لازم نيست ديگران را اصلاح کنيم
کافيست به"عيوب"خود بنگريم
حتي لازم نيست يکديگر را
دوست داشته باشيم
فقط کافيست"دشمن"هم نباشيم
آري.در کنارهم شادبودن و با آرامش
زيستن سخت ساده است.
👁🌸👁
@mamatiir
کافيست به"عيوب"خود بنگريم
حتي لازم نيست يکديگر را
دوست داشته باشيم
فقط کافيست"دشمن"هم نباشيم
آري.در کنارهم شادبودن و با آرامش
زيستن سخت ساده است.
👁🌸👁
@mamatiir
خدایا
نعمت سلامتى مبداء
همه نیازها ست
و عاقبت بخیرى مقصد همه نیازها
تو را به مهربانیت
این دو را به همه دوستان و عزیزانم عطا فرما
🕊شبتون گرم از نگاه خدا💫
👁🌸👁
@mamatiir
نعمت سلامتى مبداء
همه نیازها ست
و عاقبت بخیرى مقصد همه نیازها
تو را به مهربانیت
این دو را به همه دوستان و عزیزانم عطا فرما
🕊شبتون گرم از نگاه خدا💫
👁🌸👁
@mamatiir
Mamatiir - کانال پایگاه ممتی
صفحه 89 – ترتیل سوره نساء - پرهیزکار
به نام خداوند لوح و قلم
حقیقت نگار وجود و عدم
خدایی که داننده رازهاست
نخستین سر آغاز آغازهاست
الهی دلتون از غصه آزاد
آخرین چهارشنبه بهمن ماهتون در پناه خدا
👁🌸👁
@mamatiir
حقیقت نگار وجود و عدم
خدایی که داننده رازهاست
نخستین سر آغاز آغازهاست
الهی دلتون از غصه آزاد
آخرین چهارشنبه بهمن ماهتون در پناه خدا
👁🌸👁
@mamatiir
🏴🏴🏴 #هوالباقی
🏴🏴🏴 انالله و انا الیه راجعون
ضمن عرض تسلیت به اطلاع همشهریان محترم می رساند:
مهدی شهریاری مسافرِ خانه ی دوست شد.
مراسم تشییع آن مرحوم امروز چهارشنبه 27 بهمن ماه1400 ساعت 15:00
🔻جهت شادی روحش فاتحه مع الصلوات
#روحش_شاد_یادش_گرامی
👁🌸👁
@mamatiir
🏴🏴🏴 انالله و انا الیه راجعون
ضمن عرض تسلیت به اطلاع همشهریان محترم می رساند:
مهدی شهریاری مسافرِ خانه ی دوست شد.
مراسم تشییع آن مرحوم امروز چهارشنبه 27 بهمن ماه1400 ساعت 15:00
🔻جهت شادی روحش فاتحه مع الصلوات
#روحش_شاد_یادش_گرامی
👁🌸👁
@mamatiir
اگه خدا رو هميشه تو قلبت
داشته باشى ،
هميشه در دسترسته
نترس از اینکه
چیزی ازش بخوای و نشه
برای اون هیچی نشدنی نیست
👁🌸👁
@mamatiir
داشته باشى ،
هميشه در دسترسته
نترس از اینکه
چیزی ازش بخوای و نشه
برای اون هیچی نشدنی نیست
👁🌸👁
@mamatiir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آب
قسمت سوم فیلم مستند آب / کاری از ناصر طالبی نژاد، ارسلان برهانی و حمید اسلامی پاییز سال 1371.
👁🌸👁
@mamatiir
قسمت سوم فیلم مستند آب / کاری از ناصر طالبی نژاد، ارسلان برهانی و حمید اسلامی پاییز سال 1371.
👁🌸👁
@mamatiir
Mamatiir - کانال پایگاه ممتی
صفحه 90 – ترتیل سوره نساء - پرهیزکار
🏴🏴🏴 #هوالباقی
🏴🏴🏴 انالله و انا الیه راجعون
ضمن عرض تسلیت به اطلاع همشهریان محترم می رساند:
زهرابیگم موسی کاظمی محمدی مسافرِ خانه ی دوست شد.
مراسم تشییع آن مرحومه امروز پنجشنبه 28 بهمن ساعت 3 بعدازظهر از پارکینگ حسینیه پادرخت به طرف بهشت رضوان...
🔻جهت شادی روحش فاتحه مع الصلوات
#روحش_شاد_یادش_گرامی
👁🌸👁
@mamatiir
🏴🏴🏴 انالله و انا الیه راجعون
ضمن عرض تسلیت به اطلاع همشهریان محترم می رساند:
زهرابیگم موسی کاظمی محمدی مسافرِ خانه ی دوست شد.
مراسم تشییع آن مرحومه امروز پنجشنبه 28 بهمن ساعت 3 بعدازظهر از پارکینگ حسینیه پادرخت به طرف بهشت رضوان...
🔻جهت شادی روحش فاتحه مع الصلوات
#روحش_شاد_یادش_گرامی
👁🌸👁
@mamatiir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آخرین پنجشنبہ
بهمن ماه است 🙏
به رسم کهن،
یاد میکنیم
از آنها که "وقتشان"
و "مکانشان" از ما جداست...
یاد میکنیم از آنها
که "دلتنگشان میشویم"
یاد میکنیم از آنها
که هنوز "دوستشان داریم"...
🖤با ذكر يك فاتحه و يك صلوات🖤
👁🌸👁
@mamatiir
بهمن ماه است 🙏
به رسم کهن،
یاد میکنیم
از آنها که "وقتشان"
و "مکانشان" از ما جداست...
یاد میکنیم از آنها
که "دلتنگشان میشویم"
یاد میکنیم از آنها
که هنوز "دوستشان داریم"...
🖤با ذكر يك فاتحه و يك صلوات🖤
👁🌸👁
@mamatiir
Mamatiir - کانال پایگاه ممتی
🏴🏴🏴 #هوالباقی 🏴🏴🏴 انالله و انا الیه راجعون ضمن عرض تسلیت به اطلاع همشهریان محترم می رساند: زهرابیگم موسی کاظمی محمدی مسافرِ خانه ی دوست شد. مراسم تشییع آن مرحومه امروز پنجشنبه 28 بهمن ساعت 3 بعدازظهر از پارکینگ حسینیه پادرخت به طرف بهشت رضوان... 🔻جهت…
🏴🥀«اَلَّذینَ اِذا اَصابَتهُم مُصیبَة قالوا
🏴🥀 انّا للَّه و انّا اِلیه راجِعون»🥀🏴
کانون داغدار موسی کاظمی و کلیه فامیل وابسته
خبر درگذشت مادری مهربان و دلسوز، مرحومه مغفوره،بانو زهرا بیگمموسی کاظمی محمدی در روز رحلت جانگداز ام المصائب حضرت زینب کبری سلام الله علیها موجب تأسف، تأثر و تألم فراوان گردید. ضایعه فقدان آن مرحومه مغفوره را حضور کانون داغدار تسلیت عرض نموده، و از خداوند منّان برای آن فقیده جلیله علوّ درجات و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسألت دارم.
🏴🥀روحشان با بی بی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها و ام المصائب حضرت زینب کبری سلام الله علیها و شهدای دشت کربلا محشور باد🥀🏴
#روحش_شاد_یادش_گرامی
از طرف محمد مهدی بخشی
👁🌸👁
@mamatiir
🏴🥀 انّا للَّه و انّا اِلیه راجِعون»🥀🏴
کانون داغدار موسی کاظمی و کلیه فامیل وابسته
خبر درگذشت مادری مهربان و دلسوز، مرحومه مغفوره،بانو زهرا بیگمموسی کاظمی محمدی در روز رحلت جانگداز ام المصائب حضرت زینب کبری سلام الله علیها موجب تأسف، تأثر و تألم فراوان گردید. ضایعه فقدان آن مرحومه مغفوره را حضور کانون داغدار تسلیت عرض نموده، و از خداوند منّان برای آن فقیده جلیله علوّ درجات و برای بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل مسألت دارم.
🏴🥀روحشان با بی بی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها و ام المصائب حضرت زینب کبری سلام الله علیها و شهدای دشت کربلا محشور باد🥀🏴
#روحش_شاد_یادش_گرامی
از طرف محمد مهدی بخشی
👁🌸👁
@mamatiir
Forwarded from Pourbafrany
به نام خالق هنر🌞
دوخت انواع سرویس آشپزخانۀ عروس 👰🛍
فروش رومیزی،پادری و زیر سفره ای های بادوام👉😁👈😇
لینک کانال: https://t.me/joinchat/AAAAAEqx8fDC5KgEkfWyiQ
آیدی جهت ارتباط: https://t.me/R1297
هنر دوستان به جمع ما خوش آمدید❤
دوخت انواع سرویس آشپزخانۀ عروس 👰🛍
فروش رومیزی،پادری و زیر سفره ای های بادوام👉😁👈😇
لینک کانال: https://t.me/joinchat/AAAAAEqx8fDC5KgEkfWyiQ
آیدی جهت ارتباط: https://t.me/R1297
هنر دوستان به جمع ما خوش آمدید❤
Mamatiir - کانال پایگاه ممتی
#از_شما_چه_پنهان 🖊: خاطرات مطبوعاتی و سینمایی/ احمد طالبی نژاد ... نمایشنامۀ بعدی " بر دار شدن حسنک وزیر " بود که هادی مرزبان کارگردانی اش را به عهده گرفت اما به او گوشزد کرده بودند که بهتر است ادامه ندهد چون حسنک وزیر قرمطی مذهب بوده و ممکن است کار دستش…
#از_شما_چه_پنهان
🖊: خاطرات مطبوعاتی و سینمایی/ احمد طالبی نژاد
... همان روز، دوان دوان، خودم را رساندم به دفتر مجله. بهانه را از قبل جور کرده بودم. خسرو دهقان که در آن زمان در مجله پر کار بود، نقد می نوشت، ترجمه می کرد و .... در نوشته هایش دائم از اصطلاح جوان نایینی به عنوان نماد محرومیت فرهنگی استفاده می کرد و این برای من جالب بود. چون مثال خوبی را انتخاب کرده بود. شهر ما هنوز هم در برهوت فرهنگی به سر می برد. از جریان های سینمایی و تئاتری و موسیقیایی هیچ خبر و اثری نیست.
وارد دفتر شدم و سراغ آقای دهقان را گرفتم. منشی جا خورد و با یک شماره داخلی تماس گرفت و من را به داخل یک اتاق بزرگ که در واقع سالن پذیرایی یک آپارتمان صد متری بود، راهنمایی کرد. دو سه نفری پشت میزهایشان مشغول کار بودند. زیر لبی سلام کردم و روی صندلی خالی نشستم. بعدها فهمیدم از آن سه نفر، یکی شان سیامک شایقی بود که بعد ها فیلمساز شد و آن وقت ها نقد فیلم می نوشت. دیگری مجتبی عمرانی بود که مسئول امور چاپ و توزیع و اشتراک مجله بود و چند سال بعد رفت آلمان و مقیم شد. سومی هم آقای عزت آبادی بود که بعد ها به محمد شکیبی تغییر نام داد و با سابقه ترین همکار مجله فیلم است. حسابدار مجله بود و هست و خواهد بود. هر چند شعر هم می گوید و نقد فیلم هم می نویسد، اما همیشه به او می گفتم تو مهم ترین عنصر این دم و دستگاه هستی، چون سر ماه حق التحریر را از تو می گیریم.
هنوز سیر و سیاحتم روی دیوار اتاق تمام نشده بود که یک آقای خنده رو وارد شد. پیش پایش بلند شدم. خودش را معرفی کرد«یاری هستم» و دعوت به نشستن کرد. عباس یاری، مدیر اجرایی مجله که اگر نبود، مجله دوام نمی آورد. دربارۀ او بیشتر خواهم گفت. یاری با لبخندش پرسید که ماجرا چیست؟ گفتم که نایینی هستم و آمده ام خسرو دهقان را ببینم. جا خورد. فکر کرد به عنوان یک نایینی آمده ام اعتراض کنم که چرا برای بیان محرومیت ، از ولایت ما مایه گذاشته است. شروع کرد به توضیح که آقای دهقان قصد بدی ندارد و چه و چه که گفتم من آمده ام تشکر کنم. چون مثالش کاملا واقعی است. نیش یاری تا بنا گوش باز شد. گفتم فقط می خواهم بدانم که ایشان نایینی است یا نه که گفت شیرازی است. یاری با تلفن یکی دیگر را فرا خواند، هوشنگ. « هوشنگ گلمکانی» که هنوز نامش به عنوان سردبیر یا رییس شورای نویسندگان در مجله نمی آمد. فقط نوشته هایش را خوانده بودم و خوشم می آمد. گلمکانی آمد و وقتی فهمید نایینی هستم، او هم جا خورد. ولی بهش اطمینان دادم که برای دعوا نیامده ام، آمده ام تشکر کنم. از باب آشنایی گفتم که من تئاتر کار می کنم و اخیرا هم در فیلمی به نام " یاد " بازی کرده ام که آگهی اش در مجله چاپ شده بود و به هر حال به جا آوردند. بحث کشید به وضعیت سینما در شهرمان که خاطراتی را برای ایشان تعریف کردم. یاری طبق معمول گفت « همین ها را بنویس». این تکیه کلام یاری، هنوز هم از زبانش نیافتاده، تا کسی نکتۀ جالبی را برایش تعریف می کند، می گوید همین ها را بنویس. خلاصه درست زده بودم به خال. یعنی بی آنکه در صف «خوانندگان» بایستم، با اولین مطالبم، شدم عضو هیئت تحریریۀ ماهنامۀ فیلم. همان شب نشستم به نوشتن مطلبی دربارۀ چگونگی تاسیس سالن سینما در شهرمان که بر می گشت به اواخر دهۀ1340. زمانی که دایی بزرگم که تنها رادیو ساز و بعد ها تنها تلویزیون ساز نایین بود، تصمیم گرفت سینمایی دایر کند که چه بلاها بر سرش آوردند و منصرفش کردند. مطلب خواندنی جالبی از کار درآمد. این مطلب در شمارۀ 32 مجله شد و ما کلی ذوق کردیم و دو سه نسخه ای ازش خریدیم. روزی که مطلب را تحویل گلمکانی دادم گفت، از این خاطرات اگر داری باز هم بنویس...ادامه دارد
👁🌸👁
@mamatiir
🖊: خاطرات مطبوعاتی و سینمایی/ احمد طالبی نژاد
... همان روز، دوان دوان، خودم را رساندم به دفتر مجله. بهانه را از قبل جور کرده بودم. خسرو دهقان که در آن زمان در مجله پر کار بود، نقد می نوشت، ترجمه می کرد و .... در نوشته هایش دائم از اصطلاح جوان نایینی به عنوان نماد محرومیت فرهنگی استفاده می کرد و این برای من جالب بود. چون مثال خوبی را انتخاب کرده بود. شهر ما هنوز هم در برهوت فرهنگی به سر می برد. از جریان های سینمایی و تئاتری و موسیقیایی هیچ خبر و اثری نیست.
وارد دفتر شدم و سراغ آقای دهقان را گرفتم. منشی جا خورد و با یک شماره داخلی تماس گرفت و من را به داخل یک اتاق بزرگ که در واقع سالن پذیرایی یک آپارتمان صد متری بود، راهنمایی کرد. دو سه نفری پشت میزهایشان مشغول کار بودند. زیر لبی سلام کردم و روی صندلی خالی نشستم. بعدها فهمیدم از آن سه نفر، یکی شان سیامک شایقی بود که بعد ها فیلمساز شد و آن وقت ها نقد فیلم می نوشت. دیگری مجتبی عمرانی بود که مسئول امور چاپ و توزیع و اشتراک مجله بود و چند سال بعد رفت آلمان و مقیم شد. سومی هم آقای عزت آبادی بود که بعد ها به محمد شکیبی تغییر نام داد و با سابقه ترین همکار مجله فیلم است. حسابدار مجله بود و هست و خواهد بود. هر چند شعر هم می گوید و نقد فیلم هم می نویسد، اما همیشه به او می گفتم تو مهم ترین عنصر این دم و دستگاه هستی، چون سر ماه حق التحریر را از تو می گیریم.
هنوز سیر و سیاحتم روی دیوار اتاق تمام نشده بود که یک آقای خنده رو وارد شد. پیش پایش بلند شدم. خودش را معرفی کرد«یاری هستم» و دعوت به نشستن کرد. عباس یاری، مدیر اجرایی مجله که اگر نبود، مجله دوام نمی آورد. دربارۀ او بیشتر خواهم گفت. یاری با لبخندش پرسید که ماجرا چیست؟ گفتم که نایینی هستم و آمده ام خسرو دهقان را ببینم. جا خورد. فکر کرد به عنوان یک نایینی آمده ام اعتراض کنم که چرا برای بیان محرومیت ، از ولایت ما مایه گذاشته است. شروع کرد به توضیح که آقای دهقان قصد بدی ندارد و چه و چه که گفتم من آمده ام تشکر کنم. چون مثالش کاملا واقعی است. نیش یاری تا بنا گوش باز شد. گفتم فقط می خواهم بدانم که ایشان نایینی است یا نه که گفت شیرازی است. یاری با تلفن یکی دیگر را فرا خواند، هوشنگ. « هوشنگ گلمکانی» که هنوز نامش به عنوان سردبیر یا رییس شورای نویسندگان در مجله نمی آمد. فقط نوشته هایش را خوانده بودم و خوشم می آمد. گلمکانی آمد و وقتی فهمید نایینی هستم، او هم جا خورد. ولی بهش اطمینان دادم که برای دعوا نیامده ام، آمده ام تشکر کنم. از باب آشنایی گفتم که من تئاتر کار می کنم و اخیرا هم در فیلمی به نام " یاد " بازی کرده ام که آگهی اش در مجله چاپ شده بود و به هر حال به جا آوردند. بحث کشید به وضعیت سینما در شهرمان که خاطراتی را برای ایشان تعریف کردم. یاری طبق معمول گفت « همین ها را بنویس». این تکیه کلام یاری، هنوز هم از زبانش نیافتاده، تا کسی نکتۀ جالبی را برایش تعریف می کند، می گوید همین ها را بنویس. خلاصه درست زده بودم به خال. یعنی بی آنکه در صف «خوانندگان» بایستم، با اولین مطالبم، شدم عضو هیئت تحریریۀ ماهنامۀ فیلم. همان شب نشستم به نوشتن مطلبی دربارۀ چگونگی تاسیس سالن سینما در شهرمان که بر می گشت به اواخر دهۀ1340. زمانی که دایی بزرگم که تنها رادیو ساز و بعد ها تنها تلویزیون ساز نایین بود، تصمیم گرفت سینمایی دایر کند که چه بلاها بر سرش آوردند و منصرفش کردند. مطلب خواندنی جالبی از کار درآمد. این مطلب در شمارۀ 32 مجله شد و ما کلی ذوق کردیم و دو سه نسخه ای ازش خریدیم. روزی که مطلب را تحویل گلمکانی دادم گفت، از این خاطرات اگر داری باز هم بنویس...ادامه دارد
👁🌸👁
@mamatiir
Mamatiir - کانال پایگاه ممتی
صفحه 91 – ترتیل سوره نساء - پرهیزکار
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
وفات بانوی بزرگ اسلام را تسلیت عرض می کنم.
روح عزیزان درگذشته در این فیلم شاد و یادشان گرامی.
فیلم مربوط به سال 1393 قم، حرم حضرت فاطمه معصومه(س).
👁🌸👁
@mamatiir
روح عزیزان درگذشته در این فیلم شاد و یادشان گرامی.
فیلم مربوط به سال 1393 قم، حرم حضرت فاطمه معصومه(س).
👁🌸👁
@mamatiir