محمود اولاد
2.27K subscribers
96 photos
19 videos
36 files
487 links
کارشناس اقتصاد
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
Download Telegram
محمود اولاد
سه شنبه در مورد مسکن کوچک مقیاس صحبت خواهیم کرد.
دوستان گرامی
از آنجا که پیشگیری بهتر از درمان است،
الان تماس گرفتند و گفتند از بالا فرمایش شده که بنده در این نشست نباشم.
با آرزوی جلسه‌ای بسیار عالی و مؤثر.
-1283776768_-150157354.pdf
3.1 MB
اینجا یه خورده در مورد مالیات‌ها و کسری بودجه غر زدم!
Http://t.me/maolad
طلا فروشان و مالیات
چون این روزها مطالب زیادی در خصوص اینکه طلا فروشان مالیات کمتری پرداخت می‌کنند و مقایسه آنها با فعالان دیگر اقتصاد مطرح است، بدون اینکه قصد حمایت از طلا فروشان یا تبرئه این گروه داشته باشم، نکاتی را به نظرم ضروری رسید که نه تنها برای این گروه، بلکه در ارتباط با اکثر گروه‌های مشابه باید مورد توجه قرار داد:
1- توهم پولی: در مورد این نوع مشاغل، احتمال گرفتار شدن در توهم پولی بسیار بالاست. اکثرا تصور می‌کنیم چون این صنف با کالای باارزشی چون طلا سر و کار دارد، پس هرکس در این حرفه است، لابد بسیار پر درآمد است. یا اینکه، وقتی طلا گران می‌شود، دچار این توهم پولی می‌شویم که این گروه از محل گران شدن طلا، درآمد کسب کردند. فرض کنید طلا فروشی 10 کیلوگرم طلا دارد. این 10 کیلوگرم طلا، به عنوان سرمایه اولیه طلا فروش، فقط 10 کیلوگرم طلاست چه اسمش را بگذاری 10 میلیارد تومان سرمایه، چه اسمش را بگذاری 100 میلیارد تومان! یعنی فرقی نمی‌کند قیمت طلا گرمی 100 هزار تومن باشد، 10 کیلو طلا میشود 1 میلیارد تومان و گرمی 2 میلیون تومان باشد، می‌شود 20 میلیارد تومان. رقم ریالی بزرگ می‌شود، اما اصل ماجرا یعنی 10 کیلو طلا هیچ فرقی نمی‌کند. اگر طلا فروش 10 کیلو طلا را گرمی 2 میلیون بفروشد، باید مجددا گرمی 2 میلیون تومان بخرد و جایگزین کند. اگر گرمی 100 هزار تومن هم بفروشد، باید گرمی 100 هزار تومان بخرد و جایگزین کند. بنابراین، این توهم پولی است که فکر می‌کنیم وقتی طلا گران‌تر شود، طلا فروش ثروتمند می‌شود.
2- طلا فروش صرفا از محل اجرت ساخت، تفاوت قیمت خرید و فروش و نرخ سود، درآمد کسب می‌کند. درست است که نرخ سود، درصدی از قیمت است، اما به این نکته باید توجه کرد که طلا به عنوان یک کالای لوکس، پر کشش است. یعنی با افزایش قیمت، مقدار فروش کاهش بیشتری پیدا می‌کند. (با فرض ثابت بودن سایر عوامل). بنابراین، احتمال اینکه طلا فروش در قیمت‌های پائین از محل فروش بیشتر طلا، سود بیشتری کسب کند، چه بسا بیشتر از این است که با قیمت بالاتر ولی فروش کمتری داشته باشد. البته اگر سایر شرایط ثابت نباشد، مثلا به دلائل سیاسی و فضای پرریسک سرمایه‌گذاری، طلا به یکی از مطمئن‌ترین سرمایه‌گذاریها تبدیل شود، کشش قیمتی ممکن است کاهش یابد.
3- طلا فروش‌ها هم مثل بقیه صنوف، مثل پزشکان، همگن نیستند. یک طلا فروش ممکن است کل سرمایه‌اش 1 کیلو طلا باشد. یک طلا فروش هم ممکن است کل سرمایه‌اش 100 کیلو طلا باشد. ممکن است طلا فروشی که 1 کیلو طلا دارد، در مکانی باشد که حجم فروش بیشتری داشته باشد و هر روز 1 کیلو طلا بفروشد و فردا طلای جدید بیاورد. ممکن است طلافروشی هم که 100 کیلو طلا دارد، در یک ماه هم 1 کیلو طلا نفروشد. هرچند، عموما به اینگونه است که طلا فروشی که طلای کمتری دارد، چون تنوع پائینی دارد، مقدار فروش کمتر دارد. طلا فروشی هم که مقدار طلای بیشتری دارد، هم به خاطر تنوع و هم امکان انتخاب مکان بهتر، فروش بیشتری دارد. اما در نهایت اینکه، درآمد طلا فروش که ملاک مالیات است، همبستگی یک به یک به مقدار سرمایه ندارد.

این تحلیل مطلقا به این معنی نیست که برخی از فعالان قشر طلا فروش تخلف در محاسبه سود یا سوء استفاده از ناآشنایی خریدار از قواعد محاسبه قیمت یا ناآشنائی با عیار طلا و ... ندارد. داستان سر این موضوع است که دچار توهم نشویم. همانطور که همه پزشکان، درآمدهای میلیاردی ندارند و برخی درآمدهای پائینی دارند، قشر طلا فروش یا بقیه اقشار هم همین گونه هستند. نباید با توهم اینکه نام پزشک یا طلا فروش یا بنگاه مشاور املاک آمد، تصور کنیم درآمد بسیار بالائی دارند و مالیاتی که پرداخت می‌کنند را با مالیات قشرهای دیگر مقایسه و حکم به پائین بودن آن داد.

در اینجا، از این موضوع مهم هم که بارها گفته‌ام، می‌گذرم که اصولا در قبال مالیات چه خدمتی دریافت می‌شود که باید مالیات پرداخت کنیم؟
http://t.me/maolad
با سلام خدمت دوستان گرامی
اولین جلسه دوره آموزشی امروز از ساعت 16 تا 18 برگزار خواهد شد. در صورتی که مایل به حضور هستید و هنوز در گروهی که در مطلب پین شده عضو نشدید، اقدام فرمایید.
جلسه اول دوره مبانی اقتصاد را آقای علیرضا شربتی در یک صفحه خلاصه کردند. ضمن تشکر از ایشان، تقدیم حضور می‌کنم.
http://t.me/maolad
🔰📌اقتصاد سیاسی مسکن

باحضور:
محمود اولاد و فردین یزدانی

Sunday, Jan 28 • 8:30 – 11:00 PM
Google Meet joining info
Video call link: https://meet.google.com/zke-ftcz-mhx


🌐جامعه‌شناسی اقتصادی و توسعه
@Sociology_Development_economic
مالیات ستانی!
دو رویکرد وجود دارد:
۱- رویکرد حکم بر برائت است، مگر عکسش ثابت شود.
مبتنی بر این رویکرد، دولت بر عموم مردم اعتماد دارد و خوداظهاری آنها ملاک پرداخت مالیات است. برای جلوگیری از فرار مالیاتی، اعلام می‌شود چنانچه مشخص شود مؤدی از اعتماد سوء استفاده کرده و خوداظهاری درست نیست، جرایم سنگین دارد. البته کشف تخلف هم وظیفه دولت است که صد البته بدون تجسس در اطلاعات خصوصی مردم و سرک کشیدن در زندگی آنها، اگر تخلفی یافت، باید او‌ ثابت کند که تخلف رخ داده نه اینکه طرف مقابل اثبات کند که تخلفی نکرده!
۲- رویکرد همه مجرمند حتی اگر عکسش ثابت شود!
در این رویکرد، دولت بی‌کفایت، هیچ اعتمادی به مردمش ندارد و همه آنها را دروغ‌گو می‌پندارد. حتی اگر بخشی از مردم در خوداظهاری کذب می‌گویند، دنبال این نیست که چه بسا مشکل از خود دولت است که مردم حاضر نیستند در تامین هزینه‌هایش مشارکت کنند! در این سیستم، قانون وضع می‌کنند که اگر واریزی به حسابهای غیرتجاری افراد از رقمی بیشتر شد، قطعا درآمد است و مالیات دارد! حال این فرد دائم‌المجرم! (عموم مردم) هست که باید اثبات کند که درآمد نبوده! اینکه این اثبات چقدر هزینه (لزوما ریالی نه بلکه روانی، زمانی و مهمتر اجتماعی یعنی سلب اعتماد بیشتر از دولت و تمایل بیشتر به تخلف! اگر قرار است مجرم فرض شوم، چرا واقعا نباشم؟) دارد هم مهم نیست. مجرم باید تاوان دهد. همه مجرمند و هیچ مگر و عکسش ثابت شود و این قرتی‌بازی‌ها هم نداریم!

حسن رویکرد دوم این است که بسیاری از مردم برای اینکه هزینه زمانی و روانی مواجهه با جماعت داروغه نداشته باشند، ترجیح خواهند داد حتی اگر درآمد نبودن قابل اثبات باشد، به دلیل هزینه بالا، پیگیری نکنند و مالیات را بپردازند! چی از این بهتر! کیسه دولت پر پول باد! اعتماد کیلویی چند؟ نهایت ۴ تا فحش هم طراحان و مجریان می‌خورند که البته باد هواست!


Http://t.me/maolad
Audio
کوی ارم-اقتصاد سیاسی زندگی(1)
مسکن-اولاد و یزدانی
هشتم بهمن 1402
سخنرانی و پرسش و پاسخ
گزارشی از ارائه بنده در نشست مجازی کوی ارم در خصوص مسکن
پیش‌خرید!

بارها از من در مورد اینکه آیا پیش‌خرید کردن خوب است، سوال شده‌است.
جواب من این بود:
اگر یک خودکار 1000 تومانی را گفتند 1200 تومان ولی الان خودکار را ببر، یک ساعت بعد بیا پولش را بده، حتما این کار را بکنید. اما اگر خودکار 1000 تومانی را گفتند 100 تومن ولی الان 100 تومن را بده 5 دقیقه بعد خودکار را تحویل بگیر، مطلقا این کار را نکنید!
دلیل:
1- در شرایط تورمی، فروشنده‌ای که پیش‌فروش می‌کند، یا برای تأمین مالی بنگاه خود این کار را انجام می‌دهد و تصورش این است که هزینه این تأمین مالی (ارزان‌تر فروختن و نادیده گرفتن تورم آتی) کمتر از هزینه تأمین مالی از روش‌های دیگر (مانند وام از بانک و ...) است. در این صورت، اگر تورم بیش از تورم انتظاری فروشنده باشد، از سوئی هزینه‌های تولید او بالا می‌رود و از سوی دیگر، قیمت کالایی که قرار است عرضه کند، در بازار بسیار بالاتر از قیمتی است که پیش‌فروش کرده (حتی با لحاظ نرخ بهره). بنابراین به احتمال بسیار زیاد او تلاش خواهد کرد معامله را به هم بزند یا هزینه‌هایی متوجه شما کند. تأخیر در برنامه زمانی تحویل، به هم زدن معامله با حتی پرداخت ضرر و زیان (که عموما کمتر از رشد قیمت ناشی از تورم است)، ناقص تحویل دادن و انواع غش در معامله.
نکته مهم اینجاست که بسیاری مواقع، هزینه‌های پیگیری قانونی این تخلفات به قدری بالاست که خریدار تمکین می‌کند یا نهایت غری در فضای مجازی می‌زند!
2- محاسبات فروشنده از ابتدا غلط بوده یا با قصد کلاهبرداری وارد چنین کاری شده بود. این به‌ویژه زمانی است که کالا یا مواد اولیه آن به صورت قاچاق قرار است وارد شود یا مواد اولیه وارداتی است و نرخ ارز روی هزینه تمام شده بسیار مهم و حساس است و فروشنده تازه کار، برآوردی از هزینه‌های ریسک تولید و قاچاق ندارد و قیمت‌های بسیار پائینی را پیشنهاد می‌کند. حتی ممکن است به دلیل عدم دسترسی به روش‌های تأمین مالی مناسب، با علم به پرریسک بودن این کار، از اول در نظر گرفته است که اگر فعالیت به مشکلی خورد، با به هم زدن معامله، یا فرار از صحنه، مسئله را به پیش‌خرید کنندگان منتقل کند.
بنابراین، توصیه می‌کنم در ایران به سمت پیش‌خرید نروید. فرقی هم ندارد پیش‌فروش کننده شرکت‌های دولتی باشند یا شرکت‌های خصوصی!
http://t.me/maolad
تمدید بخشودگی جرایم مالیاتی تا پایان امسال

«سید محمد هادی سبحانیان» رییس سازمان امور مالیاتی کشور در صفحه شخصی خود در فضای مجازی اعلام کرد: در آستانه نیمه شعبان و در امتداد رویکرد تعاملی و سازنده سازمان امور مالیاتی با شرکای راهبردی خود (فعالان اقتصادی) بخشودگی تا صددرصد جرایم مالیاتی تا پایان اسفندماه تمدید خواهد شد.
ایرنا
@akharinkhabar

مرد هیزم شکنی صبح زود از خانه خارج می‌شود و برای جمع آوری و فروش هیزم به جنگل می‌رود. مرد جوانی او را دنبال می‌کند. در جنگل، هیزم شکن مشغول شکستن درختان و شاخه‌های خشک می‌شود. جوان هم گوشه‌ای نشسته بود. با هر تبری که مرد هیزم‌شکن فرو می‌آورد، جوان می‌گفت “هه!”
عصر مرد هیزم شکن، هیزم‌ها را به کمر بسته وارد بازار می‌شود. جوان هم به دنبالش! هیزم‌شکن هیزم‌ها را می‌فروشد و یک مرتبه جوان نزدیک شده می‌گوید سهم مرا بده! هیزم شکن می‌گوید تو کیستی؟ چه سهمی؟ مرد جوان می‌گوید من “شریک راهبردی” تو هستم و نصف هیزم‌ها به من می‌رسد! دعوا بالا می‌گیرد و پیش قاضی می‌روند. قاضی پس از شنیدن ماجرا، به پیرمرد هیزم‌شکن می‌گوید حق با این جوان است و او هم زحمت کشیده و “هه!” گفته! سکه‌ها را بده که تقسیم کنم! هیزم‌شکن سکه‌ها را به قاضی می‌دهد. قاضی به جوان می‌گوید حواست باشد و به دقت گوش کن! بعد شروع به شمردن سکه‌ها می‌کند. سکه‌ها را روی هم می‌ریزد و صدای “جرینگ” آنها بلند می‌شود. پس از اتمام شمارش، کل سکه‌ها را به هیزم‌شکن می‌دهد و می‌گوید تقسیم کردم بروید! مرد جوان اعتراض می‌کند که ولی به من چیزی ندادی! قاضی می‌گوید چرا دادم! پاداش “هه!” گفتن تو صدای جرینگ سکه‌ها بود که شنیدی!


پ.ن۱: البته متاسفانه قاضی‌ ما منافعش در راستای منافع مرد جوان است و سکه‌ها را به او می‌دهد و برای هیزم‌شکن صدای جرینگ می‌ماند!
پ.ن۲: شریک راهبردی خودخوانده نخواهیم چه کنیم؟
Http://t.me/maolad
ماهانه حداقل یک پیام از اینجا میاد! لحظه اول با دیدن “مودی محترم!” تپش قلب شدید می‌گیرم و استرس تمام وجودم را می‌گیرد. بدون ادامه دادن، ناچار به دعاگویی در حق مسئولین مربوطه می‌شوم! و یک قرص فشار میخورم!
این “شریک راهبردی”! که نه تنها هیچ آورده‌ای برای شراکتش ندارد، بلکه به قدری سنگ جلوی پایمان می‌اندازد و روزگارمان را سیاه کرده که با دیدن سرتیتر پیامش هم قرص فشار لازم می‌شویم.
خدا نگذرد ازشان که ما نخواهیم گذشت!
Http://t.me/maolad
می‌فرماید: در برخی کشورهای دنیا مالیات بر درآمد اتفاقی “دیده شده”! که در کشور ما هم این قانون “باید” اجرا شود!

۱- نه تنها در “برخی” بلکه در خیلی‌ از کشورها آزادی فضای مجازی دیده شده!
۲- در بسیاری از کشورها، آزادی و حق انتخاب حجاب دیده شده!
۳- در بسیاری از کشورها، رشد پایدار اقتصادی دیده شده!
۴- در بسیاری از کشورها، استعفای مدیران ناکارآمد دیده شده!
۵- در بسیاری از کشورها، فضای کسب و‌ کار مساعد دیده شده!
۶- در بسیاری از کشورها عقلانیت در سیاست‌گذاری دیده شده!

البته برخی چیزها هم دیده نشده:
۱- در بسیاری از کشورها، این حجم از اختلاس دیده نشده!
۲- در بسیاری از کشورها، چند دهه تورم دو رقمی دیده نشده!
۳- در بسیاری از کشورها، فساد در چنین ابعادی دیده نشده!
۴- در بسیاری از کشورها، فقر و کول‌بری و نفت‌بری دیده نشده!

و صدها موضوع دیده شده و نشده دیگر!

چشم‌هایتان را مداوا کنید که فقط آنچه جیب‌تان را پر می‌کند را نبینید. اندکی خدماتی که در قبال مالیات می‌دهند را هم ببینید!
Http://t.me/maolad
تعرض به حقوق مالکیت:

چگونه می‌توان به دولتی اعتماد کرد که قرار است به حساب بانکی افراد تعرض کند و برداشت نماید؟ اگر هزینه پیگیری چنین برداشت‌هایی برای افراد چنان بالا باشد که از خیر پیگیری بگذرند (که صد البته چنین است. با در نظر گرفتن هزینه‌های ناآشکار آزار و اذیت روانی و فشار روحی بسیار بالاتر است)، این دست‌درازی می‌تواند به هر بهانه‌ای (امروز حجاب و روز دیگر تهدید آزادی دیگر!) صورت گیرد. این بدین معنی است که دولت مهمترین وظیفه خود یعنی تضمین حقوق مالکیت را نقض می‌کند.

فاجعه از آنچه در آینه می‌بینید، نزدیک‌تر است.

Http://t.me/maolad
یک داستان جدید:
به این پیامک توجه کنید:

“بازنشسته محترم
سلام
احتراماً؛ کانون عالی کارگران بازنشسته و مستمری بگیران تامین اجتماعی کشور با هدف تقویت توان مالی بازنشستگان گرامی، فرآیند ایجاد شرکت تعاونی بازنشستگان و سرمایه گذاری در سهام شرکتهای ارزشمند را در دست اقدام دارد. فرآیند مزبور از طریق شرکت در مزایده سهام با اعطای حداکثر 15 میلیون تومان تسهیلات بانکی در دو نوبت و خرید قسطی به ترتیب 2 و 5 ساله با نرخ مصوب شورا پول و اعتبار به اعضاء و یک میلیون تومان آورده نقدی قابل کسر ازمستمری اسفند ماه محقق خواهد شد.در صورت عدم موافقت با عضویت در شرکت تعاونی در حال تشکیل و سرمایه گذاری عنوان شده عدد 11را به شماره 9207772026 پیامک نمائید.
کانون عالی کارگران بازنشسته و مستمری بگیران تامین اجتماعی کشور”

۱- کجای عالم فرض را بر پذیرش می‌کنند و کسر می‌کنند و بعد می‌گویند اگر قبول نداری، پیامک بده برگردونیم؟ غیر از یک اقتصاد غارتگری؟!
۲-اسفند ماه پرهزینه بازنشستگان عزیز است. حقوق اندک و عیدی بسیار ناچیز به حد کافی شرایط را برایشان دشوار کرده. چرا باید در چنین ماهی از سال، مبلغی از حفوق واریزی کسر شود؟
۳- بخش زیادی از بازنشستگان اتفاقا آنان که حقوق بسیار پایین دارند، اصلا نمی‌دانند این حرفها یعنی چه! (بگذریم از اینکه من هم سر در نیاوردم چه میخواهند بکنند!). بسیاری حتی بلد نیستند عدد ۱۱ را به آن سرشماره پیامک کنند! بسیاری نمی‌دانند چگونه بعدا پیگیر سرمایه‌گذاری خود باشند؟ مالکیتشان چگونه قرار است احصا شود و …! در چنین شرایطی، به ویژه با انواع کلاهبرداری تحت چننین عناوینی ( کافی است به عملکرد و پرونده تخلفات انواع این صندوقها توجه کنید!)، چرا هنوز اعتماد ایجاد نکرده، اقدام می‌کنید؟ آیا از همان ابتدا داستان بوی دیگری نمی‌دهد؟
۴- از دو حال خارج نیست! یا جماعت فاقد حداقل‌های فکر کردن حاکم هستند و مطلقا فکر تبعات تصمیمات خود نیستند، یا عامدانه به دنبال ایجاد اضطراب و استرس در جامعه و افزایش بی‌اعتمادی و بسط نارضایتی هستند.

فشارهای عصبی غارت برای همه سخت است، برای افراد پا به سن گذاشته، سخت‌تر! غارتگری را تمام کنید!

Http://t.me/maolad
“فقط ۱۰۰ میلیون هزینه تفریحات بچه‌اش هست!”

در مورد این گزاره که بارها می‌شنویم، چند نکته ضروری است:
۱- هر هزینه‌ای، در سمت دیگر درآمد است! چرا نمی‌گویید هر ماه به اندازه ۱۰۰ میلیون تومان از طریق تفریح فرزندش برای چندین نفر درآمد ایجاد می‌کند؟ تمام هزینه‌ها در عین حال، برای گروههای دیگر درآمد هستند. اتفاقا اگر ثروتمندان هزینه نکنند، باید نگران شد. اگر در خارج از کشور هزینه کنند، باید نگران شد.
۲- ما حق نداریم تعیین کنیم افراد با درآمدشان چه چیزی بخرند و‌ چه چیزی نخرند. در عین حال که هر نوع خریدی، ایجاد درآمد برای دیگران است، در عین حال این مکانیسم قیمت است که به درستی هدایت خریدها را انجام می‌دهد.
۳- ما نه قاضی هستیم و نه خدا! قضاوت در مورد اینکه درآمدش از کجا آمده، در سطح فردی، هیچ ربطی به ما ندارد. حتی حق تجسس هم نداریم. اگر کشف شد که از راه خلاف است، دادگاه صالح باید به آن رسیدگی کند.
۴- با این حال، این مهم است که آیا ساختارهای اقتصادی کشور، رانت‌زا و فسادآفرین است و راه را برای کسب سودهای ناسالم باز می‌کند؟ نقد باید متمرکز بر این بخش باشد. حتی با علم به اینکه ساختارها رانتی است، در مورد فرد خاص نمی‌توان قضاوت کرد که ثروت و درآمد از رانت به درست آورده یا از راه سالم.

Http://t.me/maolad
سال نو‌ همه عزیزان مبارک.
نقدی بر نام‌گذاری سالها!
نام‌گذاری سال‌ها از آنجا شروع شد که سالروز ولادت پیامبر و امام علی از نظر تاریخ قمری در شرایطی قرار می‌گزفت که در یک سال دو بار تکرار می‌شد. نام سال به نام پیامبر اعظم یا امام علی مزین شد. پس از آن، ابن نام‌گذاری سالانه تکرار شد. کم کم نام‌گذاری به سمت نوعی هدف‌انگاری و سیاست‌نگاری سوق یافت و نامهایی چون اقتصاد مقاومتی، مهار تورم و رشد تولید و … تغییر یافت. با این حال، چند نقد اساسی به این رویکرد از نام‌گذاری وارد است:
نظام برنامه‌ریزی کشور، مبتنی بر سه سطح برنامه‌های بلندمدت، میان‌مدت (برنامه‌های پنج ساله) و کوتاه‌مدت (بودجه سالانه) است. برنامه‌های بلندمدت، سیاست‌های کلان و راهبردهای اساسی را برای رسیدن به اهداف بنیادین و چشم‌انداز بلندمدت تعیین می‌کنند. معمولا این راهبردها تا حدی کلی است که تحقق‌‌پذیری آن در مواجهه با سناریوهای مختلف آینده ممکن باشد. به عبارتی، پابرجا باشند. هرچه برنامه به سمت کوتاه‌مدت می‌رود، اهداف کمی‌تر و سیاست‌ها اجرایی‌تر می‌شود اما در عین حال انعطاف‌پذیری محدودتر می‌شود.
حال مسئله‌ای که وجود دارد این است که این نام‌گذاری‌های سالانه از چه جنسی است؟ آیا جنبه بلندمدت، میان‌مدت یا کوتاه مدت دارد؟ اگر جنبه بلندمدت دارد، چرا زمان تهیه برنامه بلندمدت (مانند ایران ۱۴۰۴ که سال۸۴ تصویب شد)، یک مرتبه به عنوان راهبردهای کلان ارائه نشده‌اند و به تدریجی سالی یک مورد مطرح می‌شود؟ مگر می‌شود راهبردها را بدون سنجش میزان هم‌افزایی یا تعارض باهم، در طول برنامه به تدریج مطرح کرد؟ اگر در مقیاس میانی است، چرا قبل از تهیه برنامه هفتم یا ششم به عنوان سیاست‌ها و راهبردهای میان‌مدت یکجا ارائه نمی‌شود؟ اگر حتی در مقیاس برنامه کوتاه‌مدت است، چرا بعد از تصویب بو‌دجه سالانه مطرح می‌شود؟ به گونه‌ای هم مطرح می‌شود که گویی قبل از آن هیچ کس اطلاعی نداشت و این بدین معنی است که در تهیه بودجه سالانه این سیاست هیچ جایگاهی نداشته است؟
در واقع موضوع این است که با این شعار، اعتبار برنامه‌های میان‌مدت و کوتاه مدت چه می‌شود؟ آیا بودجه باید مجددا متاسب با این شعار تغییراتی نماید؟ این موضوع به ویژه زمانی اهمیت پیدا می‌کند که پس از ارائه آن، عده‌ای به دنبال این هستند که برای تحقق این نام چه سیاستهایی باید اعمال شود؟ این دقیقا در تعارض با برنامه و بودجه مصوب است که به هرحال درست یا غلط، سیاست‌های میان‌مدت و بلندمدت را تعیین کرده‌اند! گویی باید آنها را کنار گذاشت و برنامه جدیدی برای تحقق شعار سال تدوین کرد!
اگر گفته شود که این شعارها راهکارهای تحقق برنامه قبلا تدوین شده است، در این صورت باید گفت آیا در نبود این شعار و نام‌گذاری راهکاری برای تحقق برنامه اندیشیده نشده بود؟ اگر نه که برنامه زیر سوال است و اگر بله، چگونه و چرا راهکار قبلی کنار گذاشته شده و راهکار جدید جایگزین می‌شود؟

به نظر می‌رسد این نام‌گذاریها تبدیل به محل تعریف پروژه و رانت‌خواری برای گروههایی شده‌است که در طول سال، مقاله‌ها و کتابها و پروژه‌های مطالعاتی تعریف کنند و در نهایت هم هیچ! سال جدید و نام جدید و سفره جدید!

تعیین تکلیف اساسی این نام‌گذاریها و جایگاه و تناسب آنها با نظام برنامه‌ریزی ضروری است. یا باید در حد شعار و نام‌ بدون اثر در نظر گرفت یا کلا دیگر از خیر نام‌گذاری گذشت.
Http://t.me/maolad