Forwarded from اتچ بات
این فیلم منو برد به دوران دانشجویی در چالوس... با جمعی از همکلاسی ها در ایستگاه منتظر ماشین بودیم.
کل دانشگاه تعطیل شده بود و جمع کثیری از دانشجوها تو ایستگاه منتظر ماشین بودن .اون موقع یه رنو نخودی رنگ داشتم ولی اونروز نبرده بودمش، خراب بود.
خلاصه همه کلافه بودن، تا یه ماشین میرسید همه حمله میکردن به سمتش... بعضیا مودب یه گوشه ایستاده بودن و معطلی رو پذیرفته بودن ،بعضیا هم ماشین میگرفتن و به دخترا اهدا میکردن و اونا رو راهی میکردن و فردین بازی ...خلاصه یه وضعی بود.
تو این وسط سرو کله یه ماشین پیدا شد... ژیان بود با یه راننده جوون .
بهش نمیخورد دانشجو باشه بیشتر میخورد شاگرد مکانیک باشه و ماشین و از تعمیرگاه ورداشته که یه دوری بزنه و یحتمل معشوق و محبوبشم در ایستگاه جزو منتظرانه ... البته جو اون موقع با حالا خیلی فرق میکرد ...یه بار اومد رفت تا ته خیابون، ولی دوباره برگشت ... دوباره اومد...درد سرتون ندم اونجا رو بهترین مکان برای دور دور و سان دیدن یافته بود یه نیم ساعتی به رفت و آمد ادامه داد ... تا یکی ازاین دفعات که داشت درست از مرکز شلوغی میگذشت یکی از دانشجوها که حواسش نبود یدفعه بی هوا پرید وسط خیابون جلو ماشینش.
اونم پا رو گذاشت رو ترمز... چشمتون روز بد نبینه ...
به اون دختر نخورد... ولی
جفت درای جلوی ماشین یهو باز شد و از ماشین کنده شد و به چند متر جلو تر پرتاب شد...
تصور کنید:
صدای مهیب ترمز ،
ترس همه از وقوع تصادف ومتحیر شدنشون
و سکوت و سکونی که چند ثانیه حاکم شد و بعد...
صدای خنده این همه آدم که فضارو آکنده کرده بود.
این صدا به اوجش رسید وقتی راننده پیاده شد و مجبور شد دو تا درهای کنده شده رو ور داره وبزاره تو ماشین و با خودش ببره ...
نکته اخلاقی:
۱)هیچ وقت نباید شورشو درآورد
۲)پز دادن اصلا کار خوبی نیست
۳)هیچوقت نباید به دانشجوها فخر فروخت
۴)در صورت نیاز مبرم به فخر فروشی و پز دادن بایدحتما از ابزار مناسب و مطمئن استفاده کرد
۴)الان متوجه میشم وقتی حدود هفده هجده سالم بود و پولمو به اندازه خریدن یه ژیان جمع کرده بودم چرا پدرم هیچوقت اجازه نداد ژیان بخرم
۵)واقعا چرا ژیان تو مواقع حساس این رفتارو از خودش نشون میداد ؟! ! واقعا چرا ؟!
@majidakhshabi
کل دانشگاه تعطیل شده بود و جمع کثیری از دانشجوها تو ایستگاه منتظر ماشین بودن .اون موقع یه رنو نخودی رنگ داشتم ولی اونروز نبرده بودمش، خراب بود.
خلاصه همه کلافه بودن، تا یه ماشین میرسید همه حمله میکردن به سمتش... بعضیا مودب یه گوشه ایستاده بودن و معطلی رو پذیرفته بودن ،بعضیا هم ماشین میگرفتن و به دخترا اهدا میکردن و اونا رو راهی میکردن و فردین بازی ...خلاصه یه وضعی بود.
تو این وسط سرو کله یه ماشین پیدا شد... ژیان بود با یه راننده جوون .
بهش نمیخورد دانشجو باشه بیشتر میخورد شاگرد مکانیک باشه و ماشین و از تعمیرگاه ورداشته که یه دوری بزنه و یحتمل معشوق و محبوبشم در ایستگاه جزو منتظرانه ... البته جو اون موقع با حالا خیلی فرق میکرد ...یه بار اومد رفت تا ته خیابون، ولی دوباره برگشت ... دوباره اومد...درد سرتون ندم اونجا رو بهترین مکان برای دور دور و سان دیدن یافته بود یه نیم ساعتی به رفت و آمد ادامه داد ... تا یکی ازاین دفعات که داشت درست از مرکز شلوغی میگذشت یکی از دانشجوها که حواسش نبود یدفعه بی هوا پرید وسط خیابون جلو ماشینش.
اونم پا رو گذاشت رو ترمز... چشمتون روز بد نبینه ...
به اون دختر نخورد... ولی
جفت درای جلوی ماشین یهو باز شد و از ماشین کنده شد و به چند متر جلو تر پرتاب شد...
تصور کنید:
صدای مهیب ترمز ،
ترس همه از وقوع تصادف ومتحیر شدنشون
و سکوت و سکونی که چند ثانیه حاکم شد و بعد...
صدای خنده این همه آدم که فضارو آکنده کرده بود.
این صدا به اوجش رسید وقتی راننده پیاده شد و مجبور شد دو تا درهای کنده شده رو ور داره وبزاره تو ماشین و با خودش ببره ...
نکته اخلاقی:
۱)هیچ وقت نباید شورشو درآورد
۲)پز دادن اصلا کار خوبی نیست
۳)هیچوقت نباید به دانشجوها فخر فروخت
۴)در صورت نیاز مبرم به فخر فروشی و پز دادن بایدحتما از ابزار مناسب و مطمئن استفاده کرد
۴)الان متوجه میشم وقتی حدود هفده هجده سالم بود و پولمو به اندازه خریدن یه ژیان جمع کرده بودم چرا پدرم هیچوقت اجازه نداد ژیان بخرم
۵)واقعا چرا ژیان تو مواقع حساس این رفتارو از خودش نشون میداد ؟! ! واقعا چرا ؟!
@majidakhshabi
دانشجوهای عزیز روزتون مبارک.
شادیها و دلخوشیهاتون مستدام.
مطمئن باشید همین که دانشجو هستید تمام یا بخشی از خوشبختیه. تا میتونید و میشه قدر این دوران رو بدونید. @majidakhshabi
شادیها و دلخوشیهاتون مستدام.
مطمئن باشید همین که دانشجو هستید تمام یا بخشی از خوشبختیه. تا میتونید و میشه قدر این دوران رو بدونید. @majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#آثار_معروف_نقاشی
#شب_پرستاره
اثر: #وینسنت_ون_گوک
محل نگهداری: موزه هنرهای معاصر، نیویورک، 1889
بی شک این اثر هنری بهترین دوست داشتنی ها را به نمایش گذاشته و اما نوابغ را نیز به دردسر انداخته است. گویا هنرمند قصد داشته در طول نیم قرن یا بیشتر با استفاده پرمعنی اش از رنگ نوابغ و هنرمندان سراسر جهان را تحت تاثیر قرار دهد.
@majidakhshabi
#شب_پرستاره
اثر: #وینسنت_ون_گوک
محل نگهداری: موزه هنرهای معاصر، نیویورک، 1889
بی شک این اثر هنری بهترین دوست داشتنی ها را به نمایش گذاشته و اما نوابغ را نیز به دردسر انداخته است. گویا هنرمند قصد داشته در طول نیم قرن یا بیشتر با استفاده پرمعنی اش از رنگ نوابغ و هنرمندان سراسر جهان را تحت تاثیر قرار دهد.
@majidakhshabi
Forwarded from اتچ بات
#آهنگ_بیکلام
#مدرن_تاکینگ
گروه موسیقی پاپ آلمانی مدرن تاکینگ در سال ۱۹۸۴ شروع به کار کرد که اعضای این گروه دیتر بوهلن و توماس آندرس بودند.آنها را همواره به عنوان بهترین و موفق ترین گروه دو نفره پاپ المانی یاد میکنند.
از اهنگ های معروف این گروه میتوان به اولین اهنگ ساخته شده این گروه «تو قلب منی، تو روح منی»(You’re My Heart, You’re My Soul) و آهنگ های «اگر بخواهی، می توانی برنده شوی» ،«بانوی قشنگ و نازنین» «برادر لویی» و «آتلانتیس تو را میخواند» اشاره کرد
آنها در بین سالهای ۱۹۸۵ و ۱۹۸۷ هر سال دو آلبوم عرضه می کردند و آثارشان در سرتاسر تلویزیون های اروپا نمایش دادهمیشد.
مدرن تاکینگ به جرأت جز اولین گروه های غربی بود که بعد از تشکیل حکومت انقلاب اسلامی از سال ۱۹۷۹ به بعد وارد ایران شد.هنوز هم از اثار این گروه در ایران و جهان شنیده میشود.
همچنین مدرن تاکینگ تنها گروهی در آلمان بوده که پنج بار به طور متوالی در رده اول جدول قرار گرفته است.
ترانه معروف آنها، «You’re My Heart, You’re My Soul» در ۸۱ کشور رتبه اول را به دست آورد و ۹٬۰۰۰٬۰۰۰ نسخه از آن به فروش رفت.
این گروه دو نفره در سال ۱۹۸۷ از هم گسست ولی در سال ۱۹۹۸ دوباره بهم پیوستند و دوباره به صدر جدول آمدند.بوهلن و آندرس دوباره در سال ۲۰۰۳ به دلیل ناسازگاری که با هم داشتند از هم جدا شدند.
@majidakhshabi
#مدرن_تاکینگ
گروه موسیقی پاپ آلمانی مدرن تاکینگ در سال ۱۹۸۴ شروع به کار کرد که اعضای این گروه دیتر بوهلن و توماس آندرس بودند.آنها را همواره به عنوان بهترین و موفق ترین گروه دو نفره پاپ المانی یاد میکنند.
از اهنگ های معروف این گروه میتوان به اولین اهنگ ساخته شده این گروه «تو قلب منی، تو روح منی»(You’re My Heart, You’re My Soul) و آهنگ های «اگر بخواهی، می توانی برنده شوی» ،«بانوی قشنگ و نازنین» «برادر لویی» و «آتلانتیس تو را میخواند» اشاره کرد
آنها در بین سالهای ۱۹۸۵ و ۱۹۸۷ هر سال دو آلبوم عرضه می کردند و آثارشان در سرتاسر تلویزیون های اروپا نمایش دادهمیشد.
مدرن تاکینگ به جرأت جز اولین گروه های غربی بود که بعد از تشکیل حکومت انقلاب اسلامی از سال ۱۹۷۹ به بعد وارد ایران شد.هنوز هم از اثار این گروه در ایران و جهان شنیده میشود.
همچنین مدرن تاکینگ تنها گروهی در آلمان بوده که پنج بار به طور متوالی در رده اول جدول قرار گرفته است.
ترانه معروف آنها، «You’re My Heart, You’re My Soul» در ۸۱ کشور رتبه اول را به دست آورد و ۹٬۰۰۰٬۰۰۰ نسخه از آن به فروش رفت.
این گروه دو نفره در سال ۱۹۸۷ از هم گسست ولی در سال ۱۹۹۸ دوباره بهم پیوستند و دوباره به صدر جدول آمدند.بوهلن و آندرس دوباره در سال ۲۰۰۳ به دلیل ناسازگاری که با هم داشتند از هم جدا شدند.
@majidakhshabi
Telegram
Forwarded from عکس نگار
#عکس_نوشت
#نوزدهم_آذر_95
حدود ساعت شش صبح روز جمعه بعد از اتمام اثر گل صبح .
بیرون زدن از استودیو بعد از تقریبا بیست ساعت کار بدون استراحت و مواجه شدن با دنیای سپید و رویایی ، بسیار لذت بخشه مخصوصا اولین صبحی باشه که گل صبحو خونده باشی و صبحی به این زیبایی ببینی.
بعد از شکر حضرت دوست این تصویر رو به یادگار از این صبح دل انگیز ثبت کردم .
البته چقدر خوبه که ابداع انواع سلفی ها در زمان ما اتفاق افتاده وگرنه انسانهای ماقبل تاریخ برای ثبت چنین صحنه ای به تنهایی اونهم این وقت صبح اساسا چه میکرده اند؟! انشالله شما هم گل صبح رو بزودی زود خواهید شنید ،پیشاپیش با تمام قلبم آرزو میکنم با شنیدنش برای شما هم صبح های دلخواهی رقم بخوره.
ضمنا نکته بارز و قابل توجه عکس بخش پهلوانیه اونه (حرکت با یک پیرهن زیر برف) این کارو فقط خواننده ها میتونن انجام بدن. امیدوارم موجب بد آموزی ویا پویش نشه.
لطفا خیلی مواظب خودتون باشید و
جمعه بسیار خوبی داشته باشید.
@majidakhshabi
#نوزدهم_آذر_95
حدود ساعت شش صبح روز جمعه بعد از اتمام اثر گل صبح .
بیرون زدن از استودیو بعد از تقریبا بیست ساعت کار بدون استراحت و مواجه شدن با دنیای سپید و رویایی ، بسیار لذت بخشه مخصوصا اولین صبحی باشه که گل صبحو خونده باشی و صبحی به این زیبایی ببینی.
بعد از شکر حضرت دوست این تصویر رو به یادگار از این صبح دل انگیز ثبت کردم .
البته چقدر خوبه که ابداع انواع سلفی ها در زمان ما اتفاق افتاده وگرنه انسانهای ماقبل تاریخ برای ثبت چنین صحنه ای به تنهایی اونهم این وقت صبح اساسا چه میکرده اند؟! انشالله شما هم گل صبح رو بزودی زود خواهید شنید ،پیشاپیش با تمام قلبم آرزو میکنم با شنیدنش برای شما هم صبح های دلخواهی رقم بخوره.
ضمنا نکته بارز و قابل توجه عکس بخش پهلوانیه اونه (حرکت با یک پیرهن زیر برف) این کارو فقط خواننده ها میتونن انجام بدن. امیدوارم موجب بد آموزی ویا پویش نشه.
لطفا خیلی مواظب خودتون باشید و
جمعه بسیار خوبی داشته باشید.
@majidakhshabi
#کلام_مشاهیر
بعضی چیزها در جهان خیلی مهمتر از دارایی هستند،
یکی از آنها توانایی خوش بودن با چیزهای ساده است.
دیل کارنگی
@majidakhshabi
بعضی چیزها در جهان خیلی مهمتر از دارایی هستند،
یکی از آنها توانایی خوش بودن با چیزهای ساده است.
دیل کارنگی
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#عکس_نوشت
لحظه هاتون در هفته جاری، رویایی و دلخواه
بد نیست از این توصیه گوته استقبال کنیم:
هر کس باید روزانه یک آواز بشنود،
یک شعر خوب بخواند
به یک اثر هنری خوب نگاه کند،
و در صورت امکان
چند کلمه حرف منطقی بزند...!
البته اگر خود او هرروز چنین میکرده واقعا و حتما در نهایت خوشبختی و لذت از زندگی، روزگار و عمرش را سپری کرده است. بعید نیست که همین رفتار به ظاهر ساده، او را به یکی از بزرگترین شاعران تاریخ بدل کرده باشد.
بنظر میرسد در روزگار ما با این مشغله ها و سبک زندگی انجام هفته ای یک بار این کار ها هم افاقه کندو جواب بدهد.
در پناه حضرت دوست
۹۵.۹.۲۱
با احترام:
مجیداخشابی
@majidakhshabi
لحظه هاتون در هفته جاری، رویایی و دلخواه
بد نیست از این توصیه گوته استقبال کنیم:
هر کس باید روزانه یک آواز بشنود،
یک شعر خوب بخواند
به یک اثر هنری خوب نگاه کند،
و در صورت امکان
چند کلمه حرف منطقی بزند...!
البته اگر خود او هرروز چنین میکرده واقعا و حتما در نهایت خوشبختی و لذت از زندگی، روزگار و عمرش را سپری کرده است. بعید نیست که همین رفتار به ظاهر ساده، او را به یکی از بزرگترین شاعران تاریخ بدل کرده باشد.
بنظر میرسد در روزگار ما با این مشغله ها و سبک زندگی انجام هفته ای یک بار این کار ها هم افاقه کندو جواب بدهد.
در پناه حضرت دوست
۹۵.۹.۲۱
با احترام:
مجیداخشابی
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#ابوسعید_ابوالخیر
امروز با غزلى از ابوسعيد ابوالخير:
حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانهای
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟
گفت: یا کوریست یا کریست یا دیوانهای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانهای
بر مثال قطرهٔ برفست در فصل تموز
هیچ عاقل در چنین جاگاه سازد خانهای؟
یا مثال سیل خانست آب در فصل بهار
هیچ زیرک در چنین منزل فشاند دانهای؟
فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان
حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانهای
گفتم: آن حکمت چه حکمت بود؟ گفت:
آدمی را سنگ و شیشه، چرخ چون دیوانهای
نعمت دنیا و دنیا نزد حق بیگانه است
هیچ عاقل مهر ورزد با چنین بیگانهای؟
@majidakhshabi
امروز با غزلى از ابوسعيد ابوالخير:
حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانهای
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟
گفت: یا کوریست یا کریست یا دیوانهای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانهای
بر مثال قطرهٔ برفست در فصل تموز
هیچ عاقل در چنین جاگاه سازد خانهای؟
یا مثال سیل خانست آب در فصل بهار
هیچ زیرک در چنین منزل فشاند دانهای؟
فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان
حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانهای
گفتم: آن حکمت چه حکمت بود؟ گفت:
آدمی را سنگ و شیشه، چرخ چون دیوانهای
نعمت دنیا و دنیا نزد حق بیگانه است
هیچ عاقل مهر ورزد با چنین بیگانهای؟
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
بیپا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من
از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
گل جامه در از دست تو ای چشم نرگس مست تو
ای شاخها آبست تو ای باغ بیپایان من
یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من
ای جان پیش از جانها وی کان پیش از کانها
ای آن پیش از آنها ای آن من ای آن من
منزلگه ما خاک نی گر تن بریزد باک نی
اندیشهام افلاک نی ای وصل تو کیوان من
مر اهل کشتی را لحد در بحر باشد تا ابد
در آب حیوان مرگ کو ای بحر من عمان من
ای بوی تو در آه من وی آه تو همراه من
بر بوی شاهنشاه من شد رنگ و بو حیران من
جانم چو ذره در هوا چون شد ز هر ثقلی جدا
بیتو چرا باشد چرا ای اصل چار ارکان من
ای شه صلاح الدین من ره دان من ره بین من
ای فارغ از تمکین من ای برتر از امکان من (#مولانا)
@majidakhshabi
سرو خرامان منی ای رونق بستان من
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
بیپا و سر کردی مرا بیخواب و خور کردی مرا
سرمست و خندان اندرآ ای یوسف کنعان من
از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
گل جامه در از دست تو ای چشم نرگس مست تو
ای شاخها آبست تو ای باغ بیپایان من
یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی
پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من
ای جان پیش از جانها وی کان پیش از کانها
ای آن پیش از آنها ای آن من ای آن من
منزلگه ما خاک نی گر تن بریزد باک نی
اندیشهام افلاک نی ای وصل تو کیوان من
مر اهل کشتی را لحد در بحر باشد تا ابد
در آب حیوان مرگ کو ای بحر من عمان من
ای بوی تو در آه من وی آه تو همراه من
بر بوی شاهنشاه من شد رنگ و بو حیران من
جانم چو ذره در هوا چون شد ز هر ثقلی جدا
بیتو چرا باشد چرا ای اصل چار ارکان من
ای شه صلاح الدین من ره دان من ره بین من
ای فارغ از تمکین من ای برتر از امکان من (#مولانا)
@majidakhshabi
Forwarded from زیروبم موزیک ZiroBamMusic
🎧🎙
«گل صبح»
🔸ترانه سرا: اسحاق انور
🔸آهنگساز: مجید اخشابی
🔸تنظیم و میکس: حسین طاهری
🔸ضبط: افسانه سلطانی (استودیو مهرآوا)
🔸عکس: وهاب امانی
🔸طراح: احسان عربگری
«گل صبح»
🔸ترانه سرا: اسحاق انور
🔸آهنگساز: مجید اخشابی
🔸تنظیم و میکس: حسین طاهری
🔸ضبط: افسانه سلطانی (استودیو مهرآوا)
🔸عکس: وهاب امانی
🔸طراح: احسان عربگری
Forwarded from عکس نگار
#پیام_هفته
راستی و یکروئی موهبتی است که به اندازه ی هوش و زیبایی نادر است
و بی انصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند...
(ژان کریستف / رومن رولان)
در پناه قادر متعال هفته بسیار خوبی داشته باشید.آماده برای یک زمستان دلچسب و لذتبخش...
با احترام و ارادت:
مجید اخشابی ۹۵.۹.۲۸
@majidakhshabi
راستی و یکروئی موهبتی است که به اندازه ی هوش و زیبایی نادر است
و بی انصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند...
(ژان کریستف / رومن رولان)
در پناه قادر متعال هفته بسیار خوبی داشته باشید.آماده برای یک زمستان دلچسب و لذتبخش...
با احترام و ارادت:
مجید اخشابی ۹۵.۹.۲۸
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#30_آذر_95
در یلدای امشب زمستان با وقار و شکوه هرچه تمامتر از راه میرسد و برایمان هزاران آغوش، پاکی و آرامش و گرمی قلب به ارمغان می آورد.
آرزو میکنم حضرت دوست به شمار دانه های برف و باران، لحظه های ناب و زیبا برایمان مقدر فرماید.
در کنار عزیزانتان یلدایتان مبارک و سرشار از عشق و خاطره.
@majidakhshabi
در یلدای امشب زمستان با وقار و شکوه هرچه تمامتر از راه میرسد و برایمان هزاران آغوش، پاکی و آرامش و گرمی قلب به ارمغان می آورد.
آرزو میکنم حضرت دوست به شمار دانه های برف و باران، لحظه های ناب و زیبا برایمان مقدر فرماید.
در کنار عزیزانتان یلدایتان مبارک و سرشار از عشق و خاطره.
@majidakhshabi
یلدای 95
شاخه نباتی از لسان الغیب
#شاخه_نبات
#غزل: آنکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد...
#خوانش: #مجید اخشابی
#موسیقی: #فردا_تو_میآیی
@majidakhshabi
#غزل: آنکه رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد...
#خوانش: #مجید اخشابی
#موسیقی: #فردا_تو_میآیی
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#پیام_هفته
روزی خواجه ای در میان گروهی از عوام،
اندر فواید سحرخیزی سخن می راند که ای مردم همانند من که همواره صبح زود از خواب برمی خیزم عمل کنید که فواید بسیاری بر آن است.
بهلول که در آن جمع بود گفت؛
ای خواجه؟ «تو از خواب بر نمی خیزی،
از رختخواب بر می خیزی و میان این دو، تفاوت از زمین است تا آسمان... هفته اول دیماه را با بر خواستن از برخی خوابهایی که هرگز نتوانسته ایم، به خیر و نیکی آغاز کنیم.درپناه مهر و رحمت حضرت دوست بیداریتان بیداری؛
آرامشتان ،آرامش؛
و خوابتان ،خواب باشد.
با احترام و ارادت :
مجید اخشابی ۹۵.۱۰.۴
@majidakhshabi
روزی خواجه ای در میان گروهی از عوام،
اندر فواید سحرخیزی سخن می راند که ای مردم همانند من که همواره صبح زود از خواب برمی خیزم عمل کنید که فواید بسیاری بر آن است.
بهلول که در آن جمع بود گفت؛
ای خواجه؟ «تو از خواب بر نمی خیزی،
از رختخواب بر می خیزی و میان این دو، تفاوت از زمین است تا آسمان... هفته اول دیماه را با بر خواستن از برخی خوابهایی که هرگز نتوانسته ایم، به خیر و نیکی آغاز کنیم.درپناه مهر و رحمت حضرت دوست بیداریتان بیداری؛
آرامشتان ،آرامش؛
و خوابتان ،خواب باشد.
با احترام و ارادت :
مجید اخشابی ۹۵.۱۰.۴
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#پیام_تبریک
ایام ولادت پیامبر مهربانی عیسی مسیح و آغاز سال نو میلادی مبارک باد.
امیدوارم بارش و پاکی برف، کریسمس را در کشورمان زیبا تر کندوهموطنان مسیحی سال بسیار مبارک و دلخواهی در پیش داشته باشند.
@majidakhshabi
ایام ولادت پیامبر مهربانی عیسی مسیح و آغاز سال نو میلادی مبارک باد.
امیدوارم بارش و پاکی برف، کریسمس را در کشورمان زیبا تر کندوهموطنان مسیحی سال بسیار مبارک و دلخواهی در پیش داشته باشند.
@majidakhshabi
Forwarded from عکس نگار
#شعر_معاصر
شب به روی جاده نمناک
سایه های ما ز ما گوئی گریزانند
دور از ما در نشیب راه
در غبار شوم مهتابی که می لغزد
سرد و سنگین بر فراز شاخه های تاک
سوی یگدیگر بنرمی پیش می رانند
شب به روی جاده نمناک
در سکوت خاک عطرآگین
ناشکیبا گه به یکدیگر می آویزند
سایه های ما …
همچو گل هائی که مستند از شراب شبنم دوشین
گوئی آنها در گریز تلخشان از ما
نغمه هائی را که ما هرگز نمی خوانیم
نغمه هائی را که ما با خشم
در سکوت سینه می رانیم
زیر لب با شوق می خوانند
لیک دور از سایه ها
بی خبر از قصه دلبستگی هاشان
از جدائی ها و از پیوستگی هاشان
جسم های خسته ما در رکود خویش
زندگی را شکل می بخشند
شب به روی جاده نمناک
ای بسا پرسیده ام از خود
«زندگی آیا درون سایه ها مان رنگ می گیرد؟»
«یا که ما خود سایه های سایه های خویشتن هستیم؟»
از هزاران روح سرگردان،
گرد من لغزیده در امواج تاریکی،
سایه من کو؟
«نور وحشت می درخشد در بلور بانگ خاموشم»
سایه من کو؟
سایه من کو؟
من نمی خواهم
سایه ام را لحظه ای از خود جدا سازم
من نمی خواهم
او بلغزد دور از من روی معبرها
یا بیفتد خسته و سنگین
زیر پای رهگذرها
او چرا باید به راه جستجوی خویش
روبرو گردد
با لبان بسته درها؟
او چرا باید بساید تن
بر در و دیوار هر خانه؟
او چرا باید ز نومیدی
پا نهد در سرزمینی سرد و بیگانه؟!
آه … ای خورشید
سایه ام را از چه از من دور می سازی؟
از تو می پرسم:
تیرگی درد است یا شادی؟
جسم زندانست یا صحرای آزادی؟
ظلمت شب چیست؟
شب،
سایه روح سیاه کیست؟
او چه می گوید؟
او چه می گوید؟
خسته و سرگشته و حیران
می دوم در راه پرسش های بی پایان
#فروغ_فرخزاد
شب به روی جاده نمناک
سایه های ما ز ما گوئی گریزانند
دور از ما در نشیب راه
در غبار شوم مهتابی که می لغزد
سرد و سنگین بر فراز شاخه های تاک
سوی یگدیگر بنرمی پیش می رانند
شب به روی جاده نمناک
در سکوت خاک عطرآگین
ناشکیبا گه به یکدیگر می آویزند
سایه های ما …
همچو گل هائی که مستند از شراب شبنم دوشین
گوئی آنها در گریز تلخشان از ما
نغمه هائی را که ما هرگز نمی خوانیم
نغمه هائی را که ما با خشم
در سکوت سینه می رانیم
زیر لب با شوق می خوانند
لیک دور از سایه ها
بی خبر از قصه دلبستگی هاشان
از جدائی ها و از پیوستگی هاشان
جسم های خسته ما در رکود خویش
زندگی را شکل می بخشند
شب به روی جاده نمناک
ای بسا پرسیده ام از خود
«زندگی آیا درون سایه ها مان رنگ می گیرد؟»
«یا که ما خود سایه های سایه های خویشتن هستیم؟»
از هزاران روح سرگردان،
گرد من لغزیده در امواج تاریکی،
سایه من کو؟
«نور وحشت می درخشد در بلور بانگ خاموشم»
سایه من کو؟
سایه من کو؟
من نمی خواهم
سایه ام را لحظه ای از خود جدا سازم
من نمی خواهم
او بلغزد دور از من روی معبرها
یا بیفتد خسته و سنگین
زیر پای رهگذرها
او چرا باید به راه جستجوی خویش
روبرو گردد
با لبان بسته درها؟
او چرا باید بساید تن
بر در و دیوار هر خانه؟
او چرا باید ز نومیدی
پا نهد در سرزمینی سرد و بیگانه؟!
آه … ای خورشید
سایه ام را از چه از من دور می سازی؟
از تو می پرسم:
تیرگی درد است یا شادی؟
جسم زندانست یا صحرای آزادی؟
ظلمت شب چیست؟
شب،
سایه روح سیاه کیست؟
او چه می گوید؟
او چه می گوید؟
خسته و سرگشته و حیران
می دوم در راه پرسش های بی پایان
#فروغ_فرخزاد
Forwarded from عکس نگار
#نقاشی_های_مشهور
#جیغ
جیغ نام یک مجموعه نقاشی (شامل چهار تابلوی رنگی و رشتهای از طرحهای قلمی و زغالی) اثر #ادوارد_مونک است که در فاصله زمانی ۱۸۹۳ تا ۱۹۱۰ خلق شدهاست. جیغ معروفترین اثر ادوارد مونک است و از نمادهای اکسپرسیونیسم برشمرده میشود.
جیغ، اثر ادوارد مونک، هنرمند نروژی را معمولا پلی میان آثار هنرمندان جنبش پستامپرسیونیسم مانند وانگوگ و گوگن، و جنبش اکسپرسیونیسم آلمان در اوایل قرن بیستم میدانند. آثار مونک تأثیری چشمگیر بر توسعه جنبش اکسپرسیونیسم داشتهاست.
نقاشیهای مونک، هرچند آشکارا به نمایش واقعیت میپردازد، از تخدیش و رنگهای اغراقآمیز برای تجلی دادن جهانی درونیتر استفاده میکند. مونک سبک چرخشی و رنگهای تند را از وانگوک وام گرفت تا به آثارش قدرت و شور ببخشد. حرکتهای گردابی قلمموی او، پژواکهای بصری در اطراف شخصیتهای تابلوهایش ایجاد میکند.
این شیوه به او کمک میکند تا آثاری مانند جیغ را آکنده از احساس وحشت کند و انرژی ویرانگری را به نمایش بگذارد که نمیتوان مهارش کرد. جیغ بخشی از سه گروه آثار مونک با مضامین عشق، رنج و مرگ است که خود مونک آنها را مجموعا «کتیبه زندگی» مینامید.
ادوارد مونک درباره تابلو جیغ میگوید:
«یک روز عصر قدمزنان در راهی میرفتم؛ در یک سوی مسیرم شهر قرار داشت و در زیر پایم آبدره. خسته بودم و بیمار. ایستادم و به آن سوی آبدره نگاه کردم؛ خورشید غروب میکرد. ابرها به رنگ سرخ، همچون خون، درآمده بودند. احساس کردم جیغی از دل این طبیعت گذشت؛ به نظرم آمد از این جیغ آبستن شدهام. این تصویر را کشیدم. ابرها را به رنگ خون واقعی کشیدم. رنگها جیغ میکشیدند. این بود که جیغ از سهگانه کتیبه پدید آمد.»
@majidakhshabi
#جیغ
جیغ نام یک مجموعه نقاشی (شامل چهار تابلوی رنگی و رشتهای از طرحهای قلمی و زغالی) اثر #ادوارد_مونک است که در فاصله زمانی ۱۸۹۳ تا ۱۹۱۰ خلق شدهاست. جیغ معروفترین اثر ادوارد مونک است و از نمادهای اکسپرسیونیسم برشمرده میشود.
جیغ، اثر ادوارد مونک، هنرمند نروژی را معمولا پلی میان آثار هنرمندان جنبش پستامپرسیونیسم مانند وانگوگ و گوگن، و جنبش اکسپرسیونیسم آلمان در اوایل قرن بیستم میدانند. آثار مونک تأثیری چشمگیر بر توسعه جنبش اکسپرسیونیسم داشتهاست.
نقاشیهای مونک، هرچند آشکارا به نمایش واقعیت میپردازد، از تخدیش و رنگهای اغراقآمیز برای تجلی دادن جهانی درونیتر استفاده میکند. مونک سبک چرخشی و رنگهای تند را از وانگوک وام گرفت تا به آثارش قدرت و شور ببخشد. حرکتهای گردابی قلمموی او، پژواکهای بصری در اطراف شخصیتهای تابلوهایش ایجاد میکند.
این شیوه به او کمک میکند تا آثاری مانند جیغ را آکنده از احساس وحشت کند و انرژی ویرانگری را به نمایش بگذارد که نمیتوان مهارش کرد. جیغ بخشی از سه گروه آثار مونک با مضامین عشق، رنج و مرگ است که خود مونک آنها را مجموعا «کتیبه زندگی» مینامید.
ادوارد مونک درباره تابلو جیغ میگوید:
«یک روز عصر قدمزنان در راهی میرفتم؛ در یک سوی مسیرم شهر قرار داشت و در زیر پایم آبدره. خسته بودم و بیمار. ایستادم و به آن سوی آبدره نگاه کردم؛ خورشید غروب میکرد. ابرها به رنگ سرخ، همچون خون، درآمده بودند. احساس کردم جیغی از دل این طبیعت گذشت؛ به نظرم آمد از این جیغ آبستن شدهام. این تصویر را کشیدم. ابرها را به رنگ خون واقعی کشیدم. رنگها جیغ میکشیدند. این بود که جیغ از سهگانه کتیبه پدید آمد.»
@majidakhshabi
برای دریافت جدیدترین قطعات منتشر شده روی دکمه شیشهای موردنظر کلیک کنید:
@majidakhshabi
@majidakhshabi