🌹محفل شهدا🌹
566 subscribers
44.6K photos
36.2K videos
650 files
1.83K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
#اعتقاد داشت كه #نيروهاى حزب ‏اللهى بايد در #ارتش حضور يابند ولى به دليل اختلاف عقيدتى با فرمانده مربوطه استعفا و از همانجا مستقيم به #جبهه رفت.
🍃🌷🍃
در دوره آموزش درجه دارى كتابهایش را به يكى از همكلاسى ‏هایش سپرد. چند روزى خانواده از ایشان بى‏ خبر بودند تا اينكه #نامه ‏اش از #جبهه هاى كردستان به دست شان رسيد.
🍃🌷🍃
در مدت حضور در #كردستان در اثر #اصابت تركش از #ناحيه دست #مجروح و در بيمارستان پنجم آذر گرگان به مدت دوازده روز بسترى شد.
🍃🌷🍃
پس از بازگشت از #جبهه، در ستاد #بسيج تقى ‏آباد و سپاه آق ‏قلا1 قلا، 4 مشغول #خدمت و #آموزش #نيروهاى بسيجى شد و با #انجمن اسلامى روستا #همكارى نزديك داشت.
🍃🌷🍃
ایشان مدتى به عنوان #عضو مركزى #بسيج و#انجمن اسلامى روستا #فعاليت داشت. به خاطر علاقه‏ اى كه به دروس #حوزوى داشت، تصميم گرفت برود #حوزه علميه قم، اما به دليل نداشتن مدرك سوم راهنمايى موفق به ورود به #حوزه علميه نشد.
🍃🌷🍃
با فاميل #رابطه خوبى داشت ، به #كوچك ‏تر از خود #سلام می کرد.#نماز را هميشه در اول وقت مى ‏خواند و به #دوستانش توصيه می کردم با همديگر #نماز جماعت بر پا كنند.
🍃🌷🍃
در پی هجوم #سرمایه‌داران غرب به سوی ایران، حوزه #علمیه قم طی اعلامیه در اردیبهشت ماه ۱۳۴۹# ضمن #محکوم کردن این حرکت غرب و مشی وطن‌فروشانه دستگاه سلطنتی به #افشاگری علیه این جنایت بزرگ دست زد.

#اعلامیه و #نامه تندش خطاب به #علمای شهرهای ایران، رژیم پهلوی را به وحشت انداخت، دستگاه اطلاعاتی رژیم به‌خوبی به این موضوع پی برد که اگر دیر بجنبد #علما را به دادن# فتوی علیه این قرارداد ایشان راضی می‌کند از این‌رو با #بسیج #نیروها خود را #مهیای یک اقدام سفاکانه کرد.
🍃🌷🍃
در روز ۱۱#خرداد ماه ۱۳۴۹#پس از #اتمام #نماز راهی خانه شد ساعت #یک بعدازظهر بود که ایشان آماده #استراحت و #صرف نهار شد که جلادان پهلوی به #منزلش یورش آوردند.
🍃🌷🍃
#۱۰روز به #شدت ایشان#شکنجه شد
عقربه ساعت ۹# شب #چهارشنبه ۲۰#خرداد ۱۳۴۹# را نشان می‌داد بعضی از سلول‌هایی که در مجاورت سلول ایشان در زندان قزل قلعه قرار داشت عمدا باز نگه داشته بودند که ناگهان برق زندان خاموش شد.

وحشت سراپای زندانیان را فرا گرفت، رفت و آمد در راهرو زندان شروع و مسیر گام‌های جلادان تا سلول ایشان امتداد داشت،که ناگهان صدای کشمکش از سلولش با فریاد ایشان به پایان می‌رسد.😔