پی روزا حسن پِسِر همسادهمون/
تیلیفون زِد،تیلیفون به خونهمون
شانس آوردم که تَکا و تَنا بودم/
پا، پاکردنی شوید نعنا بودم
هِی میگف:آباجی من نوکِرِدَم/
براد اِز مِیدونی شا چیز اِسِدَم
بیا تو کوچه بغلی اِزِم بِسون/
به خدا خاطِرخاتَم اینا بِدون
دِلی من چَن وَخدیهس که پیشِدِس/
تو بِخَی نَخَی بیخی ریشِدِس
هم میخواسَمِش، آ، هم لجی شدم/
جو گِرِفدَما نبود دَسی خودم
جیغ زِدَم گفدم: برو وَرپِریده/
اون رویی آباجیا هیچ کِس ندیده
خره اِگه یه بار دیگه زنگ بِزِنی/
دَم پَسا حرفایی جَفَنگ بِزِنی
خره اِگه یه بار دیگه تو رام بِیَی/
هی لوقوز بوگوی: منا میخَی
به آقام میگم با چوق بیاد وَرِد/
بِزِند محکم تو اون فرقی سَرِد
حسنی اِنقَد نگو الو الو/
راس میگوی ننه خِپِلِدا بیار جلو
گوشیا گذاشدَم، اَشکم در اومِد/
اما خب، داغی دلمَم وَر اومِد
همه جا گفدَم: سری کاره حسن/
در به در، چِقَد دوسَم داره حسن
پا به پام همیشه تَنا میومِد/
بیمیرم چِقَده بام را میومِد
صدادَبار این نَنِش رَفدا اومِد/
صدادَبار بَرا من کادو اِسِد
هِی میگفدَم: نه، میباس ناز کونم/
اینَور، اونوَر، چپا راس ناز کونم
هی گذِشدا، اِشوه میمِدَم براش/
یُخده یُخده بند اومِد دیگه صِداش
خیلی وَخ بود دیگه پِیداش نمیشُد/
انگار عشقم تو دِلش اُفتادا و مُرد
یه روزی خَبِر آوردن حسنی/
زن گِرِفدهس، آ، اونم عَجِب زنی
یه دَفه وا رَفدَما دلم گِرِف/
جلویی اهلی مَحَل شدم کِنِف
منا شُش، آ، یِوَری پَن کرد رو بند/
همیشه آقام میگف بِم دل نبند
اِشتِبا اِز من بودا، خُب میدونم/
یاد گِرِفدَم که دیگه ناز نکونم
ای خدا حسنی یی من فِرِشده بود/
پُشدی یه ماشین دیدم نِوِشده بود:
قدر آئینه بدانید در آن وقت که هست/
نه در آن لحظه که افتاد و شکست
اين هم شعري به لهجه ي زيبا و شيرين اصفهاني(كه البته نام شاعر رو نميدونم) به مناسبت اينكه به اميد خدا فردا حدود هشت و نيم صبح مهمان زنده رود و اصفهاني هاي عزيز و دوست داشتني خواهم بود.آخر هفته ي خوبي داشته باشيد.
https://t.me/majidakhshabi/1105
@majidakhshabi
تیلیفون زِد،تیلیفون به خونهمون
شانس آوردم که تَکا و تَنا بودم/
پا، پاکردنی شوید نعنا بودم
هِی میگف:آباجی من نوکِرِدَم/
براد اِز مِیدونی شا چیز اِسِدَم
بیا تو کوچه بغلی اِزِم بِسون/
به خدا خاطِرخاتَم اینا بِدون
دِلی من چَن وَخدیهس که پیشِدِس/
تو بِخَی نَخَی بیخی ریشِدِس
هم میخواسَمِش، آ، هم لجی شدم/
جو گِرِفدَما نبود دَسی خودم
جیغ زِدَم گفدم: برو وَرپِریده/
اون رویی آباجیا هیچ کِس ندیده
خره اِگه یه بار دیگه زنگ بِزِنی/
دَم پَسا حرفایی جَفَنگ بِزِنی
خره اِگه یه بار دیگه تو رام بِیَی/
هی لوقوز بوگوی: منا میخَی
به آقام میگم با چوق بیاد وَرِد/
بِزِند محکم تو اون فرقی سَرِد
حسنی اِنقَد نگو الو الو/
راس میگوی ننه خِپِلِدا بیار جلو
گوشیا گذاشدَم، اَشکم در اومِد/
اما خب، داغی دلمَم وَر اومِد
همه جا گفدَم: سری کاره حسن/
در به در، چِقَد دوسَم داره حسن
پا به پام همیشه تَنا میومِد/
بیمیرم چِقَده بام را میومِد
صدادَبار این نَنِش رَفدا اومِد/
صدادَبار بَرا من کادو اِسِد
هِی میگفدَم: نه، میباس ناز کونم/
اینَور، اونوَر، چپا راس ناز کونم
هی گذِشدا، اِشوه میمِدَم براش/
یُخده یُخده بند اومِد دیگه صِداش
خیلی وَخ بود دیگه پِیداش نمیشُد/
انگار عشقم تو دِلش اُفتادا و مُرد
یه روزی خَبِر آوردن حسنی/
زن گِرِفدهس، آ، اونم عَجِب زنی
یه دَفه وا رَفدَما دلم گِرِف/
جلویی اهلی مَحَل شدم کِنِف
منا شُش، آ، یِوَری پَن کرد رو بند/
همیشه آقام میگف بِم دل نبند
اِشتِبا اِز من بودا، خُب میدونم/
یاد گِرِفدَم که دیگه ناز نکونم
ای خدا حسنی یی من فِرِشده بود/
پُشدی یه ماشین دیدم نِوِشده بود:
قدر آئینه بدانید در آن وقت که هست/
نه در آن لحظه که افتاد و شکست
اين هم شعري به لهجه ي زيبا و شيرين اصفهاني(كه البته نام شاعر رو نميدونم) به مناسبت اينكه به اميد خدا فردا حدود هشت و نيم صبح مهمان زنده رود و اصفهاني هاي عزيز و دوست داشتني خواهم بود.آخر هفته ي خوبي داشته باشيد.
https://t.me/majidakhshabi/1105
@majidakhshabi
Telegram
Majid Akhshabi مجید اخشابی
حضور در برنامه «زنده رود»، جمعه 29 دی 96
@majidakhshabi
@majidakhshabi
اين عكس مربوط ميشود به اولين اجرايم در روز پرستار (باهمكاري جمعي از دانشجويان پرستاري به عنوان گروه سرود در سالن حافظ شهسوار) كه به لطف خدا از آن به بعد تا به امروزهرساله به اشكال مختلف ادامه و امتداد دارد.با استناد به اين خاطره ي شيرين كه از ولادت حضرت زينب (س) و روز پرستار دارم ،ضمن اداي احترام و عرض خسته نباشيد به تمام پرستاران ارجمند و تاثير گذار درسلامت بيمارانشان ،سالگرد اين روز مبارك را تهنيت عرض نموده وسلامت تمام كساني را كه براي سلامت بيماران، ايثارواز خودگذشتگي ميكنند از حضرت دوست خواهانم.
درست به خاطر دارم مطلع شعري كه توسط يكي از دانشجويان سروده شده بود و من بر روي آن آهنگ گذاشته بودم و توسط گروه خوانده ميشد اين بود:
پرستاري چومادر نگاه ها نيز بر در!! كه البته اين شعر هم ميتواند بعنوان اولين و قديمي ترين تجربه ي به كار گيري بي ربط "در" در آهنگ مورد توجه،،تحسين ،تشويق وتقليد قرار گيرد.
https://t.me/majidakhshabi/1108
@majidakhshabi
درست به خاطر دارم مطلع شعري كه توسط يكي از دانشجويان سروده شده بود و من بر روي آن آهنگ گذاشته بودم و توسط گروه خوانده ميشد اين بود:
پرستاري چومادر نگاه ها نيز بر در!! كه البته اين شعر هم ميتواند بعنوان اولين و قديمي ترين تجربه ي به كار گيري بي ربط "در" در آهنگ مورد توجه،،تحسين ،تشويق وتقليد قرار گيرد.
https://t.me/majidakhshabi/1108
@majidakhshabi
Telegram
Majid Akhshabi مجید اخشابی
#مجید_اخشابی
#تبریک_روز_پرستار
@majidakhshabi
#تبریک_روز_پرستار
@majidakhshabi
شهرت #آلبینونی در دنیا بیشتر به خاطر قطعه ای است که اصلا" جزو کارهای رسمی او نبوده و در میان دست خط های او به هنگام تحقیقی که فردی بنام Remo Giazotto روی زندگی او میکرده پیدا شده است. تم قطعه Adagio in G Minor توسط Giazotto در سال 1945 میان کارهای او پیدا شد و سپس توسط او بصورت آنچه ما امروزه میشناسیم در آمد.
این قطعه زیبا را با اجرای #جیمز_لست بشنوید: https://t.me/majidakhshabi/1110
@majidakhshabi
این قطعه زیبا را با اجرای #جیمز_لست بشنوید: https://t.me/majidakhshabi/1110
@majidakhshabi
Telegram
Majid Akhshabi مجید اخشابی
#albinoni
#adagio
#james_last
@majidakhshabi
#adagio
#james_last
@majidakhshabi
هفته ي برفي و زمستونيتون به خير و شادي و سلامتي.
هزاران هزار بار شكر كه حضرت دوست پاكي و سپيدي برف رو لايق شهر و ديارمون دونست.
زمستون بدون برف بي معنابود.
اميد كه همه ي آلودگي ها و پلشتي ها با اين برف محو بشن.
زمستون آدمها رو با هم مهربون تر ميكنه و سرما نزديكتر...
تو زمستون ،زمستوني باشيم.
حضرت دوست باز هم شكر...
با ارادت و احترام :مجيد اخشابي
هشتم بهمن نودوشش
https://t.me/majidakhshabi/1112
@majidakhshabi
هزاران هزار بار شكر كه حضرت دوست پاكي و سپيدي برف رو لايق شهر و ديارمون دونست.
زمستون بدون برف بي معنابود.
اميد كه همه ي آلودگي ها و پلشتي ها با اين برف محو بشن.
زمستون آدمها رو با هم مهربون تر ميكنه و سرما نزديكتر...
تو زمستون ،زمستوني باشيم.
حضرت دوست باز هم شكر...
با ارادت و احترام :مجيد اخشابي
هشتم بهمن نودوشش
https://t.me/majidakhshabi/1112
@majidakhshabi
Telegram
Majid Akhshabi مجید اخشابی
#پیام_هفته
@majidakhshabi
@majidakhshabi
حیفم اومد از زیبایی برف دیروز عکسی ثبت نشه.
از شب قبل با بچههای زیروبم قرارِ عکاسی گذاشتم.
قبل از شروع صحبت از این شد که ای کاش میتونستیم تو این برف کلیپ ضبط کنیم.
گفتیم: انشاالله به زودی ضبط میکنیم...
بعد گفتیم چرا امروز نه!؟
ساعت حدود 2 بعد از ظهر بود و به اصطلاح 2 ساعت بیشتر نور نداشتيم...
بلافاصله دست به کار شدیم... فکر نمیکنم زودتر از این بشه کلیپ ساخت، کمتر از 12 ساعت! (از 2 ظهر تا 1 شب)
از سرکارخانم مرضیه جعفری، یونس درونگی و برادر ارجمندم اکبر اخشابي به خاطر همراهي و زحمات ارزنده شون تشكر ميكنم.
ناگفته نماند که ضبط این کلیپ بهانهای بود برای یک برفبازی جانانه و مفصل که درست مثل ایام کودکی لذتبخش بود.
امیدوارم حاصل این تلاش رو بپسندید و اینکه برف برای همهتون (ورای سختیهاش) برکت، شادی، سلامتی و شکر به همراه داشته باشد...
#مجید_اخشابی #کلیپ #تردید #آهنگ_تردید #برف #برف_بازی #بهمن_96
https://t.me/majidakhshabi/1115
انتشار اختصاصی از کانال رسمی آپارات (aparat.com/majidakhshabi) و بازنشر در سایت رسمی (majidakhshabi.com)، کانال تلگرام (t.me/majidakhshabi) و سایر سایتها و کانالهای مجموعه [زیروبم (t.me/zirobamonline)، اپرا (t.me/operarestaurant)، همراز (t.me/hamraazacademy) و رادیو مهرآوا (t.me/radiomehrava)]
@majidakhshabi
از شب قبل با بچههای زیروبم قرارِ عکاسی گذاشتم.
قبل از شروع صحبت از این شد که ای کاش میتونستیم تو این برف کلیپ ضبط کنیم.
گفتیم: انشاالله به زودی ضبط میکنیم...
بعد گفتیم چرا امروز نه!؟
ساعت حدود 2 بعد از ظهر بود و به اصطلاح 2 ساعت بیشتر نور نداشتيم...
بلافاصله دست به کار شدیم... فکر نمیکنم زودتر از این بشه کلیپ ساخت، کمتر از 12 ساعت! (از 2 ظهر تا 1 شب)
از سرکارخانم مرضیه جعفری، یونس درونگی و برادر ارجمندم اکبر اخشابي به خاطر همراهي و زحمات ارزنده شون تشكر ميكنم.
ناگفته نماند که ضبط این کلیپ بهانهای بود برای یک برفبازی جانانه و مفصل که درست مثل ایام کودکی لذتبخش بود.
امیدوارم حاصل این تلاش رو بپسندید و اینکه برف برای همهتون (ورای سختیهاش) برکت، شادی، سلامتی و شکر به همراه داشته باشد...
#مجید_اخشابی #کلیپ #تردید #آهنگ_تردید #برف #برف_بازی #بهمن_96
https://t.me/majidakhshabi/1115
انتشار اختصاصی از کانال رسمی آپارات (aparat.com/majidakhshabi) و بازنشر در سایت رسمی (majidakhshabi.com)، کانال تلگرام (t.me/majidakhshabi) و سایر سایتها و کانالهای مجموعه [زیروبم (t.me/zirobamonline)، اپرا (t.me/operarestaurant)، همراز (t.me/hamraazacademy) و رادیو مهرآوا (t.me/radiomehrava)]
@majidakhshabi
Telegram
Majid Akhshabi مجید اخشابی
کلیپ «تردید» با صدای «مجید اخشابی»: https://www.aparat.com/v/WSnhC
@majidakhshabi
@majidakhshabi
Majid Akhshabi مجید اخشابی pinned «حیفم اومد از زیبایی برف دیروز عکسی ثبت نشه. از شب قبل با بچههای زیروبم قرارِ عکاسی گذاشتم. قبل از شروع صحبت از این شد که ای کاش میتونستیم تو این برف کلیپ ضبط کنیم. گفتیم: انشاالله به زودی ضبط میکنیم... بعد گفتیم چرا امروز نه!؟ ساعت حدود 2 بعد از ظهر بود…»
#دریاچه_قو یکی از مشهورترین و پرنمایشترین بالههای جهان است. پیوتر ایلیچ #چایکوفسکی این باله را در سال ۱۸۷۶ میلادی نوشت و یک سال بعد در سال ۱۸۷۷ برای اولین بار اجرا شد. چایکوفسکی از آهنگسازان برجسته باله است و نمایشهای زیبای خفته (۱۸۸۹) و فندقشکن (۱۸۹۲) از دیگر کارهای اوست.
اختلافهای زیادی درباره ریشه داستان دریاچه قو وجود دارد. از دیرباز در هر دو فرهنگ غرب و شرق، قو از نشانههای زیبایی و زنانگی بودهاست، بسیاری معتقدند این داستان در طول زمان و به تدریج تکامل یافته و سرانجام نمونه درخشانی از آن توسط چایکوفسکی عرضه شدهاست.
داستان دریاچه قو:
"اودت" به وسیله ی جادوگری به نام"روتبارت" بدل به یک قو شده است و تنها در نیمه شب است که او و همراهانش ساعاتی به صورت انسان ظاهر می شوند. شبی پرنس"زیگفرید"، "اودت" را می بیند و دل به او می بندد و سوگند می خورد که "اودت" را از شر طلسم "روتبارت" رها کند. در همین میان شبی در قصر پرنس " زیگفرید" مراسمی برپاست که طی آن باید پرنس، همسر خود را انتخاب کند. "روتبارت" به شکل یک شوالیه وارد میهمانی می شود و دخترش "اودیل" را نیز به همراه می آورد که او را با جادو کاملا شبیه "اودت" کرده است و او با این حیله " زیگفرید" را شیفته خود می کند.
با سر رسیدن "اودت" پرنس پی به اشتباه خود می برد و به محل دریاچه می شتابد و اعتراف به بی وفایی خود می کند و "اودت" نیز او را می بخشد. در همین حال"روتبارت" سر می رسد و با جادوی خود توفانی سهمگین می آفریند که سبب غرق شدن "اودت" و "زیگفرید" می شود. در بسیاری از اجراها انتهای داستان به شکل دیگری به پایان می رسد. بدین صورت که پس از برپا شدن توفان "زیگفرید" با "روتبارت" می جنگد و طلسم او را می شکند و "اودت" و همراهانش رها می شوند.
در برخی دیگر از اجراها نیز بدین ترتیب است که پس از باطل شدن جادوی "روتبارت"، پس از گذشت سالها در حین قدم زدن کنار دریاچه و چیدن گل ، بار دیگر توسط "روتبارت" غافلگیر شده و "زیگفرید" و "اودت" تبدیل به قو می شوند.
بشنوید:
قطعه اول: https://t.me/majidakhshabi/1118
قطعه دوم: https://t.me/majidakhshabi/1119
@majidakhshabi
اختلافهای زیادی درباره ریشه داستان دریاچه قو وجود دارد. از دیرباز در هر دو فرهنگ غرب و شرق، قو از نشانههای زیبایی و زنانگی بودهاست، بسیاری معتقدند این داستان در طول زمان و به تدریج تکامل یافته و سرانجام نمونه درخشانی از آن توسط چایکوفسکی عرضه شدهاست.
داستان دریاچه قو:
"اودت" به وسیله ی جادوگری به نام"روتبارت" بدل به یک قو شده است و تنها در نیمه شب است که او و همراهانش ساعاتی به صورت انسان ظاهر می شوند. شبی پرنس"زیگفرید"، "اودت" را می بیند و دل به او می بندد و سوگند می خورد که "اودت" را از شر طلسم "روتبارت" رها کند. در همین میان شبی در قصر پرنس " زیگفرید" مراسمی برپاست که طی آن باید پرنس، همسر خود را انتخاب کند. "روتبارت" به شکل یک شوالیه وارد میهمانی می شود و دخترش "اودیل" را نیز به همراه می آورد که او را با جادو کاملا شبیه "اودت" کرده است و او با این حیله " زیگفرید" را شیفته خود می کند.
با سر رسیدن "اودت" پرنس پی به اشتباه خود می برد و به محل دریاچه می شتابد و اعتراف به بی وفایی خود می کند و "اودت" نیز او را می بخشد. در همین حال"روتبارت" سر می رسد و با جادوی خود توفانی سهمگین می آفریند که سبب غرق شدن "اودت" و "زیگفرید" می شود. در بسیاری از اجراها انتهای داستان به شکل دیگری به پایان می رسد. بدین صورت که پس از برپا شدن توفان "زیگفرید" با "روتبارت" می جنگد و طلسم او را می شکند و "اودت" و همراهانش رها می شوند.
در برخی دیگر از اجراها نیز بدین ترتیب است که پس از باطل شدن جادوی "روتبارت"، پس از گذشت سالها در حین قدم زدن کنار دریاچه و چیدن گل ، بار دیگر توسط "روتبارت" غافلگیر شده و "زیگفرید" و "اودت" تبدیل به قو می شوند.
بشنوید:
قطعه اول: https://t.me/majidakhshabi/1118
قطعه دوم: https://t.me/majidakhshabi/1119
@majidakhshabi
Telegram
Majid Akhshabi مجید اخشابی
شاخه نبات سیزدهم بهمن
مجید اخشابی
#شاخه_نبات
#غزل: شاه شمشادقدان خسرو شیریندهنان...
#خوانش: #مجید اخشابی
#موسیقی: #لوح_سرنوشت
@majidakhshabi
#غزل: شاه شمشادقدان خسرو شیریندهنان...
#خوانش: #مجید اخشابی
#موسیقی: #لوح_سرنوشت
@majidakhshabi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شادباش_آغاز_هفته
موسیقی تنها با این هدف به ما اعطا شده که سامانی به چیزها بدهیم و بخصوص به رابطه انسان و زمان.
#ایگور_استراوینسکی
@majidakhshabi
موسیقی تنها با این هدف به ما اعطا شده که سامانی به چیزها بدهیم و بخصوص به رابطه انسان و زمان.
#ایگور_استراوینسکی
@majidakhshabi
سکوت
بادهایی فولادین به من بخشید
عشق نیز
زلزله ی واژگان... من از استعمار متنفرم
اما دلم میخواهد وجب به وجب تو را
مستعمرۀ خویش کنم.
نفت و خودخواهی
دموکراسی را زیر پا می نهند.
با هم که باشیم سه تاییم
من، تو و بوسه
بی هم چهار تاییم
تو و تنهایی
من و رنج.
میترسم ببوسمت
به خانه که برگشتی، دهانت بوی شعر بدهد
مادرت سرت داد بکشد:
باز کدام شاعر ولگرد تو را بوسیده است؟
#لطیف_هلمت
در پناه مهر حضرت دوست هفته اي پربركت و سلامت و شاد،در استعمار عشق داشته باشيد
با احترام و ارادت :مجيد اخشابي
چهاردهم بهمن نودو شش
https://t.me/majidakhshabi/1124
@majidakhshabi
بادهایی فولادین به من بخشید
عشق نیز
زلزله ی واژگان... من از استعمار متنفرم
اما دلم میخواهد وجب به وجب تو را
مستعمرۀ خویش کنم.
نفت و خودخواهی
دموکراسی را زیر پا می نهند.
با هم که باشیم سه تاییم
من، تو و بوسه
بی هم چهار تاییم
تو و تنهایی
من و رنج.
میترسم ببوسمت
به خانه که برگشتی، دهانت بوی شعر بدهد
مادرت سرت داد بکشد:
باز کدام شاعر ولگرد تو را بوسیده است؟
#لطیف_هلمت
در پناه مهر حضرت دوست هفته اي پربركت و سلامت و شاد،در استعمار عشق داشته باشيد
با احترام و ارادت :مجيد اخشابي
چهاردهم بهمن نودو شش
https://t.me/majidakhshabi/1124
@majidakhshabi
Telegram
Majid Akhshabi مجید اخشابی
#پیام_هفته
@majidakhshabi
@majidakhshabi