نادرنامه...
(نامهای منظوم برای نادرشاه؛ به شیوهی قدما، بهسلیقهی اخوانیما)
حضرت سلطان!
این پیام بیسلام دوستان حضرت شاه است
نامهای منظوم و کوتاه است
میدانم برای آنجناب، این شیوه دلخواه است
اما، تلخ و جانکاه است؛ میبخشید...
حضرت نادر!
هر که در این قلعه میبینم
اگر که
نوجوانی یا کهنمردی است
یا اگر هم
مادری از نوع حوری، چهرهی زردی
یا که دختربچهای از نوع مریم
نازپروردی است
یا مردی جوان است و جوانمردی است
حالش، مختصر این عرض ناگاه است؛
اینیکی در کار بیکاری
آنیکی، مایوس ناچاری است
اینیکی با ثروتش؛ عمری بدهکاری
کل کابوس شبش، فردای بیداری است
آنیکی، درگیر بیماری و ناداری است
آنیک و این یک ندارد، شهر زاری
شهر بیزاری است...
حضرت حاضر
جناب نادرالدینشاه!
هر که میبینم
فقط سر میکشد در استکانی
خون چشم تاکهایش را
یا که در پای پلی، گم کرده پایش را
میگذارد روی سر، دست و صدایش را
از طبیب مرگ، میخواهد دوایش را
هر که میبینم اگر کاهی، اگر کوهی
نیست، بارش غیر اندوهی
و پناه آخرینش، پای دیواری
گوشهی تاری است
مستی مردی و
در پی؛ منگی گردی است....
حضرت نادر!
دست کم یکشب
برای خاطر این شاکی شاعر
با همین همشهری حساس
تحت تاثیر همین احساس
یا به تقلید همان افسانهی تکراری شاهان
و شیخی، مثل شاهعباس
با لحاظ شحنهی وسواس
از میان کوچههای کشورت بگذر
در لباس شاه شبگردی...
بعد، فردا صبح
اگر بغضت مجالی داد
یا اگر روحت تکافوی سوالی داد
روی تخت زرنشان، بنشین
و بفرما با من و مردم
بفرما، این چه رنجآوردهای
یا دستآوردی است؛
این چه دینکردی* است؟
هر چه میجویی
گل داغان دلسردی است
هر که میبینی
سرش بر دامن دردی است!
.......
*دینکرد” یا “دینکرت” نام کتابی است که پیوستگی با اوستا و دین زرتشتی دارد. این نام از دو بحش «دین»+«کرد» تشکیل شده است که معنای لغوی آن «آنچه دین آورده» یا به طور فلسفیتر «دانشنامه دینی» است. در این کتاب، از جملە بە آیین کشورداری پرداختەشدەاست.
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
(نامهای منظوم برای نادرشاه؛ به شیوهی قدما، بهسلیقهی اخوانیما)
حضرت سلطان!
این پیام بیسلام دوستان حضرت شاه است
نامهای منظوم و کوتاه است
میدانم برای آنجناب، این شیوه دلخواه است
اما، تلخ و جانکاه است؛ میبخشید...
حضرت نادر!
هر که در این قلعه میبینم
اگر که
نوجوانی یا کهنمردی است
یا اگر هم
مادری از نوع حوری، چهرهی زردی
یا که دختربچهای از نوع مریم
نازپروردی است
یا مردی جوان است و جوانمردی است
حالش، مختصر این عرض ناگاه است؛
اینیکی در کار بیکاری
آنیکی، مایوس ناچاری است
اینیکی با ثروتش؛ عمری بدهکاری
کل کابوس شبش، فردای بیداری است
آنیکی، درگیر بیماری و ناداری است
آنیک و این یک ندارد، شهر زاری
شهر بیزاری است...
حضرت حاضر
جناب نادرالدینشاه!
هر که میبینم
فقط سر میکشد در استکانی
خون چشم تاکهایش را
یا که در پای پلی، گم کرده پایش را
میگذارد روی سر، دست و صدایش را
از طبیب مرگ، میخواهد دوایش را
هر که میبینم اگر کاهی، اگر کوهی
نیست، بارش غیر اندوهی
و پناه آخرینش، پای دیواری
گوشهی تاری است
مستی مردی و
در پی؛ منگی گردی است....
حضرت نادر!
دست کم یکشب
برای خاطر این شاکی شاعر
با همین همشهری حساس
تحت تاثیر همین احساس
یا به تقلید همان افسانهی تکراری شاهان
و شیخی، مثل شاهعباس
با لحاظ شحنهی وسواس
از میان کوچههای کشورت بگذر
در لباس شاه شبگردی...
بعد، فردا صبح
اگر بغضت مجالی داد
یا اگر روحت تکافوی سوالی داد
روی تخت زرنشان، بنشین
و بفرما با من و مردم
بفرما، این چه رنجآوردهای
یا دستآوردی است؛
این چه دینکردی* است؟
هر چه میجویی
گل داغان دلسردی است
هر که میبینی
سرش بر دامن دردی است!
.......
*دینکرد” یا “دینکرت” نام کتابی است که پیوستگی با اوستا و دین زرتشتی دارد. این نام از دو بحش «دین»+«کرد» تشکیل شده است که معنای لغوی آن «آنچه دین آورده» یا به طور فلسفیتر «دانشنامه دینی» است. در این کتاب، از جملە بە آیین کشورداری پرداختەشدەاست.
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
دومالک/ دوبیتی
قە جارێ
تو کو هندک دبینی، داغ و دەردان
تو کو، سەرتر دزانی خوە ژ یەزدان...
ژ شوونا کو تەلەوکاری ژ خەلکێ؛
قە جارێ کار کە؛ ڤا چۆ، ڤا ژی مەیدان!
qe carê
tu ku hindik dibînî dax û derdan
tu ku sertir dizanî xwe ji Yezdan
ji şûna ku telewkarî ji xelkê
qe carê kar ke, va ço va jî meydan!
فقط یک بار
تو که اینهمه داغ و درد را ناچیز تلقی میکنی
تو که خودت را از خدا هم برتر میدانی
به جای اینکه از مردم طلبکاری
یکبار هم دست به کار شو، این چوگان* و این میدان!
....
* در زبان فارسی «گوی و میدان» مصطلح است ولی در کوردی به جای گوی، «چو» یا چوبدستی و چوگان بهکار میرود.
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
قە جارێ
تو کو هندک دبینی، داغ و دەردان
تو کو، سەرتر دزانی خوە ژ یەزدان...
ژ شوونا کو تەلەوکاری ژ خەلکێ؛
قە جارێ کار کە؛ ڤا چۆ، ڤا ژی مەیدان!
qe carê
tu ku hindik dibînî dax û derdan
tu ku sertir dizanî xwe ji Yezdan
ji şûna ku telewkarî ji xelkê
qe carê kar ke, va ço va jî meydan!
فقط یک بار
تو که اینهمه داغ و درد را ناچیز تلقی میکنی
تو که خودت را از خدا هم برتر میدانی
به جای اینکه از مردم طلبکاری
یکبار هم دست به کار شو، این چوگان* و این میدان!
....
* در زبان فارسی «گوی و میدان» مصطلح است ولی در کوردی به جای گوی، «چو» یا چوبدستی و چوگان بهکار میرود.
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
همه!
شبها، همه با شمردن گرگ و رمه
روزان، همه در هجو شبان، با کلمه...
هر لحظه، بە انتظار آن زیست، کە نیست؛
مشغول تلف کردن عمریم؛ همه!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
شبها، همه با شمردن گرگ و رمه
روزان، همه در هجو شبان، با کلمه...
هر لحظه، بە انتظار آن زیست، کە نیست؛
مشغول تلف کردن عمریم؛ همه!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
چارینە/ رباعی
ل کو یە؟
ل سینگێ کەسێن بوونە کەڤر، دل ل کو یە؟
دل ژی هەبە، ئەو چاڤێ ببە شل، ل کو یە؟
خەلکۆ! مەگەرن وەقەس ل دوختوورێ دلان؛
دوختوور هەنە، لێ نەخوەشێ قابل ل کو یە؟!
Li ku ye?
Li singê kesên bûne kevir, dil li ku ye?
dil jî hebe, ew çavê bibe şil li ku ye?
xelko! megerrin weqes li duxtûrê dilan;
Duxtûr hene, lê nexweşê qabil li ku ye?!
کجاست؟
در سینهی آنان که سنگ شدهاند، دل کجاست؟
دل هم باشد، چشمی کە تر شود، کجاست؟
آی مردم! آنهمه دنبال پزشک قلب نباشید
دکتر هست، اما بیمار شایسته کجاست؟!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
ل کو یە؟
ل سینگێ کەسێن بوونە کەڤر، دل ل کو یە؟
دل ژی هەبە، ئەو چاڤێ ببە شل، ل کو یە؟
خەلکۆ! مەگەرن وەقەس ل دوختوورێ دلان؛
دوختوور هەنە، لێ نەخوەشێ قابل ل کو یە؟!
Li ku ye?
Li singê kesên bûne kevir, dil li ku ye?
dil jî hebe, ew çavê bibe şil li ku ye?
xelko! megerrin weqes li duxtûrê dilan;
Duxtûr hene, lê nexweşê qabil li ku ye?!
کجاست؟
در سینهی آنان که سنگ شدهاند، دل کجاست؟
دل هم باشد، چشمی کە تر شود، کجاست؟
آی مردم! آنهمه دنبال پزشک قلب نباشید
دکتر هست، اما بیمار شایسته کجاست؟!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
گل و دل...
گفتم؛ گل سرخ! عاشقی کن، چندی
تا هست بهار، تازه کن پیوندی...
با آن دل داغ و دشنەی گزمهی باغ؛
گل، آە شد و... دریغ از لبخندی!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
گفتم؛ گل سرخ! عاشقی کن، چندی
تا هست بهار، تازه کن پیوندی...
با آن دل داغ و دشنەی گزمهی باغ؛
گل، آە شد و... دریغ از لبخندی!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
دومالک/ دوبیتی
مینا من
بریندارن مینا من، قە مینا من...
نابن بارێ گولێن دن، قە مینا من
تەنێ، ئەز دلبژێ وە مە؛ گولێن سۆر
کو دلخوین ژی دکەنن، قە مینا من!
mîna min
birîndar in mîna min, qe mîna min
nabin barê gulên din, qe mîna min
tenê, ez dilbijê we me; gulên sor
ku dilxwîn jî dikenin, qe mîna min!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
مینا من
بریندارن مینا من، قە مینا من...
نابن بارێ گولێن دن، قە مینا من
تەنێ، ئەز دلبژێ وە مە؛ گولێن سۆر
کو دلخوین ژی دکەنن، قە مینا من!
mîna min
birîndar in mîna min, qe mîna min
nabin barê gulên din, qe mîna min
tenê, ez dilbijê we me; gulên sor
ku dilxwîn jî dikenin, qe mîna min!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
کُرد سادهی من*
اگر به آنسوی فردا نرفت جادهی من
بده تو، این غزلم را به خانوادهی من
بگیر و نامة ننوشته را در آن، برسان
به دست بانوی فردای فوقالعادهی من
به دست روشنی چشمهای بعد از این
به دست شیرزن، آن دختر نژادهی من
به دستشان برسان و بدان که با نوهها
نتیجه میدهد این زحمت زیادهی من
فقط برای تو این نامه را نوشتم، عزیز
فقط برای تو ای وارث ارادهی من!
فقط برای تو ای سربلند سبز و نجیب
فقط برای تو ای سرو کوهزادهی من!
بدان به قله نخواهد رسید اگر نشود
سوار بارهی آزادگی، پیادهی من
خطوط آخر این نامه را خودت بنویس
میان دفتر پیشانی گشادهی من؛
جهان برای کسی قهرمان نخواهد زاد
تو، قهرمان خودت باش، کُردِ سادهی من!
*/ شرح بتپرستیها/نشر سپیدهباوران/ 1394
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://t.me/maname49
اگر به آنسوی فردا نرفت جادهی من
بده تو، این غزلم را به خانوادهی من
بگیر و نامة ننوشته را در آن، برسان
به دست بانوی فردای فوقالعادهی من
به دست روشنی چشمهای بعد از این
به دست شیرزن، آن دختر نژادهی من
به دستشان برسان و بدان که با نوهها
نتیجه میدهد این زحمت زیادهی من
فقط برای تو این نامه را نوشتم، عزیز
فقط برای تو ای وارث ارادهی من!
فقط برای تو ای سربلند سبز و نجیب
فقط برای تو ای سرو کوهزادهی من!
بدان به قله نخواهد رسید اگر نشود
سوار بارهی آزادگی، پیادهی من
خطوط آخر این نامه را خودت بنویس
میان دفتر پیشانی گشادهی من؛
جهان برای کسی قهرمان نخواهد زاد
تو، قهرمان خودت باش، کُردِ سادهی من!
*/ شرح بتپرستیها/نشر سپیدهباوران/ 1394
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://t.me/maname49
تا تو اینجایی*
من بهترین حالِ زمینم تا تو اینجایی
من همچنان عاشقترینم، تا تو اینجایی
من، گاهگاهی هم به چیزی معتقد هستم
گفتم که من هم اهل دینم... تا تو اینجایی
حتی در این یخبارشِ یکدست، پنج آتش
سر میزند از آستینم تا تو اینجایی...
تاریخ در خودمردهی ما را ببین، در گور
زنده است -اما من بر اینم- تا تو اینجایی...
حوای من! از بی بهشتی غم نخور، سوگند
من در زمین میآفرینم تا تو اینجایی
ِ حتی همین ایران ِ ابرآگین ما زیباست
زیباست، اما... نازنینم، تا تو اینجایی
در آرزویم دیدن روزی است بیپایان...
ایکاش آن را هم ببینم تا تو اینجایی
اینجا بمان، اینجا که نام کوچکش کوچ است
شاید همین شد سرزمینم تا تو اینجایی
این کوچگرد تا ابد، این کُرد، یعنی من
من هم همینجا مینشینم تا تو اینجایی!
* از مجموعه غزل؛ رندان خراسان/ نشر مادیار/ 1399
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
من بهترین حالِ زمینم تا تو اینجایی
من همچنان عاشقترینم، تا تو اینجایی
من، گاهگاهی هم به چیزی معتقد هستم
گفتم که من هم اهل دینم... تا تو اینجایی
حتی در این یخبارشِ یکدست، پنج آتش
سر میزند از آستینم تا تو اینجایی...
تاریخ در خودمردهی ما را ببین، در گور
زنده است -اما من بر اینم- تا تو اینجایی...
حوای من! از بی بهشتی غم نخور، سوگند
من در زمین میآفرینم تا تو اینجایی
ِ حتی همین ایران ِ ابرآگین ما زیباست
زیباست، اما... نازنینم، تا تو اینجایی
در آرزویم دیدن روزی است بیپایان...
ایکاش آن را هم ببینم تا تو اینجایی
اینجا بمان، اینجا که نام کوچکش کوچ است
شاید همین شد سرزمینم تا تو اینجایی
این کوچگرد تا ابد، این کُرد، یعنی من
من هم همینجا مینشینم تا تو اینجایی!
* از مجموعه غزل؛ رندان خراسان/ نشر مادیار/ 1399
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
چارینه/ çarîne/ رباعی
کا؟!
لەئنەت ل وی ئاشقێ کو بێئەرمان بە
لەئنەت ل وێ چاندیا کو بێخەرمان بە
ئەڤ راستیە، لەئنەت ل دلێن سار بە، لێ...
کا هێڤیا کو؛ سا دلێ مە، دەرمان بە؟!
ka?!
le'net li wî aşiqê ku bê erman be
le'net li wê çandîya ku bê xerman be
ev rastî ye, le'net li dilên sar be, lê
ka hêvîya ku sa dilê me, derman be?!
کو؟
نفرین به آن عاشق که آرمانی نداشتهباشد
نفرین به آن زراعت که خرمنی نداشتهباشد
این درست و نفرین به دلهای مایوس، اما
کو آن امیدی که برای دل ما، دوایی باشد؟!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
کا؟!
لەئنەت ل وی ئاشقێ کو بێئەرمان بە
لەئنەت ل وێ چاندیا کو بێخەرمان بە
ئەڤ راستیە، لەئنەت ل دلێن سار بە، لێ...
کا هێڤیا کو؛ سا دلێ مە، دەرمان بە؟!
ka?!
le'net li wî aşiqê ku bê erman be
le'net li wê çandîya ku bê xerman be
ev rastî ye, le'net li dilên sar be, lê
ka hêvîya ku sa dilê me, derman be?!
کو؟
نفرین به آن عاشق که آرمانی نداشتهباشد
نفرین به آن زراعت که خرمنی نداشتهباشد
این درست و نفرین به دلهای مایوس، اما
کو آن امیدی که برای دل ما، دوایی باشد؟!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
صبح است
صبح است و تمام شد شب صبر سترگ
شد بر سر لاشه حملهور، گرگ به گرگ...
ای شیر نشسته! ناله بس کن، بخروش؛
تردید نکن، رسیده آن روز بزرگ!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://t.me/maname49
صبح است و تمام شد شب صبر سترگ
شد بر سر لاشه حملهور، گرگ به گرگ...
ای شیر نشسته! ناله بس کن، بخروش؛
تردید نکن، رسیده آن روز بزرگ!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
هشتم تیرماه؛ رای بدهیم یا ندهیم؟
همین اول بگویم؛ حسب تجربههای مکرر و اینکه بارها دیدهایم رای راستین مردم به هیچ انگاشته شده و سالهاست فریاد معنیدار آنان در سکوتی غمبار و بیقرار، نشنیده ماندهاست، صاحب این قلم، در تاملاتش، بر آن شد که در چهاردهمین دورهی انتخاب ریاست جمهوری اسلامی در هشتم تیرماه پیش رو، شرکت نکند و شاید هنوز هم برای تصمیم نهایی، به قطعیت نرسیده و منتظر رخدادنیهای پیش روست.
ولی، مثل همیشه و فارغ از اینکه رای بدهیم و به کدام کاندیدا، به عنوان یک ایرانی، ناچار از خودم میپرسم؛ اگر رای ندهم، نتیجهاش چه میشود؟
پاسخ تقریبا روشن است؛
رای ندادن من و امثال من، پیامی به حاکمان میدهد که مردم پای کار و پلکان تبلیغات و تفاخر نظام نیستند. که البته برایشان نه جدید است و نه مسموع!
اما از این که بگذریم، بیشک؛
نخست؛ غیبت اکثریت ناراضی و خاموش مردم در این انتخابات، پروسهی انتخاب و پروژهی انتصاب یکی از چند کاندیدای بهاصطلاح اصولگرا را که همه در هرم قدرت، آدمهای شناختهشده و سابقهداری هستند، تسهیل میکند؛ بزرگوارانی که مهمترین محور برنامههایشان، حفظ وضعیت موجود است و علیرغم حسننیت، کارنامهی مفصلشان موید دغدغههایی محدود است برای جلب رضایت افرادی معدود.
سپس؛ شرایطی که امروز داریم و مشخصا متمرکز بر افزایش فاصله با جامعهی جهانی، گسترش فقر عمومی و برباد رفتن میلیونها زندگی و امید است، تداوم خواهد یافت.
آنگاه؛ مردم ما، بیش از دو انتخاب و آرزوی محتمل، پیش رو نخواهند داشت:
یا مجبورند منتظر معجزهای الهی و امداد قدرتهای خارجی باشند که مملکت را یکشبه زیررورو کند.
یا؛ باید برای تحصیل آزادیهای فردی و رفاه عمومی، در تداوم اعتراضات پیشین، به تظاهر و تقابل و تلفات خیابانی روی بیاورند.
اما، تجارب نشان دادهاست که این گزینهها، نه مفید است و نه ممکن. چون ماحصل هر دو رویکرد، صرفا در واژههای «جنگ و مرگ» خلاصه میشود و این چیزی نیست که عاقلان و عاشقان ایران، میلی به آن داشتهباشند، چرا که هرچه گرفتاری داریم، ناشی از چهار دهه کاسبی برخی مردمسواران و رانتخواران، با این دو واژه است.
در مورد مردود بودن گزینهی اول، احتیاجی به احتجاج نیست. در مورد گزینهی دوم هم همین بس که به یاد بیاوریم در دو دههی اخیر، در خانهها و خیابانهای ایران بزرگ، سر همین دو مطالبهی معقول، چه اتفاقاتی افتاد و چه هزینههایی با جان و جهان نسل جوان، پرداخته شد! نتیجهاش هم این شد که دیگر کمتر کسی رغبت و جرئت بیان علنی و خیابانی خواستههایش را دارد.
در چنین شرایطی که هردو راه پیش روی ملت عملا مسدود یا ناموجه است، چه باید کرد؟
به گمان من که خود یکی از بیشمار ایرانیان محروم از حقوق و مایوس از آیندهام و امروز هم در این دوراهی تار و دشوار، مردد ماندهام، وفق تجربه و الزام واقعبینی سیاسی، ما راهی جز تغییرات اساسی نداریم و تغییر و تحول دلخواه، ممکن نخواهد بود مگر بهتدریج و از طریق حضور حداکثری مردم در آوردگاهی چون انتخابات و استفادهی مفید از فرصتهایی که حاکمیت با هرملاحظه و منظوری –و ازجمله برای ترمیم وجههی ملی یا بینالمللیاش- ناگزیر از قبول آن است.
اگرچه غلبهی روزافزون فشارهای معیشتی و یاس عمومی، مردم را بیش از همیشه به مواعید حاکمیت بدبین کردهاست و در چنین جوی، سخن گفتن از مشارکت در انتخابات، نوعی خودزنی است، من خوشبینانه امیدوار و مایلم که؛ این بار، در انتخابات شرکت کنیم.
پزشکیان، نمیتواند در جامهی پزشکی سیاسی، یکباره معجزه کند و در کالبد بینفس وطن روح بدمد، ولی اگر بتواند سایهی جنگ و مرگ را از سر این پیکر نیمهجان دور نگهدارد، خودش مغتنم است. نگوییم او هم فوقش میشود محمد خاتمی و همان بازی را تکرار میکند. با اینکه دوم خرداد آقای خاتمی، در زمان خودش اتفاق بزرگی بود و در آینده نقش فرهنگی،اجتماعی آن بهتر درک و دیده خواهد شد، ولی دکتر مسعود پزشکیان، نگاه و پایگاه اجتماعی متفاوت و موثرتری دارد و فکر میکنم، حضور سیاسی-حماسی مردم در بزنگاه قانونی هشتم تیرماه و رای حداکثری به او، میتواند نقطهی عطف مهمی در تاریخ معاصر ایران باشد و کمترین دستاوردش، ختم معاصی نظامی است که قرار بود برای مملکت و مردم، بشیر برابری و بایستگیهای زیستی انسان معاصر باشد اما صدافسوس باوجود پتانسیلهای بیشمار، به دهها دلیل و بهویژه افراط و تفریطهای سلیقهای و ایدئولوژیزدهی کاربهدستان در تشخیص دوست از دشمن حقیقی ایران و عدم شایستهگزینی و گریزان کردن سرمایههای انسانی از مملکت و خدمت، تا امروز میسر نشدهاست.
انتخابات تیرماه 1403و انتخاب دکتر پزشکیان، حتی اگر به تعبیر بعضی دوستان انتخابی بین بد و بدتر باشد، اقدامی مسئولانه و آگاهانه و بهتر از قهر ملی و استقبال از جنگی نبایسته و مرگی ناخواسته است.
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
همین اول بگویم؛ حسب تجربههای مکرر و اینکه بارها دیدهایم رای راستین مردم به هیچ انگاشته شده و سالهاست فریاد معنیدار آنان در سکوتی غمبار و بیقرار، نشنیده ماندهاست، صاحب این قلم، در تاملاتش، بر آن شد که در چهاردهمین دورهی انتخاب ریاست جمهوری اسلامی در هشتم تیرماه پیش رو، شرکت نکند و شاید هنوز هم برای تصمیم نهایی، به قطعیت نرسیده و منتظر رخدادنیهای پیش روست.
ولی، مثل همیشه و فارغ از اینکه رای بدهیم و به کدام کاندیدا، به عنوان یک ایرانی، ناچار از خودم میپرسم؛ اگر رای ندهم، نتیجهاش چه میشود؟
پاسخ تقریبا روشن است؛
رای ندادن من و امثال من، پیامی به حاکمان میدهد که مردم پای کار و پلکان تبلیغات و تفاخر نظام نیستند. که البته برایشان نه جدید است و نه مسموع!
اما از این که بگذریم، بیشک؛
نخست؛ غیبت اکثریت ناراضی و خاموش مردم در این انتخابات، پروسهی انتخاب و پروژهی انتصاب یکی از چند کاندیدای بهاصطلاح اصولگرا را که همه در هرم قدرت، آدمهای شناختهشده و سابقهداری هستند، تسهیل میکند؛ بزرگوارانی که مهمترین محور برنامههایشان، حفظ وضعیت موجود است و علیرغم حسننیت، کارنامهی مفصلشان موید دغدغههایی محدود است برای جلب رضایت افرادی معدود.
سپس؛ شرایطی که امروز داریم و مشخصا متمرکز بر افزایش فاصله با جامعهی جهانی، گسترش فقر عمومی و برباد رفتن میلیونها زندگی و امید است، تداوم خواهد یافت.
آنگاه؛ مردم ما، بیش از دو انتخاب و آرزوی محتمل، پیش رو نخواهند داشت:
یا مجبورند منتظر معجزهای الهی و امداد قدرتهای خارجی باشند که مملکت را یکشبه زیررورو کند.
یا؛ باید برای تحصیل آزادیهای فردی و رفاه عمومی، در تداوم اعتراضات پیشین، به تظاهر و تقابل و تلفات خیابانی روی بیاورند.
اما، تجارب نشان دادهاست که این گزینهها، نه مفید است و نه ممکن. چون ماحصل هر دو رویکرد، صرفا در واژههای «جنگ و مرگ» خلاصه میشود و این چیزی نیست که عاقلان و عاشقان ایران، میلی به آن داشتهباشند، چرا که هرچه گرفتاری داریم، ناشی از چهار دهه کاسبی برخی مردمسواران و رانتخواران، با این دو واژه است.
در مورد مردود بودن گزینهی اول، احتیاجی به احتجاج نیست. در مورد گزینهی دوم هم همین بس که به یاد بیاوریم در دو دههی اخیر، در خانهها و خیابانهای ایران بزرگ، سر همین دو مطالبهی معقول، چه اتفاقاتی افتاد و چه هزینههایی با جان و جهان نسل جوان، پرداخته شد! نتیجهاش هم این شد که دیگر کمتر کسی رغبت و جرئت بیان علنی و خیابانی خواستههایش را دارد.
در چنین شرایطی که هردو راه پیش روی ملت عملا مسدود یا ناموجه است، چه باید کرد؟
به گمان من که خود یکی از بیشمار ایرانیان محروم از حقوق و مایوس از آیندهام و امروز هم در این دوراهی تار و دشوار، مردد ماندهام، وفق تجربه و الزام واقعبینی سیاسی، ما راهی جز تغییرات اساسی نداریم و تغییر و تحول دلخواه، ممکن نخواهد بود مگر بهتدریج و از طریق حضور حداکثری مردم در آوردگاهی چون انتخابات و استفادهی مفید از فرصتهایی که حاکمیت با هرملاحظه و منظوری –و ازجمله برای ترمیم وجههی ملی یا بینالمللیاش- ناگزیر از قبول آن است.
اگرچه غلبهی روزافزون فشارهای معیشتی و یاس عمومی، مردم را بیش از همیشه به مواعید حاکمیت بدبین کردهاست و در چنین جوی، سخن گفتن از مشارکت در انتخابات، نوعی خودزنی است، من خوشبینانه امیدوار و مایلم که؛ این بار، در انتخابات شرکت کنیم.
پزشکیان، نمیتواند در جامهی پزشکی سیاسی، یکباره معجزه کند و در کالبد بینفس وطن روح بدمد، ولی اگر بتواند سایهی جنگ و مرگ را از سر این پیکر نیمهجان دور نگهدارد، خودش مغتنم است. نگوییم او هم فوقش میشود محمد خاتمی و همان بازی را تکرار میکند. با اینکه دوم خرداد آقای خاتمی، در زمان خودش اتفاق بزرگی بود و در آینده نقش فرهنگی،اجتماعی آن بهتر درک و دیده خواهد شد، ولی دکتر مسعود پزشکیان، نگاه و پایگاه اجتماعی متفاوت و موثرتری دارد و فکر میکنم، حضور سیاسی-حماسی مردم در بزنگاه قانونی هشتم تیرماه و رای حداکثری به او، میتواند نقطهی عطف مهمی در تاریخ معاصر ایران باشد و کمترین دستاوردش، ختم معاصی نظامی است که قرار بود برای مملکت و مردم، بشیر برابری و بایستگیهای زیستی انسان معاصر باشد اما صدافسوس باوجود پتانسیلهای بیشمار، به دهها دلیل و بهویژه افراط و تفریطهای سلیقهای و ایدئولوژیزدهی کاربهدستان در تشخیص دوست از دشمن حقیقی ایران و عدم شایستهگزینی و گریزان کردن سرمایههای انسانی از مملکت و خدمت، تا امروز میسر نشدهاست.
انتخابات تیرماه 1403و انتخاب دکتر پزشکیان، حتی اگر به تعبیر بعضی دوستان انتخابی بین بد و بدتر باشد، اقدامی مسئولانه و آگاهانه و بهتر از قهر ملی و استقبال از جنگی نبایسته و مرگی ناخواسته است.
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
زمانێ خوە، دورست بنڤیسنی!
هەڤالنۆ دەمباش
دخوازم گۆتنەکی قچک و گرینگ ببێژم:
من، فیلمەک دیت کو گۆڤەندا جاییلێن کوردێ کورمانج یێن خۆراسانی، نیشان ددا.
ل بننڤیسا فیلمێ، هاکا نڤیسیبوون؛
«لیستکا ب رەفش جاییلێ نە کورمانج».
دخوازم ل سەر ڤێ بننڤیسا دو تشتێن موهم ببێژم؛
یەک؛ لیستک، ل فارسی و کوردی، واتەیا «بازی» ددە و بازی و لیستک ژ گۆڤەندێ جودا نە.
دو؛ مەئنیا «جاییلێ نە کورمانج»، پە «جاییلێن کورمانج» ڤا پرپر فەرق دکە. «جاییلێ نە کورمانج»، ب فارسی، یانێ؛ جوانانی کە کورمانج نیستند. جاییلێن نە کورد!
ڤیا ژی بزاننی کو؛ برەفش دڤێ ل سەر هەڤ بێوە نڤیسین و رەفش ژی بێوە تەواندن، یانێ خەم ببە و ببە؛ برەفشێ...
دورستا ڤێ بننڤیسا ئەڤە؛
گۆڤەندا برەفشێ جاییلێن کوردێ کورمانج.
ئەگەر زمانێ خوە دورست نەنڤیسنی، ب دەستێ خوە، زمانێ خوە لال دکنی!
قە ڤا و تەڤا!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
هەڤالنۆ دەمباش
دخوازم گۆتنەکی قچک و گرینگ ببێژم:
من، فیلمەک دیت کو گۆڤەندا جاییلێن کوردێ کورمانج یێن خۆراسانی، نیشان ددا.
ل بننڤیسا فیلمێ، هاکا نڤیسیبوون؛
«لیستکا ب رەفش جاییلێ نە کورمانج».
دخوازم ل سەر ڤێ بننڤیسا دو تشتێن موهم ببێژم؛
یەک؛ لیستک، ل فارسی و کوردی، واتەیا «بازی» ددە و بازی و لیستک ژ گۆڤەندێ جودا نە.
دو؛ مەئنیا «جاییلێ نە کورمانج»، پە «جاییلێن کورمانج» ڤا پرپر فەرق دکە. «جاییلێ نە کورمانج»، ب فارسی، یانێ؛ جوانانی کە کورمانج نیستند. جاییلێن نە کورد!
ڤیا ژی بزاننی کو؛ برەفش دڤێ ل سەر هەڤ بێوە نڤیسین و رەفش ژی بێوە تەواندن، یانێ خەم ببە و ببە؛ برەفشێ...
دورستا ڤێ بننڤیسا ئەڤە؛
گۆڤەندا برەفشێ جاییلێن کوردێ کورمانج.
ئەگەر زمانێ خوە دورست نەنڤیسنی، ب دەستێ خوە، زمانێ خوە لال دکنی!
قە ڤا و تەڤا!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
چارینه/ çarîne/ رباعی
چ یە؟
رۆژەکی دبە ئاشتی و رۆژا دن، شەر...
لێڤێن تژی کەن، ل سیبهرا چاڤێن تەر
ئینسان کیە؟ من کو فام نەکر هالێ بەشەر
دنیا، چیە؟ ئەز براستی مامە ل بەر!
çi ye?
Rojekî dibe aştî û roja din şer
Lêvên tijî ken, li sîbera çavên ter
însan kî ye? min ku fam nekir halê beşer
Dinya çi ye? Ez birastî mame li ber?!
چیست؟
یک روز صلح و روز دیگر جنگ است
لبهایی خندان، در سایبان چشمهایی اشکی
آدمی کیست؟ من که حال بشر را درک نکردم
دنیا چیست؟ من براستی در برابر این پرسش ناتوانم!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
چ یە؟
رۆژەکی دبە ئاشتی و رۆژا دن، شەر...
لێڤێن تژی کەن، ل سیبهرا چاڤێن تەر
ئینسان کیە؟ من کو فام نەکر هالێ بەشەر
دنیا، چیە؟ ئەز براستی مامە ل بەر!
çi ye?
Rojekî dibe aştî û roja din şer
Lêvên tijî ken, li sîbera çavên ter
însan kî ye? min ku fam nekir halê beşer
Dinya çi ye? Ez birastî mame li ber?!
چیست؟
یک روز صلح و روز دیگر جنگ است
لبهایی خندان، در سایبان چشمهایی اشکی
آدمی کیست؟ من که حال بشر را درک نکردم
دنیا چیست؟ من براستی در برابر این پرسش ناتوانم!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
قوم دغل...
وقت سخن، علامەی دهرند همە؛
مشغولترین دهان شهرند، همە...
هنگام عمل، ولی همین قوم دغل؛
با قول و قرار و یار، قهرند همە!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
وقت سخن، علامەی دهرند همە؛
مشغولترین دهان شهرند، همە...
هنگام عمل، ولی همین قوم دغل؛
با قول و قرار و یار، قهرند همە!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
سێخشتی
گەوری
ئۆجاخ، خەڤا ببوون پڕی
گەوریا دیکان، بوو چڕی
خەو، ژ چاڤێ چیکان، فڕی!
gewrî
ocax, xeva bibûn pirrî
gewriya dîkan bû çirrî
xew, ji çavê çîkan firrî!
حنجرە
اجاقها، اغلب خاموش شدەبودند
حنجرەی خروسها، از فریاد پاره شد
خواب از چشم ستارهها و اخگرها پرید!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
گەوری
ئۆجاخ، خەڤا ببوون پڕی
گەوریا دیکان، بوو چڕی
خەو، ژ چاڤێ چیکان، فڕی!
gewrî
ocax, xeva bibûn pirrî
gewriya dîkan bû çirrî
xew, ji çavê çîkan firrî!
حنجرە
اجاقها، اغلب خاموش شدەبودند
حنجرەی خروسها، از فریاد پاره شد
خواب از چشم ستارهها و اخگرها پرید!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
بازیبس!
هان سارق روی سفرهی قاضیها؛
ساندیسخور در لباس ناراضیها...
ای قافیه و قیافەات هر دو غلط؛
بس کن که به سر رسیده این بازیها!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
هان سارق روی سفرهی قاضیها؛
ساندیسخور در لباس ناراضیها...
ای قافیه و قیافەات هر دو غلط؛
بس کن که به سر رسیده این بازیها!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
مسعود خان! لطفا بخوان
پزشک «پزشکیان» عزیز درود.
دوستت دارم با آن قیافهی بیریا و لهجهی کمیتاقسمتی آذری، که مثل حرف زدن ما کوردها، از دور سادگی و روراستی و درستیات را داد میزند.
آقای دکتر!
میخواهم به شما رای بدهم. میخواهم رای بدهم و این دقیقا خلاف قولی است که سالهاست به خودم دادهام تا دیگر فریب نقشههای تکراری و امیدافکن کارگردانان انتخابات این ولایت را نخورم و به آن هم عمل کردهام تا امروز.
ولی، اینبار میخواهم فریب غریب رای دادن را آگاهانه بخورم و نه تنها خودم که تلاش کنم هر ایرانی محروم مغموم مایوسی را که مثل من یقین دارد دیگ انتخابات تا امروز برای ما نجوشیده، به هر تدبیر و تمنایی، قانع کنم که به شما رای بدهند.
پزشک پزشکیان عزیز!
میدانم که درد من و ما را خودت میدانی و در این که به درمان خواهی کوشید هم، شکی ندارم. اما؛
یادت باشد، این آخرین فرصت است برای احیای قلب غمبار بیمار ایران. و این آخرین بخت است برای اینکه مردم آرزومند تحول و تغییر و آرامش را، یک اصلاحطلب بکشاند پای صندوق انتخابات ریاست جمهوری و با آیندهی ایران و آرزوهایشان برای زندگی آرام و بهکام، آشتی بدهد.
دکتر مسعود عزیز!
نمیدانم اصلا این چند خط دستت خواهد رسید و خواهی خواند یا نه، ولی مهم این است که دارم برای ثبت در تاریخ و به زبان شیرین پارسی، برایت میگویم؛ اگر، انتخاب شوی و خداینخواسته، بعد از مدتی بگویی من فقط تدارکاتچی بودم و پشیمانی پس از دوران خاتمی برایمان تکرار شود، هیچکس سخنت را نخواهد شنید و امید نوددرصد ایرانیان خسته را به صلح و صفا و زندگی خواهی کشت و این برای ملت بزرگواری که میبخشد و فراموش نمیکند، گناهی است که نه خواهد بخشید و نه فراموش خواهد کرد... خواهش میکنم تو هم فراموش نکن.
مسعود جان!
ببخش که خیلی صریح و صمیمی مینویسم؛ مردم چنان ملول و مخالف و خستهاند که حتی نزدیکترین دوستانم باور ندارند من با سابقهی زندان و دربهدری و انواع گرفتاری، بخواهم در انتخابات شرکت کنم و آب به آسیاب دشمنشان! بریزم. ولی چه کنم که من آدم خوشبینی هستم، از این فضای تنگ و فردای جنگ بیمناکم و حسب امیدواری ذاتی، فکر میکنم آمدنت احتمال تحقق صلح و صفای ملی و احقاق حق اکتریت را بیشتر میکند انشاءالله.
مسعود عزیز!
ما خراسانیها، مثلی داریم که میگوید: مسلمانی، از باور کردن است! من به میزان مسلمانیام واقف نیستم، ولی اساسا آدم خوشباوری هستم و نظر به کارنامهی جنابعالی، قول و قرارت را باور کردهام. برای همین هم به تو رای خواهم داد و امیدوارم بدانی گام در میدان چه نبرد نابرابری گذاشتهای و فراموش نکنی که در این نبرد، تحت هر شرایطی صدای مردم را بشنوی و بدانی که؛ ایرانیان خسته و دلآشفتهی امروز، فقط و فقط، تامین اقتصادی و آبادی و آزادی و شادی میخواهند، نه غم ننگین نان و بیم سنگین جان. همین.
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
پزشک «پزشکیان» عزیز درود.
دوستت دارم با آن قیافهی بیریا و لهجهی کمیتاقسمتی آذری، که مثل حرف زدن ما کوردها، از دور سادگی و روراستی و درستیات را داد میزند.
آقای دکتر!
میخواهم به شما رای بدهم. میخواهم رای بدهم و این دقیقا خلاف قولی است که سالهاست به خودم دادهام تا دیگر فریب نقشههای تکراری و امیدافکن کارگردانان انتخابات این ولایت را نخورم و به آن هم عمل کردهام تا امروز.
ولی، اینبار میخواهم فریب غریب رای دادن را آگاهانه بخورم و نه تنها خودم که تلاش کنم هر ایرانی محروم مغموم مایوسی را که مثل من یقین دارد دیگ انتخابات تا امروز برای ما نجوشیده، به هر تدبیر و تمنایی، قانع کنم که به شما رای بدهند.
پزشک پزشکیان عزیز!
میدانم که درد من و ما را خودت میدانی و در این که به درمان خواهی کوشید هم، شکی ندارم. اما؛
یادت باشد، این آخرین فرصت است برای احیای قلب غمبار بیمار ایران. و این آخرین بخت است برای اینکه مردم آرزومند تحول و تغییر و آرامش را، یک اصلاحطلب بکشاند پای صندوق انتخابات ریاست جمهوری و با آیندهی ایران و آرزوهایشان برای زندگی آرام و بهکام، آشتی بدهد.
دکتر مسعود عزیز!
نمیدانم اصلا این چند خط دستت خواهد رسید و خواهی خواند یا نه، ولی مهم این است که دارم برای ثبت در تاریخ و به زبان شیرین پارسی، برایت میگویم؛ اگر، انتخاب شوی و خداینخواسته، بعد از مدتی بگویی من فقط تدارکاتچی بودم و پشیمانی پس از دوران خاتمی برایمان تکرار شود، هیچکس سخنت را نخواهد شنید و امید نوددرصد ایرانیان خسته را به صلح و صفا و زندگی خواهی کشت و این برای ملت بزرگواری که میبخشد و فراموش نمیکند، گناهی است که نه خواهد بخشید و نه فراموش خواهد کرد... خواهش میکنم تو هم فراموش نکن.
مسعود جان!
ببخش که خیلی صریح و صمیمی مینویسم؛ مردم چنان ملول و مخالف و خستهاند که حتی نزدیکترین دوستانم باور ندارند من با سابقهی زندان و دربهدری و انواع گرفتاری، بخواهم در انتخابات شرکت کنم و آب به آسیاب دشمنشان! بریزم. ولی چه کنم که من آدم خوشبینی هستم، از این فضای تنگ و فردای جنگ بیمناکم و حسب امیدواری ذاتی، فکر میکنم آمدنت احتمال تحقق صلح و صفای ملی و احقاق حق اکتریت را بیشتر میکند انشاءالله.
مسعود عزیز!
ما خراسانیها، مثلی داریم که میگوید: مسلمانی، از باور کردن است! من به میزان مسلمانیام واقف نیستم، ولی اساسا آدم خوشباوری هستم و نظر به کارنامهی جنابعالی، قول و قرارت را باور کردهام. برای همین هم به تو رای خواهم داد و امیدوارم بدانی گام در میدان چه نبرد نابرابری گذاشتهای و فراموش نکنی که در این نبرد، تحت هر شرایطی صدای مردم را بشنوی و بدانی که؛ ایرانیان خسته و دلآشفتهی امروز، فقط و فقط، تامین اقتصادی و آبادی و آزادی و شادی میخواهند، نه غم ننگین نان و بیم سنگین جان. همین.
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
چارینه/ çarîne/ رباعی
نەمین
باڤۆ! تو بلڤ، بێ هێڤی و هال نەمین
رێ، دوورە، تو رابە ژ رێیا مال، نەمین
شەڤ، گەر چ رەشە، لێ دەنگێ خوە بەردی، خوەشە؛
هەر کار کو دکی بکە، تەنێ لال نەمین!
Nemîn
Bavo! Tu biliv, bê hêvî û hal nemîn
Rê dûr e, tu rabe ji rêya mal nemîn...
Şev, ger çi reş e, lê dengê xwe berdî xweş e;
Her kar ku dikî bike, tenê lal nemîn!
نمان
پدر جان، تکان بخور، ناامید و بیحال نمان
راە دور است، اما تو از راه خانه، بازنمان
شب، اگرچه سیاه است، اما صدایت را رهاکنی زیباست؛
هر کاری دلت خواست بکن، فقط سکوت نکن!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
نەمین
باڤۆ! تو بلڤ، بێ هێڤی و هال نەمین
رێ، دوورە، تو رابە ژ رێیا مال، نەمین
شەڤ، گەر چ رەشە، لێ دەنگێ خوە بەردی، خوەشە؛
هەر کار کو دکی بکە، تەنێ لال نەمین!
Nemîn
Bavo! Tu biliv, bê hêvî û hal nemîn
Rê dûr e, tu rabe ji rêya mal nemîn...
Şev, ger çi reş e, lê dengê xwe berdî xweş e;
Her kar ku dikî bike, tenê lal nemîn!
نمان
پدر جان، تکان بخور، ناامید و بیحال نمان
راە دور است، اما تو از راه خانه، بازنمان
شب، اگرچه سیاه است، اما صدایت را رهاکنی زیباست؛
هر کاری دلت خواست بکن، فقط سکوت نکن!
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
نیست
با اینهمە غم، مجال حاشامان نیست
با اینهمه بد، حق مماشامان نیست...
این صبر و سکوت کارگر نیست، رفیق؛
برخیز، که فرصت تماشامان، نیست!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://t.me/maname49
با اینهمە غم، مجال حاشامان نیست
با اینهمه بد، حق مماشامان نیست...
این صبر و سکوت کارگر نیست، رفیق؛
برخیز، که فرصت تماشامان، نیست!
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
یک دعوت انتخاباتی
چند پاسخ و یک توضیح پایانی
دوستان و همراهان کانال مانامه درود.
در پی نشر یادداشتهایم که مضمون رای دادن به جناب دکتر پزشکیان داشت، از طرف شما همراهان عزیز، چندین پیام در تایید یا رد، به دستم رسید. با سپاس و آرزوی سعادت برای همه، سعی کردم فراخور فهمم، در فضای خصوصی به پیامها جواب بدهم که امیدوارم کفایت کردهباشد.
به عنوان نمونه و خالی نبودن عریضه، ذیلا یادداشت دوست عزیزم دکتر غلامرضا مومن و توضیحات بنده را میخوانید؛
علیرضا جان، سلام برادر.
با اجازه میخوام چند خطی راجع به بیانیه انتخاباتیت در کانال بنویسم:
چیزی که برای من جالبه منقضی شدن "شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" ست. به همین زودی برگشتیم به سناریوی زمان روحانی.
به نظر من مردم با شرکت دوباره اشتباه بزرگی میکنند. خاتمی ته مانده اعتبارش رو بد جایی خرج کرد. الان جمهوری اسلامی در رابطه با بحران جانشینی، موضوع اتمی و سیاست خارجی پا در گل است و دوباره با این سیرک انتخاباتی بدنبال برون رفت از مشکل خودشه و به هیچ وجه دنبال لقمه ای نان و اندکی هوای تنفس برای مردم نیست. بنظرم اینبار هم مردم شرکت کنند، بیش از پیش سرخورده خواهند شد. در شرایطی که یک اجماع قلبی حداکثری علیه مشروعیت این رژیم شکل گرفته، شرکت در چنین انتخاباتی بدون گرفتن هر گونه ضمانت توسط اصلاحطلبان از رژیم، در حکم جام زهری برای مردم خواهد بود. شیرفهم شدن رژیم راجع به عدم مشروعیتش شاید عامل فشاری برای یک تغییر اساسی در آینده نزدیک باشد، ولی اگر رژیم فکر کند که میتواند با برگزاری نمایشهای انتخاباتی بحران مشروعیتش را به تکرار مالهکشی کند، دیگر نیازی به یک تغییر اساسی در خود نخواهد دید.
نطر شخصی منه و میتونه درست نباشه.
راستش من علیرغم اینکه جزو تحریم کنندگان انتخابات هستم ولی خوندن نقطه نظرات کارشناسان و دوستان من رو دچار این تردید کرد که لااقل نظر تحریمی خودم رو بعنوان یک شهروند تبلیغ نکنم، ولی امروز یهویی منو برق سهفاز گرفت که این چه کاری است آخه! به همین زودی یادمون رفت که حضور اصلاح طلب و اصولگرا روی این تخت پلاستیکی ریاست جمهوری فرقی در نتیجه ایجاد نمیکنه و رژیم فقط به دنبال برنامههای خودشه؟!
رژیم این مشارکت رو به خارجی ها خواهد فروخت و اونارو دچار این توهم چند باره خواهد کرد که با تغییر دولت در ایران میتواند سیاست رژیم عوض شود. وضعیت گول زننده و بسیار خطرناک است. احساس می کنم که ما قراره از یک سوراخ ده بار گزیده شویم و هر بار بگوییم ایندفعه دیگه فرق میکنه.
ارادتمند دوست عزیزتر از جانم؛
غلامرضا مومن
**
درود و سپاس غلامرضا جان.
خیلی هم عالی و چه خوب کردی نظرت رو نوشتی برادرم.
دکتر جان، خودت که میدونی من نه دوست دارم این شرایط بمونه و نه میخوام آب به آسیاب نظام بریزم.
مشکل من یا بهتر بگویم مسألهی من این است که؛
برای ایجاد تغییرات لازم و مقتضی مردم، اگر از طریق فرصتی مثل انتخاب رییس جمهور اقدام نکنیم، پس چه کنیم؟ آیا جز ریختن به خیابان و استقبال از مرگ، راهی هست و آیا باتوجە بە تجارب اخیر، مردم حاضر به تکرار و قبول این ریسک هستند؟
منتقدین داخلی و مخالفین شرکت در انتخابات که عمدتا خارجنشین اند، دایم تکرار میکنند؛ نروید رای ندهید.... اما حتی یک پیشنهاد معقول هم ندارند که؛ به پزشکیان رای ندهیم، پس چه کنیم که بتواند ما را به انتخابی بهتر و فردایی روشنتر برساند؟!
مخالفان رایدهی به پزشکیان، تکرار میکنند که؛ نتیجهی عدم مشارکت، مشروعیتزدایی از نظام است... اما نمیگویند در ۱۰ سال اخیر که اکثریت ایرانیان پای صندوقهای رای نرفته و مشروعیت نظام را زیر سوال بردهاند، آیا اتفاق خاصی افتادهاست؟ آیا برای نظام مهم بوده و آیا برای مشتریان نفت ایران و کشورهایی که صرفا رفیق جیب ما و حافظ منافع خویش اند، فرقی میکند جمهوری اسلامی مشروعیت مردمی داشتهباشد، یا نه؟
دکتر جان، حضور گسترده در انتخابات اگرچه ممکن است زمینهساز سوءاستفاده و مصادرهبهمطلوب از طرف نظام شود، ولی تنها بخت قدرتنمایی و پیامدهی مردم است که حکومت نمیتواند نادیده بگیرد و اگر هم بخواهد رای مردم را مصادره کند، مثل انتخابات ۸۸، اقلا این مجال را به مردم میدهد که وارد یک میدان قانونی اظهار مخالفت شوند و بطور جدی حاکمیت را برای مطالبات جدیشان از جمله آزادیهای فردی و رفاه عمومی، به چالش بکشند.
من معتقدم سکوت و گوشهنشینی منفعلانه هرگز در شأن انسان آزاد و آگاه نیست و مشارکتی که پیام مخالفت داشتهباشد، بسیار بهتر است از تحریم خنثی و موثرتر از این است که کاهلانه بنشینیم و خیال کنیم همه چیز خود به خود یا به یاری جنگهای داخلی و خارجی، درست خواهد شد.
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://t.me/maname49
چند پاسخ و یک توضیح پایانی
دوستان و همراهان کانال مانامه درود.
در پی نشر یادداشتهایم که مضمون رای دادن به جناب دکتر پزشکیان داشت، از طرف شما همراهان عزیز، چندین پیام در تایید یا رد، به دستم رسید. با سپاس و آرزوی سعادت برای همه، سعی کردم فراخور فهمم، در فضای خصوصی به پیامها جواب بدهم که امیدوارم کفایت کردهباشد.
به عنوان نمونه و خالی نبودن عریضه، ذیلا یادداشت دوست عزیزم دکتر غلامرضا مومن و توضیحات بنده را میخوانید؛
علیرضا جان، سلام برادر.
با اجازه میخوام چند خطی راجع به بیانیه انتخاباتیت در کانال بنویسم:
چیزی که برای من جالبه منقضی شدن "شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" ست. به همین زودی برگشتیم به سناریوی زمان روحانی.
به نظر من مردم با شرکت دوباره اشتباه بزرگی میکنند. خاتمی ته مانده اعتبارش رو بد جایی خرج کرد. الان جمهوری اسلامی در رابطه با بحران جانشینی، موضوع اتمی و سیاست خارجی پا در گل است و دوباره با این سیرک انتخاباتی بدنبال برون رفت از مشکل خودشه و به هیچ وجه دنبال لقمه ای نان و اندکی هوای تنفس برای مردم نیست. بنظرم اینبار هم مردم شرکت کنند، بیش از پیش سرخورده خواهند شد. در شرایطی که یک اجماع قلبی حداکثری علیه مشروعیت این رژیم شکل گرفته، شرکت در چنین انتخاباتی بدون گرفتن هر گونه ضمانت توسط اصلاحطلبان از رژیم، در حکم جام زهری برای مردم خواهد بود. شیرفهم شدن رژیم راجع به عدم مشروعیتش شاید عامل فشاری برای یک تغییر اساسی در آینده نزدیک باشد، ولی اگر رژیم فکر کند که میتواند با برگزاری نمایشهای انتخاباتی بحران مشروعیتش را به تکرار مالهکشی کند، دیگر نیازی به یک تغییر اساسی در خود نخواهد دید.
نطر شخصی منه و میتونه درست نباشه.
راستش من علیرغم اینکه جزو تحریم کنندگان انتخابات هستم ولی خوندن نقطه نظرات کارشناسان و دوستان من رو دچار این تردید کرد که لااقل نظر تحریمی خودم رو بعنوان یک شهروند تبلیغ نکنم، ولی امروز یهویی منو برق سهفاز گرفت که این چه کاری است آخه! به همین زودی یادمون رفت که حضور اصلاح طلب و اصولگرا روی این تخت پلاستیکی ریاست جمهوری فرقی در نتیجه ایجاد نمیکنه و رژیم فقط به دنبال برنامههای خودشه؟!
رژیم این مشارکت رو به خارجی ها خواهد فروخت و اونارو دچار این توهم چند باره خواهد کرد که با تغییر دولت در ایران میتواند سیاست رژیم عوض شود. وضعیت گول زننده و بسیار خطرناک است. احساس می کنم که ما قراره از یک سوراخ ده بار گزیده شویم و هر بار بگوییم ایندفعه دیگه فرق میکنه.
ارادتمند دوست عزیزتر از جانم؛
غلامرضا مومن
**
درود و سپاس غلامرضا جان.
خیلی هم عالی و چه خوب کردی نظرت رو نوشتی برادرم.
دکتر جان، خودت که میدونی من نه دوست دارم این شرایط بمونه و نه میخوام آب به آسیاب نظام بریزم.
مشکل من یا بهتر بگویم مسألهی من این است که؛
برای ایجاد تغییرات لازم و مقتضی مردم، اگر از طریق فرصتی مثل انتخاب رییس جمهور اقدام نکنیم، پس چه کنیم؟ آیا جز ریختن به خیابان و استقبال از مرگ، راهی هست و آیا باتوجە بە تجارب اخیر، مردم حاضر به تکرار و قبول این ریسک هستند؟
منتقدین داخلی و مخالفین شرکت در انتخابات که عمدتا خارجنشین اند، دایم تکرار میکنند؛ نروید رای ندهید.... اما حتی یک پیشنهاد معقول هم ندارند که؛ به پزشکیان رای ندهیم، پس چه کنیم که بتواند ما را به انتخابی بهتر و فردایی روشنتر برساند؟!
مخالفان رایدهی به پزشکیان، تکرار میکنند که؛ نتیجهی عدم مشارکت، مشروعیتزدایی از نظام است... اما نمیگویند در ۱۰ سال اخیر که اکثریت ایرانیان پای صندوقهای رای نرفته و مشروعیت نظام را زیر سوال بردهاند، آیا اتفاق خاصی افتادهاست؟ آیا برای نظام مهم بوده و آیا برای مشتریان نفت ایران و کشورهایی که صرفا رفیق جیب ما و حافظ منافع خویش اند، فرقی میکند جمهوری اسلامی مشروعیت مردمی داشتهباشد، یا نه؟
دکتر جان، حضور گسترده در انتخابات اگرچه ممکن است زمینهساز سوءاستفاده و مصادرهبهمطلوب از طرف نظام شود، ولی تنها بخت قدرتنمایی و پیامدهی مردم است که حکومت نمیتواند نادیده بگیرد و اگر هم بخواهد رای مردم را مصادره کند، مثل انتخابات ۸۸، اقلا این مجال را به مردم میدهد که وارد یک میدان قانونی اظهار مخالفت شوند و بطور جدی حاکمیت را برای مطالبات جدیشان از جمله آزادیهای فردی و رفاه عمومی، به چالش بکشند.
من معتقدم سکوت و گوشهنشینی منفعلانه هرگز در شأن انسان آزاد و آگاه نیست و مشارکتی که پیام مخالفت داشتهباشد، بسیار بهتر است از تحریم خنثی و موثرتر از این است که کاهلانه بنشینیم و خیال کنیم همه چیز خود به خود یا به یاری جنگهای داخلی و خارجی، درست خواهد شد.
#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)
https://t.me/maname49
دومالک/ دوبیتی/ dumalik
خەونا تە
چقەس چوومە چیان سا تە ببینم
چقەس گەریام ریان، تا تە ببینم
وەلاتێ شاهی و ئشق و ژیانێ!
بهێل، قە جارێ خەونا تە ببینم...
Xewna te
çiqes çûme çiyan, ta te bibînim
çiqes geryam riyan, sa te bibînim
Welatê şahî û êşq û jiyanê!
Bihêl, qe carê xewna te, bibînim...
رویای تو
چند بار، بە کوەها رفتم کە ببینمت
چقدر در راهها گشتم کە پیدایت کنم
ای سرزمین شادی و عشق و زندگی!
بگذار، اقلا یکبار خوابت را ببینم...
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
خەونا تە
چقەس چوومە چیان سا تە ببینم
چقەس گەریام ریان، تا تە ببینم
وەلاتێ شاهی و ئشق و ژیانێ!
بهێل، قە جارێ خەونا تە ببینم...
Xewna te
çiqes çûme çiyan, ta te bibînim
çiqes geryam riyan, sa te bibînim
Welatê şahî û êşq û jiyanê!
Bihêl, qe carê xewna te, bibînim...
رویای تو
چند بار، بە کوەها رفتم کە ببینمت
چقدر در راهها گشتم کە پیدایت کنم
ای سرزمین شادی و عشق و زندگی!
بگذار، اقلا یکبار خوابت را ببینم...
#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)
https://t.me/maname49
Telegram
MANAME / مانامە
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.