Audio from 👩🏻‍⚕️🩺Azimi

🌘 🗓 تقویم امــــروز پنجشنبـــــه   29   محــرم
1447

📜   عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ رضي الله عنه: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ أَتَى عَلَى امْرَأَةٍ تَبْكِي عَلَى صَبِيٍّ لَهَا، فَقَالَ لَهَا: «اتَّقِي اللَّهَ وَاصْبِرِي». فَقَالَتْ: وَمَا تُبَالِي بِمُصِيبَتِي، فَلَمَّا ذَهَبَ قِيلَ لَهَا: إِنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ، فَأَخَذَهَا مِثْلُ الْمَوْتِ، فَأَتَتْ بَابَهُ فَلَمْ تَجِدْ عَلَى بَابِهِ بَوَّابِينَ، فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ لَمْ أَعْرِفْكَ، فَقَالَ: «إِنَّمَا الصَّبْرُ عِنْدَ أَوَّلِ صَدْمَةٍ». أَوْ قَالَ: «عِنْدَ أَوَّلِ الصَّدْمَةِ».

📝 انس بن مالک رضی الله عنه می‌گوید: رسول الله ﷺ از کنار زنی که بخاطر بچه‌اش گریه می‌کرد، عبور نمود و فرمود: «از الله بترس و صبر، پیشه کن». آن زن گفت: تو برای مصیبت من چه پروایی داری؟ بعد از آن، هنگامی‌که پیامبر اکرم ﷺ رفت، به او گفتند: او رسول الله ﷺ بود. با شنیدن این سخن، از شدت ناراحتی می‌خواست بمیرد. لذا به درِ خانه‌ی رسول الله ﷺ آمد و آنجا، نگهبانی نیافت. پس به پیامبر اکرم ﷺ گفت: (ببخشید) من شما را نشناختم. رسول الله ﷺ فرمود: «صبر، همان است که در آغاز مصیبت باشد

الله متعال میفرماید:

🌺فَاذْكُرُوني‏ أَذْكُرْكُم ْ(بقره/152)
مرا یاد کنید؛ تا شما را یاد کنم.📿




اگر کانال مفید است لینک کانال را پخش و نشر  درمیان دوستان منتشر سازید لینک👇👇👇👇


https://t.me/+pbQ-iw2M8Mg3ZWRl

#والدین


اگر تمام گنج های دنیا را زیر پای فرزندانت بریزی، باز هم از تو فرار می کنند.

اما اگر قرآن را به آنها آموزش بدهی، روز قیامت به دنبالت خواهند گشت، تا تاج عزت را بر سرت بگذارن...

﷽


ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻣُﺤَﻤﺪٍﷺ,ﻭَﻋَﻠَﻰ ﺁﻝِواصَحابِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍﷺ❤️

شب جمعه است عزیزان از دعای خیرتان مارافراموش نکنید✨🤲

*الـــــهی...*
*چه بخوانی چه برانی..*
*چه به اوجم برسانی...*
*چه به خاکم بکـشانی..*
*نه من آنــم که برنــجم...*
*نه تـــو آنی کـه برانــی...*
*در اگــــر باز نگــــردد، نــروم باز بجــایی*
*پشت دیوار نشستم‌ چو‌ گدا برسرِ راهی*
*کس بغیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی..*
*باز کن در که جز این خانه مــرا نیست پناهی*
😔🤲

.

الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست،
دستم گیر که جز تو پناهم نیست.

الهی دستم گیر که دست آویز ندارم،
و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.

✍ اندیشه جامي

سکوت کردم، چون گفتن فایده نداشت...
دلم شکست، چون فهمیدن بلد نبودی...
رفتم، چون موندن بی‌ارزش شده بود.