🌹محفل شهدا🌹
601 subscribers
46.2K photos
38.5K videos
650 files
1.86K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ زیبای " علی حیدر کرار "

السلام علیک یا علی یا امیرالمومنین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸رهبر انقلاب :
هرچه می‌توانید راجع به شهدا بنویسید و کار هنری کنید...
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎋بسم رب الشهدا و الصدیقین 🎋
قــرار عاشقی

امام خامنه ای(مدظله العالی):

امروزفضیلت زنده نگه‌ داشتن نام،یاد و خاطره شهیدان کمتراز شـــ🌷ــهادتـــــ نیست.


شهیدان رانیازی به گفتن و نوشتن نیست،آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستند

بازهم ساعت به وقت قـرار تپـش قلبــ❤️ـهاست ...
برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان خلق کردند .
#شهید و#جانباز  ۷۰#درصد #دفاع مقدس
#مهدی سورچی
🍃🌷🍃
درسال ۱۳۴۶#درشهر مشهد مقدس متولدشد.

متاهل بود و یک دختر به یادگار دارد.
زینب خانم.
🍃🌷🍃
ایشان طی #دو مرحله در #فروردين و #بهمن سال ۱۳۶۴# بر اثر #انفجار و #اصابت تركش به #ناحيه #پا و در سال ۶۵# نيز در#منطقه بوارين بر اثر #اصابت تركش به #ناحيه #شكم و #كمر #قطع نخاع شد.
🍃🌷🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در کربلا شور و نمایشی دیدم که با محاسبات عالم مادی قابل اندازه گیری و قیاس نیست این صحنه گویای همه چیز هست، گرما چنان فشاری وارد میکرد که امان تَن را می برید اما مغناطیس آل علی سوزِ گرما را به گوشه رینگ هدایت میکرد🥹☝🏻
به روایت از همسر #شهید:
مناسب ترین کاری که به نظرم رسید برای #جنگ بکنم این بود که #زندگی ام را #وقف یکی از #جانبازان کنم. تا اینکه از #بنیاد #شهید شهرمان مشهد تماس گرفتند و مشخصات #آقای سورچی را دادند.
🍃🌷🍃
همه چیز با #اختیار و #انتخاب خودم صورت گرفت. شاید برای خیلی ها این سؤال باشد که چطور می شود یک نفر زندگی راحت و بی دردسر را کنار بگذارد و با کسی ازدواج کند که نتیجه ای جز #تحمل #رنج و #غصه نداشته باشد.
🍃🌷🍃
در خانواده ام همه راضی نبودند که با یک #جانباز ازدواج کنم ولی #تصمیمم را گرفته بودم و #پشتش یک #نیّت خیر بود.
🍃🌷🍃
#جنگ که شد احساس کردم سرِ من بی کلاه مانده . خیلی ها #پشت #جبهه #کمک می کردند و #خیلی های دیگر در #خط مقدم #جان شان را کف دست شان گذاشته بودند و #می جنگیدند.
🍃🌷🍃
#مناسب ترین #کاری که به نظرم رسید برای #جنگ بکنم این بود که #زندگی ام را #وقف یکی از #جانبازان کنم. اولین مورد، یک #جانباز 20#درصد بود که #قبول #نکردم.
🍃🌷🍃
یعنی برای منی که احساس می کردم #توانایی انجام چنین کاری را دارم، 20#درصد اصلاً به حساب نمی آمد. تا اینکه از #بنیاد #شهید شهرمان مشهد تماس گرفتند و مشخصات #آقای سورچی
یک #جانباز 70#درصد اهل #ورزش و
متولد سال 1346#.
#نخستین دیدار در سال 70#، در همان #بنیاد #شهید بود.
🍃🌷🍃
فقط یک #نظر کوتاه ایشان را دیدم، آنقدر کوتاه که وقتی از اتاق بیرون آمدم هیچ #تصویری از صورت شان در ذهنم #نمانده
بود. حکایت همان ِهری است که می گویند اگر در دل کسی بیفتد دیگر کار تمام است.
🍃🌷🍃
بعد از چند روز آمد خواستگاری. به هیچ #مرد و #زن #محرم و #نامحرمی #نگاه #نمی کرد، #چشمش را دوخته بود به #زمین.#مظلومیت خاصی در چهره اش بود طوری که آنهایی که #مخالف این ازدواج بودند، #راضی شدند.
🍃🌷🍃
عاقبت شروع کرد به گفتن #مشکلات زندگی با یک #جانباز و اینکه #خجالت نمی کشم در #خیابان پشت #چرخش را بگیرم؟ من هم گفتم #خجالت از کی؟
🍃🌷🍃
با #شجاعت دسته های #چرخ را می گیرم و با #جرئت بین مردم پا می گذارم و می گویم این #فرد #افتخار منه، بعد، از #وضعیت جسمی اش گفت و اینکه فقط #قطع نخاع نیست و مرتب باید #دیالیز بشه.
🍃🌷🍃
می گفت #سختی های این کار را ندیده ام و ممکنه بعدها از تصمیمم منصرف شوم. #مهدی واقعا هم راست می گفت؛ تا خودم را در آن #شرایط خاص نینداخته بودم پی به #اهمیت #ماجرا نبرده بودم.
🍃🌷🍃
#چگونگی #جانباز شدنشون :
#تیر دوشکا از #شکمش رد شده و از #پشتش در آمده بود. این کار باعث #سوختن #نخاع و #خرد شدن #مهره ها شده بود.# نصف روده هم از #بین رفته بود.
🍃🌷🍃
#مرتب #نفس تنگی داشت و هر چند وقت یک بار #ریه هایش آب برمی داشت و باید می رفت #بیمارستان تا آب های اضافه تخلیه بشه.
🍃🌷🍃
#وضعیت #کلیه ها بیشتر از همه چیز #نگران کننده بود. باید مرتب #دیالیز می شد با #درد #بسیار بسیار زیاد.😭😭
🍃🌷🍃
اگر #مهدی #اهل آه و ناله بود و با داد و فریاد دردش را نشان می داد خیلی به من #سخت نمی گذشت ولی #مهدی آدم #داد و #فریاد #نبود.😭
🍃🌷🍃
همه می گفتند خیلی #روحیه داره و فقط #بگو و #بخند می کنه ولی آنها نبودند تا ببینند که چگونه وقتی #هیچ #دارویی #اثر ندارد چطور #مهدی #رختخوابش را از #درد توی #دست هایش #مچاله می کرد 😭و #صدایش در نمی آمد تا من #ناراحت نشوم😭😭.
🍃🌷🍃
همیشه #حفظ ظاهر می کرد ولی آن صورت #سرخ و #چشمان قرمز و #رگ های متورم گردنش دیگر نمی توانست چیزی را #پنهان کند.😭 آنقدر #دست هایش را از #درد به هم #فشار می داد که دست ها #ورم می کردند.😭😭.
🍃🌷🍃
من هم بی صدا بدون آنکه به روی خودم بیاورم چه اتفاقی افتاده، کیسه آب گرم را روی دست هایش می گذاشتم. خیلی سخت بود خیلی😭😭😭.
🍃🌷🍃
آن وقت دلم از این حرف هایش آتش می گرفت. می خواستم گوشه ای کز کنم و تا می توانم گریه کنم، #عزیز زندگی ام #قطره قطره جلوی چشمانم #آب می شد و من فقط می توانستم #تماشایش کنم.😭😭.
🍃🌷🍃
مشت مشت قرص #آرام بخش می خوردم، می ترسیدم #خوابم ببرد و از #مهدی #غافل بشم😭نمی شه گفت به خاطر #مهدی از خودم می گذشتم، بلکه #نمی توانستم به خاطر #خودم از #مهدی بگذرم.😭😭
🍃🌷🍃
چه شب هایی که تا #صبح #بیدار می ماندم و #کپسول اکسیژن را باز می کردم و از ترس اینکه مبادا #اکسیژن قطع بشه و #نفس #مهدی بند بیاید، تا خوابم می بُرد از جا #می پریدم و به بالا و پایین رفتن #قفسه سینه اش نگاه می کردم تا مطمئن شوم اتفاقی نیفتاده 😭😭.
🍃🌷🍃
#التماسش می کردم که اگر #خوابم برد و #کاری داشت #بیدارم کند اما هرگز چنین #نمی کرد. یک بار که #خیلی #خسته بودم، خوابم برد. بیدار که شدم #صورتش سرخ شده و #کم مانده بود #خفه شود آن وقت تازه گفت: بیدار شدی خانم، #اکسیژن را برایم ردیف می کنی؟😭😭😭
🍃🌷🍃
مردم هم فکر می کنند کسی که با چنین #مردی زندگی می کند باید #خدای #روحیه باشد ولی بعضی وقت ها واقعا #کم می آوردم.😭 #دل سنگ که ندارم، #شوهرم بود. توان #درد کشیدنش را #نداشتم😭😭.
🍃🌷🍃
#چند #مدال در #تیم #تیراندازی کسب کرده بود. #کپسول اکسیژن را در ماشینش می گذاشت و هر کجا که می خواست می رفت ولی وقتی برای اولین بار در سال 74# به خاطر #عفونت مثانه به ُما رفت، دیگر کشش لازم را برای #تیراندازی نداشت😭😭.
🍃🌷🍃
حتی #نمی توانست #رانندگی کند و
یا از #خانه #بیرون بره😭
#حمام رفتن #مهدی هم که #سختی های خاص خودش را داشت. توان #حرکتش را نداشتم و با #برانکارد به #حمام می بردمش.😭
🍃🌷🍃
#فرش ها را جمع می کردم تا به #برانکارد گیر نکنه و #مهدی #اذیت نشه. موقع بالا و پایین کردن #برانکارد حسابی عرق می ریختم و با خنده می گفتم این هم یک نوع #ورزشه😭😭😭.
🍃🌷🍃
برای #اولین بار به #کما رفت، #بیست و پنج روز #بیهوش بود و من مدام در #حرم #امام رضا(ع)🌷بودم و #دعا می کردم و #امام🌷 را به #جان
#مادر🌷و #پسرشان🌷 قسم می دادم تا #مهدی را دوباره به #من #برگرداند.😭😭😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید مهدی سورچی هم درتاریخ    ۱۳۸۵/۲/۵#  درسن ۳۹#سالگی به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#پیکر#شهید پس از #تشییع با شکوهی که انجام شد در #بهشت رضای🌷 شهر مشهد مقدس خاکسپاری شد.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

   💠 شهید مهدی سورچی💠

       
                   🌷  صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت

یاعلی مدد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌳🌹 آغاز روزمان را مزین و منور میکنیم به کلام روحبخش و دلنشین قرآن کریم با صوت دلنشین مرحوم عبدالباسط و تقدیم آن‌به ساحت مقدس و ملکوتی ولیعصرامام‌زمان ارواحنا فداه...🌹🌳🌹
🍄🍃🔹🍄🍃🔹🍄🍃🔹🍑
🍃🔹🍄🍃🔹🍄🍃🔹🍑
🔹🍄🍃🔹🍄🍃🔹🍑
🍄🍃🔹🍄🍃🔹🍑
🍃🔹🍄🍃🔹🍑
🔹🍄🍃🔹🍑
🍄🍃🔹🍑
🍃🔹🍑
🔹🍑
🍑
🍄🔹🍑 تلنگر 🍄🔹🍑

💕🌸🔺در زندگی مردم شَر نیندازیم!

🍄🔹🍑 زنی بچه‌ دار میشود،
🍄🔹🍑دوستش میگوید "برای تولد بچه،‌
🍄🔹🍑 شوهرت برات هیچی نخرید؟
🍄🔹🍑 یعنی براش هیچ ارزشی نداری؟
🍄🔹🍑" بمب را انداخت و رفت
🍄🔹🍑 ظهر که شوهر به خانه می آید
🍄🔹🍑 کار به دعوا میکشد و تمام!

🌺🌷🌺 این است سخن گفتن به زبان
🌷🌺🌷شیطان؛ در طول روز خیلی
🌺🌷🌺 سؤال ها را ممکن است از
🌷🌺🌷 همدیگر بپرسیم: "چرا نخریدی؟
🌺🌷🌺 چرا نداری؟ چطور زندگی میکنی؟
🌷🌺🌷ممکن است هدفمان صرفا
🌺🌷🌺 کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی
🌷🌺🌷 یا... اما نمی‌دانیم چه آتشی
🌺🌷🌺 به جان شنونده می‌اندازیم!..

🍄🍑التماس دعای خیر شما🍑🍄
🍑
🔹🍑
🍃🔹🍑
🍄🍃🔹🍑
🔹🍄🍃🔹🍑
🍃🔹🍄🍃🔹🍑
🍄🍃🔹🍄🍃🔹🍑
🔹🍄🍃🔹🍄🍃🔹🍑
🍃🔹🍄🍃🔹🍄🍃🔹🍑
🍄🍃🔹🍄🍃🔹🍄🍃🔹🍑
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توی گرفتاری ها این چهار تا ذکر رو بگو☝️☝️
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :

المَرءُ على دِينِ خَلِيلِهِ ، فَليَنظُر أحَدُكُم مَن يُخالِلُ .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

آدمى بر آيين دوست خود است ؛ پس هريك از شما مواظب باشد كه با چه كسى دوستى مى كند .

الأمالي للطوسي : 518/1135 .