ما رو حلال نكنيد ؛
ما هر كاري كرديم پاش وايميستيم!!!

آنقدر "بـ.ـاورت" دارم...!!!
ڪه "اگر" در "ڪـویر" بگویی...!!!
"بـ.ـاران" هست...!!!
به "حـ.ـرمت" صدایت...!!!
"خیـ.ـس" مے شوم...!!

‏وقتے هیچ بهانه اے واسه بخشیدنش ندارے,
اگه فاتحه خوندن بلدے,
فاتحشو بخون✓...!

از یه جایی به بعد
سخت ترین کار دنیا
باور کردنِ آدماس :)🥀✌️

‌ دارم از دردت میپچم به خودم
دارن ازقلبت بیرونم میکنن . . (:❤️‍🩹•
‍‎‌‌‍‎‍‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‎‌‌‍‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‎‌‌‍‎‍‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‎‌‌‍‎‍‎‌‍‎‌‌‍‎‍‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‎‌‌‍‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‎‌‌‍‎‍‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‎‌‌‍‎‍‎‌

آدمِ زرقو برق دارو که همه میخوان
ببین وقتی خوب نبودی کی موند کنارت

روی سنگ قبری نوشته بود سلام رهگذر
من هم روزی اینجا رهگذر بودم ...
گاهی به تهش فکر کردن خوبه ....
دنیا و عمر ما کوتاهه
تهمت نزنیم ...
قضاوت نکنیم ...
و از همه مهمتر دل نشکنینم
خیلی زود دیر میشه ......
‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌

‌
بعضی از ادما میان تو زندگیتو میرن تا بهت بفهمونن
به هر حرومزاده ای نباید اعتماد کرد...

هیچ وقت آدمارو آرزو نکن
روزها گذشت تا فهمیدم
آن کس که دوستت داشته باشد
نه با آرزو می آید نه با التماس می ماند ...💔

‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎
مردم‌در این حسرت و در پرده مرا راه نباشد
گو خون جگر خور که در بادیه همراه نباشد

یار جلوه کند در نظر و این دل بشکسته
چوخاموش
مدهوش شود از بصر و هیچکسش خواه نباشد

رو سرنه به بالین و همی جان به یار بخش
چون یار نباشد به جهان دم‌‌ بدمم آه نباشد

هرچقدم که چتارو ی طرفه یا دو طرفه پاک‌ کنی‌، این وسط یچیزی میمونه همیشه! یچیزی به اسم خاطره.اگه تونستی از شر این یکی خلاص شی اونوقت برو هرچی که خواستی پاک کن.

اگه از دست دادن من به قیمت پیدا کردن خودت باشه

می ارزه👌

‏هیچ وقت کسیو با محدود کردن نمیشه کنترلش کرد

تا وقتی زنده ايم يه ليوان آب دست همديگه بديم ؛
بعد مرگ چهار ليتری گلاب به كار ميت نمياد!

لازم نیست همه را راضی نگه داری
هر چقدر هم که خوب باشی
حریفِ سلیقه ها نمی شوی .

#تیکه
‌بعضیا حرفاشون قشنگن اما خودشون مشنگن✓...!

اما من باور دارم، یک روز تقاص آنچه که با ما کرده اند را آدمی دیگر برایشان جبران میکند

یه جوری تو رفتی نزاشتی واسه جدایی آماده بشم 💔

صد خاطره در یادم آمد اما هیچکس پایش نبود
یادم آمد هر کجا تنها بماندم جز خدا یاری نبود
هر کسی آمد به اطرافم سخن جز ترکم نگفت
آهی از هجران کشید و باز هم چیزی نگفت
آهی سرد از جنس غبار از خاطراتش مانده بود
از همدمم رَدّی،نشانی،خاطری پیدا نبود
افسوس ماند و بغض هایم که پیاپی میشکست
یادم آمد او غمم را با نوازش میشکست
در به در گشتم،شکستم،سوز آهم شعله زد
دلتنگی سرد و اَسَفناکی به گِردم حلقه زد
بعد او صد ها مسافر آمد اما هیچکس عاشق نبود
در دیارم دیگر عقل هم با چشم و دل صادق نبود
به ناگه ندایی از امّت تنهایی ام فریاد زد
دلبر شیرین کلامت خاطراتش را ورق زد

عالیه

امیدوارم هیچوقت به نقطه‌ای نرسین که
تو دلتون بگین خوشبحال کسی که دارتش...