Forwarded from آخرین خبر (M.S)
محمود اولاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتگوی چالشی اولاد و یزدانی با موضوع "مصائب مسکن؟"/ قسمت ششم:
وقتی ضوابط و مقررات گرانی مسکن تولید میکند!
https://thunder.akharinkhabar.ir/money/9868560
@akharinkhabar | akharinkhabar.ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from آخرین خبر (M.B)
محمود اولاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتگوی چالشی اولاد و یزدانی با موضوع "مصائب مسکن؟"/ قسمت هفتم:
https://thunder.akharinkhabar.ir/money/9868610
@akharinkhabar | akharinkhabar.ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from آخرین خبر (Y•K)
محمود اولاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتگوی چالشی اولاد و یزدانی با موضوع "مصائب مسکن؟"/ قسمت هشتم:
https://thunder.akharinkhabar.ir/money/9868699
@akharinkhabar | akharinkhabar.ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from آخرین خبر (M.B)
@Akharinkhabar |akharinkhabar.ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
محمود اولاد
گفتگوی بنده با جناب یزدانی در مورد مسکن.
البته اطلاق مناظره درست نیست چون بیشتر همنظریم و تقابلی نداریم.
البته اطلاق مناظره درست نیست چون بیشتر همنظریم و تقابلی نداریم.
محمود اولاد pinned «با سلام و احترام لطفا برای هماهنگی برنامه دوره، دوستانی که تمایل دارند به صورت آنلاین شرکت کنند، در گروه زیر: https://t.me/+wJf2rt0Iq2NlM2U0 و دوستانی که تمایل دارند به صورت حضوری شرکت کنند، در گروه زیر: https://t.me/+VOC-EJPT4GJkODU8 عضو شوند. با تشکر»
آمدند که بمانند، چه کردید که رفتند!
فردا مراسم نکوداشت اساتید بازنشسته اقتصاد است. یکی از دوستان میگفت جای تاسف است که بسیاری از این اساتید از ایران رفتند!
داشتم فکر میکردم بیشتر این اساتید حداقل آنهایی که مستقیما در ارتباط بودم و حق استادی به گردنم دارند، دانشجویی خود را در غرب گذراندند. بسیاری تحصیلکرده دانشگاههای معتبر آمریکا یا اروپا بودند. یقین دارم فرصتهای ماندن و فعالیت پس از دوران تحصیل را اگر نه بیشتر از الان، به اندازه الان داشتند. با این حال، برگشتند. چه آنها که پیش از انقلاب برگشتند و آرمانی جز خدمت به میهن نداشتند، چه آنان که در بحبوحه انقلاب بعضا ادامه تحصیل را هم رها کردند و برگشتند و آرمان مذهبی داشتند.
آمدند، دانشگاهها تعطیل شد و انقلاب فرهنگی شد اما برنگشتند. جنگ شد و شرایط سخت دوران جنگ، فرصت داشتند ولی برنگشتند. معتقد و غیرمعتقد به انقلاب، آرمان توسعه داشتند و برای نام ایران ماندند.
در این سالها، پس از بازنشستگی ترجیح دادند بروند. بعضی دائمی، برخی موقت. اما هنوز دغدغه ایران دارند. این را در نوشتهها، ترجمهها و گفتههایشان میتوان مشاهده کرد.
آنها برخلاف نظر حضرت امام جمعه، برای حقوق بیشتر نرفتند. اگر این بود، پیشتر رفته بودند. برای خرج حقوق بازنشستگی هم نرفتند چون حقوق بازنشستگیشان هزینه یک هفته زندگی در غرب را هم تامین نمیکند.
چه میخواستند جز دمی آسایش، فضایی برای آرامش؟ یک صدمش را میدادید، میماندند. دریغ کردید.
هنوز از آنها میآموزیم. ما انسانهای سرعت، از آنها دقت میآموختیم. کافی است نوشتههای جدیدشان از دیار غربت برای ایران را بخوانید و میزان عمق و دقت آنها را با میزان سطحی بودن تحلیلهای ما انسانهای سرعت ببینید.
بسیاری که هنوز هستند و ماندهاند، گنجینههای ارزشمندی هستند، پاس بداریم.
Http://t.me/maolad
فردا مراسم نکوداشت اساتید بازنشسته اقتصاد است. یکی از دوستان میگفت جای تاسف است که بسیاری از این اساتید از ایران رفتند!
داشتم فکر میکردم بیشتر این اساتید حداقل آنهایی که مستقیما در ارتباط بودم و حق استادی به گردنم دارند، دانشجویی خود را در غرب گذراندند. بسیاری تحصیلکرده دانشگاههای معتبر آمریکا یا اروپا بودند. یقین دارم فرصتهای ماندن و فعالیت پس از دوران تحصیل را اگر نه بیشتر از الان، به اندازه الان داشتند. با این حال، برگشتند. چه آنها که پیش از انقلاب برگشتند و آرمانی جز خدمت به میهن نداشتند، چه آنان که در بحبوحه انقلاب بعضا ادامه تحصیل را هم رها کردند و برگشتند و آرمان مذهبی داشتند.
آمدند، دانشگاهها تعطیل شد و انقلاب فرهنگی شد اما برنگشتند. جنگ شد و شرایط سخت دوران جنگ، فرصت داشتند ولی برنگشتند. معتقد و غیرمعتقد به انقلاب، آرمان توسعه داشتند و برای نام ایران ماندند.
در این سالها، پس از بازنشستگی ترجیح دادند بروند. بعضی دائمی، برخی موقت. اما هنوز دغدغه ایران دارند. این را در نوشتهها، ترجمهها و گفتههایشان میتوان مشاهده کرد.
آنها برخلاف نظر حضرت امام جمعه، برای حقوق بیشتر نرفتند. اگر این بود، پیشتر رفته بودند. برای خرج حقوق بازنشستگی هم نرفتند چون حقوق بازنشستگیشان هزینه یک هفته زندگی در غرب را هم تامین نمیکند.
چه میخواستند جز دمی آسایش، فضایی برای آرامش؟ یک صدمش را میدادید، میماندند. دریغ کردید.
هنوز از آنها میآموزیم. ما انسانهای سرعت، از آنها دقت میآموختیم. کافی است نوشتههای جدیدشان از دیار غربت برای ایران را بخوانید و میزان عمق و دقت آنها را با میزان سطحی بودن تحلیلهای ما انسانهای سرعت ببینید.
بسیاری که هنوز هستند و ماندهاند، گنجینههای ارزشمندی هستند، پاس بداریم.
Http://t.me/maolad
Telegram
محمود اولاد
کارشناس اقتصاد
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
دعوت؛ پذیرش تا رد!
قبلا فرقی نمیکند در چه دولتی، هر وقت از سوی نهادی برای جلسهای دعوت میشدم، تنها به یک موضوع فکر میکردم. شاید حضورم باعث شود یک تصمیم اشتباه گرفته نشود. اصولا نباید به این فکر کرد که پیشنهاد درستی بدی و انجام شود. همینکه مانع تصمیم نادرست باشی، کلی موفقیت است.
در چند سال اخیر (حتی در دولت قبل)، وقتی دعوت میشدم، دو دل بودم. از سویی همان استدلال قبلی و در مقابل این استدلال که حضور ما در این جلسات را به منزله شنیدن حرفهای کارشناسی و پز اینکه نظرات کارشناسی را شنیدیم ولی کار خودشان را بکنند. نوعی در نطفه خفهکردن انتقاد! با این حال، بسیاری مواقع سمت اول پیروز بود.
در این دولت خوشبختانه تاکنون دعوتی نشده بود. امروز پیام دعوتی آمد در خصوص بحث مسکن. اون استدلال دوم (در نطفه خفه کردن انتقاد)، یک وجه دیگر یافته بود! هیچ ارزشی به کار کارشناسی داده نمیشود. بنابراین اون وجه قوی بود.
چنین پاسخ دادم:
حسب دعوتنامه ارسالی،
هر وقت به جای درخواست کد ملی، شماره کارت خواستید و مبلغی حداقل ۵ برابر مبالغ واریزی برای مداحیها واریز کردید و به کار کارشناسی ارزش قائل شدید تماس بگیرید تا در مورد سایر شرایط حضور صحبت کنیم.
ترجیح میدهم روی صحبت مردم باشد چون بارها اتمام حجت برای دولت و حاکمیت صورت گرفته است.
Http://t.me/maolad
قبلا فرقی نمیکند در چه دولتی، هر وقت از سوی نهادی برای جلسهای دعوت میشدم، تنها به یک موضوع فکر میکردم. شاید حضورم باعث شود یک تصمیم اشتباه گرفته نشود. اصولا نباید به این فکر کرد که پیشنهاد درستی بدی و انجام شود. همینکه مانع تصمیم نادرست باشی، کلی موفقیت است.
در چند سال اخیر (حتی در دولت قبل)، وقتی دعوت میشدم، دو دل بودم. از سویی همان استدلال قبلی و در مقابل این استدلال که حضور ما در این جلسات را به منزله شنیدن حرفهای کارشناسی و پز اینکه نظرات کارشناسی را شنیدیم ولی کار خودشان را بکنند. نوعی در نطفه خفهکردن انتقاد! با این حال، بسیاری مواقع سمت اول پیروز بود.
در این دولت خوشبختانه تاکنون دعوتی نشده بود. امروز پیام دعوتی آمد در خصوص بحث مسکن. اون استدلال دوم (در نطفه خفه کردن انتقاد)، یک وجه دیگر یافته بود! هیچ ارزشی به کار کارشناسی داده نمیشود. بنابراین اون وجه قوی بود.
چنین پاسخ دادم:
حسب دعوتنامه ارسالی،
هر وقت به جای درخواست کد ملی، شماره کارت خواستید و مبلغی حداقل ۵ برابر مبالغ واریزی برای مداحیها واریز کردید و به کار کارشناسی ارزش قائل شدید تماس بگیرید تا در مورد سایر شرایط حضور صحبت کنیم.
ترجیح میدهم روی صحبت مردم باشد چون بارها اتمام حجت برای دولت و حاکمیت صورت گرفته است.
Http://t.me/maolad
Telegram
محمود اولاد
کارشناس اقتصاد
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
Forwarded from انجمن اقتصاد ایران
پیام پروفسور داگلاس دایاموند
برنده جایزه نوبل ۲۰۲۲ اقتصاد به اقتصاددانان ایرانی در آئین بزرگداشت ۲۰۱ استاد بازنشسته اقتصاد کشور که توسط انجمن اقتصاد ایران برگزار گردید:
[تبریک به اقتصاددانان بازنشسته ایرانی. برخی از بهترین دانشجویان دکتری من از ایران بوده اند. از اینکه دانشجویان بزرگی را به دانشگاه شیکاگو می فرستید بسیار سپاسگزارم.
بهترین آرزوها
داگلاس دایاموند]
✅ انجمن اقتصاد ایران (انجمن اقتصاددانان ایران سابق)
@IR_Economists_A
برنده جایزه نوبل ۲۰۲۲ اقتصاد به اقتصاددانان ایرانی در آئین بزرگداشت ۲۰۱ استاد بازنشسته اقتصاد کشور که توسط انجمن اقتصاد ایران برگزار گردید:
[تبریک به اقتصاددانان بازنشسته ایرانی. برخی از بهترین دانشجویان دکتری من از ایران بوده اند. از اینکه دانشجویان بزرگی را به دانشگاه شیکاگو می فرستید بسیار سپاسگزارم.
بهترین آرزوها
داگلاس دایاموند]
✅ انجمن اقتصاد ایران (انجمن اقتصاددانان ایران سابق)
@IR_Economists_A
Forwarded from انجمن اقتصاد ایران
پیام پروفسور جان تیرول
برنده جایزه نوبل ۲۰۱۴ اقتصاد به اقتصاددانان ایرانی در آئین بزرگداشت ۲۰۱ استاد بازنشسته اقتصاد کشور که توسط انجمن اقتصاد ایران برگزار گردید
[ جناب یعقوب اندیش
لطفاً اجازه دهید بابت تاخیر پاسخ عذرخواهی کنم. این پیامی است که در صورت تمایل می توانید بخوانید:
نقش اقتصاددانان مستندسازی حقایق، غنیسازی جعبه ابزار فکری ما و یافتن راهحلهایی برای مبرمترین مشکلات زمان ماست:همهگیری فقر، نابرابری، ضایعات، چالشهای اجتماعی ناشی از هوش مصنوعی. با توجه به وجودیترین تهدید، یعنی تغییرات آب و هوا، اقتصاددانان راهحلهایی برای کاهش شدید ردپای کربن و راهاندازی نوآوریهای سبز ارائه میدهند.
در این دوران تنش ها و درگیری ها، اقتصاددانان باید صدای مستقل و غیرحزبی را نمایندگی کنند، صدای علم و عقل که ما را قادر به مقابله با چنین چالش هایی می کند. ورود واکسنهای بسیار مؤثر علیه کووید در کمتر از یک سال، پیام امیدبخشی است: با اراده سیاسی و اقتصاد خوب، میتوانیم بر موانع غلبه کنیم. خطر واقعی در درون خود ما نهفته است، در قطبی شدن سیاسی، عدم تحمل فزاینده، نگرش های درون گرا، ملی گرایی، پایان چندجانبه گرایی و تنش های ژئوپلیتیکی.
به کسانی که امروز بازنشسته می شوند تبریک می گویم. به اقتصاددان بودن در زندگی روزمره خود ادامه دهید، دانش خود را به اشتراک بگذارید، پایبند باشید و همراه با کسانی که مشعل حرفه ما را نگه میدارند، اقتصاد را به عنوان یک علم اخلاقی و فلسفی حفظ کنید.
با احترام
جان تیرول ]
✅ انجمن اقتصاد ایران (انجمن اقتصاددانان ایران سابق)
@IR_Economists_A
برنده جایزه نوبل ۲۰۱۴ اقتصاد به اقتصاددانان ایرانی در آئین بزرگداشت ۲۰۱ استاد بازنشسته اقتصاد کشور که توسط انجمن اقتصاد ایران برگزار گردید
[ جناب یعقوب اندیش
لطفاً اجازه دهید بابت تاخیر پاسخ عذرخواهی کنم. این پیامی است که در صورت تمایل می توانید بخوانید:
نقش اقتصاددانان مستندسازی حقایق، غنیسازی جعبه ابزار فکری ما و یافتن راهحلهایی برای مبرمترین مشکلات زمان ماست:همهگیری فقر، نابرابری، ضایعات، چالشهای اجتماعی ناشی از هوش مصنوعی. با توجه به وجودیترین تهدید، یعنی تغییرات آب و هوا، اقتصاددانان راهحلهایی برای کاهش شدید ردپای کربن و راهاندازی نوآوریهای سبز ارائه میدهند.
در این دوران تنش ها و درگیری ها، اقتصاددانان باید صدای مستقل و غیرحزبی را نمایندگی کنند، صدای علم و عقل که ما را قادر به مقابله با چنین چالش هایی می کند. ورود واکسنهای بسیار مؤثر علیه کووید در کمتر از یک سال، پیام امیدبخشی است: با اراده سیاسی و اقتصاد خوب، میتوانیم بر موانع غلبه کنیم. خطر واقعی در درون خود ما نهفته است، در قطبی شدن سیاسی، عدم تحمل فزاینده، نگرش های درون گرا، ملی گرایی، پایان چندجانبه گرایی و تنش های ژئوپلیتیکی.
به کسانی که امروز بازنشسته می شوند تبریک می گویم. به اقتصاددان بودن در زندگی روزمره خود ادامه دهید، دانش خود را به اشتراک بگذارید، پایبند باشید و همراه با کسانی که مشعل حرفه ما را نگه میدارند، اقتصاد را به عنوان یک علم اخلاقی و فلسفی حفظ کنید.
با احترام
جان تیرول ]
✅ انجمن اقتصاد ایران (انجمن اقتصاددانان ایران سابق)
@IR_Economists_A
نفت و خودرو
دو انحصارگر را در نظر بگیرید که یکی تولیدکننده نفت و مشتقات نفتی (فرض کنیم تنها کالای تولیدی بنزین) است و دیگری تولیدکننده خودرو.
کالای اول، کالایی است با ویژگیهای زیر:
۱- مصرفی است و سریع تمام میشود.
۲- امکان نگهداری بلندمدت به دلیل هزینههای بالای نگهداری را ندارد.
۳-تقاضای آن مشتقه است. یعنی خودش را نمیخواهیم بلکه تقاضای آن وابسته به تقاضای حمل و نقل خودرویی عموما سواری (یعنی کالای دوم این بحث) است.(از مصارف دیگر که البته آنها هم مشتقه هستند ولی برای سادگی و اینکه سهم پایینی دارند، چشمپوشی میکنیم)
۴-در عین مشتقه بودن، کالای ضروری است.
در مقابل، کالای دوم کالایی با ویژگیهای زیر است:
۱-بادوام است. (یا حتی میشود گفت سرمایهای است. موضوع سرمایهای بودن ربطی به صرفا تورم در ایران و این حرفها ندارد. درمطلب دیگری بعدا توضیح میدهم. در مورد مسکن این موضوع را قبلا توضیح دادهام).
۲-کالای ضروری نیست. جانشینهای زیادی مثل پیاده روی، دوچرخه، حمل و نقل عمومی و … هست.
انحصارگر اول، چون کالا ضروری است، قدرت قیمتگذاری بسیار بالایی دارد. اما چون کالا، دارای تقاضای مشتقه است، ممکن است باعث کاهش تقاضای سفر با خودروی شخصی، کاهش تقاضای خودرو و کاهش تقاضای بنزین شود. البته انحصارگر اول میتواند کالای تولیدی خود را صادر کند. اما بازار خارجی به دلائل سیاسی محدود و بسیار شکننده است.
انحصارگر دوم، چون کالا غیرضروری است، جانشینهای زیادی دارد، امکان استفاده از کالا برای مدت طولانیتر با کاهش نرخ استهلاک و انجام هزینههای تعمیر و نگهداری وجود دارد، قدرت قیمتگذاری بالائی حتی در شرایط انحصار ندارد. کالای جانشین دیگر برای این انحصارگر یعنی واردات خودروهای خارجی نیز، توسط قدرت انحصارگر ممانعت میشود.
انحصارگر دوم، میتواند سود خود را از طریق انحصارگر اول به حداکثر برساند. بدین ترتیب که، کل عرضه انحصارگر اول را خریداری و در بازار به قیمت بسیار پائین (حتی صفر) بفروشد. با این روش، هزینه استفاده از کالای خود را به حداقل میرساند. نه تنها نگران جانشینها نیست، بلکه حتی استفاده از خودرو نسبت به بقیه جانشینها به صرفه تر شده و حجم بالائی تقاضا ایجاد میشود. قدرت قیمتگذاری انحصارگر به تدریج افزایش مییابد. با کاهش کیفیت کالای دوم نیز، ضمن کاهش هزینه تولید، هزینههای تعمیر و نگهداری را بالا میبرد و امکان استفاده طولانی مدت با کاهش نرخ استهلاک را پائین میآورد. در مجموع، سود انحصارگر دوم به شدت افزایش مییابد.
در ایران این اتفاق روی داده است. دولت به عنوان انحصارگر در هر دو بازار حضور دارد. دولت مستقیما فروشنده بنزین است. در عین حال، در بخش تولید خودرو نیز سهم بالائی (چه مستقیم و چه غیرمستقیم از طریق شرکتهای تو در تو و نیز منافع حاصل از محدودیت گمرکی واردات خودرو و ...) دارد.
دولت قدرت صادرات بنزین ندارد. به دلائل تحریمها و مشکلات بازاریابی و هزینههای بالائی که برای دولت دارد. نشان به آن نشان که در همان زمان که بنزین را به 3000 تومان در داخل رساند و اتفاقات تلخ 98 رقم خورد، لیتری 500 تومان صادر کرد! علیرغم اینکه میتواند به عنوان انحصارگر، قیمت بالائی برای بنزین تعیین کند، اما به دلیل اینکه تابع محبوبیت خود را حداکثر کند (در مقابل تابع سود) و نیز به دلیل هزینههای اجتماعی موضوع از سوئی و از سوی دیگر، تأثیر آن بر بازار خودرو که خود منافع بالائی برایش دارد، نمیتواند این کار را انجام دهد. البته که این بدین معنی نیست که قیمت بنزین در ایران پائین است.
قیمت بنزین در ایران اصلا پائین نیست. چون انحصارگر ما، از طریق بازار کالای دوم، منافع خود را تأمین میکند.
داستان سرایی افزایش قیمت بنزین، آزادسازی قیمت بنزین بدون توجه به آزادسازی اقتصاد، اگر منافع گروهی در کار نباشد، کج فهمی علم اقتصاد است.
هیچ یارانه پنهانی در کار نیست. (اصولا مفهوم یارانه متفاوت از قیمتگذاری دستوری است که در مطلبی دیگر توضیح خواهم داد.) بلکه انحصارگر دو کالائی، منافع خود را از طریق قیمت پائین (حتی صفر) کالای اول و قیمت بالائی کالای دوم به حداکثر میرساند.
http://t.me/maolad
دو انحصارگر را در نظر بگیرید که یکی تولیدکننده نفت و مشتقات نفتی (فرض کنیم تنها کالای تولیدی بنزین) است و دیگری تولیدکننده خودرو.
کالای اول، کالایی است با ویژگیهای زیر:
۱- مصرفی است و سریع تمام میشود.
۲- امکان نگهداری بلندمدت به دلیل هزینههای بالای نگهداری را ندارد.
۳-تقاضای آن مشتقه است. یعنی خودش را نمیخواهیم بلکه تقاضای آن وابسته به تقاضای حمل و نقل خودرویی عموما سواری (یعنی کالای دوم این بحث) است.(از مصارف دیگر که البته آنها هم مشتقه هستند ولی برای سادگی و اینکه سهم پایینی دارند، چشمپوشی میکنیم)
۴-در عین مشتقه بودن، کالای ضروری است.
در مقابل، کالای دوم کالایی با ویژگیهای زیر است:
۱-بادوام است. (یا حتی میشود گفت سرمایهای است. موضوع سرمایهای بودن ربطی به صرفا تورم در ایران و این حرفها ندارد. درمطلب دیگری بعدا توضیح میدهم. در مورد مسکن این موضوع را قبلا توضیح دادهام).
۲-کالای ضروری نیست. جانشینهای زیادی مثل پیاده روی، دوچرخه، حمل و نقل عمومی و … هست.
انحصارگر اول، چون کالا ضروری است، قدرت قیمتگذاری بسیار بالایی دارد. اما چون کالا، دارای تقاضای مشتقه است، ممکن است باعث کاهش تقاضای سفر با خودروی شخصی، کاهش تقاضای خودرو و کاهش تقاضای بنزین شود. البته انحصارگر اول میتواند کالای تولیدی خود را صادر کند. اما بازار خارجی به دلائل سیاسی محدود و بسیار شکننده است.
انحصارگر دوم، چون کالا غیرضروری است، جانشینهای زیادی دارد، امکان استفاده از کالا برای مدت طولانیتر با کاهش نرخ استهلاک و انجام هزینههای تعمیر و نگهداری وجود دارد، قدرت قیمتگذاری بالائی حتی در شرایط انحصار ندارد. کالای جانشین دیگر برای این انحصارگر یعنی واردات خودروهای خارجی نیز، توسط قدرت انحصارگر ممانعت میشود.
انحصارگر دوم، میتواند سود خود را از طریق انحصارگر اول به حداکثر برساند. بدین ترتیب که، کل عرضه انحصارگر اول را خریداری و در بازار به قیمت بسیار پائین (حتی صفر) بفروشد. با این روش، هزینه استفاده از کالای خود را به حداقل میرساند. نه تنها نگران جانشینها نیست، بلکه حتی استفاده از خودرو نسبت به بقیه جانشینها به صرفه تر شده و حجم بالائی تقاضا ایجاد میشود. قدرت قیمتگذاری انحصارگر به تدریج افزایش مییابد. با کاهش کیفیت کالای دوم نیز، ضمن کاهش هزینه تولید، هزینههای تعمیر و نگهداری را بالا میبرد و امکان استفاده طولانی مدت با کاهش نرخ استهلاک را پائین میآورد. در مجموع، سود انحصارگر دوم به شدت افزایش مییابد.
در ایران این اتفاق روی داده است. دولت به عنوان انحصارگر در هر دو بازار حضور دارد. دولت مستقیما فروشنده بنزین است. در عین حال، در بخش تولید خودرو نیز سهم بالائی (چه مستقیم و چه غیرمستقیم از طریق شرکتهای تو در تو و نیز منافع حاصل از محدودیت گمرکی واردات خودرو و ...) دارد.
دولت قدرت صادرات بنزین ندارد. به دلائل تحریمها و مشکلات بازاریابی و هزینههای بالائی که برای دولت دارد. نشان به آن نشان که در همان زمان که بنزین را به 3000 تومان در داخل رساند و اتفاقات تلخ 98 رقم خورد، لیتری 500 تومان صادر کرد! علیرغم اینکه میتواند به عنوان انحصارگر، قیمت بالائی برای بنزین تعیین کند، اما به دلیل اینکه تابع محبوبیت خود را حداکثر کند (در مقابل تابع سود) و نیز به دلیل هزینههای اجتماعی موضوع از سوئی و از سوی دیگر، تأثیر آن بر بازار خودرو که خود منافع بالائی برایش دارد، نمیتواند این کار را انجام دهد. البته که این بدین معنی نیست که قیمت بنزین در ایران پائین است.
قیمت بنزین در ایران اصلا پائین نیست. چون انحصارگر ما، از طریق بازار کالای دوم، منافع خود را تأمین میکند.
داستان سرایی افزایش قیمت بنزین، آزادسازی قیمت بنزین بدون توجه به آزادسازی اقتصاد، اگر منافع گروهی در کار نباشد، کج فهمی علم اقتصاد است.
هیچ یارانه پنهانی در کار نیست. (اصولا مفهوم یارانه متفاوت از قیمتگذاری دستوری است که در مطلبی دیگر توضیح خواهم داد.) بلکه انحصارگر دو کالائی، منافع خود را از طریق قیمت پائین (حتی صفر) کالای اول و قیمت بالائی کالای دوم به حداکثر میرساند.
http://t.me/maolad
Telegram
محمود اولاد
کارشناس اقتصاد
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
تأثیر باور
(این متن بدون هیچ گونه قضاوت بین دو رویکرد است.)
به دو گزاره زیر توجه فرمایید:
"ما در فرزندانمان تکرار میشویم."
"ما فقط یکبار زندگی میکنیم."
گزاره اول، باوری است که گذشتگان داشتند. آنها که استمرار نسل برایشان اهمیت داشت. هرچند، آفتهایی چون ارجحیت فرزند پسر نسبت به دختر را داشت که بیشتر تلقی نادرست از همین استمرار نسل بود. با این حال، این باور، آنها را انسانهای سختکوش و پرتلاش میکرد. آنها برای به دست آوردن حقوق خود مبارزه میکردند ولو اینکه میدانستند ممکن است در دوره کوتاه زندگی خود، از مزایای حقوق به دست آمده، محروم باشند اما چون تکرار خود را در فرزندان میدیدند، به دست آوردن حقوق، ارزش محسوب میشد. همین باور است که مبارزات چند ده ساله و چند قرن را برای تحقق آزادیها در جوامع مختلف سبب شدهاست.
گزاره دوم، باوری است که از زبان جوانان کنونی میشنویم. ترجیح این گزاره، به دست آوردن هر آنچه در زندگی کوتاه فرد، قابل تحقق خواهد بود. این باور، تلاش برای به دست آوردن حقوق و آزادی را در صورتی که تحقق آن زمانبر باشد، بیفایده تلقی میکند. این باور، کمترین تمایل به فرزند آوری دارد و آن را موجب دردسر میداند. این باور، مهاجرت را جایگزین مبارزه برای به دست آوردن حقوق میداند. مهاجرتی که صرفا یک مبادله است. از دست دادن برخی حقوق (هویت، قرابت و ...) برای به دست آوردن حقوقی دیگر (آزادیهای اجتماعی). جامعه برجا مانده، جامعهای است بیانگیزه، بسیار پرهزینه و دشوار برای هر تغییر و مبارزه برای به دست آوردن حقوق!
http://t.me/maolad
(این متن بدون هیچ گونه قضاوت بین دو رویکرد است.)
به دو گزاره زیر توجه فرمایید:
"ما در فرزندانمان تکرار میشویم."
"ما فقط یکبار زندگی میکنیم."
گزاره اول، باوری است که گذشتگان داشتند. آنها که استمرار نسل برایشان اهمیت داشت. هرچند، آفتهایی چون ارجحیت فرزند پسر نسبت به دختر را داشت که بیشتر تلقی نادرست از همین استمرار نسل بود. با این حال، این باور، آنها را انسانهای سختکوش و پرتلاش میکرد. آنها برای به دست آوردن حقوق خود مبارزه میکردند ولو اینکه میدانستند ممکن است در دوره کوتاه زندگی خود، از مزایای حقوق به دست آمده، محروم باشند اما چون تکرار خود را در فرزندان میدیدند، به دست آوردن حقوق، ارزش محسوب میشد. همین باور است که مبارزات چند ده ساله و چند قرن را برای تحقق آزادیها در جوامع مختلف سبب شدهاست.
گزاره دوم، باوری است که از زبان جوانان کنونی میشنویم. ترجیح این گزاره، به دست آوردن هر آنچه در زندگی کوتاه فرد، قابل تحقق خواهد بود. این باور، تلاش برای به دست آوردن حقوق و آزادی را در صورتی که تحقق آن زمانبر باشد، بیفایده تلقی میکند. این باور، کمترین تمایل به فرزند آوری دارد و آن را موجب دردسر میداند. این باور، مهاجرت را جایگزین مبارزه برای به دست آوردن حقوق میداند. مهاجرتی که صرفا یک مبادله است. از دست دادن برخی حقوق (هویت، قرابت و ...) برای به دست آوردن حقوقی دیگر (آزادیهای اجتماعی). جامعه برجا مانده، جامعهای است بیانگیزه، بسیار پرهزینه و دشوار برای هر تغییر و مبارزه برای به دست آوردن حقوق!
http://t.me/maolad
Telegram
محمود اولاد
کارشناس اقتصاد
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
محمود اولاد
سه شنبه در مورد مسکن کوچک مقیاس صحبت خواهیم کرد.
دوستان گرامی
از آنجا که پیشگیری بهتر از درمان است،
الان تماس گرفتند و گفتند از بالا فرمایش شده که بنده در این نشست نباشم.
با آرزوی جلسهای بسیار عالی و مؤثر.
از آنجا که پیشگیری بهتر از درمان است،
الان تماس گرفتند و گفتند از بالا فرمایش شده که بنده در این نشست نباشم.
با آرزوی جلسهای بسیار عالی و مؤثر.
-1283776768_-150157354.pdf
3.1 MB
اینجا یه خورده در مورد مالیاتها و کسری بودجه غر زدم!
Http://t.me/maolad
Http://t.me/maolad
طلا فروشان و مالیات
چون این روزها مطالب زیادی در خصوص اینکه طلا فروشان مالیات کمتری پرداخت میکنند و مقایسه آنها با فعالان دیگر اقتصاد مطرح است، بدون اینکه قصد حمایت از طلا فروشان یا تبرئه این گروه داشته باشم، نکاتی را به نظرم ضروری رسید که نه تنها برای این گروه، بلکه در ارتباط با اکثر گروههای مشابه باید مورد توجه قرار داد:
1- توهم پولی: در مورد این نوع مشاغل، احتمال گرفتار شدن در توهم پولی بسیار بالاست. اکثرا تصور میکنیم چون این صنف با کالای باارزشی چون طلا سر و کار دارد، پس هرکس در این حرفه است، لابد بسیار پر درآمد است. یا اینکه، وقتی طلا گران میشود، دچار این توهم پولی میشویم که این گروه از محل گران شدن طلا، درآمد کسب کردند. فرض کنید طلا فروشی 10 کیلوگرم طلا دارد. این 10 کیلوگرم طلا، به عنوان سرمایه اولیه طلا فروش، فقط 10 کیلوگرم طلاست چه اسمش را بگذاری 10 میلیارد تومان سرمایه، چه اسمش را بگذاری 100 میلیارد تومان! یعنی فرقی نمیکند قیمت طلا گرمی 100 هزار تومن باشد، 10 کیلو طلا میشود 1 میلیارد تومان و گرمی 2 میلیون تومان باشد، میشود 20 میلیارد تومان. رقم ریالی بزرگ میشود، اما اصل ماجرا یعنی 10 کیلو طلا هیچ فرقی نمیکند. اگر طلا فروش 10 کیلو طلا را گرمی 2 میلیون بفروشد، باید مجددا گرمی 2 میلیون تومان بخرد و جایگزین کند. اگر گرمی 100 هزار تومن هم بفروشد، باید گرمی 100 هزار تومان بخرد و جایگزین کند. بنابراین، این توهم پولی است که فکر میکنیم وقتی طلا گرانتر شود، طلا فروش ثروتمند میشود.
2- طلا فروش صرفا از محل اجرت ساخت، تفاوت قیمت خرید و فروش و نرخ سود، درآمد کسب میکند. درست است که نرخ سود، درصدی از قیمت است، اما به این نکته باید توجه کرد که طلا به عنوان یک کالای لوکس، پر کشش است. یعنی با افزایش قیمت، مقدار فروش کاهش بیشتری پیدا میکند. (با فرض ثابت بودن سایر عوامل). بنابراین، احتمال اینکه طلا فروش در قیمتهای پائین از محل فروش بیشتر طلا، سود بیشتری کسب کند، چه بسا بیشتر از این است که با قیمت بالاتر ولی فروش کمتری داشته باشد. البته اگر سایر شرایط ثابت نباشد، مثلا به دلائل سیاسی و فضای پرریسک سرمایهگذاری، طلا به یکی از مطمئنترین سرمایهگذاریها تبدیل شود، کشش قیمتی ممکن است کاهش یابد.
3- طلا فروشها هم مثل بقیه صنوف، مثل پزشکان، همگن نیستند. یک طلا فروش ممکن است کل سرمایهاش 1 کیلو طلا باشد. یک طلا فروش هم ممکن است کل سرمایهاش 100 کیلو طلا باشد. ممکن است طلا فروشی که 1 کیلو طلا دارد، در مکانی باشد که حجم فروش بیشتری داشته باشد و هر روز 1 کیلو طلا بفروشد و فردا طلای جدید بیاورد. ممکن است طلافروشی هم که 100 کیلو طلا دارد، در یک ماه هم 1 کیلو طلا نفروشد. هرچند، عموما به اینگونه است که طلا فروشی که طلای کمتری دارد، چون تنوع پائینی دارد، مقدار فروش کمتر دارد. طلا فروشی هم که مقدار طلای بیشتری دارد، هم به خاطر تنوع و هم امکان انتخاب مکان بهتر، فروش بیشتری دارد. اما در نهایت اینکه، درآمد طلا فروش که ملاک مالیات است، همبستگی یک به یک به مقدار سرمایه ندارد.
این تحلیل مطلقا به این معنی نیست که برخی از فعالان قشر طلا فروش تخلف در محاسبه سود یا سوء استفاده از ناآشنایی خریدار از قواعد محاسبه قیمت یا ناآشنائی با عیار طلا و ... ندارد. داستان سر این موضوع است که دچار توهم نشویم. همانطور که همه پزشکان، درآمدهای میلیاردی ندارند و برخی درآمدهای پائینی دارند، قشر طلا فروش یا بقیه اقشار هم همین گونه هستند. نباید با توهم اینکه نام پزشک یا طلا فروش یا بنگاه مشاور املاک آمد، تصور کنیم درآمد بسیار بالائی دارند و مالیاتی که پرداخت میکنند را با مالیات قشرهای دیگر مقایسه و حکم به پائین بودن آن داد.
در اینجا، از این موضوع مهم هم که بارها گفتهام، میگذرم که اصولا در قبال مالیات چه خدمتی دریافت میشود که باید مالیات پرداخت کنیم؟
http://t.me/maolad
چون این روزها مطالب زیادی در خصوص اینکه طلا فروشان مالیات کمتری پرداخت میکنند و مقایسه آنها با فعالان دیگر اقتصاد مطرح است، بدون اینکه قصد حمایت از طلا فروشان یا تبرئه این گروه داشته باشم، نکاتی را به نظرم ضروری رسید که نه تنها برای این گروه، بلکه در ارتباط با اکثر گروههای مشابه باید مورد توجه قرار داد:
1- توهم پولی: در مورد این نوع مشاغل، احتمال گرفتار شدن در توهم پولی بسیار بالاست. اکثرا تصور میکنیم چون این صنف با کالای باارزشی چون طلا سر و کار دارد، پس هرکس در این حرفه است، لابد بسیار پر درآمد است. یا اینکه، وقتی طلا گران میشود، دچار این توهم پولی میشویم که این گروه از محل گران شدن طلا، درآمد کسب کردند. فرض کنید طلا فروشی 10 کیلوگرم طلا دارد. این 10 کیلوگرم طلا، به عنوان سرمایه اولیه طلا فروش، فقط 10 کیلوگرم طلاست چه اسمش را بگذاری 10 میلیارد تومان سرمایه، چه اسمش را بگذاری 100 میلیارد تومان! یعنی فرقی نمیکند قیمت طلا گرمی 100 هزار تومن باشد، 10 کیلو طلا میشود 1 میلیارد تومان و گرمی 2 میلیون تومان باشد، میشود 20 میلیارد تومان. رقم ریالی بزرگ میشود، اما اصل ماجرا یعنی 10 کیلو طلا هیچ فرقی نمیکند. اگر طلا فروش 10 کیلو طلا را گرمی 2 میلیون بفروشد، باید مجددا گرمی 2 میلیون تومان بخرد و جایگزین کند. اگر گرمی 100 هزار تومن هم بفروشد، باید گرمی 100 هزار تومان بخرد و جایگزین کند. بنابراین، این توهم پولی است که فکر میکنیم وقتی طلا گرانتر شود، طلا فروش ثروتمند میشود.
2- طلا فروش صرفا از محل اجرت ساخت، تفاوت قیمت خرید و فروش و نرخ سود، درآمد کسب میکند. درست است که نرخ سود، درصدی از قیمت است، اما به این نکته باید توجه کرد که طلا به عنوان یک کالای لوکس، پر کشش است. یعنی با افزایش قیمت، مقدار فروش کاهش بیشتری پیدا میکند. (با فرض ثابت بودن سایر عوامل). بنابراین، احتمال اینکه طلا فروش در قیمتهای پائین از محل فروش بیشتر طلا، سود بیشتری کسب کند، چه بسا بیشتر از این است که با قیمت بالاتر ولی فروش کمتری داشته باشد. البته اگر سایر شرایط ثابت نباشد، مثلا به دلائل سیاسی و فضای پرریسک سرمایهگذاری، طلا به یکی از مطمئنترین سرمایهگذاریها تبدیل شود، کشش قیمتی ممکن است کاهش یابد.
3- طلا فروشها هم مثل بقیه صنوف، مثل پزشکان، همگن نیستند. یک طلا فروش ممکن است کل سرمایهاش 1 کیلو طلا باشد. یک طلا فروش هم ممکن است کل سرمایهاش 100 کیلو طلا باشد. ممکن است طلا فروشی که 1 کیلو طلا دارد، در مکانی باشد که حجم فروش بیشتری داشته باشد و هر روز 1 کیلو طلا بفروشد و فردا طلای جدید بیاورد. ممکن است طلافروشی هم که 100 کیلو طلا دارد، در یک ماه هم 1 کیلو طلا نفروشد. هرچند، عموما به اینگونه است که طلا فروشی که طلای کمتری دارد، چون تنوع پائینی دارد، مقدار فروش کمتر دارد. طلا فروشی هم که مقدار طلای بیشتری دارد، هم به خاطر تنوع و هم امکان انتخاب مکان بهتر، فروش بیشتری دارد. اما در نهایت اینکه، درآمد طلا فروش که ملاک مالیات است، همبستگی یک به یک به مقدار سرمایه ندارد.
این تحلیل مطلقا به این معنی نیست که برخی از فعالان قشر طلا فروش تخلف در محاسبه سود یا سوء استفاده از ناآشنایی خریدار از قواعد محاسبه قیمت یا ناآشنائی با عیار طلا و ... ندارد. داستان سر این موضوع است که دچار توهم نشویم. همانطور که همه پزشکان، درآمدهای میلیاردی ندارند و برخی درآمدهای پائینی دارند، قشر طلا فروش یا بقیه اقشار هم همین گونه هستند. نباید با توهم اینکه نام پزشک یا طلا فروش یا بنگاه مشاور املاک آمد، تصور کنیم درآمد بسیار بالائی دارند و مالیاتی که پرداخت میکنند را با مالیات قشرهای دیگر مقایسه و حکم به پائین بودن آن داد.
در اینجا، از این موضوع مهم هم که بارها گفتهام، میگذرم که اصولا در قبال مالیات چه خدمتی دریافت میشود که باید مالیات پرداخت کنیم؟
http://t.me/maolad
Telegram
محمود اولاد
کارشناس اقتصاد
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
با سلام خدمت دوستان گرامی
اولین جلسه دوره آموزشی امروز از ساعت 16 تا 18 برگزار خواهد شد. در صورتی که مایل به حضور هستید و هنوز در گروهی که در مطلب پین شده عضو نشدید، اقدام فرمایید.
اولین جلسه دوره آموزشی امروز از ساعت 16 تا 18 برگزار خواهد شد. در صورتی که مایل به حضور هستید و هنوز در گروهی که در مطلب پین شده عضو نشدید، اقدام فرمایید.
محمود اولاد
با سلام خدمت دوستان گرامی اولین جلسه دوره آموزشی امروز از ساعت 16 تا 18 برگزار خواهد شد. در صورتی که مایل به حضور هستید و هنوز در گروهی که در مطلب پین شده عضو نشدید، اقدام فرمایید.
با توجه به تکمیل ظرفیت کلاس حضوری، خواهشمندم در گروه آنلاین عضو شوید. ممنون
جلسه اول دوره مبانی اقتصاد را آقای علیرضا شربتی در یک صفحه خلاصه کردند. ضمن تشکر از ایشان، تقدیم حضور میکنم.
http://t.me/maolad
http://t.me/maolad
Forwarded from جامعهشناسی اقتصادی و توسعه (minashirvani)
🔰📌اقتصاد سیاسی مسکن
باحضور:
محمود اولاد و فردین یزدانی
Sunday, Jan 28 • 8:30 – 11:00 PM
Google Meet joining info
Video call link: https://meet.google.com/zke-ftcz-mhx
🌐جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
@Sociology_Development_economic
باحضور:
محمود اولاد و فردین یزدانی
Sunday, Jan 28 • 8:30 – 11:00 PM
Google Meet joining info
Video call link: https://meet.google.com/zke-ftcz-mhx
🌐جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
@Sociology_Development_economic
مالیات ستانی!
دو رویکرد وجود دارد:
۱- رویکرد حکم بر برائت است، مگر عکسش ثابت شود.
مبتنی بر این رویکرد، دولت بر عموم مردم اعتماد دارد و خوداظهاری آنها ملاک پرداخت مالیات است. برای جلوگیری از فرار مالیاتی، اعلام میشود چنانچه مشخص شود مؤدی از اعتماد سوء استفاده کرده و خوداظهاری درست نیست، جرایم سنگین دارد. البته کشف تخلف هم وظیفه دولت است که صد البته بدون تجسس در اطلاعات خصوصی مردم و سرک کشیدن در زندگی آنها، اگر تخلفی یافت، باید او ثابت کند که تخلف رخ داده نه اینکه طرف مقابل اثبات کند که تخلفی نکرده!
۲- رویکرد همه مجرمند حتی اگر عکسش ثابت شود!
در این رویکرد، دولت بیکفایت، هیچ اعتمادی به مردمش ندارد و همه آنها را دروغگو میپندارد. حتی اگر بخشی از مردم در خوداظهاری کذب میگویند، دنبال این نیست که چه بسا مشکل از خود دولت است که مردم حاضر نیستند در تامین هزینههایش مشارکت کنند! در این سیستم، قانون وضع میکنند که اگر واریزی به حسابهای غیرتجاری افراد از رقمی بیشتر شد، قطعا درآمد است و مالیات دارد! حال این فرد دائمالمجرم! (عموم مردم) هست که باید اثبات کند که درآمد نبوده! اینکه این اثبات چقدر هزینه (لزوما ریالی نه بلکه روانی، زمانی و مهمتر اجتماعی یعنی سلب اعتماد بیشتر از دولت و تمایل بیشتر به تخلف! اگر قرار است مجرم فرض شوم، چرا واقعا نباشم؟) دارد هم مهم نیست. مجرم باید تاوان دهد. همه مجرمند و هیچ مگر و عکسش ثابت شود و این قرتیبازیها هم نداریم!
حسن رویکرد دوم این است که بسیاری از مردم برای اینکه هزینه زمانی و روانی مواجهه با جماعت داروغه نداشته باشند، ترجیح خواهند داد حتی اگر درآمد نبودن قابل اثبات باشد، به دلیل هزینه بالا، پیگیری نکنند و مالیات را بپردازند! چی از این بهتر! کیسه دولت پر پول باد! اعتماد کیلویی چند؟ نهایت ۴ تا فحش هم طراحان و مجریان میخورند که البته باد هواست!
Http://t.me/maolad
دو رویکرد وجود دارد:
۱- رویکرد حکم بر برائت است، مگر عکسش ثابت شود.
مبتنی بر این رویکرد، دولت بر عموم مردم اعتماد دارد و خوداظهاری آنها ملاک پرداخت مالیات است. برای جلوگیری از فرار مالیاتی، اعلام میشود چنانچه مشخص شود مؤدی از اعتماد سوء استفاده کرده و خوداظهاری درست نیست، جرایم سنگین دارد. البته کشف تخلف هم وظیفه دولت است که صد البته بدون تجسس در اطلاعات خصوصی مردم و سرک کشیدن در زندگی آنها، اگر تخلفی یافت، باید او ثابت کند که تخلف رخ داده نه اینکه طرف مقابل اثبات کند که تخلفی نکرده!
۲- رویکرد همه مجرمند حتی اگر عکسش ثابت شود!
در این رویکرد، دولت بیکفایت، هیچ اعتمادی به مردمش ندارد و همه آنها را دروغگو میپندارد. حتی اگر بخشی از مردم در خوداظهاری کذب میگویند، دنبال این نیست که چه بسا مشکل از خود دولت است که مردم حاضر نیستند در تامین هزینههایش مشارکت کنند! در این سیستم، قانون وضع میکنند که اگر واریزی به حسابهای غیرتجاری افراد از رقمی بیشتر شد، قطعا درآمد است و مالیات دارد! حال این فرد دائمالمجرم! (عموم مردم) هست که باید اثبات کند که درآمد نبوده! اینکه این اثبات چقدر هزینه (لزوما ریالی نه بلکه روانی، زمانی و مهمتر اجتماعی یعنی سلب اعتماد بیشتر از دولت و تمایل بیشتر به تخلف! اگر قرار است مجرم فرض شوم، چرا واقعا نباشم؟) دارد هم مهم نیست. مجرم باید تاوان دهد. همه مجرمند و هیچ مگر و عکسش ثابت شود و این قرتیبازیها هم نداریم!
حسن رویکرد دوم این است که بسیاری از مردم برای اینکه هزینه زمانی و روانی مواجهه با جماعت داروغه نداشته باشند، ترجیح خواهند داد حتی اگر درآمد نبودن قابل اثبات باشد، به دلیل هزینه بالا، پیگیری نکنند و مالیات را بپردازند! چی از این بهتر! کیسه دولت پر پول باد! اعتماد کیلویی چند؟ نهایت ۴ تا فحش هم طراحان و مجریان میخورند که البته باد هواست!
Http://t.me/maolad
Telegram
محمود اولاد
کارشناس اقتصاد
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com
کانالی برای تولید محتوای تحلیلهای اقتصادی- اجتماعی
طنز اقتصادی
@mahmoudolad
Mahmoud.olad@gmail.com