#خبر
بازپرس شعبه دوم دادسرای فرهنگ و رسانه تهران!!!
دستور قضایی در خصوص مسدودسازی پیام رسان تلگرام صادر شد
🔹کلیه ارائه دهندگان خدمات دسترسی به اینترنت کشور خصوصاً شرکت ارتباطات زیر ساخت و اپراتورهای تلفن و دارندگان پروانه ارائه خدمات ارتباطات ثابت مکلف هستند از تاریخ ۹۷/۰۲/۱۰ نسبت به اعمال مسدودسازی کامل وب سایت و اپلیکیشن شبکه اجتماعی تلگرام اقدام نمایند/میزان
🔹اعمال مسدودسازی باید به نحوی اجرا شود که محتوای تلگرام با هیچ نرم افزاری (اعم از فیلترشکن و نظایر آن) در کشور قابل دسترس نباشد/ تخلف از اجرای این دستور مستوجب تعقیب کیفری خواهد بود./ خبر فوری
👁🌺👁
@mamatiir
بازپرس شعبه دوم دادسرای فرهنگ و رسانه تهران!!!
دستور قضایی در خصوص مسدودسازی پیام رسان تلگرام صادر شد
🔹کلیه ارائه دهندگان خدمات دسترسی به اینترنت کشور خصوصاً شرکت ارتباطات زیر ساخت و اپراتورهای تلفن و دارندگان پروانه ارائه خدمات ارتباطات ثابت مکلف هستند از تاریخ ۹۷/۰۲/۱۰ نسبت به اعمال مسدودسازی کامل وب سایت و اپلیکیشن شبکه اجتماعی تلگرام اقدام نمایند/میزان
🔹اعمال مسدودسازی باید به نحوی اجرا شود که محتوای تلگرام با هیچ نرم افزاری (اعم از فیلترشکن و نظایر آن) در کشور قابل دسترس نباشد/ تخلف از اجرای این دستور مستوجب تعقیب کیفری خواهد بود./ خبر فوری
👁🌺👁
@mamatiir
#سلام_عزیزان
‼️انگار داریم وصیت می کنیم‼️
♦️اگر تلگرام فیلتر شد، ما رو میتونین اینجاها پیدا کنید👇👇👇
پیام رسان #گپ 👇
gap.im/mamatiir
پیام رسان #ایتا👇
eitaa.com/mamatiir
ما با شرایط خود را هماهنگ خواهیم کرد .
فعلا اگر بتوانیم و امکان داشته باشد با فیلتر شکن و تلگرام ایکس در خدمت خواهیم بود .
در غیر این صورت با فیلترینگ کامل تلگرام گزینه های بعدی را ادامه خواهیم داد .
و باید منتظر شرایط باشیم و ببینیم مردم به چه پیام رسانی گرایش پیدا خواهند کرد .
فعلا آدرس های فوق راه اندازی شده و در صورت لزوم فعال خواهند شد.
تماس با مدیر کانال: @Rezash1344
#با_تشکر_از_همراهی_شما
👁🌸👁
@mamatiir
‼️انگار داریم وصیت می کنیم‼️
♦️اگر تلگرام فیلتر شد، ما رو میتونین اینجاها پیدا کنید👇👇👇
پیام رسان #گپ 👇
gap.im/mamatiir
پیام رسان #ایتا👇
eitaa.com/mamatiir
ما با شرایط خود را هماهنگ خواهیم کرد .
فعلا اگر بتوانیم و امکان داشته باشد با فیلتر شکن و تلگرام ایکس در خدمت خواهیم بود .
در غیر این صورت با فیلترینگ کامل تلگرام گزینه های بعدی را ادامه خواهیم داد .
و باید منتظر شرایط باشیم و ببینیم مردم به چه پیام رسانی گرایش پیدا خواهند کرد .
فعلا آدرس های فوق راه اندازی شده و در صورت لزوم فعال خواهند شد.
تماس با مدیر کانال: @Rezash1344
#با_تشکر_از_همراهی_شما
👁🌸👁
@mamatiir
این ادعا که میتوان تلگرام را طوری فیلتر کرد که با هیچ فیلترشکنی باز نشود، مبنای منطقی و علمی ندارد و انجامپذیر نیست.
👁🌺👁
@mamatiir
👁🌺👁
@mamatiir
#قصه_های_ولایت
#فاطمه_سلطان قسمت اول
به گور پدرش هم خندیده! زنیکه پتیاره! آگه راست می گه نوه خودش رو بده به این مرتیکه! من دخترم را بدم به پسر اون گوربهگورشده؟! نمیدم! مَحال ممکنه! این آخرین جملهای بود که از دهان یدالله درآمد و بعدش هم کف به دهان آورد و جلو زن و دخترش پس افتاد و جانش درآمد. جیغوویغ مادر و دختر که بلند شد، دروهمسایه ظرف چند دقیقه ریختند توی خانه و یک ساعت بعد هم جسد نیمه گرم یدالله را توی تابوت چپاندند و بردند غسالخانه؛ اذان ظهر را نگفته بودند که جنازه یدالله توی قبر آرامگرفته بود و فک و فامیل بالای سرش مویه میکردند و حاج اسماعیل و میرزا حسین جعفر هم قرآن میخواندند؛ نه همسرش سکینه و نه دخترش فاطمه سلطان، این مرگ نابهنگام را بهحساب خواستگاری نایب نگذاشتند. مگر میشد نایب را که چوپان ولایت بود و کلی ارث پدری داشت و نیمی از گله ولایت هم از آن فک و فامیلش بود از دست داد؟ تنها عیب نایب رنگ پوستش بود که مثل شب تاریک و سیاه بود، به جایش قدبلند و رشید بود، بامحبت بود، حُرمت داشت و از همه مهمتر اینکه خیلی از اهالی ولایت دلشان میخواست دخترشان را به او بدهند. پس به هیچوجه نباید او را از دست میدادند. اینکه یدالله از قدیم به خاطر چند رأس گوسفندش که از بیدقتی پدر نایب (خان حسین) در فصل بهار، با خوردن گل هِشم تریاک تلفشده بودند و یدالله این اتفاق را عمدی تلقی کرده بود، ربطی به مقبولیت نایب و اهمیت خواستگاریاش از فاطمه سلطان نداشت. سکینه همانطور که سر قبر نشسته بود و برای یدالله اشک میریخت به همه این چیزها فکر میکرد و صدای قاریها هم چون موسیقی حزنانگیزی بر این بلاتکلیفی و درماندگی میافزود. … ادامه دارد
🖊#ناصر_طالبی_نژاد
👁🌺👁
@mamatiir
#فاطمه_سلطان قسمت اول
به گور پدرش هم خندیده! زنیکه پتیاره! آگه راست می گه نوه خودش رو بده به این مرتیکه! من دخترم را بدم به پسر اون گوربهگورشده؟! نمیدم! مَحال ممکنه! این آخرین جملهای بود که از دهان یدالله درآمد و بعدش هم کف به دهان آورد و جلو زن و دخترش پس افتاد و جانش درآمد. جیغوویغ مادر و دختر که بلند شد، دروهمسایه ظرف چند دقیقه ریختند توی خانه و یک ساعت بعد هم جسد نیمه گرم یدالله را توی تابوت چپاندند و بردند غسالخانه؛ اذان ظهر را نگفته بودند که جنازه یدالله توی قبر آرامگرفته بود و فک و فامیل بالای سرش مویه میکردند و حاج اسماعیل و میرزا حسین جعفر هم قرآن میخواندند؛ نه همسرش سکینه و نه دخترش فاطمه سلطان، این مرگ نابهنگام را بهحساب خواستگاری نایب نگذاشتند. مگر میشد نایب را که چوپان ولایت بود و کلی ارث پدری داشت و نیمی از گله ولایت هم از آن فک و فامیلش بود از دست داد؟ تنها عیب نایب رنگ پوستش بود که مثل شب تاریک و سیاه بود، به جایش قدبلند و رشید بود، بامحبت بود، حُرمت داشت و از همه مهمتر اینکه خیلی از اهالی ولایت دلشان میخواست دخترشان را به او بدهند. پس به هیچوجه نباید او را از دست میدادند. اینکه یدالله از قدیم به خاطر چند رأس گوسفندش که از بیدقتی پدر نایب (خان حسین) در فصل بهار، با خوردن گل هِشم تریاک تلفشده بودند و یدالله این اتفاق را عمدی تلقی کرده بود، ربطی به مقبولیت نایب و اهمیت خواستگاریاش از فاطمه سلطان نداشت. سکینه همانطور که سر قبر نشسته بود و برای یدالله اشک میریخت به همه این چیزها فکر میکرد و صدای قاریها هم چون موسیقی حزنانگیزی بر این بلاتکلیفی و درماندگی میافزود. … ادامه دارد
🖊#ناصر_طالبی_نژاد
👁🌺👁
@mamatiir
بیا تا یک زمان امروز
خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند
کسی احوال فردا را...
#سلام_صبح_بخیر
👁🌺👁
@mamatiir
خوش باشیم در خلوت
که در عالم نمیداند
کسی احوال فردا را...
#سلام_صبح_بخیر
👁🌺👁
@mamatiir
اولین روز دبستان بازگرد، کودکی ها شاد و خندان باز گرد.
ای معلم یاد اِملایت به خیر
یاد درس آب و بابایت به خیر
#روز_معلم_گرامی_باد 💐
👁🌺👁
@mamatiir
ای معلم یاد اِملایت به خیر
یاد درس آب و بابایت به خیر
#روز_معلم_گرامی_باد 💐
👁🌺👁
@mamatiir
مهم نیست اگر انسان برای کسی
که دوست دارد غرورش را از دست بدهد اما...
فاجعه است اگر کسی به خاطر حفظ غرور کسی را که دوست دارد از دست بدهد...
📸: فاطیما حسینی
👁🌺👁
@mamatiir
که دوست دارد غرورش را از دست بدهد اما...
فاجعه است اگر کسی به خاطر حفظ غرور کسی را که دوست دارد از دست بدهد...
📸: فاطیما حسینی
👁🌺👁
@mamatiir
فیلتر تلگرام و همبستگی ملی
خبر فیلتر شدن تلگرام موجی از مهربانی و همبستگی ملی برانگیخت. به هر جای تلگرام می نگری آشنا و غریبه را می بینی که مشفقانه تذکر می دهند که چه بکنی و چه نکنی. یکی می گوید بجنب و فلان نسخه را نصب کن. دیگری می گوید مبادا تلگرامت را حذف کنی. خلاصه همه در تلاطم هستند. همه مهربان شده اند و به فکر هم هستند. طنز و طیبت هم موج می زند. باید هم خندید. خنده هم دارد.
ضرورت دارد از عزیزانی که این مهربانی عمومی و همبستگی ملی و این شور و هیجان و تحرک را در آستانه عید نیمه شعبان به مردم هدیه دادند، تشکر کرد. این همه درایت و دوراندیشی را باید ستود. فقط نمی دانم چرا
با این فضلا هنوز مردم؛ از رونق مُلک ناامیدند
#عید_همه_مبارک.
👤 میلاد عظیمی
👁🌺👁
@mamatiir
خبر فیلتر شدن تلگرام موجی از مهربانی و همبستگی ملی برانگیخت. به هر جای تلگرام می نگری آشنا و غریبه را می بینی که مشفقانه تذکر می دهند که چه بکنی و چه نکنی. یکی می گوید بجنب و فلان نسخه را نصب کن. دیگری می گوید مبادا تلگرامت را حذف کنی. خلاصه همه در تلاطم هستند. همه مهربان شده اند و به فکر هم هستند. طنز و طیبت هم موج می زند. باید هم خندید. خنده هم دارد.
ضرورت دارد از عزیزانی که این مهربانی عمومی و همبستگی ملی و این شور و هیجان و تحرک را در آستانه عید نیمه شعبان به مردم هدیه دادند، تشکر کرد. این همه درایت و دوراندیشی را باید ستود. فقط نمی دانم چرا
با این فضلا هنوز مردم؛ از رونق مُلک ناامیدند
#عید_همه_مبارک.
👤 میلاد عظیمی
👁🌺👁
@mamatiir
زندگی همیشه عالی و کامل نیست...
اما همیشه همانی است که تو می سازی
پس بهترین و به یاد ماندنی ترین زندگی رو بساز.
👁🌺👁
@mamatiir
اما همیشه همانی است که تو می سازی
پس بهترین و به یاد ماندنی ترین زندگی رو بساز.
👁🌺👁
@mamatiir
#قصه_های_ولایت
#فاطمه_سلطان قسمت دوم
البته که هیچکس جز سکینه از مخالفت سرسختانه یدالله با خواستگاری نایب خبری نداشت و این راز را فقط او میدانستند. حتی حاج لیلا هم که از طرف خانواده نایب خواستگاری کرده بود از مخالفت سفتوسخت یدالله خبر نداشت. سکینه بهدرستی دریافته بود که برای نجات دخترش فاطمه سلطان بههیچوجه نباید نایب را باآنهمه مال و مکنت از دست بدهد. معلوم بود که فاطمه سلطان برورویی داشت و خیلی از جوانهای ولایت هم چشمشان دنبالش بود؛ اما هیچکدامشان آه در بساط نداشتند و دستشان به دهانشان نمیرسید، جز نایب که علاوه بر ارث پدری برای خودش چوپان درستوحسابی بود و میتوانست نانآور چند خانواده باشد. تازه همین یکی دو ماه پیش هم یکدانگ از مزرعه خَوگَچو را با پول خودش خریده بود. چه دامادی از این بهتر؟! صبح روز بعد از چهلم یدالله، سکینه یک کوزه ماست گوسفندی برداشت و رفت منزل حاج لیلا و سربسته به او رساند که دنبال ماجرای خواستگاری را بگیرد. یک قواره پارچه مخمل قرمزی را هم که آنوقتها یدالله از مشهد برایش آورده بود و سالها توی صندوقچهاش زیر خرتوپرتهای دیگر نگهداشته بود از زیر چادرش درآورد و گذاشت کنار تشکچه حاج لیلا که محکمکاری کرده باشد. حاج لیلا هم ملتفت ماجرا بود و همانطور که دستش را روی سطح نرم مخمل پیشکشی میلغزاند، سکینه را مطمئن کرد که خیالش راحت باشد... ادامه دارد
🖊#ناصر_طالبی_نژاد
👁🌺👁
@mamatiir
#فاطمه_سلطان قسمت دوم
البته که هیچکس جز سکینه از مخالفت سرسختانه یدالله با خواستگاری نایب خبری نداشت و این راز را فقط او میدانستند. حتی حاج لیلا هم که از طرف خانواده نایب خواستگاری کرده بود از مخالفت سفتوسخت یدالله خبر نداشت. سکینه بهدرستی دریافته بود که برای نجات دخترش فاطمه سلطان بههیچوجه نباید نایب را باآنهمه مال و مکنت از دست بدهد. معلوم بود که فاطمه سلطان برورویی داشت و خیلی از جوانهای ولایت هم چشمشان دنبالش بود؛ اما هیچکدامشان آه در بساط نداشتند و دستشان به دهانشان نمیرسید، جز نایب که علاوه بر ارث پدری برای خودش چوپان درستوحسابی بود و میتوانست نانآور چند خانواده باشد. تازه همین یکی دو ماه پیش هم یکدانگ از مزرعه خَوگَچو را با پول خودش خریده بود. چه دامادی از این بهتر؟! صبح روز بعد از چهلم یدالله، سکینه یک کوزه ماست گوسفندی برداشت و رفت منزل حاج لیلا و سربسته به او رساند که دنبال ماجرای خواستگاری را بگیرد. یک قواره پارچه مخمل قرمزی را هم که آنوقتها یدالله از مشهد برایش آورده بود و سالها توی صندوقچهاش زیر خرتوپرتهای دیگر نگهداشته بود از زیر چادرش درآورد و گذاشت کنار تشکچه حاج لیلا که محکمکاری کرده باشد. حاج لیلا هم ملتفت ماجرا بود و همانطور که دستش را روی سطح نرم مخمل پیشکشی میلغزاند، سکینه را مطمئن کرد که خیالش راحت باشد... ادامه دارد
🖊#ناصر_طالبی_نژاد
👁🌺👁
@mamatiir
ای دیدنت بهانهترین خواهش دلم
فکری بکن برای من و آتش دلم
دست ادب به سینهی بیتاب میزنم
صبحت بخیر حضرت آرامش دلم...
👁🌺👁
@mamatiir
فکری بکن برای من و آتش دلم
دست ادب به سینهی بیتاب میزنم
صبحت بخیر حضرت آرامش دلم...
👁🌺👁
@mamatiir
تمام خندههايم را نذر كردهام
تا تو همان باشی
كه صبحِ يكی از روزهای خدا
عطر دستهايت
دلتنگیام را به باد میسپارد…!
#شاد_باشید
👁🌺👁
@mamatiir
تا تو همان باشی
كه صبحِ يكی از روزهای خدا
عطر دستهايت
دلتنگیام را به باد میسپارد…!
#شاد_باشید
👁🌺👁
@mamatiir