🔸️ارزشمندترین خدمتی که در طول تاریخ شده!
💠 #امام_خمینی ره :
دماء(خون) شهدا اگر چه بسیار ارزشمند و سازنده است، لکن قلم ها بیشتر می توانند سازنده باشند و اصولاً شهدا را قلم ها می سازند و قلم ها هستند که شهید پرورند. از این روست که شما باید به ارزش کار خود توجه داشته باشید و بدانید هر عملی که ارزشش بیشتر باشد، مسؤولیتش سنگین تر است.
...این خدمتی را که شما در این زمان می کنید می توانم بگویم ارزنده تر است از خدمت هائی که در طول تاریخ برای اسلام شده است، چون کسانی که در سابق بودند، همچو دشمنانی که ما داریم، نداشتند.
🔺️صحیفه امام ج 16 ص 137 و 138
#قلم
#رسانه
#کار_فرهنگی
#آتش_به_اختیار
@masaf5
💠 #امام_خمینی ره :
دماء(خون) شهدا اگر چه بسیار ارزشمند و سازنده است، لکن قلم ها بیشتر می توانند سازنده باشند و اصولاً شهدا را قلم ها می سازند و قلم ها هستند که شهید پرورند. از این روست که شما باید به ارزش کار خود توجه داشته باشید و بدانید هر عملی که ارزشش بیشتر باشد، مسؤولیتش سنگین تر است.
...این خدمتی را که شما در این زمان می کنید می توانم بگویم ارزنده تر است از خدمت هائی که در طول تاریخ برای اسلام شده است، چون کسانی که در سابق بودند، همچو دشمنانی که ما داریم، نداشتند.
🔺️صحیفه امام ج 16 ص 137 و 138
#قلم
#رسانه
#کار_فرهنگی
#آتش_به_اختیار
@masaf5
#قلم_استاد
⭕️شعر بسیار زیبای #استاد رائفی پور😍
🔺تن من زندان است
و منم زندانی
مانده ام در دل ِ این کالبد نفسانی
عشق در دام هوس
روح حبس الابد بند قفس
آدمی زندان است
و من آن مانده به خواب
🔺تشنه جرعه ای از صافی ناب
در تکاپوی خیال لب آب
در فراسوی سراب
مانده ام در مرداب
آرزوها ، همه ام نقش بر آب
آدمی زندان است
و من آن خستهی راه
مانده ام در تک این تنگ سیاه
نه به راه پیش رفتن باز است
راه برگشت تباه
غرقه ام غرق گناه
نه کسی میخواهد که خبر گیرد از این چشم به راه
🔹نه کسی میآید به ملاقاتی اعدامی زندان گناه
در شگفتم من از این بند و قفس
محکمه، حاکم و محکوم خودم هستم و بس
از چه باشم غمگین ؟
از چه ام دل چرکین ؟
از خدا ؟
یا که از این پیکرهی ننگ از این کوه گناه ؟
من بنایش کردم
بر کویر شهوت
و نهادم برهم ، آجر آجر نفرت
برج و بارویش آه
پی اش از جور و جفا
و جلایش دادم
به فریب ، به ریا
ننگم باد ، آری آری همین است سزا
اندرین منزل پست
یاد میآورم از روز الست
یاد جام باده و بنده مست
که نمک خورد ، دریغا که نمکدان بشکست
و چنین گفت با بوم تعهد نقاش
که تو ای نقش ، امین غم عشق من باش
آسمان بار امانت نتوانست کشید
شانه خم کرد ، وجودش لرزید
من دردانهی بد مست تعهد کردم
که بپایم عهدم
با همه جان و تنم
با همه سلولهای بدنم
🔻ولی اکنون . . .
زندانی سلول تنم
ای صد افسوس که دردانه هستی به دمی مستی باخت
و سمند ابلیس بر دل گیتی تاخت
و شگفتا که دو گندم دو جهان فاصله ساخت
شرمم باد . . .
و چه سود از غم این یاد ، که بودم بر باد
کاش در کرنش هستی نمیگنجیدم
کاش با جام میعشق نمیرقصیدم
تا که در ملعبه لهو و لعب
اهرمن وار خدا میدیدم
شرمم باد . . .
و زمین شرمش باد
که زخاک بدنش چون من زاد
شرمم باد . . .
🔸که از آن نقش برازنده چون هور
وزان خاکی مسرور
به جز روزنکی نور
دگر باقی نیست
روزن نور شده همدم این فکری مخمور
دریغا که دگر ساقی نیست
همه یارم شده این روزنک نور
نمیدانم چیست ؟
🔻من نمیدانم کیست ؟
سالها خواجه در بار من است
قدر عمری است که غم خوار من است
من نمیدانم چیست
من نمیدانم کیست
شاید آن شبنم عشقی است که در گِل داشتم
چه بسا بذر امیدی است که در دل کاشتم
شایدم حرمت آن تکه نانی است
که در کودکیم ، از زمین برداشتم
من نمیدانم چیست
من نمیدانم کیست
شاید آن دل دل قلب نگران پدر است
یا تجلی دعای مادر در نماز سحر است
من نمیدانم چیست
من نمیدانم کیست
در گذر از آن نور
گوئیا ابر بهار ، بر کویر دل من میبارد
ودر این خشکترین خاک خدا
بذر امید رهایی در دلم میکارد
در تکاپوی فرار از دام ها
خسته از زنجیر ها
ناگهان حنجره ام میشکفد ، با تمام دل خود میگویم:
🔺بار پروردگارا ببخشای مرا
و چه زود
نوری از جنس وجود
در دلم میتابد
همه جا نور است نور
همه جا شادی و شور
روزن نور دگر روزن نیست
شده دریای عبور
نه دگر زنجیری است
نه دگر از قفس و بند و تباهی خبری است
درب زندان باز است
و دلم از غم تنهایی شبهای مه آلود تهی است
چون طنینی از عشق بر دلم میبارد
همه ابعاد زمان در نظرم میآید
یاد آن روز نخست
او مرا میخواند
با صدایی آشنا
🔺بار عهد با خدایت بستی
ور هزارو یکبار عهد خود بشکستی
غم به دل راه مده ، که ز غمها رستی
خجل از کردارم
با خدا میگویم
منم آن غرق گناه
با چه رویی به درت روی آرم
باز هم میگوید:
و تو ای بنده ما ، و تو ای غرق گناه ، و تو افتاده به چاه
و تو ای خستهی راه ، باز هم سوی من آی
و تو دردانه من
از چه ای دل چرکین ؟
نی نباشی غمگین
غیر من ریز و درشت گنه بنده چه کس میداند ؟
من نپوشانم عیب چه کسی پوشاند ؟
🔸و تو ای کودک بازی گوشم
در نخستین افسوس
چشم بر هر گنهت پوشیدم
به جلال و جبروتم که تو را بخشیدم
دگر از درد و غم بند مترس ، چون باد باش
از سکون و سکن و سکته گذر ، فریاد باش
شیشه غم بشکن ، جام مبارک باد باش
بنده عشق بمان
از دو جهان آزاد باش . . .
👤علی اکبر رائفی پور ( آرما )
@masaf5
⭕️شعر بسیار زیبای #استاد رائفی پور😍
🔺تن من زندان است
و منم زندانی
مانده ام در دل ِ این کالبد نفسانی
عشق در دام هوس
روح حبس الابد بند قفس
آدمی زندان است
و من آن مانده به خواب
🔺تشنه جرعه ای از صافی ناب
در تکاپوی خیال لب آب
در فراسوی سراب
مانده ام در مرداب
آرزوها ، همه ام نقش بر آب
آدمی زندان است
و من آن خستهی راه
مانده ام در تک این تنگ سیاه
نه به راه پیش رفتن باز است
راه برگشت تباه
غرقه ام غرق گناه
نه کسی میخواهد که خبر گیرد از این چشم به راه
🔹نه کسی میآید به ملاقاتی اعدامی زندان گناه
در شگفتم من از این بند و قفس
محکمه، حاکم و محکوم خودم هستم و بس
از چه باشم غمگین ؟
از چه ام دل چرکین ؟
از خدا ؟
یا که از این پیکرهی ننگ از این کوه گناه ؟
من بنایش کردم
بر کویر شهوت
و نهادم برهم ، آجر آجر نفرت
برج و بارویش آه
پی اش از جور و جفا
و جلایش دادم
به فریب ، به ریا
ننگم باد ، آری آری همین است سزا
اندرین منزل پست
یاد میآورم از روز الست
یاد جام باده و بنده مست
که نمک خورد ، دریغا که نمکدان بشکست
و چنین گفت با بوم تعهد نقاش
که تو ای نقش ، امین غم عشق من باش
آسمان بار امانت نتوانست کشید
شانه خم کرد ، وجودش لرزید
من دردانهی بد مست تعهد کردم
که بپایم عهدم
با همه جان و تنم
با همه سلولهای بدنم
🔻ولی اکنون . . .
زندانی سلول تنم
ای صد افسوس که دردانه هستی به دمی مستی باخت
و سمند ابلیس بر دل گیتی تاخت
و شگفتا که دو گندم دو جهان فاصله ساخت
شرمم باد . . .
و چه سود از غم این یاد ، که بودم بر باد
کاش در کرنش هستی نمیگنجیدم
کاش با جام میعشق نمیرقصیدم
تا که در ملعبه لهو و لعب
اهرمن وار خدا میدیدم
شرمم باد . . .
و زمین شرمش باد
که زخاک بدنش چون من زاد
شرمم باد . . .
🔸که از آن نقش برازنده چون هور
وزان خاکی مسرور
به جز روزنکی نور
دگر باقی نیست
روزن نور شده همدم این فکری مخمور
دریغا که دگر ساقی نیست
همه یارم شده این روزنک نور
نمیدانم چیست ؟
🔻من نمیدانم کیست ؟
سالها خواجه در بار من است
قدر عمری است که غم خوار من است
من نمیدانم چیست
من نمیدانم کیست
شاید آن شبنم عشقی است که در گِل داشتم
چه بسا بذر امیدی است که در دل کاشتم
شایدم حرمت آن تکه نانی است
که در کودکیم ، از زمین برداشتم
من نمیدانم چیست
من نمیدانم کیست
شاید آن دل دل قلب نگران پدر است
یا تجلی دعای مادر در نماز سحر است
من نمیدانم چیست
من نمیدانم کیست
در گذر از آن نور
گوئیا ابر بهار ، بر کویر دل من میبارد
ودر این خشکترین خاک خدا
بذر امید رهایی در دلم میکارد
در تکاپوی فرار از دام ها
خسته از زنجیر ها
ناگهان حنجره ام میشکفد ، با تمام دل خود میگویم:
🔺بار پروردگارا ببخشای مرا
و چه زود
نوری از جنس وجود
در دلم میتابد
همه جا نور است نور
همه جا شادی و شور
روزن نور دگر روزن نیست
شده دریای عبور
نه دگر زنجیری است
نه دگر از قفس و بند و تباهی خبری است
درب زندان باز است
و دلم از غم تنهایی شبهای مه آلود تهی است
چون طنینی از عشق بر دلم میبارد
همه ابعاد زمان در نظرم میآید
یاد آن روز نخست
او مرا میخواند
با صدایی آشنا
🔺بار عهد با خدایت بستی
ور هزارو یکبار عهد خود بشکستی
غم به دل راه مده ، که ز غمها رستی
خجل از کردارم
با خدا میگویم
منم آن غرق گناه
با چه رویی به درت روی آرم
باز هم میگوید:
و تو ای بنده ما ، و تو ای غرق گناه ، و تو افتاده به چاه
و تو ای خستهی راه ، باز هم سوی من آی
و تو دردانه من
از چه ای دل چرکین ؟
نی نباشی غمگین
غیر من ریز و درشت گنه بنده چه کس میداند ؟
من نپوشانم عیب چه کسی پوشاند ؟
🔸و تو ای کودک بازی گوشم
در نخستین افسوس
چشم بر هر گنهت پوشیدم
به جلال و جبروتم که تو را بخشیدم
دگر از درد و غم بند مترس ، چون باد باش
از سکون و سکن و سکته گذر ، فریاد باش
شیشه غم بشکن ، جام مبارک باد باش
بنده عشق بمان
از دو جهان آزاد باش . . .
👤علی اکبر رائفی پور ( آرما )
@masaf5
⭕️ مساله گریه نیست... مساله سیاسی است..
🔸امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد؛ مقابل يك امپراتورى بزرگ ايستاد و «نه» گفت؛ هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند. و اين مجالسى كه هست مجالسى است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد.
💬 بچه ها و جوان هاى ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله «ملتِ گريه» است! اين را ديگران القا كردند به شماها كه بگوييد «ملتِ گريه»! آنها از همين گريه ها مى ترسند، براى اينكه گريه اى است كه گريه بر مظلوم است؛ #فرياد_مقابل_ظالم است. دسته هايى كه بيرون مى آيند، مقابل ظالم قيام كرده اند. اين ها را بايد حفظ كنيد. اين ها شعائر مذهبى ماست كه بايد حفظ بشود. اينها يك شعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اين #قلم_فرساها!
🔗 صحيفه امام، ج۱۰، ص۳۱۶
🔸مسأله، مسأله گريه نيست. مسأله، مسأله تباكى نيست. مسأله، مسئله سياسى است كه ائمه ما با همان ديد الهى كه داشتند، مى خواستند كه اين ملتها را با هم بسيج كنند، اينها را يكپارچه كنند تا آسيب پذير نباشند.
🔗 صحیفه امام، ج۱۳، ص ۳۲۳
@masaf5
🔸امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد؛ مقابل يك امپراتورى بزرگ ايستاد و «نه» گفت؛ هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند. و اين مجالسى كه هست مجالسى است كه دنبال همين است كه اين «نه» را محفوظ بدارد.
💬 بچه ها و جوان هاى ما خيال نكنند كه مسأله، مسأله «ملتِ گريه» است! اين را ديگران القا كردند به شماها كه بگوييد «ملتِ گريه»! آنها از همين گريه ها مى ترسند، براى اينكه گريه اى است كه گريه بر مظلوم است؛ #فرياد_مقابل_ظالم است. دسته هايى كه بيرون مى آيند، مقابل ظالم قيام كرده اند. اين ها را بايد حفظ كنيد. اين ها شعائر مذهبى ماست كه بايد حفظ بشود. اينها يك شعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اين #قلم_فرساها!
🔗 صحيفه امام، ج۱۰، ص۳۱۶
🔸مسأله، مسأله گريه نيست. مسأله، مسأله تباكى نيست. مسأله، مسئله سياسى است كه ائمه ما با همان ديد الهى كه داشتند، مى خواستند كه اين ملتها را با هم بسيج كنند، اينها را يكپارچه كنند تا آسيب پذير نباشند.
🔗 صحیفه امام، ج۱۳، ص ۳۲۳
@masaf5
جواب دندان شکن و دهان خرد کن حسین قدیانی به مهنازِ پست فطرت و حرامخوار👌👌👊👊👊👊👊
حتما بخونید👇👇👇👇👇👇👇
تو یکی خفه #مهناز_افشار...😡
حسین قدیانی:
اولا عذرخواهم از حضرت مخاطب بابت انتشار این عکس!!!
مسلماً شأن مردمکِ چشم مردم دنبالکنندهی این #قلم، هرگز این نیست که به کجکارهها بیفتد!😖
ولی #زینب هم که باشی، گاهی مجبوری چهرهی دختران تیلهباز کاخ #یزید را تحمل کنی!
ثانیا وام میگیرم از آن جملهی قصار سیدحسن نصرالله و آن تمثیل را اینگونه تغییر میدهم:👇👇👇
«ارزش آدامسی که به کف کفش #زینب_سلیمانی بچسبد، حتما از تمام زندگی حقیقتا کثیف، شیر خشکی و سرشار از حرامخواری مهناز افشار و امثالهم بالاتر است!»👌👌👌👌
ثالثا خانم افشار! این مردم، مشغول پرداختن هزینهی رجزهای دختر حاجقاسم نیستند،!!! بلکه دارند کتک از تبلیغات بنفش شما میخورند در مدح #حسن_روحانی،،،، که تازه #جمعه فهمید تغییر قیمت #بنزین را!!!!😳😏 ۴۰ سال است دارید علیه سپاه و سپاهی و رجزهای مقدسش، موضع میگیرید تا امثال سلیمانی و حاجیزاده را از چشم ملت بیندازید ولی کدام بازیگر پر فالوئر بمیرد یا کدام روشنفکر بمیرد یا کدام حرامخوار از تبار توی ننرپیشه بمیرد، مردم آن غوغا و قیامت را میکنند که برای «سردار دلها» کردند؟! 😏😏
آری! درد شما و سوزش شما از همین است؛ از اینکه چرا حتی بدحجاب و بیحجاب هم، برای سپهبد شهید سپاه قدس، سنگتمام گذاشت و اشک ریخت؟! فریب این فالوئرهای مجازی را نخور دخترک روی سن!!!!! باغوحش هم که بروی، قفس میمون بیشترین مشتری را دارد!🐒🐒🐒🐒 محبوبیت مجازی اسمش روی خودش است؛ «مجازی» است لیکن سالها شعار «نه غزه، نه لبنان» سردادید ولی آنکه جانش را فدای #ایران کرد، هم سوریه زیاد میرفت و هم عراق!!!!👌 کجای اروپا نشستهای خمار!!!! که از دور، دخت زینبی سردار شهید ما را میزنی؟! بیا نزدیک و از فرجام شیر خشکهایی بگو که نوشجان کردی! و از اینکه عروس آدم نزدیک به احمدینژاد بودی! از این چیزها با ما سخن بگو! اینقدر زاویه داشتی با نظام، طمع کدام پول، تو را کشاند به اینسو؟! پول را زدی به جیب و بعد هم طلاق؟! سلیمانی اگر نبود و اگر نبود که دخترش شبهای بیشمار، حتی قبل از شهادت حاجقاسم، احساس یتیمی کند، تو عروس داعشیها میشدی، نه مردمکان سیاست! سپاه را؛ هم تو میزنی و هم تکفیریها! مزهی آدامست بوی عرق زیربغل ابوبکرالبغدادی میدهد!😖😖😖🤢 سپاه اگر قرنی یک بار اشتباه میکند لیکن منتخب شماها عالیجناب خبط و خطاست و ما مردم داریم تقاص روحانی شما را پس میدهیم، نه سردار خودمان را! خیلی نگران جان و مال مردمی، اول بیا و تکلیف شیر خشکها را روشن کن! بله! اول، شیرخشک و بعد شیردختر حاجقاسم! رجز زینب ما علیه ترامپ بود ولی رجزهای انتخاباتی شما علیه شکم این ملت!👊👊👊👊
منبع: کانال حسین قدیانی
@masaf5
حتما بخونید👇👇👇👇👇👇👇
تو یکی خفه #مهناز_افشار...😡
حسین قدیانی:
اولا عذرخواهم از حضرت مخاطب بابت انتشار این عکس!!!
مسلماً شأن مردمکِ چشم مردم دنبالکنندهی این #قلم، هرگز این نیست که به کجکارهها بیفتد!😖
ولی #زینب هم که باشی، گاهی مجبوری چهرهی دختران تیلهباز کاخ #یزید را تحمل کنی!
ثانیا وام میگیرم از آن جملهی قصار سیدحسن نصرالله و آن تمثیل را اینگونه تغییر میدهم:👇👇👇
«ارزش آدامسی که به کف کفش #زینب_سلیمانی بچسبد، حتما از تمام زندگی حقیقتا کثیف، شیر خشکی و سرشار از حرامخواری مهناز افشار و امثالهم بالاتر است!»👌👌👌👌
ثالثا خانم افشار! این مردم، مشغول پرداختن هزینهی رجزهای دختر حاجقاسم نیستند،!!! بلکه دارند کتک از تبلیغات بنفش شما میخورند در مدح #حسن_روحانی،،،، که تازه #جمعه فهمید تغییر قیمت #بنزین را!!!!😳😏 ۴۰ سال است دارید علیه سپاه و سپاهی و رجزهای مقدسش، موضع میگیرید تا امثال سلیمانی و حاجیزاده را از چشم ملت بیندازید ولی کدام بازیگر پر فالوئر بمیرد یا کدام روشنفکر بمیرد یا کدام حرامخوار از تبار توی ننرپیشه بمیرد، مردم آن غوغا و قیامت را میکنند که برای «سردار دلها» کردند؟! 😏😏
آری! درد شما و سوزش شما از همین است؛ از اینکه چرا حتی بدحجاب و بیحجاب هم، برای سپهبد شهید سپاه قدس، سنگتمام گذاشت و اشک ریخت؟! فریب این فالوئرهای مجازی را نخور دخترک روی سن!!!!! باغوحش هم که بروی، قفس میمون بیشترین مشتری را دارد!🐒🐒🐒🐒 محبوبیت مجازی اسمش روی خودش است؛ «مجازی» است لیکن سالها شعار «نه غزه، نه لبنان» سردادید ولی آنکه جانش را فدای #ایران کرد، هم سوریه زیاد میرفت و هم عراق!!!!👌 کجای اروپا نشستهای خمار!!!! که از دور، دخت زینبی سردار شهید ما را میزنی؟! بیا نزدیک و از فرجام شیر خشکهایی بگو که نوشجان کردی! و از اینکه عروس آدم نزدیک به احمدینژاد بودی! از این چیزها با ما سخن بگو! اینقدر زاویه داشتی با نظام، طمع کدام پول، تو را کشاند به اینسو؟! پول را زدی به جیب و بعد هم طلاق؟! سلیمانی اگر نبود و اگر نبود که دخترش شبهای بیشمار، حتی قبل از شهادت حاجقاسم، احساس یتیمی کند، تو عروس داعشیها میشدی، نه مردمکان سیاست! سپاه را؛ هم تو میزنی و هم تکفیریها! مزهی آدامست بوی عرق زیربغل ابوبکرالبغدادی میدهد!😖😖😖🤢 سپاه اگر قرنی یک بار اشتباه میکند لیکن منتخب شماها عالیجناب خبط و خطاست و ما مردم داریم تقاص روحانی شما را پس میدهیم، نه سردار خودمان را! خیلی نگران جان و مال مردمی، اول بیا و تکلیف شیر خشکها را روشن کن! بله! اول، شیرخشک و بعد شیردختر حاجقاسم! رجز زینب ما علیه ترامپ بود ولی رجزهای انتخاباتی شما علیه شکم این ملت!👊👊👊👊
منبع: کانال حسین قدیانی
@masaf5