#معرفی_کتاب
کتاب: #زن_بودن
نویسنده: #تونی_گرنت
مترجم: #فروزان_گنجی_زاده
درباره کتاب:
کتاب زن بودن بیان چگونگی دور شدن زنان جوامع صنعتی و مدرن معاصر و راهکار جستجوی عشق از سرشت و فطرت طبیعی خود است. تونی گرنت نویسنده کتاب با تأکید بر نقش ابزاری زن در جوامع سرمایهداری کلان، ضمن انتقاد از شعارهای جنبش فمنیستی و انقلاب جنسی پیامد و تأثیر آن را بر روح و روان زن و انحطاط خانواده نشان میدهد. نویسنده چهارگونه شخصیت در جهان معاصر را برای زن تصویر میکند؛ زن مادونا، آمازون، مادر و معشوقه و سپس به بررسی دقیق هریک از این ابعاد میپردازد او معتقد است زن امروزی به صورت یک زن آمازون درآمده که از طبیعت ملایم و لطیف خود دور افتاده است و اکنون نیازمند است تا زنانگی گم شدهاش به ویژه جنبههای مادر، مادونا و معشوقه شخصیتش را باز یابد وی در نهایت زنی را کامل میداند که در طول دوره حیاتش همه جنبههای روانی خود را تجربه کند و در هم بیامیزد.
تونی گرنت جنبه مادونای شخصیت زن را جنبهای میداند که «بازتابنده محسنات کامل زنانه از لحاظ بردباری، وقار و وفای به عهد» است. چنین زنی در پی رقابت با مردان نیست. او در زندگی ترجیحا مرد را به سوی عظمت و موفقیت سوق میدهد و بیهیج قید و شرطی از تلاشهای وی در جستجوی کسبب خرسندی و موفقیت حمایت میکند.
بخشی از مقدمه تونی گرنت در کتاب زن بودن:
زن بودن چیزی به مراتب بیش از مؤنث بودن است. زنانگی در طول اعصار همواره پیچیده در رمز و راز بوده است، چنانکه این رازآلودگی حتی در میان عالمان و دانشمندان نیز مسحور و متحیر کننده است. میگویند زیگموند فروید در اواخر زندگیاش از پاسخگویی به این پرسش که «زنان چه میخواهند؟» مأیوس شد. در سال ۱۹۳۲، یکی از شاگردانش به نام سی. جی. یونگ مینویسد: «در میان پیشگامان، این نتیجه که مردان عملا هیچ درکی از روانشناسی زنان چنانکه هست ندارند. امری مسلم و قطعی است ولی مایه شگفتی بیشتر پیبردن به این نکته است زنان هم خود را نمیشناسند».
#مهرتان_ماندگار
https://t.me/mandegarmehr/2169
کتاب: #زن_بودن
نویسنده: #تونی_گرنت
مترجم: #فروزان_گنجی_زاده
درباره کتاب:
کتاب زن بودن بیان چگونگی دور شدن زنان جوامع صنعتی و مدرن معاصر و راهکار جستجوی عشق از سرشت و فطرت طبیعی خود است. تونی گرنت نویسنده کتاب با تأکید بر نقش ابزاری زن در جوامع سرمایهداری کلان، ضمن انتقاد از شعارهای جنبش فمنیستی و انقلاب جنسی پیامد و تأثیر آن را بر روح و روان زن و انحطاط خانواده نشان میدهد. نویسنده چهارگونه شخصیت در جهان معاصر را برای زن تصویر میکند؛ زن مادونا، آمازون، مادر و معشوقه و سپس به بررسی دقیق هریک از این ابعاد میپردازد او معتقد است زن امروزی به صورت یک زن آمازون درآمده که از طبیعت ملایم و لطیف خود دور افتاده است و اکنون نیازمند است تا زنانگی گم شدهاش به ویژه جنبههای مادر، مادونا و معشوقه شخصیتش را باز یابد وی در نهایت زنی را کامل میداند که در طول دوره حیاتش همه جنبههای روانی خود را تجربه کند و در هم بیامیزد.
تونی گرنت جنبه مادونای شخصیت زن را جنبهای میداند که «بازتابنده محسنات کامل زنانه از لحاظ بردباری، وقار و وفای به عهد» است. چنین زنی در پی رقابت با مردان نیست. او در زندگی ترجیحا مرد را به سوی عظمت و موفقیت سوق میدهد و بیهیج قید و شرطی از تلاشهای وی در جستجوی کسبب خرسندی و موفقیت حمایت میکند.
بخشی از مقدمه تونی گرنت در کتاب زن بودن:
زن بودن چیزی به مراتب بیش از مؤنث بودن است. زنانگی در طول اعصار همواره پیچیده در رمز و راز بوده است، چنانکه این رازآلودگی حتی در میان عالمان و دانشمندان نیز مسحور و متحیر کننده است. میگویند زیگموند فروید در اواخر زندگیاش از پاسخگویی به این پرسش که «زنان چه میخواهند؟» مأیوس شد. در سال ۱۹۳۲، یکی از شاگردانش به نام سی. جی. یونگ مینویسد: «در میان پیشگامان، این نتیجه که مردان عملا هیچ درکی از روانشناسی زنان چنانکه هست ندارند. امری مسلم و قطعی است ولی مایه شگفتی بیشتر پیبردن به این نکته است زنان هم خود را نمیشناسند».
#مهرتان_ماندگار
https://t.me/mandegarmehr/2169