گفتار عرفانی
معرفی کتاب "مولوی چه می گوید"
محمدامین مروتی
"مولوی چه می گوید" اثر طبع جلال الدین همایی است که در دو جلد و بیش از هزار صفحه به رشته تحریر در آمده است.
همایی در این کتاب با طبقه بندی موضوعیِ امّهات مفاهیم و مضامینِ مثنوی، کوشیده است از جهان بینی و نگاه عارفانه مولانا پرده بردارد و الحق در این که مبتکرانه و اندیشمندانه گام زده است.
همایی که تحصیلات حوزوی و عرفانی و فلسفی دارد، به خوبی توانسته، شباهت ها و تفاوت های فکری مولانا با اهل کلام و فلسفه را بازنمایی کند.
کتاب در چهار بخش به نظریات اخلاقی و اجتماعی، فقهی، کلامی و فلسفیی و بالاخره نظریات عرفانی مولانا می پردازد که بیشترین حجم آن به مضامین عرفانی اختصاص یافته است.
خواندن دقیق کتاب به خواننده کمک می کند که مثنوی را منظومه ای تر و سازوارتر فهم کند.
این کتاب در سال های 1354 و 1355 توسط موسسه نشر هما به چاپ رسیده است و یکی از بهترین مداخل برای درک اندیشه های مولوی به حساب می آید.
29 مهر 1402
کشش و کوشش
مولانا به کشش و اراده معشوق اصالت می دهد، اما کوششِ عاشق را نیز شرطِ سلوک می داند:
اصل، خود جذبه است لیک ای خواجهتاش
کار کن موقوف آن جذبه مباش (دفتر ششم)
شاعری دیگر می گوید:
تا که از جانب معشوقه نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
حافظ نیز در همین موضوع می گوید:
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت، کافریست
رهرو ار چندین هنر دارد، توکل بایدش
30 مهر 1402
مولانا به کشش و اراده معشوق اصالت می دهد، اما کوششِ عاشق را نیز شرطِ سلوک می داند:
اصل، خود جذبه است لیک ای خواجهتاش
کار کن موقوف آن جذبه مباش (دفتر ششم)
شاعری دیگر می گوید:
تا که از جانب معشوقه نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
حافظ نیز در همین موضوع می گوید:
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت، کافریست
رهرو ار چندین هنر دارد، توکل بایدش
30 مهر 1402
با تو می گویم:
بدترین دیوانگان، افرادِ متعصبی هستند که میپندارند برگزیدگانِ راستینِ پروردگارند. (الکساندر پوپ)
گفتار فلسفی
بهترین تبیین
محمدامین مروتی
یک نظریه علمی خوب ویژگیهایی دارد. از جمله:
ساده تر باشد، پر پیچ و خم نباشد. (اصل اقتصاد و سادگی)
تبیین واقعیات ملموس را تبیین کند و فکت های موجود را در نظر بگیر و لحاظ نماید.
آزمون پذیر باشد (قابل راستی آزمایی باشد).
بتوان بر مبنای آن واقعیات آینده را تبیین کرد، یعنی قدرت پیشبینی داشته باشد.
قابلیت تبدیل به تکنولوژی را داشته باشد.
به عبارت دیگر، بهترین تبیین، تبیینی است که:
متکی بر فکت های بیشتری باشد.
پیش فرض های غیر قابل اثبات یا متافیزیکی نداشته باشد یا حداقل پیش فرض های کمتری داشته باشد.
نیاز کمتری به تاویل و تفسیر داشته باشد.
پدیدار شناسانه و قابل راستی آزمایی باشد.
جوهرگرا و متافیزیکی(غیر قابل راستی آزمایی) نباشد یا نهایتاً بر حداقلی ترین متافیزیک استوار باشد.
متکی بر توهم توطئه نباشد.
حتی الامکان کوتاه تر و مختصرتر و لاغرتر باشد.
بهترین تبیین ها، غالباً ساده ترین آن هاست. در شرایط برابر، احتمال درستی ساده ترین توضیح از توضیح پیچیده تر بیشتر است. انشتین در تایید این نظر می گوید:
"هرچیز تا حد امکان باید ساده شود، ولی از آن ساده تر نه."
"ویلیام اُکامی" می گفت توضیحی که کمترین پیش فرض ها را دارد، احتمال درست بودنش بیشتر است. («استره اکام» یا «اصل امساک» یا «اصل صرفهجویی»یا «اقتصاد»)
در سیاست، با چنین تبیینی، به دنبال تئوری های توطئه آمیز نمی رویم، بلکه با فاکت سخن می گوییم و بر اساس فاکت تحلیل خود را پیش می بریم. تبیین پدیدار شناسانه در سیاست، متکی بر واقعیات و فاکت هاست و تبیین توطئه مدار، متکی بر دست های پشت پرده و مرموز.
در علم چنین تبیینی نیز متکی بر داده های تجربی است، قدرت پیش بینی دارد و می توان بر اساس آن به تکنولوژی های بهتر دست یافت.
در فلسفه چنین تبیینی، نیاز به جوهرگرایی و متافیزیک فربه ندارد.
در دین چنین تبیینی، متکی بر استره اکام است. یعنی پای موجوداتی را که وجودشان لازم نیست و به حل مسئله کمکی نمی کنند، به میان نمی کشد. ویلیام اوكامی فیلسوف قرن 14انگلیسی ميگفت باید به خلوت كردن جهان از موجوداتي پرداخت كه فرض وجودشان ضرورت ندارد. او می گفت: «موجودات را فراتر از حد ضرورت افزایش ندهید.»
در تفسیر متن و هرمنوتیک، متکی بر معنای نزدیک کلمات و جملات است و با تاویلات دور از ذهن و دور و دراز و بدون قرینه و دلیل، از معنای ظاهری متن عدول نمی کند.
22 آبان 1402
با تو می گویم:
این پرسش نیست که پاسخ را فرا می خواند، این پاسخ است که پرسش را فرا می خواند. (ژاک لکان)
#_مغالطات
محمدامین مروتی
15. مغالطه مرجع جعلی یا مرجع ناقص The argument from authority:
در این مغالطه سعی می شود با تکیه به اعتبار یا اشتهار یک شخصیت علمی یا سیاسی در یک رشته، سخنان نادرست او در حوزه ای که تخصص ندارد، موجه شمرده شود.
مثلا برای اثبات خدا می گویید انشتین یا نیوتن هم به خدا باور داشته اند. یا دانشمندان چنین و چنان گفته اند در حالی که اعتبار سخنان انشتین برای حوزة تخصصش است نه برای تمام سخنانش.
یا فلان ورزشکار مشهور گفته هر روز صبح ماست میخورد، پس خوردن ماست بهترین شروع روز است.
گاهی هم اصلا منبعی وجود ندارد ولی برای تقویت موضع خود، سخنی به انسان مشهور و معتبری نسبت داده می شود که هرگز چنان چیزی نگفته است. این گونه انتساب ها در فضای مجازی الا ماشاء الله وجود دارد.
یا می گویند دانشمندان ثابت کرده اند چنین و چنان. یا علمای دینی نظرشان چنین است اما به منبع موثقی ارجاع نمی دهند.
یا می گویند کشور ما رتبه اول را در تولید مقالات علمی در دنیا دارد، بی آن که به مرجعی موثق استناد کنند.
زمانی هم که از مغالطه کننده طلب منبع می کنید، به انحای گوناگون طفره می رود. مثلاً می گوید منبعش را به خاطر ندارم.
محمدامین مروتی
15. مغالطه مرجع جعلی یا مرجع ناقص The argument from authority:
در این مغالطه سعی می شود با تکیه به اعتبار یا اشتهار یک شخصیت علمی یا سیاسی در یک رشته، سخنان نادرست او در حوزه ای که تخصص ندارد، موجه شمرده شود.
مثلا برای اثبات خدا می گویید انشتین یا نیوتن هم به خدا باور داشته اند. یا دانشمندان چنین و چنان گفته اند در حالی که اعتبار سخنان انشتین برای حوزة تخصصش است نه برای تمام سخنانش.
یا فلان ورزشکار مشهور گفته هر روز صبح ماست میخورد، پس خوردن ماست بهترین شروع روز است.
گاهی هم اصلا منبعی وجود ندارد ولی برای تقویت موضع خود، سخنی به انسان مشهور و معتبری نسبت داده می شود که هرگز چنان چیزی نگفته است. این گونه انتساب ها در فضای مجازی الا ماشاء الله وجود دارد.
یا می گویند دانشمندان ثابت کرده اند چنین و چنان. یا علمای دینی نظرشان چنین است اما به منبع موثقی ارجاع نمی دهند.
یا می گویند کشور ما رتبه اول را در تولید مقالات علمی در دنیا دارد، بی آن که به مرجعی موثق استناد کنند.
زمانی هم که از مغالطه کننده طلب منبع می کنید، به انحای گوناگون طفره می رود. مثلاً می گوید منبعش را به خاطر ندارم.
Forwarded from در گذرِ كتاب
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر اسلامی نُدوشن
خوشبختی چیست؟
هرکسی در درونِ خویش یک هستهی نبوغ دارد که همان نطفهی رسالتِ زندگیِ اوست، اگر توفیق یافت که آن را بیابد و بشکفاند، به زندگیِ تمام دست یافته است، مهم نیست که در چه درجهای از درجاتِ اجتماعی باشد.
زندگیِ تمام آن است که هرکسی پیمانهی خود را پُر کند؛ چه دراز عمر باشد و چه کوتاه عمر، چه برجسته و چه گمنام.
من البتّه از همان سنّ نوجوانی سرنوشتِ خود را به قلم بستم. بزرگترین شادی و توفیقِ خود را در نوشتن یافتم، شاید علّتش آن بود که بشر در زندگی، خود را تنها و بیپناه مییابد.
گمان میکنم که اگر قلم در دستم نبود، زندگیاَم بیهوده و تلخ میگذشت.
با ناهمواریهایی که در زندگیِ هرکسی هست، فرد باید تکیّهگاهی داشته باشد تا در زندگی احساسِ پوچی نکند.
آن جانِ جــهان مــرا قَـلَم بود قَـلَم
وان روی نگارگون و آن زلف بِخَــم
در صبح امیدبخش و در شـام دُژم
وینها همه رفتند و عدم ماند عدم
@Beheshteketab
خوشبختی چیست؟
هرکسی در درونِ خویش یک هستهی نبوغ دارد که همان نطفهی رسالتِ زندگیِ اوست، اگر توفیق یافت که آن را بیابد و بشکفاند، به زندگیِ تمام دست یافته است، مهم نیست که در چه درجهای از درجاتِ اجتماعی باشد.
زندگیِ تمام آن است که هرکسی پیمانهی خود را پُر کند؛ چه دراز عمر باشد و چه کوتاه عمر، چه برجسته و چه گمنام.
من البتّه از همان سنّ نوجوانی سرنوشتِ خود را به قلم بستم. بزرگترین شادی و توفیقِ خود را در نوشتن یافتم، شاید علّتش آن بود که بشر در زندگی، خود را تنها و بیپناه مییابد.
گمان میکنم که اگر قلم در دستم نبود، زندگیاَم بیهوده و تلخ میگذشت.
با ناهمواریهایی که در زندگیِ هرکسی هست، فرد باید تکیّهگاهی داشته باشد تا در زندگی احساسِ پوچی نکند.
آن جانِ جــهان مــرا قَـلَم بود قَـلَم
وان روی نگارگون و آن زلف بِخَــم
در صبح امیدبخش و در شـام دُژم
وینها همه رفتند و عدم ماند عدم
@Beheshteketab
خودشناسی و سبک زندگی
معرفی کتاب "زن، یک ارزش"
محمدامین مروتی
کتاب نوشته "ماریان ویلیامسون" است.
خانم ویلیامسون، فمنیستی معنویت گرا و مذهبی است. او بی آن که موضع دفاعی و تهاجمی در مقابل مردان داشته باشد، به رشد همه جانبه مردان و زنان، ضمن دادن فرصت های برابر زنان و مردان دفاع می کند. او نمی خواهد مرد مثل زن بشود و زن مثل مرد.
این کتاب، بیشتر از آن که استدلالی باشد،انگیزشی است و حاوی جملات زیبایی است به منظور تشویق زنان در جهت بالفعل کردن توانایی ها و استعدادهای طبیعی و الهی شان و به کارگیری این توانایی ها در جهت معنابخشی به زندگی خود، خانواده، اطرافیان و اجتماع. زن می تواند و باید حس مادرانه به همه عالم و آدم داشته باشد. زن معجزه خداوند است. رادارها و گیرنده های معنوی زن حساس تر از مرد است. باید مردم در حضور ما احساس آرامش بیشتری کنند.
خانم ویلیامسون معتقد است که در وجود هر زنی، الهه ای است که به بند کشیده شده و می توان این الهه را به نفع او و خانواده و جامعه اش آزاد کرد. او معتقد است که تار و پود زندگی، به خصوص در خانواده بافته می شود و فضایی مانوس تر و مهربانتر از فضای خانواده وجود ندارد.
22 آبان 1402
با تو می گویم:
هر وقت ماری سمی را دیدید، مسیرتان را تغییر دهید. (ماریان ویلیامسون)
ماهی بدون آب زنده نمی ماند و زن بدون عشق. (ماریان ویلیامسون)
زن معجزه خداوند است. (ماریان ویلیامسون)
Forwarded from 🕊 فرازتد 🕯
👁 #نگاه صابر راستی کردار
نگارش: اردیبهشت ۱۴۰۲ شش ماه پیش از فوت به علت سرطان پیشرونده مرحله ۴
منبع: وبلاگ صابر
rastikerdar.blog.ir/
➖
سال گذشته با درد فراوان در سمت چپ لگن و عکسبرداری متوجه شدم که دچار سرطان شدهام. آن هم از نوع متاستاز یا مرحله چهار. بدخیم وخیم. متاستاز یا متاستاتیک یعنی منشاء تومور فرد، تومور دیگری در بدنشه و سلولهای سرطانی آن تومور در جای دیگری نشستهاند. در واقع سرطان در بدن فرد پخش شده است. متاستاز تقریبا آخر خط هست.
...
توجه داشته باشید من سابقه استعمال دخانیات یا نوشیدن مشروبات الکلی یا خوردن فستفود و ... اصلا نداشتهام. زندگی سالم.
...
زندگی برمن چگونه میگذرد؟
بسیار دشوار! ۳۶ سالمه. دچار معلولیت حرکتی شدهام تا جایی که امکان استفاده از توالت ایرانی ندارم و تنها با دو عصا میتوانم راه بروم. تقریبا همیشه یک گوشه از خانه افتادهام. نمیتوانم کاری انجام دهم. درد و رنج و خستگی ... اغلب بر دوشم سنگینی میکند. از حالت تهوع گرفته تا سرگیجه و بیحالی و ... حتی برای خواب و درد لگنم باید آرامبخش بخورم. لگن چپم تقریبا نابود شده. جراح تومور استخوانی می گفت باید بری تهران پروتز کنند تازه اگر دکتری قبول کنه.
تهران هم داستانه. به ویژه اجاره یا ... خبری از کسب درآمد نیست. هزینهها بالاست. بسیاری زحماتم به دوش پدر و مادر سالمندم است. هزینه استخدام پرستار هم که نگو. عملا نشدنیه. بیمه هم تنها عمده هزینه دارو و درمان رو پوشش میده. چیزی به پایان عمرم نمانده (شاید یک سال). نمیدانم چگونه ایدههایم رو عملی کنم اما تلاشم رو میکنم.
...
اینکه در آینده چه می شود نمی دونم. راهی به ذهنم نمی رسه. منتظرم این تومور سرم در بیاد و نمونه برداری بشه شاید منشا پیدا بشه. بعدش باید دوباره لگنم پرتو درمانی بشه چون دوباره حسابی افتاده به درد. تحمل عوارض پرتودرمانی توی لگن واقعا دشواره. توی پرتودرمانی قبلی، سمت چپ لگنم کاملا یه وری شده بود. صبحها تا روزهای متعدد بالا میآوردم. اواخر پرتو درمانی غذا نمیخوردم شده بودم چوب خشک. خودم از دیدن خودم میترسیدم. کتاب به سختی میخونم. به سختی بلند میشم یا دراز میکشم. دستشویی یا حمام و ...
همه میگویند شاد باش. فلانی رو ببین یا بهمانی رو مثال میزنن که خوب شده در صورتی که سرطان همشون تا مرحله ۳ بوده. یعنی قابل درمان.
من هم جلوی همه شاد هستم. لبخند میزنم. اظهار امیدواری میکنم. میگویم توکل بر خدا. هر چی او بخواهد. اما پشت همه این لبخندهای آدمهای مثل من ... بگذریم.
مشکلی با کوتاهی عمر ندارم. شما بگو چند ماه. اما تحمل درد و رنجش به ویژه اگر بدونی و ببینی که بدتر میشه روح آدمی رو خراش میده...
قدر سلامتی رو بدونید. قدر توانایی یک راه رفتنِ ساده. قدر یک سرویس بهداشتی رفتنِ ساده. قدر مزهها. قدر اشتها... قدر اینکه بدیهیترین کارهاتون رو بدون کمک دیگران انجام میدین. قدر اینکه بدون آرامبخش قوی و بدون درد میخوابید رو بدونید و شاکر باشید. قدر جوانی رو بدونید....
در رابطه با این پیام
t.me/FarazTed/31405
نگارش: اردیبهشت ۱۴۰۲ شش ماه پیش از فوت به علت سرطان پیشرونده مرحله ۴
منبع: وبلاگ صابر
rastikerdar.blog.ir/
➖
سال گذشته با درد فراوان در سمت چپ لگن و عکسبرداری متوجه شدم که دچار سرطان شدهام. آن هم از نوع متاستاز یا مرحله چهار. بدخیم وخیم. متاستاز یا متاستاتیک یعنی منشاء تومور فرد، تومور دیگری در بدنشه و سلولهای سرطانی آن تومور در جای دیگری نشستهاند. در واقع سرطان در بدن فرد پخش شده است. متاستاز تقریبا آخر خط هست.
...
توجه داشته باشید من سابقه استعمال دخانیات یا نوشیدن مشروبات الکلی یا خوردن فستفود و ... اصلا نداشتهام. زندگی سالم.
...
زندگی برمن چگونه میگذرد؟
بسیار دشوار! ۳۶ سالمه. دچار معلولیت حرکتی شدهام تا جایی که امکان استفاده از توالت ایرانی ندارم و تنها با دو عصا میتوانم راه بروم. تقریبا همیشه یک گوشه از خانه افتادهام. نمیتوانم کاری انجام دهم. درد و رنج و خستگی ... اغلب بر دوشم سنگینی میکند. از حالت تهوع گرفته تا سرگیجه و بیحالی و ... حتی برای خواب و درد لگنم باید آرامبخش بخورم. لگن چپم تقریبا نابود شده. جراح تومور استخوانی می گفت باید بری تهران پروتز کنند تازه اگر دکتری قبول کنه.
تهران هم داستانه. به ویژه اجاره یا ... خبری از کسب درآمد نیست. هزینهها بالاست. بسیاری زحماتم به دوش پدر و مادر سالمندم است. هزینه استخدام پرستار هم که نگو. عملا نشدنیه. بیمه هم تنها عمده هزینه دارو و درمان رو پوشش میده. چیزی به پایان عمرم نمانده (شاید یک سال). نمیدانم چگونه ایدههایم رو عملی کنم اما تلاشم رو میکنم.
...
اینکه در آینده چه می شود نمی دونم. راهی به ذهنم نمی رسه. منتظرم این تومور سرم در بیاد و نمونه برداری بشه شاید منشا پیدا بشه. بعدش باید دوباره لگنم پرتو درمانی بشه چون دوباره حسابی افتاده به درد. تحمل عوارض پرتودرمانی توی لگن واقعا دشواره. توی پرتودرمانی قبلی، سمت چپ لگنم کاملا یه وری شده بود. صبحها تا روزهای متعدد بالا میآوردم. اواخر پرتو درمانی غذا نمیخوردم شده بودم چوب خشک. خودم از دیدن خودم میترسیدم. کتاب به سختی میخونم. به سختی بلند میشم یا دراز میکشم. دستشویی یا حمام و ...
همه میگویند شاد باش. فلانی رو ببین یا بهمانی رو مثال میزنن که خوب شده در صورتی که سرطان همشون تا مرحله ۳ بوده. یعنی قابل درمان.
من هم جلوی همه شاد هستم. لبخند میزنم. اظهار امیدواری میکنم. میگویم توکل بر خدا. هر چی او بخواهد. اما پشت همه این لبخندهای آدمهای مثل من ... بگذریم.
مشکلی با کوتاهی عمر ندارم. شما بگو چند ماه. اما تحمل درد و رنجش به ویژه اگر بدونی و ببینی که بدتر میشه روح آدمی رو خراش میده...
قدر سلامتی رو بدونید. قدر توانایی یک راه رفتنِ ساده. قدر یک سرویس بهداشتی رفتنِ ساده. قدر مزهها. قدر اشتها... قدر اینکه بدیهیترین کارهاتون رو بدون کمک دیگران انجام میدین. قدر اینکه بدون آرامبخش قوی و بدون درد میخوابید رو بدونید و شاکر باشید. قدر جوانی رو بدونید....
در رابطه با این پیام
t.me/FarazTed/31405
Telegram
پیوست /⚠️عضو نشو
Forwarded from عرفان نظرآهاری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌸زیبایی یک شیوه مبارزه است
زشتی های بیرون روی چشم آدم ها می نشیند و کم کم از مردمک چشم آدم به تن آدم نفوذ می کند. کسی که زشتی روی چشمش بنشیند آهسته آهسته زشت بین می شود، بعد به زشتی ها عادت می کند و روزی می رسد که به زشتی ها معتاد می شود. یعنی برای زنده ماندن باید هر روز زشتی ببیند. زشتی بشنود. زشتی بنوشد. زشتی بخورد. زشتی بگوید. زشتی بپوشد.
وقتی زشتی ها روی چشم و گوش و دست و پا و زبان و نفس و جان ما نشست. فکرهایمان زشت می شوند. کارهایمان زشت می شود. آرزوهایمان زشت می شود و رویاهایمان زشت می شود و خواب هایمان زشت می شود، بیدارهایمان هم زشت می شود…
✍️#عرفان_نظرآهاری
#زیبایی_شیوه_ای_از_مبارزه_است
#شاعرانگی_از_من_تا_همه_جا
🔹www.Nooronaar.ir
@erfannazarahari 🔹
زشتی های بیرون روی چشم آدم ها می نشیند و کم کم از مردمک چشم آدم به تن آدم نفوذ می کند. کسی که زشتی روی چشمش بنشیند آهسته آهسته زشت بین می شود، بعد به زشتی ها عادت می کند و روزی می رسد که به زشتی ها معتاد می شود. یعنی برای زنده ماندن باید هر روز زشتی ببیند. زشتی بشنود. زشتی بنوشد. زشتی بخورد. زشتی بگوید. زشتی بپوشد.
وقتی زشتی ها روی چشم و گوش و دست و پا و زبان و نفس و جان ما نشست. فکرهایمان زشت می شوند. کارهایمان زشت می شود. آرزوهایمان زشت می شود و رویاهایمان زشت می شود و خواب هایمان زشت می شود، بیدارهایمان هم زشت می شود…
✍️#عرفان_نظرآهاری
#زیبایی_شیوه_ای_از_مبارزه_است
#شاعرانگی_از_من_تا_همه_جا
🔹www.Nooronaar.ir
@erfannazarahari 🔹
آیه هفته: گوش دادن
وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ: و مانند کسانی نباشید که گفتند: شنیدیم در حالی که نمی شنوند. (انفال/۲۱)
کلام هفته:نفرت
زمین بوی نفرت می دهد ، خورشید شکایت پیش خدا برده است: خداوندا می خواهم خاموش شوم. از این گندیدگی جانم به لب رسیده است. هر چه گرمترش میکنم بوی گندش بلندتر می شود. (سارتر / شیطان و خدا)
شعر هفته:انتظار
دیدارِ تو گر
صبح ابد هم دهَدَم دست!
مـن
سَرخوشم از
لذت این چشم به راهی...! (فریدون مشیری)
داستانک:نسبیت
از گورخر پرسیدم: آیا تو سیاه هستی با خط های سفید یا که سفیدی با خط های سیاه؟
و گورخر از من پرسید: آیا تو خوبی با عادت های بد یا که بدی با عادت های خوب؟ آیا آرامی بعضی وقت ها شلوغ یا شلوغی بعضی وقتا آرام؟ آیا شادی بعضی روزها غمگین یا غمگینی بعضی وقتا شاد؟
و همچنان پرسید و پرسید و پرسید. دیگر هیچوقت از گورخری درباره رنگ پوستش نخواهم پرسید! (شل_سیلورستاین/ ترجمه: احمد پوری)
طنز هفته:کلاس ودرس
اطفال را به صحرا میبردند. مردی پرسید: طفلان را کجا میبرید؟ گفتند: برای دعای باران زیرا که دعای اطفال مستجاب است. مرد گفت: اگر دعای اطفال مستجاب بودی، معلمی در همه عالم زنده نماندی! (عبید زاکانی)
معرفی فیلم رودخانه مرموز (2003)
رودخانه مرموز فیلمی به کارگردانی کلینت ایستوود و بازی شان پن (جیمی مارکو)، کوین بیکن ( شون دوین)، تیم رابینز به (دیو بویل) است. شان پن و تیم رابینز به ترتیب جایزهٔ بهترین بازیگر مرد و بهترین بازیگر مکمل مرد را در هفتادوششمین دورهٔ اسکار سال ۲۰۰۴ از آن خود کردند. این فیلم نامزد نخل طلای بهترین فیلم شد.
به شخصه فیلمی از کلینت ایستوود ندیده ام که مرا با خود همراه نکرده باشد.
این فیلم هم در باره تاثیر تروماهای دوران کودکی و در اینجا مشخصاً در باره تاثیر تجاوز بر شخصیت و آینده فرد است.
سه پسربچه مشغول بازی در خیابان و حک کردن نامشان روی یک بلوک بتنی خیس هستند. دِیْو به بهانه این کار، از سوی دو نفر ربوده و مورد تجاوز قرار میگیرد.
۲۵ سال بعد دیو به شخصی منزوی تبدیل شده؛ جیمی یک تبهکار با سابقه کیفری است؛ و شون پلیس شدهاست.
قتل دختر جیمی، آغاز ماجرایی دردناک و پیچیده است که هیچ کس را در امان نگه نمی دارد.....
9 آبان 1403
Forwarded from کانال محمد امین مروتی (Amin)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زیبایی هفته: قرقاول سوین هو
Forwarded from (م.ر.عرفانیان)
☘☘ برگی از تقویم تاریخ ☘☘
۲۷ آبان سالروز درگذشت منوچهر بزرگمهر
(زاده آذر ۱۲۸۹ تهران – درگذشته ۲۷ آبان ۱۳۶۵ آمریکا) مترجم و نویسنده آثار فلسفی
او گلستان و کلیله و دمنه را نزد علیمحمد عامری، مدارج القرائه، مبادیالعربیه و جواهرالادب را نزد شاهزاده فرهی و فقه و اصول را نزد محمد سنگلجی، محمود شهابی، بدیعالزمان فروزانفر و علی بابا فیروزکوهی فراگرفت و فقه و عرفان را از میرزا احمد آشتیانی و شرح الفیه را در مدرسه نوربخش و مطول را نزد علی جواهری خواند. همچنین «شرح هدایه» میبدی و «شرح منظومه» را از مرحوم عرفان آموخت و در همان سال در کلاس درس «مطول» جلال همایی شرکت کرد. دو سال در مدرسه حقوق به تحصیل پرداخت و در ۱۳۱۰ برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و پس از گرفتن لیسانس حقوق از دانشگاه بیرمنگام به ایران بازگشت.
پس از فارغالتحصیلی، مدتی در وزارت معارف مشغول به کار شد. بعد به خدمت وزارت امورخارجه درآمد و در ۱۳۱۸ در شرکت بیمه استخدام شد و پس از گذشت یک سال به مشهد انتقال یافت و مدتی در راهآهن کار کرد. سرانجام در شرکت نفت آبادان و سپس در تهران به کار پرداخت و از ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۵ در دانشگاه تدریس کرد.
تحصیل در اروپا و تسلط به زبان انگلیسی، او را به سوی مطالعه و ترجمه آثار فلاسفه جدید غرب سوق داد و از این رهگذر ۱۴ کتاب فلسفی به زبان فارسی ترجمه کرد.
آثار:
• زبان، حقیقت و منطق، آلفرد جولز آیر، منوچهر بزرگمهر (مترجم) ناشر: شفیعی
• تاریخ فلسفه: از ولف تا کانت، فردریک چارلز کاپلستون، اسماعیل سعادت (مترجم) جلالالدین مجتبوی (مترجم) منوچهر بزرگمهر (مترجم) ناشر: سروش، علمی و فرهنگی
• فلاسفه تجربی انگلستان، لاک و بارکلی، منوچهر بزرگمهر، ناشر: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ۱۳۸۲
• فلسفه نظری:
• مسائل فلسفه، برتراند راسل، منوچهر بزرگمهر (مترجم) تهران: انتشارات خوارزمی، چاپ اول، دی ۱۳۴۷
• تحلیل ذهن، برتراند راسل
• کازیمیرتز آژدوکیویچ. مسائل و نظریات فلسفه. ترجمه منوچهر بزرگمهر. تهران: انتشارات دانشگاه صنعتی شریف ۱۳۵۶
• فلسفه چیست؟
• فلسفه تحلیلی ـ منطقی
• «علم ما به عالم خارج» برتراند راسل
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#منوچهر_بزرگمهر
۲۷ آبان سالروز درگذشت منوچهر بزرگمهر
(زاده آذر ۱۲۸۹ تهران – درگذشته ۲۷ آبان ۱۳۶۵ آمریکا) مترجم و نویسنده آثار فلسفی
او گلستان و کلیله و دمنه را نزد علیمحمد عامری، مدارج القرائه، مبادیالعربیه و جواهرالادب را نزد شاهزاده فرهی و فقه و اصول را نزد محمد سنگلجی، محمود شهابی، بدیعالزمان فروزانفر و علی بابا فیروزکوهی فراگرفت و فقه و عرفان را از میرزا احمد آشتیانی و شرح الفیه را در مدرسه نوربخش و مطول را نزد علی جواهری خواند. همچنین «شرح هدایه» میبدی و «شرح منظومه» را از مرحوم عرفان آموخت و در همان سال در کلاس درس «مطول» جلال همایی شرکت کرد. دو سال در مدرسه حقوق به تحصیل پرداخت و در ۱۳۱۰ برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و پس از گرفتن لیسانس حقوق از دانشگاه بیرمنگام به ایران بازگشت.
پس از فارغالتحصیلی، مدتی در وزارت معارف مشغول به کار شد. بعد به خدمت وزارت امورخارجه درآمد و در ۱۳۱۸ در شرکت بیمه استخدام شد و پس از گذشت یک سال به مشهد انتقال یافت و مدتی در راهآهن کار کرد. سرانجام در شرکت نفت آبادان و سپس در تهران به کار پرداخت و از ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۵ در دانشگاه تدریس کرد.
تحصیل در اروپا و تسلط به زبان انگلیسی، او را به سوی مطالعه و ترجمه آثار فلاسفه جدید غرب سوق داد و از این رهگذر ۱۴ کتاب فلسفی به زبان فارسی ترجمه کرد.
آثار:
• زبان، حقیقت و منطق، آلفرد جولز آیر، منوچهر بزرگمهر (مترجم) ناشر: شفیعی
• تاریخ فلسفه: از ولف تا کانت، فردریک چارلز کاپلستون، اسماعیل سعادت (مترجم) جلالالدین مجتبوی (مترجم) منوچهر بزرگمهر (مترجم) ناشر: سروش، علمی و فرهنگی
• فلاسفه تجربی انگلستان، لاک و بارکلی، منوچهر بزرگمهر، ناشر: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ۱۳۸۲
• فلسفه نظری:
• مسائل فلسفه، برتراند راسل، منوچهر بزرگمهر (مترجم) تهران: انتشارات خوارزمی، چاپ اول، دی ۱۳۴۷
• تحلیل ذهن، برتراند راسل
• کازیمیرتز آژدوکیویچ. مسائل و نظریات فلسفه. ترجمه منوچهر بزرگمهر. تهران: انتشارات دانشگاه صنعتی شریف ۱۳۵۶
• فلسفه چیست؟
• فلسفه تحلیلی ـ منطقی
• «علم ما به عالم خارج» برتراند راسل
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
#منوچهر_بزرگمهر
گفتار ادبی
تحولات فکری حافظ از زهد به رندی
محمد امین مروتی
بر اساس غزل 16 به نظر می رسد که سیر فکری حافظ از زهد به رندی بوده است. حافظ در ابتدا اهل زهد و وَرَع بوده است اما هوایِ مغبچگان به سرش می زند و به مطرب و می متمایل می شود. او اکنون مذهب عشق و الفت دارد. مذهبی که در روز الست –که عالم هنوز خلق نشده بود- در دل بشر و در فطرت او، سرشته شد:
نبود نقشِ دو عالم، که رنگِ الفت بود
زمانهﹾ طرحِ محبتﹾ نه این زمان انداخت
من از ورع، می و مطرب ندیدمی زین پیش
هوای مغبچگانم در این و آن انداخت
حافظ، رندانه این تغییر را به سرنوشت و نصیبة ازل نسبت می دهد:
کنون به آبِ میِ لعل، خرقه میشویم
نصیبة ازل از خود نمیتوان انداخت
مگر گشایشِ حافظ در این خرابی بود
که بخششِ ازلش، در میِ مغان انداخت
جهان به کام من اکنون شود که دورِ زمان
مرا به بندگی خواجه ی جهان انداخت
اما در باب ملامتی گری و قلندری گری:
هر چند حافظ به تصوف پشت می کند، اما از ملامتی گری، مبارزه با ریا و خودنمایی را بر می گیرد و از قلندری گری بی تعلقی و آزادگی را و این ها را با مهمترین میراث تصوف یعنی عشق به هم می آمیزد. این مجموعه را با حکمت خیامی به هم می آمیزد و از آن مکتبی به نام "عشق و رندی" بر می سازد.
مرزبندی حافظ با ملامتی گری به دلیل تظاهر به فسق در ملامتیه است:
دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات
مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
همینطور نقدش به قلندری گری، فروکاستن آن به ظاهر گرایی و تراشیدن سر و پوشیدن لباس شهرت است:
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد، قلندری داند
با تو می گویم:
در هنگام گریه، بدنمان در حال مبارزه با چیزی است که ذهن و قلبمان نمیتوانند آن را توجیه کنند. اشک سامانه دفع زباله های روحی و روانی ماست.