مشق نو
7.07K subscribers
82 photos
12 videos
1 file
577 links
وب‌سایت «مشق نو» با گرایش اصلاح‌طلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشت‌ها، مقالات و گفت‌و‌گوهای خود، نگاهی نظری با جنبه‌های آموزشی را دنبال کند.

🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com
Download Telegram
📝📝📝سرنوشت توسعه‌ی ما

🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊دولت‌ها هر چه بالغ‌تر می‌شوند، دغدغه توسعه در آن‌ها برجسته‌تر می‌شود. ایران نیز از این دغدغه مستثنی نبوده است و وجود برنامه‌ها و اسناد بالادستی توسعه مؤید این امر است. اما، در این میان به‌ویژه در ایران پس از انقلاب دو مسئله قابل توجه بوده است.

🖊اولاً، برنامه‌ها و اسناد آن‌گونه که تصور و تصویر شده است، محقق نشده‌اند و ثانیاً، مقاومتی کلان نه‌تنها در برابر اصل فرآیند توسعه بلکه بر سر الفاظ مرتبط با آن وجود داشته است. به‌نحوی که می‌بینیم طی دوره‌ای، بیش از سه دهه، نخست واژه «توسعه» تخطئه و در برابر آن مقاومت شده است و دیگر آن‌که واژگانی از جمله «تعالی» و «پیشرفت» وضع شده‌اند.

🖊به عبارتی در سه سطح استراتژی، عمل و گفتمان، پروژه توسعه در ایران با اختلال مواجه شده است. این اختلال به گمان من به امتناع توسعه در ایران ختم شده است و چنانکه پیش‌تر گفته‌ام، توسعه همه‌جانبه در ایران را ناممکن کرده است.

🖊به اعتقاد من، در سال‌های پس از انقلاب، هر یک از دولت‌ها به دلیل شرایط تحمیلی یا الگوها و تصمیم‌های خودشان ایران را از مسیر توسعه منحرف کرده‌اند. در این میان تنها دولت اصلاحات بود که توانست شرایط تحمیلی به دولت جدید را تعدیل، و از ظرفیت‌های دولت پیش از خود بهره ببرد و با گفتمان و تصمیمات بهنجار و راهبردی شرایط توسعه را فراهم آورد.

🖊اما، با توجه به بازیگری توسعه‌ستیزان فرصت توسعه همه‌جانبه از کشور دریغ شد. از ذکر مصیبت دولت مهرورز و شرح چرایی شکست پروژه دولت تدبیر و امید درمی‌گذرم و از وضعیت کنونی کشور و مسیر توسعه می‌گویم.

🖊به گمان من، ما اکنون با وضعیت امتناع توسعه مواجه هستیم به‌گونه‌ای که از درون اراده‌ معطوف به توسعه مشاهده نمی‌شود و از بیرون ظرفیتی برای توسعه در اختیارمان قرار نمی‌گیرد. این وضعیت تا پیش از این موکول به آمد و رفت دولت‌ها بود اما متأسفانه باید گفت اکنون کلید، در قفل توسعه شکسته است!

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5689

#سعید_حجاریان #ایران #سیاست #توسعه

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی‌های سعید حجاریان در شبکه‌های مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
📝📝📝بی‌دولتی

🔻🔻🔻مقاله‌ای از محمدحسین زارعی منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊بی‌دولتی در ادبیات سیاسی معادل آنارشیسم تعبیر شده است. اما منظور از بی‌دولتی در این یادداشت آنارشیسم نیست، هر چند ممکن است وجوهی از آن و یا آثار و پیامدهای آن با آنارشیسم در اشتراک باشد.

🖊در سال‌های اخیر، با افرادی روبرو شده‌ام و گفت‌وگوهایی داشته‌ام که به نظر نگارنده نشان‌دهنده گسترش گرایشات آنارشیستی در میان افراد و برخی روشنفکران جوان ایرانی است و طبعاً این سوال در ذهن شکل می‌گیرد که دلایل ظهور چنین تمایلات فکری و اندیشه‌ای چیست؟

🖊گفت‌وگو در این زمینه، البته مجال و فرصت دیگری می‌طلبد، هر چند انگیزه‌ها و انگیخته‌های آنان در شرایط کنونی کشور قابل درک و فهم می‌باشد. در میان نظرات آنان با برداشت خاصی از آنارشیسم مواجه شدم که با دیگر دفاعیات از آنارشیسم یا بی‌دولتی از جهات اساسی متفاوت بود و در این یادداشت تلاش می‌کنم که چنین برداشتی از بی‌دولتی را تا حدودی تبیین کنم.

🖊این تعبیر از بی‌دولتی الزاماً دفاع از آنارشیسم نیست بلکه با نوعی توصیف از وضع موجود سیاسی و با لحنی انتقادی از عملکرد دولت‌ها همراه است. هر چند نگارنده سعی در تبیین این برداشت دارد، اما در عین حال به‌نظر می‌رسد برخی بنیان‌های استدلالی آنها خالی از وجاهت نباشد. چنین توضیحی نیاز به مقدماتی حقوقی و سیاسی دارد که قابل تأمل است و بعضاً خوانندگان گرامی با آنها آشنایی دارند، اما مختصراً به‌دلیل ارتباط آنها با موضوع این یادداشت مجبور به تکرار آن خواهم بود.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5696

#محمدحسین_زارعی #دولت #حقوق #سیاست

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝نئولیبرالیسم ناصری

🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊لابد، می‌پرسید چه ارتباطی میان اقتصاد دوره ناصری و اقتصاد پیشرفته مابعد سرمایه‌داری –که بعضاً نئولیبرالیستی هم خوانده می‌شود- وجود دارد. باید توضیح دهم، اگر چه شاهِ شهید در زمان ماقبل سرمایه‌داری و تیول‌داری و فئودالیسم زندگی کرده است اما کارهایش بی‌شباهت به آموزه‌های لیبرالیسم نبوده است. حال این‌که او چگونه با طی زمان از میزس و هایک و نازیک و راتبارد درس‌آموزی کرده است، من هم بی‌خبرم! بیاییم چند مؤلفه اقتصادی و سیاستی دوره ناصری را مرور کنیم.

🖊آن خاقان بن خاقان، رعیت را به حال خودشان رها کرده بود. یارانه و سوبسید به احدی از شهروندان تعلق نمی‌گرفت و اگر کسی ثروتی داشت در قالب زکات، صدقات، نذورات و رد مظالم به فقرا احسان می‌کرد؛ اما این کار ارتباطی به شاه و دولت و حوزه اختیارات همایونی نداشت.

🖊در دوره ناصری، قیمت‌ها توسط سازوکار بازار تعیین می‌شد، یا بهتر است بگوییم از سوی آسمان نازل می‌شد. گویی همان‌گونه که اسماء و القاب از آسمان نازل می‌شدند، اسعار و قیمت‌ها نیز از آسمان می‌آمدند. به عبارتی، مشتری-خریدار/کارگر-کارفرما راضی بودند و اساساً میدانی برای بحث‌های دستوری دولت و من‌تبع‌اش وجود نداشت.

🖊در آن عصر دولت وظیفه‌ای در قبال اشتغال نداشت. در واقع‌، میان مردم روابطی برقرار بود و هرکس شغل اجدادی خود را پی می‌گرفت و گسترش می‌داد یا آن‌که تدریجاً در شغلی مهارت‌آموزی می‌کرد اما تعهدی از جانب دولت وجود نداشت. البته، دولت برای بعضی مشاغل -که درآمدزا محسوب می‌شدند- ایفای نقش می‌کرد و آن‌ها را به فروش می‌‌رساند و یا به طریقی از آن‌ها کسب درآمد می‌کرد.

🖊به‌عنوان مثال حکّام ولایات که عمدتاً تیول‌دار بودند، وظیفه داشتند از ولایت خود باج و خراج گرفته و بخشی از آن را برای شاه بفرستند که مرکز، آن را خرج قشون کند. به همین خاطر صرفاً در مشاغل نظامی آن زمان از قبیل توپ‌ریزی، بیطاری، نقاره‌چی‌گری و آن‌چه مربوط به دیوان و دربار شاه بود، استخدام و شغل‌آفرینی رواج داشت لذا ایده دولت کوچک از همان زمان مطرح بود.

🖊در آن زمان با حداقل وزارتخانه‌ها، مجالس و مجامع مواجه بودیم. به‌ اعتباری، حداکثر با وزارت فوائد عامه روبرو بودیم که درون آن اطفائیه، طُرق و شوارع، صنایع مستظرفه و امثالهم فعالیت می‌کردند. عدلیه، آموزش و اوقاف –که هنوز صورت نهادی منجسم نداشتند- در ید روحانیان قرار داشت که به ازای دریافت کله‌قندی، به انجام امور مربوطه مبادرت می‌کردند.

🖊علاوه بر این‌ها، با موجودیتی شبیه وزارت امور خارجه مواجه بودیم که عموماً نقش نامه‌رسانی را ایفا می‌کرد و اسباب سفرهای فرنگ را فراهم می‌آورد و خبری از سفارت و سفارتخانه به‌معنای امروزین نبود و حداکثر می‌توان از چند ایلچی نام برد. به همین ترتیب از باقی وزارتخانه‌های امروزین مانند بهداشت و درمان، اقتصاد و… ردی مشاهده نمی‌شد. از آن گذشته، به دلیل آن‌که مالیاتِ به‌قاعده‌ای از مردم اخذ نمی‌شد، مطابق قاعده (no taxation, no participation) مشارکت بلاموضوع بود؛ رعیت را نرسیده است، زبان درازی کند!

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5700

#سعید_حجاریان #لیبرالیسم #نئولیبرالیسم #دولت

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial

🔸نشانی‌های سعید حجاریان در شبکه‌های مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ 🔴 مفهوم‌های بنیادین فلسفۀ سیاسی

💢 سخنرانی سید علی محمودی

🔻همراه با پرسش و پاسخ


🔻زمان:10 خرداد ماه 1401

❇️ محورهای سخنرانی:


1️⃣ پرسش از چیستیِ انسان:«غایت ذاتی» یا«ابزار و وسیله»؟

2️⃣ «آزادی منفی» و«آزادی مثبت» چیست و هریک چه پی‌آمدهایی برای جامعه دارند؟

3️⃣ تفاوت و ضرورت«عدالت توزیعی» و«برابریِ فرصت‌ها».

4️⃣ تفاوت و کارکرهای دو مفهوم برابری:«برابری در مقابل قانون»، و«برای حقوقی شهروندان با یکدیگر».

5️⃣ پی‌آمدهای«حکومت فردمحور» و«حکومت ساختارمحور».

6️⃣ کدام دموکراسی برای ایران؟ پیشنهاد من:«لیبرال-سوسیال دموکراسی»*

7️⃣ کارکردهای«دموکراسی مشورتی» و«دموکراسی نمایندگی»: کدامیک برای ایران اولویت دارند؟

8️⃣ چرا دموکراسی‌ها با هم نمی‌جنگند؟

9️⃣ «تفکیک قوا» به چه معنی است؟ خطر سیطرۀ قوۀ مجریه بر قوۀ قضائیه و سلب استقلال از آن.

🔟 «شهروندی جهانی» چیست؟ «شهروندان جهان» چه اشخاصی هستند و چه نقشی در کشور خود ایفا می‌کنند؟

*سید علی محمودی(1396)،«لیبرال-سوسیال دموکراسی به مثابۀ هدف نهایی در گذار به دموکراسی »، پویه، فصلنامۀ مطالعات ایرانی، شمارۀ 2 ، زمستان. وب‌سایت سید علی محمودی www.drmahmoudi.com (بخش مقالات).

🆔@Drmahmoudi7
📝📝📝نهضت قانون‌اساسی‌نویسی

🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊یکی از مفاهیم مهم در دوره مشروطه، کنستیتیون (constitution)‌ بود که می‌توان از آن مفهوم قانون‌اساسی‌گرایی را هم برداشت کرد. این در حالی‌ است که قانون اساسی منظور مشروطه‌خواهان نبود و آن‌ها قانون‌گرایی را مطالبه کرده بودند و از این رو، گمان ندارم در نهضت مشروطه کسی به فکر تهیه قانون اساسی افتاده باشد.

🖊از آن گذشته، اصطلاح «قانون اساسی» در آن زمان رواج چندانی نداشت و اگر اصطلاحی مترادف آن یافت می‌شد، بیشتر به «تنظیمات» راجع بود. مفهومی که ریشه عثمانی داشت و بعداً در ایران به «دستور» و تدریجاً «قانون اساسی» تبدیل شد. البته، نباید از یاد ببریم که استثناهایی مانند میرزا ملکم خان و امثالهم وجود داشتند که با توجه به نوع نگاه و خاستگاه‌شان چیزی شبیه قانون اساسی به گوش‌شان خورده بود و با آن آشنایی نسبی داشتند.

🖊پس از انقلاب اسلامی، قانون اساسی توسط خبرگان قانون اساسی تهیه و به همه‌پرسی گذاشته شد و یک دهه بعد طی بازنگری دستخوش تغییر شد.

🖊با این وجود، هنوز زمزمه‌هایی به گوش می‌رسد مبنی بر آن‌که قانون اساسیِ موجود کاستی‌ها و نواقصی دارد و راهی جز رفع آن‌ها و به‌عبارتی اصلاح قانون اساسی باقی نمانده است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5703

#سعید_حجاریان #اصلاحات #قانون_اساسی

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝دن‌ژوانیسم سیاسی

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊در جامعۀ امروز ما، کار و کاسبی هر کالایی کساد باشد، کار و کاسبی این‌نوع مصنوع‌ها و آلترناتیوهای سیاسی بسیار پررونق است. از سوی دیگر، از رهگذر تاملی در حال و احوال برخی مردمان درمی‌یابیم که مصرف این مصنوع‌ها یا کالاهای سیاسی، به‌طور فزاینده‌ای، هم به‌مثابه‌ تفریح، و هم نوعی روش مقاومت، تبدیل شده است.

🖊در جامعۀ امروز ما -که از نوعی قحطی یا کمبود شادی و لذت رنج می‌برد– عده‌ای تفریح‌شان خلاصه‌شده به «شاه‌بازی» و «آلترناتیوبازی» و «رخدادبازی». این عده، به مشرب و منش دن‌ژوان‌ها، بر این نظر شده‌اند که هر باغی گلی دارد و هر گلی بویی.

🖊از این‌رو، هر چند صباحی با نظمی و نظامی حال می‌کنند و وقتی دلشان را زد، هوس برانداختن و درانداختن و تجربۀ وصال دیگر می‌کنند. عده‌ای هم این‌نوع مصرف را به یک رسانه يا كنشی نمايشی و ارتباطی بدل کرده‌اند، و آزادی را به آزادی خريد و مصرف تحویل نموده‌اند.

🖊این گروه، با تمایل به خرید و مصرف مصنوع و کالای سیاسی خاص، در واقع، امکان استعاری‌شدن آن را فراهم می‌آورند. در نزد اینان، تکرار تفاوت در عرصۀ خرید و مصرف مصنوع‌های سیاسی هم تاکتیک است و هم استراتژی. در این شرایط، هر روز باید شاهد رویش و پیدایش قارچ‌گون آلترناتیوهای سیاسی باشیم و در این آشفته‌بازار نیز، هر روز شاهد مصاف و جدل و جدالی سخت و سنگین و ننگین میان تولیدکنندگان این مصنوعات سیاسی گوناگون.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5705

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #آلترناتیو

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔖 تازه‌های نشر

📝مردم در برابر دموکراسی

📌
چرا آزادی ما در خطر است ‌و چگونه باید آن را حفظ کرد؟

🖊نویسنده:
یاشا مونک
🖌مترجم: علی‌رضا مسعود
📚ناشر: طرح نو

#کتاب #دموکراسی

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝تاج‌زاده؛ ارزش‌ها و مطالبه‌ها

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊اهمیت سیدمصطفی تاج‌زاده در سیاست‌ورزی امروز ایران فقط به‌دلیل شخصیت جوانمرد، شجاع و پرتلاش او نیست. اهمیت او بیشتر به‌خاطر راهی است که در مقابل ایرانیان می‌گشود تا از طریق آن به سلامت از دوران توفانی کنونی گذر کنند.

🖊در دورانی که سردرگمی و آشفتگی از ویژگی‌های اصلی آن است، تاج‌زاده توانسته است در تثبیت و استحکام‌بخشی دیدگاه‌ها در دو زمینه اصلی به موفقیت‌های قابل ملاحظه‌ای دست یابد.

🖊یک زمینه «ارزش‌های محوری‌» است که کم‌وبیش افقی روشن را برای بازسازی سیاسی ایران مشخص می‌کند. زمینه دوم هم به مطالباتی بازمی‌گردد که رفع آن‌ها بدون براندازی حکومت و انقلابی دوباره ممکن است. به پاس آنچه او به ما آموخته است، اشاره‌وار به دو محور موفقیت او می‌پردازم.

🖊ارزش‌های محوری برای بازسازی سیاسی. هرکس با نوشته‌ها، سخنرانی‌ها و گفت‌و‌گوهای سیاسی تاج‌زاده آشنا باشد، خیلی زود درمی‌یابد که او در جهت‌گیری و موضع‌گیری سیاسی خود «اصول» مشخصی دارد و می‌کوشد در همه احوال به آن‌ها پایبند باشد. این اصول و ارزش‌ها، معیارهایی برای نقد وضعیت موجود هستند و پایبندی به آن‌ها به استحکام و استقرار می‌انجامد. آن‌گونه که من می‌فهمم، مهم‌ترین ارزش‌های محوری مورد قبول تاج‌زاده برای بازسازی سیاسی به شرح ذیل‌اند.

🖊یکم. برابری حقوقی شهروندان ایران و مسئولیت‌های مشترک و یکسان آن‌ها در برابر میهن. ایرانیان از نظر او مستقل از دین، مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت‌ اجتماعی و اقتصادی‌شان از حقوق برابر برخوردارند و به یک میزان مسئول بوده و باید به سرنوشت کشور حساس باشند.

🖊دوم. اقتدار تنها از طریق مردم‌سالاری به‌دست آمده و معتبر است. وراثت (رابطه نَسَبی با حاکم وقت و…) و خانواده، غلبه و سلطه قهری هیچ‌کدام قدرت را مشروع نمی‌کند و حقانیت نمی‌بخشد. قدرت مشروع فقط از راه دموکراسی حاصل می‌شود.

🖊سوم. هر حقی با مسئولیت متناسب همراه است. شهروندان از حقوق بسیاری برخوردارند، اما این حقوق، ادعاهای بی‌قید و شرط نیست. هر حقی به‌دنبال خود تعهد و مسئولیتی دارد. مثلاً اگر ما از حق بیمه بیکاری برخورداریم، تعهد جست‌و‌جوی فعالانه برای کار را نیز داریم. این قاعده در همه‌جا جاری است.

🖊چهارم. آزادی فردی به‌معنای خودمختاری مسئولانه فردی است. نقش محوری فرد در تصمیم‌گیری و خودمختاری او، هنگامی قابل پذیرش است که او مسئولیت اخلاقی و حقوقی تصمیم‌های خویش را بپذیرد. گسترش فردگرایی باید با گسترش تعهدات فردی همراه باشد.

🖊پنجم. پذیرش ارزش‌های عام جهانی در کنار تنوع و چندگونگی. ارزش‌هایی چون برابری، مردم‌سالاری، آزادی، توسعه و… جهانی‌اند و امکان گفت‌و‌گو و نقد و تفاهم میان جوامع مختلف را فراهم می‌آورند. اما پذیرش این ارزش‌ها نباید با انکار ویژگی‌های خاص هر کشور و تنوع و چندگونگی فزاینده‌ای که در جهان وجود دارد، تؤام گردد. اگر چه جهانی فکر می‌کنیم اما محلی و میهن‌دوستانه عمل می‌کنیم.

🖊ششم. احترام به تجربه‌های بشریت و درس‌گرفتن از گذشته و دیگران. بی‌ارزش انگاشتن تجربه دیگران و نگاه کردن به سنت‌ها به‌عنوان انباشت جهل، کمکی به نجات از سردرگمی امروز جامعه ما نمی‌کند. برخورد انتقادی با میراث و رسوم جامعه، حفظ عناصر مثبت و موجه آن و درس‌گیری از آن‌ها ضرورت ادامه حیات اجتماعی ماست.

🖊هفتم. نفی خشونت به‌عنوان ابزاری برای تغییر اجتماعی و سیاسی. خشونت (به‌معنای اقدام علیه اموال و اشخاص) نباید به‌عنوان راهی برای دگرگون ساختن جامعه و یا عرصه سیاسی به‌کار گرفته شود. محتمل‌ترین پیامد به‌کارگیری خشونت، خشونت بیشتر و مخرب‌تر است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5709

#علیرضا_علوی‌تبار #مصطفی_تاجزاده #سیاست‌ورزی

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝رویاهای ارزشمند و نسخه‌های متناقض

🔻🔻🔻یادداشتی از آرمان امیری در نقد علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊آقای علوی‌تبار در یادداشت «تاج‌زاده؛ ارزش‌ها و مطالبه‌ها»، تصویر بسیار خوبی از ابعاد ارزشی و اخلاقی ایده‌ی «اصلاحات ساختاری» ارائه داده‌اند. پروژه‌ای که انصافاٌ باید گفت آقای تاجزاده یک تنه آغاز کرد و با پشتکار فراوان و گاه علی‌رغم کارشکنی و مخالفت برخی از اصلاح‌طلبان به پیش برد، تا جایی که امروز اگر ادعا کنیم به تنهایی بیش از کل اردوگاه اصلاح‌طلبان در جامعه وجهه و اعتبار دارد چندان به گزاف نرفته‌ایم. از آنجا که توصیف آقای علوی‌تبار بسیار کامل و دقیق است، من از تکرار آن خودداری می‌کنم و خوانندگانی را که احتمالا نخوانده‌اند، به مطالعه‌ی همان یادداشت دعوت می‌کنم.

🖊پیشتر خودم هم در یادداشت «چرا پروژه‌ی اصلاحات ساختاری تاجزاده شکست خورد؟» تلاش کردم تا برخی از ابعاد «عملیاتی» این ایده را تشریح کنم. مساله‌ای که جای آن در یادداشت آقای علوی‌تبار خالی بود و دقیقا بهانه‌ی من برای نگارش این یادداشت است.

🖊برای ورود به بحث، می‌خواهم توجه آقای علوی‌تبار و دیگر خوانندگان را به مجموعه مقالاتی جلب کنم که با عنوان «نقد کارنامه‌ی اصلاحات» نوشته و در سال ۱۳۹۶ منتشر کردیم. مجموعه‌ی کامل این یادداشت‌ها را در قالب یک فایل پی.دی.اف می‌توانید از اینجا+ دریافت کنید. اینجا به اختصار یادآوری می‌کنم که دو مورد از انتقاداتی که ما آن زمان به کارنامه‌ی اصلاحات وارد کردیم، یکی شعار «قانون‌گرایی» بود که به باور ما از ابتدا شعار غلطی بود و باید با شعار «اصلاح قانون» جایگزین می‌شد.

🖊این نقد و پیشنهاد اما در زمان خود نه تنها مورد قبول اصلاح‌طلبان قرار نگرفت، بلکه به صورت جدی و صریح هم با آن مخالفت کردند. (مجموعه‌ای از استدلال‌های مخالفان در همان فایل موجود است) جناح سرمست از پیروزی خیره‌کننده‌ی انتخاباتی سال ۹۶ باور نداشت که کارنامه‌اش ایرادی دارد و آماده‌ی پذیرش هیچ گونه نقدی نبود.

🖊نتیجه‌ اما خیلی زودتر از آنکه تصورش را می‌کردیم خودش را نشان داد. ابتدا اعتراضات سال ۹۶ و سپس روند رو به افول وضعیت دولت تا رسیدن به بزنگاه ۹۸ که ظرف کمتر از دو سال آن جریان غرّه به پیروزی خود را از اوج به حضیض کشاند. اینکه بعد از پنج سال، بالاخره ندای ضرورت «اصلاح قانون» دست‌کم به بخشی از اصلاح‌طلبان هم رسید را ما قطعا به فال نیک می‌گیریم هرچند بر قول معروف و متداول، برای یک جریان سیاسی گاهی «دیر رسیدن» با «هرگز نرسیدن» هیچ تفاوتی ندارد.

🖊به هر حال، این مقدمه به خوبی نشان می‌دهد که ما با اصل و بن‌مایه‌ی ادعایی پروژه‌ی «اصلاحات ساختاری» مبنی بر ضرورت اصلاح قوانین کاملا موافق هستیم؛ پرسش اما به وجه دیگری از این ایده‌ی سیاسی باز می‌گردد. در همان مجموعه یادداشت‌ها، ما فصل دیگری از انتقادات را به ناهماهنگی «قدرت اجتماعی» با «نیروهای سیاسی» اختصاص دادیم. انتقادی که اتفاقا و البته در شکلی دیگر به جنبش سبز هم وارد بود.

🖊در کارنامه‌ی ۲۵ ساله‌ی جریان اصلاحات، علی‌رغم طرح شعارهایی همچون «فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا»، عملا هرگز شاهد کوچکترین تلاش اصلاح‌طلبان برای بسیج اجتماعی و اعمال فشار از پایین نبوده‌ایم. معدود موارد اعتراضات مردمی (همچون واقعه‌ی ۱۸تیر) همواره با مخالفت و گاه حتی تخطئه‌ی صریح اصلاح‌طلبان همراه بوده است. (مراجعه کنید به سخنرانی آقای خاتمی پس از واقع سال ۷۸)

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5712

#علیرضا_علوی‌تبار #مصطفی_تاجزاده #آرمان_امیری

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
Forwarded from S.A Mahmoudi
🔴 اجرای قانون با«پذیرش شهروندان» ممکن است، نه با«کاربرد زور»

💢 دربارۀ چالش موافقان و مخالفان حجاب و ضرورت گفت‌وگوی ملی


✍️ سید علی محمودی

🔻مقدمه

📌موضوع رعایت حجاب زنان به عنوان مسئله‌ای ملی در هفته‌های اخیر در ایران بالاگرفته است. از سویی حاکمیت از طریق نیروی انتظامی در خصوص رعایت حجاب وارد عمل شده و در این زمینه به قانون حجاب استناد می‌کند. از سوی دیگر، قشرهایی از زنان ایرانی زیر بار اجرای آن نمی‌روند و با آن به مخالفت و چالش برخاسته اند. افزون بر جنبه‌های فردی و اجتماعی، موضوع الزام به رعایت حجاب و استنکاف از آنرا می‌توان از منظر قانونگذاری، منابع انشاء قانون، چالش شرع(فقه) با قانون و موضوع پذیرش یا عدم پذیرش قانون از سوی شهروندان در اجرای قانون را مورد بررسی قرار داد. می‌دانیم که در ادبیات جمهوری اسلامی ایران، همواره از عبارت«شرع و قانون» استفاده می‌شود. این ترکیب‌بندی و تقدم و تأخر آن، به معنی اولویت شرع بر قانون فهمیده می‌شود. چنین اولویتی، چه معنا، توجیه و پی‌آمدهایی دارد؟ نیز این پرسش مطرح است که آیا توسل به زور در اجرای قانون، از جمله قانون رعایت حجاب، مؤثر و کارساز است یا نه؟

📌این نوشته، بخشی از میزگردی است با عنوان«نسبت دین و قانون؛ واگرایی‌ها و همگرایی‌ها» که در مهرماه 1394در دفتر ماهنامۀ سخن ما برگزار شد. در این میزگرد، آقایان دکتر رحیم نوبهار، دکتر حسین واله و اینجانب شرکت داشتیم. منابع رجوع به متن کامل این میزگرد، در پایان متن حاضر معرفی شده است. در این نوشته، بخشی از دیدگاه های من دربارۀ موضوع میزگرد منعکس می‌شود.

🔻قانون و منابع آن

📌همان‌گونه که می‌دانیم مبنای قانون، حقوق است و علم حقوق همانند علم اخلاق از علوم دستوری است. حالا حقوق را چه به معنای«حقوق طبیعی» در نظر بگیریم- که همان حقوق الهی است و در آثار فیلسوفانی مانند جان لاک و ژان ژاک روسو به آن اشاره شده-، چه «حقوق موضوعه» که مبتنی بر قرارداد و رأی و تصمیم عقلا است، درهرحال، قانون بر مبنای حقوق استوار است. هنگامی که از قانون سخن می‌گوییم، منظور، قانون(Law) در جهان مدرن است. این قانون چگونه شکل می‌گیرد؟ قانون منابعی دارد مانند آداب و رسوم، عرف، سنت، دین، قرارداد و تجربه‌های قانون‌گذاری هر کشور و دیگر کشور‌ها. دین بیشتر از رهگذر علم فقه به عنوان یک منبع در قانون‌گذاری تاثیر می‌گذارد.

🔻فقه«قانون» نیست، یکی از منابع قانون است

📌وقتی از نسبتِ میان شرع و قانون سخن می‌گوییم، به نظر من اشتباه است که فقه را مترادف با قانون بدانیم. فقه یک دانش بشری است همانند دیگر دانش‌ها، و دربارۀ بایدها و نبایدهای فردی و اجتماعیِ شرعی است که مقلدان به ان باور دارند. بنابراین، وقتی از قانون سخن می‌گوییم، می‌توانیم بگوییم که علم فقه هم یکی از منابع قانون است و قانون‌گذار در کنار تمامی منابعی که ذکر کردیم، از فقه نیز استفاده می‌کند تا قانونی را بنویسد. از این رو اهمیت دارد که قانون را فصل الخطاب قرار بدهیم و از همین‌رو پلیس باید فقط قانون را اجراء کند و نمی‌تواند مجری احکام اسلام باشد، چرا که وقتی از«احکام اسلامی» صحبت می‌کنیم، به علم فقه مربوط است که در آن فتاوی و تفاسیر مختلفی وجود دارد و اصولا یک علم است و وارد دایره قانون نویسی نشده است. پس نمی‌توان انتظار داشت که فقه جنبه قانونی به خود بگیرد. البته مقلدان می‌توانند در امور فردی و اجتماعی از فقیهان تقلید کنند و آزاد اند به تکلیف‌های شرعی خود عمل نمایند، اما این انتخاب نمی‌تواند پشتوانه حکومتی و اجرایی داشته باشد. البته فقه علم خوب و مفیدی است و از زمان رضا شاه یکی از مبانی تدوین«قانون مدنی» ایران بوده است و پیش‌تر در قانون اساسی مشروطه از آن بهره گرفته شده است، ولی نمی‌تواند جای قانون را بگیرد و نباید مترادف قانون تلقی شود.

💢ادامۀ متن:👇
INSTANT VIEW

❇️ متن کامل:

▫️«نسبت دین و قانون؛ واگرایی‌ها و همگرایی‌ها»، میزگردی با حضور سید علی محمودی، حسین واله و رحیم نوبهار، سخن ما، شماره هفتم، مهرماه 1394

▫️وب‌سایت سید علی محمودی،
بخش گفتگوها:
www.drmahmoudi.com

🆔@Drmahmoudi7

https://telegra.ph/Hejab-07-16
📝📝📝تبعیض ناروا بر مبنای وضعیت خانوادگی

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدحسین زارعی منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊تصور کنید فردی به یک باشگاه ورزشی برای انجام تمرینات و فعالیت‌های ورزشی برای ثبت نام مراجعه می‌کند و مسئولان باشگاه ورزشی از وی درخواست شناسنامه برای احراز وضعیت تأهل می‌کنند و زمانی‌که متوجه می‌شوند که متقاضی متأهل است از پذیرش وی خودداری می‌کنند.

🖊در مثال دیگر، شما برای استخدام در یک شرکت خصوصی یا دولتی برای شغل مهندسی یا بازرگانی، مدارک تحصیلی و سوابق و رزومه مرتبط خود را ارسال می‌کنید. با وجود شرایط مناسب پیشینه شغلی و مدارک معتبر علمی و تجربی، درخواست شما برای استخدام به دلیل اینکه مجرد هستید، رد می‌شود.

🖊در مورد سوم، یک شرکت هواپیمایی در آگهی جذب مهماندار خود اعلام می‌کند که برای استخدام متقاضیان الزاماً باید مجرد باشند و درخواست‌های افراد متأهل مورد قبول نمی‌باشد.

🖊در آگهی عمومی دیگری در ستون تبلیغات یک روزنامه کثیرالانتشار، اعلان شده است که برای شغل منشی‌گری به یک خانم مجرد با مهارت‌های تایپ و تجربه کار با برخی نرم‌افزارها و… با حقوق مکفی نیازمندیم.

🖊در مصوبه‌ای از سوی یک مقام عمومی برای جذب و استخدام اعضاء هیات علمی دانشگاه‌ها امتیازاتی برای متأهل بودن در مقایسه با متقاضیان مجرد در نظر گرفته شده است. به این ترتیب که در بررسی صلاحیت عمومی متقاضیان عضویت هیات علمی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، در اِزای تأهل ۵ امتیاز و در صورت داشتن هر فرزند ۳ امتیاز به امتیازات عمومی اضافه می‌شود. همچنین براساس این مصوبه در صورت تساوی امتیازات متقاضیان، طبق بررسی صلاحیت عمومی، اولویت با افراد متأهل است.

🖊در ابتدا ممکن است که در زندگی روزمره و واقعی به دلیل تکرار، استمرار و تکثر چنین وضعیت‌هایی افراد تصور کنند که این وضعیت‌ها عادی است و اشخاص و بنگاه‌ها و ارگان‌ها، چه خصوصی یا دولتی، حق دارند هرگونه شرایطی را برای جذب و استخدام نیروهای خود اعلان کنند، چون این اشخاص مالک اموال و دارایی‌ها و بنگاه‌های خود هستند و طبیعتاً هرگونه شرایطی را می‌توانند برای جذب نیروهای خود تحمیل نمایند، اما با کمی توجه در قضایای فوق متوجه می‌شوید که همه آن‌ها با نوعی مشکل و ایراد مواجه‌اند. اما اِشکال این قضایا و موارد چیست؟

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5716

#محمدحسین_زارعی #حقوق #حقوق_بشر #سیاستگذاری

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝عدالت و صلح اجتماعی

🔻🔻🔻مقاله‌ای از حسین هوشمند منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊در جوامع معاصر، اختلاف‌نظر در باورها و ارزش‌های اخلاقی-دینی شهروندان امری اجتناب‌ناپذیر است؛ تصور اینکه در این جوامع، عموم شهروندان قادر باشند درباره یک نظام اخلاقی و دینی خاص به اتفاق‌نظر دست یابند امری ناممکن به‌نظر می‌رسد.

🖊این واقعیت پرسش مهمی را در فلسفه سیاسی معاصر برانگیخته است: آیا استقرار نظام دموکراتیک عادلانه و ثبات آن در جامعه‌ای که متشکل از شهروندانی است که به سنت‌های اخلاقی و دینی معقول اما عمیقاً متفاوت باور دارند امکان‌پذیر است؟ اگر است، چگونه؟

🖊جان رالز در کتاب لیبرالیسم سیاسی، نشان می‌دهد که در بستر پلورالیسم اخلاقی-دینی اجتناب‌ناپذیر در جهان جدید، علی‌الاصول می‌توان درباره تصور معقولی از عدالت به توافقی متناسب با جامعه دموکراتیک دست یافت.

🖊بدین‌منظور، رالز لیبرالیسم سیاسی را از لیبرالیسم جامع فلسفی و اخلاقی یا لیبرالیسم روشنگری متمایز می‌سازد. لیبرالیسم جامع به منزله یک فلسفه زندگی تلقی می‌گردد که واجد آموزه‌های متافیزیکی، معرفت‌شناختی و اخلاقی است.

🖊دیدگاه غالب در سنت لیبرالیسم جامع بر این باور است که حضور سیاسی-اجتماعی ادیان (به‌منزله پدیده‌ای متعلق به ادوار پیشامدرن یا در بهترین حالت پدیده‌ای محدود به ساحت روان‌شناختی آدمیان) موجب برانگیختن آتش نزاع‌ها و جنگ‌های مذهبی می‌گردد.

🖊از این رو، دین باید به قلمرو شخصی و خصوصی افراد محدود باشد. به‌زعم آنها، حوزه عمومی همواره باید سکولار بماند و هرگونه کوششی در جهت سکولارزدایی از این حوزه به خشونت‌های دینی خواهد انجامید.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5722

#حسین_هوشمند #جان_رالز #لیبرالیسم #سکولاریسم

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝گفتمانِ تاکتیک‌محور

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊با بهره‌ای آزاد از «قایقی باید ساخت» سهراب سپهری، از همین آغاز حرف‌هایم مثل یک تکه چمن روشن است. به شما می‌گویم: شب تاریک و بیم و موج و گردابی حایل لب درگاه شماست، که اگر بگشایید در، به در آید، و اگر نگشایید، بر در. به شما می‌گویم، فصل گفتمان‌هایی برای تمامی فصول گذشته است. دوران گفتمان‌های فراتاریخی، آرمانی، تجریدی و کل‌گرا به‌سر آمده است.

🖊گفتمان‌های زیبا و فریبا، دیریست که کله بر زمین بنهاده‌اند و پای‌شان سخت چوبین و بی‌تمکین شده است. گفتمان‌های از جنس گفتار و نوشتارهای ادبی و شعارگون و آهنگین که فرسنگ‌ها از کنش و مرحلۀ کنش فاصله دارند و صرفا متنی هستند برای رونمایی و نمایش -نه برای خواندن و عمل‌کردن– دیگر امکان و استعداد ایجاد رابطۀ تفهیم و تفاهمی با سوبژکتیویتۀ (ذهنیت) جمعی نسل کنونی را ندارند.

🖊تاریخ اکنون ما، نیازمند گفتمانی است که قادر باشد سقف گفتمان‌های شبه‌ایدئولوژیک مرسوم را سخت بشکافد و طرحی نو دراندازد: گفتمانی که بتواند رنگی از دقایق و دمک‌های زندگی هر لحظۀ مردم بر جبین داشته باشد، با چرخش شرایط بچرخد (با حفظ اصول)، و نقاش وضعیت‌های بی‌قرار باشد. من بر چنین گفتمانی، «گفتمان تاکتیک‌محور» نام می‌نهم، و در وصف آن می‌گویم: گفتمان تاکتیک‌محور، گفتمان عالمان دهر و زاهدان عالی‌مقام نیست، بلکه گفتمان رندانی‌ست که نیک می‌دانند کی اهل مسجد و کی اهل میخانه (با همان بیان حافظ) باید شد.

🖊گفتمانِ تاکتیک‌محور، گفتمانی یکپارچه، منسجم و تک‌ساحتی نیست، بلکه گفتمانی است انعطاف‌پذیر، چهل‌تکه، متکثر، متلون. این گفتمان، با بیانی اسپینوزایی-دلوزی یک بدن بدون اندام، یا به بیان ژیژک، یک اندام بدون بدن است که می‌تواند به اقتضاء شرایط به‌گونه‌ای متفاوت پیکربندی و تقریر و تدوین شود. مجموعه رویکردهایی که از آن‌ها مشق چنین گفتمانی تقریر می‌شود، متغیر است و به مخاطب و شرایطِ آن بستگی دارد.

🖊تاکتیک‌مندی این گفتمان، موضوع توافق و اجماع نیست، یا به بیان دیگر، در تاکتیک‌مندی آن نمی‌توان به منطق و قواعد و تاکتیک‌ها و استراتژی‌های خاص و ثبات و قابل تعمیم دست یافت، زیرا این تاکتیک‌محوری امری ضرورت‌‎پرورده، شرایط‌پرورده و درون‌ماندگار است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5724

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #استراتژی #تاکتیک

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝راهبرد اصلاحات ساختاری

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار در پاسخ به آرمان امیری منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊صاحب‌نظر گرامی، آقای آرمان امیری در مقاله‌ای (رؤیاهای ارزشمند و نسخه‌های متناقض) با واکاوی مقاله من در مورد ایده‌های آقای تاج‌زاده (تاج‌زاده؛ ارزش‌ها و مطالبه‌ها) پرسش‌ها و ابهام‌هایی را مطرح کرده‌اند. صادقانه بگویم نمی‌دانم که برای پاسخ به این پرسش‌ها دیدگاه سنجیده و تنقیح‌ شده‌ای دارم یا خیر؟

🖊برخی از آنچه را که در مورد آن اندیشیده‌ام طرح می‌کنم، شاید به رفع برخی ابهام‌ها کمک کند. فرض می‌کنم که مخاطب احتمالی این نوشته، مقالات ما دو نفر را خوانده است و نیازی به تکرار آن‌ها نیست.

🖊در مورد مناسب‌ترین شعار برای تلاش‌های اصلاح‌طلبانه، من هم با شعار «اجرای بی‌تنازل قانون اساسی» مخالف بودم. پیشنهادم از سال ۱۳۸۸ شعار «احقاق حقوق قانونی مردم» بود. چون به‌نظرم این بخش «حقوق مردم» در قانون بود که نقض می‌شد. سایر بخش‌های قانون اساسی هم رعایت می‌شد و هم متولیان قدرتمند خود را داشت و لازم نبود ما خود را مدافع و متولی آن معرفی کنیم.

🖊به علاوه قانون فقط به «قانون اساسی» محدود نمی‌شود و قوانین عادی، تفاهم‌نامه‌ها و قوانین بین‌المللی‌ای را که ما امضاء کرده‌ایم، شامل می‌شود از جمله «اعلامیه جهانی حقوق بشر». اما به هر حال نظر جمعی چیز دیگری بود و سیاست‌ورزی کاری‌ست جمعی و لازمه کار جمعی همراهی عملی با نظر اکثریت است.

🖊به‌نظرم ما باید قبل از هر گفت‌و‌گویی در مورد یک بحث به تفاهم برسیم. پرسشی که به‌نظرم باید به آن پاسخ گوییم این است که: چه زمانی یک بخش از جامعه به نیروی اجتماعی تبدیل می‌شود؟ از دل پاسخ به این سؤال می‌توان رهنمودهایی برای بحث‌های بعدی استخراج کرد. به‌گمانم جمعی از مردم زمانی به نیروی اجتماعی تبدیل می‌شوند که سه‌ ویژگی داشته باشند.

1️⃣دارای ویژگی‌های مشترک و کم‌و‌بیش پایداری باشند. منافع مشترک، دیدگاه مشترک، دلبستگی مشترک و…

2️⃣خواهان تأثیرگذاری بر عرصه سیاست و فرآیند خط‌مشی‌گذاری عمومی و در نهایت خط‌مشی‌های عمومی باشند و حضور سیاسی را دنبال کنند.

3️⃣برای رسیدن به مقصد خود سازماندهی (تقسیم کار، تفویض اختیار و مسئولیت و هماهنگی) جمعی کرده و منابع لازم را گردآوری نمایند.

🖊به‌نظر من مشکل اصلاح‌طلبان در همین ویژگی سوم است. آن‌ها در زمینه سازماندهی و بسیج منابع ناتوان و ضعیف هستند. از این رو، اگر چه از نظر تعداد قابل ملاحظه‌اند اما به نیروی اجتماعی تبدیل نشده و قادر به ایجاد «قدرت همسنگ» برای پیشبرد طرح‌ها و برنامه‌های خود نیستند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5730

#علیرضا_علوی‌تبار #مصطفی_تاجزاده #آرمان_امیری

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝سکولاریسم و براندازی؟

🔻🔻🔻پرسش‌های #مشق_نو و پاسخ‌های علی‌رضا علوی‌تبار درباره سرمقاله‌ روزنامه همشهری به‌قلم عبدالله گنجی

📌بریده‌ای از متن:

🖊هر مشکلی را که مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم (مثلاً فساد فراگیر) می‌‌بینیم ریشه آن به تبعیض میان شهروندان و «خودی» و «غیرخودی» کردن آن‌ها توسط حکومت‌گران بازمی‌گردد.

🖊گروه‌ها و جریان‌های سیاسی حق دارند که نیروها و جریان‌های دیگر را به «خودی» و «غیرخودی» تقسیم کنند اما حکومت چنین حقی ندارد. اگر برای حکومت چنین حقی قائل شدید، نتیجه‌اش همین «تبعیض نهادینه» شده‌‌ای است که می‌بینید.

🖊یا مثلاً نگاه کنید وابسته بودن نهاد دین و نهاد حکومت، چه پیامدهای مخربی هم برای حوزه‌های علمیه و هم برای دیوان‌سالاری و نظام اداره کشور داشته است. پایین آمدن سطح دانش حوزوی، حذف دیدگاه‌های نو و متفاوت، فقدان نگرش انتقادی به میراث حوزوی و… از جمله این پیامدها هستند.

🖊دین‌داری و نگرانی برای آینده‌ دین‌داری لازمه‌اش تلاش مجدد برای بازاندیشی در مورد رابطه میان دین و حکومت است. آزمون تاریخی جمهوری اسلامی «واقعاً موجود» را جدی بگیریم و جرأت فکر کردن به خودمان بدهیم.

🖊نگاه‌های متضاد ما به مفهوم برانداز به چند اصل مقدماتی بازمی‌گردد چون در مورد آن‌ها تفاهم نداریم، در این مورد هم به تفاهم نمی‌رسیم.

🖊ما وجود مخالف و منتقد را برای حفظ سلامتی و تعالی یک نظام سیاسی ضروری می‌دانیم. نمی‌گویم «مفید»، می‌گویم «ضروری». اما آن‌ها چنین نگاهی ندارند و فقط وقتی که نمی‌توانند جریانی را حذف کنند مخالفت و انتقادش را تحمل می‌کنند.

🖊از نظر ما «روش» گاهی مهم‌تر از «هدف» است، به‌ویژه در عرصه عمل اجتماعی و سیاسی. تصور ساده‌ شده این است که روش در خدمت رسیدن به هدف است اما تجربه بشری نشان می‌دهد که روش می‌تواند جای هدف را گرفته و به‌جای زمینه‌سازی برای رسیدن به هدف به بازتولید خودش منجر گردد.

🖊از نظر ما «خط‌مشی‌ها» و «راهبردها» مقدس و فوق چون و چرا نیستند. می‌توان و باید دائم آن‌ها را از نظر کارآمدی در تحقق اهداف و حل مشکلاتی که قرار بوده حل کنند، ارزیابی کرد. مشکل اصلی بخشی از اصول‌گرایان همین است که فکر می‌کنند خط‌مشی‌ و راهبردهایی‌ که تاکنون در جامعه در پیش گرفته شده است، مقدس است و مهم نیست چه نتیجه و پیامدی دارد.

🖊بسیاری از آن‌ها فقر، بی‌اخلاقی، آشفتگی، افزایش جرم، دین‌گریزی و دین‌ستیزی و نابرابریِ ویران‌گرِ موجود را در جامعه ما می‌بینند اما در ریشه‌یابی آن‌ها جرأت ندارند که سراغ خط‌مشی‌های کلان کشور بروند. در پس صورتک انقلابی، محافظه‌کاری عمیق و فلج‌کننده‌ای پنهان شده است.

🖊درآمیختگی وضع موجود با منافع سرشار مادی و قدرت و منزلت سیاسی باعث می‌شود که افراد در مقابل هر پیشنهادی برای تغییر مقاومت کنند. البته برای انباشتن این ثروت و قدرت توجیه ایدئولوژیک می‌تراشند. این البته قابل فهم است!

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5733

#علیرضا_علوی‌تبار #عبدالله_گنجی #سکولاریسم

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
.
◾️إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون

جناب آقای دکتر علی‌رضا علوی‌تبار

🔸
بدینوسیله مصیبت درگذشت مادر گرامی‌تان را به شما و خانواده محترم تسلیت می‌گوییم. از درگاه ایزدمنان برای آن مرحومه غفران و آمرزش و برای شما و سایر بازماندگان صبر و شکیبایی آرزومندیم.

✍️مشق نو
یازدهم مردادماه ۱۴۰۱


🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
.
📝📝📝قانون اساسی؛ متنی حقوقی یا سیاسی؟

🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊برای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب هرکسی نقشی می‌زند. یعنی ابتدا وضع موجود را تحلیل می‌کند، شاخص‌های آن را در ابعاد خُرد و کلان نشان می‌دهد، آسیب‌پذیری‌ها را برمی‌شمارد و سپس، وضع ایده‌آل خود را در قالب خیال به تصویر می‌کشد.

🖊اما اگر از همین اشخاص/گروه‌ها سؤال شود که گذار از وضع موجود به وضع مطلوب چگونه باید طی شود معمولاً حرفی برای گفتن ندارند و گاهی دلیل می‌آورند که این‌ها موضوعاتی است که نباید درباره آن‌ها به‌صورت عمومی گفت‌و‌گو کرد چون ناظر به مسائل تاکتیکی هستند و یا حداکثر می‌گویند کارگروه‌هایی در این زمینه مشغول کار هستند. به عبارتی سخن‌ها درباره وضع موجود و وضع مطلوب بسیار است اما پلی میان‌ آن‌ها وجود ندارد.

🖊این امر در درجه اول بدان خاطر است که نیروهای سیاسی ایران اساساً منفصل از پراتیک سیاست بوده‌اند. عده‌ای معتقدند راه صرفاً از صندوق انتخابات می‌گذرد و عده‌ای سیاست صبر و انتظار پیشه کرده‌اند تا مانند گذشته در لحظه بحران دست مدد به‌سوی آن‌ها دراز شود.

🖊شاید، شماری هم معتقد باشند با تخریب و ارعاب می‌توانند به‌جایی برسند به امید آن‌که دیگرانی ذیل ایده‌ تخریبی‌ و انگیزاننده‌شان بسیج شوند و البته همچنان معتقدند در وضع مطلوب‌شان دموکراسی شاخص اصلی خواهد بود؛ من البته اعتقاد دارم روش‌های خشونت‌بار به دموکراسی منجر نمی‌شود و افعی کبوتر نمی‌زاید.

🖊می‌دانیم که مدتی است عده‌ای به فکر نگارش قانون اساسی جدید افتاده‌اند و معتقدند با تغییر قانون اساسی می‌توان به وضع مطلوب رسید. من نمی‌دانم آیا تغییر قانون اساسی بخشی از وضع مطلوب است یا قسمتی از پلی که بناست تغییرخواهان را به نقطه مطلوب منتقل کند. من را با کسانی که فکر می‌کنند اصلاح/نگارش قانون اساسی جزئی از وضع مطلوب است، کاری نیست چون آن را به‌عنوان یوتوپیا در نظر می‌گیرند.

🖊کسی‌که هنوز پلی برای عبور از رودخانه نساخته است، هر چه درباره عمارت آن سوی رودخانه -در اینجا قانون اساسی آن- بگوید به تعبیر ابن سینا در «بقعه امکان» است. اما اگر بحث درباره قانون اساسی بخشی از پل باشد یعنی به‌قدری پربسامد شود که تبدیل به گفتمان شود تا سپس بتوان حول آن گفتمان نیرویی بسیج کرد و بدیلی ساخت، می‌توان با آن موافقت کرد و آن را موجّه دانست.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5737

#سعید_حجاریان #اصلاحات #قانون_اساسی

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔖دوست و اندیشمند گرامی
جناب آقای دکتر علی‌رضا علوی‌تبار

درگذشت والده گرامی‌تان موجب تأثر فراوان شد. از ایزدمنان برای آن مرحومه علو درجات و برای بازماندگان به‌ویژه جنابعالی صبر مسئلت داریم.

محسن امین‌زاده، محسن آرمین، محمدرضا تاجیک، خسرو تهرانی، رضا تهرانی، ابوالفضل حاجی‌زادگان، سعید حجاریان، جواد حیدری، مهدی دریس‌پور، محمدحسین زارعی، فاطمه صادقی، نادر صدیقی، حسین کمالی، محمدمهدی مجاهدی، مهدی مقدری، سیدعلی محمودی و حسین هوشمند.

🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝جناح‌بندی‌های جدید در نواندیشی دینی

🔻🔻🔻گفت‌و‌گو با علی‌رضا علوی‌تبار درباره جدل اخیر عبدالکریم سروش و محسن کدیور

📌بریده‌ای از متن:

🖊ریشه بحث فعلی میان عبدالکریم سروش و محسن کدیور به مقاله اخیر کدیور تحت عنوان «طیف‌های جدید اسلامی در ایران معاصر» بازمی‌گردد. در این مقاله کدیور دو طیف اصلی را از هم تفکیک می‌کند: طیف سنتی و طیف نوگرا. در این مقاله، مفهوم روشنفکران دینی منطبق است با مفهوم نوگرایان دینی و آن‌ها همچنان در برابر سنت‌گرایان قرار می‌گیرند.

🖊نظر من در این زمینه با برخی دیگر البته اندکی تفاوت دارد زیرا معتقدم روشنفکری دینی از همان آغاز هم دو وجه داشت: یکی وجه سیاسی و اجتماعی، و دیگری وجه دین‌شناسانه. آنچه به نام نوگرایی دینی مطرح است، بیشتر به این وجه دین‌شناسانه اشاره دارد. فعلاً این تمایز موضوع بحث ما نیست. درباره مقاله کدیور باید گفت از نظر تقسیم‌بندی کلی جریان‌های اسلامی به سنت‌گرا و نوگرا و نوگرا را معادل روشنفکر دینی دانستن اتفاق جدیدی رخ نداده است.

🖊اختلاف بر سر دسته‌بندی‌ای است که کدیور در زمینه نوگرایان دینی داشته است. کدیور در آنجا سنت‌گرایان را به سه دسته سنتی، نوسنتی و تندرو (بنیادگرا) و جریان نوگرا را به دو دسته نواندیش و تجدیدنظرطلب تقسیم می‌کند. مقاله کدیور واکنش‌های مختلفی برانگیخت اما تندترین واکنش به مقاله و توضیحات شفاهی بعدی کدیور درباره مقاله، واکنش سروش و دوستان وی در زمینه تقسیم‌بندی نوگرایان به دو دسته نواندیش و تجدیدنظرطلب و قرار دادن سروش، شبستری و… در دسته تجدیدنظرطلب‌ها است.

🖊در جلسه‌ای مخاطبی از سروش درباره نظر کدیور سوال می‌پرسد و این‌گونه که از آن پرسش‌وپاسخ بر می‌آید، به نظر می‌رسد مخاطبان و سروش، هر دو، معتقدند کدیور دست به تکفیر سروش زده است. در واقع آن‌ها، تقسیم‌بندی جدید کدیور را مترادف تکفیر دانسته‌اند. با این همه باید توجه داشت که اولاً عنوان مقاله «طیف‌های جدید اسلامی در ایران معاصر» است و هیچ گروهی غیراسلامی نامیده نشده است و از نظر کدیور همه این طیف‌ها، اسلامی هستند. این نکته مهمی است.

🖊نکته دوم این است که نواندیشان یا نوگرایان یا روشنفکران را آقای کدیور برای اولین‌بار دسته‌بندی نکرده‌اند. پیش از ایشان هم بسیاری کوشیدند گرایش‌های مختلف در میان روشنفکران دینی را از هم تفکیک کنند و این کار تازه‌ای نیست. ریشه این تقسیم‌بندی‌ها به قبل از انقلاب بازمی‌گردد. علی شریعتی تفکیکی میان نواندیشان دینی داشت و دو نوع اسلام‌شناسی را تفکیک می‌کرد: اسلام‌شناسیِ انطباقی و اسلام‌شناسیِ تطبیقی.

🖊شریعتی بازرگان را اسلام‌شناس انطباقی می‌دانست اما اسلام‌شناسی خود را تطبیقی معرفی می‌کرد. دیگرانی نیز چنین تقسیم‌بندی‌هایی داشته‌اند و برای نمونه از اسلام‌شناسی انتقادی، اسلام‌شناسی متأثر از فلسفه تحلیلی و عقل‌گرایی حداقلی و اسلام‌شناسیِ متأثر از عقل‌گرایی حداکثری سخن گفته‌اند. به هر حال این تفکیک‌ها امر تازه‌ای نیست و می‌توان و باید میان انواع و اقسام دین‌شناسی‌های متجدد نوعی طبقه‌بندی انجام داد. بنابراین احتمالاً شاید عنوان تجدیدنظرطلب است که موجب واکنش تند سروش شده است.

*این گفت‌و‌گو به‌کوشش فرزاد نعمتی صورت گرفته و در شماره هجدهم روزنامه «هم‌میهن» مورخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ منتشر شده است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5739

#علیرضا_علوی‌تبار #عبدالکریم_سروش #محسن_کدیور

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝مخ‌زنیِ سیاسی

🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊سرزمین حاصل‌خیز ایران تا بخواهید آیت‌الله جعلی و دکتر و مهندسی قلابی پرورش داده است و چنان هاله‌ای از قدسیت حول آن‌ها درست شده است که کسی را توان نقد کردن‌ نیست.

🖊من بنا را بر این گذاشته‌ام که همه معمم‌ها آیت‌الله و مجتهد هستند، و همه مکلا‌ها دکتر و مهندس؛ مگر آن‌که عکس‌اش ثابت شود.

🖊زیرا ممکن است در مقام گفت‌و‌گو با کسی فراموش کنیم این القاب را به کار ببریم و بی‌حرمتی کنیم. به‌تازگی نیز مدارک ایرانی هم صفایی ندارد و لازم است از بلاد فرنگ مدرکی ممهور به مهر یک دانشگاه‌های معتبر بیاورند.

🖊از این‌ها گذشته، عده‌ای خود را پروفسور می‌خوانند و گمان دارند این عنوان بالاتر از آیت‌الله و دکتر است. پروفسور یعنی استاد دانشگاه؛ کسی‌که اصطلاحاً استاد تمام است و به‌عنوان مرجع دانشجویان مقالات معتبری در ژورنال‌ها منتشر کرده و می‌کند.

🖊مضاف بر این به‌لحاظ فنی نیز عنوان دکتر فقط به اطبایی که بالفعل به امر طبابت مشغول‌اند، اطلاق می‌شود و به کسانی‌که پروانه طبابت دارند اما به کار ساخت‌و‌ساز مشغول‌اند یا به فروش لوازم پزشکی روی آورده‌اند یا آن‌قدر پیر شده‌اند که پراتیک پزشکی از آن‌ها برنمی‌آید، نمی‌توان دکتر گفت.

🖊اما چندسالی است در ایران لفظ جدیدی باب شده است که عجیب و غریب می‌نماید و آن «دکترینال» است. من گمان می‌کنم بهتر آن باشد به آن بگوییم «این‌دکترینال» زیرا برازنده‌تر است.

🖊حال ببینیم این لفظ چه ریشه‌ای دارد و به‌چه کاری می‌آید؟ من واژه (indoctrination) را به «مُخ‌زنی» ترجمه می‌کنم و معتقدم وظیفه مراکز مخ‌زنی سیاسی القاء و اغوای سیاسی اذهان عمومی در جهت ایده‌های فرقه‌ای و ایدئولوژیک است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5742

#سعید_حجاریان #گفتمان #تحلیل #دکترینال

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝خود نبَرد راه سوی خویش

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊امروز، عده‌ای در حالی متوجه این «پاره‌گی» و در اندیشۀ بازبخیه‌کردن شکاف‌ها و شیارهای روحی و روانی و احساسی و اعتقادی و فرهنگی و هویتی و قومیتی و سیاسی جامعه شده‌اند که این شکاف‌ها سخت نیازمند جراحی هستند.

🖊به بیان دیگر، امروز برخی در حالی در تلاش برای برگرداندن آب رفته از جوی به جوی شده‌اند که خودِ جوی از مسیر منحرف گشته و جایی می‌رود که خود نبَرد راه سوی خویش، و در حالی درصدد برگردان جوی به مسیر خویش هستند که بسیاری از ماهیان و غوکانش مرده‌اند.

🖊این عده، همچنین در شرایطی در اندیشه تدبیر شده‌اند که بسیاری از تدبیرگران منزل (جامعه) اساساً منکر چنین شیارها و شکاف‌هایی هستند و بر لب جوی نشسته‌اند و در عالم خیال، جریان خروشان آب را تماشا می‌کنند.

🖊در کنار این بسیاران، بعضی نیز، این امر را امری طبیعی می‌دانند، عده‌ای بر این نظرند که می‌توان آب رفته از جوی را به جوی برگرداند، گروهی معتقدند که این آب اساسا آب این جوی نبوده است، برخی هم بر این نظرند که در هر شرایطی آبی تازه جایگزین آب رفته خواهد شد و همین مقدار آب اندک در جوی مانده کفایت می‌کند.

🖊البته، در این میان، برخی نیز، بر این باورند که اصل جوی است نه آب، لذا تا وقتی جوی، جوی است، از رفتن و نرفتن آب چه باک. در نگاهی از نوع نزدیک (انضمامی) به این «جوی» درمی‌یابیم که هم جوی و هم آب دستخوش تغییراتی ژرف شده‌اند. جوی، که خود جوی دیگری شده است، کماکان تنها آب جاری در خود را آب می‌داند و کماکان آبی قلیل اما کُر را می‌طلبد: آبی با رنگ و بو و طعم «خودی».

🖊آبِ خودی آن آب است که بی‌اختیار هر آنجا که جوی می‌رود، برود، از هر دشت و بیابان و کوه‌ای که عبور می‌کند، عبور کند، در آن ره که به دره و مرداب است تردید نکند، آنجا که هرز می‌رود پرسش نکند، آنجا که به‌جای آبادکردن، ویران می‌کند، دم و چشم فروبندد. بی‌تردید، در شرایط کنونی جامعه، خلق چنین سوژه‌ای (سوژۀ کاملا خودی) تنها آرزوهای خود را رنگ واقعیت پنداشتن است.

🖊بنابراین، دوران سیاست‌های معطوف به حذف تفاوت‌ها و تکثرها از صحنۀ سیاست به مدد تنظیم و تنسیق قواعد و هنجارهای لازم‌الاتباع ایدئولوژیک که جایی برای فوران پرشور روال دادخواهی و سرریز آن در سیاست راستین باقی نگذارد، گذشته است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5744

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #تحلیل_گفتمان

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial