#معرفي_كتاب
کتاب: #سالتو
نویسنده: #مهدی_افروزمنش
درباره کتاب:
دومین رمان مهدی افروزمنش فضایی مهیج و پُرداستان دارد. او که نخستین رمانش یعنی تاول ، جایزه بهترین رمانِ سالِ جایزه هفت اقلیم را از آن خود کرد، در دومین رمانش به قهرمانی پرداخته که از اعماق شهر و از حوالی میدان مشهور فلاح تهران برآمده است. قهرمان او کشتیگیری فرز و تکنیکی است که رمان سالتو بر اساس جهان او شکل میگیرد، کشتیگیری جسور که ناگهان بخت به او رو میکند و یک عشق کُشتیِ ثروتمند تصمیم میگیرد از او حمایت کند. او مردی است مرموز و مشکوک که برای این مبارز قصههایی دارد و این نقطهای است که از آن به بعد فضای رمان حال و هوایی جنایی-معمایی پیدا میکند...
افروزمنش با سالها تجربه روزنامهنگاری بخش اجتماعی، توجه خاصی به انسانِ برآمده از تکههای تیره شهر دارد. او در این رمان آدمهای گوناگون این شهر را مقابل این قهرمانِ فرز و از همه جا بیخبر قرار میدهد و ناچارش میکند درباره چیزهایی تصمیم بگیرد که بین مرگ و زندگی در نوسان اند. سالتو با روحی قصه گو و رئالیستی تلاش میکند برای مخاطب غافلگیری بزرگی رقم بزند. پسری برآمده از جنوبِ شهر که حالا میخواهد سلطان باشد ....
بخشهایی از کتاب:
آدم ها به خاطر مردهها نیست که گریه میکنند. به خاطر زندههاست. به خاطر آنهایی که ماندهاند.
کشتن آدم اصلا ساده نیست. نه بهخاطر جرئت فشار دادن ماشه یا چاقو، نه بهخاطر دلهرهی بیحدوحصرش. بلکه فقط بهاین دلیل ساده که بعد هر قتل یکنفر به زندگی شما اضافه میشود. توی خوابهاتان میآید. موقع رانندگی کنارتان مینشیند. با شما شیرجه میزند توی استخر. کنار تشک کشتی مینشیند و نگاهتان میکند. همهجا با شماست.
عذابوجدان یک افسانه است مخصوص آدمهای بیهدف. کسانی که نخشان را به هر طرف بچرخانی خودشان هم میچرخند. حتا آن وقتها فکر میکردم عذابوجدان ساخته شده تا مردم در یک محدودهی مشخص قابل کنترل باشند. مثل شرافت. مثل صداقت یا نوعدوستی.
#کتاب_و_کتابخوانی
#کتاب_بخوانیم
#کتاب_خوب
#مهرتان_ماندگار
https://t.me/mandegarmehr/1398
کتاب: #سالتو
نویسنده: #مهدی_افروزمنش
درباره کتاب:
دومین رمان مهدی افروزمنش فضایی مهیج و پُرداستان دارد. او که نخستین رمانش یعنی تاول ، جایزه بهترین رمانِ سالِ جایزه هفت اقلیم را از آن خود کرد، در دومین رمانش به قهرمانی پرداخته که از اعماق شهر و از حوالی میدان مشهور فلاح تهران برآمده است. قهرمان او کشتیگیری فرز و تکنیکی است که رمان سالتو بر اساس جهان او شکل میگیرد، کشتیگیری جسور که ناگهان بخت به او رو میکند و یک عشق کُشتیِ ثروتمند تصمیم میگیرد از او حمایت کند. او مردی است مرموز و مشکوک که برای این مبارز قصههایی دارد و این نقطهای است که از آن به بعد فضای رمان حال و هوایی جنایی-معمایی پیدا میکند...
افروزمنش با سالها تجربه روزنامهنگاری بخش اجتماعی، توجه خاصی به انسانِ برآمده از تکههای تیره شهر دارد. او در این رمان آدمهای گوناگون این شهر را مقابل این قهرمانِ فرز و از همه جا بیخبر قرار میدهد و ناچارش میکند درباره چیزهایی تصمیم بگیرد که بین مرگ و زندگی در نوسان اند. سالتو با روحی قصه گو و رئالیستی تلاش میکند برای مخاطب غافلگیری بزرگی رقم بزند. پسری برآمده از جنوبِ شهر که حالا میخواهد سلطان باشد ....
بخشهایی از کتاب:
آدم ها به خاطر مردهها نیست که گریه میکنند. به خاطر زندههاست. به خاطر آنهایی که ماندهاند.
کشتن آدم اصلا ساده نیست. نه بهخاطر جرئت فشار دادن ماشه یا چاقو، نه بهخاطر دلهرهی بیحدوحصرش. بلکه فقط بهاین دلیل ساده که بعد هر قتل یکنفر به زندگی شما اضافه میشود. توی خوابهاتان میآید. موقع رانندگی کنارتان مینشیند. با شما شیرجه میزند توی استخر. کنار تشک کشتی مینشیند و نگاهتان میکند. همهجا با شماست.
عذابوجدان یک افسانه است مخصوص آدمهای بیهدف. کسانی که نخشان را به هر طرف بچرخانی خودشان هم میچرخند. حتا آن وقتها فکر میکردم عذابوجدان ساخته شده تا مردم در یک محدودهی مشخص قابل کنترل باشند. مثل شرافت. مثل صداقت یا نوعدوستی.
#کتاب_و_کتابخوانی
#کتاب_بخوانیم
#کتاب_خوب
#مهرتان_ماندگار
https://t.me/mandegarmehr/1398
Telegram
موسسه مهر ماندگار ناصری