MANAME / مانامە
606 subscribers
375 photos
37 videos
11 files
1.15K links
کانال تلگرامی معرفی آثار، اشعار و نوشتار علیرضا سپاهی لایین (کاوە زێدان) به زبانهای کوردی و فارسی.
Download Telegram
رباعی/ çarîne/چارینه

تو

تو، راست ببێژ، قە ل وەلاتێ دەرەوان
تو، کورد بژی، ل ئێل و ئۆلا ئەرەوان...
هەرچەند، دبینن تە ب چاڤێ دینەک؛
چاڤێن خوە ب ڤێ بەرفا مەگر، مینا کەوان!

tu

tu, rast bibêj, qe li welatê derewan
tu, kurd bijî, li êl û ola Erewan
herçend, dibînin te bi çavê dînek
çavên xwe bi vê berfa megir mîna kewan!!


#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49
ما، به که و چه معترضیم؟!

اغلب ما (ما مردم) از شرایطی که در آن گرفتاریم، گله داریم و لابد مطمئنیم که ما در ایجاد و تداوم این شرایط بی‌تقصیریم.
از خودم و شما سوال می‌کنم؛
اغلب ما، در همین روزها، جز نالیدن و فحاشی به فلک و مدیران مملکت، چه کار مهم دیگری انجام داده‌ایم؟!
به عنوان مثال؛
احساس مسئولیت اجتماعی ما -در عمل و نه در شعار- چقدر است؟
میزان مشارکت ما در فعالیت‌های جمعی، اعم از سیاسی و فرهنگی تا اقتصادی و تولیدی، چه مقدار است؟
همت ما در مطالعه‌ی آثار موثر گذشته و معاصر برای فهم عمیق‌تر مسایل جمعی و فردی چه اندازه است؟
توجه ما به داشتن درک و سواد و تخصص- و نه الزاما مدرک‌- برای دانستن و درست دیدن و منصفانه تحلیل کردن امور، چقدر است؟
تعهد ما به افزایش آگاهی و شعورمان در حوزه‌هایی که مدعی‌اش هستیم و از دکانش نان می‌خوریم، چه اندازه است؟
عنایت علمی و عملی ما به رعایت اخلاق و احترام عمومی و عدالت‌خواهی و راست‌گویی، چه میزان است؟
معیار ما در خود‌محق پنداری چیست؟ کارنامه‌ی معتبر ما برای حرفی که می‌زنیم کدام است؟ و مایه‌ای که برای تحقق اهداف و آرمان‌های بلندپروازانه‌ی خویش گذاشته‌‌ایم، چقدر است؟!
چه اندازه پیگیر حل مسایل بنیادین فکری و فرهنگی جامعه‌ی خویش هستیم و برای تحقق اهدافی مثل آزادی و امنیت شغلی و شادی چه هزینه‌ای کرده‌ایم؟
چقدر در رشد جمعی جامعه‌ی خویش سهم داریم و چه مایه برای تعالی گفتاری و رفتاری جمع پیرامون خود، کوشیده‌ایم؟
گزیده و گویا؛ ما، در راه رفع موانع رشد و توسعه‌ی جامع این جامعه، جز هیچ‌انگاری، پوچ‌پنداری، ولش‌کن گفتن و جوک‌گفتن و ادا درآوردن و توهین و تمسخر دیگران، چه کار مهم دیگری انجام داده‌ایم که به ازایش از شرایط موجود توقع و طلب داریم؟!
حالا منصفانه و صادقانه بفرمایید که؛ ما، به که و چه و چرا معترضیم؟!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
عشق؟

در هر که نگاه می‌کنی، سربند است
با فکر فروش، خاطرش خرسند است...
جز عشق، دکانش از همه‌چیز پر است
چه حاجت عشق؛ عشق کیلو چند است؟!

فی‌الجمله...

فی‌الجملە، اگر کە فاعل و مفعول‌اند
ایشان، بە سلامتی بە خود مشغول‌اند
بی‌فایده از خدا و دل می‌گویی؛
این قوم، فقط بنده‌ی رب‌الپول‌ اند!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
دومالک/ دوبیتی

خەم و شادی!

دەما کو؛ جارنا شادی ژ دەر تێ
مینا داوەت‌چیان، پرشووروشەر تێ...
لێ، خەم... خەم مینا مێڤانێن مە خەلکێ
خودی یە‌ و قە هەرشەڤ، بێ‌خەبەر تێ!

Xem û şadî!

Dema ku; carina şadî ji der tê
Mîna dawetçîyan pirşûrûşer tê
Lê, xem... xem, mîna mêvanên me xelkê
Xudî ye û qe herşev, bêxeber tê!!

غم و شادی!

گاهی که شادی از در وارد می‌شود
مثل دعوت کنندگان عروسی، با هیاهو می‌آید
اما غم... غم، مثل میهمانان ما مردم
چنان خودمانی است، که هر شب بی‌خبر از راه می‌رسد!!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
نیمایی-لۆ

نقطه، سر خط

فواره می‌شود‌، مشت
آواز می‌شد، خشم
آغاز می‌شود خون
تکرار می‌شود رود؛
بین درود و بدرود...
این است رسم این خاک
این، خاک عرف و عادت
این زخم چهارسو؛ چاک
این شرح بی‌نهایت
این بار تا ابد کج
این چرخ تا ابد لج
با ما، گروه بردار
ما، کشتگان بیدار
بر موج تلخ تاریخ
تاریخ تلخ تکرار
مابین روم و تاتار...
**
پایان جمله، اما؛
این است و این مصیبت؛
در عمق تیرەشب‌ها
جان می‌رسد به لب‌ها
از خون چشمە‌ساران
از اشک سرخ یاران
در دستهای خالی
با کوزە‌ای سفالی
در چاه می‌رود، شط
فواره می‌شود، آه
از چشم‌های در راه...
تا قهر تا قیامت
تا؛
نقطه
از سر خط!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
دومالک/ دوبیتی

وێ‌چاخێ!

نە ناڤەک، نە دراڤەک تینە سا تە
نە ژی کو نان و ئاڤەک تینە سا تە....
ژ خەلکێ دوور بە، تا سا خوە ببی کەر
وێ‌چاخێ، خان بناڤەک تینە سا تە!

wê çaxê!

ne navek, ne diravek tîne sa te
ne jî ku nan û avek tîne sa te...
ji xelkê dûr be, ta sa xwe bibî ker
wê çaxê, Xan binavek tîne sa te!!

آنگاە...

نه اسم و رسم و نه ثروتی برایت می‌آورد
و نه آب و نانی، برایت دارد...
از مردم دور شو، تا برای خودت خری شوی
آنگاه است که خان برایت علف می‌آورد!!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
چارۆک

سا ڤێ شەڤا بارانی...

دیسا، ئەوران، قوڕەقوڕن
هووژەهووژن، گوڕەگوڕن....
چاڤێن بانان، مینا ئاسمین
سا گولێن تی، شوڕەشوڕن!

Çarok

Da vê şeva baranî...

Îşev, ewran qurrequrrin
Hûjehûjin, gurregurrin...
çavên banan, mîna asmîn
Sa gulên tî, şurreşurrin!

چاروک

برای این شب بارانی

دوباره، ابرها فریاد برآورده‌اند
رگباری و سیل‌آسا، می‌بارند
و چشمهای بام‌ها، همچون آسمان
برای گل‌های تشنه، اشک‌افشانند!

#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
چاروک

چه ماه قشنگی، چه اردیبهشتی
چه باران مستی، چه بوی بهشتی
چه فصل بهاری، عجب شاهکاری
پس از چل زمستان؛ عجب سرنوشتی!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
بانوی باران*

آن دختر بزرگ که در خاطرش منم
آن دختری که وسوسه‌ی اوست بودنم

بانوی کوه و نم نم باران و گوسفند
چوپان لحظه‌های نجیب سرودنم

همخانه‌ی همیشه‌ی دنیای آبی‌ام
همسایه‌ی همیشه‌ی احساس روشنم

زیبای با وقار من، آن دختر بزرگ
آن دختری که دارم از او حرف می‌زنم

دیری است روی شاعری‌ام لمس می‌شود
پیراهنی است از نخ گیسوش بر تنم
**
شعرم همیشه زندگی‌ام بوده است و من
می‌خواستم که وارد شعرم شود، زنم...


از کتاب فواره‌ها و به‌بهانه‌ی روز دختر💐
نشر سپیده‌باوران/ 1394

#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
در تقویم رسمی ایران ما، ۲۱ اردیبهشت امسال، روز دختر است. این روز بر همه‌ی دختران عزیز ما، مبارک‌باد، با تاکید بر این نکتەی مهم که؛ روزها را آدمها متبرک می‌کنند، نە تقویم‌ها.

روز دختر، مبارک

لبخند تو، سرچشمه‌ی شعر و شادی است
در ذهن و زبانت، عشق مادرزادی است
در آینه‌ی رنج و امیدت، دختر؛
فردا، همه؛ زن, زندگی و آزادی است...

Roja keçikan pîroz

Çîroka te, êş û xem nine keçka min
Xem, çi zane mêr e yan jin e, keçka min...
Tu, ra be û zana be ku şa bî, bêguman;
mêrên ku rûniştin; mirine keçka min!

رۆژا کەچکان پیرۆز

چیرۆکا تە، ئێش و غەم ننە کەچکا من
غەم، چ زانە مێرە یان ژنە، کەچکا من...
تو، ڕا بە و زانا بە کو شا بی، بێ‌گومان؛
مێرێن کو روونشتن؛ مرنە کەچکا من...


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
ناممکن

ما را، شده قرن‌ها اسارت، بکشد
یا دزد وطن، در شب غارت بکشد
اما نشد و نباید و ممکن نیست؛
ما را، مرض ترس و‌ حقارت، بکشد!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
سێڤ و سەمبۆل*!


دو گول‌برا، ل کۆچەیێ دلیستن
کو یەکەجاری دەنگێ مامۆ بهیستن

مامۆ ژ ناڤا باخێ سێڤان دهات
سەوا خزین ژی، سێڤ هانی‌بوو خەلات

خەلات، ژ دارا کەسک و سۆر و زەر بوو
ژ وان سێڤێن کو نرخا وان ل سەر بوو

ل دو بران، سێ سێڤ پێشکەش کرن
برا ژی چوون و کێفا خوە خوەش کرن

سێڤ، ئاڤێتن ناڤ کوچەیا تژی گەرد
کەسەک و زەر و سۆر بوو، ب‌یەکجاری ئەرد

دەست‌ ب‌لیستنێ کرن پە سێڤان
دەڤ تژی بانگ و دەنگ، و کەن ل لێڤان

مامۆ هەرای کر؛ ئەلێڵۆ چاڤنۆ!
سێڤ، سەوا لیستکێ ننن، باڤنۆ

پێ‌لیستۆکا کۆچەیێ تشتەک دنە
هێفا سێڤان و رەنگ و بهینێ ننە؟!

سێڤان ماڤێژن کو شا بن دو گاڤان
چمانێ هوون هین ژی ڤەناکن چاڤان؟!

ڤا راستیە کو؛ هین ژی هوون خزانن
مەگەر فەرقا سێڤ و گووزێ نزانن؟

دورستە سێڤ مینا گووزان گلۆرە
لێ سێڤ شێرینە؛ زەر و کەسک و سۆرە

کەسک و زەر و سۆر، سا مە ئشق و ئالە
شوونا سێڤان، ل سەر تاخشکا مالە...

ئەگەر چ گووز هەڤالێ ئاڤ و نینە
لێ، سێڤ سا مە یارا زمان‌شێرینە...

گەرێ بکن قەدرا خوە و ڤێ سێڤا
ب خاکێ کۆچێ وەرمەدن، ڤێ مێڤا

لیستنا ل ناڤ کوچەیێ پر خوەشە
لێ، هەر کی سێڤێ هەز نەکە، روورەشە...

ئەگەر چ هوون سا من را پر ئەزیزن
خواهش دکم ب هەر تشتێ مەلیزن...
**
مامۆ گۆت و ب رێ کەت و‌ چوویە مال
ل کۆچەیێ مان‌ دو برایێن هەڤال

برایێ خێڤ گۆت کو؛ مامۆ ژی دینە
هەر گلۆڤەر، پێ‌لیستۆکا خزینە.‌‌..

دنیا بگشتی لیستک و دراڤە
بلیز، بخوە، کو‌ دنیا نان و ئاڤە

چ زێر و زیڤە و چ گووز و سێڤە
جهان، تەنێ دووکانا دەست درێڤە!!

لێ، ل وی ئالێ دن برایێ ژیرۆک
کو زانی بوو، چیە چیرۆک و دیرۆک

زانی بوو، گەنم دافە سا کەوان را
سەمبۆلە سێڤ، سا ئاشقێن جەوان را

کوور فکری و ژ مامێ خوە هەز کر
رابوو و پێ‌لیستۆکا خوە، ئەوەز کر؛

ئەوەز کر و سا خوە بوو سەردار ئێوەز
قوربانا کوردێن ژیر و زانا بم، ئەز...

هەڤال، ئەگەر مەزن، ئەگەر خزان بن
هێفە کو؛ ل دەرسا ئاپۆ، نەزان بن...
.....
* دوخشتین (مثنوی)
ل وەزنا؛ مفاعلن، مفاعلن، فعولن


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
نه بیشتر و نه کمتر؛
فقط انسان، فقط دختر!

این روزها، ذیل عنوان بزرگداشت روز دختر در تقویم سرزمین ما، نکات و اشاراتی در رسانه‌های مختلف، می‌خوانیم و می‌بینیم و بدیهی است برای من هم که باافتخار پدر سه دخترم، نگارش و نشر محتوا در این باره، وظیفه است و مایه‌ی مباهات.
اما، نکته‌ای به نظرم رسید که اگرچه تازه نیست، به گمانم طرح و توضیح و توصیه‌اش، همیشه تازه و تامل‌انگیز است.
بعضٱ دیده‌ام که روزی مثل دختر یا مادر و در مجموع روزهای مربوط به زنان، محل و مجالی می‌شود برای طرح جدل‌های لفظی مثل؛ تقابل تاریخی مرد و زن و دشواری زن‌زیستن در جوامع «مردسالار» یا به تعبیر من «نرسالار».
صد البته و مع‌الاسف، رویکرد تبعیض‌آمیز مردان نسبت به حقوق زنان به‌ویژه درمیان اقشار سنتی و تعصبی جامعه‌ی ما، واقعیتی است تلخ و تکراری و آخرین شاهد این مدعا، فرمایش یکی از مذهبیون تریبوندار است که با غیظ و غضب گفته‌است؛ راه دادن زنان به ورزشگاهها اشتباه بود و باید اصلاح شود!
پرواضح است که چنین نگاه جامد و جزم‌اندیشی، جایی در مناسبات انسانی عصر ما ندارد، در عین حال، ما همه‌ی مردان و زنان این مملکت، باید حواسمان باشد که احیانا از آن‌سوی بام نیافتیم. نگرانی پیرامون این افراط و تفریط را وقتی احساس می‌کنم که می‌بینم، در میان دو طیف جنسی جامعه، گاهی به جای اثبات شئ، سعی بیهوده در نفی ماعدا می‌شود یا بالعکس و این بالاخص در میان زنان و دختران، ملموس‌تر است. این که زن فکر کند مرد یا جنس نر مسبب تمامی رنج‌ها و مصایب اجتماعی‌ اوست، خطایی خطیر و سوءتفاهمی توجیه‌ناپذیر است، هرچند این واقعیت را نباید نادیده گرفت که بسیاری از مردان، برای حفظ منافع جنسی، در تحقیر و تصغیر تاریخی زنان مقصر بوده‌اند، ولی خودکم‌بینی زنانه و ناباوری به توان و تدبیر خود در میان زنان، خودش هم در شکل‌گیری تدریجی شرایط منحط معاصر، کم‌اثر نبوده‌است.
مخلص کلام اینکه؛
نفی دیگران، هرگز ما را اثبات نمی‌کند؛ زن یا مرد، چنانچه به‌جای فرافکنی و توجیه سیه‌روزی‌ها و فرصت‌سوزیهای تاریخی خود از طریق انداختن گناه به گردن دیگری، بکوشند که؛ با افزایش احساس مسئولیت‌ اجتماعی و سیاسی و خودباوری و اراده و امید و آگاهی، نقص و ناکارآمدی طبیعی خود را که اقتضای ذاتی آدمی‌است، با رشد و شایستگی جبران کنند، آن‌وقت شاهد جامعه‌ای شاد و شکوفا و بشری بایسته‌ی عصر، خواهیم بود.


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
چارینە/ رباعی

خوەست

ئەڤ خوەستا خوەدێ یە، ژ کورک و کەچکان
کو؛ ناس کن، مەڵەهرچان و کەڕگوچکان
خوەستا قیز و لاوێن مە ژی ڤا یە کو خوەدێ؛
دوور کە ژ سەرێ مە، زک‌گر و دل‌قچکان!

xwest

ev xwesta xwedê ye ji kurik û keçikan
ku; nas kin، mellehirçan û kerguçikan
xwesta qîz û lawên me jî va ye ku xwedê;
dûr ke ji serê me, zikgir û dilqiçikan!

تقاضا

این است آنچه خدا از دختربچه‌ها و‌ پسربچه‌ها می‌خواهد
کە بشناسند خرس‌های ظاهرا دانای سنگین‌گوش را
تقاضای دختران و پسران ما هم از خدا این است
که، شکم‌گندگان کوچک‌دل را از ما دور کند!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
زبان دل

گفتند کم است، عشق ناقابل ما
دیوان غم است، شعر بی‌حاصل ما...
حالا، تو حدیث حال ما را دریاب؛
گویاتر از این زبان برای دل ما؟!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
Forwarded from کانیا دل (محمد حسین پور)
دوستان همدل و همزبانان کانیادل

      درود برشما

🔸به آگاهی می‌رساند؛
چنان‌که پیشتر هم اعلام شده‌است؛ سومین نشست تخصصی انجمن فرهنگی،ادبی کانیادل در سال جاری، چهارشنبه‌ی این هفته در محل کانون دانشگاهیان خراسان برگزار می‌شود.
🔸برابر آخرین برنامه‌ریزی صورت گرفته علاوه بر تایم موسیقی مقامی و شعرخوانی اعضای انجمن، این هفته نیز، حسب اعلام آمادگی، شعر یکی از دوستان شاعر حاضر در جلسه، اختصاصا بازخوانی و بررسی خواهد شد.
🔸خواهشمند است ضمن حضور به موقع در جلسه، کوردهای همدل و همزبانان اهل ذوق را نیز به‌ حضور و همراهی، فرابخوانید.
🔹زمان:
چهارشنبه؛ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
از ساعت ۱٨ الی ۲۰
🔹مکان:
مشهد ـ بزرگراه شهید کلانتری ـ بین کلانتری ۲۲ و ۲۴ ـ پلاک ۳۱۰- دفتر کانون دانشگاهیان خراسان

✍️ انجمن فرهنگی و ادبی کانیادل

@kaniyadil
چارینە/ رباعی/ çarîne

نابە، مەگەر...

مالا کو خوە هەز کە، ڤا وەلاتێ دەرەوین
بەرڤە سبێ، لەز کە ڤا وەلاتێ دەرەوین...
لێ، نابە مەگەر کو پشتی ئەمرەک شەڤەرەش؛
خەتتا خوە ئەوەز کە، ڤا وەلاتێ دەرەوین!

Nabe, meger

Mala ku xwe hez ke, va welatê derewîn
ber ve sibê lez ke, va welatê derewîn....
Lê nabe, meger ku piştî emrek şevereş
Xetta xwe ewez ke, va welatê derewîn!

نمی‌شود، الا

ایکاش خودش را دوست بدارد این زمین دروغ‌گو
رو به فردا شتاب کند، این زمین دروغ‌گو
ولی، نمی‌شود الا زمانی کە پس از یک عمر سیاهی
راهش را تغییر بدهد، این زمین دروغ‌گو!

#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
من‌باب ادای دین و دعا
برای آل اختلاس و لفت‌‌ولیس

گاونامه

گاوی کە راحت است از آخور خیال او
او را چه حاجتی به دل است و دلال او؟

گاوی که در سه وعده‌ی حال، آخورش پر است
خیلی خر است، اگر نشود خوش به حال او...

با آن بزرگ، اصل سه چیز است و آن سه نیز؛
اول شکم، دو آخور و آخر جوال او...

گاوی که نیست دغدغه‌ی نام و ننگ او
گاوی که نیست جز سر نان، قیل و قال او

گاوی که عشق نیست، به‌غیر از علوفه‌اش
خوشبخت کامل است و عظیما کمال او

گاوی که نیست در غم همسایه‌اش شریک
خوشحال از این که نیست رفیقی وبال او؛

صد آفرین به حضرت شاهی که هیچ نیست
جز برگ و مرگ، مایه‌ی مهر و ملال او

گاوی که نیست واژه به لب‌هاش غیر ما
مایی که نیست با من و تو، اتصال او

گاوی که از؛ بگو حسنک کو؟ نبوده‌است
غیر از «چِرا درنگِ چَرا؟»یش، سوال او....

خوشبخت ما، که شاخ شریفش برای ماست
خوشبخت او که شخم ده ماست، مال او

یک چشمه از محاسن حضرت همین که نیست
کار کسی به سابقه و سن و سال او

پیشانی‌اش سپید و همه جامه‌اش سیاه
زیباست، مثل خاله‌ی عالیش، خال او

جز آب و جو نمی‌خورد، این شیر شاخ‌دار
حتی اگر که خون بخورد هم، حلال او!

حالا که انتهای کلام است و والسلام
لعنت به او و بر همه‌ی ایل و آل او....



#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
چارینه/ رباعی

ڤەدهەڵە

گۆت؛ نابە کو پشتی چەل زڤستان دەرەوێ
باوەر بکی هین ڤێ خەلکێ مایی ل خەوێ!
هێستر کەتە چاڤێن من و من گۆت؛ چاڤۆ
رۆژەک، ڤەدهەڵە بەرفا سەر چاڤێ کەوێ!

Vedilhelle

got: nabe ku piştî çel zivistan derewê
bawer bikî hîn,vê xelkê mayî li xewê!
hêstir kete çavên min û min got: çavo
rojek, vedilhelle berfa ser çavê kewê!

آب می‌شود

گفت: ممکن که نیست که بعد از چهل‌زمستان دروغ
تو هنوز هم این خلق خفته را باور داری!
اشک به چشمم نشست و گفتم؛ نوردیده
یک روز سرانجام برف روی چشم کبک، آب خواهد شد!


#سپاهی_لایین (کاوە زێدان)

https://t.me/maname49
به انگیزه‌ی روز گرامیداشت نام و یاد خردمندِ استاد؛ فردوسی بزرگ

این عصر*

ما شاعران سربلند توسِ این عصریم
ما راوی افسانه‌ی افسوسِ این عصریم

از جان ما شعری حماسی برنمی‌جوشد
ما خواجگان خسته و مأیوس این عصریم

در این خیابان تا افق دار است و بیداری است
زندانی و آزاد؛ ما محبوسِ این عصریم

در مدح خورشیدش زبان ما نمی‌چرخد
ما ترجمان پت‌پتِ فانوس این عصریم!

در ذهن ما معیار مردی جز زن و زر نیست
ما برده‌ی دلمُرده‌ی ناموسِ این عصریم!

مثل صلاح‌الدین که در محراب ما مُرده است
ما هر اذان بازیچه‌ی ناقوس این عصریم!

حیرت نکن! با غنچه‌ی لبهای خون‌آلود
ما همچنان در انتظار بوسِ این عصریم...

دعوا سر رنگ است و ما، یا محو نیرنگیم
یا محو رنگارنگیِ طاووسِ این عصریم

ما را، ندیدن بدتر از درد نبودن کشت
ما نقطه‌ی دوری در اقیانوس این عصریم!



* از مجموعه غزل؛ رندان خراسان/ نشر مادیار/ 1399

#سپاهی_لایین (کاوه زێدان)

https://t.me/maname49