دارم. دوست دارم انگشتری داشته باشم که حال مرا همواره یکسان نگاه دارد. روی نگین این انگشتر باید شعاری حک شده باشد که وقتی ناراحت هستم مرا خوشحال کند و در عین حال هنگامی که خوشحال هستم و به این شعار نگاه میکنم مرا غمگین سازد.»
وزیران خردمند همگی به فکر فرو رفتند و شروع به مشورت با یکدیگر کردند. آنها پس از مشورت با هم نتوانستند به نتیجه برسند و به نزد اهل معرفتی رفتند و از او درباره چنین انگشتری درخواست کمک کردند.
این مرد از قبل چنین انگشتری را همراه خود داشت. او تنها انگشتر را از انگشت خویش بیرون آورد و آن را به وزیران داد و به آنها گفت:
«انگشتر را به پادشاه بدهید اما به او بگوئید که تنها در شرایطی که احساس میکند دیگر نمیتواند هیچ چیز را تحمل کند میتواند انگشتر را باز کند و از شعار آن آگاه شود.
به هیچوجه نباید از سر کنجکاوی به این شعار نگاه کند زیرا در این صورت پیام نهفته در این شعار را از دست خواهد داد. این شعار همیشه در انگشتر هست ولی برای درک کامل آن به لحظهای بسیار مناسب نیاز است.»
وزیران انگشتر را به پادشاه دادند و او از این دستور اطاعت کرد.
چندی گذشت و کشور همسایه به قلمرو پادشاه حمله کرد و بر ارتش او پیروز شد.
لحظات بسیاری از ناامیدی اتفاق افتاد که پادشاه دوست داشت انگشتر را باز کند و پیام حک شده بر آن را بخواند ولی چنین کاری نکرد زیرا احساس کرد که اگر چه در حال از دست دادن مملکت خویش است ولی هنوز زنده است.
دشمن تا نزدیکی قصر او پیش رفت و او برای نجات جان خویش از قصر خارج شد و با چند نفر از نزدیکانش فرار کرد. دشمن در حال تعقیب کردن او بود و او میتوانست صدای پای اسبهای دشمن را بشنود که هر لحظه نزدیک میشدند.
ناگهان متوجه شد جادهای که در آن در حال فرار است به یک دره منتهی میشود.
دشمن پشت سر او بود و هر لحظه به او نزدیکتر میشد. او نه میتوانست به عقب بازگردد و نه در پیش رویش جایی برای فرار کردن کردن داشت. پادشاه به آخر راه رسیده بود و مرگش حتمی بود. ناگهان بیاد انگشتر خویش افتاد. انگشتر را از انگشتش بیرون آورد. آن را باز کرد و شعار روی آن را خواند:
«این نیز بگذرد...»
ناگهان آرامشی عمیق وجود پادشاه را فرا گرفت. «این نیز بگذرد» و البته چنین هم شد. دشمن که در تعقیب پادشاه بود و به او خیلی هم نزدیک شده بود راهش را عوض کرد و به سوی دیگری رفت. پادشاه که پشت تخته سنگی پنهان شده بود حالا صدای پای اسبها را میشنید که از او دور میشدند.
او از خستگی مفرط به خواب رفت...
پادشاه در طی ده روز توانست دوباره ارتش شکست خوردهاش را گرد آورد. به دشمن حمله کند. کشورش را پس بگیرد و به قصر خویش بازگردد.
حالا مردم کشورش از این فتح مجدد شاد بودند و جشن گرفته بودند. همه جا صدای شادی و پایکوبی میآمد. پادشاه بسیار خوشحال و مسرور بود و از شادی در پوست خود نمیگنجید ناگهان دوباره انگشتر را به خاطر آورد آن را باز کرد و شعار حک شده را خواند:
«این نیز بگذرد...»
https://t.me/mer30tv/36151
👇💯
https://t.me/joinchat/AAAAADvXxzGmCwjfgrfv2Q
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
Telegram
مرسی تی وی🌿🌺
👆👆👆👆
نرم افزار ✨داستان شب✨
آپدیت جدید با صدها داستان زیبا و خواندنی و شنیدنی!😃
بله...شنیدنی. داستان های صوتی به نرم افزار اضافه شد.👌✨🌙✨
@MER30TV 👈💯
نرم افزار ✨داستان شب✨
آپدیت جدید با صدها داستان زیبا و خواندنی و شنیدنی!😃
بله...شنیدنی. داستان های صوتی به نرم افزار اضافه شد.👌✨🌙✨
@MER30TV 👈💯
یک نفر در دل شب يک نفر در دل خاک
يک نفر همدم خوشبختی هاست
يک نفر همسفر سختی هاست
عمرمان میگذرد
ما همه رهگذريم
آنچه باقیست فقط خوبيهاست 💖
🌙 شبتون زیبا🌙
@MER30TV 👈💯
يک نفر همدم خوشبختی هاست
يک نفر همسفر سختی هاست
عمرمان میگذرد
ما همه رهگذريم
آنچه باقیست فقط خوبيهاست 💖
🌙 شبتون زیبا🌙
@MER30TV 👈💯