🌹محفل شهدا🌹
598 subscribers
47.9K photos
40.3K videos
674 files
1.87K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
#حجت الاسلام والمسلمین آقای ابوترابی که از اسرا بودند را خیلی اذیت می کرد.

می دانست #آقای ابوترابی #فرمانده و روحانی انقلابی است، به همین خاطر ضربات کابلی که می زد شدت بیشتری نسبت به دیگر #اسراء داشت، اما مرحوم ابوترابی هیچگاه شکایت نکرد و به ایشان احترام می گذاشت.

از هر فرصتی برای شکنجه روحی، روانی و جسمی #اسرا بویژه #آقای ابوترابی استفاده می کرد.
تنها امتیازش#شیعه بودنش بود.

خانواده اش به #روحانیون و #سادات احترام
می گذاشتند. اما #آقای ابوترابی در اردوگاه حکم #یک اسیر رو برایش داشت، نه یک #سید روحانی

یکروز با حالت دیگری وارد اردوگاه شد یک راست رفت سراغ #آقای ابوترابی و گفت:بیا اینجا کارت دارم...
#اسرا تعجب کردند و گفتند لابد شکنجه جدید و...😔

گفت خانواده ما #شیعه هستند و مادرم بارها سفارش #سادات رو بهم کرده بود. بارها بهم گفته بود مبادا ایرانی ها را اذیت کنی،😔
🍃🌷🍃
آمدم چادر فرماندهی گروهان، تورجی نشسته بود.طبق معمول به احترام #سادات بلند شد.

🔺گفتم: شرمنده محمد آقا! من با یکی از دوستام قرار دارم. باید برم #مرخصی و تا عصر برمی‌گردم.
بی مقدمه گفت: نه! نمیشه!

🔺گفتم: رفیقم منتظر منه.

دوباره با جدیت گفت: همین که شنیدی. با تمام احترامی که برای #سادات داشت اما در فرماندهی خیلی جدی بود.

🔺عصبانی شدم. وقتی داشتم از چادر بیرون می آمدم، با ناراحتی گفتم:

👈"شکایت شما رو به مادرم می‌کنم"

هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم، با پای برهنه دوید دنبال من. دستم را گرفت و گفت: "این چی بود گفتی؟"

🔺به صورتش نگاه کردم. خیس اشک بود.
بعد ادامه داد: این برگه مرخصی! ، سفید امضا کردم. هر چقدر دوست داری بنویس اما حرفت رو پس بگیر.

🔺گفتم: به خدا شوخی کردم، اصلا منظوری نداشتم. با دیدن حال و گریه ‌ی او، خودم هم بغضم گرفت.

🔰راوی : سید احمد نواب

🌷 #شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده

🕊شهادت : ۶۶/۵/۲ - ارتفاعات بانه

📚کتاب #یا_زهرا اثر گروه فرهنگی #شهید_ابراهیم_هادی

🍃🌺🌸🍃🌺🌸