Forwarded from مسـعود فراسـتی«آرشیو» (Sogand.radmehr)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فراستی ـ بیننده - افریننده.pdf
286.9 KB
مقاله#استاد_مسعود_فراستي
بيننده_افريننده
+سينما يا براي مخاطب وجود دارد،يا اصلا وجود ندارد+
@massoud_farassati
بيننده_افريننده
+سينما يا براي مخاطب وجود دارد،يا اصلا وجود ندارد+
@massoud_farassati
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صحبت هاي امير پوريا درباره ي #مسعودفراستي
با حضور محسن بدرقه و جمعى از دوستانشان...
اميرپوريا: كاريزماي مسعودفراستي باعث شده او را دنبال كنند.نه تحليل دارد نه استدلال
@massoud_farassati
با حضور محسن بدرقه و جمعى از دوستانشان...
اميرپوريا: كاريزماي مسعودفراستي باعث شده او را دنبال كنند.نه تحليل دارد نه استدلال
@massoud_farassati
مسعودفراستی
صحبت هاي امير پوريا درباره ي #مسعودفراستي با حضور محسن بدرقه و جمعى از دوستانشان... اميرپوريا: كاريزماي مسعودفراستي باعث شده او را دنبال كنند.نه تحليل دارد نه استدلال @massoud_farassati
منتقدان ایرانی جديدأ آنقدر لوس شدند كه گمان می كنند هر معلم و نویسنده ای كه در ایران درباره سینما نظر می دهد، مانند خود آنها فقط در پیِ نام و نان است. شعورشان تا اینجا نمی رسد كه بفهمد چیزهای دیگری هم غیر از لم دادن روی مبل و نظريه دادن در توهماتشان وجود دارد. چیزهایی مانند فرهنگ، سیاست، اخلاق، اجتماع، انديشه
همانقدر بي استدلال همانقدر بي تحليل
کینه توز کسی ست که وقتی از یك نفر کینه به دل میگیرد از هر فرصتی(مثل همين محفل دوستانه نيمه لاكچري بدون مزه و قليون) استفاده میکند تا گله گشایی کند و بجای انتقاد از یک عمل(مثل منتقد حرفه اي و با مصداق ) از تمام توانش برای تخریب فرد مقابل استفاده میکند و با (كاريزما و بي تحليل و استدلال)گفتن،همه چيز را به طور نامربوط به هم ربط میدهد.
بلبل شده اند و صحبت را حالا ياد گرفته اند.
فقط بلدند براي خاص نشان دادن خودشان اضافه بگويند،چون خود را صاحبنظر ميدانند.
جاي نظر دادن و پز روشنفكري راجع به اشخاص،و صحبت هاي خاله زنك طور
هيجان زده رفتار كردن و پر بودن دلتان از جاي ديگر را ،به پاي بي تحليل و بي استدلالي فراستي تمام نكنيد.
گويا دچارِ نارسیسیسم حاد شده ايد،اما نگران نباشيد،عوضش انگشتر زيبايتان
شما را ناخوداگاه خاص كرده./ماننده همان گردنبند معروفتان...تا ميتي كوماني راهي نمانده..تلاش كنيد،
وقتي خودتان بي تحليل و استدلال هستيد
مابقي را دخالت ندهيد،
چون كالسكه هاتون كدو نميشه
چمبره ميشه...
مابقي دوستان هم كه مجري و
نظاره گر بودند و پانتوميم را سعي داشتند كه حدس بزنند،
پيشنهاد ميكنم به خندوانه روند و در مسابقاتشان شركت كنند.
باشد تا رستگار شويم.
سوگند رادمهر
@massoud_farassati
همانقدر بي استدلال همانقدر بي تحليل
کینه توز کسی ست که وقتی از یك نفر کینه به دل میگیرد از هر فرصتی(مثل همين محفل دوستانه نيمه لاكچري بدون مزه و قليون) استفاده میکند تا گله گشایی کند و بجای انتقاد از یک عمل(مثل منتقد حرفه اي و با مصداق ) از تمام توانش برای تخریب فرد مقابل استفاده میکند و با (كاريزما و بي تحليل و استدلال)گفتن،همه چيز را به طور نامربوط به هم ربط میدهد.
بلبل شده اند و صحبت را حالا ياد گرفته اند.
فقط بلدند براي خاص نشان دادن خودشان اضافه بگويند،چون خود را صاحبنظر ميدانند.
جاي نظر دادن و پز روشنفكري راجع به اشخاص،و صحبت هاي خاله زنك طور
هيجان زده رفتار كردن و پر بودن دلتان از جاي ديگر را ،به پاي بي تحليل و بي استدلالي فراستي تمام نكنيد.
گويا دچارِ نارسیسیسم حاد شده ايد،اما نگران نباشيد،عوضش انگشتر زيبايتان
شما را ناخوداگاه خاص كرده./ماننده همان گردنبند معروفتان...تا ميتي كوماني راهي نمانده..تلاش كنيد،
وقتي خودتان بي تحليل و استدلال هستيد
مابقي را دخالت ندهيد،
چون كالسكه هاتون كدو نميشه
چمبره ميشه...
مابقي دوستان هم كه مجري و
نظاره گر بودند و پانتوميم را سعي داشتند كه حدس بزنند،
پيشنهاد ميكنم به خندوانه روند و در مسابقاتشان شركت كنند.
باشد تا رستگار شويم.
سوگند رادمهر
@massoud_farassati
مسعودفراستی
صحبت هاي امير پوريا درباره ي #مسعودفراستي با حضور محسن بدرقه و جمعى از دوستانشان... اميرپوريا: كاريزماي مسعودفراستي باعث شده او را دنبال كنند.نه تحليل دارد نه استدلال @massoud_farassati
در وصف مسعود فراستی؛ او «منِ منتقد» است یا قابیل درون؟
«همه عاشقان سینما بلا استثنا با مسعود فراستی آشنا هستند. منتقدی چهره و بنام در سینمای ایران که کمی مزه نقدش تند است. در این مقاله سعی کرده ام تصویر واقع بینانه تری از فراستی ارائه دهم. البته من نه مُریدش هستم نه طرفدار سینه چاکش. بلکه فقط به عنوان یک مخاطب و طرفدار سینما به او نگاهی متفاوت انداخته ام.»
بنده خودم در برخی موارد منتقد استاد مسعود فراستی هستم. مثلا بخاطر ادبیات تُندش در برخی محافل. اما اینکه به کلی او را خُرد کنیم فقط خودمان را بد جلوه داده ایم. نمونه همان ضرب المثل «تُف سر بالا»
حتی اگر حرفهای فراستی برایمان جالب نباشد، حتی اگر نظراتش نیشگونمان بگیرد، نمیشود منکر استادی او در هنر هفتم شد. مثل این میماند دانش هیچکاک را بخاطر خودشیفتگی اش زیر سوال ببریم. میشود؟
مسعود فراستی دانش آموخته بزرگی در سینمای ایران است و از خیلی ها بیشتر آن را میشناسد. می گویند فقط کاریزما یا صدایش جذابش کرده...
اما این حرفِ ناصوابیست. کاریزمایش به کنار، سواد بالایش چه؟
در کنار همه اینها او علاوه بر صدای رسا، قلمی گیرا هم دارد. خوش قریحه و خوش بیان است. اگر ادبیاتش کمی تند است بماند.
شوربختانه این روزها مخالفت با فراستی هم مثل خیلی از موارد دیگر مبدل به یکی از نشانه های روشنفکری در ایران شده. هر سینمادوستی را که می بینیم منتقد اوست. چرا؟ چون اصغر فرهادی جایزه بین المللی برده و فراستی با انتقاد از فیلمهای او، بُت شکنی کرده است. چون او سخت فیلمی را می پسندند و برخی بازیگران ایرانی را مورد شماتت قرار میدهد. مجموع همه اینها تبدیل به جبهه گیری افرادی خاص و متعاقباً موج زیادی از مخاطبان سینما، در برابر او شده است. از رفتارِ «قابیل هابیلی» برخی در قبال فراستی میشود عمق کینه توزی یک بشر را از هم نوعش مشاهده کرد.
اویی که در برنامه زنده صدا و سیما دست به افشاگری در مورد خصوصی ترین اسرار زندگیِ شخصی فراستی میزند و با به مخاطره انداختن آبروی او، اقدام به انتقام جویی میکند. این برخی مُعرف خوبی برای «آنتی فراستی» ها هستند. فردی که در زندگی شخصی اش به دلیل انتقادات فراستی از نحوه بازیگری اش، با او به مشکل خورده و این را تبدیل به موجی از «فراستی بیزاری» کرده برای اهالی سینما.
لیکن ما چرا باید شریک این عزیزان در گناه عدم انتقاد پذیری اشان باشیم؟
ما چرا باید قربانی خودشیفتگی برخی از بازیگران پر اِفاده باشیم؟
حقیقتَش ما ایرانی ها عادات بدی داریم. یکی از آنها همین تقلیدهای کورکورانه است. انتقاد می بینیم، انتقاد میکنیم. تعریف می بینیم، تعریف میکنیم. اکثراً رسالت مختص خودمان را نداریم. خودمان مشاهده و تحلیل نمیکنیم. نمی آییم بدون پیش فرض نگاه کرده و قضاوت کنیم.
کسی را هم که نگاه مخالفی دارد محکوم میکنیم به خاص گرایی.
واقعاً منِ نوعی هم از فیلمهای اصغر فرهادی لذتی چندانی نمی برم و هیچ ترسی هم از گفتنش ندارم.
حالا مسعود فراستی که فردی باسواد و خِبره در سینمای ماست چرا باید از گفتنش ترس داشته باشد؟
اویی که کارش نقد است چرا باید فیلم های زجرآورِ همیشه «پایان بازِ» فرهادی را بد نداند یا شیوه بازیگریِ روتین برخی آقایان را؟
خیلیها شناخت کافی از نگرش سینمایی مسعود فراستی ندارند. اگر آنها نظر حقیقی فراستی در مورد ارزش مخاطب را بدانند هرگز به انتقاد او از فیلمهای فرهادی حمله نخواهند کرد. او مخاطب سینما را ارزشمند میداند و بازی دادن و سردرگم کردنش را نکوهش میکند. او میگوید: «سینما جای گیج کردن و بلاتکلیف کردن مخاطب نیست»
معتقدم اهالی سینما باید به جای جبهه گیری علیه فراستی، از انتقاداتش در جهت سازندگی و پیشرفت بهره ببرند. تا کنون چه کسی این کار را کرده؟
دکتر ِاروین یالوم به نقل از نیچه میگوید: «هر چیزی که مرا نکُشد قوی ترم میسازد»
سینماگران عزیز حالا چرا شما به جای جبهه گیری علیه فراستی انتقاداتش را در راه قوی تر شدن استفاده نمی کنید؟ آیا این رفتارها بیشتر نشانه بد بودن فراستی است یا ضعف شما؟
روی صحبتم بیشتر با آنهایی است که در برابر انتقاد شمشیر میکشند. تقاضا میکنم برای پیشرفت سینمایمان هم که شده کمی انعطاف پذیری به خرج دهید. کمی انتقادپذیر باشید. شما قاتل فیلم «اره برقی» نیستید. شما الگوهای جامعه هستید.
باور دارم همه ما یک مسعود فراستی درونی داریم. یک «منِ منتقد». دقیقاً معادلی مانند «منِ والدینی» یا «کودک درون»، یا در باوری عامیانه، گرگ درون. اما او قابیل درون نیست. او انتقاد میکند اما قصد کُشتن کسی را ندارد.
تنها تفاوت مخالفان مسعود فراستی با او در این است که مسعود فراستی، «فراستیِ درونش» را به نمایش میگذارد و آنها فراستی درونشان را مخفی میکنند و در لفافه بروزش میدهند یا همیشه در ترس نمایان کردنش باقی مانند؛ با رنجِ دائمی هراس از قضاوت شدن.
✏️محمد مرادی
@massoud_farassati
«همه عاشقان سینما بلا استثنا با مسعود فراستی آشنا هستند. منتقدی چهره و بنام در سینمای ایران که کمی مزه نقدش تند است. در این مقاله سعی کرده ام تصویر واقع بینانه تری از فراستی ارائه دهم. البته من نه مُریدش هستم نه طرفدار سینه چاکش. بلکه فقط به عنوان یک مخاطب و طرفدار سینما به او نگاهی متفاوت انداخته ام.»
بنده خودم در برخی موارد منتقد استاد مسعود فراستی هستم. مثلا بخاطر ادبیات تُندش در برخی محافل. اما اینکه به کلی او را خُرد کنیم فقط خودمان را بد جلوه داده ایم. نمونه همان ضرب المثل «تُف سر بالا»
حتی اگر حرفهای فراستی برایمان جالب نباشد، حتی اگر نظراتش نیشگونمان بگیرد، نمیشود منکر استادی او در هنر هفتم شد. مثل این میماند دانش هیچکاک را بخاطر خودشیفتگی اش زیر سوال ببریم. میشود؟
مسعود فراستی دانش آموخته بزرگی در سینمای ایران است و از خیلی ها بیشتر آن را میشناسد. می گویند فقط کاریزما یا صدایش جذابش کرده...
اما این حرفِ ناصوابیست. کاریزمایش به کنار، سواد بالایش چه؟
در کنار همه اینها او علاوه بر صدای رسا، قلمی گیرا هم دارد. خوش قریحه و خوش بیان است. اگر ادبیاتش کمی تند است بماند.
شوربختانه این روزها مخالفت با فراستی هم مثل خیلی از موارد دیگر مبدل به یکی از نشانه های روشنفکری در ایران شده. هر سینمادوستی را که می بینیم منتقد اوست. چرا؟ چون اصغر فرهادی جایزه بین المللی برده و فراستی با انتقاد از فیلمهای او، بُت شکنی کرده است. چون او سخت فیلمی را می پسندند و برخی بازیگران ایرانی را مورد شماتت قرار میدهد. مجموع همه اینها تبدیل به جبهه گیری افرادی خاص و متعاقباً موج زیادی از مخاطبان سینما، در برابر او شده است. از رفتارِ «قابیل هابیلی» برخی در قبال فراستی میشود عمق کینه توزی یک بشر را از هم نوعش مشاهده کرد.
اویی که در برنامه زنده صدا و سیما دست به افشاگری در مورد خصوصی ترین اسرار زندگیِ شخصی فراستی میزند و با به مخاطره انداختن آبروی او، اقدام به انتقام جویی میکند. این برخی مُعرف خوبی برای «آنتی فراستی» ها هستند. فردی که در زندگی شخصی اش به دلیل انتقادات فراستی از نحوه بازیگری اش، با او به مشکل خورده و این را تبدیل به موجی از «فراستی بیزاری» کرده برای اهالی سینما.
لیکن ما چرا باید شریک این عزیزان در گناه عدم انتقاد پذیری اشان باشیم؟
ما چرا باید قربانی خودشیفتگی برخی از بازیگران پر اِفاده باشیم؟
حقیقتَش ما ایرانی ها عادات بدی داریم. یکی از آنها همین تقلیدهای کورکورانه است. انتقاد می بینیم، انتقاد میکنیم. تعریف می بینیم، تعریف میکنیم. اکثراً رسالت مختص خودمان را نداریم. خودمان مشاهده و تحلیل نمیکنیم. نمی آییم بدون پیش فرض نگاه کرده و قضاوت کنیم.
کسی را هم که نگاه مخالفی دارد محکوم میکنیم به خاص گرایی.
واقعاً منِ نوعی هم از فیلمهای اصغر فرهادی لذتی چندانی نمی برم و هیچ ترسی هم از گفتنش ندارم.
حالا مسعود فراستی که فردی باسواد و خِبره در سینمای ماست چرا باید از گفتنش ترس داشته باشد؟
اویی که کارش نقد است چرا باید فیلم های زجرآورِ همیشه «پایان بازِ» فرهادی را بد نداند یا شیوه بازیگریِ روتین برخی آقایان را؟
خیلیها شناخت کافی از نگرش سینمایی مسعود فراستی ندارند. اگر آنها نظر حقیقی فراستی در مورد ارزش مخاطب را بدانند هرگز به انتقاد او از فیلمهای فرهادی حمله نخواهند کرد. او مخاطب سینما را ارزشمند میداند و بازی دادن و سردرگم کردنش را نکوهش میکند. او میگوید: «سینما جای گیج کردن و بلاتکلیف کردن مخاطب نیست»
معتقدم اهالی سینما باید به جای جبهه گیری علیه فراستی، از انتقاداتش در جهت سازندگی و پیشرفت بهره ببرند. تا کنون چه کسی این کار را کرده؟
دکتر ِاروین یالوم به نقل از نیچه میگوید: «هر چیزی که مرا نکُشد قوی ترم میسازد»
سینماگران عزیز حالا چرا شما به جای جبهه گیری علیه فراستی انتقاداتش را در راه قوی تر شدن استفاده نمی کنید؟ آیا این رفتارها بیشتر نشانه بد بودن فراستی است یا ضعف شما؟
روی صحبتم بیشتر با آنهایی است که در برابر انتقاد شمشیر میکشند. تقاضا میکنم برای پیشرفت سینمایمان هم که شده کمی انعطاف پذیری به خرج دهید. کمی انتقادپذیر باشید. شما قاتل فیلم «اره برقی» نیستید. شما الگوهای جامعه هستید.
باور دارم همه ما یک مسعود فراستی درونی داریم. یک «منِ منتقد». دقیقاً معادلی مانند «منِ والدینی» یا «کودک درون»، یا در باوری عامیانه، گرگ درون. اما او قابیل درون نیست. او انتقاد میکند اما قصد کُشتن کسی را ندارد.
تنها تفاوت مخالفان مسعود فراستی با او در این است که مسعود فراستی، «فراستیِ درونش» را به نمایش میگذارد و آنها فراستی درونشان را مخفی میکنند و در لفافه بروزش میدهند یا همیشه در ترس نمایان کردنش باقی مانند؛ با رنجِ دائمی هراس از قضاوت شدن.
✏️محمد مرادی
@massoud_farassati
برداشت های ساختاری از سینما.pdf
1.8 MB
برداشت های ساختاری از سینما (بازنگری الگوها )
نویسنده : دیوید ا کوک
ترجمه : مسعود فراستی
@massoud_farassati
نویسنده : دیوید ا کوک
ترجمه : مسعود فراستی
@massoud_farassati
فهرست فارسي سومين شماره ي فصلنامه فرم و نقد (١٣٩٧)_شماره سوم (مجله #فرم_نقد)هفته اينده منتشر ميشود.
@massoud_farassati
@massoud_farassati
ماليخولياي اگروتيسم و فاشيسم ضديادداشت ها در #فرم_نقد شماره ٣ (فصلنامه فرم و نقد بهار ١٣٩٧)
@massoud_farassati
@massoud_farassati