Forwarded from کلوپ مالی رایگان - هلاکوئی
کماکان هنوز اعتقاد من اینه در میانه مدت بازار ارزدیجیتال بدجوری جیب همه رو خالی میکنه و خیلی ها در اوج قیمت میخرن و ارزدیجیتال ریزشی میشه و پول های مارکت رو خالی میکنن
در واقع پولای مردم دنیا رو
بخصوص بعد هاوینگ
الان قیمت بیت کوین حدود ۷۲ هزار دلاره
حالا یکی میاد میگه بیت کوین شد مثلا ۷۸ هزار دلار که
منم باید بگم ویس من رو گوش کردی که میای اظهار نظر میکنی؟
در واقع پولای مردم دنیا رو
بخصوص بعد هاوینگ
الان قیمت بیت کوین حدود ۷۲ هزار دلاره
حالا یکی میاد میگه بیت کوین شد مثلا ۷۸ هزار دلار که
منم باید بگم ویس من رو گوش کردی که میای اظهار نظر میکنی؟
Forwarded from کلوپ مالی رایگان - هلاکوئی
تحلیل بیت کوین
من تک سناریویی صحبتم رو برای ارزدیجیتال کردم
کامل گوش کنید
۱۲ دقیقه
محمد هلاکوئی
@cloobmali
من تک سناریویی صحبتم رو برای ارزدیجیتال کردم
کامل گوش کنید
۱۲ دقیقه
محمد هلاکوئی
@cloobmali
Forwarded from Crypto by Alireza (4lireza)
Forwarded from Crypto by Alireza (4lireza)
https://www.radiofarda.com/a/32882416.html
این عکس ها شما رو یاد چه مراسمی می اندازه!
این همه شباهت مراسم های مذهبیون از کجاست!!!
سفری که به بارسلونای اسپانیا داشتم همزمان شد با کارناوال بسیار بزرگی که سه روز در جریان بود و گروه های بسیار زیادی در بلندترین خیابان شهر مراسم آتش بازی و درب جهنم و خیمه و کتل به سبک متفاوت فرهنگی خودشان را اجرا می کردند
@MaziarTehrani
این عکس ها شما رو یاد چه مراسمی می اندازه!
این همه شباهت مراسم های مذهبیون از کجاست!!!
سفری که به بارسلونای اسپانیا داشتم همزمان شد با کارناوال بسیار بزرگی که سه روز در جریان بود و گروه های بسیار زیادی در بلندترین خیابان شهر مراسم آتش بازی و درب جهنم و خیمه و کتل به سبک متفاوت فرهنگی خودشان را اجرا می کردند
@MaziarTehrani
رادیو فردا
عکسهایی از «جمعهٔ مقدس» مسیحیان در گوشهوکنار جهان
جمعهٔ مقدس روز بزرگداشت مصلوب شدن و درگذشت مسیح است که مسیحیان جهان هر سال در روز جمعهٔ قبل از عید پاک آن را گرامی میدارند
Forwarded from آکادمی ریسک بازار (مدرسه عالی رسانه)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سمینار طلا ادرس غلط می دهد فروردین ۱۴۰۳
سی دقیقه ابتدای سمینار
riskac.ir/11635
youtu.be/bZ1IhbisUqI
تاریخ برگزاری ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
مدت ۱۰۰ دقیقه
لینک خرید فایل کامل سمینار
riskac.ir/11634
لیست هفتگی بورس و اقتصاد جهانی
riskac.ir/11633
اشتراک یک ساله اکادمی ریسک طلایی
riskac.ir/9340
اشتراک یک ساله اکادمی ریسک نقره ای
riskac.ir/9341
دوره ویژه اینده کسب و کار بهار و تابستان ۱۴۰۳
riskac.ir/10727
دوره جامع کسب و کار MBA
riskac.ir/6183
اشتراک ماهانه رتبه بندی بورس
۱۵ ساعت سمینار رایگان
riskac.ir/7172
فرصت های سرمایه گذاری و مهاجرت در خارج از ایران(اشتراک ماهانه)
۱۸ ساعت سمینار رایگان
riskac.ir/8292
با ما همراه شوید
youtube.com/@riskac
aparat.com/riskac.ir
instagram.com/adibmh.ir
zil.ink/riskac
سی دقیقه ابتدای سمینار
riskac.ir/11635
youtu.be/bZ1IhbisUqI
تاریخ برگزاری ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
مدت ۱۰۰ دقیقه
لینک خرید فایل کامل سمینار
riskac.ir/11634
لیست هفتگی بورس و اقتصاد جهانی
riskac.ir/11633
اشتراک یک ساله اکادمی ریسک طلایی
riskac.ir/9340
اشتراک یک ساله اکادمی ریسک نقره ای
riskac.ir/9341
دوره ویژه اینده کسب و کار بهار و تابستان ۱۴۰۳
riskac.ir/10727
دوره جامع کسب و کار MBA
riskac.ir/6183
اشتراک ماهانه رتبه بندی بورس
۱۵ ساعت سمینار رایگان
riskac.ir/7172
فرصت های سرمایه گذاری و مهاجرت در خارج از ایران(اشتراک ماهانه)
۱۸ ساعت سمینار رایگان
riskac.ir/8292
با ما همراه شوید
youtube.com/@riskac
aparat.com/riskac.ir
instagram.com/adibmh.ir
zil.ink/riskac
حفظ آرامش و عقلانیت در شرایط عادی زندگی و زمانی که همه چیز در آرامش هست یا ما بی خبر هستیم هنری نیست
حفظ ارامش و عقلانیت و هیجانی نشدن هنگامی که اوضاع بحرانی و طوفانی میشه بسیار مهم هست
🌈
مضطرب شدن و هیجانی شدن
فرزندان و سالمندان رو که از لحاظ روحی بسیار آسیب پذیر هستند
می تونه دچار آسیب های ماندگاری کنه
حمله برای تهیه بنزین یا تهیه مواد غذایی فشارهای عصبی رو بسیار افزایش میده
در بدترین شرایط ها لطفا همدیگه رو به حفظ آرامش و هیجانی نشدن دعوت کنید
@MaziarTehrani
حفظ ارامش و عقلانیت و هیجانی نشدن هنگامی که اوضاع بحرانی و طوفانی میشه بسیار مهم هست
مضطرب شدن و هیجانی شدن
فرزندان و سالمندان رو که از لحاظ روحی بسیار آسیب پذیر هستند
می تونه دچار آسیب های ماندگاری کنه
حمله برای تهیه بنزین یا تهیه مواد غذایی فشارهای عصبی رو بسیار افزایش میده
در بدترین شرایط ها لطفا همدیگه رو به حفظ آرامش و هیجانی نشدن دعوت کنید
@MaziarTehrani
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from مجمع فعالان اقتصادی
✅ اسرائیلستیزی
✍محمدحسین روانبخش
🔸 میگفتند صهیونیستستیز عجیبی است. شعارهایش بینظیر بود؛ میگفت جانش را و ثروتش را برای مبارزه با آنها گذاشته است...
🔸 میگفتند از تکتک لحظات زندگیاش برای ضربه زدن به دشمنان استفاده میکند؛ طرح داده که در بلندیهای جولان، هرجا که سربازان سوری هستند درخت بکارند تا سایهبانی برای آنها باشد...
🔸 میگفتند آتشفشان غیرت است؛ در مجلس ملی سوریه بلندترین فریادها و تندترین نطقها را علیه اشغالگران صهیونیست از آن او بود و شوری که اسرائیلستیزی او برپا میکرد، هیچکس نداشت...
🔸 «کامل امین» ( الی کوهن) در پایان کار جاسوس اسرائیل از آب درآمد! پولهایش برای موساد بود و نطقهایش را آنها برایش مینوشتند؛ درختهایی هم که کاشته بود برای هدفگیری دقیق سربازان سوری توسط اسرائیل استفاده میشد!
🔸 این داستانی است که نزدیک ۶۰ سال پیش با اعدام او به پایان رسید اما
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار بادهی ناخورده در رگ تاک است!
این روش قدیمی هنوز هم برای خدمت به اسرائیل، خیلی جواب میدهد.
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌http://telegram.me/Iran_economy_online
و دقیق ترین پیش بینی ها اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
✍محمدحسین روانبخش
🔸 میگفتند صهیونیستستیز عجیبی است. شعارهایش بینظیر بود؛ میگفت جانش را و ثروتش را برای مبارزه با آنها گذاشته است...
🔸 میگفتند از تکتک لحظات زندگیاش برای ضربه زدن به دشمنان استفاده میکند؛ طرح داده که در بلندیهای جولان، هرجا که سربازان سوری هستند درخت بکارند تا سایهبانی برای آنها باشد...
🔸 میگفتند آتشفشان غیرت است؛ در مجلس ملی سوریه بلندترین فریادها و تندترین نطقها را علیه اشغالگران صهیونیست از آن او بود و شوری که اسرائیلستیزی او برپا میکرد، هیچکس نداشت...
🔸 «کامل امین» ( الی کوهن) در پایان کار جاسوس اسرائیل از آب درآمد! پولهایش برای موساد بود و نطقهایش را آنها برایش مینوشتند؛ درختهایی هم که کاشته بود برای هدفگیری دقیق سربازان سوری توسط اسرائیل استفاده میشد!
🔸 این داستانی است که نزدیک ۶۰ سال پیش با اعدام او به پایان رسید اما
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار بادهی ناخورده در رگ تاک است!
این روش قدیمی هنوز هم برای خدمت به اسرائیل، خیلی جواب میدهد.
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
📌http://telegram.me/Iran_economy_online
و دقیق ترین پیش بینی ها اینجا در اینستاگرام
📌https://instagram.com/paktinat.hamed?igshid=z97nhxyu259o
Telegram
مجمع فعالان اقتصادی
🔴مجمع فعالان اقتصادی یک کانال تلگرام نیست!
🔵پرمخاطب ترین تشکل اقتصادی ایران است که دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی و آخرین تحلیلها را با شما به اشتراک میگذارد
تماس :
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
🔵پرمخاطب ترین تشکل اقتصادی ایران است که دقیق ترین پیش بینی های اقتصادی و آخرین تحلیلها را با شما به اشتراک میگذارد
تماس :
حامد پاک طینت
@Hamedpaktinat
اول اردیبهشت، سالروز درگذشت سهراب سپهری عزیز
کفشهایم کو؟
چه کسی بود صدا زد سهراب؟
آشنا بود صدا؛ مثل هوا با تن برگ
مادرم در خواب است
و منوچهر و پروانه و شاید همهی مردم شهر
شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیهها میگذرد
و نسیمی خنک از حاشیهی سبز پتو خواب مرا میروبد
بوی هجرت میآید
بالش من پر آواز پر چلچلهها ست
صبح خواهد شد
و به این کاسهی آب
آسمان هجرت خواهد کرد
باید امشب بروم
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی،
عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
هیچ کس زاغچهای را سر یک مزرعه جدی نگرفت
من به اندازهی یک ابر دلم میگیرد
وقتی از پنجره میبینم حوری
-دختر بالغ همسایه-
پای کمیابترین نارون روی زمین
فقه میخواند
چیزهایی هم هست؛
لحظه هایی پر اوج
مثلا شاعرهای را دیدم
آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش
آسمان تخم گذاشت
و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟
باید امشب بروم!
باید امشب چمدانی را
که به اندازهی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بیواژه که همواره مرا میخواند
یک نفر باز صدا زد: سهراب!
کفشهایم کو؟
کفشهایم کو؟
چه کسی بود صدا زد سهراب؟
آشنا بود صدا؛ مثل هوا با تن برگ
مادرم در خواب است
و منوچهر و پروانه و شاید همهی مردم شهر
شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیهها میگذرد
و نسیمی خنک از حاشیهی سبز پتو خواب مرا میروبد
بوی هجرت میآید
بالش من پر آواز پر چلچلهها ست
صبح خواهد شد
و به این کاسهی آب
آسمان هجرت خواهد کرد
باید امشب بروم
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم
هیچ چشمی،
عاشقانه به زمین خیره نبود
کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد
هیچ کس زاغچهای را سر یک مزرعه جدی نگرفت
من به اندازهی یک ابر دلم میگیرد
وقتی از پنجره میبینم حوری
-دختر بالغ همسایه-
پای کمیابترین نارون روی زمین
فقه میخواند
چیزهایی هم هست؛
لحظه هایی پر اوج
مثلا شاعرهای را دیدم
آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش
آسمان تخم گذاشت
و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است؟
باید امشب بروم!
باید امشب چمدانی را
که به اندازهی پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم
و به سمتی بروم
که درختان حماسی پیداست
رو به آن وسعت بیواژه که همواره مرا میخواند
یک نفر باز صدا زد: سهراب!
کفشهایم کو؟
Forwarded from Crypto by Alireza (4lireza)
اگر دنبال سود هستید عاشق روزهای قرمز مارکت باشید. بر خلاف تصور بسیاری که از نوسانات شدید مارکت کریپتو واهمه دارند، باید گفت ریسکهای بزرگه که سودهای بزرگ رو میسازه. مارکت به ریزشهای شدید چند هزار دلاری برای ورود سرمایهگذاران جدید و خروج بخشی از سرمایهگذاران قدیمی (چه با ضرر چه با سود) نیاز داره. این طبیعت یک بازار بدون دامنه نوسانه و از این طبیعت باید در کمال آرامش لذت برد. اگر استرس یا ترس دارید دلیلش رو در سه چیز جستجو کنید:
۱- حجم سبد و سرمایهای که وارد کریپتو کردید بیشتر از آستانه ریسکپذیری شماست.
۲- دانش کافی ندارید و کورکورانه وارد یک مارکت پرریسک شدید که در صورت نداشتن دانش مدیریت سرمایه و ریسک میتونه سرمایه شما رو به نزدیک صفر هم برسونه.
۳- نقدینگی کافی برای روزهای خونین مارکت و شکار فرصتها کنار نگذاشتید یا در روزهای سبز و بدون در نظر گرفتن لزوم خرید پلکانی وارد شدید.
اگر سبد خوب با سایز معقول و با میانگین خرید مناسب دارید، صبور باشید.
@cryptobyalireza
۱- حجم سبد و سرمایهای که وارد کریپتو کردید بیشتر از آستانه ریسکپذیری شماست.
۲- دانش کافی ندارید و کورکورانه وارد یک مارکت پرریسک شدید که در صورت نداشتن دانش مدیریت سرمایه و ریسک میتونه سرمایه شما رو به نزدیک صفر هم برسونه.
۳- نقدینگی کافی برای روزهای خونین مارکت و شکار فرصتها کنار نگذاشتید یا در روزهای سبز و بدون در نظر گرفتن لزوم خرید پلکانی وارد شدید.
اگر سبد خوب با سایز معقول و با میانگین خرید مناسب دارید، صبور باشید.
@cryptobyalireza
Forwarded from چشمانداز ایران
به نام خدا
اینجانب لطفالله میثمی در انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری، به آقای دکتر مسعود پزشکیان رأی میدهم، اما معتقدم این شورای نگهبان است که برای اصلاح امور کشور و بهبود وضعیت باید در نظارت استصوابی تجدیدنظر کرده و گام اصلی را بردارد.
@cheshmandaz_iran
اینجانب لطفالله میثمی در انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری، به آقای دکتر مسعود پزشکیان رأی میدهم، اما معتقدم این شورای نگهبان است که برای اصلاح امور کشور و بهبود وضعیت باید در نظارت استصوابی تجدیدنظر کرده و گام اصلی را بردارد.
@cheshmandaz_iran
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
.
.
👈برای ایران و ... احتمال انقراضش...
بخش اول: پرستاری برای ایران
✍️ محسن رنانی
دو هفته است آشوبی دارم. دوهفته است خواب ندارم. دو هفته است بین عقل و دلم جنگی است. عقلم با چشمی اشکبار میگوید باید رأی داد؛ نباید فرصتی که گویی خدا به ملت ایران پاس داده است را از دست داد. نباید گذاشت شرایط ایران سختتر و پیچیدهتر از این شود. ایران مستعد یک انفجار است. جسم و روح ایران دیگر تاب یک درهمریزی تازه را ندارد. باید برخیزیم و این «فرصت انتخاب» را به «خلق امکان» تبدیل کنیم.
اما دلم با چشمی خونبار میگوید آخر بیوجدان، با چه رویی با چه شرافتی و با چه انسانیتی میخواهی رأی بدهی؟ آن هم به دعوت حکومتی که در همین جنبش مهسا وقتی شهروندانش در اعتراضات خیابانی مسالمتآمیز، کشته و نابینا شدند این جوانمردی را نداشت که مسئولیتش را بپذیرد و از آسیبدیدگان دلجویی کند و به دهان آنانی بکوبد که گفتند تروریستهای خارجی آمدند و کور کردند و کشتند و رفتند! به چهره کیان نگاه کن! به چشمان دختر کردستان نگاه کن! به زخم صورت پسر نازیآباد نگاه کن! به صد کشته مظلوم زاهدان فکر کن و به چشمان دانشجویان و همکاران دانشگاهی اخراج شدهات زُل بزن و آنگاه بگو باز میروی رأی بدهی؟
سرانجام بعد از دو هفته بیخوابی و آشوب و جنگ، دلم تسلیم شد. عقلم نزدیک سی استدلال آورد تا دلم را راضی کند و نهایتا موفق شد.
و اکنون این نویسنده که معلم توسعه است و از سال ۱۳۸۱ جز تدریس، گرفتن هرگونه مسئولیتی را در این ساختار سیاسی بر خود حرام کرده است و با وجود پیشنهادهای چربوشیرین داخلی و خارجی، بیست و دو سال است بر این عهد خویش باقی مانده است و همچنان باقی خواهد ماند؛ و نیز همراه مردم ایران، انتخابات سال گذشته را تحریم کرده بود، با چشمی گریان میگوید: برای ایران بیپرستار که «حسرت یک زندگی معمولی» بر دلش مانده است، در این انتخابات شرکت خواهم کرد.
ایران امروز به یک رئیسجمهور جنگی یا انقلابی نیازی ندارد.
به یک رئیسجمهور برانداز هم نیازی ندارد.
ایران امروز به یک رئیسجمهور پوپولیستِ دروغزن که شعارهای عجیبوغریب و فریبنده بدهد و هنوز نیامده از منابع نفت و آب و خاک کشور حاتمبخشی کند، نیازی ندارد.
حتی به یک رئیسجمهور اصلاحطلب یا تحولخواه هم نیازی ندارد.
ایران امروز خیلی خسته و فرسوده است، تحمل جراحی را هم ندارد. امروز جراحی اقتصادی و اجتماعی موجب خونرَوی بیشتری از جسم ایران (سرزمین) و هرزرَوی انرژی بیشتری از روح ایران (مردم) میشود.
امروز ایران حتی به .......
ادامه مطلب را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:
در تارنمای رسمی محسن رنانی:
https://renani.net/texts/notes/nursing-for-iran/
به صورت فایل پیدیاف:
https://t.me/Renani_Mohsen/627
.
.
.
👈برای ایران و ... احتمال انقراضش...
بخش اول: پرستاری برای ایران
✍️ محسن رنانی
دو هفته است آشوبی دارم. دوهفته است خواب ندارم. دو هفته است بین عقل و دلم جنگی است. عقلم با چشمی اشکبار میگوید باید رأی داد؛ نباید فرصتی که گویی خدا به ملت ایران پاس داده است را از دست داد. نباید گذاشت شرایط ایران سختتر و پیچیدهتر از این شود. ایران مستعد یک انفجار است. جسم و روح ایران دیگر تاب یک درهمریزی تازه را ندارد. باید برخیزیم و این «فرصت انتخاب» را به «خلق امکان» تبدیل کنیم.
اما دلم با چشمی خونبار میگوید آخر بیوجدان، با چه رویی با چه شرافتی و با چه انسانیتی میخواهی رأی بدهی؟ آن هم به دعوت حکومتی که در همین جنبش مهسا وقتی شهروندانش در اعتراضات خیابانی مسالمتآمیز، کشته و نابینا شدند این جوانمردی را نداشت که مسئولیتش را بپذیرد و از آسیبدیدگان دلجویی کند و به دهان آنانی بکوبد که گفتند تروریستهای خارجی آمدند و کور کردند و کشتند و رفتند! به چهره کیان نگاه کن! به چشمان دختر کردستان نگاه کن! به زخم صورت پسر نازیآباد نگاه کن! به صد کشته مظلوم زاهدان فکر کن و به چشمان دانشجویان و همکاران دانشگاهی اخراج شدهات زُل بزن و آنگاه بگو باز میروی رأی بدهی؟
سرانجام بعد از دو هفته بیخوابی و آشوب و جنگ، دلم تسلیم شد. عقلم نزدیک سی استدلال آورد تا دلم را راضی کند و نهایتا موفق شد.
و اکنون این نویسنده که معلم توسعه است و از سال ۱۳۸۱ جز تدریس، گرفتن هرگونه مسئولیتی را در این ساختار سیاسی بر خود حرام کرده است و با وجود پیشنهادهای چربوشیرین داخلی و خارجی، بیست و دو سال است بر این عهد خویش باقی مانده است و همچنان باقی خواهد ماند؛ و نیز همراه مردم ایران، انتخابات سال گذشته را تحریم کرده بود، با چشمی گریان میگوید: برای ایران بیپرستار که «حسرت یک زندگی معمولی» بر دلش مانده است، در این انتخابات شرکت خواهم کرد.
ایران امروز به یک رئیسجمهور جنگی یا انقلابی نیازی ندارد.
به یک رئیسجمهور برانداز هم نیازی ندارد.
ایران امروز به یک رئیسجمهور پوپولیستِ دروغزن که شعارهای عجیبوغریب و فریبنده بدهد و هنوز نیامده از منابع نفت و آب و خاک کشور حاتمبخشی کند، نیازی ندارد.
حتی به یک رئیسجمهور اصلاحطلب یا تحولخواه هم نیازی ندارد.
ایران امروز خیلی خسته و فرسوده است، تحمل جراحی را هم ندارد. امروز جراحی اقتصادی و اجتماعی موجب خونرَوی بیشتری از جسم ایران (سرزمین) و هرزرَوی انرژی بیشتری از روح ایران (مردم) میشود.
امروز ایران حتی به .......
ادامه مطلب را در یکی از پیوندهای زیر بخوانید:
در تارنمای رسمی محسن رنانی:
https://renani.net/texts/notes/nursing-for-iran/
به صورت فایل پیدیاف:
https://t.me/Renani_Mohsen/627
.
.
تارنمای محسن رنانی
برای ایران و احتمال انقراضش (۱)
دو هفته است آشوبی دارم. دوهفته است خواب ندارم. دو هفته است بین عقل و دلم جنگی است. عقلم با چشمی اشکبار میگوید باید رأی داد نباید فرصتی که گویی خدا به ملت ایران پاس داده است را از دست داد. نباید گذاشت شرایط ایران سختتر و پیچیدهتر از این شود. ایران مستعد…
موافق یا مخالف در حال دمیدن بر طبل انتخابات هستیم!
امشب مناظره علی افشاری از اعضای دفتر تحکیم وحدت که اکنون خارج از ایران است
و مهدی خزعلی پسر خزعلی که آخوند معروفی بود رو از تلویزیون صدای آمریکا می دیدیم
ظاهرا هر دو مخالف مدیریت فعلی جمهوری اسلامی هستند
خزعلی می گفت تحریم کردیم و همه عرصه های حاکمیت را قبضه کرده اند و تکلیف شان یکسره نشد که همه منابع و منافع را در دست گرفته اند و قوی تر شده اند
و اکنون فرصت خود نشان دادن است و به دکتر پزشکیان باید رای بدهیم
افشار می گفت هرگونه مشارکتی یعنی مشروعیت حاکمیت
و ده دقیقه آخر یکدیگر را به همدستی با حکومت یا همدستی با اجانب محکوم کردند
هر چه باور نکردنی بود به یکدیگر با صدای بلند و خشم گفتند و توهین کردند
با خودم گفتم هر کدام شان اگر قدرت داشتند در آن لحظه دستور زندان و بستن دهان دیگری را می داد
هم دیدم که حکومت چکونه خشم و تنفر را حتی در دل دشمنان اش تکثیر کرده
هم دیدم چگونه میان مخالفان حکومت جدایی و تفرقه موج زنان شده
و داخل خانواده ها هم جدال رای بدهیم ندهیم اگر بدهی از ما نیستی هر روز پررنگ تر می شود
و آنها که اطمینان دارند نباید رای بدهند چگونه متحیر به شک و تردید همراهان شان خیره شده اند و نظاره گر روز جمعه اند ببیند همراهان شان چه تصمیمی خواهند گرفت
احترام به تصمیم دیگری رکن دمکراسی و جامعه چند صدایی است که مخالفان استبداد خود امروز به تغییر موضع همراهان شان احترام نمی گذارند و اوج اش توهین و افترا ست
این همه زندان و تبعید و مجازات بخاطر مخالفت با استبداد و در نهایت در ساده ترین گفت و گوها نداشتن تحمل حرف یا توهین دیگری!
یک عمر مستبدانه با استبداد مخالفت کردیم غافل از اینکه چاقو دسته خودش را نمی برد!
@MaziarTehrani
🙏❤️🙏
در این میان اعلام موضع صریح لطف الله میثمی و استاد رنانی و فاضلی بزرگان و اندیشمندان دانا و دلسوزی چون این عزیزان برای شرکت در انتخابات این مرحله
لرزه بر دلم انداخته و
زانو هایم را لرزان کرده است!
گرچه همواره لبخندی هرچند تلخ بر صورت دارم!
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from درنگها (محمدمهدی اردبیلی)
امید به دولت
از نظر من انتخابات این دوره اصلاً حائز اهمیت نیست، مانند انتخابات ریاستجمهوری قبلی. در شرایطی که بحران مشروعیت حاکمیت، عیان و برملا شده و هم حاکمان و هم طیفهای مختلف مردم از کاهش چشمگیر سرمایۀ اجتماعی و مقبولیت جمهوری اسلامی آگاهاند، شرکت یا عدم شرکت، هر دو به تنهایی واکنشی، منفعلانه و بیثمرند.
مسئلۀ اصلی این است که چگونه میتوان از خودِ «امید به دولت» رها شد، چگونه میتوان از خودِ فرافکنی مسئولیت ناکارآمدی به این یا آن رئیسجمهور، از خود بازیِ رقتانگیز و تحقیرآمیز انتخاب بین بد و بدتر، از خود محدودیتها و قواعد بازیای خارج شد که زمینش را حاکمیتی ناکارآمد، ایدئولوژیک و غیردموکراتیک رقم زده است. چه رای بدهیم چه ندهیم، هیچ کار مهمی انجام ندادهایم و بازهم صرفا به یک عمل بیخاصیت امید بستهایم.
کار مهم یافتن راههای بدیل رهاییبخش برای مقابلۀ همزمان است با هرشکلی از استبداد، چه داخلی چه خارجی، مقابله با مکانیسمهای فریبکاری رسانهای، چه از سوی حکومت چه از سوی اپوزیسیون، با تحمیل ایدئولوژیک سبک زندگی، با مکانیسمهای ناعادلانه، چه دولتی چه خصوصی، چه شفاف چه غیرشفاف. مسئله تغییر زمین بازی است، نه درجا زدن یا پسرفت به تجربههای شکستخوردهی تکراری و جنگهای زرگری بین شرکت و تحریم، بین بد و بدتر، بین ترس و نفرت، بین انفعال و انفعال.
با این وصف، من شخصاً در این انتخابات رای نخواهم داد، نه چون عدم شرکت را مبارزه میدانم، بلکه چون هیچ اهمیتی برای انتخابِ یک تدارکاتچیِ بیاختیار، آن هم از بین این گزینههای گوش به فرمان، قائل نیستم و در عوض، خواهم کوشید تا در راستای تحقق آزادی و پرورش آگاهی، به وظیفۀ سیاسی و اخلاقیام، به عنوان شهروند، به عنوان انسان، بیرون از این مسیرهای بیخاصیتِ از پیش هدایتشده و اشغالشده، عمل کنم.
محمدمهدی اردبیلی
۷ تیرماه ۱۴۰۳
از نظر من انتخابات این دوره اصلاً حائز اهمیت نیست، مانند انتخابات ریاستجمهوری قبلی. در شرایطی که بحران مشروعیت حاکمیت، عیان و برملا شده و هم حاکمان و هم طیفهای مختلف مردم از کاهش چشمگیر سرمایۀ اجتماعی و مقبولیت جمهوری اسلامی آگاهاند، شرکت یا عدم شرکت، هر دو به تنهایی واکنشی، منفعلانه و بیثمرند.
مسئلۀ اصلی این است که چگونه میتوان از خودِ «امید به دولت» رها شد، چگونه میتوان از خودِ فرافکنی مسئولیت ناکارآمدی به این یا آن رئیسجمهور، از خود بازیِ رقتانگیز و تحقیرآمیز انتخاب بین بد و بدتر، از خود محدودیتها و قواعد بازیای خارج شد که زمینش را حاکمیتی ناکارآمد، ایدئولوژیک و غیردموکراتیک رقم زده است. چه رای بدهیم چه ندهیم، هیچ کار مهمی انجام ندادهایم و بازهم صرفا به یک عمل بیخاصیت امید بستهایم.
کار مهم یافتن راههای بدیل رهاییبخش برای مقابلۀ همزمان است با هرشکلی از استبداد، چه داخلی چه خارجی، مقابله با مکانیسمهای فریبکاری رسانهای، چه از سوی حکومت چه از سوی اپوزیسیون، با تحمیل ایدئولوژیک سبک زندگی، با مکانیسمهای ناعادلانه، چه دولتی چه خصوصی، چه شفاف چه غیرشفاف. مسئله تغییر زمین بازی است، نه درجا زدن یا پسرفت به تجربههای شکستخوردهی تکراری و جنگهای زرگری بین شرکت و تحریم، بین بد و بدتر، بین ترس و نفرت، بین انفعال و انفعال.
با این وصف، من شخصاً در این انتخابات رای نخواهم داد، نه چون عدم شرکت را مبارزه میدانم، بلکه چون هیچ اهمیتی برای انتخابِ یک تدارکاتچیِ بیاختیار، آن هم از بین این گزینههای گوش به فرمان، قائل نیستم و در عوض، خواهم کوشید تا در راستای تحقق آزادی و پرورش آگاهی، به وظیفۀ سیاسی و اخلاقیام، به عنوان شهروند، به عنوان انسان، بیرون از این مسیرهای بیخاصیتِ از پیش هدایتشده و اشغالشده، عمل کنم.
محمدمهدی اردبیلی
۷ تیرماه ۱۴۰۳
#یادداشت_روز ساعت 6 و نیم صبح جمعه 8 تیر 1403
ساعت 4 و نیم صبح بیدار شدم و از مسیر تلویزیون ایران اینترنشنال به صورت زنده مناظره جوبایدن و دونالدترامپ را برای ریاست جمهوری آمریکا که مدعی یکی از دمکرات ترین کشورهای کره زمین است دیدم
پس از پایان مناظره از خودم راجع به این اشتیاقم برای دیدن این مناظره به صورت زنده آن هم ساعت 4و نیم صبح پرسیدم
این بخش از وجودم را می بینم که تشنه مشاهده گفت و گوی دو انسان با دو عقیده متفاوت است که بدون توهین به شخصیت یکدیگر مبنای دیدارشان نگاه انداختن به ایده ها و اندیشه ها باشد
و در این نگاه بیشتر از نقد یکدیگر به بازگویی کارآمدتر بودن و همه جانبه تر بودن نگاه خود بپردازند
و نیم نگاهی هم به خدمات دولت قبلی یا رقیب داشته باشند
تقریبا بیشتر مناظره های تلویزیونی نامزدهای ریاست جمهوری ایران را نیز طی دو سه هفته گذشته نیز دیدم
در مناظره نامزدهای ریاست جمهوری ایران حداقل شعارهایی از لزوم وفاق و دوستی بر سر منافع ملی داده میشد و اندک تشویقی به همکاری رقبا بر سر منافع مشترک ملی یا منافع مردم داده میشد
گرچه بعضی شمشیر کشیده بودند و عمدتا من من می کردند و با تخریب دیگری خوب خود را نشان می دادند
اما در مناظره نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا
توهین و بی احترامی و تخریب شخصیت فردی یکدیگر اتمسفر حاکم بر گفته ها بود و هیچ نشانی از احترام به دیگری ندیدم
از خودم می پرسم اگر این مناظره برای مردم است چه نگاهی به مردم خود دارند که اینگونه با هم صحبت می کنند! و این نوع از صحبت کردن چه آموزه ای را در مردم جاری خواهد ساخت!
در ایران هر رییس جمهوری آمد هر رییس قوه قضاییه که آمد گفت ویرانه ای تحویل گرفتم
و هر رییس جمهوری که رفت یا از دنیا رفت یا اگر ماند دست نشانده اجانب معرفی شد
در تجربه دمکراسی گفته می شود انتخابات و انتصابات بخشی از داستان است
اینکه بخش مهمی از نظر و رای مردم نیز ناشی از قدرت رسانه های حاکمیت است و این دمکراسی و مشروعیت رای اکثریت را قدری مورد تامل قرار می دهد بخشی از داستان است
و شاید بخش مهم تر برای امروز دمکراسی این باشد که اگر اکثریت مردم نظرشان راجع به حاکمیت تغییر کرد در حالیکه همه قدرت های نظامی و اقتصادی در دست حاکمیت است مردم چه امکانی برای تغییر رییس جمهور به خصوص حاکمیت های دینی و سلطنتی و موروثی دارند!
این سوال ها و پاسخ به آنها مربوط به امروز نیست که موضوع گفت و گوی بزرگترین فیلسوف ها و نظریه پردازان در سراسر تاریخ حکمرانی ها بوده است و قرار نیست امروز به پاسخ واحدی برسیم
اما قرار است که به پاسخ های یکدیگر احترام بگذاریم و با مظاهر استبداد، مستبدانه مبارزه نکنیم!
@MaziarTehrani
🙏🏻❤️🌈
امروز که عزیزانی داغدار و سوگوار چهل و چند ساله فرزندان و عزیزان شان هستند
چه آنها که سال ها در جبهه های جنگ ایران و عراق عمر و جسم شان را گذاشتند و اکنون پشیمان هستند
چه آنها که در مخالفت با حکومت جان باختند
چه آنها که فقط برای در اختیار داشتن انتخاب های شخصی خودشان مورد تعرض قرار گرفتند و صداهای شان در نطفه خفه شد
بیایید اجازه دهیم بدون قضاوت و توهین
هر کسی می خواهد رای بدهد و هر کسی می خواهد رای ندهد
بیایید احترام به حق انتخاب انسان ها را احترام بگذاریم
من با همه ارادتی که به سید محمد خاتمی و لطف الله میثمی و بقیه عزیزانی که نگاه شان را راجع به این انتخابات در اینجا آورده ام اما مثل آقای رنانی عزیز نتوانستم بر دلم غلبه کنم
و دلم رضا به مشارکت و رای نداد!
اما از صمیم قلب به کسانی که رای می دهند احترام می گذارم!
ساعت 4 و نیم صبح بیدار شدم و از مسیر تلویزیون ایران اینترنشنال به صورت زنده مناظره جوبایدن و دونالدترامپ را برای ریاست جمهوری آمریکا که مدعی یکی از دمکرات ترین کشورهای کره زمین است دیدم
پس از پایان مناظره از خودم راجع به این اشتیاقم برای دیدن این مناظره به صورت زنده آن هم ساعت 4و نیم صبح پرسیدم
این بخش از وجودم را می بینم که تشنه مشاهده گفت و گوی دو انسان با دو عقیده متفاوت است که بدون توهین به شخصیت یکدیگر مبنای دیدارشان نگاه انداختن به ایده ها و اندیشه ها باشد
و در این نگاه بیشتر از نقد یکدیگر به بازگویی کارآمدتر بودن و همه جانبه تر بودن نگاه خود بپردازند
و نیم نگاهی هم به خدمات دولت قبلی یا رقیب داشته باشند
تقریبا بیشتر مناظره های تلویزیونی نامزدهای ریاست جمهوری ایران را نیز طی دو سه هفته گذشته نیز دیدم
در مناظره نامزدهای ریاست جمهوری ایران حداقل شعارهایی از لزوم وفاق و دوستی بر سر منافع ملی داده میشد و اندک تشویقی به همکاری رقبا بر سر منافع مشترک ملی یا منافع مردم داده میشد
گرچه بعضی شمشیر کشیده بودند و عمدتا من من می کردند و با تخریب دیگری خوب خود را نشان می دادند
اما در مناظره نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا
توهین و بی احترامی و تخریب شخصیت فردی یکدیگر اتمسفر حاکم بر گفته ها بود و هیچ نشانی از احترام به دیگری ندیدم
از خودم می پرسم اگر این مناظره برای مردم است چه نگاهی به مردم خود دارند که اینگونه با هم صحبت می کنند! و این نوع از صحبت کردن چه آموزه ای را در مردم جاری خواهد ساخت!
در ایران هر رییس جمهوری آمد هر رییس قوه قضاییه که آمد گفت ویرانه ای تحویل گرفتم
و هر رییس جمهوری که رفت یا از دنیا رفت یا اگر ماند دست نشانده اجانب معرفی شد
در تجربه دمکراسی گفته می شود انتخابات و انتصابات بخشی از داستان است
اینکه بخش مهمی از نظر و رای مردم نیز ناشی از قدرت رسانه های حاکمیت است و این دمکراسی و مشروعیت رای اکثریت را قدری مورد تامل قرار می دهد بخشی از داستان است
و شاید بخش مهم تر برای امروز دمکراسی این باشد که اگر اکثریت مردم نظرشان راجع به حاکمیت تغییر کرد در حالیکه همه قدرت های نظامی و اقتصادی در دست حاکمیت است مردم چه امکانی برای تغییر رییس جمهور به خصوص حاکمیت های دینی و سلطنتی و موروثی دارند!
این سوال ها و پاسخ به آنها مربوط به امروز نیست که موضوع گفت و گوی بزرگترین فیلسوف ها و نظریه پردازان در سراسر تاریخ حکمرانی ها بوده است و قرار نیست امروز به پاسخ واحدی برسیم
اما قرار است که به پاسخ های یکدیگر احترام بگذاریم و با مظاهر استبداد، مستبدانه مبارزه نکنیم!
@MaziarTehrani
🙏🏻❤️🌈
امروز که عزیزانی داغدار و سوگوار چهل و چند ساله فرزندان و عزیزان شان هستند
چه آنها که سال ها در جبهه های جنگ ایران و عراق عمر و جسم شان را گذاشتند و اکنون پشیمان هستند
چه آنها که در مخالفت با حکومت جان باختند
چه آنها که فقط برای در اختیار داشتن انتخاب های شخصی خودشان مورد تعرض قرار گرفتند و صداهای شان در نطفه خفه شد
بیایید اجازه دهیم بدون قضاوت و توهین
هر کسی می خواهد رای بدهد و هر کسی می خواهد رای ندهد
بیایید احترام به حق انتخاب انسان ها را احترام بگذاریم
من با همه ارادتی که به سید محمد خاتمی و لطف الله میثمی و بقیه عزیزانی که نگاه شان را راجع به این انتخابات در اینجا آورده ام اما مثل آقای رنانی عزیز نتوانستم بر دلم غلبه کنم
و دلم رضا به مشارکت و رای نداد!
اما از صمیم قلب به کسانی که رای می دهند احترام می گذارم!
Forwarded from Renani Mohsen / محسن رنانی
.
.
👈 برای ایران و احتمال انقراضش
بخش چهارم:
تو باشرفی – من نیز شاید!
✍️ محسن رنانی
این را برای سهیل، دانشجویم، مینویسم که پیام داده بود گرفتار تعارض است: «نوشتههای شما را خواندهام اما هنوز احساس میکنم رأی دادن بیشرفی است و انگشت در خون کشتگان جنبش مهسا میزنم».
آری سهیل، من هم که انتخابات قبلی را تحریم کرده بودم، در این انتخابات گرفتار تعارض شدم. خیلی فکر کردم تا دریافتم من گرفتار تعارضی شدهام که در روانشناسی به آن «ناهماهنگی شناختی» میگویند. ازیکسو ازخونهای ریخته شده و چشمهای نابینا شده، سخت دلآزرده بودم و احساس مسئولیت میکردم؛ ازسویدیگر بهخاطر ناتوانی در احقاق حق آنها و مجازات مسببان خون آنها گرفتار عذاب وجدان شده بودم؛ آنگاه برای رهایی از این تعارض و فرار از عذاب وجدان، باور کرده بودم که رای دادن، انگشت زدن در خون آن جانهای پاک است. بعد به ذهنم رسید: نکند برخی از ما که تشویق به رأی ندادن میکنیم و به رأیدهندگان اهانت میکنیم، داریم عذاب وجدان ناشی از خونهای قبلی را با تشویق و هل دادن جوانان بهسوی خونهای تازه، آرام میکنیم؟
از خود پرسیدم آیا اگر ما در انتخابات ۱۴۰۰ به دکتر همتی رای داده بودیم، احتمال نداشت که او به عنوان رئيسجمهوری میانهرو مانع راهاندازی و تند رَوی گشت ارشاد شود؟ نمیدانم شاید! اما اگر احتمال آن حتی پنجاه درصد هم میبود، یعنی با رأی ما احتمال کشتهشدن مهسا و جانهای عزیز پس آن، نصف میشد. پس آیا احتمال ندارد که ما با رای ندادنمان در ۱۴۰۰ در ریخته شدن خونهای جنبش مهسا شریک باشیم؟ میبینی سهیل؟ مسائل اجتماعی پیچیده و توبرتو هستند.
تاریخ دموکراسی، پر از تجربههای «سرکوب رأی» است. گاهی دولتها با گذاشتن مالیات، شرط سواد یا شرط مرد بودن برای رأیدهندگان، سرکوب رأی میکنند؛ و گاهی هم گروههای سیاسی که از نتیجه رأی و ازدست دادن مرجعیت و اعتبار خود نگرانند، با تحمیل انواع فشارها (مثل خندیدن به سیاهانی که برای رأی میآمدند، متلکپرانی به زنانِ در صف رأی، ایستادن جلوی درب ورودی مراکز رأی و تهدید یا تمسخر هرکس که وارد میشود، و نظایر آنها) دست به سرکوب رأی زدهاند. هرگونه تلاش همراه با فشار قانونی یا غیرقانونی، اخلاقی یا غیراخلاقی در جهت منصرف کردن انبوه افراد از حق رأیشان، سرکوب رأی محسوب میشود؛ خواه از سوی حکومت باشد خواه از سوی سایر گروهها.
پس رأی دادن یا ندادن به خودی خود نه شرافت میآورد نه بیشرافتی؛ انگیزهها مهم است. شرف یعنی اصالت و بزرگی و ارجمندی؛ و با شرف کسی است که تصمیماتش دارای اصالت و ارجمندی باشد. در کنشهای اجتماعی، تصمیم اصیل تصمیمی است که بر اساس عقلانیت و در جهت منافع کشور باشد، حتی اگر دلمان نمیپسندد. اگر رأی دادن ما بدون اعتقاد و برای فرصتطلبی یا خوشایند حکومت باشد؛ یا برعکس، رأی ندادنمان از روی ترس از آبرو یا بیکلاسی یا تمسخر دیگران باشد، می تواند بیصداقی و بنابراین بیشرفی باشد. اما اگر صادقانه و با همین عقلِ سلیمِ متعارف خودمان، از روی تعهد به منافع ملی، تصمیم بگیریم که رأی بدهیم یا ندهیم هر دو، کنشی شرافتمندانهاند.
این انتخابات از این نظر وضعیت ويژهای دارد. چون بخش بزرگی از جامعه که با این نحوه حکمرانی مخالف است، حالا دو دسته شدهاند برخی رای می دهند تا مخالفت کنند و برخی رأی نمیدهند تا مخالفت کنند. و البته بیشتر آنها نیز بر اساس نگرانیشان از آینده کشور است که به چنین تصمیمی رسیدهاند. دستاورد بزرگ این انتخابات این خواهد بود این که دو گروه بتوانند ضمن احترام به هم و با زبانی پاکیزه درباره منافع ملی و آینده ایران گفتگو کنند؛ و این دارد رخ می دهد.
همانگونه که جنبش مهسا توانست شکاف «باحجاب-بیحجاب» را در بخشی از جامعه ترمیم کند و اکنون بخش بزرگی از زنان چادری ما نیز معتقدند که حجاب نباید اجباری باشد؛ این انتخابات نیز میتواند شکاف «باشرف-بیشرف» را پایان ببخشد و همه مخالفان وضع موجود را همدل کند. دیدهام در خیلی از خانوادهها که همه منتقد وضع موجودند، برخی رأی میدهند و برخی نه! اما همه به حق یکدیگر احترام میگذارند و هیچکس نمیگوید آنیکی بیشرف است. به گمان من این، نخستین برکت زودهنگام این انتخابات است.
پس سهیل! شرافت، عذاب وجدان یا یکدندگی نیست. شرافت آن است که مهارت شنیدن دیگران را داشته باشی و هرگاه منطقاً دریافتی که برای منافع جامعه باید رفتارت را تغییر بدهی، جرأت تغییر داشته باشی.
ما ایرانیان داریم کمکم گفتوگو را و همشنوی را تمرین میکنیم. این یک گام به پیش است. این یک پیروزی است. ما داریم بالغ میشویم. ما داریم به «فهمِ فهمِ دیگری» نزدیک میشویم. زنده باد گفتوگو، زنده باد رواداری و زنده باد دموکراسی! / هفتم تیر ۱۴۰۳
بخشهای پیشین:
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
www.renani.net
https://t.me/Renani_Mohsen
.
.
👈 برای ایران و احتمال انقراضش
بخش چهارم:
تو باشرفی – من نیز شاید!
✍️ محسن رنانی
این را برای سهیل، دانشجویم، مینویسم که پیام داده بود گرفتار تعارض است: «نوشتههای شما را خواندهام اما هنوز احساس میکنم رأی دادن بیشرفی است و انگشت در خون کشتگان جنبش مهسا میزنم».
آری سهیل، من هم که انتخابات قبلی را تحریم کرده بودم، در این انتخابات گرفتار تعارض شدم. خیلی فکر کردم تا دریافتم من گرفتار تعارضی شدهام که در روانشناسی به آن «ناهماهنگی شناختی» میگویند. ازیکسو ازخونهای ریخته شده و چشمهای نابینا شده، سخت دلآزرده بودم و احساس مسئولیت میکردم؛ ازسویدیگر بهخاطر ناتوانی در احقاق حق آنها و مجازات مسببان خون آنها گرفتار عذاب وجدان شده بودم؛ آنگاه برای رهایی از این تعارض و فرار از عذاب وجدان، باور کرده بودم که رای دادن، انگشت زدن در خون آن جانهای پاک است. بعد به ذهنم رسید: نکند برخی از ما که تشویق به رأی ندادن میکنیم و به رأیدهندگان اهانت میکنیم، داریم عذاب وجدان ناشی از خونهای قبلی را با تشویق و هل دادن جوانان بهسوی خونهای تازه، آرام میکنیم؟
از خود پرسیدم آیا اگر ما در انتخابات ۱۴۰۰ به دکتر همتی رای داده بودیم، احتمال نداشت که او به عنوان رئيسجمهوری میانهرو مانع راهاندازی و تند رَوی گشت ارشاد شود؟ نمیدانم شاید! اما اگر احتمال آن حتی پنجاه درصد هم میبود، یعنی با رأی ما احتمال کشتهشدن مهسا و جانهای عزیز پس آن، نصف میشد. پس آیا احتمال ندارد که ما با رای ندادنمان در ۱۴۰۰ در ریخته شدن خونهای جنبش مهسا شریک باشیم؟ میبینی سهیل؟ مسائل اجتماعی پیچیده و توبرتو هستند.
تاریخ دموکراسی، پر از تجربههای «سرکوب رأی» است. گاهی دولتها با گذاشتن مالیات، شرط سواد یا شرط مرد بودن برای رأیدهندگان، سرکوب رأی میکنند؛ و گاهی هم گروههای سیاسی که از نتیجه رأی و ازدست دادن مرجعیت و اعتبار خود نگرانند، با تحمیل انواع فشارها (مثل خندیدن به سیاهانی که برای رأی میآمدند، متلکپرانی به زنانِ در صف رأی، ایستادن جلوی درب ورودی مراکز رأی و تهدید یا تمسخر هرکس که وارد میشود، و نظایر آنها) دست به سرکوب رأی زدهاند. هرگونه تلاش همراه با فشار قانونی یا غیرقانونی، اخلاقی یا غیراخلاقی در جهت منصرف کردن انبوه افراد از حق رأیشان، سرکوب رأی محسوب میشود؛ خواه از سوی حکومت باشد خواه از سوی سایر گروهها.
پس رأی دادن یا ندادن به خودی خود نه شرافت میآورد نه بیشرافتی؛ انگیزهها مهم است. شرف یعنی اصالت و بزرگی و ارجمندی؛ و با شرف کسی است که تصمیماتش دارای اصالت و ارجمندی باشد. در کنشهای اجتماعی، تصمیم اصیل تصمیمی است که بر اساس عقلانیت و در جهت منافع کشور باشد، حتی اگر دلمان نمیپسندد. اگر رأی دادن ما بدون اعتقاد و برای فرصتطلبی یا خوشایند حکومت باشد؛ یا برعکس، رأی ندادنمان از روی ترس از آبرو یا بیکلاسی یا تمسخر دیگران باشد، می تواند بیصداقی و بنابراین بیشرفی باشد. اما اگر صادقانه و با همین عقلِ سلیمِ متعارف خودمان، از روی تعهد به منافع ملی، تصمیم بگیریم که رأی بدهیم یا ندهیم هر دو، کنشی شرافتمندانهاند.
این انتخابات از این نظر وضعیت ويژهای دارد. چون بخش بزرگی از جامعه که با این نحوه حکمرانی مخالف است، حالا دو دسته شدهاند برخی رای می دهند تا مخالفت کنند و برخی رأی نمیدهند تا مخالفت کنند. و البته بیشتر آنها نیز بر اساس نگرانیشان از آینده کشور است که به چنین تصمیمی رسیدهاند. دستاورد بزرگ این انتخابات این خواهد بود این که دو گروه بتوانند ضمن احترام به هم و با زبانی پاکیزه درباره منافع ملی و آینده ایران گفتگو کنند؛ و این دارد رخ می دهد.
همانگونه که جنبش مهسا توانست شکاف «باحجاب-بیحجاب» را در بخشی از جامعه ترمیم کند و اکنون بخش بزرگی از زنان چادری ما نیز معتقدند که حجاب نباید اجباری باشد؛ این انتخابات نیز میتواند شکاف «باشرف-بیشرف» را پایان ببخشد و همه مخالفان وضع موجود را همدل کند. دیدهام در خیلی از خانوادهها که همه منتقد وضع موجودند، برخی رأی میدهند و برخی نه! اما همه به حق یکدیگر احترام میگذارند و هیچکس نمیگوید آنیکی بیشرف است. به گمان من این، نخستین برکت زودهنگام این انتخابات است.
پس سهیل! شرافت، عذاب وجدان یا یکدندگی نیست. شرافت آن است که مهارت شنیدن دیگران را داشته باشی و هرگاه منطقاً دریافتی که برای منافع جامعه باید رفتارت را تغییر بدهی، جرأت تغییر داشته باشی.
ما ایرانیان داریم کمکم گفتوگو را و همشنوی را تمرین میکنیم. این یک گام به پیش است. این یک پیروزی است. ما داریم بالغ میشویم. ما داریم به «فهمِ فهمِ دیگری» نزدیک میشویم. زنده باد گفتوگو، زنده باد رواداری و زنده باد دموکراسی! / هفتم تیر ۱۴۰۳
بخشهای پیشین:
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
www.renani.net
https://t.me/Renani_Mohsen
.