💠حکایتی پیرامون امانت داری💠
بخش 1️⃣
🔶سيّدى بود در نجف اشرف از اعاظم علما و اوتاد، معروف به سيد هاشم حطّاب، ايشان در روز پنجشنبه و جمعه (تعطيلى دروس) به بيابان حركت نموده و خار میكندند و به شهر حمل نموده و میفروختند و از ثمن و پول آن [امرار معاش] مینمودند؛ بدين طريق صاحب كرامات زيادى شده و مردم به ايشان توجّه خاصّى داشتند.
🔸اتّفاقاً يكى از مردمانِ ثروتمند عازم حج بوده و با خود صندوقچه اى از جواهرات و [پول نقد] داشته و چون بيم از سرقت در راه حج داشته میخواسته آن را در نجف اشرف پيش كسى امانت بگذارد، از مردم جستجوى شخصِ امينى نموده، مردم عطارى را كه در تمام عمر به زهد و تقوا و ديانت معروف بوده [به او معرفى كردند] بالجمله آن مردِ غنى صندوقچۂ خود را نزد عطّار به امانت سپرده و عازم حج میگردد.
🔸پس از مراجعت، از عطّار مطالبۂ صندوقچۂ خود مینماید، عطّار یک باره انكار مینماید! هرچه او دليل میآورد و نشانى میدهد، عطّار بر استنكار خود میافزاید! به مردم مى گويد، آنها میگویند: «ما هيچ گاه كلام عطّار را حمل بر كذب ننموده و ادّعاى تو را بر گفتار او ترجيح نخواهيم داد، چون كه به مراتب عديده ما او را امتحان نموده و در اين شهر به وَرَع و تقوا اشتهارى عظيم دارد.»
🔸بالأخره آن مرد غنىّ، متحيّر خدمت سيد هاشم رسيده و داستان را نقل میكند، سيد هاشم میفرماید: «فردا صبحگاه بيا برويم تا صندوقچه را به تو بازگردانم.»
🔺ادامه دارد ...
📝. علامه طهرانی قدّس سرّه.
📚. #مطلع_انوار، ج 1، ص 135.
#تقوا #امانتداری #داستان
@maktabevahyorg
🌺.🌺.🌺.🌺.
بخش 1️⃣
🔶سيّدى بود در نجف اشرف از اعاظم علما و اوتاد، معروف به سيد هاشم حطّاب، ايشان در روز پنجشنبه و جمعه (تعطيلى دروس) به بيابان حركت نموده و خار میكندند و به شهر حمل نموده و میفروختند و از ثمن و پول آن [امرار معاش] مینمودند؛ بدين طريق صاحب كرامات زيادى شده و مردم به ايشان توجّه خاصّى داشتند.
🔸اتّفاقاً يكى از مردمانِ ثروتمند عازم حج بوده و با خود صندوقچه اى از جواهرات و [پول نقد] داشته و چون بيم از سرقت در راه حج داشته میخواسته آن را در نجف اشرف پيش كسى امانت بگذارد، از مردم جستجوى شخصِ امينى نموده، مردم عطارى را كه در تمام عمر به زهد و تقوا و ديانت معروف بوده [به او معرفى كردند] بالجمله آن مردِ غنى صندوقچۂ خود را نزد عطّار به امانت سپرده و عازم حج میگردد.
🔸پس از مراجعت، از عطّار مطالبۂ صندوقچۂ خود مینماید، عطّار یک باره انكار مینماید! هرچه او دليل میآورد و نشانى میدهد، عطّار بر استنكار خود میافزاید! به مردم مى گويد، آنها میگویند: «ما هيچ گاه كلام عطّار را حمل بر كذب ننموده و ادّعاى تو را بر گفتار او ترجيح نخواهيم داد، چون كه به مراتب عديده ما او را امتحان نموده و در اين شهر به وَرَع و تقوا اشتهارى عظيم دارد.»
🔸بالأخره آن مرد غنىّ، متحيّر خدمت سيد هاشم رسيده و داستان را نقل میكند، سيد هاشم میفرماید: «فردا صبحگاه بيا برويم تا صندوقچه را به تو بازگردانم.»
🔺ادامه دارد ...
📝. علامه طهرانی قدّس سرّه.
📚. #مطلع_انوار، ج 1، ص 135.
#تقوا #امانتداری #داستان
@maktabevahyorg
🌺.🌺.🌺.🌺.
مکتب وحی
💠حکایتی پیرامون امانت داری💠 بخش 1️⃣ 🔶سيّدى بود در نجف اشرف از اعاظم علما و اوتاد، معروف به سيد هاشم حطّاب، ايشان در روز پنجشنبه و جمعه (تعطيلى دروس) به بيابان حركت نموده و خار میكندند و به شهر حمل نموده و میفروختند و از ثمن و پول آن [امرار معاش] مینمودند؛…
💠حکایتی پیرامون امانت داری💠
بخش 2️⃣
🔶فردا صبح در خدمت سيّد به دكان عطّارى آمدند؛ سيد هاشم ديد عطّار مردم را جمع نموده و موعظه میکند و مردم مشغول گريه هستند، همين كه سيّد را ديدند همگى احترام نمودند.
🔸سيّد فرمودند: «من مى خواهم عطار حقّ موعظه خود را در امروز به من واگذارد!» عطّار عرض كرد: «بديدۂ منّت دارم.»
سيّد فرمودند: در زمانى كه طلبه بودم به كاظمين مشرّف شدم، روزى مقدارى متاع از مردى يهودى خریدم و دو فلس باقى ماند كه بعداً بپردازم عصر رفتم كه بدهم گفتند مرد يهودى فوت نموده است، به خانه مراجعت نموده شب در خواب ديدم صحراى محشر است و پل صراط كشيده شده و جهنم از زير آن با آتش غَلَيان دارد و مردم در آتش میجوشند، ناگاه من از روى پل مانند صرصرِ عاطف و برق خاطف عبور نموده و در وسط پل ناگاه يهودى سرش را از آتش بيرون آورده جلوى مرا گرفت؛
🔸من مانند ميخ توقّف نموده نتوانستم قدمى جلوتر نَهَم، يهودى گفت: «اى خداى عادل اين مرد دو فلس حقّ مرا نداده است، حقّ مرا از او بگير و به من عطا كن!»
🔸سيّد فرمود: «من گفتم چه میخواهى؟» گفت: «فقط میخواهم يك جاى بدن خود را به بدن تو گذارم تا آنكه قدرى از آتش بدن من و حرارت آن تخفيف يابد!»
گفتم: «بگذار! او فقط سر يك انگشت خود را به سينه من گذارد، ناگاه از خواب بيدار شدم و ديدم از سينۂ من، جاى انگشت او چرك و خون روان است!»
🔸سيّد سينۂ خود را باز نموده و گفت: «اى مردم ببينيد از جوانى تا به حال میگذرد و هنوز اين چرك خوب نشده! و من شكر میكنم كه خدا عذاب مرا در دنيا قرار داده.»
عطّار كه اين مطلب را شنيد مرد غنى را طلبيده و صندوقچه را به او ردّ كرد.
🔺پایان داستان.
📝. علامه طهرانی قدّس سرّه.
📚. #مطلع_انوار، ج 1، ص 135.
#تقوا #امانتداری #داستان
@maktabevahyorg
🌺.🌺.🌺.🌺.
بخش 2️⃣
🔶فردا صبح در خدمت سيّد به دكان عطّارى آمدند؛ سيد هاشم ديد عطّار مردم را جمع نموده و موعظه میکند و مردم مشغول گريه هستند، همين كه سيّد را ديدند همگى احترام نمودند.
🔸سيّد فرمودند: «من مى خواهم عطار حقّ موعظه خود را در امروز به من واگذارد!» عطّار عرض كرد: «بديدۂ منّت دارم.»
سيّد فرمودند: در زمانى كه طلبه بودم به كاظمين مشرّف شدم، روزى مقدارى متاع از مردى يهودى خریدم و دو فلس باقى ماند كه بعداً بپردازم عصر رفتم كه بدهم گفتند مرد يهودى فوت نموده است، به خانه مراجعت نموده شب در خواب ديدم صحراى محشر است و پل صراط كشيده شده و جهنم از زير آن با آتش غَلَيان دارد و مردم در آتش میجوشند، ناگاه من از روى پل مانند صرصرِ عاطف و برق خاطف عبور نموده و در وسط پل ناگاه يهودى سرش را از آتش بيرون آورده جلوى مرا گرفت؛
🔸من مانند ميخ توقّف نموده نتوانستم قدمى جلوتر نَهَم، يهودى گفت: «اى خداى عادل اين مرد دو فلس حقّ مرا نداده است، حقّ مرا از او بگير و به من عطا كن!»
🔸سيّد فرمود: «من گفتم چه میخواهى؟» گفت: «فقط میخواهم يك جاى بدن خود را به بدن تو گذارم تا آنكه قدرى از آتش بدن من و حرارت آن تخفيف يابد!»
گفتم: «بگذار! او فقط سر يك انگشت خود را به سينه من گذارد، ناگاه از خواب بيدار شدم و ديدم از سينۂ من، جاى انگشت او چرك و خون روان است!»
🔸سيّد سينۂ خود را باز نموده و گفت: «اى مردم ببينيد از جوانى تا به حال میگذرد و هنوز اين چرك خوب نشده! و من شكر میكنم كه خدا عذاب مرا در دنيا قرار داده.»
عطّار كه اين مطلب را شنيد مرد غنى را طلبيده و صندوقچه را به او ردّ كرد.
🔺پایان داستان.
📝. علامه طهرانی قدّس سرّه.
📚. #مطلع_انوار، ج 1، ص 135.
#تقوا #امانتداری #داستان
@maktabevahyorg
🌺.🌺.🌺.🌺.
🔶. توهّم زهد، خیال تقوا
🔹شخصی بود که در زمستانها در سایه نماز میخواند و در تابستانها در آفتاب. [به او میگفتند این کار را نکن] میگفت: «ریا میشود!»
احمق، آفتاب به سَرَت میخورد مریض میشوی! این که #زهد و #تقوا نشد؛ پس خدا سایه و گرما را برای چه قرار داده است؟!
🔹بهعنوان اینکه بگویند فلانی زاهد است، فقط یک نوع میوه میخورد! چه اشکالی دارد که ده نوع میوه، موردِ مصرف انسان باشد؟! همانطور که سیب میوۀ خداست، پرتقال و انگور و گلابی و خربزه هم میوه و مخلوق خدا هستند. بهاندازه بخور، ده نوع هم بخور! مهم آن است که #اسراف صورت نگیرد. هر چیزی بهاندازهاش خاصیت خودش را دارد و البته اینکه بعضی میگویند: «خوردن همزمان دو نوع میوه ضرر دارد» هنوز ثابت نشده است.
🔹علیکلّحال مسئلۀ زهد در اینجا نیست. 🔻زهد آن است که انسان جلوی نفس را در تمایلِ بیدلیل به هر چیزی را بگیرد و به هر چیزی که میل دارد دستدرازی و اقدام نکند.🔺 این زهد است؛ و الّا اگر انسان غذایی را بهخاطر فایده و ویتامینهایش مصرف کند، غلط نیست.
🎙. حضرت آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس الله سرّه
🔉. #شرح_حدیث_عنوان_بصری، جلسۀ ٢۰۶
#تغذیه #نفس #تمایلات_نفسانی #عبودیت #بندگی #عقلانیت #سلوک_عقلانی
@maktabevahyorg
💎.💎.💎.💎.💎
🔹شخصی بود که در زمستانها در سایه نماز میخواند و در تابستانها در آفتاب. [به او میگفتند این کار را نکن] میگفت: «ریا میشود!»
احمق، آفتاب به سَرَت میخورد مریض میشوی! این که #زهد و #تقوا نشد؛ پس خدا سایه و گرما را برای چه قرار داده است؟!
🔹بهعنوان اینکه بگویند فلانی زاهد است، فقط یک نوع میوه میخورد! چه اشکالی دارد که ده نوع میوه، موردِ مصرف انسان باشد؟! همانطور که سیب میوۀ خداست، پرتقال و انگور و گلابی و خربزه هم میوه و مخلوق خدا هستند. بهاندازه بخور، ده نوع هم بخور! مهم آن است که #اسراف صورت نگیرد. هر چیزی بهاندازهاش خاصیت خودش را دارد و البته اینکه بعضی میگویند: «خوردن همزمان دو نوع میوه ضرر دارد» هنوز ثابت نشده است.
🔹علیکلّحال مسئلۀ زهد در اینجا نیست. 🔻زهد آن است که انسان جلوی نفس را در تمایلِ بیدلیل به هر چیزی را بگیرد و به هر چیزی که میل دارد دستدرازی و اقدام نکند.🔺 این زهد است؛ و الّا اگر انسان غذایی را بهخاطر فایده و ویتامینهایش مصرف کند، غلط نیست.
🎙. حضرت آیةالله حاج سید محمدمحسن حسینی طهرانی قدّس الله سرّه
🔉. #شرح_حدیث_عنوان_بصری، جلسۀ ٢۰۶
#تغذیه #نفس #تمایلات_نفسانی #عبودیت #بندگی #عقلانیت #سلوک_عقلانی
@maktabevahyorg
💎.💎.💎.💎.💎
🔘 تأثیر رفتار شیعه در نفس و روح امام علیه السلام
🔹امام صادق علیه السلام:
«وقتی شخصی از شما شیعیان باتقوا و راستگو و امانتدار بوده، و اخلاقش با مردم نيكو باشد، دربارۀ او میگویند: ”اين مرد، جعفرىّ مذهب است.“ و من از این مسئله خوشحال میشوم و از ناحیهٔ وی، سرور و شادی در دلِ من پدید میآید.
🔹ولی اگر غیر از این باشد، بر دلِ من، بَلا و گرفتاری و عار و ننگش پديدار مىشود! و دربارهاش میگویند: ”اين اخلاقِ ناپسند، حاصلِ ادب و تربیت جعفر [صادق علیه السلام] است!“»
🔹«فَإنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إذَا وَرَعَ فِى دِينِهِ، وَ صَدَقَ الْحَديثَ، وَ أدَّى الامَانَةَ، وَ حَسُنَ خُلْقُهُ مَعَ النَّاسِ، قيلَ: هَذَا جَعْفَرِىٌّ، وَ يَسُرُّنِى ذَلِكَ وَ يَدْخُلُ عَلَىَّ مِنْهُ السُّرُورُ، وَ إنْ كَانَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ دَخَلَ عَلَىَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ، وَ قِيلَ: هَذَا أدَبُ جَعْفَر.»
📚. الکافی ج 2 ص 636
#امام_صادق علیه السلام #ولایت #هدایت #ظروف_مرتبطه #سلوک #اخلاق #تقوا #امانتداری #صدق #حدیث_ناب #شیعه
@maktabevahyorg
🔳.🔳.🔳.🔳
🔹امام صادق علیه السلام:
«وقتی شخصی از شما شیعیان باتقوا و راستگو و امانتدار بوده، و اخلاقش با مردم نيكو باشد، دربارۀ او میگویند: ”اين مرد، جعفرىّ مذهب است.“ و من از این مسئله خوشحال میشوم و از ناحیهٔ وی، سرور و شادی در دلِ من پدید میآید.
🔹ولی اگر غیر از این باشد، بر دلِ من، بَلا و گرفتاری و عار و ننگش پديدار مىشود! و دربارهاش میگویند: ”اين اخلاقِ ناپسند، حاصلِ ادب و تربیت جعفر [صادق علیه السلام] است!“»
🔹«فَإنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إذَا وَرَعَ فِى دِينِهِ، وَ صَدَقَ الْحَديثَ، وَ أدَّى الامَانَةَ، وَ حَسُنَ خُلْقُهُ مَعَ النَّاسِ، قيلَ: هَذَا جَعْفَرِىٌّ، وَ يَسُرُّنِى ذَلِكَ وَ يَدْخُلُ عَلَىَّ مِنْهُ السُّرُورُ، وَ إنْ كَانَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ دَخَلَ عَلَىَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ، وَ قِيلَ: هَذَا أدَبُ جَعْفَر.»
📚. الکافی ج 2 ص 636
#امام_صادق علیه السلام #ولایت #هدایت #ظروف_مرتبطه #سلوک #اخلاق #تقوا #امانتداری #صدق #حدیث_ناب #شیعه
@maktabevahyorg
🔳.🔳.🔳.🔳