Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (گروه بزرگان مدیریت)
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
g25wCf3vORo.mp4
11.2 MB
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
👆🏻👆🏻🔴 خانم Diane Windingland هفت روش کاربردی برای مبارزه با ترس در صحبت و سخنرانی بیان میکند. با زیرنویس فارسی #کلیپ @BOZORGANEMODIRIAT Ⓜ️🎯
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (گروه بزرگان مدیریت)
⭕️ شخصیت برند چیست و چه جایگاهی در کسبوکارها دارد؟ - قسمت دوم
♦️شخصیت برند درست مانند شخصیت آدمهای واقعی فراتر از ویژگیهای دموگرافیک است. مردم به طور معمول میتوانند خصوصیات یکدیگر را با صدها صفت شخصیتی توصیف کنند. بنابراین ممکن است افراد را اینگونه توصیف کنیم: صمیمی، احمق، بدطینت، پرخاشگر و غیره. روانشناسانی که دربارهی توصیفات شخصیتی مطالعه کردهاند معمولا از رویکرد «خصیصه» برای مطالعه و اندازهگیری شخصیت انسان استفاده کردهاند. آنها باور دارند که میتوان میزان هر صفت مشخصی (مثلا پرخاشگری یا صمیمیت) را در فرد اندازهگیری کرد. این رویکرد به طور گسترده به آلپورت، آیسنک و کتل، روانشناسانی نسبت داده میشود که آن را از اواخر دهه ۱۹۳۰ تا اوایل ۱۹۶۰ شکل دادهاند. در حالی که میشد خصیصههای نامحدودی را در آدمها اندازهگیری کرد، محققان شخصیت به طور کلی این صفات گوناگون را به پنج بُعد یا عامل اساسی کاهش دادند:
۱. برونگرایی/درونگرایی (صفات نمونه: مخاطرهطلب – محتاط، اجتماعی – گوشهنشین)
۲. موافق بودن (صفات نمونه: ملایم – کجخلق، نجیب – خودسر)
۳. وظیفهشناسی (صفات نمونه: مسئول – غیرقابل اتکا، مرتب – بیدقت)
۴. ثبات عاطفی (صفات نمونه: خونسرد – تحریکپذیر، آرام – نگران)
۵. فرهنگ ( هنردوست – بیتوجه به هنر، خِرَدورز – بیتوجه به مسائل فکری، مبادی آداب – زمخت، تخیلی – بیروح)
به همین نحو یک برند میتواند به عنوان مخاطرهطلب، خودسر، غیرقابل اتکا، تحریکپذیر و تا حدی زمخت توصیف شود.
پایان قسمت دوم
#شخصیت #برند #مرجان_جانقربان
👌🏻💯به کانال رسمی مرجان جانقربان در تلگرام بپیوندید: 👇🏻👇🏻
@creativebrandings
♦️شخصیت برند درست مانند شخصیت آدمهای واقعی فراتر از ویژگیهای دموگرافیک است. مردم به طور معمول میتوانند خصوصیات یکدیگر را با صدها صفت شخصیتی توصیف کنند. بنابراین ممکن است افراد را اینگونه توصیف کنیم: صمیمی، احمق، بدطینت، پرخاشگر و غیره. روانشناسانی که دربارهی توصیفات شخصیتی مطالعه کردهاند معمولا از رویکرد «خصیصه» برای مطالعه و اندازهگیری شخصیت انسان استفاده کردهاند. آنها باور دارند که میتوان میزان هر صفت مشخصی (مثلا پرخاشگری یا صمیمیت) را در فرد اندازهگیری کرد. این رویکرد به طور گسترده به آلپورت، آیسنک و کتل، روانشناسانی نسبت داده میشود که آن را از اواخر دهه ۱۹۳۰ تا اوایل ۱۹۶۰ شکل دادهاند. در حالی که میشد خصیصههای نامحدودی را در آدمها اندازهگیری کرد، محققان شخصیت به طور کلی این صفات گوناگون را به پنج بُعد یا عامل اساسی کاهش دادند:
۱. برونگرایی/درونگرایی (صفات نمونه: مخاطرهطلب – محتاط، اجتماعی – گوشهنشین)
۲. موافق بودن (صفات نمونه: ملایم – کجخلق، نجیب – خودسر)
۳. وظیفهشناسی (صفات نمونه: مسئول – غیرقابل اتکا، مرتب – بیدقت)
۴. ثبات عاطفی (صفات نمونه: خونسرد – تحریکپذیر، آرام – نگران)
۵. فرهنگ ( هنردوست – بیتوجه به هنر، خِرَدورز – بیتوجه به مسائل فکری، مبادی آداب – زمخت، تخیلی – بیروح)
به همین نحو یک برند میتواند به عنوان مخاطرهطلب، خودسر، غیرقابل اتکا، تحریکپذیر و تا حدی زمخت توصیف شود.
پایان قسمت دوم
#شخصیت #برند #مرجان_جانقربان
👌🏻💯به کانال رسمی مرجان جانقربان در تلگرام بپیوندید: 👇🏻👇🏻
@creativebrandings
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (Marjan Janghorban)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
⭕️ کانال تلگرام ذکر شده به @marjanjanghorban1 تغییر یافته است
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (گروه بزرگان مدیریت)
⭕️ شخصیت برند چیست و چه جایگاهی در کسبوکارها دارد؟ - قسمت سوم
♦️پنج مدل متفاوت برای شخصیت برند وجود دارد: برانگیختگی، خلوص، سرسختی، شایستگی و دلفریبی. مصرفکنندگان به احتمال زیاد از برندی خرید میکنند که شخصیت مشابهی با خودشان داشته باشد. مثالهایی از ♦️خصیصههای هر یک از انواع شخصیت برند عبارت است از:
•برانگیختگی: بیخیال، سرزنده، جوان؛
•خلوص: اصیل، مهربان، خانوادهمحور، باملاحظه؛
•سرسختی: زمخت، محکم، مناسب برای گشت و گذار، ورزشی؛
•شایستگی: موفق، ماهر، بانفوذ، رهبر؛
•دلفریبی: ظریف، باپرستیژ، پرادعا.
•یک برند میتواند از راه تداعیهای ایجاد شده به وسیلهی تبلیغات، چنین نمایهی شخصیتیای بسازد. یعنی تبلیغات برند با مصرفکنندگانِ به خصوص (آن دسته از آدمهایی که به عنوان مصرفکنندهی محصولات برند نمایش داده میشوند) یا آدمهایی که محصول را در تبلیغ توصیه میکنند ساخته شود.
•مشاهدهی مستقیم مصرفکنندگان عادیِ محصولات یک برند، کلیشههایی که ریشه در فرهنگ دارند، شنیدن نظرات از زبان دیگران، خبرها، گزارشات و شهرت یک برند از منابعِ دیگرِ این تداعیها هستند که میتوانند مهمتر از تبلیغات باشد. در واقع این روشها باید در کنار تبلیغات برای شکل دادن و ارتقای شخصیت برند مورد توجه قرار بگیرند.
•علاوه بر توصیف شدن بر اساس این خصیصههای شخصیتی، شخصیت برند مانند شخصیت انسان به احساسات مرتبط با آن اشاره دارد. بنابراین همانطور که میتوان به یک فرد (یا یک برند) به عنوان مخاطرهطلب و تحریکپذیر فکر کرد این احتمال هم وجود دارد که با احساسِ اضطرار، هیجان یا تفریح این شخص (یا برند) نیز ارتباط برقرار کنیم. در عوض، خریدن یا مصرف کردن محصولات یک برند دیگر ممکن است با احساس امنیت و آرامش همراه شود.
پایان قسمت سوم
#شخصیت #برند #مرجان_جانقربان
👌🏻💯به کانال رسمی مرجان جانقربان در تلگرام بپیوندید:
@creativebrandings
♦️پنج مدل متفاوت برای شخصیت برند وجود دارد: برانگیختگی، خلوص، سرسختی، شایستگی و دلفریبی. مصرفکنندگان به احتمال زیاد از برندی خرید میکنند که شخصیت مشابهی با خودشان داشته باشد. مثالهایی از ♦️خصیصههای هر یک از انواع شخصیت برند عبارت است از:
•برانگیختگی: بیخیال، سرزنده، جوان؛
•خلوص: اصیل، مهربان، خانوادهمحور، باملاحظه؛
•سرسختی: زمخت، محکم، مناسب برای گشت و گذار، ورزشی؛
•شایستگی: موفق، ماهر، بانفوذ، رهبر؛
•دلفریبی: ظریف، باپرستیژ، پرادعا.
•یک برند میتواند از راه تداعیهای ایجاد شده به وسیلهی تبلیغات، چنین نمایهی شخصیتیای بسازد. یعنی تبلیغات برند با مصرفکنندگانِ به خصوص (آن دسته از آدمهایی که به عنوان مصرفکنندهی محصولات برند نمایش داده میشوند) یا آدمهایی که محصول را در تبلیغ توصیه میکنند ساخته شود.
•مشاهدهی مستقیم مصرفکنندگان عادیِ محصولات یک برند، کلیشههایی که ریشه در فرهنگ دارند، شنیدن نظرات از زبان دیگران، خبرها، گزارشات و شهرت یک برند از منابعِ دیگرِ این تداعیها هستند که میتوانند مهمتر از تبلیغات باشد. در واقع این روشها باید در کنار تبلیغات برای شکل دادن و ارتقای شخصیت برند مورد توجه قرار بگیرند.
•علاوه بر توصیف شدن بر اساس این خصیصههای شخصیتی، شخصیت برند مانند شخصیت انسان به احساسات مرتبط با آن اشاره دارد. بنابراین همانطور که میتوان به یک فرد (یا یک برند) به عنوان مخاطرهطلب و تحریکپذیر فکر کرد این احتمال هم وجود دارد که با احساسِ اضطرار، هیجان یا تفریح این شخص (یا برند) نیز ارتباط برقرار کنیم. در عوض، خریدن یا مصرف کردن محصولات یک برند دیگر ممکن است با احساس امنیت و آرامش همراه شود.
پایان قسمت سوم
#شخصیت #برند #مرجان_جانقربان
👌🏻💯به کانال رسمی مرجان جانقربان در تلگرام بپیوندید:
@creativebrandings
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
⭕️ کانال تلگرام ذکر شده به @marjanjanghorban1 تغییر یافته است
⭕️برو به جهنم بازاریابی(Go to hell marketing ) – قسمت اول
اسرافیل شیرازی
اقتصاد علم ثروت اندوزی ، انباشت و گردش سرمایه است نه تامین رفاه .ارزش آفرینی اقتصادی شعاری فریبنده بیش نیست زیرا الگوها و اساطیر اقتصادی اموری کمی هستند و با زندگی کیفی متباین.اقتصادی که در آن موضوع و هدف مصرف است کالایش به پوچی و مسخ مصرف کننده می انجامد .اگر تولید کننده بداند مصرف کننده چه چیز می خواهد کاری برای او انجام نداده است.ارزش آفرینی صاحب سرمایه در حق مشتری افسانه ست.
اقتصاد طبیعی که تعامل و حفظ موازنه با طبیعت را هدف دارد در ازدحام اغواگریهای مزدورانی که خود را بازاریاب می نامند مضمحل گردیده و این پدیده شوم – بازاریابی – طی غفلتی تاریخی لطمات بغرنجی به سلامت محیط کسب و کار وارد آورده.
مقدمه:
بازاریابی فرآیندی است که از طریق آن افراد و گروهها نیازها و خواسته های خود را از طریق تولید و مبادلۀ محصولات و ارزش با دیگران تأمین می کنند.مدیران باید با شناخت نیازهای مشتریان، برای آنان ارزش افزوده بیافرینند و رضایت آنان را بهدست بیاورند تا نهایتاً بتوانند با فروش محصولاتشان، برای سازمان خود سود کسب کنند.فیلیپ کاتلر
بازاریابی حسی فرایند شناسایی و تامین نیازها و علائق مشتری به روشی سودآور است.
شاز اسمیلانسکی
تصمیم گیری در مورد بازارهای هدف ، شناخت نیازها و خواسته های بازار هدف ، توسعه کالاها و خدمات برای برآوردن الزامات این بازارها و تکامل برنامه ها یا استراتژی های بازاریابی برای جذب مشتریان مورد نظر و برآوردن نیازهای آنان به صورت سریع تر و بهتر از رقبا. کریشنا ک.هاوالدار
بطور خلاصه بازاریابی فرایند شناخت مشتری ، معرفی محصول تولید شده توسط شرکت به مشتری و تلاش برای جلب رضایت مشتری تعریف میشود .نهاد این تعاریف اغوا کننده ست در حالیکه منشا بسیاری از مصائب امروز بازار، استراتژی های منبعث از همین گزاره های غلط و گمرا کننده است.قرن بیستم بیش از آنکه دوره ی پیشرفت های سریع علمی باشد قرن شگفتی و بروز شیادهاست ! تسری علم ریاضی به جنبه های مختلف زندگی و تعقیب الگوی کمی با انجام محاسبات بظاهر دقیق یعنی امری که ذاتی این علم است موجد پیدایش علوم نوظهوری است که عمومیتی فراگیر یافته اند و فاجعه تاثیرشان بر زندگی و طبیعت جبران ناپدیر است. کمی توجه به وظایفی که درعبارات فوق توسط فیلیپ و همراهانش لیست شده کافیست تا به ضرورت ساختگی حضور بازاریابان در پروسه تولید وتوطئه بزرگ اقتصادی قرن حاضر پی ببریم. با شناخت بیشتر ازمشتری به سود بیشتر رسیدن ، مشتری را به مثابه میزبان دیدن و رابطه زالویی است. شناخت نیاز مشتری بیشتر از آنکه به بهبود کیفیت زندگی مشتری وبرقراری موازنه در برخورداری دو طرف از سود بیانجامد وظیفه ای جهت تضمین سود صاحبان وسایل تولید و سرمایه ست .اینجانب به این رابطه و سودمند بودن آن برای مشتری با توضیحاتی که در ادامه می آورم مشکوکم .
تولید کالا فرایندی هزینه بر ، فرسایشی با ریسک در سرمایه ست. صاحبان ابزار تولیدبا قدرت و پول و سطح قابل توجهی از دسترسی به اطلاعات نسبت به مشتری از مزیتهایی برخورداند که موجد قدرتی بلامنازع در ایشان گردیده که به مدد آن آتش تهیه مهلکی در بازار تدارک می بینند و مشتری را مسخ و مستاصل می نماید.دراین مدل اقتصادی کالایی که تولید میشود بهبود کیفیت زندگی مشنری و حفظ موازنه با طبیعت هدفش نیست بلکه توسعه و انباشت سرمایه را منظوردارد.انباشتی که بطور بالقوه کاپیتالیزم و گردش آن استعمارمصرف کننده را در بر دارد. بازاریاب فروش و سود سرمایه دار را تضمین میکند .
پایان قسمت اول
#بازاریابی #مرجان_جانقربان #گروه_بزرگان_مدیریت
@marjanjanghorban1 💯👍🏻
اسرافیل شیرازی
اقتصاد علم ثروت اندوزی ، انباشت و گردش سرمایه است نه تامین رفاه .ارزش آفرینی اقتصادی شعاری فریبنده بیش نیست زیرا الگوها و اساطیر اقتصادی اموری کمی هستند و با زندگی کیفی متباین.اقتصادی که در آن موضوع و هدف مصرف است کالایش به پوچی و مسخ مصرف کننده می انجامد .اگر تولید کننده بداند مصرف کننده چه چیز می خواهد کاری برای او انجام نداده است.ارزش آفرینی صاحب سرمایه در حق مشتری افسانه ست.
اقتصاد طبیعی که تعامل و حفظ موازنه با طبیعت را هدف دارد در ازدحام اغواگریهای مزدورانی که خود را بازاریاب می نامند مضمحل گردیده و این پدیده شوم – بازاریابی – طی غفلتی تاریخی لطمات بغرنجی به سلامت محیط کسب و کار وارد آورده.
مقدمه:
بازاریابی فرآیندی است که از طریق آن افراد و گروهها نیازها و خواسته های خود را از طریق تولید و مبادلۀ محصولات و ارزش با دیگران تأمین می کنند.مدیران باید با شناخت نیازهای مشتریان، برای آنان ارزش افزوده بیافرینند و رضایت آنان را بهدست بیاورند تا نهایتاً بتوانند با فروش محصولاتشان، برای سازمان خود سود کسب کنند.فیلیپ کاتلر
بازاریابی حسی فرایند شناسایی و تامین نیازها و علائق مشتری به روشی سودآور است.
شاز اسمیلانسکی
تصمیم گیری در مورد بازارهای هدف ، شناخت نیازها و خواسته های بازار هدف ، توسعه کالاها و خدمات برای برآوردن الزامات این بازارها و تکامل برنامه ها یا استراتژی های بازاریابی برای جذب مشتریان مورد نظر و برآوردن نیازهای آنان به صورت سریع تر و بهتر از رقبا. کریشنا ک.هاوالدار
بطور خلاصه بازاریابی فرایند شناخت مشتری ، معرفی محصول تولید شده توسط شرکت به مشتری و تلاش برای جلب رضایت مشتری تعریف میشود .نهاد این تعاریف اغوا کننده ست در حالیکه منشا بسیاری از مصائب امروز بازار، استراتژی های منبعث از همین گزاره های غلط و گمرا کننده است.قرن بیستم بیش از آنکه دوره ی پیشرفت های سریع علمی باشد قرن شگفتی و بروز شیادهاست ! تسری علم ریاضی به جنبه های مختلف زندگی و تعقیب الگوی کمی با انجام محاسبات بظاهر دقیق یعنی امری که ذاتی این علم است موجد پیدایش علوم نوظهوری است که عمومیتی فراگیر یافته اند و فاجعه تاثیرشان بر زندگی و طبیعت جبران ناپدیر است. کمی توجه به وظایفی که درعبارات فوق توسط فیلیپ و همراهانش لیست شده کافیست تا به ضرورت ساختگی حضور بازاریابان در پروسه تولید وتوطئه بزرگ اقتصادی قرن حاضر پی ببریم. با شناخت بیشتر ازمشتری به سود بیشتر رسیدن ، مشتری را به مثابه میزبان دیدن و رابطه زالویی است. شناخت نیاز مشتری بیشتر از آنکه به بهبود کیفیت زندگی مشتری وبرقراری موازنه در برخورداری دو طرف از سود بیانجامد وظیفه ای جهت تضمین سود صاحبان وسایل تولید و سرمایه ست .اینجانب به این رابطه و سودمند بودن آن برای مشتری با توضیحاتی که در ادامه می آورم مشکوکم .
تولید کالا فرایندی هزینه بر ، فرسایشی با ریسک در سرمایه ست. صاحبان ابزار تولیدبا قدرت و پول و سطح قابل توجهی از دسترسی به اطلاعات نسبت به مشتری از مزیتهایی برخورداند که موجد قدرتی بلامنازع در ایشان گردیده که به مدد آن آتش تهیه مهلکی در بازار تدارک می بینند و مشتری را مسخ و مستاصل می نماید.دراین مدل اقتصادی کالایی که تولید میشود بهبود کیفیت زندگی مشنری و حفظ موازنه با طبیعت هدفش نیست بلکه توسعه و انباشت سرمایه را منظوردارد.انباشتی که بطور بالقوه کاپیتالیزم و گردش آن استعمارمصرف کننده را در بر دارد. بازاریاب فروش و سود سرمایه دار را تضمین میکند .
پایان قسمت اول
#بازاریابی #مرجان_جانقربان #گروه_بزرگان_مدیریت
@marjanjanghorban1 💯👍🏻
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
Instagram
گروه بزرگان مدیریت
«چگونه در بین رقبا، رهبر بازار باشیم؟!» با بیان مرجان جانقربان، موسس گروه بزرگان مدیریت و سخنران،مشاور برندینگ و گرافیست http://bozorganemodiriat.blog.ir/ کانال تلگرام :telegram.me/bozorganemodiriat #آموزش #آنلاین #ویدیو #فرهنگ #اقتصاد #گروه_بزرگان_مدیریت…
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (گروه بزرگان مدیریت)
⭕️ شخصیت برند چیست و چه جایگاهی در کسبوکارها دارد؟ - قسمت چهارم
♦️علاوه بر این شخصیت برند ارزشهای مهم و به خصوصی را در زندگی تداعی میکند. شاید بتوان «ارزش» را باوری پایدار تعریف کرد که اعمال و قضاوتهای فرد را در موقعیتهایی خاص هدایت میکند. به دنبال یک زندگی هیجانانگیز بودن، در پیِ کسب عزت نفس بودن، نیاز به خِرَدورزی، اشتیاق برای ابراز عقاید و خصوصیات خود و غیره مثالهایی از ارزشها هستند. تفاوت افراد ناشی از این است که تا چه حد ارزشهای متفاوت را محور زندگی خود قرار میدهند. به عبارت دیگر در حالی که یک فرد ممکن است ارزش بالایی برای دنبال کردن یک زندگی هیجانانگیز و سرگرمکننده داشته باشد دیگری ممکن است توجهاش بیشتر معطوف به ابراز عقاید و خصوصیات خود یا داشتن امنیت باشد. برندی که شخصیت متمایزی به دست آورده است ممکن است با ارزشهای خاصی عجین شود و افرادی را که برای آن ارزشِ خاص، اهمیت زیادی قائلاند به شدت به خود جذب کند.
باید دربارهی اولویتهای ارزشیِ بخش اصلیِ بازارِ هدف تحقیق کرد و در ساخت شخصیت برند از آن سود برد.
مفهوم شخصیت برند، ترکیبی است از هسته و پوستهی محصولات؛ یعنی هویت و تصویر.
♦️شخصیت ریشه در هویت دارد اما به شدت بر تجلیِ بیرونی متمرکز است. وقتی صحبت از بازاریابی است عبارت «خودت باش» مناسب نیست. شخصیت در بازاریابی یعنی: همان شو که باید باشی.
♦️کارل یونگ روانشناس میگوید: «شخصیت، عالیترین مرتبهی تحققِ خصایصِ فطریِ یک موجود زنده است. شخصیت، شجاعانه به دلِ زندگی زدن است، اثباتِ قطعیِ همهی آن چیزی است که یک فرد را شکل میدهد، و موفقترینِ نوع سازگاری با شرایطِ جهانشمولِ هستی است همراه با بیشترین آزادی ممکن برای تعیین سرنوشت خود.»
♦️شخصیت برای شما هم مثل هر آدم دیگری، آن چیزی است که «میخواهید» در شرایط مختلف از خودتان بروز دهید. در شرایط متفاوت شما نیز به روشی متفاوت عمل میکنید. پس بیش از یک شخصیت دارید. در بازاریابی تلاش خواهید کرد آن شخصیتِ برندی را از خود نشان دهید که به بهترین شکل با بازار هدف یا بخشهای هدف بازار تناسب داشته باشد.
پایان قسمت چهارم
#شخصیت #برند #مرجان_جانقربان
👌🏻💯به کانال رسمی مرجان جانقربان در تلگرام بپیوندید:
@creativebrandings
♦️علاوه بر این شخصیت برند ارزشهای مهم و به خصوصی را در زندگی تداعی میکند. شاید بتوان «ارزش» را باوری پایدار تعریف کرد که اعمال و قضاوتهای فرد را در موقعیتهایی خاص هدایت میکند. به دنبال یک زندگی هیجانانگیز بودن، در پیِ کسب عزت نفس بودن، نیاز به خِرَدورزی، اشتیاق برای ابراز عقاید و خصوصیات خود و غیره مثالهایی از ارزشها هستند. تفاوت افراد ناشی از این است که تا چه حد ارزشهای متفاوت را محور زندگی خود قرار میدهند. به عبارت دیگر در حالی که یک فرد ممکن است ارزش بالایی برای دنبال کردن یک زندگی هیجانانگیز و سرگرمکننده داشته باشد دیگری ممکن است توجهاش بیشتر معطوف به ابراز عقاید و خصوصیات خود یا داشتن امنیت باشد. برندی که شخصیت متمایزی به دست آورده است ممکن است با ارزشهای خاصی عجین شود و افرادی را که برای آن ارزشِ خاص، اهمیت زیادی قائلاند به شدت به خود جذب کند.
باید دربارهی اولویتهای ارزشیِ بخش اصلیِ بازارِ هدف تحقیق کرد و در ساخت شخصیت برند از آن سود برد.
مفهوم شخصیت برند، ترکیبی است از هسته و پوستهی محصولات؛ یعنی هویت و تصویر.
♦️شخصیت ریشه در هویت دارد اما به شدت بر تجلیِ بیرونی متمرکز است. وقتی صحبت از بازاریابی است عبارت «خودت باش» مناسب نیست. شخصیت در بازاریابی یعنی: همان شو که باید باشی.
♦️کارل یونگ روانشناس میگوید: «شخصیت، عالیترین مرتبهی تحققِ خصایصِ فطریِ یک موجود زنده است. شخصیت، شجاعانه به دلِ زندگی زدن است، اثباتِ قطعیِ همهی آن چیزی است که یک فرد را شکل میدهد، و موفقترینِ نوع سازگاری با شرایطِ جهانشمولِ هستی است همراه با بیشترین آزادی ممکن برای تعیین سرنوشت خود.»
♦️شخصیت برای شما هم مثل هر آدم دیگری، آن چیزی است که «میخواهید» در شرایط مختلف از خودتان بروز دهید. در شرایط متفاوت شما نیز به روشی متفاوت عمل میکنید. پس بیش از یک شخصیت دارید. در بازاریابی تلاش خواهید کرد آن شخصیتِ برندی را از خود نشان دهید که به بهترین شکل با بازار هدف یا بخشهای هدف بازار تناسب داشته باشد.
پایان قسمت چهارم
#شخصیت #برند #مرجان_جانقربان
👌🏻💯به کانال رسمی مرجان جانقربان در تلگرام بپیوندید:
@creativebrandings
Forwarded from گروه بزرگان مدیریت ️ (گروه بزرگان مدیریت)
⭕️ کانال تلگرام ذکر شده به @marjanjanghorban1 تغییر یافته است
⭕️ برو به جهنم بازاریابی(Go to hell marketing ) – قسمت دوم
اسرافیل شیرازی
تولید ، توزیع و فروش بر اساس مدل کاتلر
تحقیقات و پژوهش در بازار ، بخش بندی بازار ، انتخاب بازار هدف ، موضع یابی و موضع سازی محصول در ذهن مشتریان ، طراحی و محاسبات دقیق محصول ، جمع آوری اطلاعات درباره مشتری و بررسی رفتار مصرف کننده به منظور شناخت و شرطی سازی بیشتر مشتری.
شناسایی فرصت ها ، نیاز های بازار و مصرف کنندگان به منظور پیش بینی فروش شرکت ، تحقیق درباره میزان جذابیت وبازخورد تبلیغات ، بررسی تصویر ذهنی مشتری از شرکت یا سازمان به منظور کاهش ریسک در سرمایه گذاری و ماندن در کورس رقابت با رقبا، شناخت نقاط قوت و ضعف رقبا ، کانال های توزیع ، بررسی شیوه های ذهنی تصمیم سازی مشتریان و فرایند خریدجهت تضمین فروش محصول وکسب سهم بیشتراز بازار نسبت به رقبا.ودر نهایت ارائه نتایج موارد مشابه فوق که مثنوی هزار من خروار تحقیقات و مطالعات است به صاحبان سرمایه و وسایل تولید جهت تنظیم و تجدید استراتژیهای تولید محصول و کسب سود بیشتر .
باور اینکه این آتش تهیه از طرف مزدوران ارباب ثروت و سرمایه یعنی بازاریابان به منظور بهبود زندگی و تامین قرار و آسایش خریداران تدارک میشود برای اینجانب دشوار و غیر قابل هضم است.نحو و محتوای فرایند موصوف بهبود کیفیت زندگی مشتری را مد نظر نداشته و مشتری به مثابه نمونه ای آزمایشی تلقی شده و در نهایت هدف مصرف و کسب سود بیشتر است.واکاوی مبحث رفتار مصرف کننده در علم بازاریابی مبین عمق فاجعه است.این مزدوران در شناخت بیشتر مشتریان جهت ارائه الگوهای کمی اثربخش و سود آفرین به اربابان خود بردگی علمی را کامل نموده اند . محصولی که بر اساس آموزه ها و الگوی فیلیپ و همکارانش تدارک و تولید می شود به انحطاط اخلاقی ، الحاد اقتصادی و مسخ مصرف کننده می انجامد.
محاسبه و مطالعه روی خریدار به سود چه کسی است؟
بازاریاب کیست ؟ بازاریاب کسی است که بازار گرمی ، بازار سازی ، بازارگردانی، بازار گرایی ،بازارداری ، و در کل فرهنگ اینجا همه چیز برای فروش موجود است را در غالب تلاشی مذبوحانه با فریب مشتری به منظور تضمین سود و تداوم بهره کشی از مصرف کننده محقق میسازد ومشتری در این هجمه پیچیده و مرکب گریز ندارد! آیا می توان منابع اطلاعاتی مشتری را در فرایند تصمیم سازی و خرید محصول با این مقدار از طرح و تدبیر برابر دید؟
بازاریابی با استعانت از روانشناسی که رسوایی بغرنجی در آستانه قرن بیستم به بار آورده خود را مجهز به امکاناتی ساخته که موجودیتش را در چرخه مسموم اقتصاد مصرف محور ضروری القا می کند.
پایان قسمت ادوم
#بازاریابی #مرجان_جانقربان #گروه_بزرگان_مدیریت
@marjanjanghorban1 👍🏻💯
اسرافیل شیرازی
تولید ، توزیع و فروش بر اساس مدل کاتلر
تحقیقات و پژوهش در بازار ، بخش بندی بازار ، انتخاب بازار هدف ، موضع یابی و موضع سازی محصول در ذهن مشتریان ، طراحی و محاسبات دقیق محصول ، جمع آوری اطلاعات درباره مشتری و بررسی رفتار مصرف کننده به منظور شناخت و شرطی سازی بیشتر مشتری.
شناسایی فرصت ها ، نیاز های بازار و مصرف کنندگان به منظور پیش بینی فروش شرکت ، تحقیق درباره میزان جذابیت وبازخورد تبلیغات ، بررسی تصویر ذهنی مشتری از شرکت یا سازمان به منظور کاهش ریسک در سرمایه گذاری و ماندن در کورس رقابت با رقبا، شناخت نقاط قوت و ضعف رقبا ، کانال های توزیع ، بررسی شیوه های ذهنی تصمیم سازی مشتریان و فرایند خریدجهت تضمین فروش محصول وکسب سهم بیشتراز بازار نسبت به رقبا.ودر نهایت ارائه نتایج موارد مشابه فوق که مثنوی هزار من خروار تحقیقات و مطالعات است به صاحبان سرمایه و وسایل تولید جهت تنظیم و تجدید استراتژیهای تولید محصول و کسب سود بیشتر .
باور اینکه این آتش تهیه از طرف مزدوران ارباب ثروت و سرمایه یعنی بازاریابان به منظور بهبود زندگی و تامین قرار و آسایش خریداران تدارک میشود برای اینجانب دشوار و غیر قابل هضم است.نحو و محتوای فرایند موصوف بهبود کیفیت زندگی مشتری را مد نظر نداشته و مشتری به مثابه نمونه ای آزمایشی تلقی شده و در نهایت هدف مصرف و کسب سود بیشتر است.واکاوی مبحث رفتار مصرف کننده در علم بازاریابی مبین عمق فاجعه است.این مزدوران در شناخت بیشتر مشتریان جهت ارائه الگوهای کمی اثربخش و سود آفرین به اربابان خود بردگی علمی را کامل نموده اند . محصولی که بر اساس آموزه ها و الگوی فیلیپ و همکارانش تدارک و تولید می شود به انحطاط اخلاقی ، الحاد اقتصادی و مسخ مصرف کننده می انجامد.
محاسبه و مطالعه روی خریدار به سود چه کسی است؟
بازاریاب کیست ؟ بازاریاب کسی است که بازار گرمی ، بازار سازی ، بازارگردانی، بازار گرایی ،بازارداری ، و در کل فرهنگ اینجا همه چیز برای فروش موجود است را در غالب تلاشی مذبوحانه با فریب مشتری به منظور تضمین سود و تداوم بهره کشی از مصرف کننده محقق میسازد ومشتری در این هجمه پیچیده و مرکب گریز ندارد! آیا می توان منابع اطلاعاتی مشتری را در فرایند تصمیم سازی و خرید محصول با این مقدار از طرح و تدبیر برابر دید؟
بازاریابی با استعانت از روانشناسی که رسوایی بغرنجی در آستانه قرن بیستم به بار آورده خود را مجهز به امکاناتی ساخته که موجودیتش را در چرخه مسموم اقتصاد مصرف محور ضروری القا می کند.
پایان قسمت ادوم
#بازاریابی #مرجان_جانقربان #گروه_بزرگان_مدیریت
@marjanjanghorban1 👍🏻💯
Forwarded from کانال رسمی مرجان جانقربان (Marjan Janghorban)
👇👇