داستانک/"زن دلش میخواست حقیقت کذایی را برای مرد توضیح بدهد اما احساس میکرد شوهرش با او رودرواسي دارد و بنابراین نگفت و افسرده شد"
وحید حسینی ایرانی
- شورشو درآوردي! این کارا رو میکنی که متفاوت باشی؟! ميذاشتي ابروهات دوباره در بياد بعد اين گندو ميزدي...
- شوهر آدم بايد روراست باشه؛ تو واقعاً منو دوست داري؟
- آخه عزيزم، اين چه بلايييه سر موهات آوردي؟!
-درست فهمیدم؛ دوسَم نداری...
-چی میگی؟! اگه نداشتم که نگران این رفتارات نمیشدم...
-فکر کن سرطان گرفتم دارم شیمیدرمانی میشم!
-اَه!
- عاشق باشی زن کچلتو هم دوست داری.
-چی میگی؟ میدونی سر چه زنایی رو میتراشن؟!
-سرطانیا!
- نه منظورم این نیست...
-روراست بگو؛ حرفتو بزن!
-قديما ... قدیما سر زناي ديوونه رو ميتراشيدن!
- ديوونه ها رو كه الآنم موهاشونو ميزنن؛ منظورت از ديوونه چيه!
-هوووف... کجا؟
-توهینت خیلی وقیحانه بود اما نشنیده میگیرم...
-بهت میگم کجا داری میری؟
-نترس؛ فعلن نمیرم!
-ببین چی میگم...
از مجموعه داستان در دست چاپ "آناناس"
کانال انجمن ماتیکان داستان
https://telegram.me/matikandastan
وحید حسینی ایرانی
- شورشو درآوردي! این کارا رو میکنی که متفاوت باشی؟! ميذاشتي ابروهات دوباره در بياد بعد اين گندو ميزدي...
- شوهر آدم بايد روراست باشه؛ تو واقعاً منو دوست داري؟
- آخه عزيزم، اين چه بلايييه سر موهات آوردي؟!
-درست فهمیدم؛ دوسَم نداری...
-چی میگی؟! اگه نداشتم که نگران این رفتارات نمیشدم...
-فکر کن سرطان گرفتم دارم شیمیدرمانی میشم!
-اَه!
- عاشق باشی زن کچلتو هم دوست داری.
-چی میگی؟ میدونی سر چه زنایی رو میتراشن؟!
-سرطانیا!
- نه منظورم این نیست...
-روراست بگو؛ حرفتو بزن!
-قديما ... قدیما سر زناي ديوونه رو ميتراشيدن!
- ديوونه ها رو كه الآنم موهاشونو ميزنن؛ منظورت از ديوونه چيه!
-هوووف... کجا؟
-توهینت خیلی وقیحانه بود اما نشنیده میگیرم...
-بهت میگم کجا داری میری؟
-نترس؛ فعلن نمیرم!
-ببین چی میگم...
از مجموعه داستان در دست چاپ "آناناس"
کانال انجمن ماتیکان داستان
https://telegram.me/matikandastan
Forwarded from سپهر اندیشه
🔴 مروری گذرا بر سی و دومین شماره «اندیشه پویا»؛ بهمن 1394
🔹 در این شماره به مناسبت هفتاد و دومین سالگرد تولد فرهاد مهراد، اندیشه پویا به سراغ پوران گلفام، همسر او، رفته تا راوی خاطراتی ناشنیده از او باشد.
🔹 در بخشی با عنوان «مرگ مولف»، دوستان و آشنایان دو اهل فرهنگِ تازه درگذشته -سیروس غنی و ابوالحسن نجفی- از خاطراتشان با این دو پژوهشگر گفته اند.
🔹 در بخش «یک فنجان اسپرسو» که هر بار به گفتگویی مفصل با یکی از چهره های سرشناس سیاسی و فرهنگی ایران اختصاص دارد، این بار مریم شبانی به سراغ دکتر ابراهیم یزدی رفته است.
🔹 به مناسبت درگذشت هما ناطق، تاریخ نگار شهیر ایرانی، بخش «تک نگاری » این شماره به مرور زندگی و کارنامه ی علمی این مورخ برجسته اختصاص پیدا کرده است.
🔹 پرونده ویژه این شماره با عنوان «شکست شاهانه» کوشیده است برخی زوایای کمتر پرداخته شده انقلاب ایران را بررسی نماید.
🔹 در بخش «کتاب کوچه» که ضمیمه ی فرهنگی اندیشه پویا به حساب می آید، مروری کوتاه بر تازه های فرهنگی در حوزه های کتاب، نمایش و ... آمده است. در همین بخش، روایتی از فعالیت های تبلیغاتی و سینمایی بیژن جزنی، فعال سیاسی چپگرای ایرانی را می خوانید. همچنین دست اندرکاران نشریه آثار داستانی ای را که در دهه چهل و پنجاه، با الهام از مبارزه چریکی نوشته شده اند، بررسی کرده اند.
🔹 بهمن فرمان آرا، مهمان بخش «رو در رو» این شماره اندیشه پویاست. او در گفتگوی مفصلی با این نشریه، در مورد چهار دهه کارنامه فیلم سازی اش سخن گفته است. نهایتا در بخش «بایگانی»، کارنامه ی ماهنامه «سینمای نو» که در اواسط دهه چهل منتشر می شد، در قالب یک پرونده، بررسی شده است.
📚 برای مروری بر از مطالب منتشر شده در این شماره «اندیشه پویا» با ما همراه باشید.
#اندیشه_پویا
@cafemagazine
🔹 در این شماره به مناسبت هفتاد و دومین سالگرد تولد فرهاد مهراد، اندیشه پویا به سراغ پوران گلفام، همسر او، رفته تا راوی خاطراتی ناشنیده از او باشد.
🔹 در بخشی با عنوان «مرگ مولف»، دوستان و آشنایان دو اهل فرهنگِ تازه درگذشته -سیروس غنی و ابوالحسن نجفی- از خاطراتشان با این دو پژوهشگر گفته اند.
🔹 در بخش «یک فنجان اسپرسو» که هر بار به گفتگویی مفصل با یکی از چهره های سرشناس سیاسی و فرهنگی ایران اختصاص دارد، این بار مریم شبانی به سراغ دکتر ابراهیم یزدی رفته است.
🔹 به مناسبت درگذشت هما ناطق، تاریخ نگار شهیر ایرانی، بخش «تک نگاری » این شماره به مرور زندگی و کارنامه ی علمی این مورخ برجسته اختصاص پیدا کرده است.
🔹 پرونده ویژه این شماره با عنوان «شکست شاهانه» کوشیده است برخی زوایای کمتر پرداخته شده انقلاب ایران را بررسی نماید.
🔹 در بخش «کتاب کوچه» که ضمیمه ی فرهنگی اندیشه پویا به حساب می آید، مروری کوتاه بر تازه های فرهنگی در حوزه های کتاب، نمایش و ... آمده است. در همین بخش، روایتی از فعالیت های تبلیغاتی و سینمایی بیژن جزنی، فعال سیاسی چپگرای ایرانی را می خوانید. همچنین دست اندرکاران نشریه آثار داستانی ای را که در دهه چهل و پنجاه، با الهام از مبارزه چریکی نوشته شده اند، بررسی کرده اند.
🔹 بهمن فرمان آرا، مهمان بخش «رو در رو» این شماره اندیشه پویاست. او در گفتگوی مفصلی با این نشریه، در مورد چهار دهه کارنامه فیلم سازی اش سخن گفته است. نهایتا در بخش «بایگانی»، کارنامه ی ماهنامه «سینمای نو» که در اواسط دهه چهل منتشر می شد، در قالب یک پرونده، بررسی شده است.
📚 برای مروری بر از مطالب منتشر شده در این شماره «اندیشه پویا» با ما همراه باشید.
#اندیشه_پویا
@cafemagazine
Forwarded from Mahdis Shalchi
پنجشنبه ها 5 تا 7 بعد از ظهر
.مشهد، بولوار سجاد، حامد جنوبی12، شماره108، کافهنگارخانهی رادین
https://telegram.me/matikandastan
.مشهد، بولوار سجاد، حامد جنوبی12، شماره108، کافهنگارخانهی رادین
https://telegram.me/matikandastan
Forwarded from کانال نقد فیلم
مجموعه نمایش خانگی شهرزاد در شصت و ششمین دوره از جشنواره فیلم برلین در بخش European Film Market حضور دارد.
این نخستین بار است که یک سریال ایرانی تولید بخش خصوصی در یکی از جشنواره های مهم جهانی شرکت کرده است. European Film Market یکی از سه مرکز داد و ستد بزرگ فیلم در دنیاست که در طول جشنواره بین المللی فیلم برلین، فرصتی برای عرضه محصولات کمپانی های فیلم سازی در دنیا برای خرید و فروش است.
شرکت EMFilm در آلمان که حق پخش جهانی سریال شهرزاد را خریداری کرده است، به عنوان یکی از کمپانی های شرکت کننده در این مرکز تجاری در طول جشنواره برلین حضور دارد.
سیدمحمد امامی-تهیه کننده و سرمایه گذار- حسن فتحی-کارگردان- فاطمه معتمدآریا و برخی دیگر از عوامل تولید سریال شهرزاد نیز در این جشنواره حاضر هستند.
جشنواره بینالمللی فیلم برلین (به آلمانی: Internationale Filmfestspiele Berlin) یا برلیناله (Berlinale)یکی از معتبرترین و قدیمیترین جشنوارههای سینمایی در اروپا است که هرساله در ماه فوریه به مدت ۱۰ روز در برلین آلمان برگزار میشود. این جشنواره که امسال از ١١ تا ٢١ فوریه برابر با ٢٢ بهمن تا ٢ اسفند برگزار می شود در کنار جشنواره فیلم ونیز و جشنواره فیلم کن مهمترین رویداد سینمایی اروپا به شمار میرود.
این نخستین بار است که یک سریال ایرانی تولید بخش خصوصی در یکی از جشنواره های مهم جهانی شرکت کرده است. European Film Market یکی از سه مرکز داد و ستد بزرگ فیلم در دنیاست که در طول جشنواره بین المللی فیلم برلین، فرصتی برای عرضه محصولات کمپانی های فیلم سازی در دنیا برای خرید و فروش است.
شرکت EMFilm در آلمان که حق پخش جهانی سریال شهرزاد را خریداری کرده است، به عنوان یکی از کمپانی های شرکت کننده در این مرکز تجاری در طول جشنواره برلین حضور دارد.
سیدمحمد امامی-تهیه کننده و سرمایه گذار- حسن فتحی-کارگردان- فاطمه معتمدآریا و برخی دیگر از عوامل تولید سریال شهرزاد نیز در این جشنواره حاضر هستند.
جشنواره بینالمللی فیلم برلین (به آلمانی: Internationale Filmfestspiele Berlin) یا برلیناله (Berlinale)یکی از معتبرترین و قدیمیترین جشنوارههای سینمایی در اروپا است که هرساله در ماه فوریه به مدت ۱۰ روز در برلین آلمان برگزار میشود. این جشنواره که امسال از ١١ تا ٢١ فوریه برابر با ٢٢ بهمن تا ٢ اسفند برگزار می شود در کنار جشنواره فیلم ونیز و جشنواره فیلم کن مهمترین رویداد سینمایی اروپا به شمار میرود.
هيچ چيز از آنِ انسان نيست
نه قدرتش
و نه ضعفش
و نه دلش حتي
و آن دم كه دست
آه، لعنتي
و آن دم كه دست آغوش مي گشايد
سايه اش سايه ي صليبي ست
و آن دم كه مي پندارد خوشبختي اش را
در آغوش فشرده است
آن را له مي كند
زندگي او عجيب و درناك است
هيچ عشقي را
هيچ عشقي را سرانجام خوش نيست...
از كتابِ #داستان_خرس_هاي_پاندا_به_روايت_يك_ساكسيفونيست_كه_دوست_دختري_در_فرانكفورت_دارد
نه قدرتش
و نه ضعفش
و نه دلش حتي
و آن دم كه دست
آه، لعنتي
و آن دم كه دست آغوش مي گشايد
سايه اش سايه ي صليبي ست
و آن دم كه مي پندارد خوشبختي اش را
در آغوش فشرده است
آن را له مي كند
زندگي او عجيب و درناك است
هيچ عشقي را
هيچ عشقي را سرانجام خوش نيست...
از كتابِ #داستان_خرس_هاي_پاندا_به_روايت_يك_ساكسيفونيست_كه_دوست_دختري_در_فرانكفورت_دارد
Forwarded from گردون داستان
#انتظار_حسین
٧ دسامبر #۱۹۲۳– ۱۲ فوریه #۲۰۱۶
#نویسنده و #شاعر #پاکستانی بود. وی را یکی از #بنیانگذاران #داستان_نویسی_مدرن در زبان #اردو میدانند. انتظار حسین که #رمان و #داستان_های_کوتاه مینوشت، پس از نامزدی #جایزه_من_بوکر و برنده شدن مهمترین جایزه ادبی #فرانسه در سال #۲۰۱۴ به شهرت جهانی رسید.کتابهای #بستی (شهرستان)، #مرگ_شهرزاد و #برگها ،«آخرین نامه از هندوستان»، «شهر افسوس» و «جلوتر دریا است» از جمله مهمترین آثار انتظار حسین به شمار میروند.
انتظار حسین، یکی از معروفترین داستاننویسان زبان #اردو ۹۲ سالگی در شهر #لاهور #پاکستان چشم از جهان فرو بست.
انتظار حسین #آخرین #نسل از داستان نویسان در زبان اردو بشمار میرفت. وی در منطقه «#دیبایی» از توابع شهر «#بلند_شهر» #هندوستان بدنیا آمد. وی در #زبان و #ادبیات اردو کارشناسی #ارشد گرفت و بعد از آن مشغول نوشتن داستان کوتاه و رمان شد. علاوه بر این وی کتابهایی را از زبان #انگلیسی به اردو نیز #ترجمه کرد.
@gardoonehonar
وی علاوه بر نوشتن داستان در روزنامه های مختلف پاکستان نیز به عنوان ستون نویس در مورد مسایل #سیاسی و #اجتماعی مطالبی را به نگارش در اورد
وی مجموعه داستانهایی بنام «کلیله و دمنه» را برای کودکان به زبان اردو به نگارش درآورد. آخرین رمان انتظار حسین بنام «سنگاسن بتیسی» در سال ۲۰۱۴ به چاپ رسید.
به پاس خدمات این نویسنده و داستان نویس زبان اردو دولت پاکستان در سال ۲۰۱۲ به وی نشان «یک عمر دستاورد» اعطا کرد و در سال ۲۰۱۴ دولت فرانسه برترین نشان دولتی را به این نویسنده پاکستانی اختصاص داد. در دانشگاههای هند و پاکستان مقالات و پایاننامههای تحقیقی در مورد زندگی و آثار انتظار حسین نگاشته شده است.
#گردون_هنر
telegram.me/gardoonehonar
٧ دسامبر #۱۹۲۳– ۱۲ فوریه #۲۰۱۶
#نویسنده و #شاعر #پاکستانی بود. وی را یکی از #بنیانگذاران #داستان_نویسی_مدرن در زبان #اردو میدانند. انتظار حسین که #رمان و #داستان_های_کوتاه مینوشت، پس از نامزدی #جایزه_من_بوکر و برنده شدن مهمترین جایزه ادبی #فرانسه در سال #۲۰۱۴ به شهرت جهانی رسید.کتابهای #بستی (شهرستان)، #مرگ_شهرزاد و #برگها ،«آخرین نامه از هندوستان»، «شهر افسوس» و «جلوتر دریا است» از جمله مهمترین آثار انتظار حسین به شمار میروند.
انتظار حسین، یکی از معروفترین داستاننویسان زبان #اردو ۹۲ سالگی در شهر #لاهور #پاکستان چشم از جهان فرو بست.
انتظار حسین #آخرین #نسل از داستان نویسان در زبان اردو بشمار میرفت. وی در منطقه «#دیبایی» از توابع شهر «#بلند_شهر» #هندوستان بدنیا آمد. وی در #زبان و #ادبیات اردو کارشناسی #ارشد گرفت و بعد از آن مشغول نوشتن داستان کوتاه و رمان شد. علاوه بر این وی کتابهایی را از زبان #انگلیسی به اردو نیز #ترجمه کرد.
@gardoonehonar
وی علاوه بر نوشتن داستان در روزنامه های مختلف پاکستان نیز به عنوان ستون نویس در مورد مسایل #سیاسی و #اجتماعی مطالبی را به نگارش در اورد
وی مجموعه داستانهایی بنام «کلیله و دمنه» را برای کودکان به زبان اردو به نگارش درآورد. آخرین رمان انتظار حسین بنام «سنگاسن بتیسی» در سال ۲۰۱۴ به چاپ رسید.
به پاس خدمات این نویسنده و داستان نویس زبان اردو دولت پاکستان در سال ۲۰۱۲ به وی نشان «یک عمر دستاورد» اعطا کرد و در سال ۲۰۱۴ دولت فرانسه برترین نشان دولتی را به این نویسنده پاکستانی اختصاص داد. در دانشگاههای هند و پاکستان مقالات و پایاننامههای تحقیقی در مورد زندگی و آثار انتظار حسین نگاشته شده است.
#گردون_هنر
telegram.me/gardoonehonar
Forwarded from شهرکتاب آنلاین
https://www.instagram.com/p/BBs_n51TdLf/
از مجموعه داستان در دست چاپ "آناناس"
کانال انجمن ماتیکان داستان
https://telegram.me/matikandastan
از مجموعه داستان در دست چاپ "آناناس"
کانال انجمن ماتیکان داستان
https://telegram.me/matikandastan
Instagram
وحید حسینی ایرانی
...کامی به منطقهای دورافتاده و کوهستانی تبعید شد. کلبهی او در دامنهی کوه بود و چندصد قدم پایینتر، دهکدهای کوچک قرار داشت. اطراف کلبه خبری از جنس مخالف نبود؛ یعنی بود ولی فقط زنها و دخترهایی که در کشتزارهای نزدیک، همراهِ مردهاشان کاشت و برداشت میکردند؛…
Forwarded from پرواز بر بالهای کتاب
Www.rahtaab.ir
اما شاهکار بزرگ من سرقت از موزه بریتانیا بود . من قصد سرقت از بخش جواهرات نایاب رو داشتم که خوب می دونستم حفاظت شده ترین بخش موزه است . کل آن قسمت سیم کشی شده بود و کوچک ترین حرکت هر جنبنده ای می توانست زنگ خطر رو به صدا در بیاره ، اما من یه فکر بکر داشتم . از پنجره کوچیک سقف اون قسمت با یک رشته طناب اومدم پایین تو ارتفاعی که در عین حالی که با زمین تماسی نداشتم به تک تک جواهرات دسترسی داشتم . یه جورایی خوبی بین زمین و آسمون آویزون بودم .
خلاصه می تونستم ظرف کمتر از یه دقیقه تمام الماس های مشهور کیتریج رو که تو یه جعبه مخمل قرمز بود بدزدم .
اما درست موقعی که می خواستم برگردم شانس سگ مصب باز دمشو تکون داد و یه گنجیشک عوضی بیکار ازهمون پنجره وارد موزه شد و قشنگ برای خودش کف موزه نشست .
سرتونو درد نیارم آقا ، نشستن گنجیشک همانا و به صدا در اومدن زنگ خطر همانا و ریختن مامورای پلیس و گیر افتادن چاکرتون هم همان .
مارو دادگاهی کردن . برای من ده سال بریدن و برای گنجیشکه پنج سال . البته اون پرنده آدم فروش بعد از شیش ماه به قید ضمانت آزاد شد ؛ اما سال بعد تو فورت ویل برای چغلی کردن روی سر خاخام موریس کلوگفاین نامی مجدداً بازداشت شد و به بیست سال حبس محکوم شد .
مجموعه داستان مرگ در می زند _ وودی الن _ ترجمه ی حسین یعقوبی _ انتشارات چشمه
@rahtaab
اما شاهکار بزرگ من سرقت از موزه بریتانیا بود . من قصد سرقت از بخش جواهرات نایاب رو داشتم که خوب می دونستم حفاظت شده ترین بخش موزه است . کل آن قسمت سیم کشی شده بود و کوچک ترین حرکت هر جنبنده ای می توانست زنگ خطر رو به صدا در بیاره ، اما من یه فکر بکر داشتم . از پنجره کوچیک سقف اون قسمت با یک رشته طناب اومدم پایین تو ارتفاعی که در عین حالی که با زمین تماسی نداشتم به تک تک جواهرات دسترسی داشتم . یه جورایی خوبی بین زمین و آسمون آویزون بودم .
خلاصه می تونستم ظرف کمتر از یه دقیقه تمام الماس های مشهور کیتریج رو که تو یه جعبه مخمل قرمز بود بدزدم .
اما درست موقعی که می خواستم برگردم شانس سگ مصب باز دمشو تکون داد و یه گنجیشک عوضی بیکار ازهمون پنجره وارد موزه شد و قشنگ برای خودش کف موزه نشست .
سرتونو درد نیارم آقا ، نشستن گنجیشک همانا و به صدا در اومدن زنگ خطر همانا و ریختن مامورای پلیس و گیر افتادن چاکرتون هم همان .
مارو دادگاهی کردن . برای من ده سال بریدن و برای گنجیشکه پنج سال . البته اون پرنده آدم فروش بعد از شیش ماه به قید ضمانت آزاد شد ؛ اما سال بعد تو فورت ویل برای چغلی کردن روی سر خاخام موریس کلوگفاین نامی مجدداً بازداشت شد و به بیست سال حبس محکوم شد .
مجموعه داستان مرگ در می زند _ وودی الن _ ترجمه ی حسین یعقوبی _ انتشارات چشمه
@rahtaab
Forwarded from پرواز بر بالهای کتاب
Www.rahtaab.ir
خلاصه ، آقایی که شما باشین من سر از دارالتادیب «المیرا» در آوردم .
اون جا یه خراب شده جهنمی واقعی بود . پنج دفعه از اون جا در رفتم . دفعه اول پریدم تو بار یه کامیونی که داشت رخت چرکای زندونیارو می برد بیرون ، . دم در ، ایست بازرسی ماشینو نگه داشت و یکی از نگهبانا متوجه حضور من بین رخت چرکا شد . با باتومش یه سیخونک به پهلوی من زد و خیلی رک پرسید که من اونجا دقیقا دارم چه غلطی می کنم ؟
من هم خیلی معصومانه جواب دادم : « جون ارواح آقات ... من یه مشت رخت چرکم» می تونم قسم بخورم که صداقت حرف زدن من تو وجودش اثر کرد و واسه یه لحظه شک کرد . کمی دور و بر من قدم زد دوبه شک بود که بی خیال من بشه یا نه .
بعد من کارو خراب کردم و ادامه دادم «من از جنس اون پارچه های کتونی راه راه و زبری هستم که واسه دوخت روپوش و فرش ازشون استفاده می کنن »
اینجا بود که خفتمو گرفت و به دستام دستبند زد . آخه هر احمقی می دونه هیچ فرشی رو از کتون نمی دوزن ، حالا هر چقدر هم لحن آدم صادقانه باشه
مجموعه داستان مرگ در می زند _ وودی الن _ ترجمه ی حسین یعقوبی _ انتشارات چشمه
@rahtaab
خلاصه ، آقایی که شما باشین من سر از دارالتادیب «المیرا» در آوردم .
اون جا یه خراب شده جهنمی واقعی بود . پنج دفعه از اون جا در رفتم . دفعه اول پریدم تو بار یه کامیونی که داشت رخت چرکای زندونیارو می برد بیرون ، . دم در ، ایست بازرسی ماشینو نگه داشت و یکی از نگهبانا متوجه حضور من بین رخت چرکا شد . با باتومش یه سیخونک به پهلوی من زد و خیلی رک پرسید که من اونجا دقیقا دارم چه غلطی می کنم ؟
من هم خیلی معصومانه جواب دادم : « جون ارواح آقات ... من یه مشت رخت چرکم» می تونم قسم بخورم که صداقت حرف زدن من تو وجودش اثر کرد و واسه یه لحظه شک کرد . کمی دور و بر من قدم زد دوبه شک بود که بی خیال من بشه یا نه .
بعد من کارو خراب کردم و ادامه دادم «من از جنس اون پارچه های کتونی راه راه و زبری هستم که واسه دوخت روپوش و فرش ازشون استفاده می کنن »
اینجا بود که خفتمو گرفت و به دستام دستبند زد . آخه هر احمقی می دونه هیچ فرشی رو از کتون نمی دوزن ، حالا هر چقدر هم لحن آدم صادقانه باشه
مجموعه داستان مرگ در می زند _ وودی الن _ ترجمه ی حسین یعقوبی _ انتشارات چشمه
@rahtaab
Forwarded from صرفا جهت اطلاع
آخرین تصویر از پروفسور حسابی که قبل از مرگ هم مشغول مطالعه بودن!
احتمالا ما قبل از مرگ هم داریم موبایل بازی می کنیم!
@serfan_jahate_ettela
احتمالا ما قبل از مرگ هم داریم موبایل بازی می کنیم!
@serfan_jahate_ettela
نشست راديويي معرفي و بررسي كتاب "كلت 45" با حضور حسام الدين مطهري(نويسنده كتاب) و علیرضا مهرداد(نويسنده و منتقد) يكشنبه 25بهمن، ساعت 18
مشهد، چهار راه دكترا، مجتمع فرهنگي گلستان كتاب
کانال انجمن ماتیکان داستان
https://telegram.me/matikandastan
مشهد، چهار راه دكترا، مجتمع فرهنگي گلستان كتاب
کانال انجمن ماتیکان داستان
https://telegram.me/matikandastan
Forwarded from کتب فلسفی Philosophic Books
انسان طاغی
نویسنده: آلبر کامو
مترجم: مهبد ایرانیطلب
تعداد صفحات: 358
کامو با انتشار رسالۀ «انسان طاغی» در سال ۱۹۵۱ راهش را از یاران پیشین خود در مکتب اگزیستانسیالیسم جدا کرد. او به رهنمودهای ایدئولوژیک بدگمان بود. وعدهی «فردای بهتر» را فریب و دروغ سیاستمداران میدانست.
کامو به «مصلحت» معتقد نبود. برای او اخلاق و سیاست یکی بود. در دوران تسلط آرمانهای چپ، او به روشنفکران نهیب زد که رؤیاهای «ایدئولوژیک» تنها به یأس و ماتم منجر خواهد شد. نظامهای تمامیتخواه از چپ و راست، با وعدۀ بهشتهای واهی، روی زمین جهنمهای واقعی به پا میکنند.
#آلبر_کامو
👇👇👇👇👇
@philosophic_books
نویسنده: آلبر کامو
مترجم: مهبد ایرانیطلب
تعداد صفحات: 358
کامو با انتشار رسالۀ «انسان طاغی» در سال ۱۹۵۱ راهش را از یاران پیشین خود در مکتب اگزیستانسیالیسم جدا کرد. او به رهنمودهای ایدئولوژیک بدگمان بود. وعدهی «فردای بهتر» را فریب و دروغ سیاستمداران میدانست.
کامو به «مصلحت» معتقد نبود. برای او اخلاق و سیاست یکی بود. در دوران تسلط آرمانهای چپ، او به روشنفکران نهیب زد که رؤیاهای «ایدئولوژیک» تنها به یأس و ماتم منجر خواهد شد. نظامهای تمامیتخواه از چپ و راست، با وعدۀ بهشتهای واهی، روی زمین جهنمهای واقعی به پا میکنند.
#آلبر_کامو
👇👇👇👇👇
@philosophic_books
تاریخ هزار روایت
سوار بر گردونه و دهلیز خاطره
نگاهی کوتاه به رمان« جاماندیم»
فرحناز علیزاده:
علیپور گسکری،دکترای ادبیات را نه تنها به عنوان نویسنده بلکه به عنوان محقق، منتقد، مدرس ؛با مجموعه داستان های«بگذریم، بماند» برنده جایزه مهرگان به عنوان بهترین مجموعه 1383 می شناسیم. اولین رمان علیپور به نام «جا ماندیم» که به تازگی از نشر چشمه به چاپ رسیده ؛مانندآثار پیشین وی بر جایگاه شخصیت زنان در جامعه و روانشناسی فردی تمرکز دارد،تا از پس این روان شناسی فردی به روانشناسی جمعی،کهن الگو ها،تاریخ گذشته برنسل ها و تضاد نسل ها در برابر تاریخ اشاره داشته باشد.
«من مثل تو و برزین زندگی ام را معطل ملاحظه کاری و عشق و شعار و معرفت بازی و لج بازی نمی کنم. نه دُرنا.من کجا و آدم شدن کجا!»(ص239)
«جا ماندیم» قصه دختری به نام دُرنا، گرفتار در دهلیز خاطره است که با خبر فرا رسیدن مرگ پدر به روستا و خانه قدیمی سفر میکند.درکنار این سفر عینی یعنی حرکت به روستا،دیدن منزل قدیمی مادر بزرگ،دیدار با معلم خسروی،خواستگار نوجوانی هایش و مرور خاطرات،او دست به سفری ذهنی می زند.دُرنا با مرور یادداشت و نوشته های اعضاء خانواده،خواننده را به گذشته و گذشته های دورتر می برد؛به چگونگی تولد پدر.به مرگ برادر.فرار خواهر از کشور و خرده روایتهای متعدد دیگر؛تا دوباره خواننده در لابه لای این رفت و برگشت ها به حال اکنون زمان خاکسپاری دُرنا از زبان خواهرش دُرسا و علت خودسوزی او برسد.
اگر بخواهیم به اشتراکات کاری علیپور و بنمایه مشترک و تکنیک های به کار گرفته شده در آثار او اشاره ای کوتاه داشته باشیم،می توانیم خلاصه واربه این مباحث توجه کنیم.
1- بیان شرایط زیستی زنان در برهه های تاریخی.تضاد نسلی بین زنان (بین درنا و درسا)
2- استفاده از داستان در داستان در رمان حاضر و داستانهای کوتاه مجموعه بماند.شگرد روایت از طریق راویان متعدد و ایجاد لحن برای شخصیتها.
3- بهره بری از بینامتنیت که نه تنها در داستانهای کوتاه نویسنده بلکه در« جاماندیم» با حضور میرزا کوچک خان جنگلی،گرشاسب اسطوره ای و یا ارتباط متنی قصه در قصه با کوزت بینوایان اشاره داشت«دم غروب بوده و زوزه شغال توی دلش را خالی میکرده. زن بابا داد بزنه یادت نره آب هم بیاری.در آن سرمای زمهریر دلو را بیندازد توی چاه و دست هاش را بگیره جلو دهنش که ها بکنه» (213ص)
4- بیان باورها و خرافات نهادینه شده در قشری از مردمان جامعه که متن را از دیدگاه مطالعات فرهنگی قابل اهمیت میکند.مانند به آب سپردن خواب (ص 70)شور بودن چشم وکندن یک تکه نخ از لباس شخصیت قابله(ص71)
«مار جان هرچی آدمیزاد بیشتر از بلا و بدبختی حرف بزنه بیشتر او را نشانه میگیره ها.» (ص101)
آنچه که در داستان های علیپور بارز است،شناخت نویسنده از کهن الگوها و روانشناسی جمعی یونگی است.در رمان«جاماندیم»خواننده نه تنها با شخصیتهای اسطوره ای چون گرشاسب و میزرا کوچک خان جنگلی روبهرو است بلکه باکهن الگوی سفر،قهرمان و قربانی شدن نیز مواجه است. الگوی قهرمانی که از مکانی به مکان دیگر سفر (عینی،ذهنی) میکند و در این حین به همراه بلوغ فکری گاه حتی« باید جان خود را بدهد و تا دم مرگ رنج بکشد»
(ویلفرد گرین:1383 ، 179)
علیپور با استفاده از تغییر دیدگاهی و تعدد راویان( اول شخص، دوم شخص،سوم شخص محدود) خواننده را به سوی چندصدایی سوق میدهد تا هر شخصیت روایت جداگانه خود را از رخدادی واحد بیان کند،روایتی که برگرفته از جهان بینی و ایدئولوژی شخصیت است.روایت هایی که گاه حتی ضد و نقیض بیان میشود تا بدین شکل نسبی گرایی در روایت را آشکار کند«خیلی چیزها تا جای که میدانم آن طوری نیست که تو نوشته ای.مادر زنده است و خدا را شکر حالا توی آسایشگاه.»
(ص236) اشاره به متن بودن متن،پروسه نگارش و چاپ داستان به اسم دیگری« بگویم اسم من به عنوان نویسنده کتاب تو،بی آنکه هیچ نقشی درآن نداشته باشم،خیلی شرم آور است.نه؟» (ص240) یکی دیگر از مشخصه های داستان پستمدرن است.
هم چنین باید گفت،درکنار راویان متعدد و خرده روایتهای بیشمار اسطوره ای؛ زمان بندی روایت و پس و پیش کردن رخداد ها در بستر زمانی؛هزار تویی از متن رمان ساخته است که ارتباط با آن را برای خواننده راحت خوان کمی مشکل و سخت میکند.به اعتقادنگارنده این رمان هم مسائل مفهومی را مدنظر دارد و به زوال شخصیتها در بستر تاریخی می پردازد و هم به شگردهای داستان نویسی توجه دارد. از این رو متنی خبری یا امری پدید نمی آورد؛بلکه متنی پرسشی ایجاد میکندکه مشارکت خواننده هوشمند را در چینش پازل های داستانی خواهان است.
در رمان « جاماندیم» نویسنده در روایت داستانی،بیشتر بر گذشته و گذشته دور توجه دارد. این طرح روایت و عملکرد داستانی گرچه برگرفته از شرایط روحی شخصیت اصلی دُرنا است که خودش را اسیر گذشته ها کرده است.« بس کن دختر این همه نشخوار کردن گذشته را!» (ص246ص) ولی بانی آن شد
سوار بر گردونه و دهلیز خاطره
نگاهی کوتاه به رمان« جاماندیم»
فرحناز علیزاده:
علیپور گسکری،دکترای ادبیات را نه تنها به عنوان نویسنده بلکه به عنوان محقق، منتقد، مدرس ؛با مجموعه داستان های«بگذریم، بماند» برنده جایزه مهرگان به عنوان بهترین مجموعه 1383 می شناسیم. اولین رمان علیپور به نام «جا ماندیم» که به تازگی از نشر چشمه به چاپ رسیده ؛مانندآثار پیشین وی بر جایگاه شخصیت زنان در جامعه و روانشناسی فردی تمرکز دارد،تا از پس این روان شناسی فردی به روانشناسی جمعی،کهن الگو ها،تاریخ گذشته برنسل ها و تضاد نسل ها در برابر تاریخ اشاره داشته باشد.
«من مثل تو و برزین زندگی ام را معطل ملاحظه کاری و عشق و شعار و معرفت بازی و لج بازی نمی کنم. نه دُرنا.من کجا و آدم شدن کجا!»(ص239)
«جا ماندیم» قصه دختری به نام دُرنا، گرفتار در دهلیز خاطره است که با خبر فرا رسیدن مرگ پدر به روستا و خانه قدیمی سفر میکند.درکنار این سفر عینی یعنی حرکت به روستا،دیدن منزل قدیمی مادر بزرگ،دیدار با معلم خسروی،خواستگار نوجوانی هایش و مرور خاطرات،او دست به سفری ذهنی می زند.دُرنا با مرور یادداشت و نوشته های اعضاء خانواده،خواننده را به گذشته و گذشته های دورتر می برد؛به چگونگی تولد پدر.به مرگ برادر.فرار خواهر از کشور و خرده روایتهای متعدد دیگر؛تا دوباره خواننده در لابه لای این رفت و برگشت ها به حال اکنون زمان خاکسپاری دُرنا از زبان خواهرش دُرسا و علت خودسوزی او برسد.
اگر بخواهیم به اشتراکات کاری علیپور و بنمایه مشترک و تکنیک های به کار گرفته شده در آثار او اشاره ای کوتاه داشته باشیم،می توانیم خلاصه واربه این مباحث توجه کنیم.
1- بیان شرایط زیستی زنان در برهه های تاریخی.تضاد نسلی بین زنان (بین درنا و درسا)
2- استفاده از داستان در داستان در رمان حاضر و داستانهای کوتاه مجموعه بماند.شگرد روایت از طریق راویان متعدد و ایجاد لحن برای شخصیتها.
3- بهره بری از بینامتنیت که نه تنها در داستانهای کوتاه نویسنده بلکه در« جاماندیم» با حضور میرزا کوچک خان جنگلی،گرشاسب اسطوره ای و یا ارتباط متنی قصه در قصه با کوزت بینوایان اشاره داشت«دم غروب بوده و زوزه شغال توی دلش را خالی میکرده. زن بابا داد بزنه یادت نره آب هم بیاری.در آن سرمای زمهریر دلو را بیندازد توی چاه و دست هاش را بگیره جلو دهنش که ها بکنه» (213ص)
4- بیان باورها و خرافات نهادینه شده در قشری از مردمان جامعه که متن را از دیدگاه مطالعات فرهنگی قابل اهمیت میکند.مانند به آب سپردن خواب (ص 70)شور بودن چشم وکندن یک تکه نخ از لباس شخصیت قابله(ص71)
«مار جان هرچی آدمیزاد بیشتر از بلا و بدبختی حرف بزنه بیشتر او را نشانه میگیره ها.» (ص101)
آنچه که در داستان های علیپور بارز است،شناخت نویسنده از کهن الگوها و روانشناسی جمعی یونگی است.در رمان«جاماندیم»خواننده نه تنها با شخصیتهای اسطوره ای چون گرشاسب و میزرا کوچک خان جنگلی روبهرو است بلکه باکهن الگوی سفر،قهرمان و قربانی شدن نیز مواجه است. الگوی قهرمانی که از مکانی به مکان دیگر سفر (عینی،ذهنی) میکند و در این حین به همراه بلوغ فکری گاه حتی« باید جان خود را بدهد و تا دم مرگ رنج بکشد»
(ویلفرد گرین:1383 ، 179)
علیپور با استفاده از تغییر دیدگاهی و تعدد راویان( اول شخص، دوم شخص،سوم شخص محدود) خواننده را به سوی چندصدایی سوق میدهد تا هر شخصیت روایت جداگانه خود را از رخدادی واحد بیان کند،روایتی که برگرفته از جهان بینی و ایدئولوژی شخصیت است.روایت هایی که گاه حتی ضد و نقیض بیان میشود تا بدین شکل نسبی گرایی در روایت را آشکار کند«خیلی چیزها تا جای که میدانم آن طوری نیست که تو نوشته ای.مادر زنده است و خدا را شکر حالا توی آسایشگاه.»
(ص236) اشاره به متن بودن متن،پروسه نگارش و چاپ داستان به اسم دیگری« بگویم اسم من به عنوان نویسنده کتاب تو،بی آنکه هیچ نقشی درآن نداشته باشم،خیلی شرم آور است.نه؟» (ص240) یکی دیگر از مشخصه های داستان پستمدرن است.
هم چنین باید گفت،درکنار راویان متعدد و خرده روایتهای بیشمار اسطوره ای؛ زمان بندی روایت و پس و پیش کردن رخداد ها در بستر زمانی؛هزار تویی از متن رمان ساخته است که ارتباط با آن را برای خواننده راحت خوان کمی مشکل و سخت میکند.به اعتقادنگارنده این رمان هم مسائل مفهومی را مدنظر دارد و به زوال شخصیتها در بستر تاریخی می پردازد و هم به شگردهای داستان نویسی توجه دارد. از این رو متنی خبری یا امری پدید نمی آورد؛بلکه متنی پرسشی ایجاد میکندکه مشارکت خواننده هوشمند را در چینش پازل های داستانی خواهان است.
در رمان « جاماندیم» نویسنده در روایت داستانی،بیشتر بر گذشته و گذشته دور توجه دارد. این طرح روایت و عملکرد داستانی گرچه برگرفته از شرایط روحی شخصیت اصلی دُرنا است که خودش را اسیر گذشته ها کرده است.« بس کن دختر این همه نشخوار کردن گذشته را!» (ص246ص) ولی بانی آن شد