Forwarded from عکس نگار
#عکس_نوشت
لحظه هاتون در هفته جاری، رویایی و دلخواه
بد نیست از این توصیه گوته استقبال کنیم:
هر کس باید روزانه یک آواز بشنود،
یک شعر خوب بخواند
به یک اثر هنری خوب نگاه کند،
و در صورت امکان
چند کلمه حرف منطقی بزند...!
البته اگر خود او هرروز چنین میکرده واقعا و حتما در نهایت خوشبختی و لذت از زندگی، روزگار و عمرش را سپری کرده است. بعید نیست که همین رفتار به ظاهر ساده، او را به یکی از بزرگترین شاعران تاریخ بدل کرده باشد.
بنظر میرسد در روزگار ما با این مشغله ها و سبک زندگی انجام هفته ای یک بار این کار ها هم افاقه کندو جواب بدهد.
در پناه حضرت دوست
۹۵.۹.۲۱
با احترام:
مجیداخشابی
@majidakhshabi
لحظه هاتون در هفته جاری، رویایی و دلخواه
بد نیست از این توصیه گوته استقبال کنیم:
هر کس باید روزانه یک آواز بشنود،
یک شعر خوب بخواند
به یک اثر هنری خوب نگاه کند،
و در صورت امکان
چند کلمه حرف منطقی بزند...!
البته اگر خود او هرروز چنین میکرده واقعا و حتما در نهایت خوشبختی و لذت از زندگی، روزگار و عمرش را سپری کرده است. بعید نیست که همین رفتار به ظاهر ساده، او را به یکی از بزرگترین شاعران تاریخ بدل کرده باشد.
بنظر میرسد در روزگار ما با این مشغله ها و سبک زندگی انجام هفته ای یک بار این کار ها هم افاقه کندو جواب بدهد.
در پناه حضرت دوست
۹۵.۹.۲۱
با احترام:
مجیداخشابی
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#ابوسعید_ابوالخیر
امروز با غزلى از ابوسعيد ابوالخير:
حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانهای
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟
گفت: یا کوریست یا کریست یا دیوانهای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانهای
بر مثال قطرهٔ برفست در فصل تموز
هیچ عاقل در چنین جاگاه سازد خانهای؟
یا مثال سیل خانست آب در فصل بهار
هیچ زیرک در چنین منزل فشاند دانهای؟
فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان
حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانهای
گفتم: آن حکمت چه حکمت بود؟ گفت:
آدمی را سنگ و شیشه، چرخ چون دیوانهای
نعمت دنیا و دنیا نزد حق بیگانه است
هیچ عاقل مهر ورزد با چنین بیگانهای؟
@majidakhshabi
امروز با غزلى از ابوسعيد ابوالخير:
حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانهای
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟
گفت: یا کوریست یا کریست یا دیوانهای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانهای
بر مثال قطرهٔ برفست در فصل تموز
هیچ عاقل در چنین جاگاه سازد خانهای؟
یا مثال سیل خانست آب در فصل بهار
هیچ زیرک در چنین منزل فشاند دانهای؟
فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان
حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانهای
گفتم: آن حکمت چه حکمت بود؟ گفت:
آدمی را سنگ و شیشه، چرخ چون دیوانهای
نعمت دنیا و دنیا نزد حق بیگانه است
هیچ عاقل مهر ورزد با چنین بیگانهای؟
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
بیپا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من
از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
گل جامه در از دست تو ای چشم نرگس مست تو
ای شاخها آبست تو ای باغ بیپایان من
یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من
ای جان پیش از جانها وی کان پیش از کانها
ای آن پیش از آنها ای آن من ای آن من
منزلگه ما خاک نی گر تن بریزد باک نی
اندیشهام افلاک نی ای وصل تو کیوان من
مر اهل کشتی را لحد در بحر باشد تا ابد
در آب حیوان مرگ کو ای بحر من عمان من
ای بوی تو در آه من وی آه تو همراه من
بر بوی شاهنشاه من شد رنگ و بو حیران من
جانم چو ذره در هوا چون شد ز هر ثقلی جدا
بیتو چرا باشد چرا ای اصل چار ارکان من
ای شه صلاح الدین من ره دان من ره بین من
ای فارغ از تمکین من ای برتر از امکان من (#مولانا)
@majidakhshabi
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
بیپا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من
از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
گل جامه در از دست تو ای چشم نرگس مست تو
ای شاخها آبست تو ای باغ بیپایان من
یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من
ای جان پیش از جانها وی کان پیش از کانها
ای آن پیش از آنها ای آن من ای آن من
منزلگه ما خاک نی گر تن بریزد باک نی
اندیشهام افلاک نی ای وصل تو کیوان من
مر اهل کشتی را لحد در بحر باشد تا ابد
در آب حیوان مرگ کو ای بحر من عمان من
ای بوی تو در آه من وی آه تو همراه من
بر بوی شاهنشاه من شد رنگ و بو حیران من
جانم چو ذره در هوا چون شد ز هر ثقلی جدا
بیتو چرا باشد چرا ای اصل چار ارکان من
ای شه صلاح الدین من ره دان من ره بین من
ای فارغ از تمکین من ای برتر از امکان من (#مولانا)
@majidakhshabi
Forwarded from زیروبم موزیک ZiroBamMusic
🎧🎙
«گل صبح»
🔸ترانه سرا: اسحاق انور
🔸آهنگساز: مجید اخشابی
🔸تنظیم و میکس: حسین طاهری
🔸ضبط: افسانه سلطانی (استودیو مهرآوا)
🔸عکس: وهاب امانی
🔸طراح: احسان عربگری
«گل صبح»
🔸ترانه سرا: اسحاق انور
🔸آهنگساز: مجید اخشابی
🔸تنظیم و میکس: حسین طاهری
🔸ضبط: افسانه سلطانی (استودیو مهرآوا)
🔸عکس: وهاب امانی
🔸طراح: احسان عربگری
Forwarded from عکس نگار
#پیام_هفته
راستی و یکروئی موهبتی است که به اندازه ی هوش و زیبایی نادر است
و بی انصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند...
(ژان کریستف / رومن رولان)
در پناه قادر متعال هفته بسیار خوبی داشته باشید.آماده برای یک زمستان دلچسب و لذتبخش...
با احترام و ارادت:
مجید اخشابی ۹۵.۹.۲۸
@majidakhshabi
راستی و یکروئی موهبتی است که به اندازه ی هوش و زیبایی نادر است
و بی انصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند...
(ژان کریستف / رومن رولان)
در پناه قادر متعال هفته بسیار خوبی داشته باشید.آماده برای یک زمستان دلچسب و لذتبخش...
با احترام و ارادت:
مجید اخشابی ۹۵.۹.۲۸
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#30_آذر_95
در یلدای امشب زمستان با وقار و شکوه هرچه تمامتر از راه میرسد و برایمان هزاران آغوش، پاکی و آرامش و گرمی قلب به ارمغان می آورد.
آرزو میکنم حضرت دوست به شمار دانه های برف و باران، لحظه های ناب و زیبا برایمان مقدر فرماید.
در کنار عزیزانتان یلدایتان مبارک و سرشار از عشق و خاطره.
@majidakhshabi
در یلدای امشب زمستان با وقار و شکوه هرچه تمامتر از راه میرسد و برایمان هزاران آغوش، پاکی و آرامش و گرمی قلب به ارمغان می آورد.
آرزو میکنم حضرت دوست به شمار دانه های برف و باران، لحظه های ناب و زیبا برایمان مقدر فرماید.
در کنار عزیزانتان یلدایتان مبارک و سرشار از عشق و خاطره.
@majidakhshabi
یلدای 95
شاخه نباتی از لسان الغیب
#شاخه_نبات
#غزل: آنکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد...
#خوانش: #مجید اخشابی
#موسیقی: #فردا_تو_میآیی
@majidakhshabi
#غزل: آنکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد...
#خوانش: #مجید اخشابی
#موسیقی: #فردا_تو_میآیی
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#پیام_هفته
روزی خواجه ای در میان گروهی از عوام،
اندر فواید سحرخیزی سخن می راند که ای مردم همانند من که همواره صبح زود از خواب برمی خیزم عمل کنید که فواید بسیاری بر آن است.
بهلول که در آن جمع بود گفت؛
ای خواجه؟ «تو از خواب بر نمی خیزی،
از رختخواب بر می خیزی و میان این دو، تفاوت از زمین است تا آسمان... هفته اول دیماه را با بر خواستن از برخی خوابهایی که هرگز نتوانسته ایم، به خیر و نیکی آغاز کنیم.درپناه مهر و رحمت حضرت دوست بیداریتان بیداری؛
آرامشتان ،آرامش؛
و خوابتان ،خواب باشد.
با احترام و ارادت :
مجید اخشابی ۹۵.۱۰.۴
@majidakhshabi
روزی خواجه ای در میان گروهی از عوام،
اندر فواید سحرخیزی سخن می راند که ای مردم همانند من که همواره صبح زود از خواب برمی خیزم عمل کنید که فواید بسیاری بر آن است.
بهلول که در آن جمع بود گفت؛
ای خواجه؟ «تو از خواب بر نمی خیزی،
از رختخواب بر می خیزی و میان این دو، تفاوت از زمین است تا آسمان... هفته اول دیماه را با بر خواستن از برخی خوابهایی که هرگز نتوانسته ایم، به خیر و نیکی آغاز کنیم.درپناه مهر و رحمت حضرت دوست بیداریتان بیداری؛
آرامشتان ،آرامش؛
و خوابتان ،خواب باشد.
با احترام و ارادت :
مجید اخشابی ۹۵.۱۰.۴
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#پیام_تبریک
ایام ولادت پیامبر مهربانی عیسی مسیح و آغاز سال نو میلادی مبارک باد.
امیدوارم بارش و پاکی برف، کریسمس را در کشورمان زیبا تر کندوهموطنان مسیحی سال بسیار مبارک و دلخواهی در پیش داشته باشند.
@majidakhshabi
ایام ولادت پیامبر مهربانی عیسی مسیح و آغاز سال نو میلادی مبارک باد.
امیدوارم بارش و پاکی برف، کریسمس را در کشورمان زیبا تر کندوهموطنان مسیحی سال بسیار مبارک و دلخواهی در پیش داشته باشند.
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#شعر_معاصر
شب به روی جاده نمناک
سایه های ما ز ما گوئی گریزانند
دور از ما در نشیب راه
در غبار شوم مهتابی که می لغزد
سرد و سنگین بر فراز شاخه های تاک
سوی یگدیگر بنرمی پیش می رانند
شب به روی جاده نمناک
در سکوت خاک عطرآگین
ناشکیبا گه به یکدیگر می آویزند
سایه های ما …
همچو گل هائی که مستند از شراب شبنم دوشین
گوئی آنها در گریز تلخشان از ما
نغمه هائی را که ما هرگز نمی خوانیم
نغمه هائی را که ما با خشم
در سکوت سینه می رانیم
زیر لب با شوق می خوانند
لیک دور از سایه ها
بی خبر از قصه دلبستگی هاشان
از جدائی ها و از پیوستگی هاشان
جسم های خسته ما در رکود خویش
زندگی را شکل می بخشند
شب به روی جاده نمناک
ای بسا پرسیده ام از خود
«زندگی آیا درون سایه ها مان رنگ می گیرد؟»
«یا که ما خود سایه های سایه های خویشتن هستیم؟»
از هزاران روح سرگردان،
گرد من لغزیده در امواج تاریکی،
سایه من کو؟
«نور وحشت می درخشد در بلور بانگ خاموشم»
سایه من کو؟
سایه من کو؟
من نمی خواهم
سایه ام را لحظه ای از خود جدا سازم
من نمی خواهم
او بلغزد دور از من روی معبرها
یا بیفتد خسته و سنگین
زیر پای رهگذرها
او چرا باید به راه جستجوی خویش
روبرو گردد
با لبان بسته درها؟
او چرا باید بساید تن
بر در و دیوار هر خانه؟
او چرا باید ز نومیدی
پا نهد در سرزمینی سرد و بیگانه؟!
آه … ای خورشید
سایه ام را از چه از من دور می سازی؟
از تو می پرسم:
تیرگی درد است یا شادی؟
جسم زندانست یا صحرای آزادی؟
ظلمت شب چیست؟
شب،
سایه روح سیاه کیست؟
او چه می گوید؟
او چه می گوید؟
خسته و سرگشته و حیران
می دوم در راه پرسش های بی پایان
#فروغ_فرخزاد
شب به روی جاده نمناک
سایه های ما ز ما گوئی گریزانند
دور از ما در نشیب راه
در غبار شوم مهتابی که می لغزد
سرد و سنگین بر فراز شاخه های تاک
سوی یگدیگر بنرمی پیش می رانند
شب به روی جاده نمناک
در سکوت خاک عطرآگین
ناشکیبا گه به یکدیگر می آویزند
سایه های ما …
همچو گل هائی که مستند از شراب شبنم دوشین
گوئی آنها در گریز تلخشان از ما
نغمه هائی را که ما هرگز نمی خوانیم
نغمه هائی را که ما با خشم
در سکوت سینه می رانیم
زیر لب با شوق می خوانند
لیک دور از سایه ها
بی خبر از قصه دلبستگی هاشان
از جدائی ها و از پیوستگی هاشان
جسم های خسته ما در رکود خویش
زندگی را شکل می بخشند
شب به روی جاده نمناک
ای بسا پرسیده ام از خود
«زندگی آیا درون سایه ها مان رنگ می گیرد؟»
«یا که ما خود سایه های سایه های خویشتن هستیم؟»
از هزاران روح سرگردان،
گرد من لغزیده در امواج تاریکی،
سایه من کو؟
«نور وحشت می درخشد در بلور بانگ خاموشم»
سایه من کو؟
سایه من کو؟
من نمی خواهم
سایه ام را لحظه ای از خود جدا سازم
من نمی خواهم
او بلغزد دور از من روی معبرها
یا بیفتد خسته و سنگین
زیر پای رهگذرها
او چرا باید به راه جستجوی خویش
روبرو گردد
با لبان بسته درها؟
او چرا باید بساید تن
بر در و دیوار هر خانه؟
او چرا باید ز نومیدی
پا نهد در سرزمینی سرد و بیگانه؟!
آه … ای خورشید
سایه ام را از چه از من دور می سازی؟
از تو می پرسم:
تیرگی درد است یا شادی؟
جسم زندانست یا صحرای آزادی؟
ظلمت شب چیست؟
شب،
سایه روح سیاه کیست؟
او چه می گوید؟
او چه می گوید؟
خسته و سرگشته و حیران
می دوم در راه پرسش های بی پایان
#فروغ_فرخزاد
Forwarded from عکس نگار
#نقاشی_های_مشهور
#جیغ
جیغ نام یک مجموعه نقاشی (شامل چهار تابلوی رنگی و رشتهای از طرحهای قلمی و زغالی) اثر #ادوارد_مونک است که در فاصله زمانی ۱۸۹۳ تا ۱۹۱۰ خلق شدهاست. جیغ معروفترین اثر ادوارد مونک است و از نمادهای اکسپرسیونیسم برشمرده میشود.
جیغ، اثر ادوارد مونک، هنرمند نروژی را معمولا پلی میان آثار هنرمندان جنبش پستامپرسیونیسم مانند وانگوگ و گوگن، و جنبش اکسپرسیونیسم آلمان در اوایل قرن بیستم میدانند. آثار مونک تأثیری چشمگیر بر توسعه جنبش اکسپرسیونیسم داشتهاست.
نقاشیهای مونک، هرچند آشکارا به نمایش واقعیت میپردازد، از تخدیش و رنگهای اغراقآمیز برای تجلی دادن جهانی درونیتر استفاده میکند. مونک سبک چرخشی و رنگهای تند را از وانگوک وام گرفت تا به آثارش قدرت و شور ببخشد. حرکتهای گردابی قلمموی او، پژواکهای بصری در اطراف شخصیتهای تابلوهایش ایجاد میکند.
این شیوه به او کمک میکند تا آثاری مانند جیغ را آکنده از احساس وحشت کند و انرژی ویرانگری را به نمایش بگذارد که نمیتوان مهارش کرد. جیغ بخشی از سه گروه آثار مونک با مضامین عشق، رنج و مرگ است که خود مونک آنها را مجموعا «کتیبه زندگی» مینامید.
ادوارد مونک درباره تابلو جیغ میگوید:
«یک روز عصر قدمزنان در راهی میرفتم؛ در یک سوی مسیرم شهر قرار داشت و در زیر پایم آبدره. خسته بودم و بیمار. ایستادم و به آن سوی آبدره نگاه کردم؛ خورشید غروب میکرد. ابرها به رنگ سرخ، همچون خون، درآمده بودند. احساس کردم جیغی از دل این طبیعت گذشت؛ به نظرم آمد از این جیغ آبستن شدهام. این تصویر را کشیدم. ابرها را به رنگ خون واقعی کشیدم. رنگها جیغ میکشیدند. این بود که جیغ از سهگانه کتیبه پدید آمد.»
@majidakhshabi
#جیغ
جیغ نام یک مجموعه نقاشی (شامل چهار تابلوی رنگی و رشتهای از طرحهای قلمی و زغالی) اثر #ادوارد_مونک است که در فاصله زمانی ۱۸۹۳ تا ۱۹۱۰ خلق شدهاست. جیغ معروفترین اثر ادوارد مونک است و از نمادهای اکسپرسیونیسم برشمرده میشود.
جیغ، اثر ادوارد مونک، هنرمند نروژی را معمولا پلی میان آثار هنرمندان جنبش پستامپرسیونیسم مانند وانگوگ و گوگن، و جنبش اکسپرسیونیسم آلمان در اوایل قرن بیستم میدانند. آثار مونک تأثیری چشمگیر بر توسعه جنبش اکسپرسیونیسم داشتهاست.
نقاشیهای مونک، هرچند آشکارا به نمایش واقعیت میپردازد، از تخدیش و رنگهای اغراقآمیز برای تجلی دادن جهانی درونیتر استفاده میکند. مونک سبک چرخشی و رنگهای تند را از وانگوک وام گرفت تا به آثارش قدرت و شور ببخشد. حرکتهای گردابی قلمموی او، پژواکهای بصری در اطراف شخصیتهای تابلوهایش ایجاد میکند.
این شیوه به او کمک میکند تا آثاری مانند جیغ را آکنده از احساس وحشت کند و انرژی ویرانگری را به نمایش بگذارد که نمیتوان مهارش کرد. جیغ بخشی از سه گروه آثار مونک با مضامین عشق، رنج و مرگ است که خود مونک آنها را مجموعا «کتیبه زندگی» مینامید.
ادوارد مونک درباره تابلو جیغ میگوید:
«یک روز عصر قدمزنان در راهی میرفتم؛ در یک سوی مسیرم شهر قرار داشت و در زیر پایم آبدره. خسته بودم و بیمار. ایستادم و به آن سوی آبدره نگاه کردم؛ خورشید غروب میکرد. ابرها به رنگ سرخ، همچون خون، درآمده بودند. احساس کردم جیغی از دل این طبیعت گذشت؛ به نظرم آمد از این جیغ آبستن شدهام. این تصویر را کشیدم. ابرها را به رنگ خون واقعی کشیدم. رنگها جیغ میکشیدند. این بود که جیغ از سهگانه کتیبه پدید آمد.»
@majidakhshabi
برای دریافت جدیدترین قطعات منتشر شده روی دکمه شیشهای موردنظر کلیک کنید:
@majidakhshabi
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#پنجشنبه_9_دی_95
زندگی کسالت بار نیست،
بلکه کسالت در مردمی است که از پشت عینکهای دودی و تیره به دنیای خود نگاه می کنند.
خیلی از افراد در بیست و پنج سالگی می میرند، اما تا هفتاد سالگی دفن نمی شوند. این برای من یک راز بزرگ است که چرا بعضی از انسان ها به هر جایی که نگاه میکنند، زیبایی و لطافت می بینند و حال آن که این زیبایی ها بر دیگران پوشیده است. (آندره متیوس)
با عینک یا بدون عینک مهم اینست که زندگی همیشه چیزهایی برای دیدن دارد .
بهتر است باحقیقت کنار بیاییم و چگونه لذت بردن از آن را هرچه زودتر فرابگیریم و به آینده موکولش نکنیم.
تنها حقیقت است که فاصله میان بیست و پنج و هفتاد و اساسا تمامی اعداد را می تواند پر کند.
زیبایی در حقیقت است.
@majidakhshabi
زندگی کسالت بار نیست،
بلکه کسالت در مردمی است که از پشت عینکهای دودی و تیره به دنیای خود نگاه می کنند.
خیلی از افراد در بیست و پنج سالگی می میرند، اما تا هفتاد سالگی دفن نمی شوند. این برای من یک راز بزرگ است که چرا بعضی از انسان ها به هر جایی که نگاه میکنند، زیبایی و لطافت می بینند و حال آن که این زیبایی ها بر دیگران پوشیده است. (آندره متیوس)
با عینک یا بدون عینک مهم اینست که زندگی همیشه چیزهایی برای دیدن دارد .
بهتر است باحقیقت کنار بیاییم و چگونه لذت بردن از آن را هرچه زودتر فرابگیریم و به آینده موکولش نکنیم.
تنها حقیقت است که فاصله میان بیست و پنج و هفتاد و اساسا تمامی اعداد را می تواند پر کند.
زیبایی در حقیقت است.
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
کنسرت دوست فرهیخته و هنرمندم، جناب آقاي دکتر «عبدالحسین مختاباد» که به يارى خدا در روز شانزدهم دی ماه 1395 در محل مرکز همایشهای بینالمللی برج میلاد تهران، در دو سانس برگزار خواهد شد. امیدوارم شركت كنيد و لذت ببرید.
خرید اینترنتی بلیت: 84200.ir
@majidakhshabi
خرید اینترنتی بلیت: 84200.ir
@majidakhshabi
در پناه حضرت دوست هفته بسیار خوبی برایتان آرزو میکنم. لحظات ناب و دلخواهی در انتظارتان باشد و سلامت باشید.
با احترام و ارادت: مجید اخشابی۹۵.۱۰.۱۱
@majidakhshabi
با احترام و ارادت: مجید اخشابی۹۵.۱۰.۱۱
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#تبریک_آغاز_2017
آغاز سال نو میلادی بر همگان مبارکباد.
امیدوارم امسال آرامش و صلح فراگیر تری نسبت به گذشته در دنیا حاکم بشه
و این عدد و تقویم برگهای زرینی رو از پیشرفت های بشر درانسانیت،
نوعدوستی،
عاطفه،
رحم ،
عاقبت اندیشی
و خداترسی... برای آیندگان تاریخ ثبت و روایت کنه.
@majidakhshabi
آغاز سال نو میلادی بر همگان مبارکباد.
امیدوارم امسال آرامش و صلح فراگیر تری نسبت به گذشته در دنیا حاکم بشه
و این عدد و تقویم برگهای زرینی رو از پیشرفت های بشر درانسانیت،
نوعدوستی،
عاطفه،
رحم ،
عاقبت اندیشی
و خداترسی... برای آیندگان تاریخ ثبت و روایت کنه.
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
متنی متفکرانه و زیبا از شخصیت روحانی،عالم،عارف و بسیار محبوبم
علامه ذولفنون حسن زاده آملی(حفظه الله تعالی) در باب
تفاوت های فلسفه و عرفان؛ "فلسفه" حرف می آورد و "عرفان" سکوت.
آن عقل را بال و پر می دهد و این عقل را بال و پر می کند.
آن نور است و این نار.
آن درسی بود و این در سینه.
از آن دلشاد شوی و از این دلدار.
از آن خدا جو شوی و از این خدا خو.
آن به خدا کشاند و این به خدا رساند.
آن راه است و این مقصد.
آن شجر است و این ثمر.
آن فخر است و این فقر.
آن کجا و این کجا!
@majidakhshabi
علامه ذولفنون حسن زاده آملی(حفظه الله تعالی) در باب
تفاوت های فلسفه و عرفان؛ "فلسفه" حرف می آورد و "عرفان" سکوت.
آن عقل را بال و پر می دهد و این عقل را بال و پر می کند.
آن نور است و این نار.
آن درسی بود و این در سینه.
از آن دلشاد شوی و از این دلدار.
از آن خدا جو شوی و از این خدا خو.
آن به خدا کشاند و این به خدا رساند.
آن راه است و این مقصد.
آن شجر است و این ثمر.
آن فخر است و این فقر.
آن کجا و این کجا!
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#خاطره_بازی
این هم یه عکس قدیمی که چند وقت پیش توسط یکی از همکلاسیهای شهسواریم به دستم رسید.
اینکه شنونده مون داره چرت میزنه یا تو خلسه بسر میبره و از خود بیخود شده رو دقیقا نمیدونم ، ولی یحتمل حالی بهش دست داده و حتما دچار احساسات شده... هرچی فکر کردم صحنه اصلی یادم نیومد.
ولی مطمئنم خودمم. اونم از روی لباس و زیور الات و سنتور چوب آزادم ... ذکر این نکته هم ضروریه که شلوارم پیله دار یا به عبارتی پر پیله نبوده واتفاقا از نوع مدل های رنگی روشن بوده که اخیرن مد شده...البته پوشیدن این رنگها در اون دوران شجاعت زیادی طلب میکرد...
احتمالا اون موقع دبیرستانی بودم و تو کلبه ی گلی واقع در باغمون در روستای جل آخوند محله درحال تمرین بودیم ، شایدم چند روز بعدش یه کنسرت خیلی خیلی بزرگ و مهم داشتیم...😄
@majidakhshabi
این هم یه عکس قدیمی که چند وقت پیش توسط یکی از همکلاسیهای شهسواریم به دستم رسید.
اینکه شنونده مون داره چرت میزنه یا تو خلسه بسر میبره و از خود بیخود شده رو دقیقا نمیدونم ، ولی یحتمل حالی بهش دست داده و حتما دچار احساسات شده... هرچی فکر کردم صحنه اصلی یادم نیومد.
ولی مطمئنم خودمم. اونم از روی لباس و زیور الات و سنتور چوب آزادم ... ذکر این نکته هم ضروریه که شلوارم پیله دار یا به عبارتی پر پیله نبوده واتفاقا از نوع مدل های رنگی روشن بوده که اخیرن مد شده...البته پوشیدن این رنگها در اون دوران شجاعت زیادی طلب میکرد...
احتمالا اون موقع دبیرستانی بودم و تو کلبه ی گلی واقع در باغمون در روستای جل آخوند محله درحال تمرین بودیم ، شایدم چند روز بعدش یه کنسرت خیلی خیلی بزرگ و مهم داشتیم...😄
@majidakhshabi