🌹محفل شهدا🌹
596 subscribers
50K photos
42.5K videos
693 files
1.9K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
#شهید مدافع #وطن، ابوالفضل خمر
🍃🌷🍃
#شهید ۲۲# ساله بود.
درتاریخ ۱۳۷۳/۱۱/۵# در شهر زابل متولد شد.
🍃🌷🍃
#تازه داماد بود.
#۳ ماه بود که ازدواج کرده بود، تنها یادگارش بعداز #شهادت ایشان متولد شد و ندیدش.
🍃🌷🍃
خیلی دوست داشت#سوریه برود و #مدافع حرم شود.
می گفت اگه همسرم اجازه بده میرم #سوریه ولی قسمتش نشد.
🍃🌷🍃
ایشان از #نیروهای انتظامی شهرستان خاش بود که در #درگیری با قاچاقچیان به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#۷آذر سال ۱۳۹۵#بود.
#سه‌شنبه شب چهار نفر از قاچاقچیان مسلح در حین انتقال مواد مخدر با استفاده از یک دستگاه پژو 405 که دارای سابقه سرقت مسلحانه بود به کمین #مأموران انتظامی شهرستان خاش برخورد کردند.

البته سرنشینان خودروی پژو 405 با پلاک مخدوش و به صورت خلاف جهت در حرکت بودند.
۹#ماهی می‌شد که کنارم بود، چون داشت خانه‌اش را می‌ساخت و با همسر و فرزندانش موقت آمده بودند پیش ما، ایام #کرونا بود، می‌دیدم که چقدر #زحمت می‌کشه.😭
🍃🌷🍃
#صبح‌ها #سرکار بود و بعد از ظهر چند ساعتی در خانه #استراحت می‌کرد و ۹# شب باز می‌رفت #بیمارستان.
🍃🌷🍃
فردای آن روز که ساعت ۹#صبح که می‌آمد باز #هفت عصر باید #سرکار می‌‌بود، خیلی #استراحت نداشت. به محض اینکه به خانه می‌رسید می‌گفتم «عزیزم، باز هم می‌خواهی سر کار بروی؟»
🍃🌷🍃
می گفت،مادر خودت می‌دانی که #بیماران به ما #احتیاج دارند، اگر من نروم پس چه کسی باید باشد، چایم را می‌خورم و خستگی در می‌کنم و می‌روم».
🍃🌷🍃
گاهی اوقات می‌گفت خیلی خسته شدم و دلیلش را می‌پرسیدم از رسیدگی به چند بیمار صحبت می‌کرد و در اعتراض می‌گفتم که باید تو این کارها را می‌کردی و کس دیگری نبود؟
🍃🌷🍃
گفت مادر همکارانم #تازه کارند و من باید اینها را انجام دهم. #بچه‌ام در بخش «روان ۲» بود و با #بیماران خاصی سرو کار داشت. قبلا در بخش عفونی بود.
🍃🌷🍃
#علاقه خاصی به #پرستاری داشت، وقتی درسش را تا دهم خواند گفت می‌خواهم #بهیاری بخوانم و همین شد که ادامه داد و #استخدام رسمی هم شد،
🍃
کاملاً متفاوت بود و به مردم زمانه اش شباهتي نداشت در جاهايي که مخاطبينش او را نمي شناختند. وقتي ظاهر کاملاً بي پيرايه و قيافه ی معمولي اش را مي ديدند باورشان نمي شد که تا چند دقيقه ی ديگر غوغايي در دلشان به پا خواهد شد

چرا که خودش هم موقع ايراد سخن مي سوخت و سخنانش از دل بر مي آمد و بر دلها مي نشست و بالاتر از اينها بر دلها آتش مي زد.
کلامش به قدري گيرا و جذاب بود که بدون اختيار همه را مبهوت مي کرد.


در ميان دوستان و مخاطبين گر چه موفق ترين و برترين و عالي ترين بود ولي در عين حال غريب بود و تنها😔 … . به ما التماس مي کرد که [[بياييد از طريق #عطر و #ياد شهدا و بيان سيره ی آنان ، #نسل جوان امروز را از خطر تهاجم فرهنگي حفظ کنيم.]]😔🍃🍃

اصلاً درک عميق گفته هايش برايمان مقدور نبود. #شهدا براي ضابط بهترين ، #زنده ترين و #تازه ترين الگوي زندگي و سازندگي بودند نگاه و سير و سلوک زندگي اش فقط از #زاويه ی شهدا رقم مي خورد.😔🍃🍃

ضابط با تمام وجودش در #شهدا ذوب شده بود. در عين حال که نمونه ی زيبايي از صفا ، صداقت و تلاش خستگي ناپذير بود اما تمام اميد و هدف او #وصال شهيدان بود.😔