استاد بهبودی
67 subscribers
20 links
ابن کانال به انتشار آراء و نظرات استاد محمدباقر بهبودی می پردازد.
Download Telegram
یونس علیه السلام(۲)

🔹قرآن مجید می گوید:
"ان الذين حقّت عليهم کلمه ربّک لايؤمنون. ولو جاءتهم کلّ آیه حتی یرو العذاب الاليم" (یونس/۹۶--۹۷)
آنان که در کفر و تمرد ثابت قدم اند و در قضاء مبرم الهی به عذاب دوزخ محکوم شده اند، قهرا ایمان نمی آورند، گرچه آیات و معجزات الهی را از هر گونه گون بنگرند. مگر آن موقع که عذاب الهی را با چشم بنگرند. ولی درآن صورت، ایمان آنان مفید نمی‌افتد، چراکه ایمان نیست، بلکه عیان است.
این یک قانون طبیعی است که در سراسر قرآن مورد تاکید کامل قرار گرفته است. علت تاکید آن بود که کافران می‌گفتند اگر عذاب الهی درست است، چرا بر ما نازل نمی شود تا ببینیم و ایمان بیاوریم و لذا قرآن می گفت: ایمانی که بعد از معاینهُ عذاب باشد، مثمرثمر نخواهد بود وگرنه همهُ کافران و فاسقان بعد از مرگ و رسیدن به عالم برزخ صاحب ایمان می شوند. بنابراین فقط هر قوم و ملتی که قبل از نزول عذاب ایمان بیاورد، ایمان آنان قابل قبول خواهد بود.
و از همین روست که قرآن در تعقیب همین آیات سورهُ یونس می گوید:
"فلولا كانت قريه آمنت فنفعها ایمانها الا قوم يونس لما آمنوا کشفنا عنهم عذاب الخزي في الحیوه الدنيا و متعناهم الي حین"
ای کاش در میان ملت های پیشین ملتی را مشاهده می‌کردیم که قبل از نزول عذاب، ایمان بیاورند تا ایمانشان مورد پذیرش و قبول الهی قرار بگیرد. چرا، فقط یک ملت موفق بودند و آن ملت قوم یونس بود که قبل از نزول عذاب ایمان آوردند و ما عذاب رسوا کنندهُ دنیوی را از سرِ آن قوم و ملت بازگرداندیم.

🔹از این آیات کریمه استنباط می شود که قوم یونس قبل از معاینهُ عذاب ایمان آورده اند. شرح این مطلب در برخی از روایات چنین رسیده است که یک تن از فرزانگان آن قوم به یونس ایمان آورده بود و در آن روز که یونس وعدهُ عذاب را ابلاغ کرد و خود از شهر خارج شد، آن مرد فرزانه در میان ملت خود ماند و به آنان گفت: ای مردم عذاب الهی خوار کننده است و ملت‌های پیش از شما مانند قوم نوح و قوم عاد و قوم صالح و سایر ملت ها را هلاک و نابود کرده است. اینک پیامبر خدا یونس از میان شما خارج شده است آن چنان که نوح و هود و صالح به هنگام نزول عذاب از میان قوم خود رفتند تا دچار عذاب آسمانی نشوند. شما مطمئن باشید که در روز مقرر عذاب الهی نازل خواهد شد، مگر آنکه پیش از مشاهدهُ عذاب ایمان بیاورید. اینک هنوز فرصت دارید از خدا و خشم و سطوت او بترسید و از کفر و تمرد توبه کنید و به درگاه خدا زاری کنید، باشد که عذاب خود را از شما برگرداند.
سخنان آن مرد فرزانه در دل آن مردم اثر کرد و راه توبه و انابه در پیش گرفتند و از خداوند مهربان تقاضای بخشش کردند و متعهد شدند که فرمان خدا را پذیرا گردند.
در اثر توبه و انابهُ آن مردم، عذاب الهی که مانند صاعقهُ آسمانی در راه فرود آمدن بود، منحرف شد و به آن قوم و ملت و شهر و دیار آسیبی وارد نگشت.

برگرفته از کتاب "نگاهی به تاریخ انبياء در قرآن"
صفحات ۱۵۶و۱۵۷

@mbehboudiorg
یونس علیه السلام(۳--پایانی)

🔹قرآن مجید به رسول اکرم خطاب کرده و می‌گوید: "فاصبر كما صبر اولو العزم من الرسل و لا تستعجل لهم" (احقاف/۳۵)
یعنی:صبرو تحمل پیشه کن،آن سان که رسولان صاحب عزم، صبر و تحمل پیشه کردندو برای عذاب آنان شتاب مورز.
و باز در جای دیگر می‌گوید:
" فاصبر لحکم ربك ولا تكن كصاحب الحوت اذ نادی و هو مکظوم " (قلم/۴۷)
برای اجرای فرمان خدا و دعوت قومت صبر و تحمل پیشه کن و مانند یونس مباش که صبر و تحمل خود را از کف داد و بر قوم خود نفرین کرد و پایان کارش به آنجا کشید که در دل ماهی به خود آمد و فریاد زد:
" سبحانك اني كنت من الظالمين" (انبیاء/۸۷)
از تقابل این دو آیه، استنباط می‌شود که یونس در حد رسولان صاحب اراده محسوب نمی شود، زیرا رسولان صاحب اراده، صبر و تحمل پیشه می کنند و از آزار قوم خود عصبانی و برافروخته نمی‌شوند و بالاخره با ملت خود کنار می آیند گرچه با گذشتن یک نسل باشد. بنابراین خطای یونس در بی‌صبری و سقوط از درجهُ اولوالعزمی بوده است و درتعقیب آن، از وضع و موقعیتی که برای او رخ داده بود، دلخور و ناراضی شد و با این گمان که خداوند با پیش آمدن این موقعیت بر او سخت نخواهد گرفت و او را معذور خواهد شناخت، منطقهُ ماموریت خود را ترک گفت و چون به کام نهنگ افتاد، دانست که این عقوبت از جانب خداست و از هیچ جهت معذور نبوده است و گرنه خداوند رئوف و مهربان بر او سخت نمی‌گرفت.
در واقع یونس،هم در شناخت قوم خود دچار خطا شده بود که گمان می کرد آنان اهل و مستحق عذابند و دیگر ایمان نمی آورند، در حالی که چنان نبود و قبل از نزول عذاب ایمان آوردند و از بلا رستند و هم از این جهت دچار خطا شده بود که حوزهُ ماموریت خود را با کمال دلسردی و دلخوری ترک گفته بود، در حالی که می‌باید از کشفِ عذاب شادمان باشد و هر چه زودتر به میان قوم خود بازگردد و به رهبری آنان همت گمارد. لذا قرآن مجید می گوید:
وانّ يونس لمن المرسلين. اذ ابق الی الفلك المشحون
(صافّات/۱۴۰)
یعنی یونس از رسولان ما بود، حتی در همان لحظات که مانند بندگان فراری گریخت و به کشتی پناهنده گشت تا از شماتت مردم برهد و غیظ دل را شفابخشد، رسول ما بود و ما تکلیف رسالت را از دوش او بر نداشته بودیم.

🔹قرآن مجید می گوید:
" فلتقمه الحوت و هو مليم" (صافّات/۱۴۲)
نهنگ، یونس را بلعید در حالی که یونس خود را ملامت می کرد. ملیم یعنی ملامت کننده و منظور از این ملامت همان نیایش مخصوصی است که در جای دیگر قرآن از یونس نقل شده است و می گوید:
" لا اله الا انت سبحانک اني كنت من الظالمين" یعنی بار خدایا! پناهی و امیدی جز تو نیست. تو از خطاکاری منزهی. این من بودم که خطا کردم و از سیه کاران بودم که حوزهُ ماموریت خود را با غیظ و دلخوری ترک کردم. لذا قرآن مجید به دنبال این آیه می گوید:
" فلولا انه كان من المسبّحين للبث في بطنه الى يوم يبعثون" (صافات/۱۴۳--۱۴۴)
اگر نه آن بود که یونس در کام ماهی خدا را تسبیح کرد و خطا را از خود دانست نه از جانب خدا، تا روز رستاخیز در شکم ماهی درنگ می کرد و روی نجات را نمی‌دید.
اثر این تسبیح و ملامت نفس، آن بود که از کام ماهی برهد و جانش نجات یابد و پذیرش نیایش او سبب شد که هم از کام ماهی برهد و هم در مقام رسالت تثبیت شود، چنان که در جای دیگر گفت:
"لو لا ان تداركه نعمه من ربه لنبذ بالعراء و هو مذموم" یعنی اگر لطف الهی شامل حال یونس نمی گشت، فقط از کام ماهی می رست و به ساحل می افتاد، اما از مذمت و نکوهش نمی رست.

برگرفته از کتاب "نگاهی به‌ تاریخ انبیاء در قرآن" صفحهٔ ۱۵۷تا۱۵۹

@mbehboudiorg
زکریا علیه السلام(۱)

🔹زکریا از پیامبران عظام بنی اسرائیل است. موقعی که مریم مادر عیسی متولد شد، خداوند، کفالت و سرپرستی کودک را برعهدهُ زکریا وا نهاد، به دلیل آنکه مدعیان کفالت فراوان بودند. انتخاب کفیل به صورت قرعه کشی به عمل آمد. حکم قرعه کشی در شرع اسلام هم پذیرفته و مشروع است و سند آن از قرآن مجید ارائه می شود:
یک بار در داستان یونس که فرد خاطی و مستحق عذاب دریا به وسیلهُ قرعه کشی معين شد: "فساهم فکان من المدحضین" و يک بار دیگر در داستان مریم و زکریا که فرد شایسته و برجسته به وسیلهُ قرعه کشی انتخاب شد:
"و ما كنت لديهم اذ یلقون اقلامهم ايّهم يكفل مريم وما كنت لديهم اذ یختصمون" (آل عمران/۴۴)
تو در حضور آنان نبودی آنگاه که قلم های خود را به عنوان قرعه کشی در میان جعبه قلم ها افکندند تا به‌ صورت قرعه و شانس یک قلم را بیرون بیاورند و کفالت مریم را به عهدهُ آن شخص قرار دهند. تو در حضور آنان نبودی که با هم نزاع و مخاصمه می‌کردند و هر کاهنی خود را تنها فرد شایستهُ این مقام می‌شناخت.
چون ارادهُ الهی در قرعه‌کشی شرعی دخیل است و فرد انتخاب شده مورد حمایت و پذیرش الهی قرار می گیرد، در جای دیگر گفت:
"فتقبّلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا و کفّلها زکریا"
(آل عمران/۳۷)
یعنی خداوند مریم را به عنوان خدمتکار و راهبهُ بیت المقدس پذیرفت، با آن که دختر بود و گوشت و استخوان او را به صورت نیکویی پرورش داد و شخصاً کفالت او را به زکریا وانهاد.
🔹هنگامی که زکریا به خلوت عبادتگاه مریم وارد می شد که از حال او تفقد کند، میوه ها و خوراکی های گوناگون در برابر او می دید و می پرسید این میوه و یا این خوراکی را از کجا به دست آورده‌ای و چه کسی هدیه آورده است؟ و مریم می گفت: این هدیه از سوی خدا است که خداوند هرکس را بخواهد، بی حساب و بی تلاش روزی می دهد. در این موقع و با مشاهدهُ مراحم الهی که بی حساب و بی تلاش و از عالم غیب به بندگان خود روزی می دهد، زکریا نیز طمع بست و امیدوار شد که خداوند او را نیز تنها نگذارد و از ذرّیهُ او فرزندی عطا کند که پاک و شایسته باشد و بتواند از خاندان او و خاندان یعقوب، ارث ببرد.

برگرفته از کتاب "نگاهی به تاریخ انبیاء در قرآن" صفحهٔ ۱۶۰

@mbehboudiorg
زکریا علیه السلام(۲)

🔹زکریا از جانب پدران و اجداد خود و یا از طریق صدقات و هدایای مردم بنی اسرائیل، صاحب موقوفات عظیمی بود که از درآمد آن برای زندگی شخصی و در راه خدا و اعتلای مذهب و نگهداری معبد و رسیدگی به حال عابدان و کاهنان خرج می‌کرد و چون تولیت صدقات و هدایای مردم را به نام خود ثبت کرده بود، تا حاکمان جور در آن دخالت نکنند، کوشش داشت که صاحب پسر شود تا بتواند تولیت صدقات و هدایا را به عهدهُ پسرش بگذارد و دست عموها و عموزاده های خود را از ثروت خود کوتاه کند، ولی موفق نشد و خداوند تنها دختری به او عطا کرده بود و بعد از آن که تجدید فراش کرد، اصلاً صاحب فرزند نشد چرا که همسرش نازا بود.

🔹زکریا در اواخر عمر دست به دعا برداشت و گفت: "بار خدایا! من به درگاهت هماره خوشبخت بوده ام. اینک نیز خوشبختی خود را از درگاه تو مسئلت می نمایم. من پس از مرگم از موالی خود بیمناکم که این صدقات و موقوفات را در راه فساد به‌ مصرف برسانند و این همسری که به تازگی و اخیراً اختیار کرده ام نازااست و از دامان او پسری متولد نشد که وارث من باشد و دست موالی کوتاه شود. اینک تو خودسرپرستی برای پس از مرگم عطا کن که‌ از من و از خانوادهُ همسر دخترم که از خاندان یعقوب است، ارث ببرد. خدایا آن سرپرست را پسندیده و مرضیّ خاطر خودت قرار بده" (مریم/۲--۶)

🔹از آیهُ ۶ سورهُ مریم، استنباط می‌شود که زکریا از این دعا و نیایش، تقاضای فرزند صلبی نداشت، بلکه آرزو کرد تا خدا از دختر همسر سابقش که به خاندان یعقوب شوهر داده است، پسری بر ذریهُ او بيفزايد تا بتواند متولی صدقات او باشد، زیرا دختر زکریا گرچه وارث پدرش بود ولی نمی‌توانست مدعی تولیت صدقات باشد و دست عموها و عموزاده های خود را از تصرف قلدرانه آنان کوتاه کند ولی اگر دختر زکریا که همسر یک تن از خاندان یعقوب است صاحب پسر شود، آن پسر، هم با توسط مادرش وارث زکریا می شود و هم با توسط پدرش وارث خاندان یعقوب می‌شود و علاوه بر ارث خاندان یعقوب از حمایت آل یعقوب هم بهره مند خواهد بود. لازم است بدانیم که در کیش یهود، زنان از شوهر خود ارث نمی برند، یعنی دختر زکریا بدون پسر از ارث شوهرش محروم بود.

🔹به دلیل همین ذهنیت، زکریا بعد از بشارت یافتن به یحیی از نسل خودش به شگفت می آید و می گوید:
"ربّ انّی يكون لي غلام وقد بلغني الكبر وامراتي عاقر"
(آل عمران /۴۰)
بار خدایا از کجا ممکن می شود که من صاحب پسر شوم با آنکه از پیری به‌ فرسودگی رسیده‌ام و همسرم نیز عقیم و نازا ست. و خداوند به‌ او پاسخ می دهد:
"كذلك الله يفعل مایشاء" یعنی خداوند با همین وضع موجود از تو که پیر و فرسوده ای و از همسرت که عقیم و نازااست، پسری به تو عنایت خواهد کرد.

برگرفته از کتاب "نگاهی به تاریخ انبیاء در قرآن" صفحات ۱۶۱و۱۶۲
@mbehboudiorg
زکریا علیه السلام(۳)

🔹دعای زکریا در محراب نماز صورت گرفت. زکریا هنوز از محراب دعاخارج نشده بود که فرشتگان بر او نازل شده و بشارت دادند که خداوند پسری یحیی نام به شخص تو عنایت خواهد کرد. این پسر دعوت عیسی کلمه الله را تصدیق خواهد کرد و خود سروری آزاده، خویشتن دار از لذات و پیامبری از صالحان خواهد بود.

🔹چون فرشتگان تاکید کردند که با همین عیب و نقص، خداوند به تو و همسرت پسری خواهد داد، زکریا دانست که این یک مسئلهُ استثنایی است نه آن که جوانی و شادابی او باز خواهد گشت بلکه یک موعد مخصوص و یک نوبت و یک لحظهُ خاص خواهد داشت. لذا درخواست کرد تا برای مقاربت و هم بستر شدن با همسرش نشانه ای مقرر شود. خداوند گفت:
"آیتک آن لا تکلم الناس ثلاث لیال سويا"(مریم/۹) "الا رمزا"(آل عمران/۴۱) یعنی علامت‌ میان من و تو آن است که‌ سه روز نتوانی با کسی سخن بگویی، جز با رمز و اشاره دست، و چون سه روز بگذرد، به همسرت نزدیک شو که نواقص وجودی تو و همسرت ظرف این سه روز مرتفع خواهد شد. و بدین رو فرمود:
"فاستجبناله و وهبنا له یحیی واصلحنا له زوجه انهم كانوا يسارعون في الخيرات و یدعوننا رغبا و رهبا و کانوا لنا خاشعين:
ما دعای زکریا را اجابت کردیم و یحیی را به او عطا کردیم و همسرش را که نازا بود،اصلاح کردیم. از آن رو که آنان در کارهای خیر، پیشقدم بودند و در خوشی و ناخوشی به درگاه ما التجا می بردند و در برابر ما خاشع و متواضع بودند.

🔹علت این که قرآن مجید می گوید:"اذ نادى ربه نداء خفيا"(مریم/۳) آن است که زکریا در محراب عبادت بود و به تنهایی نماز می خواند و لذا صدای خود را بلند کرد و از ته دل فریاد زد. زکریا پس از تمام شدن مکالمات خود با فرشتگان، از محراب عبادت خارج شد و با دست و سر به سایر کاهنان معبد اشاره کرد که شما در اوقات بعدی، خودتان نماز را به جا آورید که دیگر من به نماز عمومی نخواهم آمد. قرآن مجید در این باره می‌گوید:
"فخرج على قومه من المحراب فاوحی اليهم ان سبحوا بكره وعشيا" (مريم/۱۱)
زکریا از محراب عبادت خارج شد و با رمز و اشاره دست به نمازگزاران گفت: شما خود به هر بام و شام نماز بخوانید و دعا کنید و به انتظار حضور من نباشید. در این آیه کلمهُ "اوحی" به معنای اشاره است، زیرا معنی اصلی وحی همین اشاره است که با دست و یا اشارهُ چشم و ابرو و هر وسیلهُ ممکن گرچه با موج و فرستندهُ رمز باشد، با دیگران گفتگو نمایند و راز درون خود را به او منتقل سازند.

برگرفته از کتاب "نگاهی به تاریخ انبياء در قرآن" صفحات ۱۶۲تا ۱۶۴

@mbehboudiorg
یحیی بن زکریا علیه السلام

🔹یحیی بن زکریا از کودکی یعنی-- در حدود هفت سالگی-- به آن مقامی نائل شد که ابراهیم خلیل در ابتدای جوانی و عموم پیامبران در ۳۰ سالگی نائل شده اند. قرآن مجید می گوید:
"یایحیی خذالکتاب بقوه وآتیناه الحکم صبیّا و حنانه من لدنا وزکاه وکان تقیّاو برّا بوالدیه و لم یکن جبارا عصیا و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا"(مریم/۱۱--۱۴)
یعنی: ای یحیی فرمان خدا را با تمام توان و نیرو قبضه کن و ما در کودکی حکم و دریافت و قضاوت را به او عطا کردیم که بتواند میان حق و باطل تمیز و تشخیص دهد و ما از جانب خود مهر و عاطفه شدیدی به او عطا کردیم که خیرخواه جدی مردم باشد و ما از جانب خود پاکی و بی آلایشی دنیا را به‌ او عطا کردیم که از لذات و مواهب دنیا رو گردان باشد. یحیی پرهیزگار و با تقوی بود و هم نیکو کار و در طاعت پدر و مادر و سرکش و نافرمان نبود که از اطاعت آنان سر بتابد. درود بر یحیی، آن روز که ولادت یافت. درود بر یحیی آن روز که رحلت یابد و درود بر یحیی آن روز که تجدید حیات کند و به رستاخیز آید.
علت اینکه قرآن مجید در مورد یحیی و در مورد عيسی این گونه سخن می‌گوید، دور کردن نسبت‌های ناروا ازسرّ ولادت این دو بزرگوار است، زيرا ولادت این دو تن به صورت غیرعادی انجام گرفت و مردم بنی اسرائیل، تهمت های نا روا وارد کرده اند و خداوند می خواست تهمت های آنان را مردود سازد که‌ نگویند "زکریا کودکی را به خود بسته است که موالی را از میراث خود محروم سازد". اینگونه تهمت ها از مردم بنی اسرائیل فراوان مسموع شده است. لذا قرآن مجید در مورد عیسی و مریم می گوید:
"وبکفرهم و قولهم علی مریم بهتانا عظیما" (نساء/۱۵۵)

🔹نام یحیی، در قرآن به همین صورت یاد شده است. اين اسم در زبان عبری یوحنا تلفظ می شود و لذا در قرائت غیر معروف(یحیی)را هم یُحنّی خوانده‌اند. یحیی یعنی زندهُ جاوید و بر اساس منطق قرآن، قبل از فرزند زکر یا، شخص دیگری به این نام نامیده نشده است. برخی گفته اند کلام خدای عز و جل که می گوید: "لم نجعل له‌ من قبل سمیا" به این معنی است که ما پیش از ولادت این فرزند تاکنون همتایی برای او نیافریده ایم.

🔹قرآن مجید که می گوید: "انَّ اللهَ یبشّرک بیحیی مصدّقاً بکلمه من الله و سیّداً و حصورا..." (آل عمران/۳۹)، منظور از "کلمه من الله" عیسی بن مریم است که او را کلمة الله می نامند. بنابراین بشارت به یحیی متضمن بشارت به ولادت عیسی نیز بوده است، منتها در این آیه و این عبارت نامی از مادر او به میان نیامده است. با این بشارت این نکته نیز بر زکر یا روشن شد که یحیی زمان رسالت و نبوت عیسی را درک خواهد کرد و چون یحیی درعهد خود بسیار معروف و مورد اعتماد همگان بود، تایید و تصدیق یحیی، می‌توانست تا حد قابل توجهی ولادت عیسی را توجیه کند و اتهامات وارده را از ساحت مریم دفع کند.

🔹در تاریخ یهود، نام یحیی به عنوان یوحنّای تعمید دهنده یاد شده است. یحیی نسبت به نجات‌ مردم از گرداب گناهان و توجیه آنان به سوی هدایت و روحانیت کوشا بود،چنانکه قرآن گفت: "و حنّانا من لدنا" که شرح آن گذشت.
بر طبق معمول آن زمان، یوحنّا مردم‌ را به حق و عدالت دعوت می کرد و برای توبه دادن آنان را به کنار نهر و یا دریا می برد و تا نیمه ی بدن وارد آب می کرد و سپس به نام خدا شخصاً آب را برا آنان می ریخت تا غسل کنند و از خباثت گناهان پاک شوند.

🔹در مورد شهادت زکریا و شهادت یحیی، اساطیر و افسانه ها و ماجراهای جالبی مطرح کرده اند، در حالی که قرآن مجید از شرح آن به کلی سکوت کرده است. این اساطیر و افسانه‌ها در کتب تواریخ و کتاب بحارالانوار و اغلب تفاسیر ثبت شده است، بر اساس این تواریخ، یحیی قبل از پدرش زکریا شهید می شود، در حالی که فلسفه ی ولادت یحیی آن بود که خداوند به زکریا فرزندی عطا کند که بعد از او وارث تولیت ومتصدی موقوفات اوباشد. چنانکه اگر یحیی سال ها عمر کرده باشد و بعداً به شهادت رسیده باشد، در این صورت موضوع پیری و فرسودگی زکر یا توجیه نخواهد شد، با آنکه چهل سال بعد از ولادت یحیی زنده باشد. روی هم رفته این اساطیر و افسانه ها قابل توجیه نیستند و چه بسا که شرح حال زکر یا،پدر یحیی، با زکریای دیگری مشتبه شده‌ باشد.

برگرفته از کتاب "نگاهی به تاریخ انبیاء در قرآن" صفحات
۱۶۵تا۱۶۸

@mbehboudiorg
عیسی بن مریم علیه السلام(۱)

🔹خداوند به عمران بن یساهم وحی کرد که من فرزندی عطایت خواهم کرد مبارک و زیبا که کور مادرزاد را شفا بخشد و پیس را سلامت دهد و مرده را زنده کند با رخصت الهی. من او را پیامبر بنی اسرائیل خواهم ساخت. عمران به همسرش حنّه بشارت داد و چون حنّه آبستن شد، تصور می کرد،فرزندی که در شکم دارد، همان پیامبری است که بشارت آن را داده اند و لذا نذر کرد که او را از کودکی به معبد بسپارد تا تحت سرپرستی کاهنان معبد، پرورش یابد و بعد از آن که به سن بلوغ برسد راه خود را به سوی خدا باز کند. ولی چون بارخود را بر زمین نهاد و دانست که فرزند او دختر است با تعجب و انکار گفت:
" ربّ انّي وضعتها انثى؟ والله اعلم بما وضعت ولیس الذکر کالانثی" (آل عمران/۳۷)
"خدایا این مولود من که دختر است و پسر و دختر برابر نیستند"؛ یعنی نمی تواند به مقام رسالت مبعوث گردد. البته‌ خداوند بهتر می دانست که فرزند او دختر است، ولی آن پسری که عمران و حنّه تصور می کردند و می خواستند، نمی توانست مانند این دختری باشد که مابه آنان عطا کردیم، زيرا مامی خواستیم که‌ روح قدسی خودرا در پیکر او بدمیم.
در واقع عمران و حنّه، بشارت رسالت را با نسل صلبی خود توجیه کردند. در حالی که خداوند می خواست از نسل صلبی آنان یعنی مریم فرزندی پسر به آنان عطا کند که روح خدا باشد و پیامبر بنی اسرائیل گردد.(صحیح کافی حدیث ۱۵۸)

🔹خداوند، نذر حنّه را پذیرفت، با آن که مولود او دختر بود و از آن روز این سنت برقرار ماند که زنان و دختران نیز می توانند راهبه باشند و خود را وقف معبد نمایند.
مادر مریم گفت:
"بار خدایا من این دختر را مریم نامیدم و این دختر را و نسل او را از شیطان رجیم به تو پناه دادم. خداوند مریم را به خوبی پذیرفت و به خوبی پرورش داد و کفالت مریم را به زکریا وانهاد. هرگاه زکریا به محراب مریم وارد می شد که حال او را بپرسد، تحفه ای در حضور او مشاهده می کرد. زکریا می پرسید: ای مریم این میوه را و این خوراک را از کجا آورده اند؟ و مریم می گفت: از جانب خداوند است و خداوند هرکس را بخواهد بی تلاش و بی محاسبه روزی عطا می فرماید.

🔹از این آیات کریمه روشن می شود که زکریا عهده دار پرستاری و پرورش مریم شد تا اورا با روزی حلال بپرورد و با آداب کریمه آشنا سازد و لذا باید گفت که پرورش مریم کاملاً در معبد صورت گرفت و زکریا تا دوران رشد و بصیرت مریم، مراقب احوال او بود.
تقاضای زکریا راجع به وارث مناصب اجتماعی و تولیت صدقات در اوانی بود که مریم به حد بلوغ نزدیک می شد. بنابراین ولادت عیسی با ولادت زکریا چندان فاصله ی زمانی نخواهد داشت، جز این که بعد از ولادت یحیی، دیر زمانی نگذشت که زکریا به رحمت خدا پیوست، زیرا در تشریفات ولادت عیسی و برخورد‌های اولیه ی مریم با کاهنان نامی از زکریا در میان نیست و تنها یحیی بن زکریا است که به تصریح قرآن مجید، "مصدّقا بکلمه من الله" بوده است.

🔹پس از بلوغ مریم، فرشتگان از پس پرده ی غیبی به او بشارت دادند که:
"ان الله اصطفاك و اصطفاک علی نساءالعالمين. يا مریم اقنتی لربك واسجدي واركعي مع الراكعين" (آل عمران/۴۲-۴۳)
خداوند تو را برای خود برگزید و از هرگونه آلودگی پاک کرد و تو را برای لقاح مقدس از میان همه ی زن ها گزین نمود. ای مریم!خود را برای اطاعت پروردگارت خالص کن و پیشانی بر خاک نه و با راکعان به تعظیم پروردگارت بپرداز.
با این خطاب،فرشتگان به مریم اعلام کردندکه مراسم عبادت بر او فرض و لازم است،آن چنان که برانبیاء وصدیقان واجب و فرض است و با خطاب "ارکعی مع الراكعين" بر او لازم شد تا در نماز جماعت معبد شرکت کند و به عابدان اقتدا نماید.

برگرفته از کتاب "نگاهی به تاریخ انبیاء در قرآن" صفحات ۱۶۹و۱۷۰
@mbehboudiorg
عيسی بن مریم علیه السلام(۲)

🔹در نوبت دیگری فرشتگان با مریم سخن گفتند و او را بشارت دادند که ای مریم:
"انّ الله یبشرك بکلمه منه اسمه المسیح عیسی بن مريم وجيها في الدنيا والاخره و من المقربين..."(آل عمران/۴۵-۵۱)
خداوند تو را بشارت می دهد به فرزندی از جانب خود که نام او مسیح است و شهرت اوعیسی بن مریم. در دنیا و آخرت آبرومند است و از مقربان درگاه حق. آن فرزند در گهواره کودکی و بعد در سن کهولت با مردم سخن می گوید و از صالحان است.
در این موقع که مریم به سروش فرشتگان گوش می سپرد، ازاین که فرشتگان، عيسی را فرزند مریم خواندند و نه فرزند یکی از مردان، به‌ وحشت افتاد و باحال تضرع و التجاء، سروش فرشتگان را قطع کرد و گفت:
" ربّ انّی يكون لي ولد و لم یمسسنی بشر قال كذلك الله يخلق ما يشاء اذا قضى امرا فانّما يقول له کن فیکون "
یعنی: بار خدایا از کجا برای من فرزندی باشد، با آن که بشری با من تماس نگرفته باشد؟ پروردگارِمریم به مریم پاسخ داد: با همین قید و به‌ همین صورت که راهبه باشی و شوهر نکنی. خداوند هر پدیده ای را که بخواهد می آفریند. خداوند که فرمان صادر کند، فقط می‌گوید: بشو وآن پدیده صورت خواهد گرفت.

🔹در این موقع مریم با حال نگرانی سکوت کرد و فرشتگان به سروش خود ادامه دادند که:
" ويعلّمه الكتاب و الحکمه والتورات والانجیل و رسولا الى بني اسرائيل..."
و خداوند فرمان و کاردانی در اجرای فرمان را به همراه کتاب تورات و کتاب انجیل به او می آموزد و به سوی بنی اسرائیل مبعوث میکند که ای بنی اسرائیل من با نشانه ای از جانب پروردگارتان به رسالت آمده‌ام. نشانه من این است که از گِل به شکل و اندام مرغ می آفرینم و در منقار او می دمم و آن مجسمه گلی با رخصت خدا پرواز می کند. من کور مادرزاد را که چشمانش بسته باشد،شفا می بخشم. من ابرص را شفا می بخشم. من مرده ها را زنده می سازم با رخصت الهی. من از خوراکی مصرفی شما و خوراک ذخیره شما در خانه های تان خبر می دهم و در این همه نشانه ای است برای شما که رسالت مرا بپذیرید و باور کنید. اگر شما اهل باور باشید.
من به کتاب پیشین که تورات است، تصدیق دارم و خداوند مرا گسیل فرمود تا برخی از محرمات را که به ناحق تحریم شده است، برای شما حلال سازم. من با نشانه صدق و راستی نزد شما آمده ام. از این رو خدا را پرهیزکار شوید و از من اطاعت کنید. خداوند پروردگار من است و پروردگار شماست، همو را بپرستید و طاعت برید که راهِ راست همین است.

برگرفته از کتاب "نگاهی به تاریخ انبیاء در قرآن" صفحات ۱۷۱و۱۷۲
@mbehbuodiorg
عيسی بن مریم علیه السلام(۲)

🔹در نوبت دیگری فرشتگان با مریم سخن گفتند و او را بشارت دادند که ای مریم:
"انّ الله یبشرك بکلمه منه اسمه المسیح عیسی بن مريم وجيها في الدنيا والاخره و من المقربين..."(آل عمران/۴۵-۵۱)
خداوند تو را بشارت می دهد به فرزندی از جانب خود که نام او مسیح است و شهرت اوعیسی بن مریم. در دنیا و آخرت آبرومند است و از مقربان درگاه حق. آن فرزند در گهواره کودکی و بعد در سن کهولت با مردم سخن می گوید و از صالحان است.
در این موقع که مریم به سروش فرشتگان گوش می سپرد، ازاین که فرشتگان، عيسی را فرزند مریم خواندند و نه فرزند یکی از مردان، به‌ وحشت افتاد و باحال تضرع و التجاء، سروش فرشتگان را قطع کرد و گفت:
" ربّ انّی يكون لي ولد و لم یمسسنی بشر قال كذلك الله يخلق ما يشاء اذا قضى امرا فانّما يقول له کن فیکون "
یعنی: بار خدایا از کجا برای من فرزندی باشد، با آن که بشری با من تماس نگرفته باشد؟ پروردگارِمریم به مریم پاسخ داد: با همین قید و به‌ همین صورت که راهبه باشی و شوهر نکنی. خداوند هر پدیده ای را که بخواهد می آفریند. خداوند که فرمان صادر کند، فقط می‌گوید: بشو وآن پدیده صورت خواهد گرفت.

🔹در این موقع مریم با حال نگرانی سکوت کرد و فرشتگان به سروش خود ادامه دادند که:
" ويعلّمه الكتاب و الحکمه والتورات والانجیل و رسولا الى بني اسرائيل..."
و خداوند فرمان و کاردانی در اجرای فرمان را به همراه کتاب تورات و کتاب انجیل به او می آموزد و به سوی بنی اسرائیل مبعوث میکند که ای بنی اسرائیل من با نشانه ای از جانب پروردگارتان به رسالت آمده‌ام. نشانه من این است که از گِل به شکل و اندام مرغ می آفرینم و در منقار او می دمم و آن مجسمه گلی با رخصت خدا پرواز می کند. من کور مادرزاد را که چشمانش بسته باشد،شفا می بخشم. من ابرص را شفا می بخشم. من مرده ها را زنده می سازم با رخصت الهی. من از خوراکی مصرفی شما و خوراک ذخیره شما در خانه های تان خبر می دهم و در این همه نشانه ای است برای شما که رسالت مرا بپذیرید و باور کنید. اگر شما اهل باور باشید.
من به کتاب پیشین که تورات است، تصدیق دارم و خداوند مرا گسیل فرمود تا برخی از محرمات را که به ناحق تحریم شده است، برای شما حلال سازم. من با نشانه صدق و راستی نزد شما آمده ام. از این رو خدا را پرهیزکار شوید و از من اطاعت کنید. خداوند پروردگار من است و پروردگار شماست، همو را بپرستید و طاعت برید که راهِ راست همین است.

برگرفته از کتاب "نگاهی به تاریخ انبیاء در قرآن" صفحات ۱۷۱و۱۷۲
@mbehbuodiorg