Majid Akhshabi مجید اخشابی pinned «✅#آهنگ_بیکلام: موسیقی فیلم #سینما_پارادیزو این اثر یکی از زیباترین، معروفترین و دوستداشتنیترین کارهای انیو موریکونه به حساب میآید و نقش مهمی در سکانسهای عاشقانه و لحظات دراماتیک فیلم ایفا میکند. انیو موریکونه براساس فضای فیلم برای تک تک صحنههای مهم…»
با سلام و احترام خدمت تمام مخاطبان ارجمند
ضروری بود به عنوان وکیل مدافع این پرونده توضیحاتی را خدمت مخاطبان گرامی عرض کنم که ضمن پوزش از تاخیر صورت گرفته، اکنون تقدیم میکنم.
طبق قانون مطبوعات جرائم مطبوعاتی با حضور هئیت منصفه برگزار شده و این اعضاء هئیت مذکور هستند که پس از دفاعیات، تعیین میکنند که آیا عمل منتسبه، جرم است یا خیر؟ و آیا مستحق تخفیف است یا خیر؟... پس از آن قضات دادگاه براساس نظر هیئت منصفه، مبادرت به صدور حکم میکنند... طبق ماده 36 ق مطبوعات اعضاء هیئت منصفه توسط وزارت ارشاد، شورای شهر، سازمان تبلیغات و... از میان افراد مورداعتماد عمومی!!! از و بین گروههای مختلف اجتماعی انتخاب میشوند.
لذا این اعضاء هیئت منصفه بودهاند که نشریه زیروبم را مجرم شناختهاند نه قضات محترم دادگاه! و اما موضوع شکایت! در شکایتی از جانب مدعیالعموم، عنوان شده بود که چاپ عکس خانم بختیاری در این شماره از نشریه استفاده ابزاری از زنان! محسوب میشود... بنده نیز در جلسه دادگاه و در دفاع از این اتهام واهی و بیاساس، ضمن تشریح فلسفه جرمانگاری استفاده ابزاری در قانون مطبوعات سال 79، تاکید نمودم که صرف چاپ عکس، استفاده ابزاری نیست... در 15 سال قبل که زمان تصویب این قانون بوده، برخی نشریات بعضاً تصاویری از هنرپیشههای عموماٌ خانم را در صفحات اول و یا صفحه وسط و در قطعات بزرگ چاپ میکردند که در آنزمان خلاف عرف تلقی شده و همین تصاویر (در آنزمان به تعبیر دوستان، آنچنانی!)، خود عامل فروش بیشتر و دهها برابری نشریات میشد چراکه بعضی جوانان ما صرفاٌ برای اضافه کردن این عکسهای آنچنانی به سوابق بایگانی شخصی خود، خریدار پروپا قرص آنها بودند 😊 لذا مجلس نیز برای جلوگیری از سوءاستفاده برخی نشریات، در بند 10 ماده 6 ق مطبوعات، استفادهابزاری از تصاویر افراد را جرم محسوب کرده... لذا مجله را به اعضاء هیت منصفه نشان داده و عرض نمودم کدامین انسان عاقلی، 4 هزارتومان برای خرید نشریه ای هزینه میکند، وقتیکه در پیج شخصی ایشان و دیگر هنرمندان عکسهای به مراتب هنریتر🙊 با کمترین هزینهای قابل دسترس است؟!!
با کدام منطقی میتوان چاپ این عکس را موجب بالا رفتن تیراژ نشریه تلقی نمود؟!!! لذا اینکه بر چه اساس و منطقی اعضاء هیئت منصفه به این تشخیص رسیدهاند که چنین تصاویری در این همهمه فضای مجازی، باعث فروش بیشتر نشریه میشود را باید از خود این بزرگوارانی پرسید که علیالظاهر نماینده افکار عمومی هستند!!
قانون زمانی مقبول است که مورد پذیرش اکثریت جامعه نیز باشد، وقتی سر در سینماها و بیلبوردهای شهرداری، تصاویر تبلیغاتی دهها برابر بزرگتر و استفاده ابزاریتر! وجود دارد و کسی هم متعرض آن نمیشود با کدام منطقی این عکس استفاده ابزاری از تصویر زنان محسوب میشود؟!!!... این مطالب مختصری از دفاعیات بنده بوده که ظاهراً مقبول اعضاء هیئت منصفه نیفتاده و در مقام انصاف! نظر دادهاند که چاپ این تصویر جرم است!!!
هرچند که شخصاٌ معتقدم شاید چون نحوه دفاع بنده که تضرعانه نبوده مقبول دوستان نیفتاده و بواقع، جرم تلقی کردن این تصویر،_ انتقام از بیگناهی دیگر _ بوده! و چنانچه کمی خاضعانهتر دفاع میکردم، چنین عکسی جرم تلقی نمیشد ولی چه کنم که تضرع و زاری برای احقاق حق را هیچگاه شایسته ندانستهام.
بنا داشتم زودتر از این، توضیحاتی در اینخصوص به مخاطبان گرامی دوست عزیزم، جناب اخشابی عرض کنم که به دلیل گرفتاریهای این روزهای بنده، میسر نشد که از این بابت از دوست عزیزم و همچنین مخاطبان ارجمند پوزش میخواهم ولی این تاخیر، نتیجه مثبتی نیز به همراه داشت.
تاملی در نظرات دوستان که تماماٌ عکسالعمل تعجبآمیزی نسبت به چنین حکمی داشتند، این واقعیت را صدچندان ثابت کرد که اعضاء محترم هیئت منصفهای که بیشتر اعضاء آن توسط دولت و شورای شهر منتخب مردم انتخاب شدهاند و بنا بوده تا نماینده افکار عمومی باشند تا چه حد از افکار عمومی فاصله دارند!!!!
امید دارم که قضات عالم دیوانعالی کشور در مقام تجدیدنظرخواهی، انگ استفاده ابزاری را از این هنرمند با اخلاق و مقید به قانون، پاک خواهند نمود.
مجدداٌ از جناب اخشابی عزیز، به دلیل نحوه دفاع، پوزش خواسته و در پایان آرزو میکنم بهار حقیقی که همان بهار عدالت و اخلاق است در سراسر کشور عزیزمان و تمام جهان محقق شود.
با احترام مهران عبدا... پور 19/11/96
@majidakhshabi
ضروری بود به عنوان وکیل مدافع این پرونده توضیحاتی را خدمت مخاطبان گرامی عرض کنم که ضمن پوزش از تاخیر صورت گرفته، اکنون تقدیم میکنم.
طبق قانون مطبوعات جرائم مطبوعاتی با حضور هئیت منصفه برگزار شده و این اعضاء هئیت مذکور هستند که پس از دفاعیات، تعیین میکنند که آیا عمل منتسبه، جرم است یا خیر؟ و آیا مستحق تخفیف است یا خیر؟... پس از آن قضات دادگاه براساس نظر هیئت منصفه، مبادرت به صدور حکم میکنند... طبق ماده 36 ق مطبوعات اعضاء هیئت منصفه توسط وزارت ارشاد، شورای شهر، سازمان تبلیغات و... از میان افراد مورداعتماد عمومی!!! از و بین گروههای مختلف اجتماعی انتخاب میشوند.
لذا این اعضاء هیئت منصفه بودهاند که نشریه زیروبم را مجرم شناختهاند نه قضات محترم دادگاه! و اما موضوع شکایت! در شکایتی از جانب مدعیالعموم، عنوان شده بود که چاپ عکس خانم بختیاری در این شماره از نشریه استفاده ابزاری از زنان! محسوب میشود... بنده نیز در جلسه دادگاه و در دفاع از این اتهام واهی و بیاساس، ضمن تشریح فلسفه جرمانگاری استفاده ابزاری در قانون مطبوعات سال 79، تاکید نمودم که صرف چاپ عکس، استفاده ابزاری نیست... در 15 سال قبل که زمان تصویب این قانون بوده، برخی نشریات بعضاً تصاویری از هنرپیشههای عموماٌ خانم را در صفحات اول و یا صفحه وسط و در قطعات بزرگ چاپ میکردند که در آنزمان خلاف عرف تلقی شده و همین تصاویر (در آنزمان به تعبیر دوستان، آنچنانی!)، خود عامل فروش بیشتر و دهها برابری نشریات میشد چراکه بعضی جوانان ما صرفاٌ برای اضافه کردن این عکسهای آنچنانی به سوابق بایگانی شخصی خود، خریدار پروپا قرص آنها بودند 😊 لذا مجلس نیز برای جلوگیری از سوءاستفاده برخی نشریات، در بند 10 ماده 6 ق مطبوعات، استفادهابزاری از تصاویر افراد را جرم محسوب کرده... لذا مجله را به اعضاء هیت منصفه نشان داده و عرض نمودم کدامین انسان عاقلی، 4 هزارتومان برای خرید نشریه ای هزینه میکند، وقتیکه در پیج شخصی ایشان و دیگر هنرمندان عکسهای به مراتب هنریتر🙊 با کمترین هزینهای قابل دسترس است؟!!
با کدام منطقی میتوان چاپ این عکس را موجب بالا رفتن تیراژ نشریه تلقی نمود؟!!! لذا اینکه بر چه اساس و منطقی اعضاء هیئت منصفه به این تشخیص رسیدهاند که چنین تصاویری در این همهمه فضای مجازی، باعث فروش بیشتر نشریه میشود را باید از خود این بزرگوارانی پرسید که علیالظاهر نماینده افکار عمومی هستند!!
قانون زمانی مقبول است که مورد پذیرش اکثریت جامعه نیز باشد، وقتی سر در سینماها و بیلبوردهای شهرداری، تصاویر تبلیغاتی دهها برابر بزرگتر و استفاده ابزاریتر! وجود دارد و کسی هم متعرض آن نمیشود با کدام منطقی این عکس استفاده ابزاری از تصویر زنان محسوب میشود؟!!!... این مطالب مختصری از دفاعیات بنده بوده که ظاهراً مقبول اعضاء هیئت منصفه نیفتاده و در مقام انصاف! نظر دادهاند که چاپ این تصویر جرم است!!!
هرچند که شخصاٌ معتقدم شاید چون نحوه دفاع بنده که تضرعانه نبوده مقبول دوستان نیفتاده و بواقع، جرم تلقی کردن این تصویر،_ انتقام از بیگناهی دیگر _ بوده! و چنانچه کمی خاضعانهتر دفاع میکردم، چنین عکسی جرم تلقی نمیشد ولی چه کنم که تضرع و زاری برای احقاق حق را هیچگاه شایسته ندانستهام.
بنا داشتم زودتر از این، توضیحاتی در اینخصوص به مخاطبان گرامی دوست عزیزم، جناب اخشابی عرض کنم که به دلیل گرفتاریهای این روزهای بنده، میسر نشد که از این بابت از دوست عزیزم و همچنین مخاطبان ارجمند پوزش میخواهم ولی این تاخیر، نتیجه مثبتی نیز به همراه داشت.
تاملی در نظرات دوستان که تماماٌ عکسالعمل تعجبآمیزی نسبت به چنین حکمی داشتند، این واقعیت را صدچندان ثابت کرد که اعضاء محترم هیئت منصفهای که بیشتر اعضاء آن توسط دولت و شورای شهر منتخب مردم انتخاب شدهاند و بنا بوده تا نماینده افکار عمومی باشند تا چه حد از افکار عمومی فاصله دارند!!!!
امید دارم که قضات عالم دیوانعالی کشور در مقام تجدیدنظرخواهی، انگ استفاده ابزاری را از این هنرمند با اخلاق و مقید به قانون، پاک خواهند نمود.
مجدداٌ از جناب اخشابی عزیز، به دلیل نحوه دفاع، پوزش خواسته و در پایان آرزو میکنم بهار حقیقی که همان بهار عدالت و اخلاق است در سراسر کشور عزیزمان و تمام جهان محقق شود.
با احترام مهران عبدا... پور 19/11/96
@majidakhshabi
زندهباد شيراز و شيرازيهاي عزيز و نازنين
به لطف خدا فردا حدود ساعت 9 صبح افتخار خواهمداشت از شبكه فارس و برنامه دوستداشتني خوشاشيراز در خدمتتون باشم.
جمعه بسيارخوبي داشته باشید.
@majidakhshabi
به لطف خدا فردا حدود ساعت 9 صبح افتخار خواهمداشت از شبكه فارس و برنامه دوستداشتني خوشاشيراز در خدمتتون باشم.
جمعه بسيارخوبي داشته باشید.
@majidakhshabi
معجزه گر ميشويم وقتي عشق و مهر و راستي را در خود جمع كنيم.
به مهر حضرت دوست وجودتان متنعم از كيمياي عشق
@majidakhshabi
به مهر حضرت دوست وجودتان متنعم از كيمياي عشق
@majidakhshabi
"پيش كيش "مفهومي بود كه به اختصار،موقع گرفتن اين عكس از ذهنم گذشت.
البته به دو معني:
-پيشكش برنامه امشب شب فيروزهاي به نگاه مهربانتان كه با لهجهاي قديمي و محلي بيان شده باشد.
-نيت و اهتمام براي سفر كيش با حذف" به سوی "از مابين دو كلمه به جهت عدم اطاله كلام.
آخر هفته بسيار خوبي داشته باشيد.
https://t.me/majidakhshabi/1139
@majidakhshabi
البته به دو معني:
-پيشكش برنامه امشب شب فيروزهاي به نگاه مهربانتان كه با لهجهاي قديمي و محلي بيان شده باشد.
-نيت و اهتمام براي سفر كيش با حذف" به سوی "از مابين دو كلمه به جهت عدم اطاله كلام.
آخر هفته بسيار خوبي داشته باشيد.
https://t.me/majidakhshabi/1139
@majidakhshabi
Telegram
Majid Akhshabi مجید اخشابی
«پیش کیش»
#شب_فیروزه_ای
@majidakhshabi
#شب_فیروزه_ای
@majidakhshabi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شادباش_آغاز_هفته
موسیقی بزرگ آن است که آسان وارد گوش میشود و سخت از یاد میرود. موسیقی جادویی هرگز از یاد نمیرود.
#سر_تاماس_بیچام
@majidakhshabi
موسیقی بزرگ آن است که آسان وارد گوش میشود و سخت از یاد میرود. موسیقی جادویی هرگز از یاد نمیرود.
#سر_تاماس_بیچام
@majidakhshabi
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ " تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم.(نيمايوشيج)
به استقبال اسفندي برويم كه نه تنها حاسدان و بخيلان و كينه توزان را،
بلكه بخل و حسد و كينه را در خود بسوزاند.
اميد وارم همگي در كنار هم هفتهای شاد و موفق را تجربه كنيم و در پناه مهر مهرآفرين، بنا به رهنمود حضرت امير كه فرموده است :آنكه پاداش الهي را باور دارد، در بخشش سخاوتمند است،
بتوانيم در روزهاي پاياني سال با بخشش و سخاوت، پاداش نصيب خود كنيم.
با احترام و ارادت: مجید اخشابی (96.11.28)
https://t.me/majidakhshabi/1143
شباهنگام
که می گیرند در شاخ " تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم.(نيمايوشيج)
به استقبال اسفندي برويم كه نه تنها حاسدان و بخيلان و كينه توزان را،
بلكه بخل و حسد و كينه را در خود بسوزاند.
اميد وارم همگي در كنار هم هفتهای شاد و موفق را تجربه كنيم و در پناه مهر مهرآفرين، بنا به رهنمود حضرت امير كه فرموده است :آنكه پاداش الهي را باور دارد، در بخشش سخاوتمند است،
بتوانيم در روزهاي پاياني سال با بخشش و سخاوت، پاداش نصيب خود كنيم.
با احترام و ارادت: مجید اخشابی (96.11.28)
https://t.me/majidakhshabi/1143
Telegram
Majid Akhshabi مجید اخشابی
#پیام_هفته
تو را من چشم در راهم...
@majidakhshabi
تو را من چشم در راهم...
@majidakhshabi
هركس عبادات و كارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحتها و بركات خود را براى او تقدیر مىنماید. حضرت فاطمه (س)
سالروز شهادت مظلومانه بانوي دو عالم تسليت باد.
@majidakhshabi
سالروز شهادت مظلومانه بانوي دو عالم تسليت باد.
@majidakhshabi
#یوهانس_برامس در سال ۱۸۳۳ در شهر هامبورگ آلمان در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی موسیقی را نزد پدرش که نوازنده کنترباس بود فرا گرفت.
برامس هم برای تجارت (تورهای کنسرت) و هم تفریح سفرهای متعددی میکرد. او اغلب در فصل بهار به ایتالیا سفر میکرد و معمولاً بهدنبال یک مکان روستایی خرم برای آهنگسازی در تابستان بود.
نخستین سفر برامس برای اجرای کنسرت در بیست سالگی، این اقبال را برایش فراهم آورد که بتواند با دو تن از برجستهترین آهنگسازان معاصر خود یعنی فرانتز لیست و روبرت شومان دیدار کند. چون برامس پرورده آموزههای سنتی و محافظهکارانه بود، آثار لیست به نظرش گزافهگویی و فاقد فرم میآمد؛ اما درعوض، شومان کسی بود که جریان زندگی هنری و شخصی برامس را شکل بخشید. پس از چندی رفتوآمد در منزل روبرت و کلاراویک شومان در بحبوحه زندگی شلوغ شومان و ناراحتیهای عصبی روبرت و بستری او در آسایشگاه روانی، برامس به کمک کلارا آمد و هنگامی که کلارای پیانیست برای تأمین معاش به سفر و اجرای کنسرت میپرداخت به مراقبت از کودکان وی گذراند.
برامس پس از دو سالی که در منزل شومان سکنی گزیده بود رفته رفته به کلارا که چهارده سال از او بزرگتر بود، علاقهمند شد. کشاکش روحی برامس میان وفاداری به روبرت و شیفتگی نسبت به کلارا میتواند سبب خلق آثار توفانی او در این دوران بوده باشد.
پس از مرگ شومان ازدواج کلارا و برامس امکانپذیر بود، اما این دو با یکدیگر ازدواج نکردند و از آنجا که بسیاری از نامههایشان را از میان بردند، هیچگاه نخواهیم دانست که میان آنها چه گذشته است.
چند ماه پس از مرگ شومان، هر یک از آنان به راه خود رفت، اما تا پایان عمر دوستانی صمیمی ماندند.
برامس هرگز ازدواج نکرد و برای او چنانکه مینویسد کلارا شومان «زیباترین تجربه زندگی» بود.
در سال ۱۸۹۶ هنگامی که کلارا شومانِ محبوب برامس به بستر مرگ افتاد، اندوه او در قالب اثری محصورکننده به نام «چهار آثار جدی»، که بر متنهایی از کتاب مقدس ساخته بود، تجسم یافت.
در هفتم مارس ۱۸۹۷ برای شنیدن اجرای سمفونی چهارم خود به سختی در تالار کنسرت حضور یافت و حضار و نوازندگان ارکستر از او ستایشی عظیم به عمل آوردند. کمتر از یک ماه بعد برامس در شهر زنترالفریدهف (قبرستان مرکزی) در شصت و چهار سالگی به خاک سپرده شد.
از بزرگی برامس همینقدر کافی است که در موسیقی آلمان – به غیر از خود برامس که این حرف را هرگز قبول نداشت- همواره این سه نام در کنار یک دیگر بکار برده میشوند "باخ، بتهوون و برامس" که به 3B مشهور شده بود.
ملودی بسیاری از کارهای برامس امروزه آشنای گوش مردم جهان بوده و فیلمسازان و خوانندههای بسیاری برای کارهای خود از این ملودی ها استفاده میکنند. یکی از مشهورترین این کارها Lullaby هست که در سراسر جهان این قطعه شناخته شده است.
قطعه #لالایی (Lullaby) اثر برامس را بشنوید: https://t.me/majidakhshabi/1146
@majidakhshabi
برامس هم برای تجارت (تورهای کنسرت) و هم تفریح سفرهای متعددی میکرد. او اغلب در فصل بهار به ایتالیا سفر میکرد و معمولاً بهدنبال یک مکان روستایی خرم برای آهنگسازی در تابستان بود.
نخستین سفر برامس برای اجرای کنسرت در بیست سالگی، این اقبال را برایش فراهم آورد که بتواند با دو تن از برجستهترین آهنگسازان معاصر خود یعنی فرانتز لیست و روبرت شومان دیدار کند. چون برامس پرورده آموزههای سنتی و محافظهکارانه بود، آثار لیست به نظرش گزافهگویی و فاقد فرم میآمد؛ اما درعوض، شومان کسی بود که جریان زندگی هنری و شخصی برامس را شکل بخشید. پس از چندی رفتوآمد در منزل روبرت و کلاراویک شومان در بحبوحه زندگی شلوغ شومان و ناراحتیهای عصبی روبرت و بستری او در آسایشگاه روانی، برامس به کمک کلارا آمد و هنگامی که کلارای پیانیست برای تأمین معاش به سفر و اجرای کنسرت میپرداخت به مراقبت از کودکان وی گذراند.
برامس پس از دو سالی که در منزل شومان سکنی گزیده بود رفته رفته به کلارا که چهارده سال از او بزرگتر بود، علاقهمند شد. کشاکش روحی برامس میان وفاداری به روبرت و شیفتگی نسبت به کلارا میتواند سبب خلق آثار توفانی او در این دوران بوده باشد.
پس از مرگ شومان ازدواج کلارا و برامس امکانپذیر بود، اما این دو با یکدیگر ازدواج نکردند و از آنجا که بسیاری از نامههایشان را از میان بردند، هیچگاه نخواهیم دانست که میان آنها چه گذشته است.
چند ماه پس از مرگ شومان، هر یک از آنان به راه خود رفت، اما تا پایان عمر دوستانی صمیمی ماندند.
برامس هرگز ازدواج نکرد و برای او چنانکه مینویسد کلارا شومان «زیباترین تجربه زندگی» بود.
در سال ۱۸۹۶ هنگامی که کلارا شومانِ محبوب برامس به بستر مرگ افتاد، اندوه او در قالب اثری محصورکننده به نام «چهار آثار جدی»، که بر متنهایی از کتاب مقدس ساخته بود، تجسم یافت.
در هفتم مارس ۱۸۹۷ برای شنیدن اجرای سمفونی چهارم خود به سختی در تالار کنسرت حضور یافت و حضار و نوازندگان ارکستر از او ستایشی عظیم به عمل آوردند. کمتر از یک ماه بعد برامس در شهر زنترالفریدهف (قبرستان مرکزی) در شصت و چهار سالگی به خاک سپرده شد.
از بزرگی برامس همینقدر کافی است که در موسیقی آلمان – به غیر از خود برامس که این حرف را هرگز قبول نداشت- همواره این سه نام در کنار یک دیگر بکار برده میشوند "باخ، بتهوون و برامس" که به 3B مشهور شده بود.
ملودی بسیاری از کارهای برامس امروزه آشنای گوش مردم جهان بوده و فیلمسازان و خوانندههای بسیاری برای کارهای خود از این ملودی ها استفاده میکنند. یکی از مشهورترین این کارها Lullaby هست که در سراسر جهان این قطعه شناخته شده است.
قطعه #لالایی (Lullaby) اثر برامس را بشنوید: https://t.me/majidakhshabi/1146
@majidakhshabi
Telegram
Majid Akhshabi مجید اخشابی
#آهنگ_بیکلام
#یوهان_برامس
#لالایی
@majidakhshabi
#یوهان_برامس
#لالایی
@majidakhshabi
Majid Akhshabi مجید اخشابی pinned «#یوهانس_برامس در سال ۱۸۳۳ در شهر هامبورگ آلمان در خانوادهای فقیر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی موسیقی را نزد پدرش که نوازنده کنترباس بود فرا گرفت. برامس هم برای تجارت (تورهای کنسرت) و هم تفریح سفرهای متعددی میکرد. او اغلب در فصل بهار به ایتالیا سفر میکرد…»
"مردها فراموش میکنند، اما هرگز نمیبخشند،
زنها میبخشند، اما هرگز فراموش نمیکنند..." شما چه نظري داريد؟
@majidakhshabi
زنها میبخشند، اما هرگز فراموش نمیکنند..." شما چه نظري داريد؟
@majidakhshabi