هواداران دکتر مهدی سلطانی
61 subscribers
3.25K photos
531 videos
96 files
222 links
کانال وبلاگ دکتر مهدی سلطانی سروستانی
به آدرس
Mehdisoltanisarvestani.rozblog.com
ادمین: سمیرا صادقیان، تك ستاره
با نظارت دكتر مهدى سلطانى
Download Telegram
#دکتر_مهدی_سلطانی ❤️
لایو پرسش و پاسخ دکتر سلطانی عزیز در مورد انستیتو فانوس

پیج اینستاگرام
@fanusins

@mehdisoltanisarvestanii

لایو را اینجا ببینید 👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Gole Babouneh
Mehdi Soltani
گل بابونه دلم غمگینه غم تنهایی چقدر سنگینه
ببین دستامو چه بیقراره کسی از حالم خبر نداره
کنارم باشو منو صدا کن سرابت بودم منو دریا کن
♪♪♪
از این تنهایی که سهم ما شد از این فریادی که بیصدا شد
دلامون خونه گل بابونه هوای این شهر مثل زندونه
کنارم باشو منو صدا کن سرابت بودم منو دریا کن
♪♪♪
تو با من بمونی هراسی ندارم
کمک کن بتونم غمامو ببارم
کمک کن رها شم از این حال دلگیر
از این بازیای نفس گیر تقدیر
دل تنها و دل دیوونه به تو دل بسته گل بابونه

«هر روز بی تو روز مباداست»😔😔😔
@mehdisoltanisarvestanii
امشب شب آرزوهاس، برات آرزو می‌کنم آدم مورد علاقتو پیدا کنی، توی شغل مورد علاقه‌ات موفق بشی، به چیزای که بهشون فکر می‌کنی برسی، اون کاری که داری براش تلاش می‌کنی به زودی نتیجه‌اشو ببینی، خبر خوبی که خیلی وقته منتظرشی بهت برسه و یه باورم نمی‌شه از ته ته قلبت بگی❤️
الهی خواست دلمون با مصلحت خدا یکی باشه .الهی آمین
بشدت التماس دعا 🙏🙏
اللهم عجل لولیک فرج
باز پنجره‌های ملکوت به بهانه‌ی دیگر گشوده شد و چه عاشقانه می‌سراید: این الرجبیون؟
چه خدای عاشقی که گناه می‌خرد و بهشت می‌فروشد و ناز بنده می‌کشد…
امیدوارم آرزوهاتون با حکمت‌های خدا یکی باشه
امشب در کنار ثانیه‌ها آمین گوی آرزوهاتون هستم
التماس دعا از صمیم قلب…
#دکتر_سلطانی عزیز امشب شب آرزوهاست و من آرزو دارم دلت مثل بهار، پر شود از لحظه‌های ماندگار
وزندگیت خالی از اندوه و غمگساری
و از لحظه‌های شادمانی بی شمار
از صمیم قلبم آرزو دارم خواست دلتون با حکمت خدا یکی باشه.الهی آمین 🙏
شب آرزوها مبارک باد
التماس دعا

@mehdisoltanisarvestanii
Forwarded from Mehdi Soltani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
میانِ ریتا و چشمانم… تفنگی ست. و آنکه ریتا را میشناسد، خم میشود و برای خدایی که در آن چشمان عسلیست نماز میگذارد!… و من ریتا را بوسیدم آنگاه که کوچک بود و به یاد میآورم که چه سان به من درآویخت. و بازویم را، زیباترین بافتهی گیسو فرو پوشاند. و من ریتا را به یاد میآورم به همان سان که گنجشکی برکهی خود را به یاد میآورد آه… ریتا میان ما یک میلیون گنجشک و تصویر است و وعده های فراوانی که تفنگی… به رویشان آتش گشود! نام ریتا در دهانم عید بود تن ریتا در خونم عروسی بود. و من در راه ریتا… دو سال گم شدم و او دو سال بر دستم خفت و بر زیباترین پیمانه ای پیمان بستیم، و آتش گرفتیم و در شراب لبها و دوباره زاده شدیم! آه…ریتا چه چیز دیده ام را از چشمانت برگرداند جز دو خواب خفیف و ابرهایی عسلی بود آنچه بود ای سکوت شامگاه ماه من در آن بامداد دور هجرت گزید در چشمان عسلی و شهر همه ی آوازخوانان را و ریتا را برفت. میان ریتا و چشمانم تفنگی است.
‎(محمود درویش)