ماتیکان‌داستان
2.53K subscribers
4.91K photos
538 videos
735 files
1.16K links
📚 داستان‌نویسان و دوستداران داستان

📢ماتیکان‌داستان را به شیفتگان فرهنگِ ایران‌زمین معرفی کنید

📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و شاید با دیدگاه گردانندگان ماتیکان‌داستان همسو نباشد.


وحید حسینی ایرانی؛ فریبا چلبی‌یانی و ...

@vahidhosseiniirani
Download Telegram
درد، اين نبود كه مرگ رؤيت مي‌شد
مشكل اينجا بود كه مرگ و زندگي، همزمان پيدا بودند.

📒داستان هفت‌نفري كه به دار آويخته شدند
ليانيد آندري يِف
حميدرضا آتش‌برآب
📎نشر هرمس

@matikandastan
📷این فرتور زنده یادان بیژن الهی و کاظم رضا را در کنار هم نشان می دهد.
@matikandastan

📢بازفرستی(فوروارد) این فرتور و دیگر مطالب ماتیکان داستان برای دیگران، باعث دیده شدن مطالب ما خواهدشد، با مهر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📢مصاحبه با پاموک
📕رمانهای اورهان پاموک، کودتا در ترکیه، رویکرد متناقض غرب به دموکراسی در خاورمیانه، جایگاه رستم و سهراب در ترکیه و...

در گفتگوی خشایار جنیدی با پاموک.
@matikandastan
نیم‌قرن محمود کیانوش را نادیده گرفتند
@matikandastan

احمد ابوالفتحی: محمود کیانوش بد موقعی مُرد. درست در آستانه‌ی معرفی دوباره‌اش در فضای ادبی.

قرار بود اول بهمن ماه کتاب «بردار این‌ها را بنویس آقا» در نشر فرهنگ جاوید بازنشر شود و این می‌توانست آنچه که کیانوش مدت‌ها ناراحتش بود را جبران کند. او روزنامه‌نگاری حرفه‌ای، نویسنده‌ای جدّی، شاعری به‌نسبت خوب، منتقدی بسیار خوب و حدیث‌‌نفس‌نویسی عالی بود که سال‌ها پیش شعرِ کودکان هم گفته بود ولی فضای ادبی او را فقط با همان جنبه‌ی «شاعر کودکان» فعالیتش به‌یاد می‌آورد و این موضوع چندان دلخواهش نبود.

سال‌ها پیش در گفت‌وگویی با سیروس علی‌نژاد گفته بود: «راستش اگر می‌دانستم که درک و دريافت شعر جهانی در سرزمين من از حدّ شعر کودک و نوجوان بالاتر نخواهد رفت، حتماً برای کودکان و نوجوانان با اسم مستعار شعر می‌گفتم.»


در آن گفت‌وگو کیانوش صریح و تُند درباره‌ی معاصرانش حرف زده بود. شاملو را کم‌سواد و شعرش را پشمکی خطاب کرده بود و سهراب سپهری را گرفتار تکرارِ مکررات دانسته بود. با چنین اظهارنظرهای صریحی که رویه‌ی همیشگی کیانوش بوده، عجیب نیست اگر که آثارش از سوی فضای ادبی نادیده گرفته شده باشند و این اتفاق رخ داده بود.

ما کیانوش را بسیار دیر شناختیم. تا زمانی که امیر عزتی در باشگاه ادبیات پی‌دی‌اف آثارش را منتشر نکرد، دسترسی به شعرها و داستان‌ها و نقدهای او بسیار سخت بود. چهار پنج سالی بود که می‌شد آثارش را یافت و برخی‌شان هم تا حدّی خواننده پیدا کردند. از جمله همین «بردار این‌ها را بنویس آقا» که صریح و شفاف به سراغِ فضای ادبی دهه‌های سی و چهل رفته است و حدیث‌نفسی جذاب و منحصربه‌فرد آفریده است.

کیانوش در آن اثر از جمله درباره‌ی نقش موسسه‌ی نشر فرانکلین در برنامه‌ی جهانی سیا در زمینه‌ی انتشار آثار ضدکمونیستی، درباره‌ی جلال‌آل‌احمد، درباره‌ی حسادت‌های موجود در فضای ادبی آن دوران و... نکات صریح و جنجالی‌ای گفته است. نکاتی که بناست تا اولِ بهمن به کتابفروشی‌های ایران پا بگذارند و احتمالاً این‌بار بیشتر و جدی‌تر خوانده خواهند شد.

احتمال دارد این‌بار، بالاخره بایکوتِ بیش از پنجاه‌ساله‌ی کیانوش بشکند و چه حیف که نیست و نمی‌بیند. شاید هم آن بایکوت نشکند و همچنان ادامه پیدا کند که در آن صورت هم اتفاق چندان مهمی رخ نداده. در همان مصاحبه با علی‌نژاد گفته بود: «من فکر می کنم در زندگی هيچ برد و باختی به آن معنا وجود ندارد. برنده نهايی باد است و آفتاب است و خاک.» او حالا به خاک پیوسته و به صف برندگان پا گذاشته است. حالا چه اهمیتی دارد ما بایکوتش کنیم یا نکنیم؟

@pol_ha
@matikandastan
Forwarded from A.Mehrzad
📚آکادمی همراه نابینایان برگزار می‌کند:

🎙 دوره برخط(آنلاین) آموزش گویندگی

🔹مدت دوره: ۶ جلسه (۱+۵) یک جلسه پرسش و پاسخ و ارزشیابی

🔹شروع دوره: هفتم بهمن

🔹زمان: سه شنبه‌ها، ساعت ۲۰ تا ۲۲

🔹هزینه دوره: ۲۰۰ هزار تومان ( با تخفیف ویژه( ۳۰٪ ) ۱۴۰ هزار تومان می‌باشد)

📌"کتاب‌های آموزش گویندگی" و "بسته‌های کمک آموزشی تقویت اندام‌های گفتاری" نیز در اختیار شرکت‌کنندگان قرار داده می‌شود.

📌 در پایان دوره از افراد مستعد دعوت به همکاری می‌شود.

🖇برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به آیدی زیر پیام بدهید:
@reyhane_srp
@hamrahnabina
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🔰 #شماره_شانزدهم
🔻ماهنامه الکترونیکی نشریه ادبی، هنری #دیدگاه | بهمن ماه | سال ۱۳۹۹

📌داستان
▪️تانگو
#مرضیه_ابراهیمی
▫️روز موعود
#نسیم_یگانی

📌 داستان ترجمه
▪️ابر
نویسنده : #دنیز_کارانفیل
مترجم: #نسیم_یگانی

📌نقد ادبیات داستانی
▪️"یادداشتی بر خانم دالووی"
#ویرجینیا_ولف
#پوران_لشینی_ابیان

📌مصاحبه
▪️ #نسیم_یگانی (نویسنده و مترجم)

📌فیلم
▪️نقد و بررسی فیلم " توهم بزرگ "
#سجاد_حاجیان

📌تازه‌های کتاب و...

🌐 کانال نشریه‌ ادبی،هنری دیدگاه ‍ ‍ ‍ ‍
https://t.me/joinchat/AAAAAExOZycZQVCezmjPmA
🆔 @didgahjournal

🌐 آدرس وبلاگ نشریه ادبی هنری دیدگاه
http://didgahjurnal.blogfa.com/

¤¤¤¤¤¤¤
Forwarded from ...
درود بر همه گی.
برای سفارش کتاب به ادمین کانال پیغام دهید. کتاب مورد نظر را برای ادمین فوروارد کنید یا کامنت بگذارید . ارسال به صورت پستی از ارومیه و یا هر شهری که دوستان برای مشارکت در اینکار کتاب ارائه خواهند کرد، انجام خواهد شد. بهتر است اگر تصمیم به خرید چندین کتاب دارید صبر کنید تا تعداد کتابها به تعدادی برسد که در هزینه ی پستی صرفه جویی شود، ارسال کتابها روز سه شنبه ی هر هفته انجام خواهد شد و هزینه ی پست بر عهده ی خریدار می باشد. با سپاس بابت همکاری و همیاری شما عزیزان.🙏🌼🕊️
🔰 معرفی مجموعه داستان #زنانی_که__زنده‌اند اثر #فریبا_چلبی‌_یانی
نشر #حکمت‌کلمه
و چاپ داستان کوتاه #خاطره_بازی از همین مجموعه
📌در نشریه ادبی #پرستو (نشریه ایرانیان مقیم دالاس و حومه) شماره #سی_و_دو

▪️با معرفی نویسنده و منتقد #محمد_کریم‌زاده

https://issuu.com/parastoodallas/docs/parastoo_feb-mrch_21-print/24?ff

🆔 @matikandastan
شمیم بهار؛ بعد از حدودِ نیم‌قرن
@matikandastan

احمد ابوالفتحی: تجربه‌ی تازه‌ی رواییِ شمیم بهار تجربه‌ی ویژه‌ای است. از رسم‌الخط ویژه تا متاثر بودنِ اثر از مسئله‌ی همه‌گیری (اثر در سال ۱۳۹۹ نوشته شده است)، از اندیشه‌ورزی‌ درباره‌ی مسائلِ گوناگونِ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی تا کنایه‌های ظریف به مسئله‌ی سانسور.

رسم‌الخطِ ویژه‌ و ناآشنای اثر شاید در صفحاتِ اول کارِ برقراری ارتباط با روایت را با دست‌انداز مواجه کند اما این ناآشنایی رسم‌الخط مسئله‌ای است که بعد از چند صفحه خواندنِ اثر رفع خواهد شد؛ آنچه که ویژه‌تر از رسم‌الخط است، طرزِ روایتِ مرزیِ بهار است.

قرنها بگذشت که اولین مواجهه‌ی ما با آثارِ رواییِ بهار بعد از حدودِ چهل‌وهشت سال است در مرزِ رمان، رساله‌نویسی به‌سنتِ عارفان و فلاسفه‌ی مسلمان (رسائلی که بر تنه‌ای نه‌چندان ستبر از کنشِ روایی اندیشه‌های فیلسوف و عارف را بار می‌کنند و به مخاطب ارائه می‌دهند) و مقامه‌نویسی (یکی از سنت‌های رواییِ عربی-ایرانی که در آن کنشِ روایی به‌اندازه‌ی یا کمتر از زبان‌ورزیِ مولفِ روایت اهمیت دارد) شکل گرفته است.

حالا که هنوز اثر به‌اندازه‌ی کافی خوانده نشده، زود است برای بیشتر نوشتن درباره‌ی این کتاب. فقط می‌توانم بگویم با اثری مواجه خواهید شد که آشکارا اِبایی از پس زدنِ خواننده ندارد و در جایی از اثر نیز با یاری جستن از تاملاتی درباره‌ی ادبیاتِ قدیمِ ایران به این موضوع اشاره می‌کند: «بگذر اَ باقی که خود میکُشن که خواننده جذب کنن جمع کنن به هر قیمتی / ادبیات قدیم برعکسه / غربال میکنه / شده که میبینی خواننده پس میزنه، میتارونه / تاروندن حقاً / زمان و مکان بعله داره و ضمناً نخیر نداره زمان و مکان (ص۴۲)»

به‌گمانِ من بهتر است به‌چشمِ یک داستانِ معمولی به قرنها بگذشت نگاه نکنید. این اثر را شاید بتوان نوعی ذوق‌ورزیِ مدرن در شیوه‌های بسیار سنتی و شاید منسوخِ روایت دانست. اثری که زمان‌ و مکان دارد و ندارد. ذوق‌ورزی‌ای که البته هرگاه لابه‌لای دیالوگ‌های بسیار طولانی‌اش به روایتِ کنش می‌رسد خبرگیِ نویسنده در امرِ داستان‌پردازیِ مدرن را نمودار می‌سازد. از جمله در همان چند صفحه‌ی اولِ اثر.

شاید درباره‌ی این اثر مفصل‌تر بنویسم. در آینده‌ای نزدیک.

@pol_ha
@matikandastan
Forwarded from نشریه ادبی هنری دیدگاه
دیدگاه 17.pdf
7.8 MB
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🔰 #شماره_هفدهم
🔻ماهنامه الکترونیکی نشریه ادبی، هنری #دیدگاه | اسفند ماه | سال ۱۳۹۹

📌داستان
▪️کایوتان
#مریم_ناصری
▫️آهو در نیویورک
#آنا_فرزین

📌نقد ادبیات داستانی
▪️نگاهی بر رمان "ساعت بغداد"
#شهد_الراوی
#نگار_محقق

📌مصاحبه
▪️ #مریم_ناصری (نویسنده)

📌فیلم
▪️نقدوبررسی فیلم "زندگی‌زیباست"
#سجاد_حاجیان

📌معرفی تازه‌های کتاب از ناشران :
#ققنوس #حکمت‌کلمه #سیب‌سرخ #یکشنبه #لوگوس #مات #هیلا

🌐 کانال نشریه‌ ادبی،هنری دیدگاه ‍ ‍ ‍ ‍
https://t.me/joinchat/AAAAAExOZycZQVCezmjPmA
🆔 @didgahjournal

🌐 آدرس وبلاگ نشریه ادبی هنری دیدگاه
http://didgahjurnal.blogfa.com/
¤¤¤¤¤¤¤
پرویز داریوش؛ روشنفکرِ در سایه
@matikandastan


علیرضا اکبری: سال ۱۳۲۸ وقتی محمدرضاشاه پهلوی برای نخستین بار به امریکا سفر کرد یکی از میهمان‌نوازی‌هایی که د‌ر حق او‌ شد آزاد کردن یک جوان ایرانی از زندان بود، جوانی که روی دختری امریکایی که دوست داشت به خاطر میل بیشترِ دختر به یک رقیب، اسلحه کشیده بود و زندانی شده بود. این جوان ایرانی پرویز داریوش بود که در آن زمان ۲۷ سال داشت و برای تحصیل در‌ زبان و ادبیات انگلیسی به امریکا رفته بود. داریوش کمی بعد به ایران بازگشت و کار قلمی را که قبل‌تر آغاز کرده بود از نیمه‌های دهه‌ی سی جدی‌تر پی گرفت. داریوش از آن هنرمندان و مترجمان پرکاری‌ست که حضورش در فضای ادبی ایران پرثمر و پرتاثیر ولی در ضمن سایه‌وار بوده است. با وجود آن‌همه آثار مهمی که از ادبیات امریکا و بریتانیا به فارسی ترجمه کرده کسوت مترجمی‌اش نادیده مانده، با وجود شعرهای منحصربه‌فردی که در دهه‌ی سی سروده کسوت شاعری‌اش خوب دیده نشده و با وجود نقدهای مهمی که در تمام عمر‌ نوشته کسوت نقادی‌اش جز در دایره‌ی نخبگانی چون گلستان و کیانوش و... قدر ندیده و به رسمیت شناخته نشده است. چه می‌شود کرد این سرنوشت محتوم برخی روشنفکران است که پرکار باشند و دیده نشوند، خوش‌قلم باشند و به جا آورده نشوند، نخبه و بی‌سروصدا باشند و نام‌شان زیر آوار منحوس نام‌های میان‌مایگانِ هوچی‌گرِ بی‌سواد دفن شود. داریوش مردی از تبار این روشنفکرانِ درسایه بود و همین سایه‌وارگی موضوع کتاب تازه‌ی کامیار عابدی در مورد زندگی و آثار پرویز داریوش است که با دو مقاله‌ی خواندنی از ابراهیم گلستان و محمود کیانوش همراه شده و وجوهی از زندگی و کارنامه‌ی داریوش را به خواننده می‌نمایاند که کمتر در مورد داریوش به آن اشاره رفته بوده است. با خواندن کتاب کامیار عابدی درمی‌یابیم که بیهوده نبوده که گلستانْ داریوش را در کنار قاسم هاشمی‌نژاد تنها منتقدان «درست و حسابی» هم‌عصر خود خوانده بوده و بیهوده نبوده که خود گلستان و جلال آل‌احمد نظر نهایی در مورد آثارشان را از داریوش می‌گرفته‌اند و بی‌سبب نبوده که سیمین دانشود هوش داریوش را «ترسناک» خوانده بود و شاملو خواندن ترجمه‌های داریوش را در برانگیخته شدن توجهش به عهد عتیق و تفسیرهای قرآن و لاجرم در ساخته و‌ پرداخته شدن زبان شعری‌اش موثر خوانده بود. ای کاش نسل تازه به میراث داریوش در نقد و ترجمه و شعر نظری دوباره بیفکند و سیمای این روشنفکر خلوت‌گزین را از سایه به درآرد.

@moroor_gar
@matikandastan
دربارۀ املای «اِ/عه/ئه/اِه»
محمد یوسفی‌شیرازی
@matikandastan


«اِ» شبه‌جمله‌ای است که برای بیان تعجب و شگفتی به کار می‌رود و املایش به همین صورت صحیح است.

چرا «عه» نه؟
پیش‌تر اشاره کرده بودم که در فارسی امروز، چند حرف از الفبای فارسی را صرفاً متعلق به زبان عربی و واژه‌های عربیِ دخیل‌درفارسی می‌شمرند: «ح، ص، ض، ط، ظ، ع» (نک: درآمدی بر چگونگی شیوۀ خط فارسی، میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی، و۳، چ۳، تهران: امیرکبیر، ۱۳۷۸، ص۷). بنابراین، واژه‌ای که اصالتاً عربی یا به‌نوعی عربی‌شده (معرب) نباشد، با این حرف‌ها نوشته نمی‌شود. ازاین‌رو، نوشتن این صوتِ فارسی به‌صورت «عه» نادرست است.

چرا «ئه» نه؟
در فارسی، صدای همزۀ آغازی را با «ا» یا «آ» نشان می‌دهیم (مثل «امروز» و «ایده» و «آمد») و «ئ» فقط در میان واژه می‌آید (مثل «رئالیسم» و «جرئت» و «مسئول»). بنابراین، همان‌طور که نمی‌نویسیم «ئمروز» و «ئیده» و «ئامد»، صحیح نیست که بنویسیم «ئه».

چرا «اِه» نه؟
املای «اِه» صورت غریب و نامتداولی است و نمی‌توان آن را پذیرفت؛ زیرا در خط فارسی هیچ‌گاه «ه» ناملفوظ به این شکل بعد از الف نمی‌آید. گذشته‌ازاین، در این شکل املایی احتمال بدخوانی می‌رود و ممکن است «ه» را در آن ملفوظ بگیرند و واژه را eh تلفظ کنند که صوت به‌کلی متفاوتی است.

درنتیجه، «اِ»!

@virevirayesh
@matikandastan
Audio
می‌خواهم ۹۵ سال عمر کنم
گفت‌وگو با منوچهر بدیعی


فرید قدمی: در این گفت‌وگو، به مناسبت تولد هشتادودو سالگی بدیعی، گپ مفصلی داشتم با او؛ بیشتر درباره‌ی خود او، و نه ادبیات. بدیعی در این گفت‌وگو از ارتباط نامش با سرنوشتش می‌گوید، از ماجرای تولدش در سیزده‌به‌در، رد شدنش در دانشگاه پزشکی به خاطر نمره‌ی پایین در زبان انگلیسی، دوستی‌اش با بهرام صادقی، علاقه‌اش به دکتر مصدق و ... .

@faridghadamiwriter
@matikandastan
Forwarded from A.Mehrzad
📚آکادمی آوانا برگزار می‌کند:

دوره برخط(آنلاین) کارگاه آشنایی با شعر مدرن

🔹مدت دوره: ۱۲ جلسه

🔹شروع دوره: ۱۲ اردیبهشت

🔹زمان: یکشنبه‌ها، ساعت ۱۷

🔹هزینه دوره 84 هزار تومان،، پرداخت هزینه ها به صورت اقساط هم امکان پذیر است.

🔹مدرس: جواد بلندی

🖇برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به آیدی زیر پیام بدهید:
@abolfazl_malaijerdi
🌹🌹🌹🌹🌹
#کانال_آکادمی_آوانا

@academiavana

#کارگاه

#شعر_مدرن

#اینستاگرام:
https://instagram.com/ac.avana?igshid=1l6lf33hiy8o
جعل تاریخ برای حزب توده
@matikandastan

سید جواد طباطبایی: وقتی به متن انگلیسی ایران بین دو انقلاب مراجعه می‌کنیم معلوم می‌شود که که «فارس» در ترجمۀ Persians آمده که در واقع به معنای ایرانیان است. در متن انگلیسی نخست Iranians به معنای همۀ ایرانیان و Persians به معنای ایرانیان فارسی‌زبان آمده، که تقسیم‌بندی شگفتی است، اما عجیب‌تر ترجمۀ فارسی است که دلالت قومی و تجزبه‌طلبانه دارد. کرد، بلوچ، مازندانی و ... در زبان انگلیسی به همان اندازه ذیل Persians قرار می‌گیرد که Iranians. این هر دو کلمه بر همۀ مردم ایران، به عنوان ملّت، دلالت دارد. کرد، بلوچ، مازندانی و ... به همان اندازه ایرانی است که بقیۀ شهروندان ایرانی، اگرچه برخی از آنان به یکی از زبان‌های و برخی دیگر به زبان غیر ایرانی سخن می‌گویند. تقسیم‌بندی با تقسیم ایرانیان به «فارس» آغاز می‌شود و با «ترک‌زبانان» ادامه پیدا می‌کند و بعد می‌رسیم به «عرب» در ترجمۀ فارسی و Arabs در متن انگلیسی. چنین می‌نماید که این‌جا، به خلاف دومین بخش تقسیم قومی، که زبان بود، قومی است و بعد می‌رسیم به «غیر مسلمانان» که معیاری دینی است. منابع این تقسیم‌بندی، افزون بر گزارش وزارت امور خارجۀ انگلستان و گزارشی امریکایی، مقاله‌هایی از نویسندگان حزب کمونیست شوروی و مقاله‌ای از مجلۀ دنیا با عنوان «مسئلۀ ملّیت‌ها در ایران» است که برای پیشبرد اهداف خاصِّ حزب کمونیست شوروی و شعبۀ داخلی آن، حزب توده، نوشته بود. بعید می‌نماید که اگر کسی چنین تقسیم‌بندی از ساختار جمعیتی ایالات متحده، که از هفتاد و دو ملّت تشکیل شده و بیش از دو سده و نیم سابقۀ تاریخی ندارد، عرضه می‌کرد، یعنی امریکاییان را به هفتاد دو ملّیت تقسیم می‌کرد، گسسته‌خرد شمرده نمی‌شد، اما چنین تقسیمی در مورد یهودیان ایرانی با دو هزار و پانصد سال سابقۀ ایرانی بودن، اعراب ایرانی با دو هزار سال سابقۀ حضور در ایران خالی از اشکال است. اگر جمعیت متنوع ایالات متحده، که نیمی از جمعیت آن مهاجران صد سال اخیر و فرزندان آن‌ها هستند، جمعیتی که majority-minority یا اکثریت اقلیت خوانده می‌شوند، به اجماع همۀ مردم ایالات متحده یک «ملّت» است، معلوم نیست که چرا ملّتی دو هزار و پانصد ساله باید به گروه‌های زبانی و قومی چند ده هزار نفره تقسیم کرد؟ متن انگلیسی کتاب را دانشگاه به ظاهر معتبر پرینستُن منتشر کرده که، افزون بر دبیران مجموعۀ «خاورمیانه»، دست‌کم باید دو برّرس پیش از انتشار متن را مطالعه کرده باشند. معنای این «اقوام»ـ وـ «ملّیت‌ها»سازی‌ها برای ایران چیست؟ چرا در مدت بیش از بیست سال انتشار دو ترجمه از کتابی که کاری جز جعل تاریخ برای حزب توده نمی‌کند، در دانشگاه‌های کشور درس داده می‌شود و چرا دانشگاه بومی شده حتیٰ توان تدوین یک کتاب تاریخ معاصر ایران را ندارد که رطب و یابس آبراهامیان رقابت کند؟ (ملیت‌سازی جعلی، سرمقاله شماره شانزدهم سیاست‌نامه، نوروز ۱۴۰۰، صص۸-۴)


@javadtabatabai
@matikandastan
‌ناظرزاده، خلیل ملکی و دیگران
@matikandastan

احمد ابوالفتحی: در صفحه‌ی دوستِ نویسنده‌ام مهیار رشیدیان خواندم که امروز روز خرم‌آباد است. این‌که دلیلِ این نام‌گذاری چیست را نمی‌دانم اما برای من این نام‌گذاری فرصتی فراهم می‌کند تا چند سطری درباره‌ی کتابی که مدتی پیش خواندمش بنویسم.

کتابِ خاطره‌های فلک‌الافلاک حاصلِ پژوهشِ سیدفرید قاسمی درباره‌ی روزگارِ آن دسته از زندانیانِ کودتای بیست‌وهشت مرداد است که به قلعه‌‌ی فلک‌الافلاک در خرم‌آباد تبعید شده بودند. تبعیدیانی نظیرِ خلیل ملکی، احمد ناظرزاده کرمانی، احمد عاشورپور، جبار باغچه‌بان، مهرداد بهار، محمدعلی توفیق، جهانگیر افکاری، محمود ژندی، مرتضی قاسمی و...

کنارِ هم قرار گرفتنِ این چهره‌های مشهور که بعضی‌شان سابقه‌ی دشمنی با یکدیگر داشتند، موقعیتی ویژه و کنجکاوی‌برانگیز است که از همان سالِ ۳۲ توجه بسیاری را به خود جلب کرده بود. این وضعیت عجیب و تا حدی خنده‌دار را بیتی از دکتر احمد ناظرزاده کرمانی خلاصه کرده است:

ژندی بنگر گردشِ چرخِ فلکی را
کاورده کنارِ تو خلیلِ ملکی را

ناظرزاده‌ نماینده‌ی طرفدارِ مصدقِ مجلسِ شورای ملی، به‌نوعی نقش اول کتاب خاطره‌های فلک‌الافلاک است. او با طنزپردازی درخشانش در مدتِ کوتاهِ حضورش در فلک‌الافلاک به اندازه‌ی یک عمر ماجرای خنده‌آور خلق کرده و فرید قاسمی بسیاری از این ماجراها را در کتابش آورده است. از جمله‌شان همان بیتِ بسیار معروف که به درگیری حزب توده با خلیل ملکی اشاره دارد و نیز به ناسازگاری‌های توده‌ای‌های زندانی در فلک‌الافلاک و از جمله محمود ژندی مدیر نشریه‌ی به سوی آینده یکی از ارگان‌های رسانه‌ای حزب با ملکی.

قاسمی تلاش کرده با گرد هم آوردن روایت‌های متنوع و متضاد از تبعیدیان فلک‌الافلاک از زوایای مختلف به آنچه که بر ۷۵ زندانی غیرنظامی از شهریور ۱۳۳۲ تا خرداد ۱۳۳۳ در فلک‌الافلاک گذشته بپردازد. تنوع روایات و فرازونشیب‌های بسیار زندگی در شرایط سخت فلک‌الافلاک باعث شده کتاب قاسمی بسیار جذاب و خواندنی شود. هرچند که امانتداری بسیار او در نقل کامل روایت‌ها باعث شده بعضی فرازهای روایت‌های مختلف با هم همپوشانی داشته باشند و مثلاً بیتی که از ناظرزاده نقل شد چندین بار تکرار شود.

همان‌طور که گفتم تک‌ستاره‌ی این کتاب نه خلیل ملکی است و نه عاشورپور خواننده‌ی گیلانی که آوازش یکی از عواملِ تحمل‌پذیر شدن تبعید بوده. تک‌ستاره‌ ناظرزاده است که گفته بود در مجلس که بودم حس می‌کردم مدارج ترقی را طی می‌کنم ولی انتظار نداشتم این‌قدر بالا بیایم. منظورش از بالا فلک‌الافلاک بوده که روی تپه‌ای وسط خرم‌آباد واقع شده است.

@pol_ha
@matikandastan