🌹محفل شهدا🌹
599 subscribers
45.8K photos
37.9K videos
650 files
1.84K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
چندین سال پشت کنکور ماند، چون گفته بود فقط و فقط #دانشگاه #شهید بهشتی و آن‌هم رشته #پزشکی. حتی رشته پزشکی شهرستان قبول می‌شد اما می‌گفت: «من نباید از خانواده‌ام دور شوم.»
🍃🌷🍃
به روایت از پدر #شهیده:
۶ ماه بیشتره که ماشین شیرین در حیاط خانه تکان نخورده 😭با همین ماشین مدام در رفت و آمد بین بیمارستان و خانه بود😭
🍃🌷🍃
#کوچک‌ترین #کارهایمان را هم انجام می‌داد از گرفتن #نان و #میوه تا #یادآوری اینکه #قرص‌هایمان را چه زمانی #بخوریم درحالی‌که همیشه سرش #شلوغ بود. بسیار کار می‌کرد.😭
🍃🌷🍃
هیچ بیماری را از #پشت در اتاقش #رد نمی‌کرد. ما بچه‌های دیگری هم داریم که آنها هم خیلی خوب‌اند؛ اما #شیرین به #خواهر و #برادرهایش فرصت نمی‌داد؛ #همیشه #پیش‌قدم #کمک بود، حتی #دستگیر #خواهر و #برادرهایش هم بود.
🍃🌷🍃
بعد از رفتنش متوجه شدیم که #شیرین چقدر #دست‌به‌خیر بوده. هیچ‌وقت از #بخشش‌هایی که داشت #تعریف #نمی‌کرد ما فقط شاهد بودیم که بدون اینکه ریالی از همسایه‌ها بگیرد برای آنها آزمایش می‌نوشت.😭
🍃🌷🍃
#همیشه_حق_ادب_را_ادعا_میکرد

اهل شوخی بود؛ آنهم زیاد. حتی خیلی زیاد. اما می دانست با چه کسی و کجا شوخی بکند و حدود آنرا با بعضی هم نگه می داشت. با کسانی همیشه شوخی داشت و با کسانی، هیچوقت. سهیل کریمی از مستندسازانی است که محمودرضا را در سوریه دیده است. وقتی برای مراسم تشییع به تبریز آمده بود، شب در منزل هنرمند بسیجی و عکاس جنگ، حاج بهزاد پروین قدس، تعریف می کرد: محمودرضا شیطنت داشت اما وقتی توی کار می رفت خیلی جدی می شد. یکبار من کنارش ایستاده بودم، برگشت خیلی با تندی گفت اینها را از دور و بر من ببر کنار من کار دارم. من هم یقه یکی را گرفتم و کشیدم کنار و با او دعوا کردم که کنار بایستد بعد متوجه شدم یقه محمد دبوق _ کارگردان لبنانی مستند “امام روح الله” _ را گرفته ام! محمودرضا گاهی با اهلش بقدری شوخ بود که تا سر کار گذاشتن وحشتناک طرف پیش میرفت، گاهی هم اینطور جدی بود. من بعنوان برادرش هیچوقت طرف شوخی او قرار نگرفتم. این از چیزهایی است که هنوز هم یادآوریش مرا شرمنده می کند. محمودرضا ادب بسیار زیادی با بزرگتر داشت و حق ادب را ادا می کرد. با هم زیاد می خندیدیم. خیلی پیش می آمد که چیزی از اتفاقات کارش یا مسائل روزمره یا حتی سر کار گذاشتن دوستانش تعریف می کرد و می خندیدیم اما هیچوقت نشد من طرف شوخی کوچکی از او قرار بگیرم.
شادی روح مدافع حرم شهید آق محمود رضا بیضایی صلوات.
اغثنی بابای کوثر....
چندین بار به ماموریتهاے محوله در ڪردستان رفت تا ضد انقلابیونے ڪه خود را طرفدار خلق ڪرد مے شمردند و در حقیقت ، هدفے جز نابودے خلق و تجزیه ایران اسلامے نداشتند ، سرڪوب ڪند ، به قدرے دامنه فعالیتهایش گسترده بود ڪه دیگر زندگے و ازدواج را فراموش ڪرد.

#همیشه مے گفت : «اگر در این موقعیت حساس ڪه ملت مسلمان ایران با دادن بیش از صد هزار شهید🥀 ، انقلاب اسلامے را زنده ڪرده اند ، ما آن را مفت از دست بدهیم . #در برابر خدا مسئول هستیم و من این ننگ را تحمل نخواهم ڪرد😔.

.....سنندج به‌ وسيله اشرار و جدايي‌ طلبان در محاصره بود . بي‌گناه و گناهكار در آماج گلوله‌هاي اشرار به خاك و خون كشيده مي‌شدند😔
بالگرد آنها چرخ‌ زنان در آسمان شهر ظاهر مي‌شه و طوفان راكت و گلوله‌هایشان سينه مهاجمان را مي‌شكافد و آنها را عقب مي‌راند.

ديگر بالگردهاي ترابي هوانيروز ، فرود آمدند تا مجروحان و زنان و كودكان را از باشگاه افسران به منطقه امن تخليه ڪنند#در آخرين پرواز بالگرد كبري كه خلبانش شهید محسن درخشان و احمد پيشگاه‌ هاديان بودند هدف اصابت گلوله قرار گرفتند خلبان هاديان چاره‌اي جز فرود اضطراري در اطراف شهر نداشت.
فرمانده عملیاتے تیپ ذوالفقار لشگر 27 محمد رسول الله بودن ، در شیمیایے سال 67 حلبچه ، شیمیایے شدن 😔 موقع قبول قطعنامه مثل بارون گریه مے ڪردند😔 تو عملیات مرصاد ، بعد قطعنامه ، با پرواز به جبهه میرن براے باز پس گیرے محور عملیاتے شلمچه

اول به دو ڪوهه میرن و سه روز خودشو تو یه اتاق حبس مے ڪنن و مناجات مے ڪنند ڪه : خدایا ! من فڪر نمے ڪردم درِ شهادت🥀 بسته بشه و ...همیشه دائم الوضو بودند به تمام معنا ، #همیشه آستینش براے وضو گرفتن بالا بوداگه شب تا صبح ، چند بارم بیدار میشد ، باید حتماً وضو مے گرفتند.

علاقه شدیدے به سوره واقعه داشتند قبل از خواب مے خواندند.
همیشه قرآن مے خواندند و....

عڪس پسرمون محسن همیشه همراهش بود ، #ولے روزاے آخر ، عڪس رو تو ساڪش گذاشت (انگار چیزے ڪه مانع شهادتش🥀 شده بود ، همین محبت بود) 😭تاریخ شهادت🥀 : ساعت 7 شب روز جمعه مورخ 67/5/7 بود.

تو رادیوهاے بیگانه خبر شهادتشون🥀 اعلام شدتشییعش تو چند تا شهر انجام شد و یک هفته طول ڪشید برسه تهران آوردنش سردخونه پایگاه شهید بهشتے تو نظام آباد موقع ڪنار زدن روپوش شهید🥀 ، بوے عجیبے از بدنش مے اومد و معطر بودن😔
#همیشه_حق_ادب_را_ادعا_میکرد

اهل شوخی بود؛ آنهم زیاد. حتی خیلی زیاد. اما می دانست با چه کسی و کجا شوخی بکند و حدود آنرا با بعضی هم نگه می داشت. با کسانی همیشه شوخی داشت و با کسانی، هیچوقت. سهیل کریمی از مستندسازانی است که محمودرضا را در سوریه دیده است. وقتی برای مراسم تشییع به تبریز آمده بود، شب در منزل هنرمند بسیجی و عکاس جنگ، حاج بهزاد پروین قدس، تعریف می کرد: محمودرضا شیطنت داشت اما وقتی توی کار می رفت خیلی جدی می شد. یکبار من کنارش ایستاده بودم، برگشت خیلی با تندی گفت اینها را از دور و بر من ببر کنار من کار دارم. من هم یقه یکی را گرفتم و کشیدم کنار و با او دعوا کردم که کنار بایستد بعد متوجه شدم یقه محمد دبوق _ کارگردان لبنانی مستند “امام روح الله” _ را گرفته ام! محمودرضا گاهی با اهلش بقدری شوخ بود که تا سر کار گذاشتن وحشتناک طرف پیش میرفت، گاهی هم اینطور جدی بود. من بعنوان برادرش هیچوقت طرف شوخی او قرار نگرفتم. این از چیزهایی است که هنوز هم یادآوریش مرا شرمنده می کند. محمودرضا ادب بسیار زیادی با بزرگتر داشت و حق ادب را ادا می کرد. با هم زیاد می خندیدیم. خیلی پیش می آمد که چیزی از اتفاقات کارش یا مسائل روزمره یا حتی سر کار گذاشتن دوستانش تعریف می کرد و می خندیدیم اما هیچوقت نشد من طرف شوخی کوچکی از او قرار بگیرم.
شادی روح مدافع حرم شهید آق محمود رضا بیضایی صلوات.
اغثنی بابای کوثر....
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽

#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید ابراهیم هادی🌺

🟣 #کلام_شهید

آدم هر کاری از #دستش بر میاد باید درحد توانش برای بندگان خداانجام بدهد،که بنا به فرموده امام کاظم(علیه السلام) اگر چنین نکنیم هیچ #عملی ازماپذیرفته نمیشود...

☝️" حــــجـــاب "
#یادگار حضرت زهـــراست
ایــمان زن وقتی کـامل میشود
کـه حجابش راکامـل #رعـایت کند...

#چادر برای زن یک حریم است،یک #قلعه ویک پشتیبان است.

💦🌹از این #حریم خوب نگهبانی کنید.

#همیشه میگفت:به #حجاب احترام بگذارید که حفظ آرامش #وبهترین امر به معروف برای شماست.

🎁#به‌مناسبت_سالروز_ولادت

#شهیدگمنام
#شهیدابراهیم‌هادی.
#سالروزولادت🌸


#اندازه‌ارادتتان‌به‌شهداگل #صلوات‌هدیه‌کنید🥀

🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ


#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا


🦋🦋🦋